eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
219 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
پوشش رنگی امام علیه السلام برای همسر !!!! 🤔 : ❓وقتی امام معصوم بخاطر همسرش دست به آرایش و گریم میزند ! محمد بن یعقوب کلینی  روایت نموده است حسن زيات بصرى گفت من و دوستم خدمت امام محمد باقر رسيديم ديديم 👈🏻در خانه آراسته يك جامه صورتی رنگ بر تن نموده و سر و ريش خود را روغن زده و سرمه كشيده است👉🏻، رفيق من همچنان به امام و اطاق نظاره مى‌كرد، چون برخاستيم، حضرت فرمود: حسن، چون ان شاء اللَّه فردا شود با رفيقت نزد ما آييد، فردا به رفيقم گفتم، برويم بخانه امام. مرد گفت تو برو و مرا رها كن، گفتم مگر هر دوى ما را دعوت نكرد؟ و چندان اصرار كردم كه قبول كرد، و چون بر حضرت وارد شديم در خانه امام جز ريگ و شن چيزى نبود، و حضرت با جامه‌اى كهنه و خشن نزد ما آمد و 👈🏻فرمود: خانه‌اى را كه ديروز ديديد و به آن وارد شديد خانه من نبود بلكه خانه همسرم بود، و ديروز من متعلق به او بود و من خود و خانه را بخاطر او آراسته بودم و بر من است كه خود را براى او بيارايم، چنان كه او خود را براى من👉🏻، و خانه من اينست ( الکافي  ,  جلد۶  ,  صفحه۴۴۸ ) چه عجب! نمی‌دانستیم امامان هم پیراهن صورتی رنگ میپوشند و آرایش میکنند !! آن هم جلوی سائلین شیعه !!! 💠💠 ▫️1 _ روایت مورد استناد وهابی از نظر سندی ضعیف است . راوی روایت فردی به نام " الحسن الزیات البصری " است که مجهول است : " لم یذکروه " , لذا علامه مجلسی در ذیل این حدیث می نویسد که این روایت مجهول است : " الحدیث الثالث عشر مجهول " 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 2 ص 389 _ مراه العقول ج 22 ص 326 ▫️2 _ متاسفانه وهابی در ترجمه روایت تحریف می کند و روایت را درست ترجمه نمی کند . ❕ترجمه درست روایت چنین است که حسن زَيّات بصرى می گوید : " با دوستم، نزد امام صادق عليه السلام رسيدم. ايشان در خانه‏اى آراسته نشسته بود و پوششی رنگى، بر خود داشت. محاسنش را [نيز] مرتب كرده و [به چشمانش‏] سُرمه كشيده بود. در باره چند چيز از ايشان پرسيدم. وقتى برخاستيم به من فرمود: «حسن!». گفتم: بله. فرمود: «صبح كه شد، با دوستت بيا پيش من». گفتم: فدايت گردم! چشم. صبح كه شد، خدمت ايشان رسيدم. ديدم ايشان در خانه‏اى است كه جز حصير، چيزى در آن نيست، و پيراهنى خشن بر تن دارد. آنگاه رو به دوستم كرد و فرمود: «برادر بصرى! ديروز كه به اينجا آمدى، من در خانه زنم بودم و ديروز، روز او بود. خانه، خانه او بود و اثاث، متعلّق به او بود. او خود را برايم آراسته بود. من هم لازم بود كه خود را همانند او برايش بيارايم. چيز ناروايى به دلت راه پيدا نكند». دوستم به ايشان گفت: فدايت گردم! به خدا سوگند، در دلم، شبهه‏اى ايجاد شده بود؛ ولى اكنون، به خدا قسم، هر چه در دل داشتم، برطرف شد، و فهميدم كه حقيقت، آن است كه شما مى‏گفتى " ❕وهابی فراز ذیل را نادرست ترجمه می کند : " عَلَيْهِ مِلْحَفَةٌ وَرْدِيَّةٌ وَ قَدْ حَفَّ لِحْيَتَهُ وَ اكْتَحَل‏" ❕کلمه " وردیه " به معنای رنگ گُلی متمایل به قرمز " است که متاسفانه وهابی این کلمه را به رنگ " صورتی " ترجمه می کند : 📚ترجمه معجم الوسیط ج 2 ص 2181 ماده " ورد " ❕وهابی جمله " قد حف لیحته " را ترجمه می کند : " سر و ریش خود را روغن زده بود " . در حالی که ماده مذکور در روایت به باب افعال نرفته تا معنای مذکور را بدهد , بنابراین ترجمه صحیح آن چنین است : " ریش خود را مرتب کرده بود " 📚ترجمه معجم الوسیط ج 1 ص 389 ماده " حف یحف حفا ... " ❕ روایت می گوید که امام علیه السلام به حسب وظیفه همسری , خود را زینت کرده بود و مثلا جامه ای نو و متمایل به رنگ قرمز پوشیده و ریش خود را نیز مرتب کرده بود , پوشش مذکور هم در منزل و برای همسر خود بوده نه در جامعه و در برابر دیدگان همگان و در غیر این وضعیت هم پوشش امام علیه السلام پوششی متناسب با وضعیت ضعیف ترین اقشار جامعه بوده است . ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ▫️3 _بخاری و دیگران از علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر اسلام لباس قرمز رنگ می پوشید و در این هنگام بسیار زیبا به نظرها جلوه می کرد : "سَمِعَ الْبَرَاءَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ: كَانَ النَّبِيُّ مَرْبُوعًا وَ قَدْ رَأَيْتُهُ فِي حُلَّةٍ حَمْرَاءَ مَا رَأَيْتُ شَيْئًا أَحْسَنَ مِنْهُ." _ " عَنْ الْبَرَاءِ قَالَ: مَا رَأَيْتُ مِنْ ذِي لِمَّةٍ فِي حُلَّةٍ حَمْرَاءَ أَحْسَنَ مِنْ رَسُولِ الله" _ " عَنْ الْبَرَاءِ؛ قَالَ: مَا رَأَيْتُ أَجْمَلَ مِنْ رَسُولِ الله مُتَرَجِّلًا، فِي حُلَّةٍ حَمْرَاءَ. " 📚صحيح البخاري، طبع مصر ج‏9، ص: 175 _ سنن الترمذي، ج‏4، ص: 7 _ سنن ابن ماجه، ج‏5، ص: 215 ❕روشن می شود که پوشش رنگی و قرمز رنگ در عرف آن زمان مساله ای عادی بوده است . 👌مثلا اهلسنت در مورد کیفیت موی سر پیامبر اسلام نقل می کنند  : " موهاى پیامبر گرامی  نه خيلى مجعّد بود و نه كاملًا صاف و نرم. اگر قسمتِ بافته موهايش باز مى‏شد، فرقْ باز مى‏كرد، وگرنه آن را به حال خود مى‏گذاشت و در هر حال، هنگامى كه موى خود را بلند مى‏كرد، بلندىِ مو از لاله گوشش تجاوز نمى‏كرد. " "إذَا انفَرَقَت عَقيقَتُهُ فَرَقَ وإلّا فَلا يُجاوِزُ شَعرُهُ شَحمَةَ اذُنَيهِ إذا هُوَ وَفرَة " 📚انساب الاشراف ج 1 ص 386 _ اسد الغابه ج 1 ص 31  _ امتاع الاسماع ج 2 ص 177 ❕کیفیت فوق در موی سر پیامبر اسلام در عرف آن زمان یک امر عادی بوده است اما در زمان کنونی عرف نمی پذیرد که مثلا مولوی های اهلسنت موهای خود را بلند کرده و تا گوش بگذارند و فرق باز کرده یا آن را ببافند !!!! لذا نمی توان با ملاک عرفی این زمان , عرف زمان پیامبر و ائمه علیهم السلام و پوشش و کیفیت موی سر و ریش آنان را مقایسه کرد . ▫️4 _ وهابی پوشش امام علیه السلام را با استناد به یک روایتی که سندا ضعیف بود مورد اشکال قرار داد ,  در حالی که در روایات صحیح خودشان اساسا از پیامبر اسلام نفی پوشش کرده و معاذ الله به پیامبر اسلام نسبت می دهند که ایشان به صورت نیمه برهنه یا برهنه در انظار ظاهر میشدند !!!!! ❕نقل می کنند که راوی می گوید "  پیامبر وقتی داشت به غزوه خیبر می رفت و بر روی مرکب بود , لباس را از رانهایش زده بود کنار تا جایی که من به سفیدی رانهای پیامبر نگاه می کردم " " حَسَرَ الْإِزَارَ عَنْ فَخِذِهِ، حَتَّى إِنِّي أَنْظُرُ إِلَى بَيَاضِ فَخِذِ نَبِيِّ الله " 📚صحیح بخاری ج 1 ص 98 ❕یا باز نقل می کنند که عایشه می گوید : " پیامبر در نزد من دراز کشیده بود و رانهایش لخت بود , ابوبکر اجازه گرفت و وارد شد و پیامبر در همان حالت بود , عمر اجازه گرفت و وارد شد و پیامبر در همان حالت بود , اما وقتی عثمان اجازه ورود گرفت , پیامبر رانهایش را پوشاند , عایشه از این مساله از پیامبر سوال کرد , پیامبر پاسخ داد که آیا می خواهی من از عثمان حیا نکنم در حالی که فرشتگان از عثمان حیا می کنند " " أَنَّ رَسُولَ الله كَانَ جَالِسًا كَاشِفًا عَنْ فَخِذِهِ، فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَكْرٍ، فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ عَلَى حَالِهِ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُمَرُ، فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ عَلَى حَالِهِ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُثْمَانُ، فَأَرْخَى عَلَيْهِ ثِيَابَهُ .... " " كَانَ رَسُولُ الله مُضْطَجِعًا فِي بَيْتِي، كَاشِفًا عَنْ فَخِذَيْه‏ ... " 📚مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏40، ص: 387 _ صحيح مسلم، ج‏ 4، ص: 1866 ❕متاسفانه علمای اهلسنت وقاحت و جسارت به پیامبر اسلام را بیشتر کرده و حتی مدعی شده اند که پیامبر اسلام به صورت لخت و عریان هم در برابر دیگران حاضر می شده است !!!! ❗️بخاری نقل می کند : " پیامبر در حالی که لنگی بسته بود , با دیگران سنگها را برای کعبه حمل می کردند , عباس گفت که ای پسر برادر اگر لنگت را بین شانه و گردنت بگذاری بهتر است , پیامبر نیز چنین کرد و اندکی بعد لنگ از حضرت افتاد و خود او نیز بیهوش شد و روی زمین افتاد ( و عورتش نمایان شد ) , اما پس از آن دیگر عریان و برهنه دیده نشد " " «... فَسَقَطَ مَغْشِيًّا عَلَيْهِ، فَمَا رُئِيَ  بَعْدَ ذَلِكَ عُرْيَانًا». 📚صحیح بخاری ج 1 ص 143 ح 357 ❕یا نقل می کنند که عایشه می گوید : " زید بن حارثه وارد مدینه شد , و پیامبر در خانه من بود , زید به نزد پیامبر آمد و درب را زد , پیامبر لخت و عریان بلند شد و درب را باز کرد در حالی که لباسش را به دنبالش کش می داد , به خدا سوگند من دیگر ندیدم که پیامبر در برابری کسی لخت و عریان شود , قبل از این واقعه و بعد از آن " " ... فَأَتَاهُ فَقَرَعَ الْبَابَ، فَقَامَ إِلَيْهِ رَسُولُ الله عُرْيَانًا يَجُرُّ ثَوْبَهُ، وَ الله مَا رَأَيْتُهُ عُرْيَانًا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ " 📚سنن الترمذی ج ٤ ص ١٧٤ _ فتح الباری ج ١١ ص ٥١ _ کنزالعمال ج ١٠ ص ٥٦٩ _ الجامع لاحکام القرآن قرطبی ج ١٥ ص ٣٦١ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 موشن گرافیک| عدم دفاع امام علی از حضرت فاطمه سلام الله علیهما !!! 🤔چگونه قابل قبول است که عده ای به حضرت فاطمه هجوم برده و او را مضروب کنند اما امیر مومنان با آن شجاعتش از ایشان دفاع نکند !!!! 👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید . @Rahnamye_Behesht
محافظت شیطان از انسان !!!! 🤔 : ❓خداوند برای محافظت از کسی که قبل از خواب چند آیه قرآن بخواند، شیطانی را می‌گمارد تا از نائم محافظت کند !!!! " وُكِّلَ بِهِ شَيْطَانَانِ يَحْفَظَانِهِ مِنْ مَرَدَةِ اَلشَّيَاطِينِ شَاءُوا أَوْ أَبَوْا " (الکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه ۵۳۹) مگر خداوند در قرآن نفرموده است ( إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ) پس چگونه است که دشمنان انسان حافظ انسان بشود ? 💠💠 ▫️روایتی است که شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند : "هر کس هنگام خواب آیه الکرسی را سه مرتبه و آیه ای از آل عمران که در آن آمده است: «شهد الله أنه لا اله الا هو» و آیه سخره و آیه سجده را بخواند، دو شیطان گماشته می‌شوند که وی را از شیاطین سرکش حفظ می‌کنند، چه دلشان بخواهد و چه ابا ورزند. با این دو شیطان، سی فرشته از جانب خداست که خدای عزوجل را حمد می‌کنند و او را تسبیح می‌کنند و او را تکبیر می‌گویند و برای او تا هنگامی که از خواب بیدار شود، استغفار می‌کنند. " ... وُکِّلَ بِهِ شَیْطَانَانِ یَحْفَظَانِهِ مِنْ مَرَدَةِ الشَّیَاطِینِ شَاءُوا أَوْ أَبَوْا وَ مَعَهُمَا مِنَ اللَّهِ ثَلَاثُونَ مَلَکاً یَحْمَدُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ یُهَلِّلُونَهُ وَ یُکَبِّرُونَهُ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ إِلَی أَنْ یَنْتَبِهَ ذَلِکَ الْعَبْدُ مِنْ نَوْمِهِ وَ ثَوَابُ ذَلِکَ کُلُّهُ لَهُ " 📚الکافی ج 2 ص 540 ❕وهابی اشکال کرده است که طبق آیات قرآن دشمن انسان است حال چگونه این شیطان دشمنی را کنار گزارده و محافظ انسان می شود !!!! 👌او سواد و توجه کافی به قرآن را ندارد که طبق آیات صریح قرآن در مواردی شیاطین به اذن خداوند در خدمت انسانهای صالح قرار می گیرند چنانچه که شیاطین متمرد جنی در خدمت سلیمان نبی علیه السلام بودند . ❕خداوند در این رابطه می فرماید : "و گروهى از شياطين را (نيز) مسخر او قرار داديم كه برايش (در درياها) غواصى مى‏كردند و كارهايى غير از اين براى او انجام مى‏دادند و ما آنها را (از تمرد و سركشى) حفظ مى‏كرديم. " وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ " ( انبیاء 82 ) ❕و می فرماید : " و شياطين را مسخر او ساختيم، هر بناء و غواصى از آنها و گروه ديگرى (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم." " وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ _ وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ " ( ص 37 _ 38 ) ❕مفسرین برجسته اهلسنت مانند قرطبی و ابن کثیر تصریح کرده اند که خداوند شیاطین سرکش را به خدمت سلیمان ع در آورده بود : " " وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ" أي و سخرنا له الشياطين و ما سخرت لأحد قبله" كُلَّ بَنَّاءٍ" بدل من الشياطين أي كل بناء منهم، فهم يبنون له ما يشاء. " _ "وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ أي منهم ما هو مستعمل في الأبنية الهائلة من محاريب و تماثيل و جفان كالجواب و قدور راسيات إلى غير ذلك من الأعمال الشاقة التي لا يقدر عليها البشر، و طائفة غواصون في البحار يستخرجون مما فيها من اللئالئ و الجواهر و الأشياء النفيسة التي لا توجد إلا فيها وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ أي موثقون في الأغلال و الأكبال " 📚الجامع لأحكام القرآن، ج‏16، ص: 206 _ تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏7، ص: 64 ❕یا خداوند در آیه دیگر می فرماید : " (سليمان) گفت، اى بزرگان! كداميك از شما توانايى داريد تخت او را پيش از آنكه خودشان نزد من آيند براى من بياوريد؟! عفريتى از جن گفت: من آن را نزد تو مى‏آورم پيش از آنكه از مجلست برخيزى و من نسبت به آن توانا و امينم! " " قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِين‏ " ( نمل 38 _ 39 ) ❕ابن کثیر نقل می کند که عفریت به معنای فردی گردنکش و خبیث است و اسم این عفریت جنی و سرکش که در خدمت سلیمان نبی ع بوده است کوزن بوده است " قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ قال مجاهد: أي مارد من الجن، قال شعيب الجبائي: و كان اسمه كوزن " 📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏6، ص: 173 ❕بنابراین هیچ مانعی نیست که به اذن الهی , شیاطین در خدمت انسان قرار گیرند , این از " لطف الهی به انسان مومن است که دشمن او را حافظ و نگه دار او قرار دهد " " قال المازندراني: «هذا من جملة تسخيراته تعالى؛ حيث جعل عدوّوليّه حافظاً له». و قال المجلسي: «فيه غاية اللطف؛ حيث جعل عدوّ وليّه حافظاً له». " 📚شرح الکافی ج 10 ص 309 _ مراه العقول ج 12 ص 317 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
ارتداد مردم پس از وفات پیامبر اسلام !!!! 🤔 : ❓پرده اول : در کافی آمده است حضرت علی مردم را به امامت خود دعوت نکرد مبادا که مردم به دوران جاهلیت بازگردند و کافر و مشرك شوند : عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلنَّاسَ لَمَّا صَنَعُوا مَا صَنَعُوا إِذْ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ لَمْ يُمْنَعْ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ أَنْ يَدْعُوَ إِلَى نَفْسِهِ إِلاَّ نَظَراً لِلنَّاسِ وَ تَخَوُّفاً عَلَيْهِمْ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنِ اَلْإِسْلاَمِ فَيَعْبُدُوا اَلْأَوْثَانَ وَ لاَ يَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ... ( الکافي  ,  جلد۸  ,  صفحه۲۹۵ ) پرده دوم: مردم بخاطر بیعت نکردن با علی بن ابی طالب، به دوران جاهلیت بازگشتند ( کافر شدند ): قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ اَلنَّاسَ يَفْزَعُونَ إِذَا قُلْنَا إِنَّ اَلنَّاسَ اِرْتَدُّوا فَقَالَ يَا عَبْدَ اَلرَّحِيمِ إِنَّ اَلنَّاسَ عَادُوا بَعْدَ مَا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ  أَهْلَ جَاهِلِيَّةٍ  (الکافي  ,  جلد۸  ,  صفحه ٢٩٦ حضرت علی بر طبق مبنای رافضه نتوانست جلوی کفر مردم را بگیرد و همه مرتد و کافر شدند و حتی سکوت او نیز نتوانست مانع کافر شدن مردم گردد❕❕❕ 💠💠 ❕امیر مومنان علیه السلام در برابر غصب خلافت سکوت نکرد , بلکه در مواضع فراوانی متذکر حق ولایت خود در آیات قرآن و سنت پیامبر شد که در ذیل به برخی اشاره کرده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2570 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3106 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443 ❕این که در روایت مورد استناد وهابی آمده است که امام علی علیه السلام مردم را به سوی خود دعوت نکرد , مقصود قیام کردن و دعوت با شمشیر است که امام علی علیه السلام برای آنکه اسلام از بین نرود و دشمنان خارجی و داخلی سوء استفاده نکنند و با حمله به مسلمین اسلام را از اساس نابود نکنند , دست به شمشیر برای باز پس گیری خلافت نبرد , در ذیل توضیح داده ایم : https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3272 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1821 ❕در مورد ارتداد مردم بعد از وفات پیامبر اسلام هم که در برخی روایات شیعه آمده  گفتنی است که : 👌مقصود از آن ارتداد از ایمان و ولایت و نصرت امام علی علیه السلام است , زیرا طبق روایات , اسلام افراد به شهادتین است و ایمان آنان به ولایت ائمه ع و منکرین ولایت مسلمان هستند اما مسلمان گمراه : " وَ لَمْ يَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ كَانَ مُسْلِماً وَ كَانَ ضَالًّا. " 📚الکافی ج 2 ص 25 ❕اکثر مردم پس از وفات پیامبر اسلام عهد و پیمان ولایت علی علیه السلام را به فراموشی سپرده و از یاری امام علیه السلام دست کشیدند , با این که مسلمان بودند اما ایمان و ولایت را از دست دادند , چنانچه که برخی می نویسند : " مقصود از ارتداد در این روایات کفر ...  نیست , تنها مراد این روایات عدم وفاء به عهدی است که در مواضع متعددی از آنان گرفته شد ( در ولایت و نصرت علی علیه السلام ) که مهمترین آن غدیر خم بود " "ليس المراد من الارتداد الكفر ...  وإنّما المراد عدم الوفاء بالعهد الذي أُخذ منهم في غير واحد من المواقف وأهمّها غدير خم. " 📚بحوث في الملل و النحل، سبحانی , ج 6، ص 425 ❕شاهد سخن فوق روایاتی است که تصریح دارد که برخی از مهاجرین و انصار به نزد امام علی ع می آمدند و به عنوان امیر مومنان با او بیعت می کردند اما بر این بیعت ثابت قدم نمانده و امام علی ع را تنها گزاردند : " فَقَالُوا أَنْتَ وَ اللَّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ أَحَقُّ النَّاسِ وَ أَوْلَاهُمْ بِالنَّبِيِّ ص هَلُمَّ يَدَكَ نُبَايِعْكَ فَوَ اللَّهِ لَنَمُوتَنَّ قُدَّامَكَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَاغْدُوا عَلَيَّ مُحَلِّقِينَ فَحَلَقَ عَلِيٌّ وَ حَلَقَ سَلْمَانُ وَ حَلَقَ الْمِقْدَادُ .... وَ لَمْ يَحْلِقْ غَيْرُهُم‏ " 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام  ج‏ 3، ص: 194 ▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇👇👇 ❕بنابراین : 👌امام علی علیه السلام برای بازپس گیری خلافت خود دست به شمشیر نبرد زیرا خوف آن بود که دشمنان از این قضیه سوء استفاده کنند و اساس اسلام از بین برود . روایاتی هم که می گوید مردم مرتد شدند منظور این نیست که آنان از اسلام برگشتند بلکه مقصود ارتداد آنان از ایمان و ولایت و نصرت امام علی ع بوده است . امیر مومنان با شمشیر قیام نکرد تا اصل اسلام باقی بماند و به آیندگان برسد . بر همین اساس علامه مجلسی در شرح روایت اول مورد استناد وهابی می نویسد : "من أن یرتدّوا عن الإسلام" یعنی از اسلام ظاهری و گفتن شهادتین بازگردند؛ باقی ماندن آن‌ها بر اسلام ظاهری به صلاح امت بود؛ زیرا فقط در این صورت بود که در گذر ایام برای آن‌ها و فرزندانشان راهی برای پذیرش حق و داخل شدن در ایمان باقی می‌ماند. این سخن با آن چه که قبلاً گذشت و بعداً نیز خواهد آمد که مردم مرتد شدند ... منافات ندارد؛ زیرا منظور این است که آنان از دین واقعی ( یعنی ولایت امامان ) مرتد شدند، و این یعنی هنوز ظاهر اسلامشان را حفظ کرده بودند " قوله علیه السلام من أن یرتدوا عن الإسلام أی عن ظاهره و التکلم بالشهادتین فإبقاؤهم علی ظاهر الإسلام کان صلاحا للأمة لیکون لهم و لأولادهم طریق إلی قبول الحق و إلی الدخول فی الإیمان فی کرور الأزمان ....  لأن المراد فیها ارتدادهم عن الدین واقعا و هذا محمول علی بقائهم علی صورة الإسلام و ظاهره " 📚بحار الانوار ج 28 ص 255 ❕البته اگرچه اکثر اصحاب عهد و پیمان ولایت و نصرت امام علی علیه السلام را فراموش کردند اما باز افراد برجسته ای از آنان بر این عهد خود ثابت قدم بودند و تن به خلافت ابوبکر ندادند که در ذیل بر اساس روایات شیعه و سنی در مورد آنان بحث کرده ایم : https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3102 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4135 ❕گمراهی اکثر اصحاب که به امیر مومنان علیه السلام پشت کردند و از ایمان و اسلام حقیقی خارج شدند ,  در روایات معتبر اهلسنت هم مورد اشاره قرار گرفته است . 👌بخاری نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود : " خداوند به من نشان داد که من در كنار حوض كوثر ايستاده باشم كه ناگاه جمعى متوجه من شوند و من ايشان را بشناسم كه از اصحاب منند، شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد به ايشان كه بياييد، من گويم كه به كجا آن شخص گويد كه: به جهنم و اللَّه من گويم كه ايشان چه كرده‏اند، آن شخص گويد كه ايشان بعد از تو مرتد و كافر شدند، و از كفرى كه بيرون آمده بودند باز به آن كفر رفتند، پس طايفه ديگر را ببينم كه مى‏آيند تا اين كه ايشان را بشناسم شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد كه بياييد، من گويم كه به كجا گويد به آتش دوزخ و اللَّه من گويم كه ايشان چه كرده‏اند گويد كه ايشان از عقب خويش بكفر اصلى برگشتند،👈 پس نمى‏بينم كه از صحابه من كسى بماند و از دوزخ نجات کند مگر مانند شتر واپس مانده از گله شتران. ( یعنی عده کمی )  "👉 " بينا أنا قائم فإذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلمَّ فقلت أين ؟ قال إلى النار والله ! قلت وما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! ثم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلم ! قلت أين ؟ قال : إلى النار والله ! قلت : ما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم " 📚صحیح بخاری ج ٧ ص ٢٠٨ ❕یا در نقل دیگر ابن مسیب می گوید که پیامبر گرامی فرمود : " گروهی از اصحابم را از حوض منع می کنند ( و به سوی دوزخ می برند ) , من می گویم خداوندا اینان اصحاب من هستند ?!!! خداوند می گوید تو علم نداری که بعد از تو چه بدعت ها ایجاد کردند , اینان به عقب و جاهلیت بازگشتند " " يرد على الحوض رجالٌ من أصحابي فيحلؤون عنه فأقول يا رب أصحابي ! فيقول : فإنه لاعلم لك بما أحدثوا بعدك ، إنهم ارتدوا على أعقابهم القهقرى " 📚صحیح بخاری ج ٢ ص ٩٧٥ _ ج ٨ ص ٨٦ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
تحریف آیه غار و حذف کلمه " ویلک " 🤔 : ❓سندی دیگر از تحریف قرآن در عقیده شیعه . تحریف آیه غار و حذف واژه «ویلک» از آن خطاب به ابوبکر در مصحف عثمان محمد حسین رازی معروف به جمال الدین المرتضی، در انتهای جلد اول کتاب نزهة الکرام و بستان العوام، بابی در تحریف قرآن و سرقت‌های عثمان دارد که متاسفانه در نسخه چاپی سانسور شده است؛ در روایتی از این باب، تعدادی از آیات سانسورشده توسط عثمان آمده که یکی از آن‌ها حذف واژه «ویلك» توسط عثمان از آیه غار (آیه ۴۰ از سوره توبه) است که در این آیه خطاب به ابوبکر آمده، تا بار منفی و مذمت در آن به بار مثبت و مدح تبدیل و تحریف شود. آیهِ تحریف‌نشده مطابق این روایت چنین است: «اذ هما في الغار اذ يقول لصاحبه ويلك لا تحزن ان الله معنا» یعنی: در آن هنگام كه آن دو در غار بودند و او (محمد) به همراه خود (ابوبکر) مى‌گفت: وای بر تو! غم مخور، خدا با ماست. (نزهة الکرام و بستان العوام، تالیف جمال الدین المرتضی رازی، جلد ۱، برگ ۱۵۲، نسخه خطی نگهداری‌شده در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره نسخه ۲۵۴۳۲) 💠💠 ❕متاسفانه معاند دروغ می گوید که مطلب مورد استنادش در نسخه چاپی کتاب حذف شده است . کتاب مذکور توسط کتابخانه مرکزی و ادبیات دانشگاه تهران به اهتمام محمد شیروانی به چاپ رسیده است و مطلب مذکور نیز در آن است , با این حال توجه به چند نکته لازم است : ▫️1 _ مرحوم رازی از علمای قرن ششم و هفتم است و حدود 700 سال بعد از عصر پیامبر اسلام می زیسته است . نقل بلاواسطه او از قرآن در زمان پیامبر و تحریف صورت گرفته , چون نقلی بدون سند و بدون ذکر راویان واسطه است لذا قابل اعتناء نبوده و ضعیف است و چنین نقلهایی نمی تواند مستند برای اثبات مطلبی قرار بگیرد . ▫️2 _ ظاهرا معاند به اصل کتاب رجوع نکرده است , در حالی که اگر این رجوع صورت می گرفت متوجه می شد که مرحوم رازی می گوید که جمله " ویلک " در آیه مذکور در مصحف عبدالله بن مسعود بوده است و در چنین مواردی که مصحف یکی از افراد از مصحف مشهور چیزی کمتر یا بیشتر دارد , وظیفه عثمان آن بوده که اگر کمتر دارد , کمی آن را جبران کرده و مطابق مصحف مشهور تنظیم کند و اگر چیزی اضافی دارد , آن اضافی قابل اعتناء نیست چون بر خلاف مصحف مشهور است و دیگر نیازی به سوزاندن چنین مصحفهائی نیست , اما عثمان این مصحفهایی که بر خلاف مصحف مشهور بود را سوزاند که از جمله آن مصحف عبدالله بن مسعود را سوزاند . ❗️مرحوم رازی چنین می گوید : " چون مصحف نوشت جمله مصاحف جماعت بسوزانيد. بدان كه دريدن مصاحف ديگران از دو حال بيرون نبود: يا در آن زيادتى بود يا نقصانى. اگر نقصان بود الحاق مى‏بايست كرد، دريدن و جوشانيدن وجهى نداشت. و اگر زيادت بود آن زيادت يا به عمد كرده بودند يا به سهو. اگر به عمد بود كفر بود، و اگر به سهو بود بر روايات ايشان هيچ اعتماد نباشد " .... " اما آنچه در مصحف عبد اللّه بن مسعود جدا او نوشته است و در ايام خود جدا خواندى: سورة التوبة، «ثانى اثنين اذ هما فى الغار اذ يقول لصاحبه ويلك لا تحزن ان اللّه معنا» " 📚نزهة الكرام، رازي ،ج‏1، ص 403 _ 404 _ 405 ❕بنابراین از کلام فوق استفاده می شود که تکیه مرحوم رازی بر همان مصحف مشهور بوده است و اشکالش به عثمان آن است که نباید مصحفهای غیر مشهور مانند مصحف عبدالله بن مسعود را می سوزاند بلکه باید این مصحفهای غیر مشهور را تکمیل و تصحیح می کرد . ▫️3 _ این که گفته شود که در مصحف عبدالله بن مسعود جمله " ویلک " به عنوان قرآن اضافی بوده است مورد قبول ساير علما قرار نگرفته است , زیرا سند قابل قبولی برای این ادعا ارائه نشده و نقل بدون سند هم قابل قبول نیست . علامه عسکری متذکر می شود که نقل مذکور مبنی بر بودن " ویلک " به عنوان قرآن , بدون سند بوده و مردود است : " ان الآية المذكورة هكذا ويلك لا تحزن...لا سند لها. " 📚القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج‏ 3، ص: 413 _414 ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ▫️4 _ به فرض هم بپذیریم که کلمه " ویلک " در مصحف عبدالله بن مسعود بوده است , هیچ مانعی نیست که کلمه مذکور و موارد مانند آن ( بنابر فرض ثبوت ) به عنوان تفسیر آیه در مصحف ابن مسعود نوشته شده باشد , زیرا ابن مسعود عادت داشته است که آیات را به همراه تفسیر آن ثبت و ضبط کند . ❕مثلا خداوند در آیه ابلاغ می فرماید ؛ « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ » « اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده ‏اى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مى‏ دارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمى‏ كند. » ( مائده 67 ) ❕این آیه مطابق روایات صریح اهلسنت ، در شان علی ع در جریان غدیر خم نازل شده است ، چنانچه که در ذیل گفته ایم ؛ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3128 👌ابن مسعود به عنوان شرح و توضیح آیه ، تصریح می کرد که آنچه پیامبر مامور به ابلاغ آن بوده ، ولایت علی علیه السلام میباشد ، لذا جمله " ان علیا مولی المومنین " را به عنوان تفسیر آیه , همراه با آیه می خواند و می گفت ما در زمان پیامبر آیه را با اضافی مذکور می خواندیم : «یا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ‏ 👈 إنّ عليّا مولى‏ المؤمنين‏ 👉و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته ... هكذا كنّا نقرء الآية على عهد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله‏ » « اى رسول آن چه بر تو از سوى پروردگارت فرود آمده، برسان 👈که به تحقيق على مولاى مؤمنان است👉 و اگر چنين نكنى، رسالت آن را نرسانده‏ اى ...  ما آیه را در زمان پیامبر چنین می خواندیم  » 📚شواهد التتزیل ، ج 1 ص 256 _ الدر المنثور ، ج 2 ص 298 _ فتح القدیر ، ج 2 ص 60 ❕بنابراین ، چنین نقلهایی مانند نقل مورد استناد معاند بنابر فرض صحت ,  تنها در مقام بیان شرح و تفسیر آیات است ، نه آنکه بگوید اصل قرآن مورد تحریف واقع شده است ، علمای شیعه نیز بارها متذکر این نکته شده اند که موارد مذکور از قبیل تفسیر قرآن هستند نه آنکه جزء قرآن باشند : « ماخوذه من الوحی ، لا انها کانت من اجزاء القرآن » ( الوافی ، فیض کاشانی ، ج 9 ص 1778 ) _ « هذه الزیاده من تفسیر الآیه لا متنها » ( طریق الوصول الی مهمات الاصول ، مکارم شیرازی ، ج 1 ص 59 ) _ « على أنّ المراد من تلك الآيات، ما كان مأخوذا من الوحي من قبيل التفسير و تبيين المراد، لا من القرآن الكريم على حقيقته، حتى يقال إنّه يدلّ على نقصان القرآن » ( التحقیق فی نفی القرآن عن التحریف ، علی میلانی ، ص 77 ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 موشن گرافیک| صحابه و دفاع از حضرت فاطمه سلام الله علیها !!! ❓آیا پیامبر اسلام در طول 23 سال بعثت خود نتوانست تعدادی صحابه تربیت کرده تا از دخترش فاطمه دفاع کنند و مانع شهادت او شوند !!!! 👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید . @Rahnamye_Behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 موشن گرافیک| همکاری امام علی با قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیهما !!! ▫️1 _ اگر خلفا در شهادت فاطمه صدیقه نقش داشتند پس چگونه امام علی با خلفا همکاری می کرد و به آنان مشورت می داد ? ▫️2_امام علی حتى يك بار در طول عمرش از قتل همسرش بدست دستگاه خلافت ناراحت نبوده و آن را به زبان نياورده است , این یعنی جریان شهادت فاطمه افسانه ای بیش نیست ?!!! ▫️3 _ اسناد شهادت فاطمه سلام الله علیها بر اساس روایات شیعه و سنی !!! 👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید . @Rahnamye_Behesht
به خلافت رسیدن فرزندان عمر بن خطاب در کتاب سلیم بن قیس !!!! 🤔 : ❓سلیم بن قیس از امام علی نقل میکند که ایشان خطاب به شیخین فرمود : بخدا قسم بدانيد كه احدى از نسل شما تا روز قيامت به خلافت دست پيدا نخواهد كرد. (أسرار آل محمد عليهم السلام ۲۳۳/۱ ) این در حالی هست که عمر بن عبدالعزیز از نسل سیدنا عمر رضوان الله تعالی علیهما هست و به خلافت هم رسیده . عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم در سال ۶۱ قمری، یا سال ۶۲ قمری و یا ۶۳ قمری به دنیا آمد. کنیه او ابوفحص (ابوحفص) بود پدرش عبدالعزیز بن مروان بن حکم و مادرش، ام عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب بوده است ❗️❗️ 💠💠 👌در این رابطه توجه به دو نکته لازم است : ▫️1 _ در متن عربی روایت آمده است که امیر مومنان علیه السلام فرمود از عقب و اعقاب شما ( ابوبکر و عمر ) کسی تا روز قیامت به خلافت نمی رسد : " وَ اللَّهِ لَا يَنَالُهَا أَحَدٌ مِنْ عَقِبِكُمَا ( اعقابکما ) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة " 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص: 591 ❕ماده "عقب " و " اعقاب " به معنای فرزندان و نوادگان پسری مرد است و نوادگان دختری را شامل نمی شود . 🔰راغب می گوید : " أَعْقَابُ الرّجلِ: فرزندان مرد. لغت شناسان گفته‏اند در معنى أعقاب- فرزند دختر (نوه دخترى) داخل نمى‏شود زيرا دختر نسب و تبارى را در پى ندارد " " أَعْقَابُ الرّجل: أولاده. قال أهل اللغة: لا يدخل فيه أولاد البنت، لأنهم لم يعقبوه بالنّسب " 📚مفردات ألفاظ القرآن، ص: 576 _ ترجمه مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 625 ▫️فراهیدی نیز به نکته فوق اشاره می کند : " قولهم: لا عَقِبَ له: أي لم يبق له ولد ذكر " 📚كتاب العين، ج‏1، ص: 178 ❕از آنجایی که عرب همواره به فرزندان و نوادگان پسری خود توجه ویژه داشته و ادامه نسل خود را از طریق نوادگان پسری می دانسته است , در روایت فوق امام علی علیه السلام به ابوبکر و عمر می گوید که مطمئن باشند که از فرزندان پسری و نوادگان پسری آنان کسی به خلافت نمی رسد و چون عمر بن عبد العزیز نوه دختری عمر بوده لذا تعبیر مذکور منافاتی با به خلافت رسیدن او ندارد زیرا او از نوادگان دختری عمر بوده است نه نوادگان پسری . ▫️2 _ اساسا می توان گفت که در نقل و ثبت روایت مورد استناد وهابی , تصحیف و اشتباه صورت گرفته است . ❕تصحیف را چنین تعریف می کنند : " حديثى كه بخشى از سند يا متن آن، به چيزى شبيه آن يا نزديك به آن، تغيير كرده‏ باشد. " هو ما غُيِّرَ بعضُ سَنَدِه أو مَتنِهِ بِما يشابِهُهُ أو يقرُبُ مِنه‏ " 📚مقباس الهداية في علم الدراية، مامقانى، ج 1، ص 237. 👌مطابق آنچه مرحوم خویی از کتاب سلیم بن قیس نقل می کند :  در فراز مورد بحث , عمر بن خطاب به علی علیه السلام می گوید که از فرزندان شما تا روز قیامت کسی به خلافت نمی رسد : "  فقال عمر: أما و اللّه لا ينالها أحد من أعقابكم إلى يوم القيامة " 📚منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج‏3، ص: 26 👌بنابراین و طبق پاسخ فوق , اساسا نسخه نویسان اشتباه کرده اند و کلام عمر به امام علی علیه السلام را به عنوان کلام امام علی ع به عمر ثبت کرده اند . ❗️برخی در مورد تصحیف می نویسند : " تصحيف‏ها و ديگر اشتباهاتِ رخ‏داده در نسخه‏هاى گوناگون، برخاسته از بى‏دقّتى در خواندن و نوشتن احاديث است؛ زيرا تا چند دهه پيش، نقل تصويرى كتاب و حديث به‏شيوه عكس‏بردارى و پويش (اسكن)، ممكن‏نبود و محدثان، به ويژه از قرن سوّم به اين سو، حديث را از نسخه اصلى خوانده و سپس، قرائت خود را مى‏نوشتند. ازاين‏رو، خطا از دو ناحيه مى‏توانست راه‏يابد: گاه در قرائت و گاه در كتابت؛ هرچند در كتابت، خطاهاى بيشترى رخ‏داد. آنچه به اين موضوع دامن‏زد، نقطه‏ها، دندانه‏ها، حركات حروف و علائمى چون تشديد است كه گاه تغيير و يا جابه‏جايى آنها در كلمات، معنا را به‏طور كلّى عوض‏مى‏كند. براى حلّ اين معضل، بايد قرائت‏ها و كتابت‏هاى گوناگون يك حديث را به‏دست‏آورد و با مقايسه و كنارهم‏نهادن همه نقل‏ها يا نسخه‏هاى گوناگون، در يك تعامل شناور و دوسويه، متن اصلى را تعيين‏كرد " 📚آسيب شناخت حديث‏ , مسعودى، عبدالهادى‏ ,  ص71 👌مساله تصحیف در روایات فراوانی از اهلسنت هم راه یافته است تا جایی که برخی از علمای اهلسنت کتابهای مستقلی پیرامون تصحیف تالیف کردند , کتابهایی چون إصلاح الغلط الواقع في غريب الحديث لأبي عبيد، ابن قتيبة عبد اللَّه بن مسلم الدينوري‏ , تصحيف المحدّثين، حافظ أبي الحسن الدار قطني‏ , التطريف في التصحيف، , جلال الدين السيوطي‏ و .... @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕پرسش و پاسخهای شب یلدا ؛ 1⃣فلسفه جشن گرفتن شب چیست ❗️نظر اسلام در این رابطه چیست ❕❕ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1732 2⃣چه عیدی است چله، نه حیوانی گردن زده می شود و نه انسانی در آئينی به خاک می افتد و کرنش می کند ، همچون نوروز ، همتایش فقط مهربانی است ، شادی با هم بودن و انسانيت را ستودن ❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3036 3⃣توضیحی در مورد فال حافظ گرفتن در شب_یلدا ، نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕ 💠💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1733
قدیم بودن کلام خداوند !!!! 🤔 : ❓با توجه به این که در آیه ی 45 سوره ی مبارکه ی آل عمران؛ خداوند متعال حضرت عیسی (علیه السلام) را کلمه معرفی کرد و کلام خداوند هم که قدیم هست، چگونه می توان به این شبهه که عیسی (علیه السلام) با توجه به این که کلمه ی خداست را حادث دانست؟!❕❕❕ 💠💠 ❕واژه " کلمه " به معنای ظاهر ساختن علم و قدرت و اراده درونی است که این ظاهر ساختن گاه در قالب الفاظ است و گاه به وسیله خلقت موجوداتی ( مانند عیسی ع ) که نشانه علم و قدرت خالقشان هستند چنانچه که الفاظ نشانه ای از علم و قدرت صاحب لفظ است , بنابراین هم موجودات خارجی " کلمه " هستند و هم الفاظ صادر شده از فرد . " هو إبراز ما في الباطن من الأفكار و المنويّات، بأىّ وسيلة كان، و هو يختلف باختلاف الأشخاص و الموارد.... فالمفهوم الجامع بين هذه الموارد: هو المبرز عن الباطن، و لا خصوصيّة للغة و لا للفهم و اللسان و لا للإنسان فيه. بل قد يكون إبراز ما في الباطن بظهور وجود خارجىّ تكوينىّ يدلّ على ما في الباطن من الصفات و النيّات، كوجود عيسى ع، فانّه مرآة الحقّ و مظهر صفات اللَّه عزّ و جلّ و كلمة تدلّ عليه. " 📚التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏ 10، ص: 119 ❕بر همین اساس در آیات قرآن از تمام مخلوقات الهی با تعبیر " کلمات الله " یاد شده است و می فرماید : " بگو اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركب شوند، درياها پايان مى‏گيرند پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد، هر چند همانند آن (درياها) را به آن اضافه كنيم! " " قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً " ( سوره کهف آیه 109 ) ❕در تفسیر نمونه می خوانیم : " " كلمات" جمع كلمه در اصل به معنى الفاظى است كه با آن سخن گفته مى‏شود و يا به تعبير ديگر لفظى است كه دلالت بر معنى دارد ( و نشانه علم و قدرت صاحب لفظ است ) اما از آنجا كه هر يك از موجودات اين جهان دليل بر علم و قدرت پروردگار است گاهى به هر موجودى" كلمة اللَّه" اطلاق مى‏شود، مخصوصا اين تعبير در مورد موجودات مهم و با عظمت بيشتر آمده است: ▫️قرآن مجيد در مورد عيسى مسيح ع مى‏گويد: إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ:" عيسى كلمه خداوند بود كه آن را به مريم القا نمود" (سوره نساء- 171). در آيه مورد بحث كلمه نيز به همين معنى است يعنى اشاره به موجودات‏ جهان هستى است كه هر كدام حكايت از صفات گوناگون پروردگار مى‏كند. در حقيقت قرآن در اين آيه توجه به اين واقعيت مى‏دهد كه گمان مبريد عالم هستى محدود به آن است كه شما مى‏بينيد يا مى‏دانيد يا احساس مى‏كنيد، بلكه آن قدر عظمت و گسترش دارد كه اگر درياها مركب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ويژگيهاى آنها را بنويسند درياها پايان مى‏يابند پيش از آنكه موجودات جهان هستى را احصا كرده باشند. " 📚تفسير نمونه، ج‏12، ص: 572 ❗️اما در مورد اینکه گفته شد که کلام خداوند قدیم و ازلی است نیز گفتنی است که این سخن باطل است , چنانچه که برخی می نویسند : "ما معتقديم: هميشه براى منصرف ساختن مسلمانان از تدبّر در آيات قرآن و عمل به آن، دست‏هاى در كار بوده است؛ يك روز در عصر حكّام بنى‏اميّه و بنى‏عبّاس  قديم بودن كلام اللّه يا حادث بودن آن را دامن زدند، و مسلمانان را به دو گروه تقسيم نموده به جان هم انداختند، و خون‏هاى بسيارى در اين راه ريختند. در حالى كه امروز مى‏دانيم اين بحث اصلًا مفهوم صحيحى كه در خور نزاع باشد ندارد، چرا كه اگر منظور از كلام‏اللّه، حروف و نقوش و كتابت و كاغذ آن باشد، بدون شك اينها امور حادثى است، و اگر منظور معانى آن در علم پروردگار باشد، بى‏شك علم خدا همچون ذات او قديم و ازلى است. ( كدام عاقل مى‏گويد الفاظ و كلمات ازلى است؟ يا نزول وحى بر پيامبر ص از آغاز فرمان رسالت نبوده؟ بنا بر اين ملاحظه مى‏كنيد هر طرف بحث را بگيريم مساله آفتابى و روشن است. به تعبير ديگر قرآن الفاظى دارد و معانى، الفاظش قطعا حادث است و معانيش قطعا قديم، بنا بر اين جايى براى جر و بحث نيست. ) ❕ حكّام‏ جائر و خلفاى ظالم سال‏ها مردم مسلمان را به اين مسأله مشغول ساختند، و امروز نيز دست‏هاى ديگرى در كار است كه مسلمين را به گونه‏هاى ديگر از تدبّر و عمل به آيات قرآن باز دارد." 📚اعتقاد ما، ص: 50 _ تفسیر نمونه ج 13 ص 358 ▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇 ❕به بیان دیگر : 👌در تفسير معناى «كلام الله» و سخن گفتن خداوند، اختلاف شديدى در ميان مسلمانان بروز و ظهور نموده، و هر گروهى تفسيرى براى آن ذكر كرده‏اند: جمعى از حنبلى‏ها گفته‏اند: كلام اللّه مركب از حروف و اصوات است، و اينها قائم به ذات او و قديم است! سپس بر اين گفتار بى‏معناى تا آنجا اصرار ورزيده‏اند كه گفته‏اند جلد و غلاف قرآن نيز قديم و ازلى است، تا چه رسد به نقوش قرآن.... ❗️به هر حال در اينجا چند مطلب است كه همه از واضحات است و به نظر نمى‏رسد جاى گفتگو در آن باشد: ▫️1. خداوند قادر است بر اين‏كه امواج صوتى را در فضا بيافريند، و اين امواج را به گوش انبياء و پيامبرانش برساند، و پيام خود را از اين طريق به آنها ابلاغ كند، آنچنان كه قرآن در مورد تكلم با موسى بن عمران عليه السلام در وادى ايمَن گواهى‏ مى‏دهد كه امواج صوتى در آن درخت مخصوص ايجاد شده و موسى عليه السلام را به سوى خود فرا خوانده است. ▫️2. «تكلّم» به معناى سخن گفتن با زبان و از طريق تارهاى صوتى از عوارض جسم است و درباره خداوند كه منزّه از جسم و جسمانيت است مفهوم ندارد، جز از طريق ايجاد امواج صوتى در اجسام كه در بالا اشاره شد. ▫️3. قرآن مجيد كه در دست ما است همين الفاظ و حروف است كه گاهى در قالب سخن، و گاه در قالب كتابت ظاهر مى‏شود، و بدون شك هر دو از حوادث است، و اين‏كه بعضى گفته‏اند اين الفاظ و نقوش، قديم است و حتّى جلد و غلاف قرآن را بايد ازلى دانست از خرافاتى است كه لايق بحث نيست. و ظاهراً كسانى كه قائل به قديم بودن كلام اللّه شده‏اند از اينجا بوده است كه از يك‏سو قرآن مجيد يكى از صفات خدا را تكلّم ذكر كرده، و به قرآن كلام اللَّه گفته شده، و از سوى ديگر، خدا وجودى است ازلى، پس صفات او نيز بايد ازلى باشد، و در اينجا نتيجه گرفته‏اند كه تكلم خدا ازلى است. آنها به خاطر ضعف معلوماتشان نتوانسته‏اند ميان صفات ذات و صفات فعل تفاوت بگذارند، آنچه ازلى است صفات ذات است، مانند علم و قدرت ولى صفاتى كه عقل ما به خاطر صدور افعالى از خداوند براى ذات پاك او انتزاع مى‏كند، امورى حادث‏اند، زيرا اين صفات قائم به ذات خدا نيست بلكه انتزاعات عقلى است كه از ملاحظه افعال او حاصل مى‏شود. به تعبير ديگر بدون شك خداوند افعالى دارد كه حادث است، مانند خلقت‏ آسمان و زمين و آفرينش آدم، و مسأله رزق و روزى و بخشش گناه بندگان و ارسال پيامبران و رسولان، هنگامى كه عقل صدور اين افعال را از خود مى‏بيند صفاتى همچون خالق و رازق و غافر را براى خداوند انتخاب مى‏كند و مسلماً قبل از اين‏كه خدا موجودى بيافريند يا روزى دهد يا مشمول مغفرت خود سازد اين اوصاف صدق نمى‏كرد (البتّه قدرت بر اين امور داشت، ولى بحث از قدرت نيست، بلكه سخن از خود اين افعال است). بنابراين حساب اين اوصاف كه صفات فعل ناميده مى‏شود از صفات ذات كه قائم به ذات پاك پروردگار، بلكه عين ذات او است، جدا مى‏باشد، و عدم درك اين واقعيت، طرفداران قديم بودن كلام اللَّه را به مطالب مضحكى مانند قديم بودن جلد و غلاف كشانيده است. " 📚پيام قرآن، ج‏4، ص: 430 ❕این نکته در روایات اهلبیت علیهم السلام هم مورد بیان قرار گرفته است . در روايتى كه شيخ طوسى در امالى از ابوبصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده است، امام ع فرمود: «لَمْ يَزَلِ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ عالِماً بِذاتِهِ، وَ لا مَعْلُوْمَ، وَ لَمْ يَزَلَ قادِراً بِذاتِهِ وَ لا مَقْدُوْرَ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ، فَلَمْ يَزَلَ مُتَكَلِّماً؟ قالَ: الْكلامُ مُحْدثٌ كانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلّ لَيْسَ بِمُتَكَلَّمٍ ثُمَّ احْدَثَ الْكَلامَ!» «خداوند هميشه بالذات عالم بود در حالى كه معلومى وجود نداشت، و بالذات قادر بود در حالى كه مقدورى نبود. ابو بصير مى‏گويد: گفتم فدايت شوم، آيا خداوند هميشه موصوف به صفت متكلم بوده؟ فرمود: كلام، موضوع حادثى است خداوند متعال وجود داشت و متكلم نبود، سپس كلام را آفريد»! 📚امالی طوسی ص 168 ❕همين حديث را مرحوم كلينى در كافى با مختصر اضافاتى نقل كرده و در ذيل‏ آن صريحاً آمده است: «انَّ الْكَلامَ صِفَةٌ مُحْدَثَةٌ لَيْسَتْ بِازَليَّةٍ، كانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا مُتَكَلِّمَ»: «كلام و سخن گفتن، صفت حادثى است و ازلى نيست، خداوند متعال از ازل بوده و متكلمى وجود نداشت» 📚الکافی ج 1 ص 107 👌اين عبارت به وضوح فرق ميان صفات ذات و صفات فعل را بيان مى‏كند، صفات ذات همچون علم و قدرت است كه از ازل بوده، و نيازى به وجود مخلوقات ندارد، امّا صفات فعل صفاتى است كه بيرون ذات خدا است و عقل اين صفات را به هنگام صدور افعالى از خداوند انتزاع كرده و به او نسبت مى‏دهد مانند خالق و رازق، صفت تكلّم نيز در زمره همين صفات است چون نوعى  حركت مى‏باشد و مى‏دانيم حركت در ذات خداوند راه ندارد. " 📚پیام قرآن ج 4 ص 435 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
شهادت ابراهیم علیه السلام بر ربوبیت خداوند !!!! 🤔 : ❓ابرهيم شاهد خلقت زمين و آسمانها بوده است !!! آيه ٥٦ از سوره انبياء: قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾ ▪️ترجمه: گفت؛ بلكه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمين، همان كسى است كه آنها را پديد آورده است و من بر اين از شاهدانم(شاهد خلقت  آسمانها و زمين). در اين آيه ابراهيم ميگويد كه شاهد خلقت آسمانها و زمين بوده است. آنوقت مسلمانان ادعا ميكنند اين كتاب معجزه است ❗️❗️❗️ 💠💠 ❕معاند برای شبهه پراکنی روی به کذب گویی آورده و معنای آیه را تحریف کرده و وارونه نشان داده است . خداوند از زبان ابراهیم علیه السلام نقل می کند که به قوم بت پرستش می گفت : "(كاملا حق آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده و من از گواهان اين موضوعم. " " قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ " ( انبیاء 56 ) ❕ضمیر " ذلک " اشاره به موضوع قبلی دارد یعنی ربوبیت خداوند بر عالم هستی و ابراهیم علیه السلام می گوید من بر این موضوع شاهد و گواه هستم که رب شما همان رب آسمان و زمین است . زیرا ابراهیم ع با مطالعه خلقت آسمان و زمین و تامل در ظرافتهای خلقت آنان پی برده بود که رب و پدید آورنده آسمان و زمین همان رب انسانها است . بنابراین موضوع مورد بیان ابراهیم همان ربوبیت خداوند بر آسمان و زمین بوده و این که رب انسانها همان رب و تدبیر کننده آسمانها و زمین است و ابراهیم با مطالعه عالم هستی , بر این موضوع در کنار سایر گواهان , گواهی و شهادت می داد که تنها رب انسانها همان خدایی است که رب آسمانها و زمین است . ❕لذا ابراهیم از تعبیر " من الشاهدین " استفاده کرد , یعنی در موضوع مذکور گواهان دیگری هم هستند که من هم در کنار آنها , یکی از این گواهان هستم . آن گواهان دیگر همان دانشمندان هستند که با تامل در عالم هستی پی می برند که رب انسانها همان رب آسمانها و زمین است , و بر این مساله گواهی می دهند , چنانچه که خداوند در آیه دیگری فرمود : " خداوند گواهى مى‏دهد كه معبودى جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونه‏اى بر اين مطلب) گواهى مى‏دهند " " شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ " ( آل عمران 18 ) ❕لذا در توضیح آیه مورد بحث , برخی می نویسند : "وَ أَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ" اثبات كرد تنها من نيستم كه گواه بر اين حقيقتم بلكه همه آگاهان و فهميده‏ها همانها كه رشته‏هاى تقليد كوركورانه را پاره كرده‏اند گواه بر اين حقيقتند. " 📚تفسير نمونه، ج‏13، ص: 431 ❕" ( در واقع ابراهیم چنین استدلال کرد که ) بت‏هاى سنگى و چوبى شايسته عبادت و پرستش و اداره جهان هستى نيستند، بلكه كسى لياقت اين امور را دارد كه خالق آسمان‏ها و زمين است. به عنوان مثال، اگر شما و دوستتان از بيابان خشك و بى‏آب و علفى عبور نماييد و در وسط بيابان كاخ مجلّل و باشكوهى را مشاهده كنيد كه بهترين مصالح و زيباترين معمارى و عالى‏ترين رنگ‏آميزى و خوش‏سليقه‏ترين نوع چينش وسايل در آن وجود دارد، سپس از دوست خود بپرسيد كه: سازنده اين كاخ مجلّل كيست؟ و او در پاسخ بگويد: فكر نمى‏كنم سازنده‏اى داشته باشد، بلكه تمام اين استحكام و زيبايى و هنر و سليقه محصول تصادف است! آيا در عقل و شعور او ترديد نمى‏كنيد؟ مگر ممكن است چنان كاخ مجلّلى بدون پديد آورنده باشد، هر چند ما او را نديده باشيم؟ مگر ما پديدآورندگان تخت جمشيد و ايوان مداين و طاق كسرى را ديده‏ايم؟ جواب منفى است؛ ولى به هدايت عقلمان از اثر پى به مؤثّر مى‏بريم. 👈حضرت ابراهيم عليه السلام با استفاده از همين منطق مى‏خواهد بت‏پرستان و مشركان را به پديدآورنده جهان هستى رهنمون شود، و آنها را از ضلال مبين رهايى بخشد. ما هر چند خداوند را نديده‏ايم ونخواهيم ديد، ولى از آثار فراوان و نامحدودش پى به وجود او مى‏بريم.👉 " 📚قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع)، ص: 86 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی !!!! 🤔 : ❓آيات ٢٧-٢٨ از سوره جن  اثبات ميكند، الله به پيامبرانى كه برگزيده اعتماد نداشته و برايشان جاسوسانى قرار داده كه در مورد آنها به وى اطلاعات بدهند !!!! إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (٢٧) لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا (٢٨) اگر الله خداى خالق كائنات باشد؛ ١) چرا به پيامبرانى كه خودش برگزيده اعتماد ندارد؟ ٢) چرا بايد براى آنها جاسوس قرار بدهد؟ ٣) مگر نه اينكه صاحب علم غيب است، پس چرا به شخص سومى نياز دارد كه به او اطلاعات برساند؟❗️❗️ 💠💠 ▫️ما معتقدیم که هیچگاه شیطان نمی تواند پیامبران الهی را از مسیر مستقیم منحرف کرده و به عنایت و کمک خداوند هیچگاه شیطان به تعالیم پیامبران نفوذ نکرده و پیامبران کاملا در دریافت و ابلاغ وحی مصونیت داشته و تحت تصرف شیطان قرار نمی گرفتند , چنانچه که این نکته در روایاتی از امام صادق و امام رضا علیهما السلام مورد تاکید قرار گرفته است : " لَا يَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا يَصْطَفِي مِنْ عِبَادِهِ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَكْفُرُ بِهِ وَ يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ دُونَهُ وَ لَا يَتَّخِذُ عَلَى خَلْقِهِ حُجَّةً إِلَّا مَعْصُوماً. " 📚توحید صدوق ص 407 _ عیون اخبار الرضا علیه السلام ج 2 ص 125 ❕در آیات مورد استناد معاند هم خداوند همین معنا را مورد تاکید قرار داده که متاسفانه معاند با بیسوادی و کذب گویی در صدد تغییر معنای آیه و ایجاد شبهه بر آمده است . ❕در آیات مورد بحث چنین می خوانیم که خداوند می فرماید : " عالم الغيب او است، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد - مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏دهد. تا بداند پيامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ كرده‏اند، و او به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چيزى را احصا كرده است. "  ( سوره جن 26 تا 28 ) 👌طبق آیات فوق خداوند فرشتگانی برای محافظت از وحی خود گماشته است تا وحی به صورت سالم به انبیاء برسد و شیطان در محتوای وحی تصرفی نکند و انبیاء به سهو و نسیان گرفتار نشده و وحی الهی را به صورت دست نخورده به مردم برسانند , چنانچه که مفسرین در ذیل آیات فوق می نویسند : " منظور از آن در اينجا فرشتگانى است كه خداوند بعد از نزول وحى به آنها دستور مى‏دهد پيامبرش را از هر سو احاطه كنند، و از شر شياطين جن و انس و وسوسه‏هاى آنها و آنچه اصالت وحى را خدشه‏دار مى‏كند، محافظت و پاسدارى نمايند، تا پيام الهى بى‏كم و زياد و بدون كمترين خدشه‏اى به بندگان ابلاغ گردد. و اين خود يكى از دلائل معصوم بودن پيامبران است كه با نيروهاى غيبى و امدادهاى الهى، و مراقبت فرشتگان او، از لغزشها و خطاها مصون و محفوظند. " 📚تفسير نمونه، ج‏25، ص: 141 ❕" از اين آيه مصونيت پيامبران در مسائل مربوط به وحى و ابلاغ دين اعم از تلقى، نگهدارى و ابلاغ كاملاً استفاده مى‌شود، زيرا جمله «فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» گواه بر اين است كه خدا مراقبان و محافظانى را از همه جانب بر پيامبران تعيين كرده است. همگى مى‌دانيم كه جملۀ «بَيْنِ يَدَيْهِ‌» در لغت عرب به معنى «پيش رو» و جملۀ «وَ مِنْ خَلْفِهِ‌» به معنى «پشت سر» است و اين دو، كنايه از آن است كه پيامبران از همۀ جوانب تحت كنترل و مراقبت راصدان و مراقبان الهى مى‌باشند. و نتيجه اين رصدها و مراقبت‌ها آن است كه از نفوذ عوامل مخرب به قلب پيامبران الهى جلوگيرى مى‌شود، نه شياطين در آن نفوذ مى‌كنند و نه پيامبران آن را فراموش مى‌نمايند. " 📚منشور جاوید ج 3 ص 194 ▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇 ❕لذا در روایاتی که در تفسیر آیه فوق از ابن عباس و دیگران وارد شده تصریح شده است که مقصود آیه آن است که خداوند فرشتگانی ( چهار الی پنج ملک ) همراه وحی می فرستد تا وحی را از دستبرد شیاطین حفظ کرده و وحی به صورت سالم به پیامبر رسیده و پیامبر به صورت سالم و بدون سهو و نسیان و تصرف شیطان , وحی را به مردم برساند : " عن ابن عباس قال مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَحْفَظُونَهَا حَتَّى يُؤَدُّونَهَا إِلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ قَرَأَ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَعْنِي الْمَلَائِكَةَ الْأَرْبَعَةَ لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ ... أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَعَ جَبْرَئِيلَ لِيَعْلَمَ مُحَمَّدٌ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ قَالَ وَ مَا جَاءَ جَبْرَئِيلُ بِالْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ حَفَظَةٌ ... كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا بُعِثَ إِلَيْهِ الْمَلَكُ بُعِثَ مَلَائِكَةٌ يَحْرُسُونَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَنْ يَتَشَبَّهَ الشَّيْطَانُ عَلَى صُورَةِ الْمَلَكِ ... قَالَ هِيَ مُعَقِّبَاتٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَحْفَظُونَ النَّبِيَّ ص مِنَ الشَّيَاطِينِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْهِم‏ " 📚بحار الانوار ج 56 ص 201 👌توجه به این نکته نیز لازم است که ادامه آیات فوق اشاره به " علم فعلی خداوند " دارد که می فرماید مقصود اين است كه خدا بداند كه پيامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را بى‏كم و كاست ابلاغ كرده‏اند، و خداوند به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چيزى را دقيقا احصا كرده است" (لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً) . 👈"منظور از" علم" در اينجا "علم فعلى " است، و به تعبير ديگر معنى آيه اين نيست كه خداوند چيزى را در باره پيامبرانش نمى‏دانسته و بعدا دانسته است، چه اينكه علم خدا ازلى و ابدى و بى‏پايان است، بلكه منظور اين است كه اين علم الهى در خارج تحقق يابد و صورت عينى به خود بگيرد، يعنى پيامبران رسالت او را عملا ابلاغ كنند و اتمام حجت نمايند , یعنی علت اين كار كه اطراف وجود پيامبران با نگهبانان احاطه مى‌شود، اين است كه آنان به رسالت‌هاى پروردگار خود تحقق بخشند و جملۀ «لِيَعْلَمَ‌» به معنى «ليتحقق» است " 📚همان منابع از تفسیر نمونه و منشور جاوید ❕در مورد علم فعلی خداوند در ذیل بیشتر توضیح داده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3417 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4752 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
محرمیت تمام انسانها با یکدیگر !!!! 🤔 : ❓مگر همه انسانها از یک پدر و مادر نیستند پس باید همه به هم محرم باشند و نباید بین افراد انسان قائل به محرم و نامحرم شویم ? آیا این استدلال درست است ? 💠💠 ❕احکام مربوط به محرم و نامحرم افراد انسانی برگرفته از دستورات خداوند است که در منابع دینی به تفصیل مورد بیان قرار گرفته است : 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 361 به بعد 👌از آنجایی که خداوند حکیم تمام دستوراتش بر پایه مصالح و مفاسد است لذا احکام مربوط به محرم و نامحرم هم از این قاعده مستثناء نیست و ما باید تابع محض دستورات خداوندی باشیم , چنانچه که امام صادق علیه السلام فرمود : " چون مى‏دانيم كه خداى عز و جل حكيم است، تصديق مى‏كنيم كه همه كارهايش حكيمانه است، هر چند دليل آنها برايمان روشن نباشد " " ومَتى‏ عَلِمنا أنَّهُ عز و جل حَكيمٌ صَدَّقنا بِأَنَّ أفعالَهُ كُلَّها حِكمَةٌ وإن كانَ وَجهُها غَيرَ مُنكَشِفٍ لَنا. " 📚علل الشرایع ج 1 ص 246 _ کمال الدین ج 2 ص 482 ▫️اگر بخواهیم در مورد فلسفه دستورات خداوند در مورد احکام مربوط به محرم و نامحرم توضیحی نیز بدهیم گفتنی است : ❕درست است که همه انسانها فرزند آدم و حواء علیهما السلام هستند اما هر چقدر انتساب به این پدر و مادر نخستین به وسیله واسطه ها باشد , بین فرزندان آنان جذابیت های جنسی ایجاد می شود و جهت کنترل این جذابیت ها و غرائز جنسی , وضع احکام محرم و نامحرم ضروری است , چنانچه که چون بین فرزندان بلاواسطه یک پدر و مادر که برادر و خواهر هستند , نوعا جذابیت جنسی نیست لذا این فرزندان به هم محرمند اما در مورد فرزندان این فرزندان ( دختر عمو _ پسر عمو _ دختر دایی _ پسر دایی _ دختر خاله _ پسر خاله ) و باز فرزندان آنها که نوه و نتیجه پدر و مادر اولیه محسوب می شوند , چون جاذبه جنسی برقرار است لذا احکام ارتباط با نامحرم در مورد آنان صادق است . ❗️بر همین اساس در تفسیر نمونه در مورد چرایی محرمیت افرادی و ممنوعیت ازدواج آنها ( مانند برادر و خواهر ) و نامحرم بودن افراد دیگر و جواز ازدواج آنها با هم , چنین می خوانیم : " ناگفته پيدا است كه همه افراد طبعا از اين گونه ازدواج‏ها ( برادر و خواهر ) تنفر دارند و بهمين دليل همه اقوام و ملل (جز افراد كمى) ازدواج با محارم را ممنوع مى‏دانند و حتى مجوسى‏ها كه در منابع اصلى خود قائل به جواز اين گونه ازدواج‏ها بوده‏اند، امروز آن را انكار مى‏كنند. گرچه بعضى كوشش دارند كه اين موضوع را ناشى از يك عادت و رسم كهن بدانند ولى مى‏دانيم عموميت يك قانون در ميان تمام افراد بشر، در قرون و اعصار طولانى، معمولا حكايت از فطرى بودن آن مى‏كند، زيرا رسم و عادت نمى‏تواند عمومى و دائمى گردد. از اين گذشته امروز اين حقيقت ثابت شده كه ازدواج افراد همخون با يكديگر خطرات فراوانى دارد يعنى بيمارى نهفته و ارثى را آشكار و تشديد مى‏كند (نه اين كه خود آن توليد بيمارى كند) حتى بعضى، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتا دورتر را مانند عموزاده‏ها را با يكديگر خوب نمى‏دانند و معتقدند خطرات بيمارى‏هاى ارثى را تشديد مى‏نمايد ولى اين مسئله اگر در خويشاوندان دور مشكلى ايجاد نكند (همانطور كه غالبا نمى‏كند) در خويشان نزديك كه" همخونى" شديدتر است مسلما توليد اشكال خواهد كرد. بعلاوه در ميان محارم ( مانند برادر و خواهر ) جاذبه و كشش جنسى معمولا وجود ندارد زيرا محارم غالبا با هم بزرگ مى‏شوند و براى يكديگر يك موجود عادى و معمولى هستند و موارد نادر و استثنايى نمى‏تواند مقياس قوانين عمومى و كلى گردد و مى‏دانيم كه جاذبه جنسى، شرط استحكام پيوند زناشويى است، بنابراين اگر ازدواجى در ميان محارم صورت گيرد، ناپايدار و سست خواهد بود. " 📚تفسير نمونه، ج‏3، ص: 327 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
⚫️فرا رسیدن سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت می گوییم : 1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1933 2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!! 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4224
خواندن نماز کامل توسط صحابی امام صادق علیه السلام !!!! 🤔 : ❓عالم شيعہ ٦٠ سال نماز درست نميخوانده !! از حمّاد بن عيسى (كہ از اصحاب اجماع است و طريق روايت بہ او نيز صحيح است) روايت كرده‌اند كہ گفت: روزى امام صادق ع بمن فرمود: اى حمّاد آيا نماز كردن ميدانى؟ گويد: گفتم: اى سرورم من كتاب حريز را كہ در بارہ نماز نوشتہ است از حفظ دارم، گويد: آن حضرت فرمود: باكى نيست برخيز و نماز بخوان تا ببينم، راوى گويد: در برابر آن حضرت برخاستم و در حالى كہ رو بہ قبلہ داشتم تكبيرة الاحرام گفتم و آغاز نماز كردم و ركوع و سجود بجا آوردم‌ پس از اينكہ آن حضرت نماز مرا ملاحظہ كرد فرمود: اى حمّاد تو نماز خواندن را نميدانى، چقدر زشت است براى شخص كہ شصت يا هفتاد سال از سنّ او بگذرد و در عين حال يك نماز را با رعايت همہ آداب و شرائط آن بجا نياوردہ يا نتواند بجاى آورد، حمّاد گويد: از اين سخن خوارى و شرمسارى بسيار بمن دست داد ... (روضة المتقين  جلد : 2  صفحہ : 262) 💠💠 ❕متاسفانه وهابی در ترجمه روایت تدلیس کرده و معنای آن را ورارونه بیان کرده است . ▫️روایت مورد بحث در مورد خواندن نماز با تمام مستحبات آن است که تعبیر " بحدودها تامه " شاهدی بر این معناست و همینطور تعبیر به خواندن نمازی نیکو " تحسن ان تصلی" که نماز حسن و نیکو یعنی خواندن نماز با مستحبات لذا در ادامه روایت امام صادق علیه السلام نمازی را به حماد آموزش می دهد که شامل مستحبات و آداب نماز است و امام ع به حماد می گوید که نماز را چنین بخوان یعنی نماز را با این مستحبات بخوان و بسیار زشت است که انسان در طول عمرش یک نماز با تمام آداب و مستحبات آن نخوانده باشد . ❕با این توضیح به سراغ متن روایت می رویم : " حماد بن عیسی می گوید : امام صادق ع  روزی به من فرمود: ای حماد نماز را نیکو می‌خوانی؟ گفتم سرورم من کتاب حریز را درباره نماز، از بر دارم، پس فرمود: چیزی بر تو نیست، برخیز و نماز بخوان، برخاستم و در حضورش به قبله رو کردم و نماز را شروع کردم و رکوع و سجود رفتم، پس فرمود:👈 ای حماد نماز را نیکو نمی خوانی،👉 و چه زشت است برای مرد که شصت یا هفتاد سال از سنش گذشته باشد و👈 یک نماز را بر اساس حدود کامل آن اقامه نکند. 👉حماد گفت: در خودم احساس ضعف و خواری کردم، پس گفتم: فدایت گردم، پس نماز ( کامل ) را به من بیاموز، پس امام صادق  برخاست و رو به قبله ایستاد و دستانش را بر روی ران رها کرد، درحالی که انگشتان را به هم چسباند و دو پایش را به فاصله سه انگشت به هم نزدیک کرد، و انگشتان پایش را رو به قبله نهاد و با خشوع و فروتنی از مسیر قبله منحرف نکرد و الله اکبر گفت، و سپس حمد را با ترتیل خواند، سپس قل هو الله واحد را قرائت نمود سپس لحظه ای به اندازه یک نفس در همان حالت ایستاده صبر کرد، سپس الله اکبر گفت درحالی که ایستاده است، سپس رکوع کرد و با دو کف دستش درحالی که انگشتانش از هم باز بود، زانوانش را گرفت، و زانوها را به سمت پشت داد طوری که کمرش صاف شد به طوری که اگر قطره ای آب یا روغن بر آن می‌چکید به خاطر صاف بودن کمر حرکت نمی کرد، و گردنش را کشید و چشمانش را بست، سپس سه مرتبه با ترتیل تسبیح گفت و فرمود «سبحان ربی العظیم و بحمده» سپس ایستاده صاف شد و چون کاملاً ایستاد، گفت «سمع الله لمن حمده» سپس تکبیر گفت درحالی که ایستاده است، و دستانش را مقابل صورتش بالا آورد و سپس سجده کرد و کف دستانش را درحالی که انگشتانش به هم چسبیده بود میان زانوانش، روبروی صورت قرار داد، و سه مرتبه گفت «سبحان ربی الأعلی و بحمده»، هیچ قسمت از بدنش را بر چیزی قرار نداد و بر روی هشت عضو سجده کرد: بالای پیشانی، دو کف دست، نوک زانو، انگشت ابهام دو پا، که این هفت عضو فرض است و نهادن بینی بر روی زمین سنت است، که منظور به خاک نهادن سپس بلند کردن سر از سجده است، و زمانی که در حالت نشسته صاف شد گفت الله اکبر، سپس بر روی سمت چپ بدن نشست، و سمت خارجی پای راست را بر روی سمت داخلی پای چپ قرار داد و فرمود: «استغفر الله ربی و اتوب إلیه» سپس درحالی که نشسته است تکبیر گفت، سجده دوم را انجام داد، آنچه که در سجده ی اول گفته بود را تکرار نمود، و در رکوع و سجود از هیچ قسمت از بدنش کمک نگرفت (تکیه نکرد) و ساعدهایش را بر روی زمین قرار نداد، دو رکعت را بدین ترتیب اقامه کرد. سپس فرمود: ای حماد این گونه نماز بخوان " قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ يَوْماً تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّيَ يَا حَمَّادُ قَالَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا أَحْفَظُ كِتَابَ حَرِيزٍ فِي الصَّلَاة ...فَمَا يُقِيمُ صَلَاةً وَاحِدَةً بِحُدُودِهَا تَامَّة ...ثُمَّ قَالَ يَا حَمَّادُ هَكَذَا صَل‏ " 📚امالی صدوق ص 413 _ الکافی ج 3 ص 311 ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ❕بنابراین با توجه به آنکه امام علیه السلام به حماد آموزش مستحبات نماز را می دهد این معنا دانسته می شود که حماد در نمازش تنها به واجبات اکتفا می کرد و به مستحبات توجه نداشت که امام صادق ع او را متذکر مستحبات نماز هم می کند , نه آنکه حماد حتی واجبات نماز را هم به جا نیاورده باشد که در این صورت امام علیه السلام باید او را به قضاء نماز امر می کرد نه به اقامه نماز همراه با مستحبات , چنانچه که علامه مجلسی در توضیح روایت می گوید : " ظاهر آن است که حماد مندوبات و مستحبات نماز را ترک کرده بود و عدم امر او به قضا از سوی امام ع  این سخن را تأیید می‌کند، در ذکری آمده است: ظاهر این است که نماز حماد از قضا ساقط است، در غیر این صورت امام او را به قضای آن امر می‌نمود، اما امام او را به نماز کامل راهنمایی کرد. " ...ظاهر أنه ترك المندوبات و يؤيده عدم الأمر بالقضاء قال في الذكرى الظاهر أن صلاة حماد كانت مسقطة للقضاء و إلا لأمره بقضائها و لكنه عدل به إلى الصلاة التامة. " 📚بحار الانوار ج 81 ص 187 ❕در پایان توجه وهابی را به این نکته جلب می کنیم  که از دیدگاه اهلسنت , صحابه پیامبر همگان از اولیاء الهی هستند , چنانچه قرطبی از بزرگان اهلسنت می گوید : " تمام صحابه عادلند و از اولیاء الهی و برگزیدگان او و برگزیدگان خداوند از میان خلقش بعد از انبیاء و رسولانند و این است مذهب اهلسنت و اجماع ائمه این امت " " فالصحابة كلهم عدول، أولياء الله تعالى و أصفياؤه، و خيرته من خلقه بعد أنبيائه و رسله. هذا مذهب أهل السنة، و الذي عليه الجماعة من أئمة هذه الامة. " 📚الجامع لاحکام القرآن ج ١٦ ص ٢٩٩ ❕اما این صحابه عادل و برگزیده و برترین انسانها بعد از پیامبر طبق نقل بخاری ,  حتی نماز را هم صحیح نمی خواندند تا جایی که انس بن مالک به خاطر بی توجهی اصحاب به خواندن نماز صحیح ( به مانند نماز پیامبر ) گریه می کرد و میگفت که دیگر کسی حتی نمازش هم درست نیست و به مانند پیامبر نماز نمی خواند و نماز را ضایع کردند  : " عَنْ أَنَسٍ قَالَ: «مَا أَعْرِفُ شَيْئًا مِمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، قِيلَ: الصَّلَاةُ، قَالَ: أَ لَيْسَ ضَيَّعْتُمْ مَا ضَيَّعْتُمْ  فِيهَا»... سَمِعْتُ الزُّهْرِيَّ يَقُولُ: «دَخَلْتُ عَلَى أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ بِدِمَشْق‏ وَ هُوَ يَبْكِي فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكَ؟ فَقَالَ: لَا أَعْرِفُ شَيْئًا مِمَّا أَدْرَكْتُ إِلَّا هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ هَذِهِ الصَّلَاةُ قَدْ ضُيِّعَتْ. " 📚صحيح البخاري، ج‏1، ص: 346 طبع مصر ▫️وهابی به جای اشکال کردن به حماد که تنها مستحبات نماز را به جا نیاورده بود باید پاسخ عمل اصحاب را دهد که اصل ادای نماز را به نحو صحیح ترک کرده بودند !!!! @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
مخالفت مرحوم امام خمینی با حق رای زنان !!! 🤔پرسش : ❓توهین روح الله خمینی به زنان در سال ۱۳۴۱ : رای دادن زنان در مخالف اسلام و تشیع است.  خمینی در تاریخ ۱۳۴۱/۰۷/۱۷ در نامه‌ای در اعتراض به تصویب‌نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، تلگرافی به شاهنشاه ارسال می‌نماید. متن این نامه بدین شرح است: بسم اللّه الرحمن الرحیم حضور مبارک اعلیحضرت همایونی پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه‌ها منتشر است، دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی، «اسلام» را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زن ها حق رأی داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمائید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‌های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود. ❗️❗️❗️ 💠💠 ▫️مرحوم امام خمینی در موارد متعددی تصریح می کردند که موافق آزادی زنان و ورود زنان به عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی هستند و اساسا این حقوق را اسلام به زنان داده است و زنان آزادانه دارای حق رای و انتخاب و تصمیم گیری و حق انتخاب شدن هستند . 👈اما آنچه ممنوع است آن است که به بهانه آزادی ,  زنان به عنوان یک شیء و کالا قلمداد شوند تا وسیله ای برای ارضای شهوات مردان هوس باز باشند 👉 ❕مثلا امام خمینی در موردی فرمودند : " دولت اسلامى قهقراگرا نيست و با همه مظاهر تمدن موافق است، مگر آنچه كه به آسايش ملّت لطمه وارد آورده و با عفت عمومى ملّت منافات داشته باشد. اسلام با آزادى زن نه تنها موافق است، بلكه خود پايه‏گذار آزادى زن در تمام ابعاد وجودى زن است. " 📚صحیفه امام ج 5 ص 467  مصاحبه با راديو تلويزيون لوگزامبورگ، 20/ 10/ 57. ❕" در خصوص زنان، اسلام هيچگاه مخالف آزادى آنها نبوده است، بعكس اسلام با مفهوم زن شى‏ء شده و به‏عنوان شى‏ء مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت وى را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است. زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليتهاى خود را انتخاب كند. اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق می کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند .... ما می خواهیم که زنان را از فساد که آنان را تهدید می کند آزاد سازیم " 📚صحیفه امام ج 2 ص 370 مصاحبه با نشريه لوموند، 16/ 2/ 57. " اسلام زن‏ها را بيشتر حقوقشان را ملاحظه كرده است تا مردها. اين هم معنا كه بعد از اين چه خواهد شد زن‏ها حق رأى دارند. از غرب بالاتر است اين مسائلى كه براى زن‏ها ما قائل هستيم، حق رأى دادن دارند، حق انتخاب دارند. حق انتخاب شدن دارند. همه اينها هست تمام معاملاتشان به اختيار خودشان هست و آزاد هستند " 📚صحیفه امام ج 6 ص 436 در جمع اقشار مختلف مردم، 9/ 1/ 58. " زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامى فردا شركت دارند، آنان از حق رأى دادن و رأى گرفتن برخوردارند. در مبارزات اخير ايران، زنان ايران نيز سهمى چون مردان دارند. ما همه‏گونه آزادى را به زن خواهيم داد، البته جلوى فساد را مى‏گيريم و در اين مورد ديگر بين زن و مرد فرقى نيست. " 📚صحیفه امام ج 5 ص 520 مصاحبه با روزنامه اطلاعات، 3/ 11/ 57. ❕" زنان همانطور كه قبلًا گفتم، مى‏توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام مى‏داند فساد است، چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقى نمى‏كند ... اسلام نمى‏خواهد كه زن به عنوان يك شى‏ء و يك عروسك در دست ما باشد. اسلام مى‏خواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انسانى جدى و كارآمد بسازد. ما هر گز اجازه نمى‏دهيم تا زنان فقط شيئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند " 📚صحیفه امام ج 5 ص 293 _ 294  مصاحبه با استاد دانشگاه روتكرز آمريكا، 7/ 10/ 57. ❕" زنان در جامعه اسلامى آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسين به هيچ وجه جلوگيرى نمى‏شود. از چيزى كه جلوگيرى مى‏شود، فساد اخلاقى است كه زن و مرد نسبت به آن مساوى هستند. " 📚صحیفه امام ج 5 ص 183 مصاحبه با مفسر تايمز آمريكا، 16/ 9/ 57. ❕" در نظام اسلامى زن به‏عنوان يك انسان مى‏تواند مشاركت فعال با مردان در بناى جامعه اسلامى داشته باشد ولى نه به‏صورت يك شى‏ء، نه او حق دارد خود را به چنين حدى تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند " 📚صحیفه امام ج 4 ص 414 مصاحبه با مجله نيوروو آمستردام، 18/ 8/ 57. ▫️ادامه 👇👇👇👇
▫️ادامه 👇 👌بنابراین از این نصوص صریح تاریخی که مرحوم امام خمینی بارها قبل از انقلاب و بعد از انقلاب متذکر شدند , روشن می شود که ایشان کاملا با آزادی زنان و ورودشان به عرصه های مختلف اجتماعی و انتخاب شدن و دارا بودن از حق رای موافق بودند و تنها مخالفتشان با به فساد کشاندن زنان بوده است . ❕در مبحث انجمن های ایالتی و ولایتی هم اگر مرحوم امام خمینی با حق رای زنان مخالفت داشتند از این جهت بود که شاه قصد داشت به بهانه ورود زنان در عرصه های اجتماعی و دارایی از حق رای و حق انتخاب شدن , زنان را بیشتر غرق فساد و فحشاء کند و از طریق سرگرم کردن مردم و به خصوص زنان به فساد انگیزه قیام و انقلاب را از مردم بگیرد , چنانچه که مرحوم امام خمینی در مورد علت مخالفتش با حق رای زنان به روشنی متذکر این نکته شده و فرمودند : " مگر با چهار تا زن فرستادن [به‏] مجلس، ترقى حاصل مى‏شود؟ مگر مردها كه تا حالا بودند ترقى براى شما درست كردند تا زنهايتان ترقى [درست كنند]؟ ما مى‏گوييم اينها را فرستادن در اين مراكز جز فساد چيزى نيست. شما بعد تجربه كنيد ببينيد بعد از ده سال، بيست سال، سى سال ديگر، اينها را بفرستيد، به خيال خودتان، ببينيد اگر شما جز فساد چيز ديگرى ديديد؟👈 ما با ترقى زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم، با اين كارهاى غلط مخالفيم‏ " 👉 📚صحيفه امام، ج‏1، ص: 305 سخنرانی در تاریخ 26 فروردین 1343 👌در این رابطه مورخین می نویسند : " به دنبال نخست‏وزيرى اسدالله علم در تيرماه 1341 و سفر جانسون، معاون رئيس‏جمهور آمريكا به ايران در شهريور همان سال، طبق برنامه آمريكاييان براى سلطه بيشتر بر ايران، در مهرماه 1341 دولت اسدالله علم لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى را برخلاف قانون اساسى مشروطه تنظيم و پس از تصويب، در غيبت طولانى مجلس شوراى ملى، متن آن را از طريق جرايد منتشر نمود. در اين لايحه، قيد اسلام و سوگند به قرآن‏مجيد از شرايط نمايندگى حذف و براى فريبكارى، به زنان حق رأى داده شد. اين حركت كه براى حذف اسلام از جامعه و نفوذ وابستگان به بيگانگان در مسئوليت‏هاى مهم به‏خصوص فرقه صهيونيستى- انگليسى بهائيت طراحى شده بود، با مخالفت شديد امام‏خمينى (قدس سره) روبه‏رو شد. ايشان با همراه‏كردن عده‏اى از علما درخواست لغو آن را مطرح كرد كه در نتيجه دولت مجبور به لغو اين لايحه در آذر ماه شد و بدين‏رو اولين پيروزى در نهضت امام‏خمينى (قدس سره) شكل يافت. " 📚ايران, ديروز امروز فردا، ص: 67 ❕" مخالفت جامعه روحانيت در اين زمينه چنين توجيه گرديد كه زنان ايرانى از ابتدائى‌ترين حقوق انسانى همانند مردان محروم بودند شاه در خدمت امريكا بود ماهيت اعطاى حق رأى به زنان جز فريب، اغفال و به فساد كشاندن نسوان ( زنان ) چيزى در برنداشت و با فرستادن چند زن به انجمن دردى دوا نمى‌شد. مخالفت با تصويبنامه مخالفت با آزادى (بانوان ) نبود بلكه مخالفت با توسعه فساد بود كه رژيم در جهت آن پيوسته گام برمى‌داشت و به همين جهت امام خمينى در همان تاريخ اعلام داشت «ما با ترقى زنها مخالف نيستيم، ما با اين فحشا مخالفيم، با اين كارهاى غلط مخالفيم مگر مردها در اين مملكت آزادى دارند كه زنها داشته باشند؟! مگر آزاد مرد و آزاد زن با لفظ درست مى‌شود؟!». " 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران , جلال الدین مدنی , ج 1 ص 623 پاورقی @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
آیا امیر مومنان سخن پیامبر اسلام را فراموش کرد ? 🤔 : ❓ حافظه ضعیف امام معصوم روافض  !!!! علی بن ابی طالب طبق مبنای روافض دارای حافظه بسیار ضعیفی بود بطوری که به سبب چشم درد، حدیث پیامبر را فراموش نمود : أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْبَرْقِيِّ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «أَنَّهُ اِشْتَكَى عَيْنَهُ فَعَادَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَإِذَا عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَصِيحُ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «أَ جَزَعاً أَمْ وَجَعاً يَا عَلِيُّ » قَالَ «يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا وَجِعْتُ وَجَعاً قَطُّ أَشَدَّ مِنْهُ» قَالَ «يَا عَلِيُّ إِنَّ مَلَكَ اَلْمَوْتِ إِذَا نَزَلَ لِيَقْبِضَ رُوحَ اَلْفَاجِرِ نَزَلَ مَعَهُ بِسَفُّودٍ مِنْ نَارٍ فَيَنْزِعُ رُوحَهُ بِهِ فَتَصِيحُ جَهَنَّمُ » فَاسْتَوَى عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَالِساً فَقَالَ «يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَعِدْ عَلَيَّ حَدِيثَكَ 👈🏻فَقَدْ أَنْسَانِي وَجَعِي مَا قُلْتَ👉🏻 فَهَلْ يُصِيبُ ذَلِكَ أَحَداً مِنْ أُمَّتِكَ» قَالَ «نَعَمْ حُكَّاماً جَائِرِينَ وَ آكِلَ مَالِ اَلْيَتِيمِ وَ شَاهِدَ اَلزُّورِ» » . 📚تهذيب الأحکام  ,  جلد۶  ,  صفحه۲۲۴ کسی که چنین حافظه ضعیفی دارد چطور میخواهد حافظ و مؤید وحی باشد ❕❕❕ 💠💠 ▫️1 _ اهلسنت در روایات صحیح خود نقل می کنند که پیامبر گرامی اسلام قرآن را فراموش می کرد ? عایشه می گوید : " پیامبر صدای قرائت شخصی را از مسجد شنید و گفت خداوند او را رحمت کند که مرا به یاد آیه ای انداخت که فراموش کرده بودم " " كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ يَسْتَمِعُ قِرَاءَةَ رَجُلٍ فِي الْمَسْجِدِ. فَقَالَ «رَحِمَهُ الله لَقَدْ أَذْكَرَنِي آيَةً كُنْتُ أُنْسِيتُهَا». " 📚صحیح مسلم ج 1 ص 543 _ صحیح بخاری ج 8 ص 117 طبع مصر پیامبر اهلسنت با این حافظه ضعیف که قرآن را فراموش می کرد چگونه می توانست حافظ وحی باشد ? ❕یا در نقلهای دیگر می آورند که معاذ الله به قدری حافظه پیامبر گرامی اسلام ضعیف بود که نمازهای واجب خود را ناقص ادا می کرد و مثلا نماز چهار رکعتی را دو رکعتی می خواند و اصحاب ایشان , پیامبر را متذکر فراموشی و نسیانش می کردند !!!! " ...  قَصُرَتْ الصَّلَاةُ وَ فِي الْقَوْمِ رَجُلٌ كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ يَدْعُوهُ ذَا الْيَدَيْنِ، فَقَالَ: يَا نَبِيَّ الله أَ نَسِيتَ أَمْ قَصُرَتْ فَقَالَ: لَمْ أَنْسَ وَ لَمْ تَقْصُرْ، قَالُوا: بَلْ نَسِيتَ يَا رَسُولَ الله قَالَ: صَدَقَ ذُو الْيَدَيْنِ، فَقَامَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ كَبَّرَ فَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ كَبَّرَ ثُمَّ وَضَعَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ كَبَّرَ. " 📚صحیح بخاری ج 1 ص 235 طبع مصر _ سنن ابی داود ج 1 ص 436 ▫️2 _ ما در ذیل با استناد به آیات قرآن و روایات شیعه و اهلسنت ثابت کرده ایم که پیامبر گرامی اسلام و امامان و امام علی علیهم السلام , هیچگاه دچار سهو و نسیان و فراموشی نمی شدند : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2398 ❕به عنوان مثال خداوند در قرآن از افرادی یاد می کند که مصداق " اذن واعیه " هستند یعنی هر چه می شنوند را حفظ کرده و چیزی را فراموش نمی کنند : ( حاقه 12 ) 👌در روایات شیعه و سنی تصریح شده است که " اذن واعیه " علی علیه السلام است که هر چه از پیامبر می شنید را حفظ کرده و چیزی را فراموش نمی کرد : " ٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله ع قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هِيَ أُذُنُكَ يَا عَلِيُّ. " 📚الكافي ج‏1، ص: 423 ❕سيوطى در الدّرالمنثور از شش طريق از بريده صحابى معروف از رسول خدا نقل مى‏كند كه به على عليه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ امَرَنى انْ ادْنيَكَ ولااقْصيَكَ، وَانْ اعَلِّمَكَ وَ انْ تَعِىَ، و حَقُّ لَكَ انْ تَعِىَ، فَزَلَتْ هذِهِ الآيَةُ: وَ تَعيَها اذُنٌ واعِيَةُ» «خداوند به من امر فرموده كه تو را به خود نزديك سازم و دور نكنم، و تو را تعليم دهم، و تو نگهدارى كنى و چیزی را فراموش نکنی و شايسته تو است كه چنين باشى، در اين هنگام اين آيه نازل شد " تَعِيَها اذُنٌ واعِيَة " 📚الدر المنثور، ج 6، ص 260. ❕یا در نقل دیگر پیامبر گرامی ص خطاب به علی ع فرمود : «فَانْتَ اذُنٌ واعِيَةُ لِعِلْمى» «تو گوش نگهدارنده علم و دانش منى که چیزی را فراموش نمی کنی». " 📚الدرالمنثور، جلد 6، صفحه 260. ▫️ادامه 👇
❗️ادامه 👇 ▫️3 _  صحت روایت مورد استناد وهابی به خاطر وجود افرادی چون نوفلی و سکونی در سند آن مورد بحث علمای رجالی است , لذا علامه مجلسی در ذیل حدیث مذکور می نویسد که این حدیث طبق مبنای مشهور علمای شیعه ضعیف است : " ضعیف علی المشهور " 📚ملاذ الاخیار ج 10 ص 26 ▫️4 _ اساسا وهابی روایت مورد بحث را اشتباه ترکیب و ترجمه کرده و بر پایه این ترکیب اشتباه اشکال تراشی کرده است . ❕محل مورد بحث از روایت مذکور این فراز است : " فَلَقَدْ أَنْسَانِي وَجَعِي مَا قُلْت‏ " ❕وهابی در این فراز " وجعی " را فاعل گرفته " و " ما قلت " را مفعول و ترجمه کرده که علی ع فرمود که درد چشم من سبب شد که سخن پیامبر را فراموش کنم در حالی که در  فراز مذکور " وجعی " مفعول است که  بر فاعل که " ما قلت " است , مقدم شده است , لذا در این صورت معنا چنین می شود که امام علی ع خطاب به پیامبر گرامی ص فرمود : " آنچه گفتی سبب شد که درد خود را فراموش کنم " . ❕یعنی شدت و اهمیت مطلب بیان شده توسط پیامبر اسلام سبب شده بود که امام علی ع درد شدید چشم خود را به فراموشی سپرده و غرق در مطلب مورد بیان پیامبر ص شود و از پیامبر گرامی بخواهد که مطلب خود را مجددا بازگو کند تا بیشتر و عمیق تر حول آن تامل کند . چنانچه که گفته شد , در فراز مورد بحث " وجعی " که مفعول است بر فاعل که " ما قلت " است مقدم شده است , زیرا در مواردی به حسب قرائن لفظیه و معنویه , مفعول میتواند بر فاعل مقدم شود : "  يقدّم المفعول على الفاعل جوازا عند وجود قرينة معنويّة نحو «فهم المعني موسى» او لفظيّة نحو ضرب اخاك الأمير». " 📚مبادي العربية في الصرف و النحو، ج‏4، ص: 186 ❕ در قرآن هم به چنین مواردی برخورد می کنیم که مفعول بر فاعل مقدم می شود : " وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْه‏ " ( زمر 8 ) 👌آیات و روایات مورد اشاره در ممنوعیت سهو و نسیان علی علیه السلام قرینه معنویه است که در فراز مذکور " وجعی " را مفعول بگیریم نه فاعل بر خلاف وهابی که " وجعی " را فاعل گرفته بود و فراز مذکور را ترجمه کرده بود که درد سبب فراموشی سخن پیامبر شد , در حالی که این ترجمه خلاف قواعد نحوی است . ❗️بنابراین فراز مذکور نمی گوید که امام علی ع سخن پیامبر را فراموش کرد بلکه می گوید شدت و اهمیت مطلب مورد بیان پیامبر گرامی سبب شد که امام علی ع درد چشم خود را به فراموشی سپرده و غرق در مطلب بیان شده پیامبر اسلام شود . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir