ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#اندیشه_توحیدی #توحید_اندیشی #توحیدی_اندیشی .
بسم الله
المستعان بک یابن الحسن
توضیحی در باب تفکر و اندیشه توحیدی و نسبت توحید اندیشی و توحیدی اندیشی
🔰پرده اول: ضرورت تفکر و اندیشهورزی برای عبور از بحرانها
برای کارهای بزرگ چه چیز لازم است؟ بیتردید کارهای بزرگ عزمهای بزرگ میخواهد. بیتردید حرکتهای بزرگ اجتماعی به نیروهای پیشرو و پایه احتیاج دارد. مطمئناً حرکتهای بزرگ به صبر و استقامت نیازمند است، منتهی باید این را باور کنیم که تحولات بزرگ انسانی به تغذیۀ فکری متفاوت احتیاج دارد. ما نیروهای مذهبی و انقلابی در این باره دچار سهلنگری و سادهانگاری هستیم.
یک کار متفاوت، یک حرکت متفاوت به فکر متفاوتی نیازمند است. حجم و وزن فکر مدام برای دستیابی به قلههای پیشرفت و گذر کردن از گردنه ها در نسبت با سایر امور همانقدر متفاوت است که ما در فتح قله اورست و یک قله نه چندان بلند متفاوت فکر و برنامه ریزی میکنیم.
همان طور که مقام معظم رهبری بارها متذکر شده اند برای حل چالشها و آسیبهای متنوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی امروز به ذهنهای نیرومند و صاحبان افکار بلند احتیاج داریم.
«يك جامعه بدون دارا بودن استخوانبنديهاى ذهنىِ قوى، در حركت جهانى نخواهد توانست از سربالاييهاى دشوار و پيچهاى سخت عبور كند. بنابراين، جامعه همچنان كه به بدنهى فكرى نياز دارد، به نقطهى ممتاز فكرى هم نياز دارد.« (مقاممعظمرهبری حفظهاللهتعالی3ر7ر81)
همچنین ایشان معتقدند اصل تحقق انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نبود و بدون ارائۀ یک فکر قوی ممکن نبود بتوان انقلاب را به راه انداخت و به پیروزی رساند.
«یک نهضت بزرگ اگر بخواهد در میان مردم پا بگیرد؛ جا پیدا کند؛ با قبولِ نخبگان و زُبدگان جامعه مُواجه شود، باید حرف و سخن نو به صحنه بیاورد و داشته باشد. با شعار مردم را چهار صباح میشود در صحنه نگه داشت؛ اما مبارزهی بنیانی را با صِرف شعارهای سطحی و پوک ـ که در دهان بعضیها میبینید ـ نمیتوان راه انداخت، بلکه برای آن مبارزه و در صحنه نگه داشتن مردم، فکر لازم است؛ برای پشتوانهی حرکت عظیم مردمی، یک سد و تکیهگاه مستحکم فکری لازم است. امام بزرگوار نهضت ما توانست این تکیهگاه مستحکم فکری را از اسلام استخراج کند.
پایههای عمدهی این تفکر همان اصول اسلامی بود که بازشناسی و بازفهمی میشد، بدون اینکه مورد بیاعتنایی قرار گیرد.»(بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجی، ۱۸/3/1382»
حجم اهمیت مقوله فکر و اندیشه ورزی آنچنان است که رهبری نه تنها در نخستین نشست اندیشه های راهبردی عرصه فکر را یکی از چهار عرصه اصلی و اساسی پیشرفت قلمداد میکنند بلکه در صحنه عینی نیز مسئولان جبهه فرهنگی انقلاب را موظف به تشکیل هیئتهای اندیشه ورز از نخبگان و فرهیختگان دینی می کنند.
[عرصههای پیشرفت را به طور کلی بایستی مشخص کنیم] در درجهی اول، پیشرفت در عرصهی فکر است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعهی متفکر حرکت دهیم؛ این هم درس قرآنی است. شما ببینید در قرآن چقدر «لقوم یتفکّرون»، «لقوم یعقلون»، «أفلا یعقلون»، «أفلا یتدبّرون» داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشهورزی را در جامعهی خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البته این از مجموعهی نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البته این راهبردهائی دارد، الزاماتی دارد. ابزار کار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ که باید در برنامهریزیها اینها همه لحاظ شود و بیاید.۱۳۸۹/۰۹/۱۰
البته این حجم از تاکید از جانب ایشان ریشه در رسالت تاریخی نبیّ مکرم اسلام و بلکه همه انبیاء و اوصیاء علیهم السلام دارد:
اولین کار پیامبر مکرم اثارهی عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد میدهد، انسان را به دین میکشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار میکند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالتآمیز و دلدادن به دنیا باز میدارد؛ عقل این است. لذا اولْکار این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد؛ تکلیف ما هم این است.۱۳۸۸/۰۴/۲۹
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله #توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش
🔰پرده سوم: #انقلاب_اسلامی، #عبودیت، #آزادی_امت
انقلاب اسلامی را عبودیت یک امت در بعد تاریخی و اجتماعی می دانیم چون مردم با رهنمودهای امام ره به قیام لله برخواستند و به واسطه مرتبتی که امام بدیشان هدیه کرد مبتنی بر عقلانیتی انقلابی از خویشتن خویش نفی اراده کردند و اراده امام امت را بر اراده خویش مقدم داشتند و بدین واسطه بند ننگ و ذلت را از خویشتن تاریخی خویش گسستند و عزیزانه استقلال خود را فریاد زدند.
به واسطه انقلاب اسلامی، حزب خدا بود که در امت ایران متعیّن شد و حزب خدا اراده ای جز اراده حق نداشت فلذا حضرت امام ره حکومت جمهوری اسلامی بر آمده از اراده و قیام امت ایران را حکومت الله بر روی زمین خواند.
ولیّ بر حق جامعه فقط ازدهار و شکوفایی همه #حقیقت_انسانی امت را میخواهد و این همان خواست مردم است و مردم به واسطه ولایت و پیوستگی با ولیّ بر مدار عشق و عقل و حماسه اراده ولی جامعه را بایستی محقق کنند تا به آزادی حقیقی برسند.
🔰پرده آخر: کلامی از امام حیّ امت در باب #توحید و #آزادی
در اسلام مبناى اصلى آزادى انسان، توحيد است. البته دوستان بعضى از موارد ديگر را هم ذكر كردند - آنها هم درست است - اما آن نقطهى كانونى، توحيد است. توحيد فقط عبارت نيست از اعتقاد به خدا؛ توحيد عبارت است از اعتقاد به خدا، و كفر به طاغوت؛ عبوديت خدا، و عدم عبوديت غير خدا؛ «تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرك به شيئا». نميگويد «لا نشرك به احدا» - البته يك جائى هم «احداً» دارد، اما اينجا اعم از آن است - ميفرمايد: «و لا نشرك به شيئا»؛ هيچ چيزى را شريك خدا قرار ندهيد. يعنى شما اگر از عاداتِ بىدليل پيروى كنيد، اين برخلاف توحيد است؛ از انسانها پيروى كنيد، همين جور است؛ از نظامهاى اجتماعى پيروى كنيد، همين جور است - آنجائى كه به ارادهى الهى منتهى نشود - همهى اينها شرك به خداست، و توحيد عبارت است از اعراض از اين شرك. «فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى»؛كفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ايمان به خدا. خب، اين معنايش همان آزادى است. يعنى شما از همهى قيود، غير از عبوديت خدا، آزاديد.
بنده سالها پيش در نماز جمعهى تهران، ده پانزده جلسه راجع به همين بحث آزادى صحبت كردم؛ آنجا به يك مطلبى اشاره كردم و گفتم ما در اسلام، خودمان را بندهى خدا ميدانيم؛ اما بعضى از اديان، مردم و خودشان را فرزند خدا ميدانند. گفتم اين يك تعارف است؛ فرزند خدا هستند و غلام هزاران انسان، غلام هزاران شىء و شخص! اسلام اين را نميگويد؛ ميگويد فرزند هر كس ميخواهى، باش؛ فقط بايد غلام خدا باشى، غلام غير خدا نبايد باشى. عمدهى معارف اسلامى كه در باب آزادى وجود دارد، ناظر به همين نكته است.
بيانات در چهارمين نشست انديشههاى راهبردى ۱۳۹۱/۰۸/۲۳
#آزادی
#اندیشه_توحیدی
#توحید_اندیشی
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟ حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت و عطشناک حقیق
بسم الله
#توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان
💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠
🔰تفسیر ارزش فطری آزادی با رویکرد #توحیدی🔰
در پست پیشین
سوالی مطرح کردم، که سوال و جواب را در ادامه می آورم:
🔰پرده اول:#عبودیت_الله و ساحت اندیشه و دانش
💢❓💢سوالی که مطرح می شود این است که چگونه عرصه دانش و اندیشه ساحتی برای عبودیت شود؟! چرا که آزادی در تفکر و اندیشه رکن رکین آن است و این مقوله با تعبّد که سلب آزادی است جمع نمی شود؟! تعبّد یعنی اطاعت بی چون و چرا در حالیکه فکر و دانش عرصه ایست که اطاعت بی چون و چرا در آن بی معناست.
و پاسخ چنین گفتم:
در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟
حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت، و عطشناک حقیقت است. این حقیقت است که او را از این سو بدان سو می کشاند.
عظیم ترین حقیقت هستی توحید است و تمامی حقایق دیگر تبلور این حقیقت اند.
اصل مبارزه از حقیقت توحید نشأت گرفته است. آنگاه که انبیاء الهی دعوت به حق و توحید را مطرح ساختند عظیم ترین جبهه گیری ها و موضع گیری ها علیه ایشان به راه افتاده است.
اگر کسی به حقیقت توحید نرسیده می تواند آزادانه بیندیشد و به حقیقت توحید برسد. اما اگر کسی به توحید رسید دیگر اندیشیدن ذیل این حقیقت هستی را بپذیرد.
چرا که استنکاف و استکبار در برابر اندیشیدن ذیل عظیم ترین حقیقت هستی چیزی جز دور شدن از حق و حقیقت و غرق شدن در دریای توهمات و خیالات را برای انسان به ارمغان نمی آورد.
اما از جهتی دیگر میخواستم بدین پرسش نیز بپردازم:
🔰پرده دوم: #آزادی، #اسارت، #عبودیت
آزادی یعنی بدون تقید بودن، رها بودن از هر قید و بندی...
گفته می شود آزادی اگر هر قیدی بخورد دیگر از جوهره مفهومی خودش خارج میشود و دیگر آزادی، آزادی نیست.
به عبارت دیگر آزادی وقتی آزادی است که ورا و فرای هرگونه قیدی باشد. اگر قید دین یا توحید یا هر قید دیگری بدان خورد دیگر آزادی نیست.
با این تعبیر اگر بخواهم همراهی کنم می نویسم که بزرگترین قید آزادی برای بشر امروز خود بشریت است. بشریت با کوتاه قدی خودش خود را در حصار و قفسی تنگ محدود کرده و مدام با کوچک تر خویشتن تاریخی خودش آزادی خودش را محدود تر می کند.
آزادی وقتی آزادی است که لذت بی حد و حصر پدید بیاورد.
آزادی وقتی آزادی است که ازدهار و شکوفایی استعدادهای انسانی را رقم بزند.
آزادی وقتی آزادی است که اثاره دفائن عقول بشریت را رقم بزند.
آزادی وقتی آزادی است که انسان را از خویشتن خویش رها کند.
شاید در نظر اولیه آزادی را همگان بخواهند برای بی قید و شرط اعمال کردن اختیار و اراده خویش...
اما این اراده محصور در خویشتن من است؛ اراده ای متعالی است که من را از بند خودم آزاد کند.
و اینجاست که عبودیت معنا پیدا می کند. عبودیت یعنی عقلانیتی برتر و نوین که آدمی به اختیار و با اراده خویش از خود نفی اراده میکند. به عبارت دیگر محتوای اراده او، نفی اراده از خود است. نفی اراده از خویش برای رها شدن از بزرگترین قید و بند آزادی یعنی خویشتن خویش یعنی نفس اماره!
وقتی من در قید و تعلقات خودم هستم، وقتی رها و مرسل از هر گونه تقید نمیتوانم برای کمال خویش تلاش کنم این چه آزادی است که به دنبال آنم؟!
این آزادی نیست این عین اسارت است. آنچه غرب سر میدهد آزادی حقوق بشر نیست بلکه اسارت روز افزون بشریت است.
در قرآن به تکرار با این عبارت مواجه شده ایم:
و اذکر عبدنا...
عبد خدا کسی است که اراده او فانی در اراده خداوند است؛ عبد به اختیار و با اراده خویش از خود نفی اراده کرده است و چیزی نمانده جز اراده حق...
#اندیشه_توحیدی، حماسه ای نوین برای درنوردیدن اسارت های اندیشه امروزی بشر است.
#اندیشه_توحیدی، اندیشه آزادی و #آزادی_بخش_اندیشه_هاست.
#اباحيت و #آزادى امروزین غرب که بر جايگاه #زئوس تکیه زده (كه رب الارباب و خداوندِخداوندگاران بود) چیزی جز تندیس #اسارت_بشریت نیست.
#آزادی امروزین غرب چیزی جز قفسی تنگ برای تحقیر #انسان نیست.
#آزادی امروزین غرب چیزی جز لفظی مهمل برای رسیدن مستکبران به مطامع خویش نیست.
.
در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟
حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت و عطشناک حقیقت است. این حقیقت است که او را از این سو بدان سو می کشاند.
عظیم ترین حقیقت هستی توحید است و تمامی حقایق دیگر تبلور این حقیقت اند.
اصل مبارزه از حقیقت توحید نشأت گرفته است. آنگاه که انبیاء الهی دعوت به حق و توحید را مطرح ساختند عظیم ترین جبهه گیری ها و موضع گیری ها علیه ایشان به راه افتاده است.
اگر کسی به حقیقت توحید نرسیده می تواند آزادانه بیندیشد و به حقیقت توحید برسد. اما اگر کسی به توحید رسید دیگر اندیشیدن ذیل این حقیقت هستی را بپذیرد.
چرا که استنکاف و استکبار در برابر اندیشیدن ذیل عظیم ترین حقیقت هستی چیزی جز دور شدن از حق و حقیقت و غرق شدن در دریای توهمات و خیالات را برای انسان به ارمغان نمی آورد.
💠🔰💠 #اندیشه_توحیدی
آیه «انا لله و انا الیه راجعون» یک گزاره راهبردی در ساخت و معماری اندیشه مترقی و متعالی اسلامی است.
اندیشمندان ما اگر میخواهند یک ساخت مترقی از اندیشه اسلامی را رقم بزنند بایستی که اندیشیدنشان و اندیشه شان را از توحید شروع کنند.
حقیقت توحید از آن جهت که همه حقایق را به صورت مندمج در خود دارد بسان نور سفیدی است که با قرار گرفتن در پشت منشور طیفی از نورهای رنگارنگ را به تجلی در می آورد.
عدالت، آزادی، کرامت، پیشرفت و تکامل و ... همه اینها حقایقی هستند که از توحید نشأت می گیرند و رسالت این حقایق هم این است که حیات انسانی را چه فردی و چه اجتماعی را به سوی عظیم ترین حقیقت هستی هدایت کنند.
اندیشه اسلامی بایستی از توحید شروع شود و برای #بسط_توحید، بسط یابد و غایتی جز توحید نداشته باشد: «انا لله و انا الیه راجعون»
توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی حقیقتیست که همه حقایق را نظام و تقدیری متقن و احسن بخشیده است.
اگر میخواهیم ترجمان اندیشه ای و دانشی این نظام و تقدیر متقن و احسن را در ذهن و فکر خود داشته باشیم لازم است که اندیشیدنمان از توحید باشد و برای توحید باشد و به سوی توحید باشد.(3)
اندیشه هایی که منقطع از توحید شروع می شوند...
یا نظام و چینشی استوار ندارند،
و یا اگر به ظاهر نظام و چینشی استوار و متقن دارند در نهایت به حقیقتی پایدار برای حیات انسانی منتهی نمی شوند.
فرق اندیشیدن اسلامی با اندیشیدن غربی که از توحید شروع می شود آنست که انسان در بدو امر در مواجهه با باطن عالم قرار می گیرد اما اندیشیدن غربی در لایه ظاهری حیات دنیا گرفتار می شود و تمام محاسبات خود را بر اساس داده های این لایه های ظاهری بنا می کند.
اندیشه ای که مفاهیم آن آبشخوری غیر از توحید دارد نمی تواند به عاقبت نیکویی منتهی شود چرا که بر ممشای صیرورت تکوینی حقیقت عالم، این اندیشه تکوّن نیافته است.
پی نوشت:
1. حدیث قرب نوافل:
الكافى باسناده عن حماد بن بشير قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول :
قال رسول الله صلى اللّه عليه و آله : قال الله عزوجل
من اهان لى وليا فقد ارصد لمحاربتى ، و ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضت عليه و انه ليتقرب الى بالنافله حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها، ان دعائى اجبته و ان سالتى اعطيته ، و ما ترددت عن شى انا فاعله كترددى عن موت المومن ، يكره الموت واكره مساءته
2. حدیث قرب فرائض:
قال الله عزوجل ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضته عليه ، و ما زال يتقرب الى عبدى بالفرائض حتى اذا ما احبه و اذا احببته كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها.
3. یکی از معدود کارهای شایسته ای که در این وادی صورت گرفته است مقاله «#روح_توحید، #نفی_عبودیت_غیر_خدا» از سید علی خامنه ای می باشد که هم به لحاظ روشی و هم به لحاظ محتوایی توحیدی است. متاسفانه این رویه استوار آنچنان که باید و شاید از جانب اندیشمندان ما جدی گرفته نشد.
#توحید
#عبودیت
#اندیشه_توحیدی
#توحیدی_اندیشی
.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
#توحید #اندیشه_توحیدی #توحیدی_اندیشی #اصول_معماری_اندیشه_متعالی_اسلامی .
💠 #توحید، #عبودیت و #ساحت_اندیشه
🔰توحید و عبودیت
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56/الذاریات)
این آیه بنا بر استثنا در سیاق نفی، انحصار مؤکد را می رساند. عبودیت تنها و تنها هدفی است که انسان برای آن خلق شده است.
اما این هدف چه گستره و عمقی را در بر می گیرد؟
همان گستره و عمقی که عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید دارد، این هدف یعنی عبودیت نیز به همان اندازه گستره و ژرفا دارد.
گستره و ژرفای حقیقت توحید هم به واسطه گزارشات شهودی عرفا در دانش عرفان نظری تبیین گشته و هم با تبیین فلسفی و برهانی در دانش فلسفه خاصه حکمت متعالیه.
صرفا افعال ما نیست که بایستی رنگ و بوی توحیدی بگیرد.
بلکه این #زندگی ما با همه ساحتها و شئوناتش است که بایستی جز صبغة الله چیزی جز از آن نمودار نگردد.
نه تنها #نظام_رفتاری ما، بلکه #نظام_حساسیتها و گرایش و عواطف ما و #نظام_اندیشه ما نیز بایستی عبودیت خدا در آن به عنوان هدف همیشه مد نظر باشد.
در دانش فلسفه تبیین می گردد که علت فاعلی متمم علت غایی است و فاعل با غایت گرفتن امری از جنس غایت می شود و بلکه در صیرورتی خود غایت می شود.
پس انسان با هدف گرفتن توحید در همه ساحت های زندگی اش، از جنس توحید می شود و انسان به جایی می رسد که
كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها(حدیث قرب نوافل/در قرب نوافل حق تنزل مى كند و چشم و گوش عبد مى شود كه شنونده و بيننده عبد است)(1)
بلکه انسان در صعودش به جایی می رسد که
كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها(حدیث قرب فرائض/در قرب فرائض عبد ترفع مى يابد و صعود و عروج پيدا مى كند و بالا مى رود و چشم و گوش حق مى شود كه گوينده و شنونده بيننده حق است)(2)
🔰توحید و دانش و اندیشه اسلامی
از روز اول آفرینش و حتی خود آفرینش چیزی جز #بسط_توحید نبوده است. دغدغه تاریخی انبیاء نیز چنین بوده و اوصیاء و اولیاء نیز در همین راه خون خود را فدا کرده اند.
در این میان نیز دانشهای اسلامی به نوعی هدف غایی که دنبال می کرده اند چیزی جز #بسط_توحید نبوده است.
دانشمندان و اندیشمندان بزرگ اسلامی نیز به این هدف غایی التفات داشته اند اما گاه این هدف در اندیشه طفلان و نااهلان عرصه دانش و اندیشه به فراموشی و غفلت سپرده میشده و می شود.
#فقه_موجود در راستای تبیین و ترسیم زندگی موحدانه در ساحت افعال #فرد_مکلف و بسط #ولایت_الله در این زمینه بوده است.
دانش #کلام نیز در پی حراست از مرزهای #عقاید_توحیدی پی ریزی شده است.
همچنین دانش #فلسفه_اسلامی با دغدغه شناخت عظیم ترین حقیقت هستی یعنی #توحید بسط پیدا کرده است.
آنجا که در #اصالت_وجود صحبت می کند او چیزی غیر از شناخت حق تعالی را دنبال نکرده،
آنجا که رابطه علیت را تقریر نوینی صدرا از آن ارائه داد به دنبال آن بود که «کلّ من علیها فان» را به واسطه #وجود_فقری تبیین کند.
آنجا که حرکت جوهری در حکمت متعالیه ترسیم و تصویر می گشت نافذان بصیرت عرصه دانش میدانستند که این چیزی جز ترسیم #صیرورت_تکوینی_عالم_به_سوی_حق نیست.
دانش عرفان اسلامی هم پیش از آن که وجود یابد این عرفان و شهود و دریافت حقیقت بود که موجود بوده و دانش عرفان اسلامی چه عرفان نظری و چه عرفان عملی گزارش دریافت های شهودی و تجربه های سالکانه است.
البته که مراتب توحید و بسط توحیدی که این دانش ها نشانه گرفته اند بر اساس فهمی که از توحید داشته اند بسیار متفاوت است و در این میان عرفان اسلامی از برترین فهم ها برخوردار است که به مدد وحی و بیان فاخر حضرات معصومین علیهم السلام به انضباط و دقت مثال زدنی دست یافته است.
در طول تاریخ عرصه فکر سرزمینهای اسلامی، توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی سائس اصلی مسیر دانش و اندیشه اسلامی بوده است.
فلذا یقینا ساحت اندیشه اسلامی اگر می خواهد به اصالت تاریخی خود پایبند بماند بایستی عبودیت الله در ساحت اندیشه و دانش را مد نظر داشته باشد.
🔰#عبودیت_الله و ساحت اندیشه و دانش
💢❓💢سوالی که مطرح می شود این است که چگونه عرصه دانش و اندیشه ساحتی برای عبودیت شود؟! چرا که آزادی در تفکر و اندیشه رکن رکین آن است و این مقوله با تعبّد که سلب آزادی است جمع نمی شود؟! تعبّد یعنی اطاعت بی چون و چرا در حالیکه فکر و دانش عرصه ایست که اطاعت بی چون و چرا در آن بی معناست.
.
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر و اجعلنا من خلّص اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه
المستعان بک یابن الحسن........