eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
206 ویدیو
49 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
ایستاده بول کردن پیامبر اسلام در روایات اهلسنت  !!!! 🤔 : ❓بول واقفا (ایستاده) در نزد شیعه ( ایستاده بول کردن در نزد شیعه اشکالی ندارد ) وعنه، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن رجل، عن أبي عبد الله عليه السلام قال سألته عن الرجل يطلي فيبول وهو قائم؟ قال: لا بأس به ( وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج ١ - الصفحة ٣٥٢ )!!! 💠💠 👌مطابق با فقه شیعه , ایستاده بول کردن اگرچه حرام نیست اما به خاطر عوارضی که دارد , مکروه و ناپسند است و شایسته است که انسان ایستاده بول نکند . ❕در توضیح المسائل مراجع آمده است : " مسأله 80 :  ايستاده بول كردن و بول كردن در زمين سخت و سوراخ جانوران و در آب ، خصوصاً آب ايستاده ، مكروه است " 📚توضیح المسائل مراجع , بنی هاشم , ج ١ ص ٦٥ ❕بنابراین اگرچه در برخی از روایات ایستاده بول کردن اجازه داده شده اما در ادامه همان روایات بیان شده است که این عمل بهتر است صورت نگیرد و اصطلاحا این عمل مکروه است , زیرا سبب نفوذ شیطان به انسان می گردد : "  عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ يَبُولُ الرَّجُلُ وَ هُوَ قَائِمٌ قَالَ نَعَمْ وَ لَكِنَّهُ يُتَخَوَّفُ أَنْ يَلْتَبِسَ بِهِ الشَّيْطَانُ أَيْ يُخَبِّلَهُ فَقُلْتُ يَبُولُ الرَّجُلُ فِي الْمَاءِ قَالَ نَعَمْ وَ لَكِنْ يُتَخَوَّفُ عَلَيْهِ مِنَ الشَّيْطَانِ. " 📚تهذيب الأحكام ، ج‏ ١ ص ٣٥٢ 👌و در روایت دیگری تصریح شده است که ایستاده بول کردن سبب ایجاد مشکلاتی برای انسان می شود و انسان در این صورت جز خودش فرد دیگری را نمی تواند ملامت کند : " لَا یَبُولَنَّ الرَّجُلُ مِنْ سَطْحٍ فِی الْهَوَاءِ وَ لَا یَبُولَنَّ فِی مَاءٍ جَارٍ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَأَصَابَهُ شَیْءٌ فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ " 📚الخصال ج ٢ ص ٦١٣ 👌کارشناسان در مورد برخی از عوارض ایستاده بول کردن می گویند : " عوارض ایستاده ادرار کردن در مردان می توان به تخلیه نشدن کامل املاح و مواد موجود در ادرار از بدن، باقی ماندن رسوبات،  ایجاد التهاباتی در بافت مخاطی مثانه و افزایش احتمال ابتلا به سنگ مثانه اشاره کرد. همچنین فشار وارده به عضلات کف لگن بر روی جریان خروجی ادرار و کنترل کردن آن متعاقبا مضرات بیشتری را در پی خواهد داشت. " 🌐https://b2n.ir/e35014 ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕حال از وهابی شبهه افکن سوال می کنیم : 👌اگر ایستاده بول کردن به نظرت ناپسند است , پس چرا به پیامبر اسلام نسبت می دهید که ایستاده بول می کرد !!!! ▫️بخاری صاحب صحیح ترین کتاب اهل سنت روایت می کند : « پیامبر به زباله دان فلان قبیله رفت و در آنجا ایستاده بول کرد » " «أَتَى النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ سُبَاطَةَ قَوْمٍ، فَبَالَ قَائِمًا " 📚صحیح بخاری ج ١ ص ١٦٦ طبع مصر ❗️و در روایت دیگر نقل می کند که راوی می گوید : « من و پیامبر پیاده حرکت می کردیم  . آن حضرت به زباله دانی که کنار دیوار قرار داشت رفت آنگاه همان گونه که مردم می ایستند ایستاد و بول کرد من از حضرت دوری کردم اما وی به من اشاره کرد تا به او نزدیک شوم من هم به او نزدیک شده و پشت سر او ایستادم تا از کارش فارغ شد» " «رَأَيْتُنِي أَنَا وَ النَّبِيُّ  صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ نَتَمَاشَى، فَأَتَى سُبَاطَةَ قَوْمٍ خَلْفَ حَائِطٍ، فَقَامَ كَمَا يَقُومُ أَحَدُكُمْ، فَبَالَ، فَانْتَبَذْتُ مِنْهُ، فَأَشَارَ إِلَيَّ، فَجِئْتُهُ، فَقُمْتُ عِنْدَ عَقِبِهِ  حَتَّى فَرَغَ». 📚همان منبع حدیث ٢١٢ ❕ما این روایات را جعلی و ساختگی می دانیم و معتقدیم که شخصیت برجسته پیامبر اسلام هیچگاه چنین کار ناپسندی را انجام نمی داد زیرا خداوند با صراحت در توصیف پیامبر اسلام می فرماید : "« تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» ( قلم 4 ) « وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ » و  می فرماید ؛ « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21 ) « لَقَد كَانَ لَكُم فِى رَسُولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَة » 👌اساسا چگونه ممکن است پیامبری که مستقیما تربیت شده خداوند بوده است , چنین عمل ناپسندی را انجام دهد , چنان که علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر اسلام می فرمود : " أدّبني ربّي فأحسن تأديبي " " خداوند مرا ادب آموخت و نيكو نیز ادب آموخت. " 📚الجامع الصغیر , سیوطی , ج ١ ص ٥١ _ کنزالعمال ج ١١ ص ٤٠٦ _٤١٤ _ ٤٣١ _ فیض القدیر ج ١ ص ٢٩٠ _ تفسیر رازی ج ٢٨ ص ٢٨٥ و .... ❕بر همین اساس آیت الله مکارم شیرازی در مورد روایات اهلسنت مبنی بر ایستاده بول کردن پیامبر اسلام می نویسد : " ما اطمينان داريم كه اين حديث مجعول است و از سوى بعضى از منافقان براى ضربه زدن به قداست رسول خدا (صلى الله عليه و آله) جعل شده و سپس به كتاب‏هايى مانند صحيح بخارى و صحيح مسلم (بر اثر سادگى نويسندگان آنها) راه يافته است. آيا كسى كه كمترين شخصيّتى داشته باشد، دست به چنين كارى مى‏زند كه لوازم عديده بسيار نامطلوبى دارد كه قلم از شرح آن شرم‏ دارد؟ چقدر جاى تأسّف است كه در كتاب صحاح اين قبيل روايات آمده و هنوز هم به آن استدلال مى‏كنند. " 📚شیعه پاسخ می گوید ص ٢٠٣ ❕به نظر می رسد جاعلان حدیث , روایت مذکور را جعل کرده اند تا با ضربه زدن به شخصیت پیامبر اسلام , به نفع عمر بن خطاب اقدامی انجام داده باشند و از قبح کار خلیفه دوم بکاهند زیرا مطابق روایات اهلسنت , خلیفه دوم ایستاده بول می کرد !!!! 👌علمای اهلسنت نقل می کنند که عمر می گفت : « در حالی که من ایستاده بول می کردم پیامبر مرا مشاهده کرد و به من فرمود ایستاده بول نکن " " رَآنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ وَ أَنَا أَبُولُ قَائِمًا. فقَالَ: «يَا عُمَرُ! لَا تَبُلْ قَائِمًا " 📚سنن ابن ماجه ج ١ ص ٢٧٥ _ سنن ترمذی ج ١ ص ٩٨ 👌جالب آن است که طبق نقل علمای اهلسنت ,  خلیفه دوم برای ایستاده بول کردنش توجیه هم می آورد و می گفت ایستاده بول کردن برای حفظ مقعد و جمع و جور نگه داشتن آن بهتر است : " البول قائما احصن للدبر " 📚شرح صحیح مسلم , نووی , ج ٣ ص ١٦٦ _ فتح الباری ج ١ ص ٢٨٤ _ عمده القاری ج ٣ ص ١٣٦ _ السنن الکبری , بیهقی , ج ١ ص ١٠٢ _نیل الاوطار ج ١ ص ١٠٨ _کنزالعمال ج ٩ ص ٥٢٠ 👌به هر حال عایشه نیز فهمیده بود که منافقان برای قبح زدایی از عمل خلیفه دوم , حدیث جعل کرده اند که پیامبر هم ایستاده بول می کرد , لذا در پاسخ آنان می گفت : " هر کس بگوید پیامبر ایستاده بول کرده او را تصدیق نکنید , آن حضرت بول نمی کرد مگر نشسته " " أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ كَانَ يَبُولُ قَائِمًا فَلَا تُصَدِّقُوهُ، مَا كَانَ يَبُولُ إِلَّا قَاعِدًا " 📚سنن ترمذی ج ١ ص ٩٧ _ سنن نسائی ج ١ ص ٢٦ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بعثت پیامبر اسلام در غار حراء یا ابطح...؟! 🤔 : ❓بعثت پیامبر در غار حراء یا ابطح..؟! در اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در غار حراء خلوت می‌کرده شکی نیست، اما اینکه آغاز اعلام رسالتشان در غار حراء باشد نادرست است، بلکه ایشان در ابطح بوده و همچنین تنها هم نبوده بلکه امیرالمؤمنین، و جناب جعفر و جناب حمزه علیهم السلام هم به همراه ایشان بوده‌اند و حضرت جبرائیل علیه السلام در همان دیدار نخست شهادت به نبوت پیامبر و وصایت امیرالمؤمنین علیهما السلام داده است. و این خیلی تفاوت دارد در اینکه نقل کرده‌اند پیامبر در غار تنها بود و جبرئیل نازل شد ... !!! 💠💠 ❕علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی اسلامی , وقتی که در غار حراء بودند , وحی بر ایشان نازل شد و مبعوث به رسالت شدند : " هو فی غار حراء فجاءه الملک ..." 📚اسد الغابه ج ١ ص ٢٥ _ انساب الاشراف ج ١ ص ١٠٥ _ امتاع الاسماع ج ١ ص ٣٠ _ البدایه و النهایه ج ٣ ص ٢ _تاریخ ابن خلدون ج ٢ ص ٤١٠ _ تاریخ الاسلام ج ١ ص ١١٧ _ تاریخ طبری ج ٢ ص ٣٠٠ 👌در برخی از نقلهای شیعه نیز آمده است که مبعث پیامبر گرامی اسلام در غار حراء بوده است . ❕در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است : " هنگامی که رسول خدا تجارت به شام را ترک کرد و هر آنچه خداوند از راه این تجارت‌ها به او ارزانی فرموده بود، بخشید، 👈هر روز صبح به غار حراء می‌رفت و بر بلندای غار می‌رفت و از آنجا به آثار و نشانه‌های رحمت الهی، و به انواع شگفتی‌های رحمت و حکمت خداوند می‌نگریست👉 و به کرانه‌های آسمان و زمین و دریاها و بیابان‌ها نگاه می‌کرد و از این نشانه‌ها عبرت می‌گرفت و از آن‌ها متذکّر می‌شد و خداوند را به گونه ای شایسته عبادت می‌کرد. هنگامی که سن چهل سالگی را کامل کرد و خداوند به قلب ایشان نگریست و آن را بهترین و برترین و خاشع ترین و خاضع ترین قلب یافت، به درهای آسمان اجازه داد و باز شدند و محمد بدان نگریست. و به فرشتگان اذن داد و آنان فرود آمدند و محمد بدان‌ها نگریست. و به رحمت امر فرمود و رحمت الهی از بطن عرش بر سر و پیشانی محمد فرود آمد و به جبرئیل روح امین احاطه شده به نور و طاووس فرشتگان نگاه کرد، و جبرئیل فرود آمد و بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. فرمود: چه چیز بخوانم؟ گفت: ای محمد بخوان اقرأ باسم ربک الذی خلق .... 👈سپس آنچه را که خداوند عزّ و جلّ به او وحی کرده بود به پیامبر وحی نمود سپس به بالا رفت و محمد از کوه پایین آمد ... 👉" كَانَ يَغْدُو كُلَّ يَوْمٍ إِلَى حِرَاءَ يَصْعَدُهُ، وَ يَنْظُرُ مِنْ قُلَلِهِ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَنْوَاعِ عَجَائِبِ رَحْمَتِه‏ ... َ نَزَلَ مُحَمَّدٌ ص مِنَ الْجَبَلِ- وَ قَدْ غَشِيَهُ مِنْ تَعْظِيمِ جَلَالِ اللَّهِ، وَ وَرَدَ عَلَيْهِ مِنْ كَبِيرِ شَأْنِهِ مَا رَكِبَهُ بِهِ الْحُمَّى وَ النَّافِضُ. " 📚تفسیر امام عسکری ص ١٥٧ _ حلیه الابرار ج ١ ص ٦٦ _ مدینه معاجز ج ١ ص ٤٤٥ _ بحار الانوار ج ١٨ ص ٢٠٦ ❕در نقل دیگری از ابن عباس آمده است : " چون پیامبر با حضرت خدیجه ازدواج کرد و سنّ ایشان چهل سال تمام شد، روزی به سوی کوه حراء بیرون رفت. در آن جا جبرئیل علیه السلام برای آن حضرت  ندا سر داد و بر ایشان پدیدار نشد. ...خدیجه از این خبر شادمان شد و عرض کرد: چون صبح فردا رسید، به همان جایگاهی که روز پیش او را در آن جا دیدی بازگرد. پیامبر فرمود: بله، چنین می‌کنم. ایشان خارج شد و ناگاه جبرئیل علیه السلام را با زیباترین چهره و خوش ترین بو مشاهده کرد. جبرئیل علیه السلام عرض کرد: ای محمّد! پروردگارت تو را سلام می‌رساند و از برایت درود و بزرگداشتی ویژه می‌فرستد و می‌فرماید: تو فرستاده من به سوی انس و جنّ هستی، پس ایشان را دعوت کن تا مرا بپرستند و بگویند: هیچ خدایی جز الله نیست و محمّد رسول اوست و علی ولیّ اوست..." "قال ابن عباس: إن أول ما ابتدئ به رسول الله  من الوحي الرؤيا الصالحة في النوم، و كان لا يرى رؤيا إلا جاءت كفلق الصبح؛ و لما تزوج بخديجة و كمل له من العمر أربعون سنة، قال: فخرج ذات يوم إلى جبل حراء، فهتف به جبرئيل‏... " 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٦٩٦ _ حلیه الابرار ج ١ ص ٦٧ ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕همینطور روایاتی که می گوید وحی بر پیامبر زمانی نازل شد که ایشان بین کوهها بودند : " كَانَ بَيْنَ الْجِبَال‏ " ( اعلام الوری ص ٣٦ _ قصص الانبیاء راوندی ص ٣١٧ _ کشف الغمه ج ١ ص ٨٧ ) , تایید کننده نزول وحی بر پیامبر در غار حراء است , زیرا این غار در بین کوهها قرار دارد , چنان که در مورد غار حراء می نویسند : "غار حرا بر فراز كوهى قرار دارد كه امروز جبل النور ناميده مى‏شود. سابقا اين كوه در خارج مكه بود؛ ولى امروز به سبب گسترش شهر مكّه جبل النور و غار حرا در داخل مكّه قرار دارد و پيمون آن از پاى كوه تا فراز آن حدود يك ساعت به طول مى‏انجامد. غار مزبور غار كوچكى است كه گنجايش يك نفر ايستاده در حال عبادت و دو سه نفر نشسته را دارد؛ ولى در كنار آن محل نسبتا وسيعى است كه جاى نشستن گروهى است. جالب اينكه دو طرف غار باز است و هواى لطيفى در غار جريان دارد و در گرم‏ترين اوقات سال، انسان احساس گرما نمى‏كند و از همه گذشته، جاى خلوت و مملوّ از روحانيت است. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله قبل از بعثت و حتى گاه بعد از بعثت براى دور ماندن از غوغاى بت‏پرستان جاهل و جامعه مملوّ از خرافات آن عصر، به غار حرا مى‏رفت و ساعتها و روزها به راز و نياز با خدا مى‏پرداخت و در اسرار آسمان و زمين مى‏انديشيد. قابل توجه است كه داخل غار اگر كسى رو به دهانه شمالى غار بايستد هم رو به كعبه ايستاده و هم رو به بيت المقدس. از پاره ای روایات استفاده می شود که پیامبر اکرم حتی بعد از نبوت گاهی به غار حراء می رفت و دور از اذیت و آزار مشرکان متعصب به عبادت و راز و نیاز با خدا می پرداخت و علی و خدیجه با آن حضرت بودند و می دانیم نخستین شعاع وحی در همانجا درخشید " 📚پیام امام امیر المومنین , مکارم شیرازی ,  ج ٧ ص ٥٠٥ ❕همینطور در نهج البلاغه آمده است که امیر مومنان علیه السلام مساله نزول وحی بر پیامبر را مرتبط با غار حراء دانسته و می فرماید : " از همان زمان كه رسول خدا  از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگ‏ترين فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا در طول شب و روز وى را به راههاى فضيلت و محاسن اخلاق جهانيان وادارد و من هم مانند كودكى كه به دنبال مادرش حركت مى‏كند از او پيروى مى‏كردم. هرروز نكته تازه‏اى از اخلاق برجسته خود براى من آشكار مى‏ساخت و مرا فرمان مى‏داد كه به او اقتدا كنم. 👈او در هرسال مدتى را در مجاورت غار حرا به سر مى‏برد (و به عبادت خدا مى‏پرداخت) من او را مى‏ديدم و كسى ديگر او را نمى‏ديد (و از برنامه عبادت او خبر نداشت و هنگامى كه آن حضرت به نبوت مبعوث شد) در آن روز خانه‏اى كه اسلام در آن راه يافته باشد، جز خانه پيامبر نبود تنها او و خديجه در آن بودند و من نفر سوم بودم. من نور وحى و رسالت را مى‏ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى‏كردم. من صداى ناله شيطان را در آغاز نزول وحى بر آن حضرت شنيدم و گفتم اى رسول خدا اين ناله (از كيست و براى) چيست؟ فرمود: اين ناله شيطان است، زيرا از اينكه پيرويش كنند مأيوس شده است.👉 (سپس پيامبر به من فرمود:) تو آنچه را من مى‏شنوم مى‏شنوى و آنچه من مى‏بينم مى‏بينى (و چشم و گوش تو حقايق عالم غيب را درك مى‏كند) جز اينكه تو پيامبر نيستى؛ ولى وزير منى و در مسير خير و سعادت قرار دارى! " "لقد كان يجاور في كلّ سنة بحراء فأراه، و لا يراه غيري. و لم يجمع بيت واحد يومئذ في الإسلام غير رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- و خديجة و أنا ثالثهما. أرى نور الوحي و الرّسالة، و أشمّ ريح النّبوّة. " 📚نهج البلاغه , خطبه ١٩٢ ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 👌در مورد ابطح هم گفتنی است که " ابطح مكانى بين مكّه و منى است . اين مكان امروزه جزء شهر مكّه است، ميدان فعلى معابده و خيابان آن به سمت منى، ابطح قديم است. از آن در باب حج سخن گفته شده است. " 📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏ ١، ص: ٢٢٠ ❕اشکال کننده با استناد به یک روایتی مدعی شده بود که اولین نزول وحی بر پیامبر در ابطح بوده است . روایت مذکور به نقل علامه مجلسی چنین است که پیامبر فرمود : " در ابطح بر دست خود تكيه كرده خوابيده بودم و على در جانب راست من و جعفر طيار در جانب چپ من و حمزه در پايين پاى من خوابيده بودند ناگاه صداى بال جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را شنيدم و از صداى بال ايشان دهشتى مرا عارض شد پس شنيدم كه اسرافيل به جبرئيل مى‏گفت: بسوى كداميك از اين چهار نفر مبعوث شده‏ايم؟ پس جبرئيل اشاره كرد بسوى من و گفت: بسوى اين مبعوث شده‏ايم كه محمد نام دارد و بهترين پيغمبران است، و آن كه در جانب راست او خوابيده است برادر و وصىّ اوست و او بهترين اوصياى پيغمبران است، و آن كه در جانب چپ او خوابيده است جعفر پسر ابو طالب است كه با دو بال رنگين در بهشت پرواز خواهد كرد، آن ديگرى حمزه است كه سيّد شهيدان در روز قيامت‏ " 📚حياة القلوب، ج‏ ٣ ، ص: ٦٧٧ ❕این روایت در مقام بیان اولین وحی نازل شده بر پیامبر نیست , زیرا روشن شد که اولین وحی در غار حراء بوده است و امیر مومنان ع هم تنها همراه پیامبر بوده است و طبق نقل نهج البلاغه و نقلهای دیگر , در آغاز نزول وحی , جز علی و خدیجه علیهما السلام , فرد دیگری به پیامبر ایمان نیاورده بود : " أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا أَجَابَ رَسُولَ اللَّهِ ص أَحَدٌ قَبْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ خَدِيجَةَ ع " 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج‏ ١ ، ص: ٣٢٨ ❕بنابراین در توضیح روایت مذکور که سخن از ایمان آوردن افراد دیگری هم به میان آورده گفتنی است : 👌 مطابق سایر روایات :  پس از نزول آغازین وحی و ایمان آوردن امام علی و حضرت خدیجه س و آغاز دعوت پنهانی پیامبر اسلام  به تدریج افراد دیگری نیز به پیامبر گرامی اسلام ایمان آوردند تا زمانی که سه سال دعوت پنهانی گذشت و پیامبر  مامور به دعوت آشکارا شدند : " ثُمَّ أَسْلَمَتْ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةُ النَّبِيِّ ص ثُمَّ دَخَلَ أَبُو طَالِبٍ إِلَى النَّبِيِّ ص وَ هُوَ يُصَلِّي وَ عَلِيٌّ ع بِجَنْبِهِ- وَ كَانَ مَعَ أَبِي طَالِبٍ ع جَعْفَرٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو طَالِبٍ صِلْ جَنَاحَ ابْنِ عَمِّكَ- فَوَقَفَ جَعْفَرٌ عَلَى يَسَارِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَبَدَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ بَيْنِهِمَا- فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّي- وَ عَلِيٌّ وَ جَعْفَرٌ وَ زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ وَ خَدِيجَةُ يَأْتَمُّونَ بِهِ- فَلَمَّا أَتَى لِذَلِكَ ثَلَاثَ سِنِينَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِين‏ ... " 📚تفسیر قمی ج ١ ص ٣٧٨ _ سعد السعود ص ٨٦ _ مراه العقول ج ٧ ص ١٧٧ ❕روایت مورد بحث در مورد ابطح می تواند ناظر به این نکته باشد که وقتی پیامبر اسلام در ابطح بودند و افرادی مسلمان شده بودند و سه سالی از دعوت گذشته بود , جبرئیل بر پیامبر مبعوث می شود و ماموریت اظهار و دعوت علنی را بر پیامبر عرضه می کند لذا  مطابق نقل یعقوبی , پیامبر اسلام از ابطح دعوت علنی و آشکار خود را آغاز کرد : " ثم امره الله عز و جل ان یصدع بما ارسله فاظهر امره و اقام بالابطح ... " 📚تاریخ یعقوبی ج ٢ ص ٢٤ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در نماز جمعه ٢٨ بهمن ١٤٠١ ▫️١ _ مولوی عبدالحمید می گوید که طبق دیدگاه ما , حاکم را مردم تعیین می کنند , ابوبکر و عمر و عثمان را مردم تعیین کردند !!!! 👌متاسفانه جملات فوق دروغی بیش نیست  , ابوبکر با بیعت اجباری چند نفره و عمر هم با وصیت ابوبکر و عثمان هم توسط شورای سفارشی شش نفره منصوب عمر روی کار آمدند و هیچ یک با رای مردم نبوده اند , در ذیل مفصل این موارد را طبق نصوص اهلسنت اثبات کرده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4135 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4859 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3161 ❗️پس از خلفای نخستین هم حکومت موروثی بنی امیه و بنی العباس در جهان اسلام حاکم شد که هیچ یک جایگاهی برای رای مردم قائل نبودند !!! ❕اساسا طبق مبانی اهلسنت , هرکس که حاکم مسلمین شود حتی اگر ظالم باشد و به زور به قدرت برسد بازهم همه اهلسنت مامور به اطاعت او هستند , حتی اگر آن حاکم به اهلسنت ظلم کند !!! در ذیل توضیح داده ایم !!! https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/5393 ▫️٢ _ مولوی عبدالحمید مدعی می شود که امام علی علیه السلام نیز به شوری استناد کرده و گفته که مردم مرا انتخاب کرده اند !!!! 👌ما در دو نمایه ذیل توضیحات مفصلی در این رابطه داده ایم و پاسخ ادعای او را بیان داشته ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4857 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3012 ▫️٣ _ مولوی عبدالحمید در دروغی دیگر مدعی شده است که در زمان خلفا , انتقاد کردن آزاد بوده است !!!! 👌این سخن نیز خلاف است و ما در پاسخ مفصلی , به عنوان نمونه عصر پر خفقان عمر را طبق مدارک اهلسنت به تصویر کشیده ایم . عصری که کسی جرات انتقاد نداشت و همگان تحت شکنجه عمر بودند !!! https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4694 ▫️٤ _ او در ادامه مجددا می گوید که ایران باید همه پرسی و رفراندوم برگزار کند یعنی اکثر مردم این نظام را نمی خواهند !!!! ❕متاسفانه مولوی عبدالحمید خودش را به کوری زده است و جمعیت ٢١ تا ٣٠ میلیونی حاضر در ٢٢ بهمن امسال را نمی بیند که چگونه در حمایت از نظام در ساعت مشخصی در راهپیمایی حاضر شدند !!! آیا این حضور بزرگ نمونه عملی رفراندوم نبود : https://eitaa.com/farsna/181954 ❓آیا پیروان عبدالحمید متوجه دروغگویی او نمی شوند که این مولوی دروغگو چگونه جمعیت میلیونی مردم در حمایت از نظام را نمی بیند و مدعی می شود که  مردم نظام را نمی خواهند !!!! ❕رهبری در ماههای گذشته به زیبایی پاسخ امثال عبدالحمید را دادند و فرمودند : " میگوید صدای ملّت را بشنوید! صدای رعدآسای ملّت در سیزدهمِ آبانِ امسال بلند شد؛ شنیدید؟ شما صدای ملّت را بشنوید. مگر از تشییع جنازه‌ی شهید سلیمانی چقدر گذشته؟ آن جمعیّت عظیم صدای ملّت ایران بود، آن تشییع جنازه‌ی ده‌میلیونی یا شاید به یک معنا بیش از ده‌میلیونی صدای ملّت ایران بود. امروز تشییع جنازه‌ی شهدا صدای ملّت ایران است. تا یک نفر در اصفهان، در شیراز، در مشهد، در کرج، در هر جای دیگر شهید میشود، خیلِ جمعیّتِ مردم راه می‌افتند شعار میدهند علیه تروریست، علیه اغتشاشگر؛ صدای ملّت این است؛ شما چرا صدای ملّت را نمی‌شنوید؟ " https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51418 جناب مولوی !!!! ▪️آیا حکومت مورد حمایت تو یعنی طالبان در افغانستان تن به رفراندوم داد !!! چرا آنان را دعوت به رفراندوم نمی کنی !!!! ❕آیا عربستان که تو را عضو مجمع فقهی مکه کرده است , رفراندوم در مورد حکومت خود برگزار کرده است !!!! چرا این دولتهای مورد حمایت خود را دعوت به رفراندوم نمی کنی !!!!! ▫️ادامه دارد ..... @Rahnamye_Behesht
نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در نماز جمعه ٢٨ بهمن ١٤٠١ ❕مولوی عبدالحمید می گوید که در برداشت ما از اسلام , اعدام وجود ندارد جز در مورد قصاص که مثلا فردی , فرد دیگر را کشته باشد که در این صورت می توان فرد قاتل را اعدام کرد , او در صحبتهایش چنین گفت : " در این برداشت ما به طور کلی اعدامی غیر از قصاص نداریم و موارد نادر دیگری که هستند اصلا اجرا نمی‌شوند و وجود ندارند. در برداشت ما از دین اسلام، اعدام نیست. ممکن است در کشورهای مسلمان و غیرمسلمان دیگر اعدام باشد ولی در این برداشت اعدام وجود ندارد. " https://t.me/molanaabdolhamid/5616 ❕متاسفانه این سخنان مولوی عبدالحمید نیز دروغی بیش نیست و روایات اهلسنت و علمای بزرگ اهلسنت تصریح دارند که در موارد متعددی اعدام وجود دارد , مواردی که مبتلاء به هم است و شاذ و نادر نیست . 👌یکی از موارد اعدام در نزد اهلسنت محاربه است که فردی سلاح بکشد و مردم را بترساند , حتی اگر با سلاحش فردی را نکشته باشد , به اعتقاد اهلسنت حاکم اسلامی می تواند محارب را به جرم محاربه اعدام کند . ❕سیوطی و ابن کثیر و طبری روایت می کنند که خداوند پیامبر را مخیر کرده بود که بتواند محارب را بکشد , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : " كان قوم بينهم و بين النبي صلى الله عليه و سلم ميثاق فنقضوا العهد و قطعوا السبل و أفسدوا في الأرض فخير الله نبيه فيهم ان شاء قتل و ان شاء صلب و ان شاء قطع أيديهم و أرجلهم من خلاف أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ " _ "فخير اللّه رسوله إن شاء أن يقتل و إن شاء أن يقطع أيديهم و أرجلهم من خلاف، رواه ابن جرير " 📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج‏2، ص: 279 _تفسیر ابن کثیر ج 3 ص 86 ❕همینطور ابن کثیر نقل می کند که ابن عباس و جمعی از بزرگان اهلسنت مانند سعید بن المسیب و مجاهد و عطاء و حسن بصری و ابراهیم نخعی و مالک بن انس قائل بوده اند که حاکم در مجازات محارب مخیر است و می تواند محارب را اعدام کند , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : " قوله تعالى أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ قال ابن أبي طلحة عن ابن عباس في الآية: من شهر السلاح في فئة الإسلام، و أخاف السبيل ثم ظفر به و قدر عليه فإمام المسلمين فيه بالخيار إن شاء قتله و إن شاء صلبه، و إن شاء قطع يده و رجله و كذا قال سعيد بن المسيب و مجاهد و عطاء و الحسن البصري و إبراهيم النخعي و الضحاك و روى ذلك كله أبو جعفر بن جرير و حكى مثله عن مالك بن أنس رحمه اللّه و مستند هذا القول أن ظاهر أو للتخيير كما في نظائر ذلك من القرآن " 📚تفسیر ابن کثیر ج 3 ص 90 ❕در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه نیز تصریح شده است که فرقه فقهی مالکیه از پیروان مالک بن انس که بخش بزرگی از اهلسنت را تشکیل می دهند ,  قائل به تخییر حاکم در مجازات محارب هستند و این که حاکم می تواند محارب را بکشد , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : "المالکیه قالوا ... إن لم يقتل المحارب أحدا و قدر عليه فيخير الإمام في أمور أربعة النوع الأول.القتل، و الثاني- الصلب و القتل، و هو مصلوب، الحد الثالث، قطع يمينه من الكوع، و رجله اليسرى من المفصل ... و الحد الرابع- نفي " 📚الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت ج 5 ص 609 ❕همینطور طبق فقه اهلسنت می توان شراب خوار را اعدام کرد , در صورتی که در مواردی حد شرابخواری بر فرد شرابخوار جاری شده باشد اما او دست از شرابخواری نکشیده باشد , در مرحله آخر باید این فرد اعدام شود . 🔸علمای اهلسنت از پیامبر گرامی روایت می کنند که فرمود ؛ « اگر شراب خوار ، شراب خورد ، او را تازیانه بزنید ، اگر تا چهار مرتبه چنین کرد ، در مرتبه چهارم او را بکشید » " عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «إِذَا شَرِبَ الْخَمْرَ فَاجْلِدُوهُ، فَإِنْ عَادَ الرَّابِعَةَ فَاقْتُلُوهُ». " 📚سنن ابی داود ، ج 4 ص 1919 _ مسند احمد ج 38 ص 210 _ سنن دارمی ج 3 ص 1489 _ سنن نسائی ج 3 ص 256 _ مستدرک علی الصحیحین ، ج 4 ص 373 _ نیل الاوطار ج 7 ص 325 _ سنن الکبری ج 8 ص 313 _ مجمع الزوائد ج 6 ص 278 _ فتح الباری ج 12 ص 69 _ مسند طیالسی ص 307 _ معجم الکبیر ج 2 ص 335 _ الاستیعاب ج 2 ص 698 _ کنزالعمال ج 5 ص 355 ❕یا نقل می کنند که فرمود ؛ « گردن شرابخوار را در مرتبه چهارم بزنید » " فَإِذَا كَانَ عِنْدَ الرَّابِعَةِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ" 📚مسند احمد ج 11 ص 557 _ سنن ابن ماجه ج 4 ص 181 _ سنن نسائی ج 3 ص 228 _ نیل الاوطار ج 7 ص 325 و ... 👌ابن حزم مطابق همین نقل ها ،  هم خود معتقد به اعدام شارب خمر در صورت تکرار شرب خمر است هم این قول را از علمای اهل سنت نقل می کند ؛ 📚المحلی ، ابن حزم ج 11 ص 368 ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕همینطور طبق فقه اهلسنت , مجازات ساحر , قتل و اعدام است و از عمر روایت می کنند که دستور به اعدام ساحر می داد و  پیامبر نیز می فرمود که ساحر را با یک ضربه شمشیر هلاک کنید و ابن قدامه فقیه بزرگ اهلسنت هم فتوا به اعدام ساحر می داد  : " فَأَتَانَا كِتَابُ عُمَرَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ: أَنِ اقْتُلُوا كُلَّ سَاحِر " _ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبَةٌ بِالسَّيْفِ»_ " حد الساحر القتل " 📚مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏3، ص: 196 _ سنن الترمذي، ج‏3، ص: 475 _ المغنی , ابن قدامه ج 10 ص 116 ❕یا طبق فقه اهلسنت و به حسب روایت پیامبر , اگر فردی که همسر دارد با دیگری زنا کند , اعدام و سنگسار می شود : " فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَرُجِمَ، وَ كَانَ قَدْ أُحْصِنَ. " 📚صحيح البخاري، ج‏10، ص: 282 طبع مصر ❕همینطور طبق فقه اهلسنت و به حسب روایات پیامبر اسلام , کسی که لواط می کند و کسی که لواط می دهد باید اعدام شوند : " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «مَنْ وَجَدْتُمُوهُ يَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ؛ فَاقْتُلُوا الْفَاعِلَ وَ الْمَفْعُولَ بِهِ». " 📚سنن الترمذي، ج‏3، ص: 473 ❕فقهای بزرگ اهلسنت فتوا به حکم فوق داده اند : 📚فتح الرحيم ج  3: ص 50، و أسهل المدارك ج 3: ص 165، و الخرشي ج  8: ص 82، و حلية العلماء ج 8: ص 16، و كفاية الأخيار ج 2: ص  112، و المجموع ج  20: ص 27، و المغني لابن قدامة ج 10: ص 155، و الشرح الكبير ج 10: ص 170، و المبسوط ج 9: ص 77، و بدائع الصنائع ج 7: ص 34، و الهداية ج 4: ص 150، و شرح فتح القدير ج 4: ص 150، و تبيين الحقائق ج 3: ص 181، و نيل الأوطار ج 7: ص 288. ( به نقل از الخلاف ج 5 ص 382 ) ❕همینطور طبق فقه اهلسنت و طبق روایات پیامبر اسلام , کسی که مرتد شود باید اعدام شود : " قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: " مَنْ بَدَّلَ دِينَهُ فَاقْتُلُوهُ " 📚صحيح البخاري، ج‏5، ص: 153 طبع مصر ❕همینطور طبق فقه و روایات اهلسنت , کسی که با حیوان نزدیکی کند , اعدام می شود : " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «مَنْ أَتَى بَهِيمَةً فَاقْتُلُوه‏ " 📚سنن أبي داود، ج‏4، ص: 1909 _ سنن ابن ماجه، ج‏4، ص: 175 _ سنن النسائي، ج‏4، ص: 322 _ الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت عليهم السلام، ج‌5، ص:  220 ( انه یقتل ) ❕همینطور طبق فقه و روایات اهلسنت , اگر دزد در چند مرحله دزدی کند و حد بر او جاری شود , در مرحله پنجم اعدام می شود : " قَالَ: «اقْطَعُوهُ» فَأُتِيَ بِهِ الْخَامِسَةَ، فَقَالَ: «اقْتُلُوهُ» " " قال عثمان بن عفان، و عبد الله بن عمرو بن العاص: انه يقتل في الخامسة. و به قال عمر بن عبد العزيز " 📚سنن أبي داود، ج‏4، ص: 1886 _ فتح الباري ج 12: ص  100، و المغني لابن قدامة ج 10: ص 267، و حلية العلماء ج 8: ص 76، و الشرح الكبير ج 10: ص  290، و البحر الزخار ج  6: ص 189. ( به نقل از الخلاف ج 5 ص 439 ) ❕ همینطور در روایات اهلسنت آمده است که اگر کسی به زور با زنی زنا کند , اعدام می شود : " َ قَالَ لِلرَّجُلِ الَّذِي وَقَعَ عَلَيْهَا: :"ارْجُمُوهُ " 📚سنن الترمذي، ج‏3، ص: 472 ❕همینطور در فقه و روایات اهلسنت آمده است که اگر فردی با محرمش زنا کند , اعدام می شود : " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «مَنْ وَقَعَ عَلَى ذَاتِ مَحْرَمٍ فَاقْتُلُوه‏ " 📚سنن ابن ماجه، ج‏4، ص: 175 _ سنن الترمذي، ج‏3، ص: 477 _ مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏4، ص: 458 ❕علمای اهلسنت طبق روایت فوق فتوا به اعدام داده اند : 📚الوجيز ج  2: ص 169، و المجموع ج  20: ص 20، و الهداية ج  4: ص 147، و شرح فتح القدير ج  4: ص 147، و بدائع الصنائع ج 7: ص 35، و تبيين الحقائق ج 3: ص 180، و المغني لابن قدامة ج  10: ص 148. ( به نقل از الخلاف ج 5 ص 386 ) ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕همینطور علمای اهلسنت فتوا داده اند که هرکس به یکی از اصحاب پیامبر گرامی ص کوچکترین توهینی کند , کافر است و  باید کشته و اعدام و سوزانده شود . ❕ذهبی از بزرگان اهل سنت می نویسد ؛ « کسی که کوچکترین اهانتی به صحابه بکند یا آنها را مورد دشنام قرار دهد ، از دین و ملت اسلام خارج شده است » " فمن طعن فیهم او سبهم فقد خرج من الدین و مرق من مله الاسلام " 📚الکبائر ج1 ص237 ❕سرخسی از فقهای مشهور حنفیه می نویسد ؛ « هر کس به یکی از صحابه اشکال بگیرد کافر است و اگر توبه نکند از اسلام بیرون رفته و چاره او شمشیر است » " فمن طعن فیهم فهو ملحد منابذ للاسلام دواءه السیف ان لم یتب " 📚اصول السرخسی ج 2 ص 134 ❕ابن حجر عسقلانی می گوید : " عده ای از علمای فرقه مالکیه فتوا داده اند که اهانت کننده به صحابه باید کشته شود " " عن بعض المالکیه یقتل " 📚فتح الباری ج ٧ ص ٣٦ ❕از سیوطی نیز نقل شده است که می گوید : " حتی اگر کسی گمان برد که صحابه مستحق دشنام هستند , باید او را سوزاند  و حتی بیش از سوزاندن سزای او است " " بل اذا ظن انهم یستحقون السب اعتقادنا انه یستحق الحرق و زیاده " 📚اقام الحجر لمن زکی ساب ابی بکر و عمر ص ٦٦ ❗️همینطور علمای اهلسنت تصریح کرده اند که اگر کسی به پیامبر گرامی اسلام سب کند و بغض و کینه و دشمنی ورزد و دشنام دهد , باید کشته و اعدام شود , حتی اگر مسلمان باشد : " ان ساب الرسول یقتل و لو اسلم " 📚المجموع , نووی , ج ١٩ ص ٤٢٧ _ الدر المختار , حصفکی , ج ٤ ص ٤٢٢ _ حاشیه رد المختار , ابن عابدین , ج ١ ص ٦٠٤ _ فتاوی السبکی ج ٢ ص ٥٦٩ ❕حال از مولوی عبدالحمید سوال می کنیم : ❓چگونه می توانی در روز روشن چنین دروغ بگویی و بر خلاف روایات و فتاوای اهلسنت بگویی که در مذهب اهلسنت جز در مورد قصاص , اعدام وجود ندارد ? آیا شرم نمی کنی ? آیا از این همه دروغگویی خسته نشدی ? تا چه زمانی می خواهی عوام اهلسنت را فریب دهی و مذهب و بدعت تازه ای برایشان عرضه کنی  ?!!!! ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕مولوی عبدالحمید در ادامه صحبتهایش می گوید : " اعتراف اجباری مردود است و هیچ جایگاهی ندارد " 👌این مولوی دروغگو در موارد متعددی نظام قضایی ایران را متهم می کند به اعتراف اجباری گرفتن از مجرمین , در حالی که اساسا در فقه شیعه اعتراف اجباری اعتباری ندارد . ❕شیعه معتقد است که تهدید و شکنجه متهم برای اقرار و اعتراف جایز نیست , لذا برخی می نویسند : " تهديد و كتك زدن متّهم يا تنگ گرفتن بر او هنگام بازجويى جايز نيست. اگر شخص در بازجويى مجبور به اقرار شود، اقرار او از نظر شرع اعتبار ندارد بنابراين اگر بر اثر تهديد، به چيزى اقرار كند كه موجب حد مى‏شود، مانند زنا يا سرقت، حد بر او جارى نمى‏شود. " 📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏2، ص: 44 ❗️امام صادق علیه السلام از پدرش روایت می‌کند که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: "  کسی که هنگام لخت کردن یا زندان کردن او یا از سر ترس و یا تهدید اقرار کند، حد بر او جاری نمی شود " " مَنْ أَقَرَّ عِنْدَ تَجْرِيدٍ أَوْ حَبْسٍ أَوْ تَخْوِيفٍ أَوْ تَهْدِيدٍ فَلَا حَدَّ عَلَيْهِ. " 📚قرب الاسناد ص ٥٤ _ الکافی ج ٧ ص ٢٦١ 👌امام صادق علیه السلام هم می فرمود که دست سارقی که از روی اجبار و شکنجه اعتراف کرده است , قطع نمی شود : "لَمْ تُقْطَعْ يَدُهُ لِأَنَّهُ اعْتَرَفَ عَلَى الْعَذَابِ.  " 📚الکافی ج ٧ ص ٢٢٤ _ وسائل الشیعه ج ٢٨ ص ٢٦١ ❕جناب مولوی دروغگو !!!! 👌از کجا می دانی که در تمام نقاط ایران و در محاکم قضایی از مجرمین اعتراف اجباری می گیرند ? علم غیب داری !!!! 🔸چگونه بدون آگاهی کافی چنین تهمتی را به نظام قضایی می زنی , مگر قرآن نخوانده ای که خداوند می فرماید : " از آنچه نمى‏دانى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دلها همه مسئولند. " " وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا " ( اسراء ٣٦ ) 👌و می فرماید : " و آنها كه مردان و زنان با ايمان را به خاطر كارى كه انجام نداده‏اند آزار مى‏دهند متحمل بهتان و گناه آشكارى شده‏اند. " " وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً " ( احزاب ٥٨ ) ❕ممکن است در موردی ماموری تخلف کند و اعتراف اجباری بگیرد که اگر این قضیه ثابت شود , آن اعتراف اعتباری ندارد , اما سرایت دادن این ادعا به تمام اعترافات و متهم کردن نظام قضایی ایران اسلامی به اعتراف گیری اجباری , تهمت و افترایی آشکار است . ❕عبدالحمید در ادامه می گوید : " در این برداشت، زندانی سیاسی نیست. قبلا من گفته‌ام که اگر ما اختیاراتی داشتیم، یک ساعت هم زندانی سیاسی نگه نمی‌داشتیم؛ چراکه زندانی سیاسی کسی است که حرف می‌زند و انتقاد می‌کند. ما از حرف‌زدن و مخالفت‌کردن استقبال می‌کنیم " 👌این سخنان نیز دروغی و افترای دیگری است که مدعی است که در ایران افراد به جرم انتقاد کردن زندانی می شوند و به اصطلاح زندانی سیاسی می شوند . ❕اگر این ادعا صحیح بود در مرحله اول خود جناب مولوی باید سالها پیش زندان می رفت و تا کنون در زندان نیز پوسیده بود , زیرا او سالهاست که بر علیه نظام اسلامی آزادانه لجن پراکنی می کند . ❕رهبری انقلاب به زیبایی در سالهای گذشته پاسخ این کذب گویی عبدالحمید را داده و فرمود : " استقلال و آزادى در كنار هم جزو شعارهاى اصلى انقلاب بوده است؛ آزادى در اين كشور تأمين شده است. بله، عدّه‌اى بى‌انصافى ميكنند؛ از آزادى موجود استفاده ميكنند و به‌دروغ ميگويند آزادى وجود ندارد؛ راديوهاى بيگانه و تبليغات بيگانه هم سخن آنها را بازتاب ميدهند. واقع قضيّه اين نيست؛ امروز در كشور ما آزادى فكر هست، آزادى بيان هست، آزادى انتخاب هست؛ هيچ‌كس به‌خاطر اينكه فكرش و نظرش مخالف نظرِ حكومت است، مورد فشار و تهديد و تعقيب قرار نميگيرد. هركس ادّعا كند كه «من مورد فشار قرار گرفته‌ام چون عقيده‌ام در فلان مسئله برخلاف عقيده‌ى حكومت بوده»، هركس اين‌جور ادّعايى بكند، دروغ گفته؛ چنين چيزى نيست. افراد متعدّد در رسانه‌هاى مختلف، افكارِ گوناگونِ ضدّ حكومت را - كه عقيده‌شان است - ابراز ميكنند و كسى هم با اينها كارى ندارد؛ بنا هم نيست كه كسى متعرّض اينها بشود. آزادى بيان هم هست؛ ميتوانند بگويند. " 📚(1397/01/01) بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى در نخستين روز از سال 1397 ❕بنابراین کسی به جرم انتقاد کردن زندانی نمی شود , اگر فردی زندانی می شود به خاطر جرم و اعمال خلافی است که مرتکب شده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
نقد سخنان مولوی عبدالحمید!!!.pdf
8.74M
▫️عنوان مقاله : نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در نماز جمعه ٢٨ بهمن ١٤٠١ ❕مولوی عبدالحمید در سخنان خود ادعاهایی را مطرح کرد که در مقاله فوق به این ادعاها پاسخ داده شده است : ▫️در مذهب اهلسنت اعدام تنها در قصاص است نه چیز دیگر !!! ▫️در ایران زندانی سیاسی است و آنان باید آزاد شود !!! ▫️در ایران از افراد اعتراف اجباری گرفته می شود و این قضیه باید متوقف شود !!!! ▫️خلفای اهلسنت با رای مردم سرکار آمده اند و نظام اسلامی ایران باید خود را به رفراندوم بگذارد !!!! @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
▫️ادامه 👇 👌امام خمینی قبل از انقلاب و در درس خارجش در این رابطه چنین می گفت : "آن روز كه در غرب هيچ خبرى نبود و ساكنانش در توحش به سر مى‏بردند و امريكا سرزمين سرخپوستان نيمه وحشى بود، دو مملكت پهناور ايران و روم محكوم استبداد و اشرافيت و تبعيض و تسلط قدرتمندان بودند و اثرى از حكومت مردم و قانون در آنها نبود خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم (ص) قوانينى فرستاد كه انسان از عظمت آنها به شگفت مى‏آيد. براى همه امور قانون و آداب آورده است. براى انسان پيش از آنكه نطفه‏اش منعقد شود تا پس از آنكه به گور مى‏رود، قانون وضع كرده است. همان طور كه براى وظايف عبادى قانون دارد، براى امور اجتماعى و حكومتى قانون و راه و رسم دارد. حقوق اسلام يك حقوق مترقى و متكامل و جامع است. كتابهاى قطورى كه از ديرزمان در زمينه‏هاى مختلف حقوقى تدوين شده، از احكام «قضا» و «معاملات» و «حدود و «قصاص گرفته تا روابط بين ملتها و مقررات صلح و جنگ و حقوق بين الملل عمومى و خصوصى، شمه‏اى از احكام و نظامات اسلام است. هيچ موضوع حياتى نيست كه اسلام تكليفى براى آن مقرر نداشته و حكمى درباره آن نداده باشد.... بديهى است ضرورت اجراى احكام، كه تشكيل حكومت رسول اكرم را لازم آورده، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نيست؛ و پس از رحلت رسول اكرم نيز ادامه دارد. طبق آيه شريفه، احكام اسلام محدود به زمان و مكانى نيست و تا ابد باقى و لازم الاجراست . تنها براى زمان رسول اكرم (ص) نيامده تا پس از آن متروك شود، و ديگر حدود و قصاص، يعنى قانون جزاى اسلام، اجرا نشود؛ يا انواع مالياتهاى مقرر گرفته نشود يا دفاع از سرزمين و امت اسلام تعطيل گردد. اين حرف كه قوانين اسلام تعطيل‏پذير يا منحصر و محدود به زمان يا مكانى است، بر خلاف ضروريات اعتقادى اسلام است. بنا بر اين، چون اجراى احكام پس از رسول اكرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد، تشكيل حكومت و برقرارى دستگاه اجرا و اداره ضرورت مى‏يابد. بدون تشكيل حكومت و بدون دستگاه اجرا و اداره، كه همه جريانات و فعاليتهاى افراد را از طريق اجراى احكام تحت نظام عادلانه درآورد، هرج و مرج به وجود مى‏آيد، و فساد اجتماعى و اعتقادى و اخلاقى پديد مى‏آيد. پس، براى اينكه  هرج و مرج و عنان گسيختگى پيش نيايد و جامعه دچار فساد نشود، چاره‏اى نيست جز تشكيل حكومت و انتظام بخشيدن به همه امورى كه در كشور جريان مى‏يابد. بنا بر اين، به ضرورت شرع و عقل آنچه در دوره حيات رسول اكرم (ص) و زمان امير المؤمنين على بن ابي طالب (ع) لازم بوده، يعنى حكومت و دستگاه اجرا و اداره، پس از ايشان و در زمان ما لازم است.... دليل ديگر بر لزوم تشكيل حكومت، ماهيت و كيفيت قوانين اسلام (احكام شرع) است. ماهيت و كيفيت اين قوانين مى‏رساند كه براى تكوين يك دولت و براى اداره سياسى و اقتصادى و فرهنگى جامعه تشريع گشته است ...با دقت در ماهيت و كيفيت احكام شرع درمى‏يابيم كه اجراى آنها و عمل به آنها مستلزم تشكيل حكومت است؛ و بدون تأسيس يك دستگاه عظيم و پهناور اجرا و اداره نمى‏توان به وظيفه اجراى احكام الهى عمل كرد. " 📚ولایت فقیه , حکومت اسلامی ص ١٢ به بعد ▫️دیدیم که امام خمینی با صراحت تاکید می کرد که اسلام سیاسی یعنی تشکیل حکومت برای اجرای دستورات سیاسی و اجتماعی اسلام در جامعه اما مولوی دروغگوی زاهدان می گوید که امام خمینی معتقد بوده که اسلام سیاسی یعنی فداکردن دستورات اسلام و دین برای منافع سیاسی !!!! 👌آنچه در کلام مرحوم امام خمینی در معنای اسلام سیاسی آمد بارها مورد تاکید رهبری انقلاب هم قرار گرفته و مثلا رهبری در یکی از سخنانشان در این رابطه چنین فرمودند : "اينكه منشأ و مبدأ احكام حكومتى كتاب و سنّت باشد، روايات ائمّه باشد، از صدر اسلام - يعنى حالا آن مقدارى كه صدر اسلام بوده، بعد از آن - تا امروز ديگر سابقه نداشته است. امروز در ايران اوّلين بار است كه يك چنين حكومتى به‌وجود مى‌آيد. معناى اسلام سياسى اين است؛ اسلام سياسى يعنى اسلامى كه سياست اداره‌ى جامعه را و مديريّت جامعه را برعهده ميگيرد؛ يعنى اسلام ميشود مدير جامعه. اين بار اوّلى است كه در اينجا اتّفاق افتاده است؛ اين را ميخواهند از بين ببرند، اين را ميخواهند نابود كنند " 📚بيانات، جلد: ۳۷، صفحه: ۲۹۴ (۱۳۹۴/۱۲/۲۵) بيانات در ديدار مجمع نمايندگان طلّاب و فضلاى حوزه‌ى علميّه‌ى قم ▫️ادامه 👇
ازدواج عایشه با طلحه پس از رحلت پیامبر اسلام !!!! 🤔 : ❓میخواستم درباره تهمت زنا به عایشه و طلحه که تو کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمی اومده سوال کنم !!!!! 💠💠 👌برخی از آیاتی که در مذمت عایشه و حفصه نازل شده است , آیات ابتدایی سوره تحریم است , خداوند می فرماید : " اگر از كار خود توبه كنيد (به نفع شما است) زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتيبان او هستند.  اميد است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه‏كار، عابد، هجرت كننده زنانى ثيبه و باكره. " ( احزاب ٤ و ٥ ) 👌 بخاری نقل می کند که ابن عباس گفت : "  يك سال بود كه مى‏خواستم از عمر خطاب راجع به آيه‏اى سؤال كنم، اما از هيبت ( و ترس ) او نتوانستم آن را بپرسم، تا اينكه وقتى به قصد حج از مدينه خارج شد، من نيز با او بودم، هنگام مراجعت در ميان راه از وى پرسيدم: آن دو زنى‏ كه جزء زنان پيغمبر بودند و خداوند مى‏فرمايد بر ضدّ حضرت همدستى كردند، چه كسانى بودند؟ عمر گفت: آنان حفصه و عايشه بودند . به او گفتم به خدا سوگند یکسال است که می خواستم این سوال را از تو بپرسم اما ترس از تو اجازه نمی داد " "مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَةٍ فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ، حَتَّى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعتُ وَ كُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَى الْأَرَاكِ لِحَاجَةٍ لَهُ قَالَ: فَوَقَفْتُ لَهُ حَتَّى فَرَغَ ثُمَّ سِرْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ: مَنْ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ مِنْ أَزْوَاجِهِ؟ فَقَالَ: تِلْكَ حَفْصَةُ وَ عَائِشَةُ. قَالَ فَقُلْتُ: وَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُ‏ لا أريد أَنْ أَسْأَلَك َ عَنْ هَذَا مُنْذُ سَنَةٍ فَمَا أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لَكَ " 📚صحیح بخاری ج ٤ ص ١٣٨٧ دار ابن کثیر ❕در ادامه خداوند در آیه ١٠ سوره تحریم می فرماید : " خداوند مثلى براى كسانى كه كافر شده‏اند زده است، مثل به همسر نوح، و همسر لوط، آنها تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند، و ارتباط آنها با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت. و به آنها گفته شد: وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند " " ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ " ❕از امام صادق علیه السلام روایت شده است که درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ» فرمود: " این آیه، ضرب المثلی است که خداوند سبحان برای عایشه و حفصه آورده است آن هنگام که آن دو علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله همدستی کردند و راز ایشان را فاش کردند. " " روي عن أبي عبد الله (عليه السلام) أنه قال: «قوله تعالى: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ الآية، مثل ضربه الله سبحانه لعائشة و حفصة إذ تظاهرتا على رسول الله (صلى الله عليه و آله) و أفشتا سره». " 📚تأویل الآیات، ج ۲، ص ۷۰۰، ح ۷_ البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٤٣٠ ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕علمای اهلسنت هم نقل می کنند که آیه فوق ناظر به عملکرد عایشه و حفصه در اذیت پیامبر اسلام و افشاء سر ایشان است . 👌قرطبی می گوید : " این سخن خداوند مثلی است که خداوند به منظور ترساندن عایشه و حفصه نازل کرده است , آن هنگام که مخالفت کردند و علیه پیامبر همپیمان شدند " " مثل ضربه الله یحذر به عائشه و حفصه فی المخالفه حین تظاهرتا علی رسول الله " 📚الجامع لاحکام القرآن ج ١٨ ص ٢٠٢ ❕زمخشری نیز متذکر این نکته می شود : "في طىّ هذين التمثيلين تعريض بأمّى المؤمنين المذكورتين في أوّل السورة و ما فرط منهما من التظاهر على رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم بما كرهه و تحذير لهما على أغلظ وجه و أشده، لما في التمثيل من ذكر الكفر. " 📚الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج‏ ٤  ص: ٥٧١ ❕در کتابی هم که علمای اهلسنت نوشته اند و تفسیر ابن عباس را در آن نقل کرده اند , آمده است : " سپس خداوند عایشه و حفصه را به خاطر اذیت پیامبر می ترساند و سرنوشت زن نوح و لوط را برای آنها مثال می زند " " ثم خوف عائشه و حفصه لایذائهما النبی ..." 📚تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس ج ١ ص ٤٧٨ ▫️فخر رازی هم نقل میکند که عثمان به آیه فوق در مذمت عایشه استناد نمود , عایشه نیز مردم را بر علیه عثمان تحریک کرد و او را نعثل نامید : "ان عثمان اخر عن عائشه  بعض ارزاقها" : 📚المحصول فی علم الاصول , فخر رازی , ج ٤ ص ٤٩٢ _ ❕دیگران از علمای اهلسنت هم مطلب فوق را نقل کرده اند : 📚فتح القدیر ج ٥ ص ٢٥٦ _ اعلام الموقعین ج ١ ص ١٨٩ _ الامثال فی القرآن الکریم , ابن قیم ج ١ ص ٥٧ _ تفسیر زاد المسیر ج ٨ ص ٣١٤ و .... 👌البته مقصود از خیانتی که در آیه ١٠ سوره تحریم بیان شده است , خیانت جنسی نیست , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم : " به اين ترتيب به دو همسر پيامبر اسلام ص كه در ماجراى افشاى‏ اسرار و آزار آن حضرت ص دخالت داشتند هشدار مى‏دهد كه گمان نكنند همسرى پيامبر ص به تنهايى مى‏تواند مانع كيفر آنها باشد، همانگونه كه رابطه همسران نوح و لوط، به خاطر خيانت، از خاندان نبوت و وحى قطع شد، و گرفتار عذاب الهى شدند.... در بعضى از كلمات مفسران آمده است كه اسم همسر حضرت نوح  " والهة " و اسم همسر حضرت لوط" والعة " بوده است .... 👈 به هر حال اين دو زن به اين دو پيامبر بزرگ خيانت كردند، البته خيانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زيرا هرگز همسر هيچ پيامبرى آلوده به بى‏عفتى نشده است، چنان كه در حديثى از پيامبر اكرم ص صريحا آمده است،" ما بغت امرأة نبى قط":" همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد" خيانت همسر" لوط" اين بود كه با دشمنان آن پيامبر ع همكارى مى‏كرد، و اسرار خانه او را به دشمن مى‏سپرد، و همسر نوح نيز چنين بود.👉 ❕تناسب این داستان با داستان افشای اسرار خانه پیامبر اسلام نیز ایجاب می کند که منظور از خیانت همین باشد " 📚تفسير نمونه، ج‏ ٢٤ ، ص: ٣٠٠ ❕بنابراین شیعه و سنی اتفاق دارند که آیه مذکور ناظر به عملکرد عایشه و حفصه در افشای سر پیامبر است که آنان را وارد وادی کفر به خداوند کرد البته خیانت مطرح شده برای آنان همان افشای سر پیامبر است نه خیانت جنسی . ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ▫️با این وجود مرحوم قمی در مورد آیه مذکور می گوید : "منظور از سخن خداوند عزّ و جلّ: «فَخَانَتَاهُمَا» چیزی به جز فاحشه نیست، و باید حدّ در خصوص فلان زن به خاطر آن چه در راه بصره از وی سر زده بود، اجرا شود. فلان مرد عاشق او بود، هنگامی که زن خواست به بصره برود، فلان مرد به وی گفت: حرام است که به بصره بروی بدون آن که یک محرم همراه تو باشد؛ بنابراین با فلان مرد ازدواج کرد. " " قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ... وَ اللَّهِ مَا عَنَى بِقَوْلِهِ فَخانَتاهُما إِلَّا الْفَاحِشَةَ- وَ لَيُقِيمَنَّ الْحَدَّ عَلَى فُلَانَةَ فِيمَا أَتَتْ فِي طَرِيقٍ- وَ كَانَ فُلَانٌ يُحِبُّهَا- فَلَمَّا أَرَادَتْ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى ... قَالَ لَهَا فُلَانٌ لَا يَحِلُّ لَكِ أَنْ تَخْرُجِي مِنْ غَيْرِ مَحْرَمٍ فَزَوَّجَتْ نَفْسَهَا مِنْ فُلَانٍ قَوْلُهُ وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن‏ " 📚تفسير القمي، ج‏ ٢ ص: ٣٧٧ 👌این سخن مرحوم قمی روایت نیست , بلکه کلام خودش است و ما در بالا روایتی از امام صادق علیه السلام آوردیم که ایشان خیانت عایشه و حفصه را افشای سر پیامبر بیان کردند نه خیانت جنسی , بنابراین این سخن مرحوم قمی منطبق با روایات نیست . ▫️با این وجود در توضیح کلام مرحوم قمی طبق آنچه در روایات اهلسنت آمده است می توان گفت : ❗️علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر اسلام با زنی به نام قتیله ازدواج کرد , این زن پس از رحلت پیامبر مرتد شد و با عکرمه ازدواج کرد , ابوبکر از این قضیه خشمگین شد که چگونه ممکن است ام المومنینی ممنوعیت ازدواج پس از پیامبر را نادیده بگیرد و با دیگری ازدواج کند ? ❕عمر به ابوبکر پاسخ داد که قتیله ابتدا مرتد شده و بعد ازدواج کرده است , او با ارتداد از عنوان ام المومنینی خارج شده و دیگر به عنوان ام المومنین و همسر پیامبر ازدواج نکرده تا نیازی به ناراحتی باشد !!!! " أخبرنا المعلى بن أسد عن وهيب عن داود بن أبي هند أن النبي. ص. توفي و قد ملك امرأة من كندة يقال لها قتيلة فارتدت مع قومها فتزوجها بعد ذلك عكرمة بن أبي جهل فوجد أبو بكر من ذلك وجدا شديدا. فقال له عمر: يا خليفة رسول الله إنها و الله ما هي من أزواجه ما خيرها و لا حجبها و لقد برأها الله منه بالارتداد الذي ارتدت مع قومها. " 📚الطبقات الکبری  , ابن سعد , ج ٨ ص ١١٧ _ اسد الغابه ج ٦ ص ٢٤٠ ❕بر این اساس می توان گفت که مرحوم قمی معتقد بوده است که عایشه وقتی بر علیه امیر مومنان علیه السلام لشگر کشی کرده و نصب و عداوت خود را ظاهر کرده است , از طریق اسلام و پیوند با پیامبر گرامی و ام المومنین بودن خارج شده است , چنان که ما در ذیل این قضیه را بررسی کرده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3166 ❕بنابراین عایشه به عنوان همسر پیامبر و ام المومنین تن به ازدواج ممنوعه نداده تا بگوییم همسر پیامبر چنین کاری کرده است , بلکه عایشه در ابتدا با نصب و عداوت نسبت به امیر مومنان از مسیر اسلام و ام المومنین بودن خارج شده و بعد ازدواج کرده است , مانند قتیله , بنابراین کلام مرحوم قمی ناظر به فردی که همسر پیامبر است , نمی باشد . ❗️با این وجود علامه مجلسی در تبیین کلام مرحوم قمی می گوید : " شاید مقصود مرحوم قمی از " فاحشه " همان ازدواجش با طلحه است و مقصود از اقامه حد بر او , اقامه حد توسط قائم علیه السلام بر او در زمان رجعت باشد ( بابت تهمتی که به ماریه زده است ) , مقصود از فلان هم طلحه است , زیرا او در زمان حیات پیامبر اسلام به عایشه اظهار علاقه می کرد : " " إلا الفاحشة لعلها مؤولة بمحض التزويج قوله و ليقيمن الحد أي القائم في الرجعة كما سيأتي و المراد بفلان طلحة كما مر ما يومئ إليه من إظهاره ذلك في حياة الرسول ص‏ " 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏22، ص: 241 ▫️طبق توضیح علامه مجلسی هم کلام مرحوم قمی ناظر به ازدواج عایشه با طلحه بوده و منظور از حدی هم که بر عایشه اقامه می شود , ناظر به تهمتی است که او به ماریه زده است که ما در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4949 ▫️در ذیل نیز طبق روایات اهلسنت توضیح داده ایم که طلحه در زمان حیات پیامبر اسلام قصد داشت که پس از رحلت پیامبر با عایشه ازدواج کند : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1159 ❗️البته عده ای از علما اساسا معتقدند که سخن مذکور ممکن است برای علی بن ابراهیم نباشد زیرا  تمام آنچه در تفسیر قمی است ، نوشته علی بن ابراهیم نیست ، بلکه تنها تفسیر سوره فاتحه ، بقره و کمی از آل عمران از ایشان است و بقیه آن از شاگرد ایشان ابوالفضل العباس می باشد . 📚کلیات فی علم الرجال، سبحانی ص301 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
شجاعتر بودن امام علی از پیامبر گرامی علیهما السلام !!!! 🤔 : ❓تو کتاب الانوار النعمانیه جلد اول صفحه 19 اومده امام علی شجاع تر از پیامبره ، آیا این کفر نیست ؟❕❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که پیامبر گرامی اسلام شجاع ترین افراد بوده است به گونه ای که حتی خود امیر مومنان علیهما السلام تصریح می کند که در جنگ ها در پناه پیامبر اسلام قرار می گرفته است , چنان که در نهج البلاغه فرمود : " كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللَّه صلى الله عليه و آله، فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ " هرگاه آتش جنگ، سخت شعله‏ور مى‏شد ما به رسول خدا صلى الله عليه و آله پناه مى‏برديم و در آن هنگام هيچ‏يك از ما به دشمن از او نزديك‏تر نبود " 📚نهج البلاغه حکمت ٩ ❕شارحین در مورد کلام فوق می نویسند : " اين مسئله واقعاً عجيب است، فرمانده دشمن معمولًا در تيررس دشمن قرار نمى‏گيرد آن هم به‏گونه‏اى كه از همه به تيررس دشمن نزديك‏تر باشد تا بتواند مديريت لشكر را انجام دهد. اين نشانه مهمى از شجاعت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و توكل او بر ذات پاك پروردگار و آرامش بخشيدن به نفرات لشكر است تا آن‏ها بدانند يارى خداوند در انتظارشان است و به يقين پيروز مى‏شوند و هرگز احتمال شكست را در وجود خود راه ندهند كه اين خود عامل مهم پيروزى در ميدان نبرد است. " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏14، ص: 215 ❕علامه مجلسى در جلد شانزدهم بحارالانوار در بحث شجاعت پيامبر اكرم اين حديث را به نقل از کتاب مکارم الاخلاق از على عليه السلام نقل مى‏كند: «لَقَدْ رَأَيْتُنِي يَوْمَ بَدْرٍ وَنَحْنُ نَلُوذُ بِالنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَهُوَ أَقْرَبُنَا إِلَى الْعَدُوِّ وَكَانَ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ يَوْمَئِذٍ بَأْساً " من در روز جنگ بدر شاهد و ناظر بودم كه ما به پيامبر پناه مى‏برديم و او از همه ما به دشمن نزديك‏تر و از برجسته‏ترين جنگجويان در آن روز بود». " 📚بحار الانوار ج 16 ص 232 _ مکارم الاخلاق ص 19 ❕همینطور از انس نقل می کند : " پيغمبر (ص) شجاعترين و نيكوترين و سخى‏ترين مردم است، يك شب بانگى هولناك برآمد چنان كه همه مردم مدينه به فزع آمدند و به طرف صدا به راه افتادند، پيغمبر با ايشان برخورد كرده در حالى كه بر آنان سبقت داشت وى گفت چرا مى‏ترسيد؟! و در اين حال بر فرس و اسب ابى طلحه سوار بود و شمشير بر گردن داشت. انس گويد مردم شروع كردند به اين سخن كه از چه ميترسيد. كه اين دريا و سرابى بود (يعنى بانگ ترسناك ريشه و اصل مهمى نداشت). " " عَنْ أَنَسٍ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَحْسَنَ النَّاسِ وَ أَجْوَدَ النَّاسِ قَالَ فَزِعَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ لَيْلَةً فَانْطَلَقَ النَّاسُ قِبَلَ الصَّوْتِ قَالَ فَتَلَقَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَدْ سَبَقَهُمْ وَ هُوَ يَقُولُ لَنْ تُرَاعُوا وَ هُوَ عَلَى فَرَسٍ لِأَبِي طَلْحَةَ وَ فِي عُنُقِهِ السَّيْفُ قَالَ فَجَعَلَ يَقُولُ لِلنَّاسِ لَمْ تُرَاعُوا وَجَدْنَاهُ بَحْراً أَوْ إِنَّهُ لَبَحْرٌ " 📚همان منابع 👌ابن ابى‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه خود از «واقدى» نقل مى‏كند كه در روز احد هنگامى كه آن صدمات را بر وجود پيامبر صلى الله عليه و آله وارد كردند على عليه السلام فرمود: قسم به خدايى كه او را به حق مبعوث كرد " «ما زالَ شِبْراً واحد إنّه لَفي وَجْهِ الْعَدُوّ تَثُوبُ إلَيْهِ طائِفَةٌ مِنْ أصْحابِهِ مَرّةً وَتَتَفَرَّقُ عَنْهُ مَرَّةً " "آن حضرت صلى الله عليه و آله حتى يك وجب از برابر دشمنان عقب‏نشينى نكرد و در اين حال، گاه گروهى از يارانش به سوى او مى‏آمدند و گاه پراكنده مى‏شدند (اما او همچون كوه ايستاده بود)». " 📚شرح نهج البلاغه ج 15 ص 19 ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕حال در مورد سوال مطرح شده گفتنی است که روایت معروفی است که در کتاب ابن شاذان قمی نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام فرمود : "«به من سه چيز داده شده كه على هم در آنها شريك است، و به على سه چيز داده شده كه من در آنها شريك نيستم». پرسيده شد: اى پيامبر خدا! آن سه چيز كه على عليه السلام در آن با تو شريك است، چيست؟ فرمود: «بيرق حمد (ستايش)، از آنِ من است و على، بر دوش كشنده آن است؛ و كوثر، از آنِ من است و على، ساقى آن است؛ و بهشت، از آنِ من است و على، تقسيم‏كننده آن است. و امّا آن سه چيز كه به على داده شده و من در آن شريك نيستم: به او پيامبر خدا به عنوان پدرْ زن داده شده و به من داده نشده؛ و همسرى چون فاطمه زهرا به وى داده شده كه به من داده نشده؛ و دو فرزندش حسن و حسين، به وى داده شده‏اند كه به من داده نشده است». " "اعطيتُ ثَلاثا وعَلِيٌّ مُشارِكي فيها، واعطِيَ عَلِيٌّ ثَلاثَةً ولَم اشارِكهُ فيها، فَقيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، ومَا الثَّلاثُ الَّتي شارَكَكَ فيها عَلِيٌّ؟ فَقالَ: لِواءُ الحَمدِ لي وعَلِيٌّ حامِلُهُ، وَالكَوثَرُ لي وعَلِيٌّ ساقيهِ، وَالجَنَّةُ لي وعَلِيٌّ قاسِمُها. و أمَّا الثَّلاثُ الَّتي اعطِيَت عَلِيّا ولَم اشارِكهُ فيها: فَإِنَّهُ اعطِيَ رَسولَ اللّهِ صِهرا ولَم اعطَ مِثلَهُ، واعطِيَ زَوجَتَهُ فاطِمَةَ الزَّهراءَ ولَم اعطَ مِثلَها، واعطِيَ وَلَدَيهِ الحَسَنَ وَالحُسَينَ ولَم اعطَ مِثلَهُما " 📚الفضائل لابن شاذان: ص 95، بحار الأنوار: ج 39 ص 90 ح 3 _ الأمالي للطوسي: ص 344 ح 708 ❕این حدیث را مرحوم جزائری در کتاب الانوار النعمانیه نقل کرده و در آن به اشتباه و به صورت سهوی به جای بخش " پدر زن " تعبیر " شجاعت " نقل شده , یعنی پیامبر می گوید به علی شجاعتی داده شده که به من داده نشده است : " فانه اعطی شجاعه و لم اعط مثله " 📚الانوار النعمانیه ج 1 ص 19 ❕مرحوم نعمانی می گوید که شیخ صدوق چنین نقل کرده , در حالی که نقل شیخ صدوق چنین است که پیامبر فرمود : "«اى على! سه چيز به تو داده شده كه پيش از تو، به هيچ كس داده نشده است». گفتم: پدر و مادرم فدايت! چه چيز به من داده شده است؟ فرمود: «پدرْ زنى چون من به تو داده شده؛ و زنى چون همسرت؛ و فرزندانى چون حسن و حسين به تو داده شده است». "  يا عَلِيُّ، إنَّكَ اعطيتَ ثَلاثا لَم يُعطَها أحَدٌ مِن قَبلِكَ. قُلتُ: فِداكَ أبي وامّي، وما اعطيتُ؟ قالَ: اعطيتَ صِهرا مِثلي، واعطيتَ مِثلَ زَوجَتِكَ، واعطيتَ مِثلَ وَلَدَيكَ الحَسَنِ وَالحُسَينِ. " 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 2 ص 48 ح 188 ❕بنابراین مرحوم نعمانی اشتباه کرده است و در نقل روایت خطا کرده و بخش شجاعت را به اشتباه نقل می کند , در حالی که در اصل روایت بخش مذکور نیست , با این وجود مرحوم جزائری در توجیه مطلب مذکور می گوید که : " مقصود از شجاعت در حدیث مذکور , اِعمال و به کار گیری شجاعت و شرکت در جنگها است نه مبدا شجاعت و آن قوت قلب و جرات داشتن بر ورود در جنگها زیرا از این نظر پیامبر شجاع ترین افراد بوده و بهره کافی و کامل از شجاعت را داشته است اما از آنجایی که پیامبر اسلام حاکم و سلطان بوده است ( معمولا ) علی علیه السلام را پرچم دار نبردها کرده و در میدان وارد می کردند لذا علی علیه السلام بیشتر اِعمال شجاعت کردند و شجاعت ورزی از خود نشان دادند : " و ينبغي ان يراد بالشجاعة هنا اعمالها و ممارسة الحروب و الدخول فيها لا مبدءها من قوة القلب و الجرأة على اقتحام الحروب لان النبي‏ صلّى اللّه عليه و آله منها الحظ الاوفر. نعم لما كان هو الملك و السلطان لم يباشر الحروب بنفسه المباركة بل تصدى لها علي عليه السّلام‏ " 📚الأنوار النعمانية، ج‏1، ص 19 _ 20 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕گرانی های زمان شاه در بیان اسد الله علم وزیر دربار پهلوی !!!!! @Rahnamye_Behesht
توضیحی در مورد ولایت مطلقه فقیه در بیانات مرحوم امام خمینی !!!! 🤔 : ❓نظرتان در مورد این سخنان امام خمینی چیست !!!! حکومت، که شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول الله - صلی الله علیه وآله و سلم - است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می‌تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می‌تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدی که ضِرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و می‌تواند هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می‌تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند. ❗️❗️❗️ 💠💠 👌ما معتقدیم که فقیه جامع الشرایط نائب امام علیه السلام در عصر غیبت است و همان اختیاراتی که امام علیه السلام در حکومت و زمامداری دارد , فقیه نیز دارا است , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3507 👌از سوی دیگر یکی از قواعد مسلم در فقه شیعه , قاعده تقدیم اهم بر مهم است در آنجایی که مصلحت در اهم است و اگر بخواهیم اهم را نادیده بگیریم , گرفتار ضرر و خسارت می شویم , در چنین مواردی اهم بر مهم مقدم می شود . ❕امام صادق علیه السلام فرمود : " هيچ حرام الهى نيست مگر اين كه خداوند آن را براى كسى كه مضطر شده است ، حلال فرموده‏ است » « لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْه » 📚بحار الانوار : ج 72 ص 411 ❕ دین اسلام ، دین سهل و آسانی است و در مواردی که پیروانش در اضطرار و سختی اند ، احکامش را بر آنها تخفیف می دهد ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « در دین برای شما حرج و سختی قرار داده نشده است» « ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج‏ » ( حج 78 )  ❗️پیامبر گرامی فرمود ؛ « من برای شریعت سهل و آسان مبعوث شده ام »  « بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَة » 📚وسائل الشیعه :  ج 8 ص 116 ❕چنان که گفتیم در مواردی عمل به مهم ممکن است موجب ضرر شود , در چنین مواردی باید اهم بر مهم مقدم شود تا ضرر و زیان از انسان دور شود , چنان که خداوند می فرماید ؛ « خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید » « لَاتُلْقُوا بِايْديِكُمْ الَى التَّهْلُكَة »  ( بقره 195 ) ❕ امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « هر آنچه در آن فساد نهفته شده و مایه ضرر برای جسم و نفس است حرام شمرده شده است» « َ كُلُّ أَمْرٍ يَكُونُ فِيهِ الْفَسَادُ مِمَّا قَدْ نُهِيَ عَنْه‏ ... َ فَحَرَامٌ ضَارٌّ لِلْجِسْمِ وَ فَسَادٌ لِلنَّفْس‏ » 📚بحار الانوار : ج 100 ص 51 👌همینطور در روایات ما آمده است « لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام » که بر اساس آن هر گونه مساله ای که سبب آسیب رسیدن به خود و دیگران و اجتماع شود در اسلام بر داشته شده است . 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 14 ❕بر این اساس و طبق آیات و روایات فوق ولایت مطلقه فقیه می گوید که فقیه می تواند در جایی که مصلحت اقتضاء کند اهم را بر مهم مقدم کند و احکام ابتدائی اسلام را از باب مصلحت مهمتر و احکام ثانویه موقتا تعطیل کند , چنان که امام علیه السلام این اختیار را دارد . ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕برخی در این رابطه می نویسند : " مثلا وضعيت ترافيك شهر دچار مشكل جدّى است و به علّت كمبود خيابان و يا كم عرض بودن آن، مردم و ماشين‏ها ساعت‏هاى متوالى در ترافيك معطّل مى‏مانند و خلاصه، وضعيت خيابان‏هاى فعلى پاسخ‏گوى نياز جامعه نيست و به تشخيص كارشناسان امين و خبره، احداث يك يا چند بزرگراه لازم و حتمى است. يا وضعيت آلودگى هواى شهر در حدّى است كه متخصّصان و پزشكان در مورد آن به مردم و حكومت هشدارهاى پى‏درپى و جدّى مى‏دهند و راه حلّ پشنهادى آنان نيز ايجاد فضاى سبز و احداث پارك است. در اين‏گونه موارد هيچ شكى نيست كه ولىّ فقيه مى‏تواند با استفاده از اختيارات حكومتى خود حتّى اگر صاحبان املاكى كه اين بزرگراه و پارك در آن ساخته مى‏شود راضى نباشند با پرداخت قيمت عادله و جبران خسارت‏هاى آنان، دستور به احداث آن خيابان و پارك بدهد و مصلحت اجتماعى را تأمين نمايد. ❕فقيه براى حفظ مصالح اسلام در صورتى كه امر، داير بين اهمّ و مهم بشود مى‏تواند مهم را فداى اهمّ كند. مثلا اگر رفتن به حج موجب ضررهايى براى جامعه اسلامى مى‏شود فقيه حق دارد بگويد امسال به حج نرويد و با اين‏كه يك عدّه از مردم مستطيع هستند براساس مصالح اهمّ، فعلا حج را تعطيل كند. يا مثلا اگر الآن اوّل وقت نماز است ولى شواهد و قرائن، حاكى از حمله قريب الوقوع دشمن است و لذا جبهه بايد در آماده‏باش كامل باشد، در اين‏جا فقيه حق دارد بگويد نماز را تأخير بينداز و الآن نبايد نماز بخوانى و نماز اوّل وقت خواندن بر تو حرام است؛ نمازت را بگذار و در آخر وقت بخوان. در اين مثال، نه تنها فقيه بلكه حتّى فرمانده منصوب از طرف فقيه هم اگر چنين تشخيصى بدهد مى‏تواند اين دستور را بدهد. امّا همه اينها غير از اين است كه فقيه بگويد حج‏بى‏حج؛ نمازبى‏نماز؛ و من از امروز مى‏گويم كه اسلام ديگر اصلا حجّ و نماز ندارد. آن‏چه در اين قبيل موارد اتفاق مى‏افتد و فقيه انجام مى‏دهد تشخيص اهمّ و مهم، و فدا كردن مهم به خاصر اهمّ است. و اين هم چيز تازه‏اى نيست بلكه همه فقهاى شيعه آن را گفته‏اند و همه ما هم آن را مى‏دانيم. مثال معروفى در اين رابطه هست كه در اغلب كتاب‏هاى فقهى ذكر مى‏كنند: اگر شما بر حسب اتّفاق مشاهده كنيد كودكى در استخر خانه همسايه در حال غرق شدن است و صاحب‏خانه هم در منزل نيست و براى نجات جان آن كودك لازم است كه بى‏اجازه وارد خانه مردم شويد كه اين كار از نظر فقهى غصب محسوب مى‏شود وحرام است. آيا در اين‏جا شما مى‏توانيد بگوييد چون من اجازه ندارم وارد خانه مردم بشوم پس گر چه آن كودك هلاك شود من اقدامى نمى‏كنم؟ هيچ عاقلى شك نمى‏كند آن‏چه در اين‏جا حتما بايد انجام داد نجات جان كودك است و حتّى اگر صاحب‏خانه هم بود و صريحا مى‏گفت راضى نيستم وارد خانه من شوى، درحالى‏كه خودش هم هيچ اقدامى براى نجات جان كودك نمى‏كرد، به حرف او اعتنايى نمى‏كرديم و سريعا دست به كار نجات جان كودك مى‏شديم. در اين قضيه، دو مسأله پيش روى ما وجود دارد: يكى اين‏كه تصرّف در ملك ديگران بدون اجازه و رضايت آنان، غصب و حرام است؛ و ديگر اين‏كه نجان جان مسلمان واجب است. و شرايط هم به گونه‏اى است كه ما نمى‏توانيم به هر دو مسأله عمل كنيم. اين‏جاست كه بايد سبك و سنگين كنيم و ببينيم كدام مسأله مهم‏تر از ديگرى است و همان را رعايت كنيم و تكليف ديگر را كه اهميت كم‏ترى دارد به ناچار ترك نماييم. در فقه، اصطلاحا به اين كار، تقديم اهمّ بر مهم گفته مى‏شود كه در واقع ريشه عقلانى هم دارد نه اين‏كه فقط مربوط به شرع باشد. در مثال حج و نماز هم كه ذكر كرديم فقيه، حكم تعطيل موقّت حج يا تأخير نماز از اوّل وقت را براساس همين ملاك صادر مى‏كند نه براساس هوى و هوس و هر طور كه دلش بخواهد. به هر حال با توضيحاتى كه داده شد اكنون واضح است كه معناى درست ولايت مطلقه فقيه چيست و اين مفهوم به هيچ وجه مستلزم استبداد و ديكتاتورى و امثال آنها نيست و آن‏چه در اين رابطه تبليغ مى‏شود غالبا تهمت‏ها و دروغ‏هايى است كه بر اين نظريه روا داشته‏اند. " 📚نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه , مرحوم مصباح یزدی , ص 110 به بعد ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕آنچه هم که از بیانات مرحوم امام خمینی در پرسش آمد ( بیانات مذکور در صحیفه امام ج 20 ص 452 موجود است ) از باب همین ولایت مطلقه فقیه و تقدیم اهم بر مهم به خاطر مصلحت جامعه اسلامی است که روشن شد که  مستند این قاعده آیات و روایات است . 👌رهبری انقلاب نیز تصریح می کنند که مقصود از ولایت مطلقه فقیه همین مقدم کردن اهم بر مهم به خاطر مصلحت جامعه اسلامی است و می گوید : " بعضى‌ها خيال ميكنند كه اين «ولايت مطلقه‌ى فقيه» كه در قانون اساسى آمده، معنايش اين است كه رهبرى مطلق‌العنان است و هر كار كه دلش بخواهد، ميتواند بكند! معناى ولايت مطلقه اين نيست. رهبرى بايستى موبه‌مو قوانين را اجرا كند و به آنها احترام بگذارد. منتها در مواردى اگر مسئولان و دست‌اندركاران امور بخواهند قانونى را كه معتبر است موبه‌مو عمل كنند، دچار مشكل ميشوند. قانون بشرى همين‌طور است. قانون اساسى راه چاره‌اى را باز كرده و گفته آنجايى كه مسئولان امور در اجراى فلان قانون مالياتى يا سياست خارجى، بازرگانى، صنعتى و دانشگاهى دچار مضيقه ميشوند و هيچ كار نميتوانند بكنند - مجلس هم اين‌طور نيست كه امروز شما چيزى را ببريد و فردا تصويب كنند و به شما جواب دهند - رهبرى مرجع است. زمان امام هم همين‌طور بود. بنده خودم آن‌وقت رئيس‌جمهور بودم و جايى كه مضيقه‌هايى داشتيم، به امام نامه مينوشتيم و ايشان اجازه ميدادند. بعد از امام، دولت قبلى و دولت فعلى گاهى راجع به مسائل گوناگون نامه مينويسند كه در اينجا مضيقه وجود دارد، شما اجازه بدهيد كه اين بخش از قانون نقض شود. رهبرى بررسى و دقّت ميكند و اگر احساس كرد كه به‌ناگزير بايد اين كار را بكند، آن را انجام ميدهد. جاهايى هم كه به صورت معضل مهمّ كشورى است، به مجمع تشخيص مصلحت ارجاع ميشود. اين معناى ولايت مطلقه است، والّا رهبر، رئيس‌جمهور، وزرا و نمايندگان، همه در مقابل قانون تسليمند و بايد تسليم باشند. فهم غلط دشمنان از ولايت مطلقه‌ى فقيه دشمنان، «ولايت مطلقه» را به معناى «استبداد» گرفته‌اند؛ يعنى ميل فقيه عادل به صورت دلبخواه. اين معنا در دلِ خودش يك تناقض دارد: اگر عادل است، نميتواند مستبد باشد؛ اگر مستبد است و بر اساس دلخواه عمل ميكند، پس عادل نيست. دشمنان، اين را ملتفت نميشوند و اين معنا را نميفهمند. اين نيست مسئله‌ى «ولايت مطلقه» كه فقيه هر كار دلش خواست، بكند؛ يك وقت يك چيزى به نظرش رسيد كه بايد اين كار انجام بگيرد، فوراً انجام دهد؛ قضيّه اين نيست. قضيّه اين است كه يك حالت انعطافى در دست كليددار اصلى نظام وجود دارد كه ميتواند در آنجايى كه لازم است، مسير را تصحيح و اصلاح كند، بنا را ترميم كند." 📚صورت و سیرت انقلاب اسلامی در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی)، صفحه: ۲۴ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir