eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❕کمال حیدری در تازه ترین شبهاتش می گوید کرونا ثابت کرد که دعا و توسل و حتی امام زمان علیه السلام ، تاثیری در رفع بلا ندارند تا جایی که مشاهد مشرفه هم تعطیل شد ، اما می بینیم کشورهایی چون کره جنوبی و چین و ژاپن که به دعا و توسل اعتقادی ندارند ، در برابر کرونا پیروز شدند ، ایشان گویی گمان کرده است که خداوند و اهل بیت علیهم السلام باید جور سستی ها و کوتاهی های ما را در جهت مقابله با این بیماری بکشند ، در این رابطه ، لیستی که از پرسشهای کرونایی منتشر کردیم ، پرسشهای 2 ، 6 ، 8، 9 ، 10، 19 و 21 را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2224 ❕آنگاه نتیجه گیری کرده است که تدین به مذهبی خاص هیچ گونه نقشی در سعادت و رستگاری ندارد و هرکس به هر مذهبی که باشد اهل نجات است ، پاسخ را در ذیل بخوانید که توضیح داده ایم تنها راه نجات ، طریقه اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام است ، 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1831 ❕در مورد مستضعفان و کسانی که از دین حق اطلاع پیدا نکردند نیز پاسخ را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2112
🤔 ❔ شرحی بر ایرادات علمی قرآن | برجهای آسمان ! ❃در ستاره شناسي قدیم دايره بزرگی را که خورشید در طول یک سال طی میکند، به ۱٢ قسمت فرضي تقسیم کرده و به آنان برجهای دوازده گانه ميگفتند و هر برج را بر اساس صورت فلکي که مسیر از آن میگذشت نامگذاری کرده بودند. این برجها توسط بطلمیوس در قرن دوم میلادی نامگذاري شد. طبعا مردم قدیم این برجها را واقعی میپنداشتند. محمد هم مطابق تفکرات افراد هم عصر خود آنان را واقعي پنداشته و در آیات زیر گفته که خدا این برجها را در آسمان قرار داده است.: ❶-سوره الحجر ۱۶: و به راستی در آسمان برجهايی آفريدیم و آنرا در چشم تماشاگران آراستيم. ❷-سوره البروج ۱: سوگند به آسمان که داراي برجهای بسیار است. واضح است که این آیات از يك انسان است نه از خدا، وگرنه خدا میدانست که اینها فرضیات غلطي هستند که بزودي برمى افتند. 💠 💠 👌خداوند در آیاتی ، سخن از برجهای آسمان به میان می آورد و می فرماید ؛ « ما در آسمان برجهايى قرار داديم، و آن را براى بينندگان تزيين كرديم » ( حجر 16) و می فرماید ؛ « سوگند به آسمان كه داراى برجها است » ( بروج 1) ❕بروج جمع « برج » در اصل به معنى قصر است، و بعضى آن را به معنى « شى‏ء ظاهر و آشكار » مى‏ دانند، و نامگذارى قصرها و عمارتهاى بلند و مرتفع را به اين نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته‏ اند، به همين جهت قسمت مخصوصى از ديوار اطراف شهر يا محل اجتماع لشكر كه بروز و ظهور خاصى دارد برج ناميده مى‏ شود، و هنگامى كه زن زينت خود را آشكار سازد « تبرجت المراة » مى‏ گويند . 📚لسان العرب ج 2 ص 211 👌 برجهاى آسمانى يا به معنى ستارگان درخشان و روشن آسمان است يا به معنى صورتهاى فلكى است، يعنى مجموعه‏اى از ستارگان كه در نظر ما شباهت به يكى از موجودات زمينى دارد، و برجهاى دوازده گانه دوازده صورت فلكى است كه خورشيد در مسير سالانه خود در هر ماه محاذى يكى از آنها قرار مى ‏گيرد (البته خورشيد حركت نمى‏ كند بلكه زمين به دور آن مى ‏گردد ولى به نظر مى ‏رسد كه خورشيد جا به جا مى ‏شود و محاذى يكى از اين صورتهاى فلكى مى ‏گردد .) ❕اين صورتهاى دوازده گانه عبارتند از حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو، و حوت كه به ترتيب به صورتهاى گوسفند، گاو دو پسر بچه كه مشغول گردوبازى هستند، خرچنگ، شير، خوشه، ترازو، عقرب، كمان، بز، دلو، و ماهى است ، معاند گمان کرده است که امروزه نظریه برجهای دوازده گانه باطل شده است ، در حالی که در این گمان نیز اشتباه کرده است ، در ذیل بیشتر بخوانید ؛ 🌐https://b2n.ir/820036 ❕ سوگند به هر يك از اين معانى باشد حكايت از عظمت آن مى‏ كند، عظمتى كه شايد در آن زمان در نظر عرب روشن نبود، ولى امروز براى ما كاملا شناخته شده است، هر چند بيشتر به نظر مى ‏رسد كه منظور همان ستارگان درخشان آسمانى باشد لذا در حديثى آمده است كه از پيغمبر اكرم تفسير اين آيه را خواستند فرمود ؛ « منظور كواكب و ستارگان است » 📚درالمنثور ج 6 ص 331 _ تفسیر نمونه ج 26 ص 328 👌بنابراین مقصود از آسمان دارای برج ها ، آسمان دارای ستارگان درخشان و خیره کننده است ، این معنای ظاهری آیه است ، اما از آنجایی که آیات قرآن دارای بطون متعددی نیز است ، معنای باطنی آن تفسیر شده است به آسمان هدایت و ستارگان درخشان آن که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت علیهم السلام هستند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ «آسمان، من هستم و برج‏ها، امامان پس از من هستند. نخستين آنها، على‏ و آخرين ايشان، مهدى است. درودهاى خدا بر همه آنان باد ». 📚اختصاص مفید ، ص 223 _ بحار الانوار ج 36 ص 370 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕در رابطه « هئیت بطلمیوسی » که مورد شبهه پراکنی معاند قرار گرفت این توضیح لازم است که در عصرى كه قرآن نازل شد در باره پيدايش جهان دو نظريّه معروف وجود داشت ؛ 1⃣ يكى‏ نظريّه هيأت «بطلميوس» بود كه حدود پانزده قرن بر محافل علمى جهان سايه افكنده بود و تا اواخر قرون وسطى نيز ادامه داشت. مطابق اين فرضيه زمين مركز جهان بود و نه فلك به دور آن گردش مى‏كردند.افلاك همانند پوست پياز، شفاف، بلورين و بر روى هم بودند. ستارگان سيّار (عطارد، زهره، مريخ، مشترى و زحل) هر كدام در فلكى جاى داشتند و ماه و خورشيد نيز هر يك داراى فلكى بودند. علاوه بر اين هفت فلك، فلكى مربوط به ستارگان ثابت بود. بعد از فلك هشتم يعنى فلك ثوابت فلك اطلس بود، فلكى كه هيچ ستاره نداشت و كار آن گرداندن مجموعه جهان بالا به دور زمين بود و نام ديگرش فلك الافلاك بود. 2⃣فرضيّه ديگر، فرضيّه عقول عشره بود كه آن هم از فرضيّه «بطلميوس» كه ناظر به جهان طبيعت بود كمك مى ‏گرفت.مطابق اين نظريّه كه از سوى جمعى از فلاسفه يونان ابراز شده بود، خداوند در آغاز يك چيز بيشتر نيافريد و آن عقل اوّل بود (فرشته يا روح عظيم و مجردى كه نامش را عقل اوّل گذاشتند). اين عقل دو چيز آفريد ، عقل دوّم و فلك نهم. سپس عقل دوّم، عقل سوّم و فلك هشتم را آفريد و به همين ترتيب ده عقل و نه فلك آفريده شد و عقل دهم، موجودات اين عالم را به وجود آورد. 📚پیام امام امیر المومنین ، ج 1 ص 146 ❕اين سلسله مراتب فرضى، در واقع هيچ دليلى نداشت همان گونه كه فرضيّه «بطلميوس» نيز فاقد دليل كافى بود، ولى هر چه بود قرنهاى طولانى بر افكار حكومت كرد . امّا قرآن و روايات اسلامى نه فرضيّه اوّل را پذيرفت و نه فرضيّه دوّم را، چرا كه در آيات و روايات معروف مخصوصا در «نهج البلاغه» اثرى از آن نمى ‏يابيم‏ و اين خود از شواهد عظمت و استقلال قرآن و اخبار اسلامى و سرچشمه گرفتن آنها از مبدأ وحى و نه از افكار بشرى است و گرنه به رنگ همانها در مى ‏آمد. 📚همان منبع ❕بلكه در آیاتی با این نظریه مخالفت هم شده است مانند بعضى از آيات قرآن که اشاره به حركت زمين دارد، مانند آيه 88 سوره «نمل» ؛ «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ» و آيه 25 سوره «مرسلات» «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً» (بنا بر بعضى از تفاسير) و بعضى دلالت بر شناور بودن خورشيد و ماه در فضاى عالم بالا مى ‏كند، مانند: آيه 40 سوره «يس»: «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» و نیز آیاتی که سخن از جاذبه عمومی به میان می آورد ، جهت اطلاع تفصیلی از این موارد ، پاسخهای گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8219 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6174 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4864 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4245 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را در مورد تعبیر « احسن الخالقین » در قرآن و مقصود از کلمه « الله اکبر » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2965 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2966
👌پاسخ معاند در مورد جنین شناسی قرآن که اتفاقا یکی از وجوه اعجازی قرآن است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2967
👌شب جمعه ، شب زیارتی امام حسین علیه السلام ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/721
❕اخیرا کلیپی در فضای مجازی منتشر می شود که در آن یک روحانی ، جریان تولد محمد حنفیه را چنین بازگو می کند که مادرش خوله همسر علی علیه السلام به نزد علی علیه السلام شکایت کرد که آیا وقت آن نشده است که از شما حامله بشوم ، علی علیه السلام فی الحال دست به شانه خوله گذاشت و گفت حامله شو ، سلمان می گوید یک ساعت نشد که آثار حمل بر خوله ظاهر شد و فرزند پسری به دنیا آمد که علی علیه السلام نامش را محمد گذاشت . ❕این جریان هیچ گونه سندیتی در منابع معتبر و مورد استناد ندارد . ❕در کتاب طوالع الانوار مرحوم تنکابنی مضمون نقل مذکور آمده است اما هیچ گونه سندی برای آن ارائه نشده است ، با توجه به آنکه آقای تنکابنی در صد سال گذشته می زیسته است ، نقل ایشان باید مستند به منابع باشد که متاسفانه نقل ایشان چنین نیست و استنادی به منابع متقدم ندارد و ایشان نیز مطلبی را بدون سند به علی علیه السلام نسبت داده است . ❕آنچه در مورد خوله در منابع روایی ما نقل شده است آن است که در زمان ابوبکر ، خالد بن ولید به جرم ندادن زکات ، و اعتقاد به ولایت علی علیه السلام ، به قبیله او حمله کرد و بزرگان آنان را کشت و خوله را نیز به اسارت در آورد ، علی علیه السلام خوله را از دست آن قوم نابکار نجات داد و با درخواست و رضایت خود خوله و اجازه برادر خوله با او ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج ، محمد بن حنفیه بوده است ؛ 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 2 ص 278 _ بحار الانوار ج 41 ص 303 ❕«محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه اسير شد و مى‏ خواستند او را بفروشند، على علیه السلام او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على به ارث برده بود و مى‏ گويند گاهى زره ‏هاى محكم را با دست پاره مى ‏كرد و به همين دليل امام (ع) در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على (ع) به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 ❕بعضى «محمّد حنيفيّه» را متّهم مى‏ كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى ‏گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود فرا نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده‏ اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده ‏اند و «كيسانيّه» جزء چنين مدّعيانى محسوب مى‏ شوند». 📚الفصول المختاره ص 300 👌آنچه که در مورد زنده ساختن محمد حنفیه توسط علی علیه السلام در کلیپ مذکور آمده است ، صحیح نیست ، اما نقل دیگری در مورد زنده ساختن ایشان توسط امام صادق علیه السلام در مجامع روایی ما منقول است ‌. ❕سید حميرى گوید ؛ «شرفياب شدم خدمت حضرت صادق عليه السّلام و گفتم: يا بن رسول اللّه! به من رسيده كه شما فرموده ‏ايد در حقّ من كه من بر چيزى نيستم و حال آن كه من فانى كردم عمرم را در محبّت شما و هجو كردم مردم را به جهت شما. امام علیه السلام فرمود ؛ «آيا تو نگفتى در حقّ محمّد بن حنفيّه که تا كى و تا چند مدّت اى پسر وصى پيغمبر تو زنده باشى و روزى‏ بخورى و اقامت طولانى فرموده باشى در كوه رضوى و پيوسته در آنجا باشى و ديده نشوى و حال آن كه از ذوق و عشق تو ديوانه باشيم؟ آيا قايل نشده ‏اى كه محمّد بن حنفيّه قائم است در شعب رضوى و شيرى از راست و شيرى از چپش است و صبح و شام روزيش مى‏ رسد؟ واى بر تو، رسول خدا و على و حسن و حسين عليهم السّلام بهتر از محمّد بن حنفيّه بودند و مرگ را چشيدند.اسماعيل حميرى گفت: آيا براى اين دليلى هست؟فرمود: بلى، به درستى كه پدرم مرا خبر داد كه او نماز خواند بر جنازه محمّد و حاضر بود در دفنش و من مى ‏نمايانم تو را آيتى بر اين، پس گرفت دست او را و برد به سوى قبرى و دست خود را بر آن زد و دعايى خواند در حال قبر شكافته شد و مردى كه موى سر و ريشش سفيد بود از قبر بيرون آمد و خاك از سر و صورتش مى ‏ريخت و مى‏ گفت: اى ابو هاشم! مرا مى ‏شناسى؟سيّد حميرى گفت: نه. گفت: من محمّد بن حنفيّه ‏ام، همانا امام بعد از حسين عليه السّلام، علىّ بن الحسين است و بعد از او محمّد بن علىّ و بعد از او اين است عليهم السّلام پس داخل كرد سرش را در قبر و قبر به هم آمد » 📚منتهی الامال ، ج 2 ص 1386 @Rahnamye_Behesht
👌پاسخ وهابی را در مورد عید بودن روز غدیر خم بر اساس منابع شیعه وسنی ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3062 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3063
👌پاسخ وهابی را که متاسفانه معتقدند پیامبر گرامی توسط یهودیان سحر شده است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3064
👌پاسخ وهابی را که مدعی است در روایات شیعه عزاداری کردن تحریم شده است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3065 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3066
👌پاسخ وهابی را که مدعی است در مورد عمر قائل به علم غیب نیستند اما خودشان در حق عمر غلو کرده و قدرت تکوینی و علم غیب برای او قائل هستند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3067
👌پاسخی به معاند در مورد کپی برداری قرآن از اشعار شعراء قبل از اسلام 👇
🤔 ❔كپى بردارى نويسندگاه قرآن از اشعار، شاعران عرب قبل از اسلام. بنابر استناد بر تازيخ عرب، ٢٦ سال قبل از تولد محمد بن عبدالله، شاعر نامدار عرب، (٥٠١-٥٤٤ ميلادى) درگذشت. ، پيامبر اسلام در بين سالهاى ٥٧٠-٦٣٢ ميلادى ميزيسته است. جالبترين نكته در اشعار اين شاعر نامدار، شباهت بسيار زياد آنها با آيات قرآن است. نمونه اى ازين اشعار و تشابه آيات قرآن با آنها را در تصوير بالا ميبينيد. مسلمانان ادعا ميكنند كه اين كتاب كلام الله است و كسى هم قادر به وردن نمونه آن نيست، اما همانطور كه ميبينيد خود الله جملات زيادى را از روى اشعار المروءالقيس كپى بردارى كرده است ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در خود قرآن تصریح شده است ، قرآن به لسان و زبان عربی نازل شده است ، چنان که می فرماید ؛ « آن را به زبان عربى آشكار نازل كرد. » ( شعراء 192 _ 195) 👌و می فرماید ؛ « در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست تا ظالمان را انذار كند و نيكوكاران را بشارت دهد. » ( احقاف 12) 👌وقتی می گوییم قرآن به زبان عربی است ، طبیعی است که یعنی از الفاظ و کلماتی تشکیل شده است که استعمال آن در زبان عربی مرسوم است ، قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب جمله بندی های بدیع قرار داده است که معانی عالی را افاده و بیان می کند . ❕معاندین آمده اند الفاظ و کلماتی از قرآن را که در جملات برخی از شاعران آمده است را در مقابل هم قرار داده اند ، آنگاه نتیجه گیری کرده اند که قرآن از اشعار شعراء عرب کپی برداری کرده است ، در حالی که صرف مشابهات در یک لفظ و کلمه دلیلی بر اقتباس نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از کلمات موجود در لغت عرب ساخته شده است ، اقتباس آنجایی است که مثلا یک سوره با همان معنا و مفهوم از سخنان یک شاعر گرفته شده باشد . ❕مثلا مفسرین در تفسیر حروف مقطعه مانند الم چنین می گویند ؛ « اين حروف اشاره به اين است كه اين كتاب آسمانى با آن عظمت و اهميتى كه تمام سخنوران عرب و غير عرب را متحير ساخته، و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همين حروفى است كه در اختيار همگان قرار دارد در عين اينكه قرآن از همان حروف" الف باء" و كلمات معمولى تركيب يافته، به قدرى كلمات آن موزون است و معانى بزرگى در بر دارد، كه در اعماق دل و جان انسان نفوذ مى‏كند، روح را مملو از اعجاب و تحسين مى‏سازد، و افكار و عقول را در برابر خود وادار به تعظيم مى ‏نمايد، جمله ‏بندي هاى مرتب و كلمات آن در بلندترين پايه قرار گرفته و معانى بلند را در قالب زيباترين الفاظ مى‏ ريزد، كه همانند و نظير ندارد.درست همانطور كه خداوند بزرگ از خاك، موجوداتى همچون انسان، با آن ساختمان شگفت‏ انگيز، و انواع پرندگان زيبا، و جانداران متنوع، و گياهان و گلهاى رنگارنگ، مى ‏آفريند و ما از آن كاسه و كوزه و مانند آن مى ‏سازيم، همچنين خداوند از حروف الفبا و كلمات معمولى، مطالب و معانى بلند را در قالب الفاظ زيبا و كلمات موزون ريخته و اسلوب خاصى در آن بكار برده كه همه انگشت حيرت به دندان گرفته ‏اند، آرى همين حروف در اختيار انسانها نيز هست ولى توانايى ندارند كه تركيبها و جمله‏ بنديه ايى بسان قرآن ابداع كنند. » 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 61 ❕بنابراین صرف مشابهت در یک کلمه و لفظ ، دلیل بر اقتباس نیست ، قرآن همان الفاظ و کلماتی را که توسط دیگران استعمال می شده است ، در قالب جمله بندی های زیبا با مفاهیم عالی قرار داده به نحوی که بزرگان سخنور عرب را در برابر خود به عجز در آورد چنان که تاریخ نقل می کند ؛ 1⃣هنگامى كه آيات سوره غافر نازل شد؛ پيامبر اسلام در مسجد الحرام به نماز ايستاده بود، وليد بن مغيره مخزومى- مرد معروف و سرشناس مكه كه سران قريش به عقل و درايت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور مى ‏پرداختند- نزديك حضرت بود و تلاوت آيات را گوش مى ‏داد. هنگامى كه پيامبر متوجه اين معنا شد، آيات را تكرار كرد، اين آيات سخت وليد بن مغيره را تكان داد و هنگامى كه به مجلس قومش (طايفه بنى مخزوم) بازگشت؛ گفت: «به خدا قسم! هم اكنون كلامى از محمد شنيدم كه نه شباهت به سخن انسان‏ها دارد؛ و نه به سخنان پريان»، «گفتار او شيرينى و زيبايى و طراوت فوق العاده‏ اى دارد؛ شاخه‏ هايش پر ميوه و ريشه هايش پر مايه؛ و سخنى است كه از هر سخن ديگر بالاتر مى‏ رود و هيچ سخنى بر آن برترى نمى ‏يابد. اين را گفت و به منزلش بازگشت » 📚مجمع البیان ج 6 ص 587 _ مفاتیح الغیب ج 20 ص 259 2⃣سه نفر از سران قریش ( ابوسفیان و ابوجهل و اخنس بن شريق) شبى از شب‏ها براى شنيدن آيات قرآن به صورت مخفيانه نزد خانه پيامبر آمدند که آيات قرآن را تلاوت مى‏ كرد هر كدام در گوشه‏ اى پنهان شدند، بى آنكه ديگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند 👇ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕ به زودى در جاده، يكديگر را ديدند و هر كدام به نحوى، ديگرى را سرزنش كرد ديگر اين كار را تكرار نكنيد كه اگر بعضى از سفيهان شما اين منظره را ببينند؛ افكارى براى آنها پيدا مى‏ شود»! شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح هنگامى كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنش‏ها و قرارداد عدم تكرار چنين كارى را مطرح كردند، و به خانه ‏هاى خود رفتند؛ اتفاقاً شب سوم نيز همين مسأله دقيقاً تكرار شد، و صبح هنگامى كه يكديگر را بار ديگر ملاقات كردند، بعضى گفتند: «ما از اينجا تكان نمى‏ خوريم تا عهد و پيمان ببنديم و براى هميشه اين كار را ترك كنيم»، سرانجام پيمان بستند و متفرق شدند » 📚سيره ابن هشام، ج 1، ص 337. 👌اگر قرآن کپی برداری از اشعار شعراء جاهلی قبل پیامبر بود ، مشرکین عرب می توانستند به راحتی پیامبر را توبیخ کنند و ادعای ایشان را باطل کنند ، اما خضوع و شکست آنان در برابر قرآن روشن ترین دلیل بر این است که قرآن ساخته دست بشر نیست . ❕ معاند مدعی است آیاتی از قرآن برگرفته از اشعار امرو القیس شاعر دوران جاهلیت است ، اشعار مورد استناد معاند از این قرار است ؛ «دنت الساعة و انشق القمر عن غزال صاد قلبي و نفر مر يوم العيد في زينته فرماني فتعاطى فعقر أقبل و العشاق من خلفه كأنهم من حدب ينسلون‏ و جاء يوم العيد في زينته لمثل ذا فليعمل العاملون‏ » ❕معاند مدعی است که مصرع اول « دنت الساعه و انشق القمر » در سوره قمر آیه 1 و مصرع دوم « فتعاطی فعقر » در آیه 29 قمر ، و مصرع سوم « حدب ینسلون » در سوره انبیاء آیه 96 و مصرع پایانی « لمثل ذا فلیعمل العاملون » در سوره صافات 61 آمده است . 👌در پاسخ می گوییم ؛ 1⃣چنان که گذشت ، صرف همانندی در کلمه و لفظی دلیلی بر اقتباس نیست ، قرآن از همان کلمات و الفاظی ایجاد شده که عرب آن را تکلم می کرده است ، اما قرآن آن الفاظ را در قالب جمله بندی های پر معنا و زیبا ریخته است . ❕مثلا در اشعار فوق ، شاعر معشوق خود را تشبیه به غزال و آهویی می کند که قلبش را ربوده و فرار کرده که این اتفاق را همسان با نزدیکی قیامت و شکافته شدن ماه می داند ، و آمدن معشوقش را چنان تصویر می کند که گویی نزدیک شده و او را پی کرده و کشته است و عاشقان معشوقش چنان پشت سر معشوق راه می روند که گویی از هر ارتفاعی با سرعت عبور می کنند و در ادامه می گوید اهل عمل باید برای رسیدن به چنین معشوقی عمل کنند . ❕می بینیم که شاعر از این الفاظ و کلمات برای بیان مطالبی سخیف و بی معنا استفاده کرده است در حالی که قرآن از این الفاظ و کلمات برای افاده معانی عالی و واقعی و مثلا معجزه شکافته شدن ماه توسط پیامبر گرامی ، استفاده کرده است و صرف تشابه در استعمال یک کلمه ، دلیلی بر اقتباس نیست . 2⃣از این گذشته اساسا انتساب اشعار فوق به امروالقیس قطعی نیست ، اشعار مذکور تنها توسط مستشرقین غربی بیان شده است و به امروالقیس نسبت داده شده در حالی که دلیلی بر صحت این انتساب نیست ، معاجم شعرایی که از امروالقیس بحث کرده اند ، هیچ سخنی از انتساب اشعار مذکور به امروالقیس به میان نیاورده اند ؛ 📚طبقات فحول الشعراء ج 1 ص 51 _ الشعر و الشعراء ج 1 ص 107 ❕تنها مناوی در فیض القدیر برخی از قسمتهای اشعار فوق را آن هم با تغییراتی نقل کرده و به امرو القیس نسبت داده است ، مثلا « دنت الساعه و انشق القمر » را به این صورت آورده ؛ « اقتربت الساعه و انشق القمر ، من غزال صاد قلبی و نفر » 📚فیض القدیر ج 2 ص 236 ❕این نقل مناوی نیز مورد اعتناء نیست ، زیرا ؛ 🔸اولا ؛ فحول شعر شناسان و نسب شناسان شاعران ، اشعار مذکور را به امرو القیس نسبت نداده اند . 🔸ثانیا ؛ بین مناوی و امرو القیس حدود ده قرن یعنی هزار سال فاصله است ، چگونه ممکن است که اشعار امروالقیس هزار سال پنهان و مغفول باشد و هیچ کس از بزرگان آن را نقل نکند ، آنگاه پس از ده قرن مناوی آن هم بدون واسطه آن را نقل کند . 🔸ثالثا ؛ مناوی تنها فرازی از اشعاری که معاندین به امروالقیس نسبت می دهند را نقل کرده است نه تمام آن موارد را . ❕بنابراین انتساب اشعار مذکور به امروالقیس قطعی نیست و به احتمال زیاد ساخته دست مستشرقین است که جهت مقابله با قرآن آنها را به امروالقیس نسبت داده اند و از سوی دیگر به فرض که اشعار مذکور برای امروالقیس باشد ، باز هم دلیلی بر اقتباس قرآن از آن نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از الفاظ و کلماتی تشکیل شده که مورد استعمال عرب واقع شده است ،اما قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب زیباترین و پر معناترین جملات ریخته است ، به نحوی که سخنوران عرب از مقابله به مثل با قرآن عاجز شده اند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ وهابی را که مدعی است واسطه قرار دادن امامان دقیقا به مانند عملکرد مشرکین است که بت های خود را واسطه تقرب به خدا قرار می دادند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3073
👌اخیرا امام جمعه شیراز رابطه با چین را منطبق بر قرآن دانستند که با واکنشهایی مواجه شد ، در حالی که ایشان مطلب بی ربطی نگفته اند ، در ذیل در مورد چگونگی رابطه با غیر مسلمین بر اساس قرآن توضیحاتی را ارائه دادیم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/777 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2302
🤔 ❔ الله و تاج و تخت او کجاست؟ ) از رگ گردن به انسان نزدیک تر است (سوره ق آیه ١٦) #ب) يا در عین حال به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است (سوره المعارج آيه ٤) #پ) اما به اندازه هزار سال از ما دور است (سورہ السجده آیه ٥) #ت) و آنجا بر روی تختش نشسته است (سوره ی الحدید آیه ٤) #ث) تخت و تاج الله بر روی آب بنا شده است (سوره هود آيه ٧) 💠💠 👌در این شکی نیست که خداوند از هر گونه محل و مکان منزه است و اصولًا دارا بودن محل، لازمه جسمانى بودن است، و در بحث‏هاى گذشته دانستيم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3074 ❕كه خدا نه جسم است، و نه صفات جسمانيّات را دارد، نه مكانى او را در بر گرفته، و نه زمانى بر او مى ‏گذرد، و در عين حال احاطه به تمام مكان‏ها و زمان‏ها دارد . 👌خداوند در آیات متعددی به این حقیقت تصریح کرده و می فرماید ؛ «مشرق و مغرب، از آن خداست ، پس به هر سو رو کنید، رو به خدا کرده اید. خداوند داراى قدرت وسیع و (به همه چیز) دانا است.» (بقره 115 ) «او کسى است که هم در آسمان معبود است و هم در زمین؛ و او حکیم و دانا است.» (زخرف 84 ) «...و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید بینا است.» (حدید 4 ) «هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمى کنند مگر این که خداوند چهارمین آنها است، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى کنند مگر این که او ششمین آنها است، و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن هستند مگر این که او همراه آنها است هر جا که باشند.» (مجادله 7 )«ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم، و ما به او از رگ قلب اش نزدیکتریم» (ق 16 ) 🔸امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « خداوند از ازل وجود داشته بدون زمان و مکانی و الان نیز همان گونه است هیچ مکانی از او خالی نیست در عین حال هیچ مکانی را اشغال نمی کند و در هیچ مکانی حلول نمی کند» 📚توحید صدوق، ص310 ❕حال معان گمان کرده است در آیاتی ، مکان برای خداوند اثبات شده است و بین آیات مذکور تضاد هم است ؛ 1⃣در ابتدا می گوید در آیه ای گفته شده که خداوند به اندازه پنجاه هزار سال از ما دور است ، اما در آیه دیگر گفته شده است که به اندازه هزار سال . 👌آیات مورد استناد معاند ، در مورد قیامت است و ارتباطی با مکان خداوند ندارد . قرآن مجيد در دو آيه هنگامى كه از روز قيامت سخن مى‏ گويد آن را به عنوان يك روز بسيار طولانى معرفى مى‏ كند ؛ در يكجا مى ‏فرمايد: «فرشتگان و روح به سوى او عروج مى‏ كنند در آن روز كه مقدارش پنجاه هزار سال است! (تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ الَيْهِ فى‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِيْنَ الْفَ سَنَةٍ. (معارج 4) و در جاى ديگر مى‏ فرمايد: «خداوند امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى‏ كند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سال‏هايى است كه شما مى‏ شمريد به سوى او باز مى ‏گردد (و دنيا پايان مى‏ يابد و آخرت شروع مى‏ شود)» (يُدَبِّرُ الْامْرَ مِنَ السَّماءِ الَى الْارْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ الَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ الْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّوْنَ) (سجده 5). ❕معاند از تعبیر « بازگشت به سوی خدا » مکان داشتن خداوند را برداشت کرده است در حالی که چنین نیست ، ما می گوییم در قیامت به سوی خدا بازگشت می کنیم و قیامت لقاء الله و ملاقات با خداست ، یعنی ملاقات و مشاهده آثار قدرت خداوند در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او ، یا مقصود ملاقات شهودی و قلبی خداوند است ، در گذشته بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3075 ❔منتها در اين‏جا اين سئوال پيش مى‏ آيد كه چگونه در آيه اوّل مقدار آن روز پنجاه هزار سال- طبق سال‏هاى ما- و در آيه دوّم يك هزار سال بيان شده است. پاسخ اين سئوال به روشنى در حديثى كه مرحوم شيخ طوسى در امالى از امام صادق عليه السلام نقل كرده، آمده است، فرمود ؛ «در قيامت پنجاه موقف (محل توقف براى رسيدگى به حساب اعمال بندگان) است، هر موقفى به اندازه يك هزار سال از سال‏هايى كه شما مى ‏شمريد، سپس امام اين آيه را تلاوت فرمود: «در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است». 📚امالی ص274 _امالی ص111 👌توضیحات بیشتر در مورد مواقف قیامت را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3076 🔸ادامه👇
🔸ادامه 👇 ❕در ادامه می گوید در آیاتی گفته شده است که خداوند بر عرش است و عرش او بر آب است و این یعنی خداوند به ما نزدیک نیست در حالی که اگر در آیاتی گفته شده است خداوند به عرش نشسته است ؛ « ِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ _ پروردگار شما خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد، سپس به عرش نشست ( و به تدبير جهان هستى پرداخت )» ( اعراف 54) ، مقصود از عرش چنان که در گذشته توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3077 👌 مجموعه جهان هستى است كه در حقيقت تخت حكومت پروردگار محسوب مى ‏شود. اصولا جمله اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ‏ كنايه از تسلط يك زمامدار بر امور كشور خويش است، همانطور كه جمله" ثل عرشه" (تختش فرو ريخت) به معنى از دست دادن قدرت مى‏ باشد، در فارسى نيز اين تعبير كنايى زياد به كار مى ‏رود، مثلا مى ‏گوئيم در فلان كشور، جمعى شورش كردند و زمامدارشان را از تخت فرو كشيدند، در حالى كه ممكن است اصلا تختى نداشته باشد، يا جمعى به هواخواهى فلان برخاستند و او را بر تخت نشاندند، همه اينها كنايه از قدرت يافتن يا از قدرت افتادن است. بنا بر اين در آيه مورد بحث جمله اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ كنايه از احاطه كامل پروردگار و تسلط او بر تدبير امور آسمانها و زمين بعد از خلقت آنها است. ❕و در آیه ای هم که می گوید عرش خداوند بر آب بوده است ؛ « کان عرشه علی الماء » ( هود 7 ) با توجه به آنکه عرش به معنای مجموعه جهان هستى است چرا که گفتیم تخت قدرت خداوند همه اين جهان را فرا مى ‏گيرد و كلمه « ماء » هم به معنای معمولى " آب" است، اما گاهى به هر شي‏ء مايع « ماء » گفته مى‏ شود مانند فلزات مايع و امثال آن. 👌بنابراین معنای آیه مذکور چنين است كه در آغاز آفرينش، جهان هستى به صورت مواد مذابى بود (يا گازهاى فوق العاده فشرده كه شكل مواد مذاب و مايع را داشت) سپس در اين توده آب گونه حركات شديد و انفجارات عظيمى رخ داد، و قسمتهايى از سطح آن پى در پى به خارج پرتاب شد، اين اتصال و به هم پيوستگى به انفصال و جدايى گرائيد، و كواكب و سيارات و منظومه ‏ها يكى بعد از ديگرى تشكيل يافتند. ❕بنا بر اين جهان هستى و پايه تخت قدرت خدا ، نخست بر اين ماده عظيم آب گونه قرار داشت.اين همان چيزى است كه در آيه 30 سوره انبياء نيز به آن اشاره شده است ؛ « آيا آنها كه خدا را انكار مى‏ كنند با چشم علم و دانش اين حقيقت را نديدند كه آسمانها و زمين، در آغاز به هم پيوسته بود، سپس ما آنها را از هم گشوديم و هر موجود زنده‏ اى را از آب آفريديم » ❕در خطبه نخستین نهج البلاغه هم اشارات روشنی به همین معنی شده است . 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 27 👌می بینیم که معاند تنها به قصد شبهه افکنی آیاتی را که هیچ گونه ارتباطی با مقصودش ندارد را کنار هم قرار داده تا نشان دهد که مثلا در قرآن تناقض است در حالی که قرآن از جانب خداوند علام است و هیچ گاه تضادی در آن نیست . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌کاربری اشکال کرده است که اگر رابطه با چین منطبق بر قرآن است ، چگونه این مساله نادیده گرفته می شود که چین ، مسلمین اویغور را تحت شکنجه و اذیت قرار می دهد ، و ما نه تنها اعتراضی نمی کنیم بلکه با چین رابطه هم داریم ، کسانی که این اشکال را مطرح می کنند توجه ندارند که گروهی از مسلمین اویغور تحت تاثیر افکار داعش قرار گرفته و تفکرات تکفیری دارند و بر علیه دولت مرکزی چین اقداماتی می کند ، دولت چین با این گروه برخورد دفاعی دارد ، اما متاسفانه این مساله توسط غربی که به مسلمین یمن و سوریه و فلسطین رحمی ندارند ، برای ضربه زدن به چین به عنوان یک رقیب پر قدرت ، پر رنگ جلوه داده می شود ، جهت اطلاع تفصیلی از آنچه گفتیم ، مقاله ذیل را که در باشگاه خبرنگاران جوان منتشر شده است را مطالعه فرمایید ؛ 🌐https://b2n.ir/366172 @Rahnamye_Behesht
👌جوابیه استاد ابوالقاسمی کارشناس سابق شبکه ولایت به نقدی که ما به استاد قزوینی پیرامون اسلام عمر داستیم ؛ 👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌کلیپی از استاد قزوینی در فضای مجازی منتشر شده بود که ایشان فرموده بودند که ما عمر را مسلمان می دانیم ، ما در پاسخ به این بیان ایشان ، مطالبی اوردیم و تصریح کردیم که عمر ناصبی و دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده است و حکم به اسلام عمر بسیار نابجا است ؛ ?https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2419 ❕صوتی از استاد ابوالقاسمی شاگرد استاد قزوینی به دست ما رسیده است که ایشان در پاسخ به مطلب ما عرضه کرده اند که کافر به دو قسم است ، کافر اعتقادی و کافر فقهی ، کافر اعتقادی کسی است که امامت اهل بیت علیهم السلام را انکار کند ، اما کافر فقهی کسی است که منکر وجوب مودت اهل بیت علیهم السلام شود ، عمر کافر اعتقادی بوده است اما کافر فقهی نبوده زیرا منکر وجوب مودت اهل بیت علیهم السلام نبوده است ، بنابراین از نظر فقهی مسلمان بوده و نجس نیست . ما از پاسخ ایشان تعجب می کنیم به این بیان ؛ 1⃣شکی نیست که کسانی که اهل بیت علیهم السلام و امامت آنان را منکرند ، اصلی از اصول دین را انکار کرده اند و از نظر ایمانی و اعتقادی کافرند ، به خاطر همین خداوند از آنان هیچ عبادتی را نمی پذیرد ، چنان که از کافر نمی پذیرد ، و عمر در راس این دسته از کفار قرار داده است که در پی او پیروان عمر قرار دارند که منکر امامت امامان علیهم السلام هستند . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند دشمن اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 _ وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر اعمالش را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 ❕در روایات دیگری صراحتا کفر ایمانی و اعتقادی این گروه ثابت شده است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « سه دسته اند که خداوند روز قیامت با آنان تکلم نمی کند و به آنان نظر نمی کند و برای آنان عذاب دردناکی است ، کسی که ادعای امامت کند در حالی که چنین امامتی را از جانب خدا ندارد ، و کسی که منکر امامت امام الهی شود و کسی که گمان کند از برای آن دو ( ابوبکر و عمر ) از اسلام بهره ای است » 📚الکافی ج 1 ص 373 👌و فرمود ؛ « علی علیه السلام باب هدایت است ، کسی که با او مخالفت کند کافر است و کسی که او را انکار کند ، وارد آتش می شود » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص348 👌و فرمود ؛ « مقر امامان دوازده گانه مومن است و منکر آنان کافر است » 📚همان ص 347 👌بنابراین ابوبکر و عمر و تمام اهل سنت چون اصلی از اصول دین را منکرند کافر ایمانی اند و روز قیامت فرقی با کفار ندارند و هیچ گونه عمل خیری از آنان پذیرفته نمی شود ، چنان که از کفار پذیرفته نمی شود ، در ذیل بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11445 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 2⃣حال آیا کسانی که کافر اعتقادی و ایمانی اند ، کافر فقهی هم هستند تا حکم به نجاست آنان کنیم یا خیر ، پاسخ می گوییم خیر ، آنان تا زمانی که شهادتین را به زبان جاری کنند ، مسلمان فقهی هستند و احکام مسلمان ظاهری را دارند چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «اسلام شهادتین و اقامه نماز و زکات و انجام حج و روزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که ولایت را نداشته باشد مسلمان گمراه است » 📚الکافی ج 2 ص 25 ❕از این حکم یک دسته خارج می شوند و آن هم ناصبی و دشمن اهل بیت علیهم السلام است ، مطابق نقلهای متعدد ، ناصبی کافر و نجس است حتی اگر شهادتین را به زبان جاری کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 3 ص 419 باب 14 👌استاد ابوالقاسمی می گوید ناصبی کسی است که منکر مودت اهل بیت علیهم السلام شود و عمر چون منکر مودت نبوده و تنها دچار سوء برداشت شده است ، پس مسلمان فقهی بوده و کافر نیست . ❕ایشان تعریف صحیحی از « ناصبی » ارائه نمی دهند ، ناصبی کسی نیست که صرفا منکر ضروری دین چون مودت اهل بیت علیهم السلام باشد ، اگر چه چنین کسی به خاطر انکار ضروری دین کافر فقهی است ؛ 📚وسائل الشيعة، ج‏1، ص 30 باب2 بَابُ ثُبُوتِ الْكُفْرِ وَ الِارْتِدَادِ بِجُحُودِ بَعْضِ الضَّرُورِيَّاتِ وَ غَيْرِهَا مِمَّا تَقُومُ الْحُجَّةُ فِيهِ بِنَقْلِ الثِّقَات‏ ❕ به کسی که منکر ضروری دین باشد ، ناصبی گفته نمی شود ، ناصبی کسی است که دشمن اهل بیت علیهم السلام است ، شخص می تواند منکر وجوب مودت اهل بیت علیهم السلام باشد ، اما در عین حال با آنان دشمنی نیز نکند ، چنین کسی ناصبی فقهی نیست و تنها به خاطر انکار ضروری دین کافر است . 👌ناصبی از ماده « نصب» در اصل به معنای بر پا داشتن چیزی است و از آنجا که شخص عداوت و دشمنی خویش را آشکار می سازد در معنای دشمنی نیز به کار می رود و یکی از معانی « نصب» عداوت و دشمنی است . 📚مفردات راغب ص807 👌لذا طریحی می نویسد ؛ « ناصبی و نواصب کسانی هستند که بغض علی ( و اهل بیت ) را داشته و با آنها دشمنی می کنند » 📚مجمع البحرین ج 2 ص 174 ❕در روایات اهل بیت نیز آمده است که ناصبی کسی است که با آنان دشمنی کند. 👌امام صادق فرمود ؛ «ناصبی کسی است که دشمن ما اهل بیت باشد» 📚بحار الانوار ج 27 ص 226 👌در روایت دیگر آمده است که عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام سوال کرد ؛ « کسی است که نصب و دشمنی او با شما آشکار است و ناصبی است آیا مومن می تواند با او ازدواج کند؟ فرمود ، خیر 📚الکافی ج 5 ص 349 ❕ما می گوییم عمر چون مبغض اهل بیت علیهم السلام بوده است و با به شهادت رساندن فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، ناصبی بودن خویش را ثابت کرد ، لذا کافر فقهی و نجس بوده و حکم به اسلام او داده نمی شود ، اگرچه شهادتین را به زبان جاری کند ، ما کفر فقهی عمر را به خاطر انکار ضروری دین که همان وجوب مودت اهل بیت علیهم السلام است ، اثبات نمی کنیم تا شما بگویید عمر منکر وجوب مودت اهل بیت علیهم السلام نبوده است ، بلکه کفر عمر را به خاطر ناصبی بودنش ثابت می کنیم . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir