eitaa logo
از تبار رئیسعلی
605 دنبال‌کننده
437 عکس
109 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
حدود شش سال با ایشان دوست بودم. با توجه به این که شهید دانش آموزی متعهد و مستعد بود همواره دوستان و همکلاسی های خویش را به درس خواندن و دفاع از مرز و بوم اسلامی تشویق می کرد. با عده‌ای از همکلاسی ها رقابت درسی داشت. از لحاظ انشاء و نامه نگاری در سطح عالی بود و چون مطالعه داشت یک روز شعری پیرامون رقابت درسی با همکلاسی ها سروده بود که برایمان قرائت کرد. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید اسماعیل علمداری.mp3
4.55M
🔊 وصیت‌نامه شهید اسماعیل علمداری 🔻گوینده: خانم رقیه جباری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ای خواهران و برادرانی كه سر قبرم می آیید فاتحه و آیة الكرسی بخوانید، زیرا خیلی محتاجم و اگر گمنام شدم رو به كربلا كنید و فاتحه برایم بخوانید. از شما می خواهم دنباله‌روی خون شهدا باشید و سپاه را تنها نگذارید كه هر كه سپاه را تنها گذاشت، اسلام را تنها گذاشته است. حداقل هفته ای سه بار زیارت عاشورا را بخوانید، روحانیت خط امام را تنها نگذارید، مسجد ها و نماز جماعت را ترك نكنید. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روايت عشق: روزهاى اول جنگ شور و شوق بسيجيان جهت اعزام به جبهه فوق العاده بود. تقريبا يك روز مانده به اعزام بسيجيان بنده داشتم به طرف پايگاه مقاوت جهت ثبت نام برادران حركت مى‌كردم كه ديدم شهيد محمد پور كوهی با حالتى شاد و خندان جلو آمد و دستم را گرفت گفت: من هم مى‌خواهم ثبت نام كنم و با شما به جبهه بيايم. من گفتم: شما تازه از سربازى برگشته‌ايد. بگذار خستگى از تنت بيرون برود ان‌شاءالله در مراحل بعدی حتما اسم شما را جهت اعزام مى‌نويسم. ولى او گفت: اصلا طاقت ندارم و واجب مى‌دانم كه به جبهه بروم. هر چه اصرار كردم كه ايشان را منصرف كنم سودى نداشت. چون تنها فرزند خانواده بود و تازه از سربازی برگشته بود و از طرفی داوطلب هم بسيار زياد بود. با حالتى وصف ناپذير گفت: واجب شده كه به جبهه بروم و تكليف شرعى خود را در قبال دينم ادا كنم. بالاخره روز اعزام زودتر از همه سوار ماشين شد و بسيار با رزمندگان شوخى مى‌كرد و مى‌خنديد. در جبهه دليرانه مى‌جنگيد تا اينكه شربت شيرين شهادت را نوشيد. 🔻راوی: على قاسمی (همرزم شهيد) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
 پروردگارا، والدین مرا از من راضی و خشنود گردان و با حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خاصان درگاهت، محشور گردان. آن‌چنان که آنان به دستور تو بر من محبت کردند و خطای مرا عفو کردند به آنان لطف نما و بر گناهانشان قلم عفو بکش و نزد اهل‌بیت آنان را سرافراز و روسفید گردان، و آنچنان که آنان خشم خود را بر من حرام کردند، آتشت را بر آنان حرام گردان. دیگر حرفی ندارم. صورت همگی شما را از راه دور می بوسم. والسلام. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) خمینی را نگهدار. عبد ذلیل، فرزند شما ـ غلامحسین تنگستانی ـ  برفرس تند رو، هرکه تورا دید گفت: برگ گل سرخ را باد کجا می برد؟ خداحافظ شما 🔻از نامه‌ها و دلنوشته‌های شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفت: فقط ازم راضی باش... 🔻مادر شهید محمد مهربان‌پور 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يك بار، بدون اينكه كسى از ما بفهميم، رفته بود و به بيماران و مجروحان جنگ خون هديه كرده بود. وقتی فهميد ما اطلاع پيدا كرده ايم، خنديد و گفت: كار دزدى هم خيلى دردسر دارد. آدم لو مى‌رود!…  🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
روزی در خانه نشسته بودم احساس عجيبی به من دست داده بود، دائماً اين حس را داشتم كه گمشده‌اى را خواهم يافت ولى نمى‌دانستم كه چه كسى است، اين انتظار هم زياد طول نكشيد و صداى زنگ در به صدا در آمد در را كه باز كردم سيد مجيد را در برابر خود ديدم سلام كرد و گفت: مادر مهمان داريم و ديدم كه پشت سر مجيد جوانی هست او نيز سلام كرد و هر دو را به داخل خانه آوردم. مجيد گفت: مادر اين فرمانده ماست و چون كارى در شيراز داشت من نيز همراه او براى ديدن شما آمدم. بعد از اين كه كارشان تمام شد گفتم: سيد مجيد شما چند روزي اين جا باشيد گفت: مادر "يا شهيد يا كربلا". بعد گفت: مادر اگر انسان بخواهد بميرد در خانه يا هر جا باشد روز او مى‌رسد ولى مادر من دوست دارم كه در جبهه نبرد عليه دشمن جانم را فدا كنم و اين براى من يك افتخار بزرگى است و دوست دارم در جبهه صداى (انا لله و انا اليه راجعون) شما را بشنوم و باز موقع خداحافظی گفت: مادر دعا كن تا به آرزويم كه شهادت است برسم و اين لباس با عزت و افتخار را موقعى كه با جدم محشور مى‌شوم در بر داشته باشم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید سید فخرالدین موسوی.mp3
2.21M
🔊 وصیت‌نامه شهید سید فخرالدین موسوی 🔻گوینده: خانم رقیه جباری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فرزندت شهيد شد... البته اگر خدا كشته شدن مرا در راه خودش و براى تحقق آرمانی قبول كند. پدر و مادرم به گفته امام بزرگوارمان ما يا پیروز مى شويم و يا كشته در هر دو حال پيروزيم. و شما دعا كنيد كه خداوند اين خون ناقابل و جان بى‌ارزش مرا كه امانتی است در نزد ما استفاده صحيح كنم و در راه رضاى او است بدهم و از من قبول كند می‌دانيد زندگى اين دنيا ابدى نيست و بالاخره همه ما رفتنی هستيم پس چرا وقت را تلف كنيم و نهضت‌های حسينی ثابت كرده‌اندكه تنها راه كمال و سعادت انسان آن است كه در راه حق و آزادى اسلام كشته شود پس چرا ما در اين راه قدم برنداريم... 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸گردان مالک اشتر، تیپ ۱۳ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، والفجر ۸ 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
صبح روزى كه قرار بود نيروهاى سپاه بزرگ حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از بندر گناوه به جبهه اعزام شوند، خسرو براى خداحافظی به خانه آمد. من درخانه درحال پخت نان بودم، يك نان داغ برداشت و تكه‌اى از آن را خورد و گفت: مادر شايد اين آخرين نانی باشد كه از دست پخت شما مى‌خورم. گفتم: پسرم چرا مى‌خواهى ما را تنها بگذاری و به جبهه بروی؟ گفت: حضرت امام (ره) فرمان بسيج همگانى براى حضور در جبهه‌ها را داده و من تكليف مى‌دانم كه اين فرمان را بپذيرم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir