اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر و اجعلنا من خلّص اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه
المستعان بک یابن الحسن........
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#توحید #اندیشه_توحیدی #توحیدی_اندیشی #اصول_معماری_اندیشه_متعالی_اسلامی .
💠 #توحید، #عبودیت و #ساحت_اندیشه
🔰توحید و عبودیت
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56/الذاریات)
این آیه بنا بر استثنا در سیاق نفی، انحصار مؤکد را می رساند. عبودیت تنها و تنها هدفی است که انسان برای آن خلق شده است.
اما این هدف چه گستره و عمقی را در بر می گیرد؟
همان گستره و عمقی که عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید دارد، این هدف یعنی عبودیت نیز به همان اندازه گستره و ژرفا دارد.
گستره و ژرفای حقیقت توحید هم به واسطه گزارشات شهودی عرفا در دانش عرفان نظری تبیین گشته و هم با تبیین فلسفی و برهانی در دانش فلسفه خاصه حکمت متعالیه.
صرفا افعال ما نیست که بایستی رنگ و بوی توحیدی بگیرد.
بلکه این #زندگی ما با همه ساحتها و شئوناتش است که بایستی جز صبغة الله چیزی جز از آن نمودار نگردد.
نه تنها #نظام_رفتاری ما، بلکه #نظام_حساسیتها و گرایش و عواطف ما و #نظام_اندیشه ما نیز بایستی عبودیت خدا در آن به عنوان هدف همیشه مد نظر باشد.
در دانش فلسفه تبیین می گردد که علت فاعلی متمم علت غایی است و فاعل با غایت گرفتن امری از جنس غایت می شود و بلکه در صیرورتی خود غایت می شود.
پس انسان با هدف گرفتن توحید در همه ساحت های زندگی اش، از جنس توحید می شود و انسان به جایی می رسد که
كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها(حدیث قرب نوافل/در قرب نوافل حق تنزل مى كند و چشم و گوش عبد مى شود كه شنونده و بيننده عبد است)(1)
بلکه انسان در صعودش به جایی می رسد که
كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها(حدیث قرب فرائض/در قرب فرائض عبد ترفع مى يابد و صعود و عروج پيدا مى كند و بالا مى رود و چشم و گوش حق مى شود كه گوينده و شنونده بيننده حق است)(2)
🔰توحید و دانش و اندیشه اسلامی
از روز اول آفرینش و حتی خود آفرینش چیزی جز #بسط_توحید نبوده است. دغدغه تاریخی انبیاء نیز چنین بوده و اوصیاء و اولیاء نیز در همین راه خون خود را فدا کرده اند.
در این میان نیز دانشهای اسلامی به نوعی هدف غایی که دنبال می کرده اند چیزی جز #بسط_توحید نبوده است.
دانشمندان و اندیشمندان بزرگ اسلامی نیز به این هدف غایی التفات داشته اند اما گاه این هدف در اندیشه طفلان و نااهلان عرصه دانش و اندیشه به فراموشی و غفلت سپرده میشده و می شود.
#فقه_موجود در راستای تبیین و ترسیم زندگی موحدانه در ساحت افعال #فرد_مکلف و بسط #ولایت_الله در این زمینه بوده است.
دانش #کلام نیز در پی حراست از مرزهای #عقاید_توحیدی پی ریزی شده است.
همچنین دانش #فلسفه_اسلامی با دغدغه شناخت عظیم ترین حقیقت هستی یعنی #توحید بسط پیدا کرده است.
آنجا که در #اصالت_وجود صحبت می کند او چیزی غیر از شناخت حق تعالی را دنبال نکرده،
آنجا که رابطه علیت را تقریر نوینی صدرا از آن ارائه داد به دنبال آن بود که «کلّ من علیها فان» را به واسطه #وجود_فقری تبیین کند.
آنجا که حرکت جوهری در حکمت متعالیه ترسیم و تصویر می گشت نافذان بصیرت عرصه دانش میدانستند که این چیزی جز ترسیم #صیرورت_تکوینی_عالم_به_سوی_حق نیست.
دانش عرفان اسلامی هم پیش از آن که وجود یابد این عرفان و شهود و دریافت حقیقت بود که موجود بوده و دانش عرفان اسلامی چه عرفان نظری و چه عرفان عملی گزارش دریافت های شهودی و تجربه های سالکانه است.
البته که مراتب توحید و بسط توحیدی که این دانش ها نشانه گرفته اند بر اساس فهمی که از توحید داشته اند بسیار متفاوت است و در این میان عرفان اسلامی از برترین فهم ها برخوردار است که به مدد وحی و بیان فاخر حضرات معصومین علیهم السلام به انضباط و دقت مثال زدنی دست یافته است.
در طول تاریخ عرصه فکر سرزمینهای اسلامی، توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی سائس اصلی مسیر دانش و اندیشه اسلامی بوده است.
فلذا یقینا ساحت اندیشه اسلامی اگر می خواهد به اصالت تاریخی خود پایبند بماند بایستی عبودیت الله در ساحت اندیشه و دانش را مد نظر داشته باشد.
🔰#عبودیت_الله و ساحت اندیشه و دانش
💢❓💢سوالی که مطرح می شود این است که چگونه عرصه دانش و اندیشه ساحتی برای عبودیت شود؟! چرا که آزادی در تفکر و اندیشه رکن رکین آن است و این مقوله با تعبّد که سلب آزادی است جمع نمی شود؟! تعبّد یعنی اطاعت بی چون و چرا در حالیکه فکر و دانش عرصه ایست که اطاعت بی چون و چرا در آن بی معناست.
.
در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟
حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت و عطشناک حقیقت است. این حقیقت است که او را از این سو بدان سو می کشاند.
عظیم ترین حقیقت هستی توحید است و تمامی حقایق دیگر تبلور این حقیقت اند.
اصل مبارزه از حقیقت توحید نشأت گرفته است. آنگاه که انبیاء الهی دعوت به حق و توحید را مطرح ساختند عظیم ترین جبهه گیری ها و موضع گیری ها علیه ایشان به راه افتاده است.
اگر کسی به حقیقت توحید نرسیده می تواند آزادانه بیندیشد و به حقیقت توحید برسد. اما اگر کسی به توحید رسید دیگر اندیشیدن ذیل این حقیقت هستی را بپذیرد.
چرا که استنکاف و استکبار در برابر اندیشیدن ذیل عظیم ترین حقیقت هستی چیزی جز دور شدن از حق و حقیقت و غرق شدن در دریای توهمات و خیالات را برای انسان به ارمغان نمی آورد.
💠🔰💠 #اندیشه_توحیدی
آیه «انا لله و انا الیه راجعون» یک گزاره راهبردی در ساخت و معماری اندیشه مترقی و متعالی اسلامی است.
اندیشمندان ما اگر میخواهند یک ساخت مترقی از اندیشه اسلامی را رقم بزنند بایستی که اندیشیدنشان و اندیشه شان را از توحید شروع کنند.
حقیقت توحید از آن جهت که همه حقایق را به صورت مندمج در خود دارد بسان نور سفیدی است که با قرار گرفتن در پشت منشور طیفی از نورهای رنگارنگ را به تجلی در می آورد.
عدالت، آزادی، کرامت، پیشرفت و تکامل و ... همه اینها حقایقی هستند که از توحید نشأت می گیرند و رسالت این حقایق هم این است که حیات انسانی را چه فردی و چه اجتماعی را به سوی عظیم ترین حقیقت هستی هدایت کنند.
اندیشه اسلامی بایستی از توحید شروع شود و برای #بسط_توحید، بسط یابد و غایتی جز توحید نداشته باشد: «انا لله و انا الیه راجعون»
توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی حقیقتیست که همه حقایق را نظام و تقدیری متقن و احسن بخشیده است.
اگر میخواهیم ترجمان اندیشه ای و دانشی این نظام و تقدیر متقن و احسن را در ذهن و فکر خود داشته باشیم لازم است که اندیشیدنمان از توحید باشد و برای توحید باشد و به سوی توحید باشد.(3)
اندیشه هایی که منقطع از توحید شروع می شوند...
یا نظام و چینشی استوار ندارند،
و یا اگر به ظاهر نظام و چینشی استوار و متقن دارند در نهایت به حقیقتی پایدار برای حیات انسانی منتهی نمی شوند.
فرق اندیشیدن اسلامی با اندیشیدن غربی که از توحید شروع می شود آنست که انسان در بدو امر در مواجهه با باطن عالم قرار می گیرد اما اندیشیدن غربی در لایه ظاهری حیات دنیا گرفتار می شود و تمام محاسبات خود را بر اساس داده های این لایه های ظاهری بنا می کند.
اندیشه ای که مفاهیم آن آبشخوری غیر از توحید دارد نمی تواند به عاقبت نیکویی منتهی شود چرا که بر ممشای صیرورت تکوینی حقیقت عالم، این اندیشه تکوّن نیافته است.
پی نوشت:
1. حدیث قرب نوافل:
الكافى باسناده عن حماد بن بشير قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول :
قال رسول الله صلى اللّه عليه و آله : قال الله عزوجل
من اهان لى وليا فقد ارصد لمحاربتى ، و ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضت عليه و انه ليتقرب الى بالنافله حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها، ان دعائى اجبته و ان سالتى اعطيته ، و ما ترددت عن شى انا فاعله كترددى عن موت المومن ، يكره الموت واكره مساءته
2. حدیث قرب فرائض:
قال الله عزوجل ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضته عليه ، و ما زال يتقرب الى عبدى بالفرائض حتى اذا ما احبه و اذا احببته كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها.
3. یکی از معدود کارهای شایسته ای که در این وادی صورت گرفته است مقاله «#روح_توحید، #نفی_عبودیت_غیر_خدا» از سید علی خامنه ای می باشد که هم به لحاظ روشی و هم به لحاظ محتوایی توحیدی است. متاسفانه این رویه استوار آنچنان که باید و شاید از جانب اندیشمندان ما جدی گرفته نشد.
#توحید
#عبودیت
#اندیشه_توحیدی
#توحیدی_اندیشی
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟ حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت و عطشناک حقیق
بسم الله
#توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان
💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠
🔰تفسیر ارزش فطری آزادی با رویکرد #توحیدی🔰
در پست پیشین
سوالی مطرح کردم، که سوال و جواب را در ادامه می آورم:
🔰پرده اول:#عبودیت_الله و ساحت اندیشه و دانش
💢❓💢سوالی که مطرح می شود این است که چگونه عرصه دانش و اندیشه ساحتی برای عبودیت شود؟! چرا که آزادی در تفکر و اندیشه رکن رکین آن است و این مقوله با تعبّد که سلب آزادی است جمع نمی شود؟! تعبّد یعنی اطاعت بی چون و چرا در حالیکه فکر و دانش عرصه ایست که اطاعت بی چون و چرا در آن بی معناست.
و پاسخ چنین گفتم:
در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟
حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت، و عطشناک حقیقت است. این حقیقت است که او را از این سو بدان سو می کشاند.
عظیم ترین حقیقت هستی توحید است و تمامی حقایق دیگر تبلور این حقیقت اند.
اصل مبارزه از حقیقت توحید نشأت گرفته است. آنگاه که انبیاء الهی دعوت به حق و توحید را مطرح ساختند عظیم ترین جبهه گیری ها و موضع گیری ها علیه ایشان به راه افتاده است.
اگر کسی به حقیقت توحید نرسیده می تواند آزادانه بیندیشد و به حقیقت توحید برسد. اما اگر کسی به توحید رسید دیگر اندیشیدن ذیل این حقیقت هستی را بپذیرد.
چرا که استنکاف و استکبار در برابر اندیشیدن ذیل عظیم ترین حقیقت هستی چیزی جز دور شدن از حق و حقیقت و غرق شدن در دریای توهمات و خیالات را برای انسان به ارمغان نمی آورد.
اما از جهتی دیگر میخواستم بدین پرسش نیز بپردازم:
🔰پرده دوم: #آزادی، #اسارت، #عبودیت
آزادی یعنی بدون تقید بودن، رها بودن از هر قید و بندی...
گفته می شود آزادی اگر هر قیدی بخورد دیگر از جوهره مفهومی خودش خارج میشود و دیگر آزادی، آزادی نیست.
به عبارت دیگر آزادی وقتی آزادی است که ورا و فرای هرگونه قیدی باشد. اگر قید دین یا توحید یا هر قید دیگری بدان خورد دیگر آزادی نیست.
با این تعبیر اگر بخواهم همراهی کنم می نویسم که بزرگترین قید آزادی برای بشر امروز خود بشریت است. بشریت با کوتاه قدی خودش خود را در حصار و قفسی تنگ محدود کرده و مدام با کوچک تر خویشتن تاریخی خودش آزادی خودش را محدود تر می کند.
آزادی وقتی آزادی است که لذت بی حد و حصر پدید بیاورد.
آزادی وقتی آزادی است که ازدهار و شکوفایی استعدادهای انسانی را رقم بزند.
آزادی وقتی آزادی است که اثاره دفائن عقول بشریت را رقم بزند.
آزادی وقتی آزادی است که انسان را از خویشتن خویش رها کند.
شاید در نظر اولیه آزادی را همگان بخواهند برای بی قید و شرط اعمال کردن اختیار و اراده خویش...
اما این اراده محصور در خویشتن من است؛ اراده ای متعالی است که من را از بند خودم آزاد کند.
و اینجاست که عبودیت معنا پیدا می کند. عبودیت یعنی عقلانیتی برتر و نوین که آدمی به اختیار و با اراده خویش از خود نفی اراده میکند. به عبارت دیگر محتوای اراده او، نفی اراده از خود است. نفی اراده از خویش برای رها شدن از بزرگترین قید و بند آزادی یعنی خویشتن خویش یعنی نفس اماره!
وقتی من در قید و تعلقات خودم هستم، وقتی رها و مرسل از هر گونه تقید نمیتوانم برای کمال خویش تلاش کنم این چه آزادی است که به دنبال آنم؟!
این آزادی نیست این عین اسارت است. آنچه غرب سر میدهد آزادی حقوق بشر نیست بلکه اسارت روز افزون بشریت است.
در قرآن به تکرار با این عبارت مواجه شده ایم:
و اذکر عبدنا...
عبد خدا کسی است که اراده او فانی در اراده خداوند است؛ عبد به اختیار و با اراده خویش از خود نفی اراده کرده است و چیزی نمانده جز اراده حق...
#اندیشه_توحیدی، حماسه ای نوین برای درنوردیدن اسارت های اندیشه امروزی بشر است.
#اندیشه_توحیدی، اندیشه آزادی و #آزادی_بخش_اندیشه_هاست.
#اباحيت و #آزادى امروزین غرب که بر جايگاه #زئوس تکیه زده (كه رب الارباب و خداوندِخداوندگاران بود) چیزی جز تندیس #اسارت_بشریت نیست.
#آزادی امروزین غرب چیزی جز قفسی تنگ برای تحقیر #انسان نیست.
#آزادی امروزین غرب چیزی جز لفظی مهمل برای رسیدن مستکبران به مطامع خویش نیست.
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله #توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش
🔰پرده سوم: #انقلاب_اسلامی، #عبودیت، #آزادی_امت
انقلاب اسلامی را عبودیت یک امت در بعد تاریخی و اجتماعی می دانیم چون مردم با رهنمودهای امام ره به قیام لله برخواستند و به واسطه مرتبتی که امام بدیشان هدیه کرد مبتنی بر عقلانیتی انقلابی از خویشتن خویش نفی اراده کردند و اراده امام امت را بر اراده خویش مقدم داشتند و بدین واسطه بند ننگ و ذلت را از خویشتن تاریخی خویش گسستند و عزیزانه استقلال خود را فریاد زدند.
به واسطه انقلاب اسلامی، حزب خدا بود که در امت ایران متعیّن شد و حزب خدا اراده ای جز اراده حق نداشت فلذا حضرت امام ره حکومت جمهوری اسلامی بر آمده از اراده و قیام امت ایران را حکومت الله بر روی زمین خواند.
ولیّ بر حق جامعه فقط ازدهار و شکوفایی همه #حقیقت_انسانی امت را میخواهد و این همان خواست مردم است و مردم به واسطه ولایت و پیوستگی با ولیّ بر مدار عشق و عقل و حماسه اراده ولی جامعه را بایستی محقق کنند تا به آزادی حقیقی برسند.
🔰پرده آخر: کلامی از امام حیّ امت در باب #توحید و #آزادی
در اسلام مبناى اصلى آزادى انسان، توحيد است. البته دوستان بعضى از موارد ديگر را هم ذكر كردند - آنها هم درست است - اما آن نقطهى كانونى، توحيد است. توحيد فقط عبارت نيست از اعتقاد به خدا؛ توحيد عبارت است از اعتقاد به خدا، و كفر به طاغوت؛ عبوديت خدا، و عدم عبوديت غير خدا؛ «تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرك به شيئا». نميگويد «لا نشرك به احدا» - البته يك جائى هم «احداً» دارد، اما اينجا اعم از آن است - ميفرمايد: «و لا نشرك به شيئا»؛ هيچ چيزى را شريك خدا قرار ندهيد. يعنى شما اگر از عاداتِ بىدليل پيروى كنيد، اين برخلاف توحيد است؛ از انسانها پيروى كنيد، همين جور است؛ از نظامهاى اجتماعى پيروى كنيد، همين جور است - آنجائى كه به ارادهى الهى منتهى نشود - همهى اينها شرك به خداست، و توحيد عبارت است از اعراض از اين شرك. «فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى»؛كفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ايمان به خدا. خب، اين معنايش همان آزادى است. يعنى شما از همهى قيود، غير از عبوديت خدا، آزاديد.
بنده سالها پيش در نماز جمعهى تهران، ده پانزده جلسه راجع به همين بحث آزادى صحبت كردم؛ آنجا به يك مطلبى اشاره كردم و گفتم ما در اسلام، خودمان را بندهى خدا ميدانيم؛ اما بعضى از اديان، مردم و خودشان را فرزند خدا ميدانند. گفتم اين يك تعارف است؛ فرزند خدا هستند و غلام هزاران انسان، غلام هزاران شىء و شخص! اسلام اين را نميگويد؛ ميگويد فرزند هر كس ميخواهى، باش؛ فقط بايد غلام خدا باشى، غلام غير خدا نبايد باشى. عمدهى معارف اسلامى كه در باب آزادى وجود دارد، ناظر به همين نكته است.
بيانات در چهارمين نشست انديشههاى راهبردى ۱۳۹۱/۰۸/۲۳
#آزادی
#اندیشه_توحیدی
#توحید_اندیشی
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#اندیشه_توحیدی #توحید_اندیشی #توحیدی_اندیشی .
بسم الله
المستعان بک یابن الحسن
توضیحی در باب تفکر و اندیشه توحیدی و نسبت توحید اندیشی و توحیدی اندیشی
🔰پرده اول: ضرورت تفکر و اندیشهورزی برای عبور از بحرانها
برای کارهای بزرگ چه چیز لازم است؟ بیتردید کارهای بزرگ عزمهای بزرگ میخواهد. بیتردید حرکتهای بزرگ اجتماعی به نیروهای پیشرو و پایه احتیاج دارد. مطمئناً حرکتهای بزرگ به صبر و استقامت نیازمند است، منتهی باید این را باور کنیم که تحولات بزرگ انسانی به تغذیۀ فکری متفاوت احتیاج دارد. ما نیروهای مذهبی و انقلابی در این باره دچار سهلنگری و سادهانگاری هستیم.
یک کار متفاوت، یک حرکت متفاوت به فکر متفاوتی نیازمند است. حجم و وزن فکر مدام برای دستیابی به قلههای پیشرفت و گذر کردن از گردنه ها در نسبت با سایر امور همانقدر متفاوت است که ما در فتح قله اورست و یک قله نه چندان بلند متفاوت فکر و برنامه ریزی میکنیم.
همان طور که مقام معظم رهبری بارها متذکر شده اند برای حل چالشها و آسیبهای متنوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی امروز به ذهنهای نیرومند و صاحبان افکار بلند احتیاج داریم.
«يك جامعه بدون دارا بودن استخوانبنديهاى ذهنىِ قوى، در حركت جهانى نخواهد توانست از سربالاييهاى دشوار و پيچهاى سخت عبور كند. بنابراين، جامعه همچنان كه به بدنهى فكرى نياز دارد، به نقطهى ممتاز فكرى هم نياز دارد.« (مقاممعظمرهبری حفظهاللهتعالی3ر7ر81)
همچنین ایشان معتقدند اصل تحقق انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نبود و بدون ارائۀ یک فکر قوی ممکن نبود بتوان انقلاب را به راه انداخت و به پیروزی رساند.
«یک نهضت بزرگ اگر بخواهد در میان مردم پا بگیرد؛ جا پیدا کند؛ با قبولِ نخبگان و زُبدگان جامعه مُواجه شود، باید حرف و سخن نو به صحنه بیاورد و داشته باشد. با شعار مردم را چهار صباح میشود در صحنه نگه داشت؛ اما مبارزهی بنیانی را با صِرف شعارهای سطحی و پوک ـ که در دهان بعضیها میبینید ـ نمیتوان راه انداخت، بلکه برای آن مبارزه و در صحنه نگه داشتن مردم، فکر لازم است؛ برای پشتوانهی حرکت عظیم مردمی، یک سد و تکیهگاه مستحکم فکری لازم است. امام بزرگوار نهضت ما توانست این تکیهگاه مستحکم فکری را از اسلام استخراج کند.
پایههای عمدهی این تفکر همان اصول اسلامی بود که بازشناسی و بازفهمی میشد، بدون اینکه مورد بیاعتنایی قرار گیرد.»(بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجی، ۱۸/3/1382»
حجم اهمیت مقوله فکر و اندیشه ورزی آنچنان است که رهبری نه تنها در نخستین نشست اندیشه های راهبردی عرصه فکر را یکی از چهار عرصه اصلی و اساسی پیشرفت قلمداد میکنند بلکه در صحنه عینی نیز مسئولان جبهه فرهنگی انقلاب را موظف به تشکیل هیئتهای اندیشه ورز از نخبگان و فرهیختگان دینی می کنند.
[عرصههای پیشرفت را به طور کلی بایستی مشخص کنیم] در درجهی اول، پیشرفت در عرصهی فکر است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعهی متفکر حرکت دهیم؛ این هم درس قرآنی است. شما ببینید در قرآن چقدر «لقوم یتفکّرون»، «لقوم یعقلون»، «أفلا یعقلون»، «أفلا یتدبّرون» داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشهورزی را در جامعهی خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البته این از مجموعهی نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البته این راهبردهائی دارد، الزاماتی دارد. ابزار کار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ که باید در برنامهریزیها اینها همه لحاظ شود و بیاید.۱۳۸۹/۰۹/۱۰
البته این حجم از تاکید از جانب ایشان ریشه در رسالت تاریخی نبیّ مکرم اسلام و بلکه همه انبیاء و اوصیاء علیهم السلام دارد:
اولین کار پیامبر مکرم اثارهی عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد میدهد، انسان را به دین میکشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار میکند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالتآمیز و دلدادن به دنیا باز میدارد؛ عقل این است. لذا اولْکار این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد؛ تکلیف ما هم این است.۱۳۸۸/۰۴/۲۹
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#اندیشه_توحیدی #توحید_اندیشی #توحیدی_اندیشی .
مسئلهی تفکر هم مسئلهی اساسی و مهمی است؛ مخصوص پیغمبر ما هم نیست؛ همهی پیامبران مبعوث شدند تا در بشر نیروی خرد را، نیروی تفکر را احیاء کنند. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در خطبهی نهجالبلاغه میفرماید: «لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکّروهم منسیّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول»؛ پیغمبران مبعوث شدند تا دفینهها و گنجینههای خرد را در دل و باطن انسانها برآشوبند، آنها را استخراج کنند. ما آحاد بشر، برای اندیشیدن، استعداد عظیمی در خود نهفته داریم. وقتی فکر نمیکنیم، وقتی مطالعه نمیکنیم، وقتی در آیات الهی تدبر نمیکنیم، وقتی در تاریخ خود، در گذشتهی خود، در قضایای گوناگونی که برای بشریت پیش آمده است، در گرفتاریهای گذشته، در عوامل پیروزی بزرگ برای ملتها، تدبر نمیکنیم، از آن گنجینهی معنوی که خدا در ما قرار داده است، محروم میمانیم؛ «و یذکّروهم منسیّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول». ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
💢لبّ کلام: کوتاه سخن آنکه نصرت امام و ولیّ خردمند تنها از جانب یک امت فکور و خردمند میسر است.💢
🔰پرده دوم: کدام تفکر و اندیشه؟!
از آنجا که انقلاب اسلامی ادامه و استمرار نهضت توحیدی انبیاء الوالعزم می باشد، ما انقلاب را چیزی جز بندگی گسترده الهی نباید بدانیم. انقلاب را یک بنده ی خدا و یک مرد الهی رقم زد و چیزی جز بسط توحید نمی خواست. هر چند در این میانه جریانهای لیبرال و توسعه گرا و تکنوکرات نیز هستند که قله آمالشان را ژاپن یا مالزی اسلامی قلمداد کرده اند و یا آنکه خواسته اند سوار بر قطار حرکت جهانی به سردمداری کد خداشوند!!! اینان نیز چون شمار بی شمار یارانی که امام را نفهمیدند با دریافت ضعیف و بدبخت از توحید گمان کردن عبور از شعار توحید راه رسیدن به پیشرفت و حل مشکلات ریز و درشت کشور است. ما بایستی به ذهن خود رسیدگی کنیم که کدام توحید بوده و هست که رهبران این انقلاب مدام شعارش را میدهند و کدام انقلابیگری است که مطالبه ایشان است. ما به دنبال انقلابیگری به چنین معنایی(بسط توحید) هستیم. موسس کبیر انقلاب، امام خمینی ره، همانند انبیاء و اوصیاء چیزی جز اعتلای کلمه توحید نمیخواست.
توحید ابعاد گوناگونی دارد برای تمام ساحات فردی، اجتماعی، تاریخی و تمدنی بشر سخن دارد. در مکتب امام بین انقلابیگری و قیام بر سر سجاده فرقی نیست؛ هر دو تنهای تنها بندگی خداست. البته آن قیام اجتماعی امتداد این قیام فردیست و نیز این قیام معنوی روح و روشنایی بخش به آن شورها و حماسه های عزیز تاریخ ساز است. راستی کدام حماسه شررانگیزتر و غیرت زاتر از بانگ قدسی «الله اکبر» است؟! در مکتب امام درد الهی با درد انقلاب از جنس واحد و ارزش یکسان برخوردار است، اصلا یکی است.
همانگونه که در بعثت نبیّ اکرم لبّ مطلب عبارتست از توحید، در انقلاب اسلامی نیز این چنین است.
توحید به معنای این نیست که عقیده پیدا کنید که خدا یک است و دو نیست و بتهای چوبین ارزشی ندارند!! و یا آنکه هزار و یک قسم اثبات خداوند را یاد بگیرید!! توحید صرفا یک باور و یا یک نظریه فلسفی ذهنی بی دخالت در جهتگیری انسان و عمل و انتخابش نیست. ما بایستی با تلاشی فراوان تحریف عظیمی که درباره مفهوم توحید در ذهن ما رسوخ کرده برطرف کنیم.
توحید یعنی عبودیّت خدای متعال بهصورت انحصاری؛
یعنی پذیرش سلطه خدا و نفی هر سلطه غیر خدایی؛
یعنی رهایی از نظام و رقیب و عامل مسلط دیگر؛
یعنی هواها، هوسها، شهوتها، غضبها بر زندگی انسان حاکم نباشد؛
یعنی دیکتاتوریها، استبدادها، منیّتها ادارهکنندهی زندگی انسان نباشند؛
یعنی منشأ مدیریّت زندگی انسان عبارت باشد از علم الهی و قدرت الهی و رحمت الهی و فیض الهی و هدایت الهی؛
یعنی دگرگونسازی و بعثتی در دلهای فروخفته و جانهای بیمار؛
یعنی جامعه توحیدی به وجود آوردن؛
یعنی یک حیات و زندگی توحیدی رقم زدن؛
یعنی اعتراض و تعرّض به تمام محدودیت ها و اسارت ها و کدورت های نحوه زندگانی بشریت امروز
یعنی ارائه طرح و هندسه ای جدید برای حیات انسانی؛
این است معنای توحید....
«هيچ مفهوم ديگرى را به غیر توحید را نميتوان نشان داد كه در سراسر تاريخ بدين اندازه به كار رهاسازى انسان از آسیبها و دردهای گوناگون و مبشر نجات بشریت باشد. در ميان واژههاى مذهبى و غير مذهبى، كمتر واژهاى را ميتوان يافت كه تا اين حد، پُربار از مفاهيم انقلابى و سازنده و ناظر به ابعاد گوناگون زندگى اجتماعى و تاريخى انسان باشد. تصادفى نبوده است كه همۀ دعوتهای مصلحانه و نهضتهاى الهى در طول تاريخ، با اعلان يگانگى خدا و ربوبيت و الوهيت انحصارى او، آغاز ميگرديده است. توحيد ـ بر خلاف برداشت عاميانۀ رايج كه آن را صرفا يك نظريۀ فلسفى و ذهنى تلقى ميكند ـ يك نظريۀ زيربنائى در مورد انسان و جهان، و نيز يك دكترين اجتماعى و اقتصادى و سياسى است.»(روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، سید علی خامنه ای)
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#اندیشه_توحیدی #توحید_اندیشی #توحیدی_اندیشی .
گمان نکنیم توحید هیچ ربطی به آسیبهای اجتماعی امروز ندارد و هیچ گونه درمانی نمی تواند ارائه کند. سقف فکر ما کوتاه است که نمی توانیم توحید را درمانگر اعتیاد و حلاّل مفاسد اخلاقی ببنیم. این ضعف فکر ماست که نمی توانیم اعتلای روز افزون نهاد خانواده را پرتو توحید جستجو کنیم. این ناتوانی ماست که نمی توانیم مشکل فقر را با حضور توحید در عرصه ذهن و فعلمان حل کنیم.
تفکر توحیدی یعنی ارائه توحید فراتر از یک نظریه ذهنی و انتزاعی صرف؛ یعنی ارائه توحید همراه با امتداد اجتماعی – فرهنگی آن؛ یعنی طرح توحید با تاکید بر جنبه درمانگری آن در زندگی بشریت.
💢لبّ کلام: پیشرفت نهضت توحیدی امت ایران {و حل بحران های ریز و درشت امروز}در گروه تفکر توحیدی است.💢
🔰پرده سوم: تفاوت #توحید_اندیشی و #توحیدی_اندیشی
به لحاظ لغوی توحید از باب تفعیل است. برای فهم عمیق تر معنای توحید به کلام امام خمینی ره رجوع میکنیم؛
💢⭕️💢ایشان می فرمایند:
◀️«توحید» تفعیل است. و آن یا از برای تکثیر در فعل است، به معنی قرار دادن در غایت وحدت و نهایت بساطت. یا به معنای انتساب مفعول است به اصل فعل [مثل] تکفیر و تفسیق...در کتب ادبْ یکی از معانی باب «تفعیل» را انتساب مفعول به اصل فعل شمرده اند، و از آن جمله «تفسیق» را مثال زده اند. بالجمله، معنی توحید نسبت به وحدانیّت است.
◀️حقیقت توحید، که اصلِ اصول معارف است، و اکثر فروع ایمانیه و معارف الهیه و اوصاف کاملۀ روحیّه و صفات نورانیّۀ قلبیّه از آن منشعب شود.
◀️به عقیدۀ نویسنده جمیع علومْ عملی است حتی علم توحید. شاید از کلمۀ «توحید» که «تفعیل» است عملی بودن آن نیز استفاده شود؛ چه که به حسب مناسبتِ اشتقاق، توحید از کثرت رو به وحدت رفتن و جهات کثرت را در عینِ جمعْ مستهلک و مضمحلّ نمودن است؛ و این معنی با برهان حاصل نیاید، بلکه به ریاضات قلبیّه و توجّه غریزی به مالک القلوب باید قلب را از آنچه برهان افاده نموده آگاه نمود تا حقیقت توحید حاصل شود. بلی، برهان به ما می گوید: لا مُؤَثِرَ فی الوُجُودِ اِلاَّ الله . و این یکی از معانی لا اله الاّ الله است
◀️جمیع علومْ عملی است حتی علم التّوحید را نیز اعمالی است قلبیّه و قالبیّه. توحیدْ تفعیل است؛ و آن، کثرت را به وحدت برگرداندن است.💢⭕️💢
سخنان حضرت امام ره در باب توحید بسیار است. اما اندیشه توحیدی را میتوان دو تقریر از آن داشت:
💠یک تقریر از آن این است که موضوع اندیشیدن ما توحید باشد و ما به توحید بیندیشیم، به توحید به عنوان اصل اصول دین، به توحید بسان علمی کاربردی، به توحید به عنوان غایت القصوای حیات انسانی، به توحید به عنوان سیاق کلان قرآن...
به عبارت دیگر توحید را میتوان از زاویه دید مباحث درجه یک متعلق تفکر قرار داد؛ به یک عبارت میتوان این را #توحید_اندیشی نامید. یعنی اندیشیدنی که موضوعش توحید است. حال اندیشیدن درباره توحید میتواند با رویکرد عرفانی باشد یا با رویکرد فلسفی یا با رویکرد اخلاقی و یا حتی با رویکرد فقهی البته یکی از معضلات فقه موجود همین میتواند باشد که توحید ترجمانی واضح و مستقیم به صورت جدی در فضای فقهی و هنجاری ندارد.
وقتی به صورت درجه یک دانشهای مختلف بسط توحید و تحقق توحید را نه تنها غایت خود بلکه موضوع بحث خود قرار میدهند در این صورت ما دانشها را به تعبیر امام از کثرت به وحدت می بریم البته توضیح این مقوله هم به لحاظ راهبردی و سیاستگذاری علم فرصتی مجزا می طلبد.
💠اما تقریر دیگر از اندیشه توحیدی آنست که به لحاظ روشی و درجه دو اندیشه ای توحیدی است که رو به وحدت باشد. به عبارت دیگر #توحیدی_اندیشی به معنای آنست که ما در مقام اندیشه ورزی یا نظریه پردازی، اندیشه یا نظریه مد نظرمان حائز شاخصه وحدت باشد یعنی بتواند ذهن انسان را به توحّد بکشاند. توحیدی اندیشی یعنی پرهیز از هرگونه تشویش و کثرت و اضطراب در مقام تولید فکر و دانش؛ یعنی انسجام و اتقان و توحدّ در ساحت فکر و ذهن. به معنی دیگر توحیدی اندیشی یعنی به لحاظ روشی، تفکر ما قبله وحدت و توحّد را نشانه بگیرد.
🔹🔶🔹لبّکلام: یکی از آموزه های قطعی اندیشه توحیدی آنست که:
همان طور که توحید کلمه لازم ضروری کلمه توحید است و تحقق آرمان کلمه توحید تنها در بستر ارزش مادر و رئیسی وحدت و توحید کلمه میسر هست؛ توحیدی اندیشی نیز تنها با توحید اندیشی میسر است ولاغیر. یعنی اندیشه ای که از توحید شروع نشود به وحدت و انسجام و اتقان واقعی دست پیدا نمیکند.(1)
پ.ن:
1. یکی از ویژه ترین آثاری که در پی تبیین اندیشه توحیدی برآمده است هم نمیاینده لایقی برای توحید اندیشی می باشد و هم حائز شاخصه توحیدی اندیشی می باشد مقاله روح توحید نفی عبودیت غیر خدا از آیت الله العظمی سید علی خامنه ای می باشد.
#اندیشه_توحیدی
#توحید_اندیشی
#توحیدی_اندیشی
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#توحید #اندیشه_توحیدی #توحیدی_اندیشی #اصول_معماری_اندیشه_متعالی_اسلامی .
🔰#هیئت_اندیشه_توحیدی / #ادب_توحیدی_اندیشیدن
هیئت توحید در فعل را ادب می گویند؛ حال به دنبال این هستیم که هیئت توحید را در اندیشه و تفکر به عنوان فعل عقل دریابیم، هیئت توحید در اندیشیدن ما چه بروز و ثبوتی دارد؟!
هیچ جایی نیست که خالی از حقیقت توحید باشد. همه هستی جلوه گه حقیقت توحید است. اگر به لحاظ تکوینی اینچنین است در حیات انسانی نیز که تحت تسخیر اختیار انسانی است بایستی جهان های اجتماعی ما اینگونه پی ریزی شود.
همان طور که نغمه توحید و ندای لااله الا الله دعوتی است حامل یک سلب و یک ایجاب، حامل دعوتی نیز هست برای آنکه دستگاه فکر و اندیشه مان در جهت بسط حاکمیت و ربوبیت حضرت حق پی ریزی و معماری و مهندسی کنیم.
بر اساس دکترین توحید که واضح ترین بیان آن لا اله الا الله می باشد، هر اندیشه ای که خاستگاه خود را توحید قرار داده است بایستی حامل یک سلب و یک ایجاب باشد.
اندیشه ای، توحیدی است که نافی هر گونه وابستگی و انفعال در برابر قطب و جریان و مکتب غیر توحیدی باشد.
اندیشه توحیدی نافی وابستگی شخصیتی و هویتی به مکتب غیر توحیدی است.
اندیشه توحیدی نافی وابستگی به پارادایم معرفتی و نظام ارزشی غیر توحیدی می باشد.
اندیشه توحیدی نافی وابستگی به اندیشه برآمده از جهان فرهنگی غیر توحیدی می باشد.
اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر صورت بندی پایان تاریخ بر اساس جریان های فکری غیر توحیدی می باشد.
اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر هر اندیشه ایست که خط و مشی ای برای حیات انسانی رقم بزند.
اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر هر اندیشه ایست که توجیه گر ظلم فراگیر مستکبران و ستم پذیری مظلومان و مستضعفان باشد.
اندیشه ای توحیدی است که مُثبِت بسط توحید در ساحت های متنوع حیات بشری باشد.
اندیشه توحیدی در پی مهندسی و معماری توحّد هویتی و هویت توحیدی برای انسان است.
اندیشه توحیدی در پی صورت بندی پایان تاریخ بر اساس سنن الهی و قاعده لیظهره علی الدین کله می باشد.
اندیشه توحیدی به دنبال پدید آوردن جهان فرهنگی توحیدی و تنفس در این جهان فرهنگیست.
اندیشه توحیدی به دنبال پدید آوردن خرق پاردایم موجود و خلق پارادایم معرفتی توحیدی می باشد.
اندیشه توحیدی در پی آنست که توحید را در هیئت افعال انسانی بسان عقل و ادبی همساز با حقیقت هستی ترسیم و تصویر کند.
اندیشه توحیدی در پی آنست که جامعه بی طبقه توحیدی را صورت بندی کرده و آن را تحقق ببخشد.
اندیشه توحیدی در پی آنست که خط و مشی ای برای اثاره و ازدهار و شکوفایی عقلانیت و خرد بشری تبیین سازد.
اندیشه توحیدی فریادگر حمایت از مظلومان و مستضعفان و مقاومت و ستیز در برابر مستکبران می باشد.
اندیشه توحیدی به تمام زوایا و ابعاد زندگی انسان سر میزند و برای آن خط و مشی و سیاست تعریف میکند. اندیشه توحیدی، اندیشه ای ختمی برای صورت بندی پایان تاریخ می باشد...اندیشه ای که سیطره تام و تمام ربوبیت حق سبحانه را تصویر و ترسیم می سازد.
#اندیشه_توحیدی
#اصول_معماری_اندیشه_متعالی_اسلامی
..
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#توحید #اندیشه_توحیدی #توحیدی_اندیشی #اصول_معماری_اندیشه_متعالی_اسلامی .
بسم الله الرحمن الرحیم
المستعان بک یابن الحسن
🔰اندیشه بیطرف واقعیت یا افسانه؟!
چه بخواهیم و چه نخواهیم هر اندیشه محملی برای اثبات امری و نفی امری دیگر می باشد. اندیشه ها مدعایی دارند و در پی تبیین یا استدلال برای مدعای خود هستند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی به قطب و جریان و مکتب فکری ای وابستگی دارد و در پی اثبات و تفسیر مدعای آن قطب و جریان و مکتب فکری می باشد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی در ارض زیست جهان آن انسان رشد کرده و به ازدهار و شکوفایی رسیده است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی وابسته به فرهنگ برآمده از آنست که از ابعاد متنوع آن جهان فرهنگی تغذیه نموده و شالوده خود را پی ریزی نموده است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی گران بار و متاثر از پارادایم معرفتی ای است که در بستر آن این اندیشه روییده و بالنده گشته است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی به عنوان فعل عقل او در تثبیت حکومت یک فکر کنشگری دارد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل جهان بینی او، تصویر او از انسان و موضع انسان در برابر پدیده های طبیعی و انسانی می باشد چه با لوازم قریبه چه با لوازم بعیده
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل یک نظام محاسباتی برای تحلیل صحنه پیش روی اوست و روایت و تفسیر او از این صحنه است که مناسبات رفتاری و روانی او با صحنه را سامان میدهد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی می تواند مبشر نجات خلق های ستمدیده و مستضعف باشد میتواند ملعبه ظالمان و مستکبران باشد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی تعیین کننده مسیر و خط مشی زندگی و چهت گیری عملی اوست.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی میتواند زندگی ساز یا زندگی سوز باشد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی تغییری در جهت انحطاط یا در جهت پیشرفت و تعالی او می تواند رقم بزند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی میتواند دال بر اعتراض به وضع موجود و اثبات وضعی برتر باشد و یا توجیه گر وضع موجود و بی اعتنای به وضع برتر.
چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل راهی است که عقل و قلب و عمل آدمی در آن جاری و ساری می شود.
این ها واقعیت های بُعد فکریِ هویت و شخصیت انسان است، انسان بیش از آنکه با دانش زندگی خودش را سامان دهد با اندیشه و تفکر زندگی اش را سامان می دهد و این اندیشه به دلیل وابستگیهایی که دارد بیطرف بودنش یک امر موهومی بیش نیست. سوال در این است که اگر اندیشه و تفکر جهت دار است کدام قبله و جهت؟!
🔰#قبله_اندیشه
مطابق تفسیر قرآن، جهان انسانی حامل دو جریان و جبهه حق و باطل است و این دو از روز اول آفرینش الی یومنا هذا درگیر یک نزاع تاریخی و تمدنی بوده و هستند و اکنون این مسئولیت و رسالت به ما رسیده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
#والعصر*ان الانسان لفی خسر*الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر*
#عصر_ظلمت / #عصر_نور
#ولایت_شیطان/#ولایت_الله
#عصر_شرک_و_کفر/#عصر_توحید
#عصر_طواغیت/#عصر_انبیاء علیهم السلام
#عصر_امامت_مستکبران/#عصر_امامت_مستضعفان
اندیشه آدمی میتواند در جهت وسعت عصر نور باشد میتواند نباشد،
اندیشه آدمی در جهت بسط حاکمیت الله میتواند باشد میتواند نباشد.
اندیشه آدمی می تواند در جهت گسترش توحید و توحیدی زیستن باشد میتواند نباشد،
اندیشه آدمی میتواند در جهت تثبیت رسالت انبیاء گام بردارد میتواند اینگونه نباشد.
اندیشه آدمی میتواند زمینه ساز امامت مستضعفان و وراثت ارض توسط ایشان باشد میتواند اینطور نباشد.
در مقابل اندیشه آدمی میتواند در جهت وسعت ظلمت و بسط ولایت شیطان و سیاهی لشکری برای طواغیت و توجیه گر امامت مستکبران باشد.
هر چند افعال و اعمال جوارح انسانی قبله ای برای خود دارند(چه ظاهری چه باطنی) اما اندیشه و تفکر آدمی نیز #قبله ای برای خود دارند؛ قبله یک انسان حقیقت جو، انسانی که به فطرت خود پشت نکرده، انسانی که یکتاترین و عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید است. اندیشه و فکر آدمی میتواند نصرتی در جهت اعتلای جنود عقل باشد می تواند سیاهی لشکری برای جنود جهل باشد. عقل و وزیر آن خیر چیزی جز بسط توحید و حاکمیت توحیدی را طلب نمی کنند و از سوی دیگر جنود جهل هر چند با ظاهر و عنوان جنود عقل ظاهر شوند در جهت ضیق حاکمیت توحیدی فعالیت میکنند.
اندیشه و فکر انسانی جز برای حقیقت جویی نیست و شکر عملی منعم که مقوله ای فطریست آنست که اندیشه و فکر آدمی فقط و فقط برای اندیشه توحید و توحید اندیشی و توحیدی اندیشی خرج شود.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#انقلاب_اسلامی #اراده_الهی .
بسم الله الرحمن الرحیم
المستعان بک یابن الحسن
#گوش_سپردن_به_ندای_بی_صدای_انقلاب_اسلامی
استاد #طاهرزاده
انقلاب اسلامی اراده ی الهی است و از جنس قرآن و اهل بیت است و ذیل آنها آمده است. تکلیف مشخص کردن برای انقلاب مثل این است که بخواهیم برای قرآن تکلیف مشخص کنیم.
آن چیزهایی که اشاره به انقلاب اسلامی می کند همان انقلاب اسلامی است.انقلاب اسلامی را فقط می شود به آن اشاره کرد.
اشاره اش چیست ؟ این است که 40 سال است در مقابل استکبار ایستاده است. یعنی شن های طبس، یعنی شهدا، یعنی حججی...
# اگر می خواهیم سلوک کنیم باید رجوعمان را نسبت به حقیقت دورانمان یعنی انقلاب اسلامی درست کنیم.
ما باید تکلیف خومان را با این چیزی که ما را فراگرفته است و می بینیم که به سراغ ما آمده است و می توانیم با آن مرتبط باشیم ( انقلاب اسلامی ) مشخص کنیم.
من احدی را نمی شناسم زیر این آسمان که به این فکر نباشد که تکلیفش را با انقلاب اسلامی مشخص کند. زیرا که صورت هدایت خداست. اراده ی الهی برای هدایت بشر امروز تنها و تنها انقلاب اسلامی است.
#انقلاب_اسلامی یک حقیقت تاریخی است که هنوز ظهور نکرده است و در جایگاه آسمانی اش است. ما هنوز در مناسبات دیگری هستیم، ما در عهد با غرب هستیم.
انقلاب اسلامی دارای ذات است. شما اگر بخواهید آن ذات را فقط با مظاهر عادی اش ببینید عملا هیچوقت ذات را پیدا نمی کنید.
شما بدانید که هرچه امروز پیش می آید همه برای آن است که انقلاب اسلامی ظهور کند. تصمیم گیری های آنها باعث ظهور بیشتر انقلاب اسلامی می شود.
انقلاب اسلامی سنتی است که هیچوقت نمی رود. یک سنتی است که همه خواسته یا ناخواسته در اختیار او و سرباز او هستند.
همین طور که شیطان سگ پاسبان خداست، ترامپ هم سگ پاسبان آقای خامنه ای است.این ها فقط مأمورند نشان دهند چقدر رهبری الهی قدرت دارد.
#اقول
همان طور که غرب یک کل فراگیر است؛ انقلاب اسلامی که تا حد یک نزاع تمدنی و تاریخی با غرب درگیر شده است نیز یک کل فراگیر است.
تبلور سعه وجودی انقلاب اسلامی در جبال وجودی انسانهایی است که پدید می آورد امثال چمران ها و متوسلیان ها و امام موسی صدر ها و احمدی روشن ها و شهید حججی هایی است که اراده شان نظام سلطه را بنیاد برافکن است و نظام سلطه جز به حذف فیزیکی ایشان نمی اندیشد چون تمام دنیای غرب در وسعت وجودی ایشان مضمحل می شود.
تا ابو جهل ها و ابو سفیان ها نباشند بلندا و اوج و رفعت عقل و عدل و سعه صدر نبی خاتم ص مشخص نمی شود
تا ابن ملجم ها و ابوموسی اشعری ها نباشند مظلومیت در عین اقتدار علی علیه السلام روشن نمی شود.
تا ابن زیادها و یزید ها نباشند حماسه و عشق حسینی عالم گیر نمی شود.
عالم را بایستی از مجرای اراده الهی و هدایت الهی تفسیر کرد
ابو جهل ها هستند که زمینه ظهور کمالات اول شخص عالم خلقت را فراهم می سازد
ابن ملجم ها و ابوموسی اشعری ها هستند که زمینه تجلی کمالات امیرالمؤمنین علیه السلام را پدید می آورند.
ابن زیاد ها و یزیدها هم اینگونه هستند
یادمان باشد تعرف الاشیاء باضدادها
همچنین در زمانه#جنگ_احزاب این اتحاد کار و شرک و نفاق است که زمینه اعتلای ایمان و صبر اما مقاومت را فراهم می آورد
اگر جنگ احزابی نبود اگر ابتلا و به تعبیر قرآن زلزال شدید برای مؤمنین نبود آیا سره از ناسره و منافق از مومن شناخته می شد؟
اکنون که زمانه ما نیز زمانه جنگ احزاب است بایستی خوشحال باشیم و بدانیم اتحاد سعودی ها و اسرائیلی ها و آمریکایی ها و اذنابشون در منطقه چیزی جز بسط و سعه وجود برای ما به همراه ندارد.
بایستی خوشحال باشیم و بدانیم که جریان مکر الهی عالب بر تمام مکرها و شیطنت های شیطان اکبر است و آزمایشی برای ماست که صداقت مان در امانت داری رسالت نبی ختمی آزموده شود.
بایستی خوشحال باشیم و بدانیم جریان عالم بر مبنای سنت#تمحیص و محوضت و جدا شدن حق از باطل در جریان است و جنگ احزاب هم یکی از همین گردنه هاست...
بایستی خوشحال باشیم و بدانیم در قفس و زندان یاس هست که ایستادگی ها و پایمردی ها و استقامت های خالص و یقینی روشن می شود.
به قول امام ره:
⭕️هرضرری که به ما وارد شد،یک #نفعی هم پهلویش بود بزرگتر...
#اراده_الهی
#ذات_انقلاب_اسلامی
#سنت_تمحیص
.
🔰ما #بازیچه_شتابها هستیم،مگر هنگامی که #از_پیش #طرحی داشته باشیم.
#برنامه_ریزی_راهبردی
#راهبری_هدایت_محور
#مسیر_سعادت_انسان
#طرح_راهبردی_نهضت
.
بسم الله
💠برخی به علت آنکه بهره ای از #زیست_رهبرانه نبرده اند و اساسا #گارد_رهبری داشتن را #تجربه نکرده اند گمان برده اند که بله امام خمینی ره هیچ #طرح و #نقشه ای از پیش برای #پیشبرد_اهداف خود و #نهضت_اسلامی نداشت بلکه او به واسطه اخلاص و معنویتی که داشت به چنین موفقیتی دست پیدا کرد.
اینان خیالی خام و توهمی کودکانه در سر پرورانده و خلأ و نقصان خود را پشت این تحلیل خام مخفی کرده اند؛ بخشی از مطالب #حضرت_امام ره از کتاب #ولایت_فقیه ایشان خود گویای همه چیز است.
صد البته این بیان نافی #حیات_معنوی و #مخلصانه امام خمینی ره نیست بلکه بیانگر آنست که لازم است همه عوامل را با هم دید.
اگر نمی فهمیم لزومی ندارد نفهمیدنمان را به شخصیتی که کیلومترها با ما فاصله دارد نسبت بدهیم:
🔰🔰🔰
🔰#سیره_عملی امام صادق علیه السلام در #مواجه_با_حکومت_طاغوت
در روايتى كه قبلًا آوردم دقت كنيد. مىبينيد حضرت امام صادق (ع) در شرايطى كه تحت فشار حكام ستمكار قرار دارد و در حال تقيه به سر مىبرد و قدرت اجرايى ندارد و بسيارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مىبرد، براى مسلمانان تكليف معين مىكند، و حاكم و قاضى نصب مىفرمايد. آيا اين كار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولًا بر اين نصب و عزل چه فايدهاى مترتب است؟
🔰ضرورت #طراحی و #برنامه_ریزی برای تشکیل حکومت اسلامی
مردان بزرگ، كه داراى سطح فكر وسيعى مىباشند، هيچ گاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود- كه در زندان و اسارت به سر مىبرند و معلوم نيست آزاد مىشوند يا نه- نمىانديشند؛ و براى پيشبرد هدف خويش در هر شرايطى كه باشند طرح نقشه مىكنند تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نيافتند، ديگران- هر چند بعد از دويست يا سيصد سال- دنبال اين طرح بروند و اجرا نمايند. اساس بسيارى از نهضتهاى بزرگ به همين صورتها بوده است.
رئيس جمهور سابق اندونزى، سوكارنو ، در زندان داراى اين افكار بوده، و نقشهها كشيده و طرحها داده كه بعداً به اجرا درآمده است.
امام صادق (ع) علاوه بر دادن طرح، نصب هم فرمودهاند. اين نصب امام (ع) اگر براى آن روز بود، البته كار لغوى محسوب مىشد؛ ولى آن حضرت به فكر آينده بودند. مثل ما نبودند كه فقط به فكر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فكر امت بوده؛ فكر بشر بوده؛ فكر همه عالم بوده است. مىخواسته بشر را اصلاح كند؛ و قانون عدل را اجرا نمايد. او بايد در هزار و چند صد سال پيش طرح بدهد، نصب نمايد تا آن روز كه ملتها بيدار شدند، ملت اسلام آگاه گرديد و قيام كرد، ديگر تحيرى نباشد وضع حكومت اسلامى و رئيس اسلام معلوم باشد.
🔰#استقامت و #جدیت_راهبرانه در کنار طراحی و برنامه ریزی
اصولًا دين اسلام و مذهب شيعه و ساير مذاهب و اديان به همين نحو پيشرفت كرده است؛ يعنى ابتدا جز طرح چيزى نبوده؛ و سپس بر اثر ايستادگى و جديت رهبران و پيامبران به ثمر رسيده است.
موسى شبانى بيش نبود و سالها شبانى مىكرد؛ آن روز كه براى مبارزه با فرعون مأمور شد، ياور و پشتيبانى نداشت؛ ولى بر اثر لياقت ذاتى و ايستادگى خود با يك عصا اساس حكومت فرعون را برچيد. شما خيال مىكنيد اگر عصاى موسى دست من و جنابعالى بود، اين كار از ما مىآمد؟ #همت و #جديت و #تدبير موسى مىخواهد تا با آن عصا بساط فرعون را به هم بريزد. و اين كار از هر كسى ساخته نيست.
پيغمبر اكرم (ص) وقتى كه به رسالت مبعوث شد، و شروع به تبليغ كرد، يك طفل هشت ساله (حضرت امير (ع)) و يك زن چهل ساله (حضرت خديجه) به او ايمان آوردند. جز اين دو نفر كسى را نداشت. و همه مىدانند كه چقدر آن حضرت را اذيت كردند و كارشكنيها و مخالفتها نمودند. ليكن مأيوس نشد، و نفرمود كسى ندارم. ايستادگى كرد؛ و با #قدرت_روحى و #عزمى_قوى از «#هيچْ» رسالت را به اينجا رسانيد كه امروز هفتصد ميليون جمعيت تحت لواى او هستند.
ولايت فقيه(حكومت اسلامى)، ص: 136
🔰🔰🔰
آنچه که یکی از ضرورتهای اساسی کنونی ماست شناخت و فهم عمیق و دقیق #طرح_راهبردی_نهضت در #منظومه_فکری #امامین_انقلاب می باشد.
بدون شناخت و فهم #طرح_راهبردی_نهضت فعالیت های ما یاریگری و #نصرت_ولی را رقم نخواهد زد.
پ.ن:
سخنان شعارگونه و ایده های حضرت امام ره را بایستی در چارچوب همین #طرح_راهبردی قرائت کرد و الا اساسا این شعارها ذکر نشود بهتر است.
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
تامل و کنکاشی در #طرح_راهبردی_نهضت از مجرای #منظومه_فکری #امامین_انقلاب .
بسم الله
المستعان بک یابن الحسن
🔶🔷🔶تامل و کنکاشی در #طرح_راهبردی_نهضت از مجرای #منظومه_فکری #امامین_انقلاب
🔹🔸🔹بخش #اول: بررسی دیدگاه# امام_خمینی ره
🔰بسط توحید هدف انقلاب اسلامی
🔷اهتزاز پرچم لااله الا الله بر قلل رفیع کرامت انسانی
"ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم."
و در ادامه میفرمایند:«ما درصدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظامی هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج کنیم»
صحیفه امام خمینی ره - جلد ۲۱ - صفحه ۸۸
شاید بتوان لبّ حرف طرح امام را همین سخن دانست که در پیام قطعنامه بیان میکنند. ایشان همین مقوله را با بیانی دیگر در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ در جلسه ای به مناسبت عید سعید فطر تبیین میکنند:
🔷#بسط_توحید هدف #بعثت انبیاء علیهم السلام
"آنچه که انبیا برای او مبعوث شده بودند و تمام کارهای دیگر، مقدمه اوست، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است که چطور است؛ ارائه عالم به آن طوری که هست، نه به آن طوری که ما ادراک میکنیم. و دنبال این بودند که همه تهذیبها، تعلیمها و همه کوششها در این باشد که مردم را از این ظلمتکدههایی که همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غیر حق تعالی نور نیست، همه ظلمتاند و اگر چنانچه، ما از این حجابهای ظلمانی بیرون برویم و همینطور اگر موفق بشویم از حجابهای نورانی هم بیرون برویم و همه حجابها را خرق کنیم، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده میکنیم و غیر او کسی نیست، سراب است. البته به آن معنای کاملش، نادری از اولیای خدا به تبع انبیا موفق شدند و دیگران مراتب پایینتر را، تا برسد به ما که هیچ."
صحیفه امام خمینی ره - جلد ۱۹ - صفحه ۲۸۴
🔶انقلاب اسلامی ایران به نوعی بازتولید بعثت نبی اکرم 14 قرن پس از بعثت نبی ختمی ص بود. بعثت نبی ختمی حامل دو انقلاب بود. یک انقلاب باطنی و یک انقلاب ظاهری؛ یک تحول درونی و یک رستاخیز و تحول اجتماعی.
دغدغه ها انسان سازند و حضرت امام ره با دعوت به یکتا ترین و عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید این بازتولید را رقم زد. حضرت امام ره با دادن دغدغه ای برتر و بالاتر به امت ایران حیاتی نوین به مردم ایران بخشید. حضرت امام ره سالیانی دراز با این دغدغه زیسته بود و جان و نفس خود را با توحید ناب صیقل داده بود و تحول و رستاخیز اجتماعی مردم ایران انعکاس و پژواک تحول درونی امام ره بود که فطرت پاک انسانها تبلور یافت و بدین ترتیب انقلاب اسلامی ایران در سال 57 با هدف بسط و اعتلای کلمه توحید(لااله الا الله) به موفقیت رسید.
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
تامل و کنکاشی در #طرح_راهبردی_نهضت از مجرای #منظومه_فکری #امامین_انقلاب .
🔰#حاکمیت_الله #میزانی برای سنجش بسط توحید
🔷حضرت امام ره حاکمیت الله در نفس و جان ما و در جامعه را میزان و معیاری برای بسط و ضیق توحید بر می شمارند:
"خدای تبارک و تعالی، یک میزانی در قرآن کریم قرار داده است که با آن میزان ما باید خودمان را و دیگران را بشناسیم. میفرماید که: اللهُ ولیُّ الَّذینَ آمَنوُا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا اوْلیاءُ هُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ الَی الظُّلُماتِ. میزان در مؤمن و غیر مؤمن؛ مؤمن واقعی و غیر مؤمن این است که کتاب خدا میفرماید که چنانچه مؤمن است، خدای تبارک و تعالی ولیّ اوست، و مؤمنین را خدای تبارک و تعالی از همه ظلمتها، از همه تاریکیها، از همه چیزهایی که انسانها را محجوب میکند از حق تعالی، از همه اینها اخراج میکند و در نور وارد میکند. این انسانی که در اینجا غرق حجابهاست، غرق ظلمات است، اگر ایمان واقعی بیاورد، از همه انواع ظلمات، خداوند او را خارج میکند و به نور وارد میکند. یک قلب ظلمانی که در این عالم تمام چیزهایش حجاب است برای او، این حجابها را خدای تبارک و تعالی، یکی پس از دیگری برمیدارد و نور را به جای آنها میگذارد، که نور مطلق همان جمال خودش هست. ما اگر بخواهیم خودمان را بسنجیم و کسانی که مدعی هستند بسنجیم، باید ببینیم که این میزان؛ این دو تا میزانی که خدای تبارک و تعالی برای معرفی مؤمنها و غیر مؤمنها فرموده است، در خودمان هست یا نیست...فکر کنید که آیا قلب شما یک قلب نورانی متوجه به نور است، یا یک قلب ظلمانی متوجه به آمال شیطانی یا الله است یا طاغوت. این از این دو حال خارج نیست: یا حکومت در ما، حاکم در ما الله است یا حاکم در ما طاغوت است. چنانچه ما توجهمان به این دنیا و به این مسائلی که بر ما عرضه میشود در دنیا، توجهمان به عالَم طبیعت است، هرچه میخواهیم برای خودمان میخواهیم، هر کاری میکنیم خدا در کار نیست، ما از طاغوتیم و اولیای ما هم طاغوت است. و چنانچه خودمان را تهذیب کنیم، خودمان را تربیت کنیم، و از اینغلافهایی که هست خارج کنیم، و به مبدأ نور برسیم، و قلب ما متوجه به حق تعالی باشد، به نور مطلق باشد، خدمتگزار حق باشیم، هرچه نعمت خدا به ما داده است در خدمت او صرف کنیم، این علامت این است که ما از ظلمتها یا از بعض ظلمتها خارج شدیم و به نور یا بعض مراتب نور وارد شدیم."
صحیفه امام خمینی ره - جلد ۱۲ - صفحه ۳۵۳
🔰#امامت_امت بستر ظهور حاکمیت الله
🔷اما حضرت امام ره تحقق تامّه حاکمیت الله را به ابتنای آیه وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ(آیه 5 سوره قصص) به تحقق تامّه اراده حق تعالی میدانند و این اراده در صورت #امامت_امت و #وراثت_مستضفین محقق می شود. حضرت امام ره مردمسالاری دینی(جمهوری اسلامی) را مجرایی برای تحقق امامت امت و اراده الهی دانسته و اراده مردم را تبلوری از اراده الله قلمداد می کنند؛ به عبارت دیگر حاکمیت الله محقق نمی شود مگر با جریان یافتن اراده الهی و اراده الهی جریان نمی یابد مگر در صورت اراده الهی امت.
ایشان در پیامی که در 12 فروردین 1358 به مناسبت سالروز جمهوري اسلامي ايران صادر کردند این چنین می فرمایند:
"خداوند تعالي بر ما منت نهاد و رژيم استكبار را با دست تواناي خود كه قدرت مستضعفين است در هم پيچيد و ملت عظيم ما را ائمه و پيشواي ملتهاي مستضعف نمود، و با برقراري جمهوري اسلامي، وراثت حقه را بدانان ارزاني داشت. من در اين روز مبارك، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوري اسلامي ايران را اعلام ميكنم... صبحگاه 12 فروردين - كه روز نخستين حكومت الله است - از بزرگترين اعياد مذهبي و ملي ماست. ملت ما بايد اين روز را عيد بگيرند و زنده نگه دارند. روزي كه كنگرههاي قصر 2500 سال حكومت طاغوتي فرو ريخت، و سلطه شيطاني براي هميشه رخت بربست و حكومت مستضعفين كه حكومت خداست به جاي آن نشست."
💢لبّ کلام: از دیدگاه امام خمینی ره هدف انقلاب اسلامی بسط و اعتلای کلمه توحید(لا اله الله) می باشد. میزان در بسط توحید، حاکمیت الله در نفوس می باشد و حاکمیت الله و تحقق اراده الهی تنها از مجرا و بستر امامت امت و قیام لله مستضعفین و شکوفایی فطرت انسانی صورت می پذیرد.
#بسط_توحید
#حاکمیت_الله
#امامت_امت
.