11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❕مولوی عبدالغفار نقشبندی امام جمعه موقت راسک که در سالهای گذشته متهم به قتل مولوی جنگی زهی بوده است و چند سالی هم در زاهدان زندان بوده است , مردم را تحریک می کند که به حمایت از مولوی گرگیج قیام کنند و می گوید عده ای نامرد ( نماینده رهبری و به تبع خود رهبری ) , تربیون نماز جمعه گرگیج را از او گرفتند !!!!!!
❓این جماعت گربه صفت تا کی باید چنین آزادانه امنیت ما را به هم بزنند و به مسوولین و رهبری توهین کنند و کسی با آنان کاری نداشته باشد !!!! آیا این کلیپ به دست مقامات مربوطه می رسد تا با او برخورد کنند !!!!
@Rahnamye_Behesht
بررسی فقهی و قانونی عزل گرگیج از امامت جمعه !!!!
🤔#پرسش :
❓مولوی عبد الحمید در خطبه نماز جمعه این هفته زاهدان :
حرفهایی میزنیم که در چارچوب قانون هستند و از روی زیادهخواهی و غیرمنصفانه نیستند. قانون در تعلیم و تربیت و مسائل مذهبی آزادی داده است.
مولانا عبدالحمید با اشاره به اینکه وقتی قانون استثنایی قائل نشده است، کسی نمیتواند مانعی ایجاد کند، افزودند: نماز جمعه هم جزو مراسم مذهبی است که باید بدون ممانعت و مشکل برگزار شود. متاسفانه در عمل قانون اساسی بطور کامل اجرا نشد و آن آزادیای را که قانون اساسی به ما داده است نداریم.
این بر خلاف مُرّ قانون اساسی است و ما در چارچوب قانون اساسی فرمان میبریم. میثاق ملی ما قانون اساسی است و اگر کسی از قانون اساسی رد شود، پذیرفتنش برای ما مشکل است؛ چون این به ضرر ماست. ما قانون را قبول کردهایم و از مقام معظم رهبری و همه مسئولان در چارچوب قانون اساسی فرمان میبریم. همین قانون اساسی آزادی ما را تعریف کرده است و ما خواهان این آزادی و حق و حقوقمان هستیم. ما معتقدیم که در مسائل مذهبی باید ما را آزاد بگذارید.
❕مولوی عبدالغفار نقشبندی در خطبه نماز جمعه این هفته راسک :
"به داد اهل سنت برسید پیش از آنکه دیر بشود و فرصتها از دست برود،
🔹 طبق بند ۱۲ قانون اساسی کشور ، ما (اهلسنت) در مراسم مذهبی خودمان آزاد هستیم،چون با صراحت در قانون اساسی آمده است؛
《مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی ، شافعی ، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و مراسم مذهبی خودشان را میتوانند آزادانه طبق فقه خودشان انجام دهند》
پس آیا ممانعت از برگزاری نماز جمعه توسط عالم عالیقدر استان گلستان، دخالتی در مراسم عبادی اهل سنت نیست؟! ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه انسان از شدت جهل و بیسوادی این مولوی های پر ادعا تعجب می کند که چگونه نمی فهمند که عزل مولوی گرگیج از سمت امام جمعه بودن , هم موافق قانون اساسی است و هم موافق با فقه ابوحنیفه که این مولویان مطابق با آن عمل می کنند و طبق فقه خودشان اگر کسی به این مساله اعتراض کند از اسلام خارج شده است و کشتنش واجب است ❕❕❕
🔸١ _ از منظر قانون اساسی با صراحت تصریح شده است که آزادی اقلیت های دینی تا جایی است که به وحدت ملی و موازین اسلامی , ضربه نزند .
❕در اصل بیست و ششم قانون اساسی می خوانیم :
" احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهور اسلامی را نقض نکنند "
🌐https://rc.majlis.ir/fa/law/show/133615
👌مولوی گرگیج با سخنان جاهلانه خود , به عقاید میلیونها شیعه توهین کرد و آنان را بسیار عصبانی کرد تا جایی که ممکن بود این قضیه به درگیری های علنی و خونین کشیده شود , آیا چنین عملکردی از مولوی گرگیج بر خلاف وحدت ملی نبود !!!!
❕آیا توهین و بی احترامی به اهلبیت پیامبر گرامی اسلام , عملکردی بر خلاف موازین اسلامی نیست !!!!!
👌بنابراین این حق حکومت اسلامی است که در برابر چنین کسی که بر خلاف وحدت ملی و موازین اسلامی عمل می کند , واکنش نشان دهد و آزادی او را محدود کند و محراب و منبر را از او بگیرد تا تنبیهی باشد بر عملکرد ناصواب او , چنین اقدامی کاملا مطابق با قانون اساسی است .
🔸٢ _ از منظر فقه حنفی که آقایان عبدالحمید و گرگیج و نقشبندی و سایرین در فروع دینشان به آن عمل می کنند و به اصطلاح حنفی مسلک هستند نیز این قضیه روشن است که نماز جمعه تنها با اذن و اجازه سلطان و حاکم باید برگزار شود , تنها کسی اجازه امامت نماز جمعه را دارد که حاکم جامعه اسلامی به او اجازه داده باشد .
❕در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه می خوانیم :
" حنفیه گفتند که در نماز جمعه دو دسته از شروط معتبر است , شروط وجوب و شروط صحت ... شروط صحت عبارتند از هفت شرط که شرط دومش عبارت است از این که نماز جمعه باید با اذن سلطان و حاکم یا نائبش باشد "
" الحنفية - قالوا : تنقسم شروط الجمعة الزائدة على شروط الصلاة إلى قسمين : شروط وجوب ، وشروط صحة .... أما شروط صحتها فهي سبعة ... ثانيها : إذن السلطان أو نائبه الذي ولَّاه إمارة "
📚الفقه علی المذاهب الاربعه ج ١ ص ٥١٦
❕ابن عربی نیز تصریح می کند که ابوحنیفه معتقد بود که نماز جمعه باید با اذن امام و سلطان جامعه اسلامی باشد : " خلافاً لأبي حنيفة وإنما تفتقر إلى الإمام "
📚احکام القران ابن عربی ج 4 ص 250
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌در کتاب بدایع الصنایع نیز تصریح شده است که : " سلطان شرط اداء جمعه در نزد ما است که اقامه آن بدون اجازه سلطان یا نائبش جایز نیست " " أما السلطان فشرط أداء الجمعة عندنا حتى لا يجوز اقامتها بدون حضرته أو حضرة نائبة "
📚بدایع الصنایع : لابی بکر کاشانی ج 1 ص 261
👌سرخسی عالم بزرگ اهلسنت هم در کتاب مبسوطش به این نکته تصریح می کند : " والسلطان من شرائط الجمعة عندنا "
📚المبسوط , سرخسی ج 2 ص 25
❕شیخ طوسی نیز در کتاب شریف خلاف خود , فتوای ابوحنیفه را نقل می کند که فتوا می داد : انعقاد نماز جمعه بدون اجازه سلطان یا کسی که سلطان به او اجازه داده باشد , جایز نیست و اگر بدون اذن سلطان نماز جمعه منعقد شود , آن نماز صحیح نیست : " من شرط انعقاد الجمعة الإمام، أو من يأمره الإمام بذلك، من قاضٍ أو أمير و نحو ذلك، و متى أقيمت بغير أمره لم تصح، و به قال الأوزاعي، و أبو حنيفة "
📚الخلاف، ج 1، ص: 626
❕محقق کتاب الخلاف بیان می دارد که عقیده حنفیان در ممنوعیت و بطلان اقامه نماز جمعه بدون اذن حاکم جامعه و نائبش , در کتب ذیل از علمای اهلسنت آمده است :
📚الهداية ج 1: ص 82 _ اللباب ج 1: ص 112 _ مراقي الفلاح: ص 86 _ المجموع ج 4: ص 583
💠بنابراین :
▫️الف : عزل گرگیج از امام جمعه بودن کاملا منطبق با قانون اساسی است .
▫️ب : حاکم جامعه اسلامی و نماینده اش صلاح ندیدند که گرگیج امام جمعه باشند و او را عزل کردند , این عزل کاملا منطبق با فقه حنفی است و اگر گرگیج به این نهی و عزل توجه نکند و در مسجد دیگری اقامه نماز جمعه و امامت بکند , این نماز جمعه باطل است .
▫️ج : سنیانی که در مسجد دیگری می روند و به همراه گرگیج اقامه جمعه می کنند , بدانند که نمازشان باطل است , گرگیج این مساله را به آنان نمی گوید چون حب ریاست و امامت را دارد و هوای نفسش او را فریب داده است , شما سنیان عزیز گول این مرد پر فریب را نخورید و نمازهایتان را با امامت بدون اذن او بر باد ندهید ( آخرت خود را به دنیای گرگیج نفروشید ) .
💠ادامه 👇
▫️ادامه 👇
🔸٣ _ این که سنیان نسبت به این مساله این قدر اعتراض و مخالفت می کنند و به مانند مولوی نقشبندی , مردم را دعوت به شورش و قیام در برابر تصمیم حاکمیت می کنند و از اطاعت دستور حاکم اسلامی سرباز می زنند , مطابق روایات و اعتقاد خود اهلسنت , این عملکرد گناه بزرگی بوده است که آنان را به کفر نزدیک می کند , زیرا وظیفه آنان اطاعت از حاکم اسلامی , بدون هیچ گونه حرف و حدیثی است , حتی اگر معتقد باشند که حاکم به آنان ظلم کرده است !!!!!
👌اهلسنت از پیامبر اسلام نقل می کنند که فرمود ؛
«مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
«هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. »
📚صحیح بخاری ج 8 ص 87 _ صحیح مسلم ج 6 ص 21
👌و نقل می کنند که فرمود ؛
« پس از من پیشوایانی بر مسند قدرت خواهند نشست که از هدایت من بهره نبرده اند و به سنت من عمل نکرده و در میان آنها افرادی خواهند بود که در شکل و پوست آدمیزاد اما قلب آنها قلب شیطان است . به سخنان آنان گوش ده و از فرمانشان اطاعت کن اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و اموال شما را غارت کردند وظیفه شما اطاعت و فرمانبرداری آنهاست» " «يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ، وَ لَا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي. وَ سَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ فِي جُثْمَانِ إِنْسٍ قَالَ قُلْتُ: كَيْفَ أَصْنَعُ؟ يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ؟ قَالَ «تَسْمَعُ وَ تُطِيعُ لِلْأَمِيرِ. وَ إِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ. وَ أُخِذَ مَالُكَ. فَاسْمَعْ وَ أَطِعْ».
📚صحیح مسلم ج 6 ص 20 _ سنن بیهقی ج 8 ص 159 _ کنزالعمال ج 5 ص 309
❕احمد بن حنبل می گوید ؛
« شنیدن و اطاعت کردن برای امیر و حاکم مومنین واجب است ، چه حاکم نیکوکار باشد و چه بدکار و فاجر و هرکس بر امام مسلمین خروج کند و در حال خروج بر او بمیرد ، به مرگ جاهلیت مرده است » " السمع والطاعة للأئمّة وأمير المؤمنين البر و الفاجر ومن خرج على إمام من أئمّة المسلمين وكان الناس قد اجتمعوا عليه وأقرّوا له بالخلافة بأي وجه من الوجوه، أكان بالرضا أو بالغلبة فقد شق الخارج عصا المسلمين وخالف الآثار عن رسول اللَّه، فإن مات الخارج عليه، مات ميتة جاهلية "
📚تاریخ المذاهب الاسلامیه ، ابی زهره ، ج 2 ص 322
❕یا در کتاب شرح عقیده الطحاویه که از کتب مشهور در حوزه های اهلسنت است آمده است ؛
« جایز نمی دانیم خروج بر حاکمان و ولاه امرمان را ، اگرچه آنان اهل جور و ستم باشند » " ولا نرى الخروج على أئمّتنا ولا ولاة أمرنا وإن جاروا "
📚شرح العقیده الطحاویه ص 110
👌بنابراین وظیفه اهلسنت , اطاعت از تصمیم حاکمیت در عزل گرگیج است , اگر آنان اعتراض کنند و دوگانگی و کشمکشی در این رابطه درست کنند و وحدت ملی را بر هم بزنند , مطابق روایات صحیح اهلسنت از اسلام خارج شده اند .
❕مسلم در صحیح خودش نقل می کند که پبامبر گرامی فرمود :
" هرکسی که بخواهد که در امر امت تفرقه بیندازد و اجتماع آنان را به هم بزند , او را با شمشیر بزنید , هرکسی که باشد " " فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يُفَرِّقَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ هِيَ جَمِيعٌ، فَاضْرِبُوهُ بِالسَّيْفِ، كَائِنًا مَنْ كَانَ "
📚صحيح مسلم، ج3، ص: 1479
❕در نقل دیگر می آورند که فرمود :
« دست خدا بر سر جماعت است، و شيطان همراه كسى است كه با جماعت مسلمانان ناسازگارى كند. ، کسی که از جماعت مسلمین جدا شود را بکشید » « یرید یفرق امر امه محمد کائنا من کان فاقتلوه »
📚سنن نسائی ، ج 7 ص 92
👌در نقل دیگر فرمود :
" « هر كس يك وجب از جماعت جدا شود، حلقه اسلام را از گردن خود گشوده است. » « فقد خلع ربقه الاسلام من عنقه »
📚مسند احمد ج 4 ص130 _ سنن ترمذی ، ج 4 ص 226
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
نامگذاری نام فرزند امیر مومنان علیه السلام توسط عمر !!!!!
🤔#پرسش :
❓در اين ويديو يك آخوند شيعه عراقى از روى كتاب تاريخ مدينه اثبات ميكند كه: رابطه على بن ابيطالب و عمر بن خطاب آنقدر خوب بوده كه على، نامگذارى فرزند پسرش را به عمر هديه ميكند.
ويديو را زيرنويس كامل كرده ايم كه بتوان حتى بدون ديدن كل ويديو زيرنويس را خواند.
عمر به على تولد فرزندش را تبريك گفته و از او درخواست ميكند و ميگويد (وهب لى اسمه) يعنى اسمش را به من هديه بده!
على هم اجازه ميدهد،
سپس عمر نام خود را بر اين كودك ميگذارد.
بعد آخوندهاى دروغگو ميگويند:
على و عمر دشمن بودند و ..
در مورد ازدواج عمر بن خطاب و دختر على و فاطمه (ام كلثوم) اين مقاله را حتما مطالعه كنيد.
چون اثبات ميكند اين جنايتكاران روابط بسيار دوستانه اى داشته اند و دشمنى بين آنها كالائى است كه آخوندها ميفروشند براى پر كردن جيبشان ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در پاسخ به شبهه پراکنی ملحد , توجه به نکاتی لازم است :
🔸١ _ جناب ملحد که در صف وهابیون برای هجمه به شیعه قرار گرفته ای , چرا این قدر بیسوادی و نمی دانی که اگر می خواهی مطلبی را بر علیه شیعیان به اثبات برسانی , باید به کتب خود شیعیان احتجاج کنی نه کتب مخالفین آنها !!!!
👌ابن حزم , عالم بزرگ اهلسنت می گوید :
" ما ( اهل سنت ) نمی توانیم با روایات خود علیه دیگران اقامه حجت کنیم , چرا که آنها نخواهند پذیرفت , همان گونه که دیگران نمی توانند با روایات خود با ما احتجاج کنند , پس لازم است که هر دو طرف به روایاتی استناد کنند که دیگری قبول داشته و حجیت آن را پذیرفته اند "
" لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا ، فهم لا يصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علينا برواياتهم ، فنحن لا نصدّقها ، وإنّما يجب أن يحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما يصدّقه الذي تقام عليه الحجّة به "
📚الفصل فی الملل و الاهواء و النحل ج ٤ ص ٧٨
🔸٢ _ روایتی که ملحد به آن احتجاج کرد , در کتاب تاریخ مدینه ابن شبه النمیری ج ٢ ص ٧٥٥ آمده است , که از کتب اهلسنت است , با این وجود باز هم روایت مذکور , طبق مبانی رجالی اهلسنت , ضعیف است .
❕راوی روایت , عیسی بن عبد الله بن محمد بن عمر است که ابن حبان عالم رجالی بزرگ اهلسنت , نام او را در زمره روایان ضعیف می آورد و می گوید روایات جعلی را بیان می کرده اند و قابل احتجاج نیست :
" عيسى بن عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب : من أهل الكوفة
يروى عن أبيه عن آبائه أشياء موضوعة ، لا يحل الاحتجاج به "
📚المجروحین : ابن حبان ج 2 ص 121
👌ذهبی , دیگر عالم بزرگ رجالی اهلسنت هم نام او را در ردیف راویان ضعیف می آورد و از دار القطنی نقل می کند که تصریح کرده است که او متروک الحدیث است : " قال الدارقطني متروك "
📚المغنی فی الضعفاء , ذهبی ج 2 ص 167
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٣ _ ما اگر هم بپذیریم که روایت مذکور صحیح باشد , باز هم مدعای ملحد اثبات نمی شود , زیرا روایت نمی گوید که مثلا علی علیه السلام به دنبال عمر فرستاد تا نام فرزندش را عمر بگذارد , بلکه تصریح دارد که خود عمر پیشقدم شود و از روی تحکم به علی ع امر کرد که نامگذاری بر روی مولودش را به او ببخشد و در ادامه نیز او را به نام خودش نام نهاد : " قال: فهب لي اسمه.... قال: فقد سميته باسمي "
📚تاریخ مدینه ج ٢ ص ٧٥٣
❕رویه عمر بر آن بود که از قدرتش سوء استفاده می کرد و اسامی افراد را تغییر می داد , چنان که نام ثعلبه بن سعد را تغییر داد و معلی گزارد : " کان اسم المعلی ثعلبه , فسماه عمر بن الخطاب المعلی "
📚الانساب ج ١ ص ٢٥٠
❕عمر گستاخی را از این هم بیشتر کرده بود و طبق نقل ابن بطال و ابن حجر عسقلانی , به اهالی کوفه فرمان داد تا نام هیچ پیامبری را بر فرزندان خود نگذارند : " كان عمر رضي الله عنه كتب إلى أهل الكوفة : لا تسموا أحدا باسم نبي "
📚شرح صحیح بخاری , ابن بطال , ج ٩ ص ٣٤٤ _ فتح الباری , ابن حجر عسقلانی , ج ١٠ ص ٥٧٢
❕عینی , عالم بزرگ اهلسنت می نویسد :
" عمر به مردم کوفه فرمان داد تا نام پیامبری را بر فرزندان خود نگذارند , همچنین گروهی از مردم مدینه مگر تعدادی از صحابه را امر کرد تا نام فرزندانشان که به نام محمد است , تغییر دهند و آنان نیز چنین کردند " " وكان عمر رضي الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبي وأمر جماعة بالمدينة بتغيير أسماء أبنائهم المسمين بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه اذن لهم في ذلك فتركهم "
📚عمده القاری ج ١٥ ص ٣٩
❕بنابراین اگر نامگذاری از سوی عمر در مورد فرزند علی علیه السلام هم صورت گرفته باشد , از روی تحکم و جبر خلیفه دوم بوده است و علی علیه السلام هم برای دفع شر عمر از خود و شیعیان , خواسته او را اجابت کرد , زیرا حضرت بنا نداشتند که در برابر خلفا شمشیر بکشند , آن هم به خاطر کمی یار و مصلحت اسلام , چنان که این قضیه را در پاسخ ذیل تبیین کرده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2309
❕در رابطه با ازدواج عمر با ام کلثوم نیز در دو پاسخ ذیل , توضیحات مفصلی داده ایم و تبیین کرده ایم که این قضیه نیز برای عمر فضیلتی نمی سازد :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1772
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3108
❕و در پاسخ ذیل نیز طبق روایات خود اهلسنت ثابت کرده ایم که علی علیه السلام از عمر و سیره او بیزار بود و معتقد بود که عمر حیله گر و خائن و دروغگو است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
بررسی قضیه مولوی گرگیچ.pdf
1.15M
👌عنوان کتابچه : " بررسی قضیه مولوی گرگیج "
✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیر سایت و کانال پرسمان اعتقادی _ شیعه پاسخ )
❗️آنچه در نوشتار فوق می خوانید :
▫️١ _ پاسخ به شبهه پراکنی و اهانت گرگیج پیرامون نسب ائمه علیهم السلام !!!
▫️٢ _ بررسی فقهی حکم اعدام مولوی گرگیج طبق مبانی فقهی شیعه و اهلسنت !!!
▫️٣ _ پاسخ به جوابیه وهابیون در دفاع از گرگیج !!!!
▫️٤ _پاسخی به مقایسه سخنان هتاکانه گرگیج با سخنان آیت الله وحید خراسانی !!!!
▫️٥ _ بررسی قانونی و فقهی عزل گرگیج از امامت جمعه ( طبق مبانی فقهی اهلسنت )
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
تقدم و تاخر گوساله پرستی و تقاضای رویت در بنی اسرائیل !!!!
🤔#پرسش :
❓چه کسی قرآن را سروده است و با چه هدفی؟!!!!
در آیات پنجاه و چهار و پنجاه و پنج سوره بقره میخوانیم ابتدا قوم بنی اسرائیل گوساله را پرستش میکنند و عفو میشوند و سپس از موسی میخواهند خدا را آشکارا ببینند که دچار صاعقه میشوند
اما در یک فراموش کاری اسف بار الله در آیه ی ۱۵۳ سوره نساء میگوید⬇️ ابتدا خواستند خدا را ببینند و دچار صاعقه شدند و سپس گوساله را پرستش کردند
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾
و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه پذير مهربان است (۵۴)
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۵﴾
و چون گفتيد اى موسى تا خدا را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد پس در حالى كه مى نگريستيد صاعقه شما را فرو گرفت (۵۵)
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
اهل كتاب از تو مى خواهند كه كتابى از آسمان [يكباره] بر آنان فرود آورى البته از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا به ما بنماى پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت سپس بعد از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد گوساله را [به پرستش] گرفتند و ما از آن هم درگذشتيم و به موسى برهانى روشن عطا كرديم (۱۵۳) ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌بر اساس آیه ١٥٣ سوره نساء , قوم بنی اسرائیل در ابتدا خواهان آن شدند که خداوند را با چشم ببینند و بعد از آن بود که گوساله پرستی را پیشه کردند .
❕" اهل كتاب از تو تقاضا مىكنند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى (در حالى كه اين بهانهاى بيش نيست) آنها از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا بما نشان بده، و به خاطر اين ستم صاعقه آنها را فرو گرفت، سپس گوساله (سامرى) را پس از آن همه دلايل روشن كه براى آنها آمد (به خدايى) انتخاب كردند ولى ما آنها را عفو كرديم و به موسى برترى آشكارى داديم. "
" يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِينا " ( نساء ١٥٣ )
👌در این آیه از تعبیر " ثم " استفاده شده است که برای ترتیب زمانی به کار می رود و شاهدی بر ادعای ما است که تقاضای دیدن قبل از گوساله پرستی بوده است .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕روایات شیعه نیز تقاضای دیدن خداوند را زمانی می داند که بنی اسرائیل هنوز به موسی ع ایمان نیاورده بودند , موسی ع به آنان گفت که خداوند با من سخن می گوید و مناجات دارد و به من ایمان آورید , بنی اسرائیل ادعای موسی ع را نپذیرفتند و طالب بودند که خودشان صدای خداوند را بشنوند یا خداوند را با چشم سر ببینند :
" فَإِنَّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمَّا قَالَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِنَّ اللَّهَ يُكَلِّمُنِي وَ يُنَاجِينِي لَمْ يُصَدِّقُوهُ فَقَالَ لَهُمُ اخْتَارُوا مِنْكُمْ مَنْ يَجِيءُ مَعِي حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَهُ فَاخْتَارُوا سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ خِيَارِهِمْ وَ ذَهَبُوا مَعَ مُوسَى إِلَى الْمِيقَاتِ فَدَنَا مُوسَى وَ نَاجَى رَبَّهُ وَ كَلَّمَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ مُوسَى لِأَصْحَابِهِ اسْمَعُوا وَ اشْهَدُوا عِنْدَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِذَلِكَ فَقَالُوا لَهُ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَاسْأَلْهُ أَنْ يَظْهَرَ لَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَاحْتَرَقُوا وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون "
📚تفسیر قمی ج ١ ص ٢٤١
"لَكِنَّهُ لَمَّا كَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَّبَهُ نَجِيّاً رَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَلَّمَهُ وَ قَرَّبَهُ وَ نَاجَاهُ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَسْمَعَ كَلَامَهُ كَمَا سَمِعْتَ وَ كَانَ الْقَوْمُ سَبْعَمِائَةِ أَلْفِ رَجُلٍ فَاخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ أَلْفاً ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَةَ آلَافٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَمِائَةٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِ رَبِّهِ فَخَرَجَ بِهِمْ إِلَى طُورِ سَيْنَاءَ فَأَقَامَهُمْ فِي سَفْحِ الْجَبَلِ وَ صَعِدَ مُوسَى ع إِلَى الطُّورِ وَ سَأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُكَلِّمَهُ وَ يُسْمِعَهُمْ كَلَامَهُ فَكَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ سَمِعُوا كَلَامَهُ مِنْ فَوْقُ وَ أَسْفَلُ وَ يَمِينُ وَ شِمَالُ وَ وَرَاءُ وَ أَمَامُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْدَثَهُ فِي الشَّجَرَةِ ثُمَّ جَعَلَهُ مُنْبَعِثاً مِنْهَا حَتَّى سَمِعُوهُ مِنْ جَمِيعِ الْوُجُوهِ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ بِأَنَّ هَذَا الَّذِي سَمِعْنَاهُ كَلَامُ اللَّهِ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَلَمَّا قَالُوا هَذَا الْقَوْلَ الْعَظِيمَ وَ اسْتَكْبَرُوا وَ عَتَوْا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَأَخَذَتْهُمْ بِظُلْمِهِم "
📚التوحيد (للصدوق)، ص: 121
👌بنی اسرائیل پس از ماجرای فوق به موسی ع ایمان آوردند و حوادث یکی پس از دیگری گذشت , تا آن که موسی ع بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات داد و از مصر خارج شد و مامور شد که به میقات خداوند , برای دریافت تورات برود و هارون ع را جانشین خود در میان بنی اسرائیل گزارد , اما بنی اسرائیل فریب سامری را خوردند و قصد کشتن هارون ع را داشتند و گوساله پرستی را پیشه کردند :
"ذَهَبَ إِلَى الْمِيقَاتِ وَ خَلَّفَ هَارُونَ عَلَى قَوْمِهِ فَلَمَّا جَاءَتِ الثَّلَاثُونَ يَوْماً وَ لَمْ يَرْجِعْ مُوسَى إِلَيْهِمْ عَصَوْا وَ أَرَادُوا أَنْ يَقْتُلُوا هَارُون "
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ٧٧٢
❕لذا می بینیم که علامه مجلسی نیز در بابی که در بحار الانوار در شرح قضایای بنی اسرائیل گشوده است , تقاضای رویت را قبل از گوساله پرستی گنجانده است :
" باب 7 ... سؤال الرؤية و عبادة العجل و ما يتعلق بها "
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج13، ص: 195
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕حال معاند اشکال کرده است که در آیات سوره بقره خداوند بیان داشته است که بنی اسرائیل ابتدا گوساله پرست شدند و سپس تقاضای رویت داشتند :
" و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم (و او به ميعادگاه براى گرفتن فرمانهاى الهى آمد)👈 سپس شما گوساله را (معبود خود) انتخاب نموديد در حالى كه با اين كار (به خود) ستم مىكرديد. 👉" ( ٥٤ بقره )
" و (نيز به خاطر بياوريد) هنگامى كه گفتيد اى موسى👈 ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم،👉 در همين حال صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مىكرديد " ( بقره ٥٥ )
👌در حالی که می بینیم که معاند دروغ می گوید , خداوند در این آیات نمی گوید که در ابتدا آنان گوساله پرست شدند و بعد تقاضای رویت کردند , تنها در آیه نخست از گوساله پرستی بنی اسرائیل سخن به میان آمده است و در آیه بعدی از تقاضای رویت خداوند , دلیل آن هم روشن است :
🔸١ _ به حسب آیات و روایات فوق الذکر , بنی اسرائیل ابتدا تقاضای رویت را داشتند و سپس گوساله پرست شدند , اما در دو آیه مذکور در سوره بقره , خداوند در مقام بیان جرم های بنی اسرائیل است و از جرم بزرگتر آنان یعنی گوساله پرستی سخن می گوید تا می رسد به جرم کوچکتر که تقاضای رویت خداوند را داشتند , این قضیه چه ارتباطی با بحث تناقض دارد !!!!
🔸٢ _ اساسا این مساله مسلم است که آیات قرآن به حسب ترتیب نزول جمع آوری نشده است , یعنی چنین نیست که مثلا در ابتدا آیه ٥٤ بقره نازل شده باشد و بعد آیه ٥٥ .
❗️ در جمع آوری قرآن ترتیب نزول ملاک قرار نگرفته است , لذا می بینیم که اولین سوره های نازل شده بر پیامبر در آخر قرآن است و آخرین سور نازل شده در ابتدای قرآن , بر همین اساس برخی می نویسند :
" ترتيب نزول سورهها و آيات قرآن با ترتيب فعلى آن كاملًا مغايرت دارد؛ مثلًا سورههايى است كه در مدينه نازل گرديدهاند و قاعدتاً بايد جاى آنها پس از سورههايى باشد كه «مكّه» نازل شدهاند و عكس آن نيز چنين است، حتّى برخى از آيات يك سوره در مكّه و بعضى از آن در مدينه نازل گرديده است و چه بسا ميان نزول دو آيه از يك سوره سالها فاصله شده است.
❗️اگر ما شأن نزول آيات را به دقّت بخوانيم و يا لااقل آنچه را كه بالاى سورههاى قرآن نوشته شده است ملاحظه كنيم از هرگونه توضيحى بىنياز مىشويم؛ سورههايى است كه آنها را سوره مدنى مىنامند ولى بعضى آيات آن در «مكّه» نازل شده است، مانند سوره «انفال» كه تمام آن مدنى است مگر از آيه 20 تا 26 كه در مكّه نازل گرديده است و عكس آن نيز در قرآن فراوان است مانند سوره «شعراء» و «كهف» و امثال اينها.
👌بنابر اين، ترتيب و نظم آيات و روابط آنها هيچگاه نمىتواند براى ما در برابر روايات و احاديث قطعى، سند محكمى باشد و روش دانشمندان اسلام در تفسير قرآن نيز همين بوده است و اين موضوع شواهد بسيارى دارد.
❗️هرگز قرآن نظم تأليف بشرى را ندارد كه موضوعى را گرفته و تا آخر سوره آن را تعقيب كند؛ قرآن مجموعه آياتى است كه برحسب حوادث و پيشامدهاى گوناگون و هدفهاى مختلف، تدريجاً از طرف خداوند فرستاده شده است؛ چه بسا در يك سوره مقصدهاى مختلف و موضوعات گوناگون مورد بحث واقع شده است و به همين دليل نمىتوان قبل و بعد آيهاى را گواه محكم بر چيزى گرفت و روابط آنها را حفظ نمود؛ گاهى تمام آيات يك سوره به صورت آياتى است كه مضامين آنها بسان حلقه زنجير به هم پيوسته وارد شدهاند و گاهى ابداً به هم مربوط نيستند.
❗️با توجّه به اين مطلب، مشكل بزرگى كه گاهى براى انسان پيش مىآيد، حل مىشود و آن اين كه بسيارى از آيات، در ميان سورهاى، كوچكترين تناسبى با قبل و بعد خود ندارد , گرچه بعضى از مفسّران زياد كوشش مىكنند كه تناسبى براى آنها در نظر بگيرند و ارتباط آنها را درست نمايند، ولى شايد اين كار يك زحمت بيهوده باشد؛ زيرا تمام آيات يك سوره-/ به فرض آن كه همه آنها در مدينه و يا مكّه نازل شده باشد-/ يكجا نازل نشده-/ بلكه به مناسبات و مقتضياتى نازل گرديده و هرچند آيه، برى خود شأن نزول جداگانهاى دارد، روى اين حساب هيچ دليلى ندارد كه تمام آيات يك سوره با هم مرتبط و مطالب آن به صورت حلقه زنجيرى جلوه كند. "
📚پاسخ به پرسشهاى مذهبى , سبحانی تبریزی و مکارم شیرازی , ص: 188
👌بنابراین مثلا چنین نبوده است که ابتدا آیه ٥٤ بقره نازل شده باشد و بعد آیه ٥٥ یا دو آیه پشت سر هم در یک زمان نازل شده باشد , تا معاند بحث تناقض گویی را مطرح کند , و در پاسخ اول نیز گفتیم که حتی اگر آیه ٥٥ متاخر از آیه ٥٤ نازل شده باشد , باز هم فلسفه روشنی در پی آن بوده است و این قضیه ارتباطی هم با بحث تناقض و دوگانه گویی در قرآن ندارد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
لزوم شستن پاها در وضو با استدلال به آلودگی پاها !!!!
🤔#پرسش :
❓استدلال وهابی بر شستن پاها در وضو با استناد به سخنان آقا میری !!!!
اهل سنت پاهاشون را می شویند دمشون هم گرم
مساجد اهل سنت خیلی تمیزه فرش های مساجد شون هم بو نمیده خدا پدرتون را هم بیامرزه که مسجدهاتون اینقدر تمیزه
🎙 سخنان زیبای استاد حاج حسن آقا میری ❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌ما در ذیل بر اساس آیه شریفه قرآن و روایات خود اهلسنت , ثابت کرده ایم که هم خداوند امر کرده است که در وضو پاها مسح شود و هم پیامبر گرامی اسلام چنین می کرده است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1716
❓حال آیا ما حق داریم که در برابر حکم خداوند و پیامبر اجتهاد کنیم و بگوییم که باید پاها را در وضو شست چون پاها از آلودگی پاک می شود !!!!
👌روشن است که چنین سخنی مردود و اجتهاد در برابر نص است , چرا که خداوند می فرماید :
« هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 )
👌ما نمی توانیم با عقول ناقصه خود در احکام شرعی خداوند مداخله کنیم , این مساله هم در روایات شیعه ممنوع شده است و هم اهلسنت , که چون روی سخن ما با اهلسنت است , بحث را بر اساس مبنا و روایات اهلسنت پیش می بریم .
❕اساسا اهلسنت منکر حسن و قبح عقلی اند , و ابوالحسن اشعری که اهلسنت در اصول دینشان مقلد او هستند و اشعری مسلک اند , از منکرین جدی حسن و قبح عقلی بوده است و معتقد است که عقل نمی تواند خوبی و بدی را درک کند , حال اهلسنت چگونه در این بحث می توانند با استدلال به حکم عقل , شستن پاها در وضو را توجیه کنند و بگویند شستن خوب است !!!!
👌در کتاب فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی می خواهیم :
"ابو الحسن اشعرى، مسألۀ حسن و قبح عقلى را تحت عنوان «التعديل و التجوير»، در كتاب خود به نام «اللمع»، عنوان كرده است، انكار اين مسأله، يكى از زيربناهاى كلام اشاعره را تشكيل مىدهد، آنان به پيروى از اهل حديث و حنابله، خرد را كوچكتر از آن مىدانند كه حسن و قبح اشياء را درك كند و يا اصلح را از غير اصلح جدا سازد، بلكه مىگويند، كسانى كه عقل را بر درك حسن و قبح افعال توانا مىشمارند، مشيت الهى را محدود مىسازند و از حريت و آزادى آن مىكاهند، زيرا پذيرفتن داورى عقل در اين قلمرو، سبب مىشود كه خدا آنچه را كه خرد «خوب» شمرد، انجام دهد و آنچه را «بد» دانست ترك كند، چه محدوديتى بالاتر و روشنتر از اين؟ آنگاه مىگويند، براى حفظ اطلاق ارادۀ خدا، چارهاى جز اين نيست كه بگوييم خوب و بد آنست كه خدا آن را خوب و بد بشمارد، و هرگاه خدا كافرى را به بهشت و مؤمنى را به دوزخ روانه كرد، خوب خواهد بود و اگر كودك معصومى را وارد آتش ساخت، كار خوبى به حساب خواهد آمد. "
📚فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۲۲۷
❕اشعری مىگويد: «اگر كسى از ما بپرسد: آيا بر خدا شايسته است كه كودكان را در آخرت معذب سازد؟ در پاسخ گفته مىشود، آرى و اگر او اين كار را بكند، عادل و دادگر است، و همچنين بر او زشت نيست كه موءمنان را معذب سازد و كافران را وارد بهشت كند ( چون عقل خوبی و بدی را درک نمی کند تا در این رابطه حکمی کند ) "
📚اللمع، ص 116-117
❕در کتاب صحیح بخاری در روایات متعددی , تاکید شده است که بندگان اجازه ندارند تا با رای و عقل خودشان در دین الهی مداخله کنند , و نقل می کند :
" رای و عقلتان را در دینان متهم کنید ( و به حکم عقل عمل نکنید ) " " اتَّهِمُوا رَأْيَكُمْ عَلَى دِينِكُم "
📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ صحیح مسلم ج ٥ ص ١٧٦
❕در نقل دیگری فرمود :
" مردمان جاهلی می مانند که به رای و عقلشان به مردم فتوا می دهند , هم دیگران را گمراه می کنند و هم خود گمراه اند " " فَيَبْقَى نَاسٌ جُهَّالٌ، يُسْتَفْتَوْنَ فَيُفْتُونَ بِرَأْيِهِمْ، فَيُضِلُّونَ وَ يَضِلُّون "
📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ تفسیر قرطبی ج ١ ص ٢٨٥
❕شعبی می گفت :
" هر چه دیگران به نقل از پیامبر گفتند , بپذیر و آنچه که به رای و عقل خود گفتند , در بیابان پر علف انداز " "الشَّعْبِيُّ «مَا حَدَّثُوكَ هَؤُلَاءِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَخُذ بِهِ، وَ مَا قَالُوهُ بِرَأْيِهِمْ، فَأَلْقِهِ فِي الْحُشِّ» "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٦٧ _ العلل احمد بن حنبل ج ١ ص ٢٨٣
👌بنابراین هیچ اهلسنتی حق ندارد که در باب وضو با استدلال به رای و عقل خویش , رجحان شستن پاها را استخراج کند و در برابر حکم خدا و رسول موضع گیری کند .
❕اگر پاها در جوراب و کفش بوده است و مثلا بو گرفته است , فرد می تواند قبل از وضو گرفتن پاها را بشوید و بعد وضو بگیرد و بر روی پاها مسح کند , اما نمی تواند به بهانه کثیف بودن پاها , حکم شستن پا را در وضو وارد کند .
💠#ادامه 👇