eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
205 ویدیو
49 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه 👇 ❕سپس افزود ؛ « هيچ كس از مردم براى كسان خود چيزى بهتر از آنچه من براى شما آورده ‏ام، نياورده است. من براى شما خير دنيا و آخرت را آورده‏ ام، خدايم به من فرمان داده كه شما را به جانب او بخوانم. كدام يك از شما پشتيبان من خواهد بود، تا برادر و وصى و جانشين من ميان شما باشد. » ❕وقتى سخنان آن حضرت به اينجا رسيد، سكوت مطلق همه مجلس را فراگرفت و هر كدام از آن‏ها در بزرگى مقصد و سرانجام كار خود در درياى فكر فرو رفت. يك مرتبه على عليه السّلام كه آن روز جوانى پانزده ‏ساله بود، سكوت مجلس را درهم شكست و برخاست و عرض كرد: اى پيامبر خدا من آماده پشتيبانى از شما هستم. 👌پيامبر دستور داد تا بنشيند و سپس گفتار خود را تا سه بار تكرار نمود. جز همان جوان پانزده ‏ساله كسى پرسش او را پاسخ نگفت. در اين هنگام حضرت رو به خويشاوندان نمود و فرمود ؛ « مردم! اين جوان برادر و وصى و جانشين من است ميان شما، به سخنان او گوش دهيد و از او پيروى كنيد. » ❕در اين هنگام مجلس پايان يافت، و حضار با حالت خنده و تبسم رو به ابو طالب نمودند و گفتند: محمد دستور داد كه از پسرت پيروى كنى و از او فرمان ببرى و او را بزرگ تو قرار داد. » 📚 مجمع البيان ج 4 ص 206 _ طرائف ص 20 و 21 _ مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 31- 33 _ خرايج ج 1 ص 92 _ تفسير طبرى ج 9 ص 483 _ تفسير بغوى ج 3 ص 400 _ مجمع الزوائد ج 8 ص 302 _ تاريخ طبرى، ج 2، ص 62- 63؛ تاريخ كامل، ج 2، ص 40- 41؛ مسند احمد، ج 1، ص 111 و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 210- 221 و... 👌می بینیم که پیامبر گرامی با کمال ادب و متانت و بر خلاف نقل دروغین ابن خلدون ، قوم خود را به سوی خداوند دعوت کرد که با بی اعتنایی و تمسخر آنان مواجه شد ، نه آنکه به بتان آنان توهینی روا داشته باشد . ❕یا در نقل دیگر نیز می بینیم که پیامبر گرامی با کمال ادب مشرکین را به خداوند دعوت کرد که با دشمنی مشرکین مواجه شد ، چنان که آمده است ؛ « اجابت رسول خدا را نكرد احدى پيش از على بن ابى طالب عليه السّلام و خديجه، و بعد از آن سه سال آن حضرت در مكه پنهان و خائف و هراسان بود از كافران و انتظار فرج مى‏ کشيد تا آنكه حق تعالى امر نمود آن حضرت را به اظهار دعوت خود، پس حضرت به مسجد آمد و در حجر اسماعيل ايستاد و به صداى بلند ندا كرد: اى گروه قريش! و اى طوايف عرب! شما را مى‏ خوانم‏ به سوى شهادت به وحدانيّت خدا و ايمان آوردن به پيغمبرى من و امر مى ‏كنم شما را كه ترك كنيد بت ‏پرستى را و اجابت نمائيد مرا در آنچه شما را به آن مى‏ خوانم تا پادشاهان عرب گرديد و گروه عجم شما را فرمانبردار شوند و در بهشت پادشاهان باشيد. ، پس قريش استهزاء كردند به آن حضرت و ابو لهب گفت: «تبّا لك» هلاك براى تو باد ما را براى اين طلبيده بودى؟ كفار قريش گفتند: محمد ديوانه شده است؛ و به زبان خود آن حضرت را آزار مى‏ كردند ... » 📚تفسير قمى ج 2 ص 228؛ قصص الانبياء راوندى ص 318 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « چون خداوند ، پیامبر را مأمور گردانيد كه علانيه و آشکار ، در ميان قريش اظهار دعوت خود بنمايد، حضرت در موسم حج كه طوايف خلق از اطراف عالم به مكه آمده بودند بر كوه صفا ايستاد و به آواز بلند ندا كرد كه ، يا أيها الناس! من رسول پروردگار عالميانم؛ و مردم از روى تعجب نظر كردند بسوى آن جناب و ساكت شدند، پس به كوه مروه بالا رفت و سه مرتبه چنين ندا كرد، ابو جهل چون اين سخن را شنيد سنگى به جانب آن حضرت انداخت و پيشانى نورانى آن حضرت را مجروح كرد و ساير مشركان سنگها گرفتند و از عقب آن حضرت دويدند، پس حضرت بر كوه ابو قبيس بالا رفت و در موضعى كه آن را اكنون «متّكا» مى‏ گويند تكيه داد و مشركان در طلب آن حضرت مى ‏گرديدند ... » 📚بحار الانوار ج 18 ص 241 _ حياة القلوب، ج‏3، ص 697 👌می بینیم که مشرکین با پیامبر گرامی و دعوت او ، مخالفت و دشمنی می کردند ، بدون آنکه هیچ گونه توهینی از پیامبر نسبت به بت های آنان صورت گیرد . ❕مشرکین در جهت دشمنی با پیامبر گرامی ، طبق تصریح قرآن به پیامبر گرامی تهمت می زدند تا مردم را بر ضد ایشان بشورانند ( انعام 112 ) 👌یکی از تهمت های آنان این بود که می گفتند پیامبر اسلام ، به خدایان ما دشنام می دهد ؛ 📚سیره ابن هشام ، ج 1 ص 265 ❕در حالی که این شگرد تبلیغاتی آنان برای شوراندن مردم بر ضد پیامبر اسلام بود و پیامبر گرامی با کمال ادب و متانت آنان را به آیین حق دعوت می کرد و مطابق امر خداوند ، هیچ گاه به خدایان آنان ناسزا و دشنام نمی داد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔امام على زنان را فقط براى رابطه جنسى ميخواست و چيزى به نام عشق و عاطفه را نميفهميد! : أم أبان دختر عتبة بن ربیعة همسر یزید بن أبی سفیان بود و سپس یزید فوت کرد، همسرش و علی بن ابيطالب از او خواستگاری کرد ولی او جواب منفی داد. به او گفتند: آیا علی بن ابی طالب پسر عموی رسول الله و همسر فاطمه و پدر حسن و حسین را ردّ می کند که حال او در اسلام آشکار است؟ گفت: بله، عشق او در دلم اثر نمی کند. برای کسی که زن او شود چیزی حاصل نمی شود مگر نشستن او میان ران های زن در حالی دارای سردی عاطفه با زنان است. : كانت أمّ أبان بنت عتبة بن ربيعة عند يزيد بن أبي سفيان فمات عنها، فخطبها علي عليه السّلام فردّته، فقيل لها: أتردّين علي بن أبي طالب ابن عم رسول اللّه و زوج فاطمة و أبا الحسن و الحسين، و حاله في الإسلام حاله؟ قالت: نعم، لا أوثر هواه على هواي، ليس لامرأته منه إلا جلوسه بين شعبها الأربع، و هو صاحب صر من النساء. : نثر الدر في المحاضرات٫ أبو سعد منصور بن الحسين الآبي٫ جلد ٤ صفحه۴۲ ❗️❗️ 💠💠 👌این نقل دارای ضعف سندی است و تنها در منابع اهلسنت ، آن هم بدون سند قابل اعتماد و ضعیف نقل شده است و از چند جهت اشکالاتی بر آن وارد است ؛ 1⃣به تصریح علمای اهلسنت ، ام ابان بنت عتبه ، خواهر هند و خاله معاویه بوده است ؛ 📚اسد الغابه ج 6 ص 299 ❕این یعنی در محیطی رشد کرده است که هند ، در آن محیط بوده است . 👌هند ، مادر معاویه مشهور به فاحشگی و زنا بوده است . ❕امام حسن علیه السلام خطاب به معاویه فرمود ؛ « مى‏ دانى كه در كدام بستر به دنيا آمده ‏اى؟ » 📚تذکره الخواص ص 200 _ شرح ابن ابی الحدید ج 6 ص 288 _ جمهره خطب العرب ج 2 ص 22 ❕سبط بن جوزی می نویسد ؛ « اصمعى و كلبى در كتاب «مثالب» مى ‏گويند: معنى سخن حسن به معاويه كه مى‏ دانى در كدام بستر به دنيا آمده‏ اى، اين است كه در باره معاويه گفته مى‏ شد او از يكى از اين چهار تن است ؛ « عمارة بن وليد بن مغيره مخزومى، مسافر بن ابى عمرو، ابو سفيان، عباس بن عبد المطلب. »و اينها همنشينان ابو سفيان بودند و بعضى از آنها متهم به داشتن رابطه با «هند» بود. عمارة بن وليد از زيباترين مردان قبيله قريش بود. در باره مسافر بن ابى عمرو، كلبى مى ‏گويد: عقيده عمومى مردم اين است كه معاويه از او است، زيرا بيش از همه مردم به «هند» عشق مى ‏ورزيده است و وقتى «هند» آبستن گشته و معاويه را در شكم داشته مسافر ترسيده كه بگويد از او است و به همين جهت گريخته و پيش پادشاه حيره رفته و مقيم گشته است‏ » 📚تذکره الخواص ص 202 ❕زمخشرى نیز در «ربيع الابرار» مى‏ نويسد ؛ «معاويه منسوب به چهار مرد بود: ابو عمرو بن مسافر، عمارة بن وليد، عباس بن عبد المطلب، صباح- آوازه خوان سياه پوستى كه برده عمار بود » 📚ربیع الابرار ج 3 ص 551 ❕زياد بن ابيه در نامه ‏اى در جواب معاويه كه به او طعنه زده و از مادرش سميه ياد كرده بود مى‏ نويسد ؛ «اين كه با اشاره به مادرم سميه به من طعنه زده ‏اى، اگر من فرزند سميه ‏ام تو فرزند عده‏ اى هستى» 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 183 👌قابل قبول نیست که علی ع از ام ابان خواستگاری کرده باشد ، با این که روشن بوده است که ام ابان در محیط فاسدی رشد کرده بود ، خصوصا آنکه پیامبر گرامی می فرمود ؛ «اى مردم! از خضراى دِمَن (زيباى بدگُهر) بپرهيزيد». گفتند: اى پيامبر خدا! خضراى دمن چيست؟ فرمود: «زن زيبا در رويشگاه و خانواده بَد» 📚الكافي ج 5 ص 332 _ تهذيب الأحكام ، ج 7 ص 403 2⃣ام ابان اعتقاد باطلی و دروغینی ، در مورد عمر بن خطاب داشت و معتقد بود که عمر از امر دنیا غافل شده است و تمام توجهش به آخرت است و گویی خدایش را به عینه می بیند ؛ 📚کنزالعمال ج 13 ص 198 _ مستدرک حاکم ، ج 3 ص 377 ❕در حالی که عمر به خاطر حب جاه و مقامی که به دنیا داشت ، خلافت علی ع را غصب کرد و آن جنایات را در حق فاطمه صدیقه س روا داشت ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2297 👌در روایات ما از ازدواج با چنین کسانی که دید مثبتی به اهلبیت ع ندارند و از دشمنان آنان طرفداری می کنند ، نهی شده است ، چنان که در روایتی آمده است که امام باقر ، همسر خود را طلاق داد ، يكى از خدمتكاران ايشان گفت ؛ « فدايت شوم! چرا طلاقش داديد؟ فرمود: «من از على عليه السلام ياد كردم و او از ايشان، بد گفت. بنا بر اين، خوش نداشتم كه آتشگیری از آتشگیرهای جهنّم را به پوستم بچسبانم». 📚الكافي ج 6 ص 55 ❕قابل قبول نیست که علی ع ، طالب ازدواج با چنین زنی بوده باشد ❗️ 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣به فرض هم که بپذیریم ، علی ع از ام ابان خواستگاری کرده باشد ، دلیلی که ام ابان در رد خواستگاری علی ع اقامه کرده که او به زنان و عواطف آنان و حسن معاشرت با آنها ، هیچ توجهی ندارد ، تهمت به علی ع بوده و کذب محض است . ❕قرآن در مورد حسن معاشرت با زنان می فرماید ؛ « عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف‏ » « و با آنان به طور شايسته و نیک رفتار كنيد » ( نساء 19) 👌علی ع ، مطیع ترین افراد به اطاعت امر خداوند بوده است ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ _ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ _فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ » « گروه پیشگامان پیشگام _ آنها مقربانند _ در باغهای پر نعمت بهشت جای دارند » ( واقعه 10_11_12 ) ❕سابقون كسانى هستند كه نه تنها در ايمان پيشگامند، كه در اطاعت امر خداوند و اعمال خير و صفات و اخلاق انسانى نيز پيشقدمند، آنها اسوه و قدوه مردمند، و امام و پيشواى خلقند، و به همين دليل مقربان درگاه خداوند بزرگند. 📚تفسير نمونه، ج‏23، ص 204 👌علی ع مصداق تام آیه است ، چنان که پیامبر گرامی در مورد مصادیق آیه مذکور فرمود ؛ « جبرئيل به من چنين گفته است ؛ « ذلك على ع و شيعته هم السابقون الى الجنة، المقربون من اللَّه بكرامته لهم » « آنها على ع و پيروان او هستند كه پيشگامان به سوى بهشت و مقربان درگاه خدايند به خاطر احترامى كه خدا براى آنها قائل شده است‏ » 📚امالی طوسی ص 72 _ بحار الانوار ج 35 ص 332 👌این مضمون را علمای اهلسنت نیز نقل کرده اند ؛ 📚الرّياض النّضرة، ص 158 _ الدّرّ المنثور، ج 6، ص 154 _ الصّواعق، ص 123 _ فتح القدير، ج 5، ص 148 ❕بنابراین علی ع ، پیشگام ترین افراد در اطاعت امر خداوند و عمل به دستور قرآن کریم در حسن معاشرت با همسران بوده است و آنچه که ام ابان به علی ع نسبت می دهد ، کذب محض و خلاف مسلمات قرآنی و روایی است . 👌علی ع هم خودشان حسن معاشرت با همسران را داشتند ، هم دیگران را به آن توصیه می کردند ، چنان که در روایتی آمده است که فرمود ؛ « زن، گُل است، نه پيشكار. پس در همه حال، با او مدارا كن، و با وى، به خوبى همنشينى نماى تا زندگى ‏ات باصفا شود. » « ان المراه ریحانه و لیست بقهرمانه ، فدارها علی کل حال ، و احسن الصحبه لها ، لیصفو عیشک » 📚 من لا يحضره الفقيه ، ج 3 ص 556 _ و ج 4 ص 392 _ مكارم الأخلاق: ج 1 ص 470 👌جریانهای حسن معاشرت علی ع با فاطمه صدیقه س ، مفصل است که می توانید در ذیل مطالعه فرمایید ؛ 📚بحار الانوار ج 43 ص 146 باب 6 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔علمای شیعه به كتب خودشان هم ترحم نكرده و اكثر كتب معتبر خودشان را هم نابود كرده اند. شيخ حسين بن عبد الصمد الحارثي العاملي [والد البهائي العاملي] در کتاب وصول الأخیار الي أصول الأخبار مينویسد: کتب اصول خمسه ما کافی کلینی و 👈🏿مدینه العلم👉🏿 و من لایحضره الفقیه و استبصار و تهذیب است که محتوای آن بیشتر احادیث روایت شده از پیامبر نزد ماست ... در این سند مهم پدر شیخ بهايی عاملی از فقها و علمای معتبر شیعه در قرن دهم هجری اعتراف میکند که کتب معتبر شیعه به جای ۴ کتاب امروز که به کتب اربعه معروف هستند فی الواقع ۵ کتاب بوده و آنهارو به عنوان اصول خمسه مینامیدند و اسم کتابی به میان می آورد تحت نام [مدینه العلم] که علمای عمامه به سر خائن شیعه این کتاب را مفقود ساخته اند. چرا اين كتاب در چند صد سال اخير نابود شده است، سئوال سختى نيست و بايد پاسخ را در تسلط صفويها بر اين مذهب و دادن شاخ و بالهاى جديد و تراشيدن اصول و فروع جديد براى اين مذهب جست. ▪️شیخ عباس قمی نيز در کتاب منازل السائرین میگوید: متن عربي: للسيّد ابن طاووس : ص ٨٥ ، عن كتاب مدينة العلم للشيخ الصدوق ، وهو من الكتب المهمّة بمنزلة التهذيب والفقيه وقد ضاع  : سید بن طاووس از کتاب مدینه العلم شیخ صدوق و این کتاب از کتاب های مهم در ردیف اعتبار التهذیب و من لایحضرالفقیه بوده و این کتاب مفقود شد!!! این کتاب مدینه العلم از شیخ صدوق به عنوان یکی از مهم ترین اصول و کتب شیعه معروف بوده و از نظر اعتبار و اهمیت در سطح کتاب هایی نظیر کافی و من لایحضر الفقیه و تهذیب بوده که به راحتی مفقود يا مفقوديده شده است. زيرا اين كتابها در دست خود آخوندهاى بزرگ بوده است و نه در گوشه خيابان. حال بازهم از شما ميپرسم، یعنی بی دروپیکر تر از مذهب شیعه که يكى از معتبرترين کتب حدیثی آن پس از ده قرن از عمر آن مفقود شود در كل تاريخ وجود داشته است؟شايد هم قابل تحريف نبوده و بهترين راه نابود آن بوده است ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌ملحد متوهم ، این تصویر گری را می کند که علمای شیعه با شیخ صدوق مخالف بوده اند و کتاب او یعنی مدینه العلم را از بین برده اند ، چون با عقاید علمای شیعه همخوانی نداشته است . ❕در حالی که نمی داند ، شیخ صدوق از بزرگان و ارکان مکتب شیعه است و ادعای دشمنی علمای شیعه با شیخ صدوق تنها توهمی است که از ناحیه ملحدین مفتخور مطرح می شود . 👌❕رجالی معروف نجاشی در مورد شیخ صدوق چنین می گوید ؛ « او شیخ و فقیه ما و آبروی و چهره درخشان شیعه در خراسان بود.در حالی که جوانی کم سن و سال بود بزرگان شیعه از او استماع حدیث و اخذ معارف کرده اند» 📚رجال النجاشی،ص389 👌شیخ طوسی ،شیخ الطائفه در رجال خود از صدوق چنین یاد می کند ؛ « او جلیل القدر ،حافظ ،آگاه به فقه و اخبار و رجال و دارای تالیفات زیادی می باشد» 📚رجال الطوسی، ص495 ❗️و در کتاب فهرست خود چنین می آورد ؛ « او جلیل القدر و حافظ حدیث و بصیر و آگاه به رجال و ناقد و صاحب نظر در اخبار است که در میان علما و دانشمندان اهل قم همانند او در فراوانی و سرشاری علم و از حفظ داشتن حدیث دیده نشده است و دارای حدود سیصد تصنیف و کتاب است» 📚الفهرست ص157 ❕نجاشی نقل می کند ؛ « ابو الحسن على بن حسين بن موسى بن بابوُيِه قمى ( پدر شیخ صدوق ) شيخ قمى‏ ها در روزگار خود و پيشوا و فقيه و معتمَد آنان، به عراق آمده بود و با ابو القاسم حسين بن روح ( نائب امام عصر علیه السلام ) كه خدايش رحمت كناد ملاقات كرد و مسائلى از او پرسيد و بعد از آن، توسّط على بن جعفر بن اسود، نامه‏ اى برايش نوشت و خواهش كرد كه از جانب او نوشته‏ اى به صاحب عليه السلام برساند و در آن از ايشان بخواهد كه دعا كند خداوند، به او پسرى روزى كند. امام عليه السلام به او نوشت: «در اين خصوص، برايت دعا كرديم و به زودى دو فرزند پسر نيك، روزى خواهى شد». پس، ابو جعفر ( شیخ صدوق ) و ابو عبد اللّه، از كنيزى برايش متولّد شدند.ابو عبد اللّه حسين بن عبيد اللّه مى‏ گفت: از ابو جعفر شنيدم كه مى ‏گويد: من، با دعاى صاحب الأمر عليه السلام متولّد شده ‏ام، و به اين مى‏ باليد. » 📚رجال نجاشی ص 261 _ بحار الانوار ج 51 ص 306 👌ذهبی رجالی اهل سنت هم در مورد شیخ صدوق می نویسد ؛ « رییس امامیه و دارای تصانیف مشهور بین شیعه بوده است » 📚سیر اعلام النبلاء ج 16 ص 303 ❕شیخ صدوق دارای کتابی به نام «مدينة العلم» بوده كه نجاشى از آن ياد كرده است ؛ 📚رجال نجاشی ، ص 389 ❕و شيخ طوسى آن را بزرگتر از كتاب «من لا يحضره الفقيه» دانسته است ؛ 📚الفهرست ص 157 👌اين كتاب تا زمان شيخ عبد الصمد پدر شيخ بهايى در دسترس بود و از آن پس ديگر اثرى از آن ديده نمى‏ شود . 📚الذریعه ج 20 ص 252 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕نگاشته ‏هاى شیخ صدوق ، نزديك به سيصد اثر بوده است. شيخ صدوق در مقدمه كتاب من لا يحضره الفقيه تعداد نوشته ‏هاى خويش را تا آن زمان دويست و چهل و پنج اثر برشمرده است. 📚الفقیه ج 1 مقدمه المولف 👌 امروزه، تنها شمار اندكى از اين مجموعه بزرگ آثار، در دسترس ما هستند و اكثر آنها در سده ‏هاى پيشين ناپديد شده‏ اند . ❕علت ناپدید شدن این کتب طبق بیان علامه مجلسی ، یا تسلط حکام جور و تلاش آنان برای محو مذهب بوده است یا از این جهت که علمای متاخر بیشتر به کتب متداول و مشهور که جامع و کافی بودند ، تکیه می کردند و نسبت به بازنویسی و استنساخ سایر کتب ، توجه کمتری داشتند ، به خاطر همین ، کتبی از بزرگان علما به دست ما نرسید . 👌علامه مجلسی تمام سعی خود را مبذول داشت تا کتبی که مورد کم توجهی واقع شده بود را جمع آوری کند و در بحار الانوار گرد آورد ، ایشان پس از آموختن كتب روايى مشهور، به دنبال كتب دیگر رفت. اين اصول، به خاطر بى ‏اعتنايى به آنها و توجه زياد بزرگان به كتب مشهور از قبيل كتب اربعه و... مهجور مانده بودند و سال‏ها كسى سراغ آنها را نمى ‏گرفت. ❕علامه كه اوضاع را چنين ديد، عده ‏اى را براى يافتن اين كتب به شهرها و كشورهاى مختلف اسلامى گسيل داشت و با همت و پشت‏كار او تعداد زيادى از اين كتب پيدا شد ، خود علامه مجلسی در این رابطه می نویسد ؛ «بعد از احاطه بر كتاب‏هاى متداول و مشهور، به جستجوى اصول معتبر مهجور پرداختم. مهجور ماندن اين اصول، ناشى از چند عامل بوده است ؛ 1⃣ استيلاى سلاطين و حاكمان مخالف با شيعه _ 2⃣رواج علوم باطل در بين مردم، 3⃣بى ‏اعتنايى و كم توجّهى گروهى از متأخّران به بازنويسى و استنساخ كتب حديثى و اكتفا ورزيدن به كتب مشهور به جهت جامع و كافى بودن هر يك از آنها.... [براى تحصيل انواع كتب حديثى‏] تفحّص در بلاد دور و نزديك را آغاز نمودم و به جهت اصرارى كه در كار خود داشتم، كسانى را به كمك طلبيدم و آنها را به بلاد مختلف فرستادم تا اين كه به فضل پروردگار، تعداد زيادى از اصول معتبر را- كه در اعصار گذشته به دست فراموشى سپرده شده بود- جمع كردم و بر بسيارى از مدارك آنها آگاهى يافتم و نهايت تلاشم را در ترويج، تصحيح و تنقيح آنها به كار بردم و آنها را در كتابى با فصول و ابواب مختلف، تنظيم كردم و آن را بحار الأنوار الجامعة لدُرَر أخبار الأئمّة الأطهار، نامگذارى كردم. » 📚بحار الانوار ج 1 ص 3 👌 علامه مجلسی ، به دليل موقعيّتى كه در حكومت صفويه داشت ، دستيابى وى به اين نسخ، آسان بوده است و حتّى يك بار، بنا به پيشنهاد وى، شاه سليمان صفوى، يكى از امراى دولت را با هدايايى بسيار، به منظور به دست آوردن كتاب مدينة العلم شيخ صدوق به يمن فرستاد، هر چند كه چيزى به دست نيامد. 📚رساله اعتقادات ص 12 👌بنابراین این ادعای ملحد که در زمان صفویه به عمد ، کتاب مدینه العلم به فراموشی سپرده شد ، کذب محض است و علامه مجلسی به همراه شاه وقت صفوی ، نهایت تلاش را برای رسیدن به آن کتاب انجام دادند ، اما به نتیجه نرسیدند . ❕به احتمال زیاد ، و مطابق آنچه برخی از اصحاب گفته اند ، برداشت علما و محدثین ، ( به خلاف برداشت پدر شیخ بهایی ) ، بر آن بوده که آنچه که در کتاب « مدینه العلم » بوده است ، در سایر کتب شیخ صدوق خصوصا « من لا یحضره الفقیه » بوده و اهمیت آن به اندازه کتاب « من لا یحضره الفقیه » نبوده است ، لذا مورد کم توجهی علما و محدثین قرار گرفته و به تدریج ناپدید شده است که متاسفانه امروزه این کتاب در دسترس ما نیست و تلاش های علامه مجلسی نیز برای یافتن این کتاب به نتیجه نرسید . 📚تعلیقه امل الامل ص 279 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ ملحد را که مدعی است امام صادق علیه السلام به کشتار مردم دیلم از اقوام ایرانی ساکن در شمال کشور ، توصیه کرده است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2951
👌پاسخ ملحد را که مدعی است پیامبر اسلام به کشتن سگها توصیه کرده است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2013
👌پاسخ ملحد را که مدعی است علی ع ، تنها ۹ روز پس از شهادت فاطمه س ازدواج کرد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2341
🤔 ❔علامه طباطبائى در مورد ظلم و ستمى كه اسلام به كودكان خردسالى كه پدرانشان برده شده اند، كرده است، ميگويد: آیا جا دارد کسى اعتراض ‌کند که چرا در اسلام خردسالان دشمن نيز برده هستند حال آنکه مردان با شما سر جنگ داشتند و خسارتهاى جانى و مالى شما همه از ناحیه بزرگسالان دشمن بوده گناه کودکان چه بود؟ با اینکه نه شمشیرى بدست گرفته بودند و نه در معرکه‌اى حاضر شده بودند؟ ▪️جوابش اين است كه : خردسالان دشمن، قربانیان پدران خویشند» (ترجمۀ المیزان ج ٦ ص ٥١٣). لينك صفحه ظاهرا علامه طباطبایی هنگام نوشتن این متن يادش رفته بود كه در قرآن آيه بأى ذنب قتلت، وجود دارد كه در واقع اعتراض به ظلم و ستم به بى گناهان است! احتمالا فقط مسلمانان بيگناه هستند و باقى مردم دنيا گناهكارند حتى كودكان ❗️❗️ 💠💠 👌مقصود از جمله « قربانیان پدران خویشند » ( ترجمه المیزان ج 6 ص 514) ، آن نیست که کودکان دشمن محارب ، به جرم پدرشان برده و اسیر شوند و گناه پدرشان بر آنان بار شود ، زیرا چنان که ملحد اشاره کرد ، اصل مسلم قرآنی است که کسی بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد ، چنان که قرآن می فرماید ؛ « لا تزر وازره وزر اخری » « و هيچكس بار گناه ديگرى را به دوش نمى ‏كشد » ( اسراء 15) 👌لذا برخی از مفسرین در ذیل آیه شریفه می نویسند ؛ « روشن مى‏ شود عقيده كسانى كه مى‏ گويند فرزندان كفار همراه پدرانشان در آتش دوزخ خواهند بود يك عقيده اسلامى نيست، چرا كه هيچ فرزندى به گناه پدر و مادر مجازات نمى‏ گردد » 📚تفسیر نمونه ج 12 ص 56 👌بلکه مقصود از جمله فوق ، آن است که پدران آنان در حقشان تقصیر کردند و از آنجایی که قصد نابودی مسلمین را داشتند و به ممالک مسلمین لشگر کشی کردند و خودشان را در معرض اسارت و قتل و فرزندانشان را در معرض بی سرپرستی قرار دادند ، لذا در حق فرزندان خردسالشان ظلم کردند و آنان را بی سرپرست کردند . ❕بر این اساس ، اسلام چاره ای جز این ندید که برای تحت پوشش قرار دادن فرزندان بی سرپرست مشرکین ، آنان را میان خانواده های مسلمین تقسیم کند تا از روی بی سرپرستی در معرض هلاکت و نابودی قرار نگیرند . 👌توضیح بیشتر ؛ 1⃣کسانی به اسیری و بردگی و کنیزی گرفته می شوند که به سرزمین اسلامی حمله کرده باشند و قصد نابود سازی مسلمین و دین و آیین آنها را داشته باشند ، اینان همان کفار حربی هستند که تنها اجازه جهاد با آنان داده شده است ، در گذشته در رابطه چرایی به بردگی گرفتن چنین کفاری توضیحات لازم را داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9717 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12052 2⃣فرزندان این کفار حربی ، اگر در نبرد بر علیه مسلمین شمشیر نکشیده باشند ، کسی حق کشتن آنان را ندارد ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛ « پیامبر نهی کرد از کشتن فرزندان و زنان دشمن در میدان حرب ، مگر زمانی که آنان هم قتال کنند که در آن صورت هم تا جایی که ممکن بود ، باید دست نگه داشته شود و آنان کشته نشوند « نهی عن قتل النساء و الولدان فی دار الحرب ... » 📚الکافی ج 5 ص 28 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣پس از آنکه فرزندان مشرکین ، پدران و مادران و قوم و عشیره خود را در میدان نبرد از دست دادند و سرپرستان آنان یا کشته شدند یا اسیر شدند ، تکلیف آنان چه می شود ❗️ ❔آیا آنان به خاطر جرم پدران کشته شوند که این خلاف آموزه های اسلام است ❗️آیا به حال خود رها شوند که روشن است در این صورت در معرض مرگ و نابودی قرار می گیرند ، چون کسی را ندارند که از آنان مواظبت و سرپرستی کنند ❗️ 👌بهترین راه آن است که در میان خانواده های مسلمان تقسیم شوند و مسلمین موظفند هستند که با آنان به مانند یکی از اعضای خانواده خود رفتار کنند و نیازهای آنان را برطرف کنند ، چنان که پیامبر گرامی می فرمود ؛ « آنان را از آنچه خودتان می خورید اطعام کنید و از آنچه خودشان می پوشید ، بپوشانید » 📚وسائل الشیعه ج 23 ص 31 👌علی ع در وصیت خود می فرمود ؛ « خدا را ، خدا را ، مد نظر داشته باشید در مورد زنان و بردگان خود ، چرا که آخر چیزی که پیامبرتان به آنان تکلم کرد این بود که گفت شما را وصیت می کنم نسبت به مراعات حق دو ضعیف ، زنان و زیر دستان و بردگانتان » 📚الکافی ج 7 ص 49 👌در نقل دیگر فرمود ؛ « کسی که نسبت به مملوک خود بد بکند ، وارد بهشت نمی شود » 📚مستدرک الوسائل ج 15 ص 458 4⃣از سوی دیگر ، آموزه اسلام بر آن است که چنین بردگانی ، یعنی فرزندان خردسال کفار ، تحت حمایت مالی مسلمین قرار بگیرند و آزاد شوند ، چنان که امام رضا ع فرمود ؛ «کسی که مملوکی را آزاد کند که تمکن و استطاعت ( مالی ) ندارد ، باید او را مساعدت کند ، تا زمانی که از مساعت بی نیاز شود ، امیر مومنان چنین می کرد زمانی که صغار و فرزندان ( مشرکین و کفار حربی ) را آزاد می کرد » « ... کذلک کان امیر المومنین یفعل اذا عتق الصغار » 📚الکافی ج 6 ص 181 👌امیر مومنان بر همین اساس ، بسیاری از فرزندان مشرکین را از اسارت آزاد می کرد و آنان را مورد حمایت خود قرار می داد چنان که در روایت دیگر آمد ؛ « علی ع کودکان زیادی را از اسارت آزاد کرد » « قد اعتق علی ولدانا کثیره » 📚وسائل الشیعه ج 23 ص 31 ❕بنابراین ؛ 👌حکم اسارت فرزندان کفار حربی و مشرکین به خاطر مصلحت خودشان بوده است تا تحت سرپرستی و تکفل قرار گیرند و هزینه هایشان تامین شود ، و پس از آنکه به اندازه ای از رشد برسند ، مسلمین موظفند که آنان را آزاد کرده و تحت حمایت خود قرار دهند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛ « آنکس از آنان که توانایی اداره زندگی خویش به تنهایی را دارد ، آزاد کن » « اعتق من اغنی نفسه » 📚الکافی ج 6 ص 181 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌در رابطه با چرایی ممنوعیت ازدواج با غیر مسلمان در اسلام و موارد این ممنوعیت ، پاسخ ذیل را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3356
👌پاسخ دو اشکال ملحد ؛ 1⃣چرایی تفاوت ارث بین زن و مرد و پاسخ استنادی که او به کلام امام رضا ع کرد ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1232 2⃣پاسخ به استناد او به نهج البلاغه که زنان را از نظر ایمان و ارث و عقل ، ناقص می داند ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1954
🤔 ❔زنده به گور كردن واقعى زنان توسط اسلام تصوير بالا: كتاب عیون الاخبار الرضا، جلد۲، باب ۳۳، ص ۱۸۹ با توجه به این روایت باید دانست كه: در اسلام مراد این است که اگر زنان گفتند ما ماه را دیده ایم انسان نباید باور کند در نتیجه اگر زن ادعای رویت ماه هم کرد انسان نباید بپذیرد !! به همین جهت هست که قاضی و حاکم نمیتوانند به شهادت زنان حکم کنند فقط در ضرورت مانند اعلام مرگ قابله و جنسیت فرزند بدنیا امده که معمولا مردها در این لحظه حضور ندارند حرفشان حجت هست ❗️❗️ 💠💠 👌در رابطه با عدم قبول شهادت زنان در برخی موارد و فلسفه آن ، پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1230 ❕هم اینک توضیحی بیشتر طبق کلام استاد مکارم شیرازی در این رابطه ارائه می کنیم ؛ 1⃣چون شهادت در محكمه و نزد قاضى است، اگر شهادت نساء مانند رجال در تمام امور قبول شود پاى زنان به محاكم كه محل نزاع و كشمكش‏ها است كشيده مى‏ شود، در حالى كه شارع مقدس مى‏ خواهد زنان در محاكم كمتر حضور پيدا كنند، جز در موارد ضرورت، پس همان گونه كه شارع مقدس جهاد را از زنان برداشته، آنها نبايد در جنگ حقوقى هم مانند ميادين حرب حاضر شوند. در تمام دنيا هم همينطور است الّا نادراً. ❔آيا عدم شركت زنان در ميادين جنگ براى آنان نقص است؟ 👌نقصى نيست بلكه با طبيعت آنها سازگار نمى ‏باشد، همچنين عدم حضور آنها در نزد قُضات و منازعات حقوقى نقص و عيب نيست ، مانند عدم حضور آنان در میادین نبرد . 2⃣شهادت فرع بر تحمّل شهادت است و اگر شهادت آنها در همه امور قبول شود، طبعاً وسوسه مى ‏شوند كه در مجالس شرب خمر و ميادين نزاع و زد و خورد و فسق و فجور حاضر شوند تا بتوانند شهادت دهند. آيا حضور زنان در چنين محافل و مجامعى كه جنايات و اعمال منافى عفت و كارهايى كه حدّ و تعزير دارد با طبيعت آنها سازگار و افتخارى براى آنهاست؟ مسلّماً نه، پس وقتى حضور آنها براى تحمل شهادت جايز نبوده و با طبيعت آنها سازگار نيست، شهادت آنها هم پذيرفته نمى‏ شود. 3⃣همه انسانها عواطف و وجدان دارند ولى شكى نيست كه زنان عواطف رقيق ترى دارند، كه اين هم از افتخارات زنان است و به همين دليل تمام امورى كه عواطف رقيق ترى مى ‏طلبد زنان در آن امور پيشى مى ‏گيرند، مثلًا مقام «امّ» را هيچ مردى نمى‏ تواند تحمل كند، اگر مادر از دنيا برود هيچ مردى تحمّل‏ تربيت بچّه شيرخوار را ندارد و لو از شير خشك براى تغذيه كودك استفاده كنند، همچنين در پرستارى بيماران هيچ‏گاه مردان به اندازه زنان موفّق نبوده ‏اند، حال اين عواطف رقيق گاهى سبب مى ‏شود كه حاضر به شهادت به حق نباشند مثلًا در ناحيه قصاص يا حد و تعزير از روى رقّت قلب شهادت نمى ‏دهند و عواطف، آنها را از شهادت به حق منع مى ‏كند، به همين دليل خداوند شهادتشان را در اين امور نپذيرفته است. ❕علاوه بر اين در مسائل جنائى شاهدها در معرض مشكلات و بلايايى از طرف محكومينِ در دعاوى هستند و اگر شاهد، مرد باشد قدرت دفاعى بيشترى دارد . 📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ، ج 3 ص 112 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌مطابق روایات متعددی ، شهادت زنان در رویت هلال پذیرفته نمی شود . ❕علی ع می فرمود ؛ « در رویت هلال تنها شهادت دو مرد عادل را قبول می کنم » 📚الکافی ج 4 ص 76 👌و فرمود ؛ « شهادت زنان در رویت هلال جایز نیست و قبول نمی شود » 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 287 _ الفقیه ج 2 ص 124 _ التهذیب ج 4 ص 180 ❔این مساله یعنی ، عدم قبول شهادت زنان در رویت هلال مورد اشکال ملحد قرار گرفته است ، امام رضا ع در روایتی پاسخ او را دادند و در رابطه با چرایی این ممنوعیت فرمودند ؛ « علت پذیرفته نشدن شهادت زنان ...در هلال ، به جهت ضعف آنان در رویت هلال است » « لضعفهن عن الرویه » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 95 👌استاد مکارم شیرازی در ادامه بحث سابق خود ، این روایت را چنین توضیح می دهند ؛ « این روایت به معنای كمبود ديد چشم ( زنان ) ، نيست بلكه به اين معنا است كه مشاهده هلال براى آنها مشكل‏ تر است چون بايد بر بالاى بامها و كوهها بروند كه براى زنان مشكل است » 📚کتاب النکاح ج 3 ص 113 👌بنابراین مانند موارد سابق ، عدم قبول شهادت زنان در رویت هلال ، به خاطر ویژگیهای طبیعی و لطافت های زنانگی آنان است که شارع مقدس ، برای آنانکه آنان را به زحمت و مشقت نیندازد ، حکم قبول شهادت را از آنان برداشته است ، تا خود را به خاطر رویت هلال به سختی و مشقت نیندازند ، چنان که حکم حضور در میدان نبرد را به همین خاطر از آنان برداشته است . ❔ممکن است بگویید که امروزه می توان با ابزارهایی چون تلسکوپ و ... ماه را رویت کرد ، بدون آنکه مشکل و مشقتی برای زنان ایجاد شود ، چرا در این صورت نیز شهادت زنان نادیده گرفته می شود ❗️ 👌در ذیل توضیح داده ایم که در رویت هلال ، شرط است که رویت با چشم غیر مسلح و بدون استفاده از ابزار باشد ، و اکثریت فقها نیز بر همین قول هستند ، بنابراین وجود یا نبود تلسکوپ تاثیری در حکم مذکور ندارد ، در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2156 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔این که برخی می گویند که در روایات از فلسفه خواندن نهی شده است چقدر سندیت و واقعیت دارد ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در گذشته توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/477 ❕فقها و بزرگانی از علمای شیعه ، مخالف با فلسفه بوده اند ، مثلا شهید ثانی می گوید ؛ « آنچه موجب مي‌شود حق و باطل بر انسان مشتبه شود و خداوند در قلب او را به روي حقايق ببندد و چشم باز را نابينا سازد و سرانجام، کار انسان را به عذاب دردناک دوزخ منتهي گرداند، يکي اين است که به ملحدان و ضد دينان و باور سوزان گوش دهد و مانند آنها بينديشد، 👈ديگر انس و الفت با مزخرفات فيلسوفان است »👉 📚رساله اقتصاد، ص 173 ❕یا علامه حلی در اثر فقهي خود با نام تذکرة الفقهاء علوم را از جهت وجوب يا عدم وجوب فراگيري آنها به چهار دسته واجب عيني، واجب کفايي، مستحب و حرام تفسير نموده و👈 فلسفه را در کنار علوم موسيقي، سحر، قيافه شناسي و کهانت در زمره علومي که تحصيل آنها حرام است برشمرده است؛ مگر آن کس که براي نقض و رد آن فرا گرفته باشد. 👉 📚تذکرة الفقهاء، ج 9 ص 37 👌وي در جاي ديگر اين کتاب مي‌نويسد ؛ « از جمله کساني که جهاد با آنها واجب است فلاسفه اند.» 📚همان مدرک ❕یا علامه مجلسی می نویسد ؛ « اين جنايت بر دين اسلام و شهرت و نشر دادن کتاب‌هاي فلاسفه در بين مسلمين از بدعت خلفاي جور [عباسيان] بوده که با ائمه معصومين دشمن بوده اند. آنها به اين منظور مطالب فلاسفه و کتب آنها را بين مسلمين رواج دادند که مردم را از ائمه معصومين عَلَيهِمُ السَّلام و از شريعت روشن اسلام منصرف و روگردان سازند.» 📚بحارالانوار، ج 57 ، ص 197 ❕کتب رجال و تراجم، از هشام بن حکم، متکلم و شاگرد برجسته امام صادق عَلَيهِ السَّلام و امام کاظم عَلَيهِ السَّلام به عنوان يکي از مخالفان فلسفه که اثري نيز در رد بر ارسطو نوشته است، ياد کرده اند. ❕ همچنين به اين واقعه تاريخي اشاره کرده اند که زماني يحيي بن خالد برمکي بر شواهد و نوشته‌هايي از هشام که حاوي طعن بر فلاسفه بود، دست يافت و هارون را عليه هشام تحريک نمود تا وي را به قتل برساند. 📚 اختیار معرفه الرجال ، کشی ، ص 258 _ سفینه البحار ج 8 ص 698 ❕یا فضل بن شاذان نيشابوري از اصحاب برجسته ائمه هدي ، امام جواد عَلَيهِ السَّلام، هادي عَلَيهِ السَّلام و عسکري عَلَيهِ السَّلام بوده و از جمله تصانيف 180 گانه او کتاب أَلرَّدُّ عَلَي الفَلاسِفَه است. 📚رجال نجاشی ص 307 ❕شيخ طوسي از اين کتاب با عنوان «النَقصُ عَلَيٰ مَنْ يدعي الفَلسَفَة فِي التّوحيد فِي الأَعراضِ وَ الجَواهِرِ وَ الجُزءِ» ياد کرده است. 📚الفهرست ، شیخ طوسی ص 198 ❕دو روایت هم در مذمت فلسفه است که به آن استناد می شود ؛ 1⃣در توحید مفضل آمده است که امام صادق ع خطاب به مفضل فرمود ؛ « فَتَبّاً وَ خَيْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِي الْفَلْسَفَةِ كَيْفَ عَمِيَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ الْخِلْقَةِ الْعَجِيبَةِ حَتَّى أَنْكَرُوا التَّدْبِيرَ وَ الْعَمْدَ فِيهَا » « ننگ و نفرين و مرگ باد بر كسانى كه مدّعى فلسفه اند ولى ديدگان دلهاشان از اين آفرينش شگفت كور است و تدبير و هدفمندى را در كار هستى انكار كردند » 📚بحار الانوار ج 3 ص 75 _ ج 58 ص 327 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣مقدس ادربیلی به نقل از شیخ مفید و امام عسکری ع نقل می کند که خطاب به ابوهاشم فرمود ؛ « اى ابا هاشم، زود باشد كه زمانى بيايد به مردمان كه روي هاى ايشان خندان و شكفته باشد و دلهاى ايشان سياه و تيره باشد، سنت در ميان ايشان بدعت باشد و بدعت در ميان ايشان سنت باشد، مؤمن در ميان ايشان خوار و بى ‏مقدار باشد و فاسق در ميان ايشان عزيز و صاحب اعتبار باشد، اميران ايشان نادان و ستمكار باشند و علماى ايشان بر درهاى ظالمان سير كنندگان باشند، توانگران ايشان بدزدند توشه فقيران و درويشان را و خردان ايشان تقدم نمايند بر بزرگان هر نادانى نزد ايشان مرد آگاهى باشد و هر بدسگال و حيلت‏ گرى نزد ايشان درويش باشد، تميز نكنند اهل آن زمان، ميان مرد پاك اعتقاد پاك دين و ميان شكّاك فاسد بد اعتقاد و نشناسند ميش را از گرگان خونخوار، يعنى درويش را از سباع ضارّه مردم آزار، علماى ايشان بدترين خلق خدا باشند بر روى زمين؛ 👈زيرا كه ايشان ميل كنند به فلسفه و تصوف و به خدا قسم كه ايشان از اهل برگشتن از حق و ميل كردن به باطل باشند👉 و مبالغه نمايند در دوستى مخالفان ما ... اى ابا هاشم! اين آن چيزى است كه حديث كرده از براى من، پدر من و پدر من از آبايش از جعفر بن محمد عليهما السّلام و اين از سرّهاى ماست پس پنهان دار آن را مگر از اهلش » 📚حدیقه الشیعه ج 2 ص 786 ❕برخی در انتساب کتاب « حدیقه الشیعه » به « مقدس اردبیلی » تشکیک می کنند در حالی که شیخ حر عاملی ، صاحب وسائل الشیعه با صراحت در این رابطه می گوید ؛ «بجز صوفيان و طرفداران آنها احدى‏ صحت انتساب حديقة الشيعة را به اردبيلى، انكار نكرده و انكار صوفيه نيز مورد قبول نيست» 📚الاثنی عشریه ص 30 👌استاد مکارم شیرازی نیز می نویسد ؛ « از آنجایی که روایات شدیدی در مذمت صوفیان در کتاب شریف حدیقه الشیعه آمده است ، بسیار دیده ایم که صوفیان و دراویش کنونی نسبت به انتساب کتاب مذکور به مرحوم مقدس اردبیلی تشکیک می کنند در حالی که جمعى ازدانشمندان كه عدّه‏ اى از آنها صاحب تأليفات بسياراند و يك عمر سرو كار آنها با دانشمندان شيعه بوده، تصريح كرده‏ اند كه كتاب «حديقة الشيعه» از تأليفات مرحوم مقدّس اردبيلى (قدس سره) است از جمله بزرگان زير هستند ؛ ❕محدث بزرگوار مرحوم شيخ حرّ عاملى صاحب كتاب (وسائل الشيعه)، محدث فقيه، مرحوم شيخ يوسف بحرانى صاحب كتاب (حدائق) ، مرحوم مولى محمد طاهر قمى ، عالم متبحر مرحوم ميرزا عبداللّه افندى صاحب كتاب «رياض العلماء»، محدّث شهير مرحوم حاجى ميرزا حسين نورى صاحب كتاب «مستدرك‏ الوسايل»، عالم ربانى مرحوم شيخ سليمان بن عبداللّه معروف به محقق بحرانى، مرحوم شيخ عبداللّه حاج بن صالح نبى جمعه سماهيجى ، شبخ عباس قمی و ... 📚صوفیگری در گذشته و حال ، مکارم شیرازی ، ص77 ❕در مورد روایاتی که فلسفه را مورد مذمت قرار می دهد ، سایت اسلام کوئست چنین پاسخ می دهد ؛ «مخالفت با فلسفه از طرف اشخاص مختلفی و با انگیزه‌های متفاوتی انجام گرفته است، ولی مخالفت دانشمندان آگاه و بی‌غرض مسلمان در واقع به معنای مخالفت با مجموعه اندیشه‌های فلسفی رایج بوده که بعضی از آنها با مبانی اسلام موافق نبوده است. و اگر روایت معتبری هم در نکوهش فلسفه رسیده باشد قابل حمل بر این معنا خواهد بود. اما وقتی ما از فلسفه صحبت می‌کنیم اصراری بر صحیح بودن همه آرا و نظرات فلاسفه نداریم ... » 🌐https://b2n.ir/919355 ❕در پرسشی نیز از محضر علامه طباطبائی پرسیدند ؛ « رواياتى كه در خصوص ذمّ اهل فلسفه بالخصوص در دوره آخرالزمان وارد شده است- كه در كتب حديث از قبيل بحارالانوار و حديقةالشيعه مسطور مى ‏باشد- متوجه چه كسانى مى‏ شود؟ و منظور از اين احاديث چيست؟ ❗️ ❕پاسخ ؛ « دو سه روايتى كه در بعضى از كتب در ذّم اهل فلسفه در آخرالزمان نقل شده، بر تقدير صحت، متضمّن ذمّ اهل فلسفه است نه خود فلسفه، چنان كه رواياتى نيز در ذّم فقهاى آخرالزمان وارد شده و متضمّن ذمّ «فقها» است نه فقه اسلامى و هم‏چنين رواياتى نيز در ذّم اهل اسلام و اهل قرآن در آخرالزمان وارد شده (لايبقى من الاسلام الااسمه و من القرآن الا رسمه) و متوجه ذمّ خود اسلام و خود قرآن نيست.و اگر اين روايت‏ها كه خبر واحد ظنّى مى‏ باشند در خود فلسفه بود و مسائل فلسفى (چنان كه در جواب سؤال دوم گذشت) مضموناً همان مسائلى است كه در كتاب و سنت وارد شده، اين قدح عيناً قدح در كتاب و سنت بود كه اين مسائل را با استدلال آزاد بدون تعبيد و تسليم مشتمل شده است. اصولًا چگونه متصور است كه‏ يك خبر ظنى در برابر برهان قطعى يقينى قد علم كرده و ابطالش كند؟ » 📚بررسی های اسلامی ، ج 2 ص 176 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔از برخی روحانیون شنیدم که می گویند امام زمان با قیام می کند ❗️به نظرتون آیا چنین چیزی ممکن است که امام زمان در برابر سلاح های پیشرفته دشمنان با شمشیر قیام کند ❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که در روایات ما از به عنوان سلاح امام زمان علیه السلام نام برده شده است . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همه ما، قائم به امر خداوند هستيم، يكى پس از ديگرى، تا آن كه صاحب بيايد. چون او بيايد، به گونه ديگرى غير از آنچه بوده، رفتار مى‏ كند.» 📚الکافی ج 1 ص 536 👌برخى بر اين باورند كه كلمه «شمشير» در معناى حقيقى آن به كار رفته است و بنابراين مصداق آن، همان شمشير به عنوان ابزار جنگى خاصّ است. در اين گمانه، چيرگى حضرت مهدى عليه السّلام بر در فرض ‏هاى ذيل تصور مى ‏شود ؛ 1⃣ خداوند در آن شمشير قدرت و اعجازى قرار خواهد داد كه تمام سلاح‏هاى موجود را مقهور نيروى خود مى‏ سازد. 2⃣ تمام تسليحات پيشرفته از كار مى‏ افتند و غير استفاده مى ‏شوند و مردم به ناگزير، از سلاح‏هاى ابتدايى (يعنى شمشير و مانند آن) استفاده خواهند كرد. 3⃣در آستانه ظهور، جنگ‏هاى خونين فراوانى به وقوع مى‏ پيوندد و تمام سلاح‏هاى پيشرفته از بين خواهد رفت و از آن پس در ‏ها فقط از ابزارهاى ساده استفاده مى ‏شود. 📚پرسمان مهدویت ص 252 ❕اما عده ای دیگر از نظری بهتر ارائه داده و می گویند ؛ 👌بازگشت به عقب نه ممكن است و نه منطقى، و اين بر خلاف سنّت آفرينش و اصل تكامل در زندگى انسانها است؛ بنابراين، هيچ دليلى وجود ندارد كه با جهش جامعه انسانى به سوى حقّ و ، ترقّى و پيشرفت جامعه متوقّف گردد، و يا عقب‏ نشينى كند، عقب گرد و گذشته ‏گرائى با چنان پيشرفت و جهشى متناسب نيست. ❕بنابراين، قيام يك مصلح بزرگ براى استقرار عدل و آزادى در سراسر جهان هيچ‏گاه سبب نمى‏ شود كه جنبش صنعتى و ماشينى در شكل سالم و مفيدش بر چيده يا متوقّف شود. براى چنان حكومتى بايد حكومتهاى خودكامه و بيدادگر از صحنه جهان خارج شوند؛ و براى خارج كردن آنها، لااقل در شرايط كنونى يك «سلاح برتر» لازم است؛ سلاحى كه شايد حتّى تصوّرش امروز براى ما ممكن نيست. 👌روایات متعددی حاکی از پیشرفت چشم گیر علم و و تکنولوژی در زمان ظهور قائم علیه السلام است . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هنگامى كه كارها به صاحب اصلى ولايت (مهدى عليه السلام) برسد خداوند هر نقطه فرو رفته ‏اى از زمين را براى او مرتفع، و هر نقطه مرتفعى را پايين مى‏ برد آنچنان كه تمام دنيا نزد او بمنزله كف دستش خواهد بود كداميك از شما اگر در كف موئى باشد آن را نمى‏ بيند » 📚بحار الانوار ج 52 ص 328 👌این که در روایاتی سخن از قیام مهدی علیه السلام با شمشیر به میان می آورد اشاره به این است كه «شمشير» هميشه از قدرت و نيروى نظامى بوده و هست همانگونه كه «قلم» كنايه از علم و فرهنگ است. 👌 حتّى در ميدان جنگهاى سنّتى پيشين سلاحهاى‏ مختلفى جز شمشير به كار مى‏ رفته، همچون تير و نيزه و خنجر، ولى همواره مى‏ گويند اگر در برابر فلان موضوع سر تسليم فرود نياريد «حواله شما با است» يا گفته مى ‏شد «به زور شمشير حقّ خود را مى ‏گيريم». ❕یا از قديم معروف بوده «كشور با دو چيز اداره مى‏ شود، قلم و شمشير» و همه اينها جنبه دارد و مفهوم آن تكيه بر قدرت و استفاده از نيروى نظامى است. 👌ضرب‏ المثلهاى زيادى امروز در اين زمينه در دست است؛ مى ‏گويند «فلان كس شمشير را از رو بسته!» ، آشكارا فدرت ‏نمائى مى‏ كند.» ❕ «شمشير ميان ما و شما حكومت خواهد كرد،» اشاره به اين كه جز از راه جنگ مسأله حل نمى‏ شود. 👌 «شمشيرها را نمى‏ كنيم تا به هدف برسيم!» كنايه از اينكه مبارزه را تا آخر ادامه خواهيم داد. ❕از اينجا روشن مى‏ شود كه منظور از قيام مهدى عليه السلام به سيف، همان اتّكاى بر قدرت است؛ براى اينكه چنين گمان نشود كه اين مصلح بزرگ آسمانى به شكل يك معلم، يا يك واعظ، و يا راهنماى اجتماعى ظاهر مى ‏شود و رسالت او تنها اندرز دادن مردم است. 👌بلكه او يك رهبر درونگر و دورانديشى است كه نخست از حربه منطق بهره ‏گيرى كافى مى‏ كند، و آنجا كه گفتار حق سودى نبخشد كه در مورد بسيارى از زورگويان و جبّاران سودى هم نخواهد داد، دست به شمشير مى ‏كند؛ يعنى، متوسّل به قدرت مى ‏شود و را بر سر جاى خودشان مى ‏نشاند؛ يا در صورت لزوم، وجود كثيفشان را از سر راه بر مى‏ دارد؛ و شك نيست كه براى اصلاح گروهى از مردم جز اين راه ى نيست . 📚حکومت جهانی مهدی ، مکارم شیرازی ، ص 253 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕یکی از احکام اختصاصی پیامبر ، آن بود که ایشان ملزم به رعایت نوبت همسران ، برای حضور در نزد هریک از آنان ، نبود ، در ذیل در این رابطه و فلسفه آن توضیح داده ایم و پاسخ شبهه پراکنی معاند در این رابطه را بیان کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1808 👌معاند به نقلی ازصحیح بخاری استناد کرده است که عایشه در این امر بر پیامبر اعتراض کرده است و گفته است که پرودگارت در اجابت خواسته ات شتاب می کند ❗️ ❕این سخن نشان از بی پروایی و بی مبالاتی عایشه در برابر حکم الهی است که نمونه های آن ، بارها از او صادر شده است ، و پیامبر اسلام را تحت اذیت و آزار خویش قرار می داد ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1301
👌پاسخ معاند را که مدعی است ، علی ع در ازای کشته شدن یکی از سربازانش ، قصد داشت کل مردم یک منطقه را بکشد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1452
👌پاسخ معاند در مورد برخی از فتاوا که به اهل کتاب اجازه ساختن معابد در شهرهای اسلامی را نمی دهد ، را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2302
🤔پرسش ❔جایگاه زن در اسلام: زن حتی اگر پستانش را برای شوهر طبخ دهد ،د باز هم حق او را اداء نکرده ‌است! 🔴 پیامبر اسلام: «اگر زنى پستان‌هايش را برای شوهرش طبخ کند و بپزد (یعنی تا این حد خودش را در اختیار شوهرش قرار دهد)، باز هم حق او را اداء نكرده است، ولی اگر فقط به اندازه یک چشم‌ به‌ هم‌ زدن (یک لحظه) شوهرش را نافرمانی کند، جایش درک اسفل جهنم (پایین‌ترین و هولناک‌ترین مکان جهنم) خواهد بود، مگر اینکه توبه كند و بازگردد» 📚 منبع: مكارم ‌الاخلاق - رضي‌الدین الطبرسي - ج۱ - ص۲۱۵ 📌 البته وقتی در خود قرآن هم صراحتا کتک زدن زنان جایز شمرده می‌شود [(النساء/۳۴) ← زنانى كه از ناسازگارى آنان بيم داريد، نخست اندرزشان دهيد، و (اگر سود نداد) در بستر از آنان دورى كنيد، و (اگر سود نداد) آنان را کتک بزنيد!] دیگر هیچ جای تعجب ندارد که پیامبر اسلام چنین نگاه تحقیرآمیزی به زنان داشته باشد ❗️❗️ 💠💠 1⃣همان گونه که مرد بر ذمه زن حق و حقوق دارد ، زن نیز بر ذمه مرد ، حق و حقوقی دارد ، چنان که قرآن می فرماید ؛ « َ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف‏ » « براى زنان، همانند وظايفى كه بر دوش آنهاست، حقوق شايسته ‏اى قرار داده شده است » ( بقره 228 ) 👌اين سخن، بدين معناست كه همان طور كه حقوقى براى مرد وضع شده كه زن بايد آن را رعايت كند، زن نيز حقوق مختلفى بر مرد دارد كه رعايت آن بر مرد، لازم است. به تعبير ديگر، وظيفه، از حق جدا نيست. به همان اندازه كه زنان، وظايفى در برابر شوهر دارند، حقوقى نيز براى آنان مقرّر گرديده كه از تساوى اين حقوق با آن وظايف، عدالت در باره آنان اجرا مى ‏گردد. 📚دانشنامه قرآن و حديث، ج ‏4، ص 103 2⃣در روایات متعددی نیز به حقوق متقابل زنان اشاره و تصریح شده است . ❕زنی از پیامبر اسلام سوال کرد که پس حقّ زنان بر مردان چيست؟ 👌پيامبر گرامی فرمود ؛ «برادرم جبرئيل عليه السلام كه پيوسته مرا درباره زنان سفارش مى ‏كرد، چندان كه گمان بردم شوهر، حق ندارد حتّى به زن «اف» بگويد به من خبر داد كه: اى محمّد! از خداوند عز و جل بترسيد و با زنانْ مهربان باشيد؛ زيرا آنان نزد شما اسيرند. آنان را از خداوند عز و جل به امانت گرفته‏ ايد و به‏ فرمان خدا و كتاب او، به عنوان يك وظيفه و سنّت و شريعت محمّد بن عبد اللّه، بر خود حلال كرده ‏ايد. پس، بدان سبب كه جسم آنان را حلال خود ساخته ‏ايد، و با بدن‏هايشان تماس برقرار مى‏ سازيد، و فرزندان شما را در شكم خود حمل مى‏ کنند، چندان كه درد زايمان آنها را مى‏ گيرد [ايشان را بر شما حقّى است‏]. پس با آنان مهربان باشيد و دل‏هايشان را خوش سازيد تا با شما بمانند. زنان را ناخوش مداريد و ناراحتشان نگردانيد، و از آنچه به ايشان داده ‏ايد، جز با رضايت و اجازه آنان، چيزى بر نداريد. » 📚مستدرك الوسائل ج 14 ص 252 ❕امام زين العابدين ع در رساله خود معروف به رساله حقوق فرمود ؛ « حقّ همسرت، اين است كه بدانى خداوند، او را مايه آرامش و آسايش و همدمى و نگهدارى تو قرار داده است. همچنين هر يك از شما دو تن (زن و شوهر)، بايد به خاطر ديگرى، خدا را سپاس بگويد و او را لطف و نعمت خداوند، نسبت به خود بداند، و بايد با نعمت خداوند، خوش‏رفتارى كند و آن را گرامى بدارد و با وى مدارا نمايد. اگر چه حقّ تو بر زنت، قوى‏ تر و اطاعت او از تو در آنچه خوش و ناخوش مى ‏دارى آنجا كه گناه نباشد، بر وى لازم‏تر است، ولى او را هم بر تو، حقّ مهربانى و همدمى و آرامش يافتن با او، از رهگذر كامجويى است كه از آن، گريزى نيست، و اين، خود، حقّ بزرگى است. » 📚تحف العقول ص 262، بحار الأنوار ، ج 74 ص 14 🔸ادامه 👇
👇 3⃣با این وجود ، حقی که مرد بر زن دارد ، از حقی که زن بر مرد دارد ، بیشتر شمرده شده است ، چنان که در نقلی پیامبر گرامی فرمود ؛ « بزرگ‏ترين حق را بر زن، شوهر او دارد و بزرگ‏ترين حق را بر مرد، مادر او دارد » 📚میزان الحکمه ج 5 ص 96 ❕در روایت دیگر در پاسخ به این پرسش که چه کسی حقش بر زن از بیشترین حقوق است ؟ فرمود ؛ « شوهر زن » 📚الکافی ج 5 ص 506 👌یا فرمود ؛ «اگر قرار بود دستور دهم كسى در برابر كسى سجده كند، حتماً به زن دستور مى‏ دادم كه شوهرش را سجده كند. » 📚الكافي ، ج 5 ص 508 ❕این که مرد در زندگی مشترک ، از حق و حقوق بیشتر برخوردار است ، فلسفه روشنی دارد ، زیرا چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1417 👌مردان خدمت گذار خانواده اند ، آنان مخارج منزل را تأمين مى‏ كنند و شبانه روز زحمت مى‏ كشند و درآمدشان را در طبق اخلاص نهاده ، تقديم خانواده مى ‏كنند ، و اين كار را يك وظيفه شرعى و وجدانى خود مى‏ شمارند و از روى عشق و علاقه انجام مى‏ دهند، و براى رفاه و آسايش خانواده هر گونه رنج و ناراحتى را تحمل مى ‏كنند و از خوشى آن‏ها لذت مى‏ برند . 👌زنان موظفند که جایگاه آنان در خانواده را پاس داشته و حقوق آنان را رعایت کنند تا مبادا با تضعیف جایگاه آنان ، نظام خانواده از هم بپاشد و آثار سوئی ، آینده زندگی زوجین و فرزندان را تاریک گرداند . 4⃣روایتی که معاند به آن استناد کرد ، بدون سند نقل شده است و بر خلاف مضمون آنچه در روایت مذکور آمده است ، زن وقتی حقوق واجبه و شرعیه خود را در برابر همسرش رعایت کند ، (حقوقی که در ذیل توضیح داده ایم ؛ ) 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3357 ❕حق همسرش را رعایت و ادا کرده است و شایسته بهشت رفتن است ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر گاه زن، پروردگارش را بشناسد و به او و پيامبرش ايمان بياورد، و به برترى خاندان پيامبرش معتقد باشد، و پنج نوبت نماز بخواند، و ماه رمضان را روزه بگيرد، و دامنش را [از گناهان،] حفظ كند،👈 و از شوهرش فرمان ببَرَد، 👈از هر درِ بهشت كه خواست، وارد مى ‏شود. » 📚. مسائل عليّ بن جعفر ، ص 185 ، قرب الإسناد: ص 226 ❕یا در نقل دیگر آمده است که فرمود ؛ « هيچ زنى نيست كه فرمان شوهرش را اطاعت كند و حقوق او را به جا آورَد، و از خوبى ‏هاى او ياد كند، و در خود و اموال شوهرش به او خيانت نكند، مگر آن كه در بهشت، ميان او و شهيدان، تنها يك درجه فاصله است. پس اگر شوهرش، مؤمن و خوش‏ اخلاق بوده، در بهشت نيز همسر اوست، وگر نه، خداوند، مردى از شهيدان را به همسرى او در مى‏ آورَد. » 📚کنزالعمال ج 15 ص 842 ❕یا فرمود ؛ « هرگاه زن ، نمازهای پنج گانه اش را بخواند و ماه رمضان را روزه بگیرد ، و دامنش را ( از گناهان ) حفظ کند ، و از شوهرش فرمان برد ، به او گفته می شود از هر در بهشت که می خواهی ، وارد شو » 📚دعائم الاسلام ، ج 2 ص 216 _ الفقیه ج 3 ص 441 5⃣در رابطه با مساله کتک زدن زنان ، در گذشته پاسخ مفصلی داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2234 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1296 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ ملحد را که مدعی است ، علی ع فرموده است که زمین بر دوش فرشتگان و شاخ گاو استوار است را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/813
👌کارشناس شبکه کلمه مدعی است که حکم اطلاقی مبنی بر استحباب قنوت گرفتن در نماز ها ، اعم از نمازهای واجب و مستحب نیست ، این سخن او خلاف روایات خودشان و سنت پیامبر اسلام است ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3358
🤔 ❔پرسش عقیل هاشمی ❗️ چرا حضرت محمد (ص) دو دختر خود را به عقد و ازدواج حضرت عثمان (رض) درآورد؟ ازدواج حضرت عثمان با دو دختر پیامبر اسلام حتی شنیدنش برای آخوندها سخته❗️ 💠💠 👌در رابطه با همسری دو دختر پیامبر گرامی اسلام ، به عثمان ، قول ها متعدد است ، یکی از اقوال مورد توجه محققین معاصر ، آن است که آن دو ربیبه و دختران خواهر خدیجه بودند که در خانه پیامبر رشد کردند و بعد به عقد عثمان در آمدند ، بنابراین عثمان داماد واقعی پیامبر اسلام محسوب نمی شود ؛ 📚الصحیح من سیره النبی ، عاملی ، ج 2 ص 213 _ شبهات غدیر ، عصیری ، ج 3 ص 446 ❕اما آنچه ما به آن قائلیم و مطابق روایات معصومین ع می دانیم ، آن است که ام کلثوم و رقیه دختران خود پیامبر اسلام بودند ، چنان که امام باقر ع فرمود ؛ « فرزندان پیامبر اسلام از خدیجه ، قاسم و طاهر و ام کلثوم و رقیه و فاطمه بودند ، علی با فاطمه تزویج کرد و ابوالعاص بن ربیعه که از بنی امیه بود ، با زینب ازدواج کرد و عثمان بن عفان با ام کلثوم ، اما قبل از مجامعت با او ، ام کلثوم از دنیا رفت ، و پیامبر در مقابل آن ، رقیه را به عقد عثمان در آورد ...» 📚قرب الاسناد ، ص 9 👌همین سخن در روایت دیگری از امام صادق ع نقل شده است ؛ 📚الخصال ج 2 ص 404 ❕این سخن مورد تایید علمای بزرگ شیعه نیز قرار گرفته است ؛ 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 1 ص 161 _ الدر النظیم ص 190 _ الکافی ج 1 ص 439 _ مراه العقول ج 5 ص 182 👌در نقلی نیز تصریح شده است که پیامبر گرامی ، دختر خودش را به عقد عثمان در آورد « زوج ابنته فلانا قال نعم » 📚تفسیر عیاشی ، ج 1 ص 207 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 714 ❕علی ع نیز در نهج البلاغه ، دامادی عثمان برای پیامبر اسلام را ثابت دانسته و در مقام نصیحت او می فرماید ؛ « فرزند ابى‏ قحافه (ابو بكر) و پسر خطاب (عمر) در اجراى اعمال نيك از تو سزاوارتر نبودند؛ چرا كه تو به رسول خدا از نظر پيوند خويشاوندى از آن دو نزديك‏ترى تو به افتخار دامادى پيامبر نائل شدى كه آن‏ها نشدند. خدا را! خدا را! (اى عثمان) به جان خود رحم كن؛ چرا كه به خدا سوگند! تو كور نيستى تا بينايت كنند و جاهل نيستى تا تعليمت دهند؛ زيرا راه‏ها آشكارند و نشانه ‏هاى دين بر پا و روشن! (از خدا بترس و به كار مردم رسيدگى كن) » 📚نهج البلاغه خطبه 164 ❕یعنی تو هم داماد پيامبرى و هم از نظر خويشاوندى از خليفه اوّل و دوّم به او نزديك‏تر مى ‏باشى. سابقه تو در اسلام زياد است و سال‏ها هم‏نشين پيامبر بودی و مسائلى را كه من مى‏ خواهم‏ براى تو بازگو كنم، چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد؛ سخن از ظلم دستگاه تو و حيف و ميل بيت المال و از ميان بردن حقوق مردم است. ولى خليفه سوّم، چنان گرفتار خيالات واهى و در چنگال اطرافيانش بود- همان اطرافيانى كه بسيارى از آن‏ها از تفاله ‏هاى زمان جاهليّت بودند- كه نتوانست نصيحت اين ناصح مشفق و معلّم دلسوز را بپذيرد و خود را رها سازد. از آن چه گفته شد روشن مى‏ شود كه تعبيرات اين خطبه، براى عثمان فضيلتى به شمار نمى‏ آید . 📚پیام امام امیر المومنین ، ج 6 ص 339 ❕صرف دامادی و خویشاوندی با پیامبر ، برای عثمان فضیلت نیست ، چنان که برای ابوالعاص که شرح حال او را در ذیل گفته ایم ، ازدواج با زینب ، سودی نداشت و فضیلتی را برایش به ارمغان نیاورد ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/708 👌 و چنان که دو همسر لوط و نوح و فرزند نوح از رابطه خویشاوندی با دو پیامبر خدا بهره نبردند و عاقبت به شر شدند . ( هود 46 _ تحریم 10) ❕یا می بینیم که حضرت لوط ع ، برای هدایت قوم ظالمش ، پیشنهاد ازدواج با دختران خود را به آن قوم ظالم و کافر می دهد و می گوید ؛ « این دختران من براى شما پاک و حلال است، از آنها استفاده کنید و گرد گناه نگردید» ( هود 78 ) ❕بنابراین ، صرف ازدواج و رابطه خویشاوندی با یک پیامبر ، نمی تواند دلیل بر سعادت و خوشبختی فرد محسوب شود . 🔸ادامه 👇