eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
221 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند که حادثه کربلا را مصیبتی خود ساخته می داند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2116
🤔 ❔استدلال منطقى از آيه ١٧٥ آل عمران اول: الله ميگويد: فقط شیطان شما را میترساند دوم: الله دوباره ميگويد بايد و فقط از من بترسید منطقى: الله همان شیطان است آيا غیر از این ميتوان برداشتى ازين آيه داشت؟ اگر اين برداشت را غير منطقى و درست نميدانيد، مطمئنا بايد معتقد باشيد كه در خود اين آيه يك تناقض گفتارى كودكانه نهفته است! قضاوت با عاقلان ❗️❗️ 💠💠 👌در پايان جنگ احد، لشگر فاتح ابو سفيان، پس از پيروزى به سرعت‏ راه مكه را پيش گرفتند، هنگامى كه به سرزمين" روحاء" رسيدند از كار خود سخت پشيمان شدند و تصميم به مراجعت به مدينه و نابود كردن باقيمانده مسلمانان گرفتند، اين خبر به پيامبر رسيد فورا دستور داد كه لشكر احد خود را براى شركت در جنگ ديگرى آماده كنند، مخصوصا فرمان داد كه مجروحان جنگ احد به صفوف لشگر بپيوندند . ❕پيامبر ارتش اسلام در محلى بنام" حمراء الاسد" كه از آنجا به مدينه هشت ميل فاصله بود رسيدند و اردو زدند. ين خبر به لشكر قريش رسيد و مخصوصا از اين مقاومت عجيب و شركت مجروحان در ميدان نبرد وحشت كردند و شايد فكر ميكردند ارتش تازه نفسى نيز از مدينه به آنها پيوسته. 🔸در اين موقع جريانى پيش آمد كه روحيه آنها را ضعيف‏تر ساخت و مقاومت آنها را درهم كوبيد، و آن اين كه يكى از مشركان بنام" معبد الخزاعى" از مدينه بسوى مكه ميرفت و مشاهده وضع پيامبر و يارانش او را بسختى تكان داد، عواطف انسانى او تحريك شد و به پيامبر گفت: مشاهده وضع شما براى ما بسيار ناگوار است، اگر استراحت ميكرديد براى ما بهتر بود. اين سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمين" روحاء" به لشكر ابو سفيان رسيد، ابو سفيان از او در باره پيامبر اسلام سؤال كرد، او در جواب گفت: محمد را ديدم با لشكرى انبوه كه تا كنون همانند آن را نديده بودم، در تعقيب شما هستند و بسرعت پيش مى‏ آيند. 🔸ابو سفيان با نگرانى و اضطراب گفت: چه مى‏ گويى؟ ما آنها را كشتيم و مجروح ساختيم و پراكنده نموديم، معبد الخزاعى گفت: من نمى‏ دانم شما چه‏ کرديد؟ همين ميدانم كه لشكرى عظيم و انبوه، هم اكنون در تعقيب شما است!. ابو سفيان و ياران او تصميم قطعى گرفتند كه بسرعت، عقب ‏نشينى كرده و به مكه بازگردند و براى اينكه مسلمانان آنها را تعقيب نكنند، و آنها فرصت كافى براى عقب ‏نشينى داشته باشند از جمعى از قبيله عبد القيس ( یا نعیم بن مسعود ) كه از آنجا ميگذشتند و قصد رفتن به مدينه براى خريد گندم داشتند خواهش كردند كه به پيامبر اسلام و مسلمانان اين خبر را برسانند كه ابو سفيان و بت ‏پرستان قريش با لشكر انبوهى بسرعت بسوى مدينه ميايند تا بقيه ياران پيامبر ص را از پاى در آورند. ❕هنگامى كه اين خبر، به پيامبر و مسلمانان رسيد، گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ:" خدا ما را كافى است و او بهترين مدافع ما است" اما هر چه انتظار كشيدند خبرى از لشكر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقف، به مدينه بازگشتند . 📚الطبقات الکبری ، ابن سعد ج 2 ص 49 _ تاریخ طبری ج 2 ص 534 🔸 👇
🔸ادامه 👇 👌خداوند در همین رابطه می فرماید ؛ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ » « اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بى اساس) مى ‏ترساند، از آنها نترسيد و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد.» 👌اين آيه که مورد استناد معاند قرار گرفته است ، دنباله آياتى است كه در باره غزوه" حمراء الاسد" نازل گرديد و" ذلكم" اشاره به كسانى است كه مسلمانان را از قدرت لشكر قريش مى ‏ترسانيدند تا روحيه آنها را تضعيف كنند بنا بر اين معنى آيه چنين است ؛ عمل نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس فقط يك عمل شيطانى است كه براى ترساندن دوستان شيطان صورت گرفته، يعنى اين گونه وسوسه ‏ها تنها در كسانى اثر ميگذارد كه از اولياء و دوستان شيطان باشند و اما افراد با ايمان و ثابت قدم هيچگاه تحت تاثير اين وسوسه‏ ها واقع نمى‏ شوند، بنا بر اين شما كه از پيروان شيطان نيستيد، نبايد از اين وسوسه‏ ها متزلزل شويد. 👌تعبير از نعيم بن مسعود و يا كاروان عبد القيس به شيطان، يا بخاطر اين‏ است كه عمل آنها براستى عمل شيطانى بود و با الهام او صورت گرفت، زيرا در قرآن و اخبار، معمولا هر عمل زشت و خلافى، عمل شيطانى ناميده شده، چون با وسوسه ‏هاى شيطان انجام مى‏ گيرد. ❕و يا منظور از شيطان، خود اين اشخاص مى ‏باشند و اين از مواردى است كه شيطان بر مصداق انسانى آن، گفته شده، زيرا شيطان معنى وسيعى دارد و همه اغواگران را اعم از انسان و غير انسان شامل مى‏ شود، چنان كه در سوره انعام آيه 112 مى ‏خوانيم: « وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ » «اين چنين براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انسانى و جن قرار داديم» 👌در پايان آيه مى‏ فرمايد: اگر ايمان داريد، از من و مخالفت فرمان من بترسيد، يعنى ايمان با ترس از غير خدا سازگار نيست. ❕همانطور در جاى ديگر مى‏ خوانيم ؛ « كسى كه به پروردگار خود ايمان بياورد از هيچ نقصان و طغيانى ترس نخواهد داشت » (سوره جن آيه 14). 👌بنا بر اين اگر در قلبى ترس از غير خدا پيدا شود، نشانه عدم تكامل ايمان و نفوذ وسوسه‏ هاى شيطانى است، زيرا ميدانيم در عالم بيكران هستى تنها پناهگاه خدا است و مؤثر بالذات فقط او است و ديگران در برابر قدرت او قدرتى ندارند. ❕اصولا مؤمنان اگر ولى خود را كه خدا است با ولى مشركان و منافقان كه شيطان است مقايسه كنند، ميدانند كه آنها در برابر خداوند هيچگونه قدرتى ندارند و به همين دليل نبايد از آنها، كمترين وحشتى داشته باشند، نتيجه اين سخن آن است كه هر كجا ايمان نفوذ كرد شهامت و شجاعت نيز به مراه آن نفوذ خواهد كرد. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 178 👌روشن می شود که در آیه مذکور هیچ گونه تضاد و تناقضی وجود ندارد .در گذشته بیشتر در رابطه با چرایی « ترس از خداوند » بحث کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2117 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد فتوای علامه حلی را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/924
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند تحت عنوان؛ « ابله شمردن زنان در اسلام » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1018
👌پاسخ این شبهه پراکنی معاند در مورد « حلال کردن فرج کنیز توسط مالک برای دیگران » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2021
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد « مطلاق بودن امام حسن علیه السلام را در دو نمایه ذیل بخوانید » 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2118 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2120
👌پاسخ این شبهه پراکنی معاند در مورد « نکاح با زنان شوهر دار اسیر شده در جنگ را » در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2121 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2122
👌شما عددی نیستید که ما از شما هراسی داشته باشیم ، همین امشب دیدید که چندین مطلب از کانالتان را پاسخ گفتیم ، اگر بخواهیم بساط کل مطالبتان را چند روزه جمع کرده و همه را پاسخ می گوییم ، اما کم کم پیش می رویم تا شما هم از نان خوردن نیفتید ❗️😊 ❕مطالب و اشکالات تازه و نو مطرح کنید ، عموم مطالب تکراری است . ما هستیم تا پاسخ وطن فروشانی چون تو را بدهیم و لذتی که از این کار می بریم وصف ناشدنی است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
👌باز نشر سوالات و شبهات پاسخ داده شده در کانال توسط کانال های مختلف ❕استفاده از مطالب کانال ، حتی بدون ذکر منبع جایز است و اشکالی ندارد .البته جهت تالیف کتاب اجازه بالخصوص لازم است .
🤔 ❔یک سوال دارم در مورد وجود روح در بدن ، چون اساسا وجود روح قابل اثبات نیست و درواقع اگر ثابت بشه که روح وجود ندارد جهان پس از مرگ هم بی معنی میشود ❕دانشمندان با یک ازمایش ساده وجود نداشتن روح(اختیار) رو براحتی اثبات میکنند،به اینصورت که کاسه سر فردی را با بی حسی موضعی برمیدارند،سپس در حالی که فرد کاملا هوشیار و تمام حواس او کار میکنند،بخشهایی از مغز او را تحریک میکنند،سپس این فرد بدون اینکه از خودش اختیاری داشته باشد بیکباره صحبت میکند و یا با تحریک جای دیگر مغز دستش را تکان میدهد،این ازمایش بدرستی ثابت میکند که روح وجود ندارد،در نتیجه میتوان گفت که جهان بعد از مرگ هم وجود نخواهد داشت،کما اینکه وجود روح و یا وجودجهان بعد از مرگ قابل اثبات نیستن،پاسخ شما برای اثبات وجود روح و یا جهان بعد از مرگ چگونه است؟لطفا با ترتیب دادن یک ازمایش وجود روح را اثبات کنید،نه صرفا مطالب فلسفی پیچیده و غیر قابل درک ❗️❗️ 💠💠 👌در اين كه انسان با سنگ و چوب بى‏ روح فرق دارد شكى نيست، زيرا ما به خوبى احساس مى‏ كنيم كه با موجودات بى‏ جان و حتّى با گياهان تفاوت داريم، ما مى‏ فهميم، تصور مى ‏كنيم، تصميم مى‏ گيريم، اراده داريم، عشق مى‏ ورزيم متنفر مى‏ شويم، و ... ❕ولى گياهان و سنگ‏ها هيچ يك از اين احساسات را ندارند، بنابراين ميان ما و آنها يك تفاوت اصولى وجود دارد، و آن چيزى است كه روح انسانى مى‏ ناميم. 🔸نه مادى‏ ها و نه هيچ دسته‏ اى ديگر هرگز منكر اصل وجود «روح» و «روان» نيستند و به همين دليل همه آنها روانشناسى (پسيكولوژى) و روانكاوى (پسيكاناليزم) را به عنوان يك علم مثبت مى‏ شناسند . ❕آنجا كه سخن از ارتباط روح با جسم است تأثير متقابل اين دو در يكديگر بيان مى‏شود نام «روان» بر آن مى ‏گذاريم و آنجا كه پديده‏هاى روحى قطع نظر از جسم مورد بحث قرار مى‏گيرند نام روح را به كار مى‏ بريم. 🔸خلاصه اينكه هيچ‏كس انكار نمى ‏كند كه حقيقتى به نام روح و روان در ما وجود دارد. اکنون بايد ديد جنگ دامنه ‏دار ميان «ماترياليست‏ها» از يكسو و «فلاسفه متافيزيك و روحيون» از سوى ديگر در كجاست؟ 👌پاسخ اين است كه: دانشمندان الهى و فلاسفه روحيون معتقدند غير از موادى كه جسم انسان را تشكيل مى‏ دهد، حقيقت و گوهر ديگرى در او نهفته است كه از جنس بدن مادی نيست اما بدن آدمى تحت تأثير مستقيم آن قرار دارد. ❕به عبارت ديگر، روح يك حقيقت ماوراى طبيعى است كه ساختمان و فعاليت آن از ساختمان و فعاليت جهان ماده جداست، درست است كه دائماً با جهان ماده ارتباط دارند. ولى ماده و يا خاصيت ماده نيست! ❕در صف مقابل، فلاسفه مادى قرار دارند: آنها مى‏ گويند: ما موجودى مستقل از ماده بنام «روح» يا نام ديگر سراغ نداريم، هرچه هست همين ماده جسمانى و يا آثار فيزيكى و شيميائى آن است. 🔸ما دستگاهى به نام «مغز و اعصاب» داريم كه بخش مهمى از اعمال حياتى ما را انجام مى ‏دهند، و مانند ساير دستگاه‏هاى بدن مادى هستند و تحت قوانين ماده فعاليت مى‏ كنند . روح و پديده ‏هاى روحى چيزى جز خواص فيزيكى و فعل و انفعالات شيميايى سلول‏هاى مغزى و عصبى ما نمى ‏باشد. 🔸چنان که در پرسش هم آمده است ، مادى‏ها براى اثبات مدعاى خود و اينكه روح و فكر و ساير پديده‏ هاى روحى همگى مادى هستند، يعنى از خواص فيزيكى و شيميائى سلول‏هاى مغزى و عصبى مى ‏باشند شواهدى آورده ‏اند مثلا می گویند ؛ 👌«به آسانى مى‏ توان نشان داد كه با از كار افتادن يك قسمت از مغز يا سلسله اعصاب يك دسته از آثار روحى تعطيل مى‏ شود». مثلًا آزمايش شده كه اگر قسمت‏هاى خاصى از مغز كبوتر را برداريم نمى‏ ميرد، ولى بسيارى از معلومات خود را از دست مى‏ دهد، اگر غذا به او بدهند مى‏ خورد و هضم مى‏ كند و اگر ندهند و تنها دانه را در مقابل او بريزند نمى ‏خورد و از گرسنگى مى ‏ميرد؟ ❕همچنين در پاره ‏اى از ضربه ‏هاى مغزى كه بر انسان وارد مى‏ شود، و يا به علل بعضى از بيمارى‏ ها، قسمت‏هايى از مغز از كار مى ‏افتد، ديده شده كه انسان قسمتى از معلومات خود را از دست مى‏ دهد. افرادی را می بینیم که بر اثر يك ضربه مغزى در يك حادثه تمام حوادث گذشته زندگى خود را فراموش كرد، حتى مادر و خواهر خود را نمى‏ شناخت! هنگامى كه او را به خانه‏ اى كه در آن متولد و بزرگ شده بود بردند كاملًا براى او ناآشنا بود!! اينها و نظاير آن نشان مى‏ دهد كه رابطه نزديكى در ميان «فعاليت سلول‏هاى مغزى» و «پديده ‏هاى روحى» وجود دارد. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕اشتباه بزرگى كه دامنگير مادى ‏ها در اينگونه استدلالات شده اين است كه «ابزار كار» را با «فاعل كار » اشتباه كرده‏ اند. براى اين‏كه بدانيم چگونه آنها ابزار را با كننده كار اشتباه كرده‏ اند، اجازه دهيد يك مثال بياوريم (دقت كنيد). ❕از زمان «گاليله» به اين طرف تحولى در مطالعه وضع آسمان‏ها پيدا شد. گاليله ايتاليائى به كمك يك عينك ساز، موفق به ساختن دوربين كوچولوئى شد ولى البتّه گاليله بسيار خوشحال بود و شب هنگام كه به كمك آن به مطالعه ستارگان آسمان پرداخت، صحنه شگفت ‏انگيزى در برابر چشم او آشكار گرديد كه تا آن روز هيچ انسان ديگرى نديده بود، او فهميد كشف مهمى كرده است و از آن روز به بعد كليه مطالعه اسرار جهان بالا به دست انسان افتاد! 👌تا آن روز انسان شبيه پروانه ‏اى بود كه فقط چند شاخه اطراف خود را مى‏ ديد، اما هنگامى كه دوربين را به چشم گرفت، مقدار قابل ملاحظه‏ اى از درختان اطراف خود را در اين جنگل بزرگ آفرينش نيز مشاهده كرد. 🔸اين مسأله به تكامل خود ادامه داد تا اينكه دوربين‏هاى بزرگ نجومى ساخته شد كه قطر عدسى آنها چندين متر بود. آنها را بر فراز كوه‏هاى بلند كه در منطقه مناسبى از نظر صافى هوا قرار داشت نصب كردند، اين دوربين‏ها كه مجموع دستگاه آنها گاهى به اندازه يك عمارت چند طبقه مى ‏شد عوالمى از جهان بالا را به انسان نشان داد كه چشم عادى حتّى يك هزارم آن را نديده بود. ❕حال فكر كنيد اگر روزى تكنولوژى بشر اجازه ساختمان دوربين‏هايى به قطر يكصد متر با تجهيزاتى به اندازه يك شهر دهد، چه عوالمى بر ما كشف خواهد شد؟! اكنون اين سؤال پيش مى ‏آيد كه اگر اين دوربين‏ها را از ما بگيرند به طور قطع بخشى يا بخش‏هايى از معلومات و مشاهدات ما درباره آسمان‏ها تعطيل خواهد شد، ولى آيا بيننده اصلى، ما هستيم يا دوربين است؟! ❔آيا دوربين و تلسكوپ ابزار كار ماست كه بوسيله آن مى ‏بينيم و يا فاعل كار و بيننده واقعى است؟! ❕در مورد مغز نيز هيچ‏كس انكار نمى‏ کند كه بدون سلول‏هاى مغزى انجام تفكر و مانند آن ممكن نيست، ولى آيا مغز ابزار كار روح است؟ يا خود روح است؟! 👌كوتاه سخن اينكه: تمام دلائلى كه مادى ‏ها در اينجا آورده ‏اند، فقط ثابت مى ‏كند كه ميان سلول‏هاى مغزى و ادراكات ما، ارتباط وجود دارد. ولى هيچكدام از آنها اثبات نمى‏ كند كه مغز انجام دهنده ادراكات است نه ابزار ادراك (دقت كنيد). ❗️و از اينجا روشن مى‏ شود اگر جسم مرده چيزى نمى‏ فهمد، به خاطر اين است كه ارتباط روح آنها با بدن از بين رفته، نه اينكه روح، فانى شده است، درست همانند كشتى يا هواپيمائى كه دستگاه بى ‏سيم آن همه از كار افتاده است، كشتى و راهنمايان و ناخدايان كشتى وجود دارند اما ساحل ‏نشينان نمى‏ توانند با آنها رابطه ‏اى برقرار سازند، زيرا وسيله ارتباطى از ميان رفته است. 👌یکی از دلائل که براى استقلال روح مى ‏توان ذكر كرد، مسئله وحدت شخصيت در طول عمر آدمى است. ما در هر چيز شك و ترديد داشته باشيم در اين موضوع ترديدى نداريم كه «وجود داريم». «من هستم» و در هستى خود ترديد ندارم، و علم من به وجود خودم به اصطلاح «علم حضورى» است، نه علم «حصولى» يعنى من پيش خود حاضرم و از خودم جدا نيستم. ❕به هر حال، آگاهى ما از خود از روشن‏ترين معلومات ماست، و احتياج به استدلال ندارد اين از يكسو. 👌از سوى ديگر اين «من» از آغاز تا پايان عمر يك واحد بيشترى نيست، «من امروز» همان «من ديروز» همان «من بيست سال قبل» مى‏باشد. «من از كودكى تاكنون يك نفر بيشتر نبوده ‏ام» من همان شخصى هستم كه بوده ‏ام و تا آخر عمر نيز همين شخص خواهم بود، نه شخص ديگر، البتّه درس خوانده‏ ام، با سواد شده ‏ام، تكامل يافته ‏ام، و باز هم خواهم يافت، ولى يك آدم ديگر نشده ‏ام، و به همين دليل همه مردم از آغاز تا پايان عمر مرا يك آدم مى‏شناسند، يك نام دارم، يك شناسنامه دارم و ... ❕اكنون حساب كنيم و ببينيم اين موجود واحدى كه سراسر عمر ما را پوشانده چيست؟ آيا ذرات و سلول‏هاى بدن ما و يا مجموعه سلول‏هاى مغزى و فعل و انفعالات آن است؟ اينها كه در طول عمر ما بارها عوض مى ‏شوند و تقريباً در هفت سال يكبار تمام سلول‏ها تعويض مى‏ گردند، زيرا مى‏ دانيم در هر شبانه روز ميليون‏ها سلول در بدن ما مى ‏ميرد، و ميليون‏ها سلول تازه جانشين آن مى‏شود، همانند ساختمانى كه تدريجاً آجرهاى آن را برون آورند، و آجرهاى تازه‏اى جاى آن كار بگذارند، اين ساختمان بعد از مدتى بكلى عوض مى‏شود، اگر چه مردم سطحى متوجه نشوند، و يا همانند استخر بزرگى كه از يك طرف آهسته آهسته آب وارد آن مى‏شود، و از طرف ديگر خارج مى‏گردد، بديهى است بعد از مدتى تمام آب استخر عوض مى‏شود، اگر چه افراد ظاهربين توجه نداشته باشند و آن را به همان حال ثابت ببينند. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌به طور كلى هر موجودى كه دريافت غذا مى‏ كند و از سوى ديگر مصرف غذا دارد تدريجاً «نوسازى» «تعويض» خواهد شد. ❕بنابراين يك آدم هفتاد ساله تقريباً ده بار تمام اجزاى بدن او عوض شده است، روى اين حساب اگر همانند مادى‏ ها انسان را همان جسم و دستگاه‏هاى مغزى و عصبى و خواص فيزيك و شيميائى آن بدانيم بايد اين «من» در 70 سال ده بار عوض شده باشد و همان شخص سابق نباشد در حالى كه هيچ وجدانى اين سخن را نخواهد پذيرفت. 🔸از اينجا روشن مى‏ شود كه غير از اجزاى مادى، يك حقيقت واحد ثابت در سراسر عمر، وجود دارد كه همانند اجزاى مادى تعويض نمى‏ شود و اساس وجود ما را همان تشكيل مى ‏دهد و عامل وحدت شخصيت ما همان است. 👌البته بعضى تصور مى‏ كنند سلول‏هاى مغزى عوض نمى‏ شوند و مى‏گويند: در كتاب‏هاى فيزيولوژى خوانده ‏ايم كه تعداد سلول‏هاى مغزى از آغاز تا آخر عمر يكسان است؛ يعنى هرگز كم و زياد نمى ‏گردد، بلكه فقط بزرگ مى‏ شوند، اما توليد مثل نمى‏ كنند، و به همين جهت اگر ضايعه ‏اى براى آنها پيش بيايد قابل ترميم نيستند، بنابراين ما يك واحد ثابت در مجموع بدن داريم كه همان سلول‏هاى مغزى است؟ و اين حافظ وحدت شخصيت ماست. 👌امّا اين اشتباه بزرگى است، زيرا آنها كه اين سخن را مى ‏گويند، دو مسأله را با يكديگر اشتباه كرده‏ اند، آنچه در علم امروز ثابت شده اين است كه سلول‏هاى مغزى از آغاز تا پايان عمر از نظر تعداد ثابت است، و كم و زياد نمى‏ شود. نه اينكه ذرات تشكيل دهنده اين سلول‏ها تعويض نمى‏ گردد، زيرا همان‏طور كه گفتيم سلول‏هاى بدن دائماً غذا دريافت مى‏ كنند، و نيز تدريجاً ذرات كهنه را از دست مى‏ دهند، همانند همان استخر آبى كه از يكسو آب به آن مى‏ريزد و از سوى ديگر آب از آن خارج مى‏شود، پس از مدتى از محتويات آن به كلى تعويض مى‏ گردد، اگر چه مقدار آب ثابت مانده است، بنابراين سلول‏هاى مغزى نيز عوض مى‏ شوند. 👌دليل ديگرى كه مى ‏تواند ما را به استقلال روح و مادى نبودن آن رهنمون گردد اين است كه در پديده ‏هاى روحى خواص و كيفيت‏هايى مى‏ بينيم كه با خواص و كيفيت‏هاى موجودات مادى هيچ‏گونه‏ شباهت ندارد، زيرا: اولًا: موجودات «زمان» مى ‏خواهند و جنبه تدريجى دارند. ثانياً: با گذشت زمان فرسوده مى ‏شوند. ثالثاً: قابل تجزيه به اجزاء متعددى هستند. ❕ولى پديده ‏هاى ذهنى داراى اين خواص و آثار نيستند، صحنه‏ هايى كه مثلًا از زمان كودكى در ذهن ما نقش بسته با گذشت زمان نه كهنه مى‏ شود و نه فرسوده، و همان شكل خود را حفظ كرده است، ممكن است مغز انسان فرسوده شود ولى با فرسوده شدن مغز خانه‏ اى كه نقشه ‏اى از بيست سال قبل در ذهن ما ثبت شده فرسوده نمى‏ گردد و از يك نوع ثبات كه خاصيت جهان ماوراى ماده است برخوردار است. 👌روح ما نسبت به نقش‏ها و عكس‏ها خلاقيت عجيبى دارد و در يك آن مى ‏توانيم بدون هيچ مقدمه ‏اى هرگونه نقشى را در ذهن ترسيم كنيم، كرات آسمانى، كهكشان‏ها و يا موجودات زمينى، درياها و كوه‏ها و مانند آن، اين خاصيت يك موجود مادى نيست، بلكه نشانه موجودى وراء مادى است. به علاوه ما مى ‏دانيم مثلًا 2+/ 2/ 4 شكى نيست كه طرفين اين معادله را مى‏توانيم تجزيه كنيم يعنى عدد دو را تجزيه نماييم، و يا عدد چهار را، ولى اين «برابرى» را هرگز نمى ‏توانيم تجزيه كنيم و بگوييم برابرى دو نيم دارد و هر نيمى غير از نيم ديگر است، براى يك مفهوم غيرقابل تجزيه است يا وجود دارد و يا وجود ندارد هرگز نمى ‏توان آن را دو نيم كرد. ❕اين‏گونه مفاهيم ذهنى قابل تجزيه نيستند و به همين دليل نمى‏ توانند مادى باشند زيرا اگر مادى بودند، قابل تجزيه بودند، و باز به همين دليل روح ما كه مركز چنين مفاهيم غير مادى است نمى ‏تواند مادى بوده باشد بنابراين مافوق ماده است (دقت كنيد). 📚پیام قرآن ج 5 ص 221 👌ادله نقلی و عقلی دیگری نیز حاکم است که از ذکر آن خود داری می کنیم ، از آنچه گفته شد به دست می آید که انسان دارای حقیقت دیگری به نام روح است که با مرگ بدن از بین نمی رود و تا روز قیامت باقی می ماند و مغز و سلسله اعصاب تنها ابزار کار روح هستند نه خود روح . 🔸در رابطه با دلائل عقلی وجود قیامت ، در گذشته دلائلی اقامه کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3675 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در رابطه با حرمت ازدواج با همسران پیامبر را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2124
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد رفتن علما و مراجع به بیمارستان را در دو نمایه ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2078 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2079
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊شیرین نجفی #ادمین_دوم_آمد_نیوز می گوید کارم شده گریه کردن و خیلی می ترسم 😊 ❕ان شاء الله در آینده نه چندان دور حال و روز سایر معاندان #جیره_خوار هم گریه کردن می شود. #این_است_عذاب_الهی