26 #مرداد 1369،
برگی دیگر از #تقویم #انقلاب #ورق خورد
و #یوم_اللّه دیگری #متولّد شد.
#ثانیه های #انتظار به کندی می گذشت.
#شهر به #استقبال پرنده های #مهاجر آمده بود
که در سال های سخت #هجران از #وطن،
#بال و پر خود را در زیر #شکنجه های #کفر شکسته بودند.
البته هرچند #جسم آنان #دربند بود،
ولی هیچ گاه #روح و #اندیشه بلندشان #تسخیر نشد
و قلبشان به یاد #دین و #ایمان و #آسمان #وطن می تپید
#اسیر
#اسرا
#آزاده
#جنگ
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#حر
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_عاشوا
در روز #عاشورا
#سپاه #دشمن به #فرماندهی #عمر_بن_سعد
به #جنگ با #ابا_عبدلله(ع) و یارانشان پرداختند
که در نتیجه آن امام حسین(ع)
برادرشان عباس_بن_علی(ع)
فرزندان امام(ع)
۱۷ نفر از #بنی_هاشم
و بیش از ۵۰ نفر از یارانشان به #شهادت رسیدند.
#عصر_روز_عاشورا
سپاه #یزید به خیمههای بازماندگان #حمله کرده
و خیمهها را #آتش زد
که #شیعیان این شب را #شام_غریبان مینامند.
#امام_سجاد(ع) نیز به علت #بیماری درگیر جنگ نشدند و زنده ماند.
ایشان به همراه #حضرت_زینب(س)
و سایر #زنان و #بچهها #اسیر سپاه #کوفه شدند.
سپاهیان عمر بن سعد سرهای شهیدان را به #نیزه زدند
و به همراه اسیران به کوفه نزد #عبیدالله_بن_زیاد و از آنجا به #شام نزد #یزید بردند.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_نوزدهم_محرم
حركت #كاروان اسيران #كربلا
از #كوفه به طرف #شام
#یزید_ملعون
در جواب #نامه #عبيدالله_بن_زياد
به او دستور داد تا #كاروان_اُسرای_كربلا را
به همراه سرهاي #مطهر #شهدا به شام بفرستد.
از اين رو در #روز_نوزدهم_محرم_سال_61 هـ .ق. اين كاروان
از كوفه به طرف شام حركت كرد.
البته برخي نقل كردهانـد كه #ابن_زياد
زن هاي غير هاشميه در كاروان #اُسرا را با #شفاعت اقوامشان آزاد کرد
و فقط زنهاي هاشميه براي #اسارت به شام برده شدند
#اسیر
#محرم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#خاطره
#پدر
آرزوى پيروزى اسلام و شهادت از آرزوهاى هميشگى او بود.
پدرش مى گويد: «روزى در تراس منزل، رو به قبله ايستاده بوديم. به او گفتم: فرزندم، منطقه #معلول شدن، #اسير شدن و حتّى #شهيد شدن دارد.
او گفت: پدر جان من همه اين مسائل را مى دانم، ولى بايد براى #پاسدارى از خون شهدا و انقلاب به جبهه برويم.
بايد به دستورات رهبر انقلاب گوش دهيم. و همان طور كه امام حسين(ع) نيز در راه اسلام شهيد شدند و با خون خودشان نهال اسلام را آبيارى كردند،
ما هم بايد همان طور باشيم. شايد اين #افتخار نصيب من هم بشود.»
او همواره به شهدا #غبطه مى خورد و مى گفت:
«خوش به سعادت آنان كه در طريق اللَّه به سعادت جاودانه دست يافتند.»
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#تلنگــربرایخودموشما
بر نَفْس خود...؛
#امیر باشیم
نه #اسیر...!
زندگی، اسارت نیست
زندگی محل #پرواز تا خداست♥️...!!
#پروازکنتاخدا...
[ اَعُوذُ بِاللّهِِ
مِنْ شَرِّ نَفْسِی
وَ مِنْ شَرِّ غَيْرِی
وَ مِنْ شَرِّ اَلشَّيَاطِينِ...]
#تلنگر #آموزنده #پند #پندآموز
❄️🌷✌️🌷❄️
@Refighe_Shahidam313
❄️🌷✌️🌷❄
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹#ببینید| روایت رهبرمعظم انقلاب از ماجرای عجيب و تکاندهنده #نوجوان ۱۶سالهای که در دفاع مقدس با پای مجروح توسط رژیم صدام #اسیر میشود
📌http://eitaa.com/joinchat/3428581380Cfdb28be55a
📚موضوع مرتبط:
#روز_خانواده_اسرا_مفقودین
#بازگشت_آزادگان
#آزادسازی_آزادگان_دفاع_مقدس
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ واقعه
#05_26
#jihad
#martyr
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و هفتم : تسبیحات ✔️ راوی : امیر سپهر نژاد 🔸دوازدهم مهر 1359 است. د
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت بیست و هشتم : شهرک المهدی
✔️ راوی : علی مقدم ، حسین جهانبخش
🔸از شروع #جنگ يك ماه گذشت. ابراهيم به همراه حاج حسين و تعدادي از رفقا به شهرك المهدي در اطراف سرپل ذهاب رفتند. آنجا سنگرهاي پدافندي را در مقابل دشمن راه اندازي كردند.
نماز #جماعت صبح تمام شد. ديدم بچه ها دنبال ابراهيم ميگردند! با تعجب پرسيدم: چي شده؟!
گفتند: از نيمه شب تا حالا خبري از ابراهيم نيست! من هم به همراه بچه ها سنگرها و مواضع ديد هباني را جستجو كرديم ولي خبري از ابراهيم نبود!
🔸ساعتي بعد يكي از بچه هاي ديده بان گفت: از داخل شيار مقابل، چند نفر به اين سمت مييان!اين شيار درست رو به سمت دشمن بود. بلافاصله به سنگر ديده باني رفتم و با بچه ها نگاه كرديم.
سيزده عراقي پشت سر هم در حالي كه دستانشان بسته بود به سمت ما مي آمدند!
پشت سر آنها ابراهيم و يكي ديگر از بچه ها قرار داشت! در حالي كه تعداد زيادي اسلحه و نارنجك و خشاب همراهشان بود.
هيچكس باور نميكرد كه ابراهيم به همراه يك نفر ديگر چنين حماسه اي آفريده باشد!
آن هم در شرايطي كه در شهرك المهدي مهمات و سلاح كم بود. حتي تعدادي از رزمنده ها اسلحه نداشتند.
🔸يكي از بچه ها خيلي ذوق زده شده بود، جلوآمد و كشيده محكمي به صورت اولين اسير عراقي زد و گفت: «عراقي مزدور! »
براي لحظه اي همه ساكت شدند. ابراهيم از كنار ستون اسرا جلو آمد.
روبروي #جوان ايستاد و يكي يكي اسلحه ها را از روي دوشش به زمين گذاشت. بعد فرياد زد: برا چي زدي تو صورتش؟!
جوان كه خيلي تعجب كرده بود گفت: مگه چي شده؟ اون دشمنه.
ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولاً او دشمن بوده، اما الان اسيره، در ثاني اينها اصلاً نميدونند براي چي با ما ميجنگند. حالا تو بايد اين طوري برخورد كني؟!
🔸جوان #رزمنده بعد از چند لحظه سكوت گفت: ببخشيد، من كمي هيجاني شدم.بعد برگشت و پيشاني اسير عراقي را بوسيد و معذرت خواهي كرد.
اسير عراقي كه با تعجب حركات ما را نگاه ميكرد، به ابراهيم خيره شد.
نگاه متعجب #اسير عراقي حرفهاي زيادي داشت!
٭٭٭
🔸دو ماه پس از شروع جنگ، ابراهيم به مرخصي آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم.
درآن ديدار ابراهيم از خاطرات و اتفاقات جنگ صحبت ميكرد. اما از خودش چيزي نميگفت. تا اينكه صحبت از نماز و عبادت رزمندگان شد. يكدفعه #ابراهيم خنديد و گفت:
در منطقه المهدي در همان روزهاي اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند.
آنها از يك #روستا باهم به جبهه آمده بودند.چند روزي گذشت. ديدم اينها اهل نماز نيستند!
🔸تا اينكه يك روز با آنها صحبت كردم. بندگان خدا آدمهاي خيلي ساده اي بودند. آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند. فقط به خاطر علاقه به امام آمده بودند جبهه.
از طرفي خودشان هم دوست داشتند كه نماز را ياد بگيرند. من هم بعد از ياد دادن وضو، يكي از بچه ها را صدا زدم و گفتم: اين آقا #پيشنماز شما، هر كاري كرد شما هم انجام بديد.
من هم كنار شما مي ايستم و بلندبلند ذكرهاي نماز را تكرار ميكنم تا ياد بگيريد.
🔸ابراهيم به اينجا كه رسيد ديگر نميتوانست جلوي خنده اش را بگيرد. چند دقيقه بعد ادامه داد: در ركعت اول، وسط خواندن حمد، امام جماعت شروع كرد سرش را خاراندن، يكدفعه ديدم آن پنج نفر شروع كردند به خاراندن سر!!خيلي خند هام گرفت اما خودم را كنترل كردم. اما درسجده، وقتي امام جماعت بلند شد مُهر به پيشانيش چسبيده بود و افتاد.
پيش #نماز به سمت چپ خم شد كه مهرش را بردارد. يكدفعه ديدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز كردند!
اينجا بود كه ديگر نتوانستم تحمل كنم و زدم زير خنده!
📚 منبع #کتاب #سلام_بر_ابراهیم
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان
و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰❄️➰✌️❁═┅┄
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ببینید| روایت رهبر معظم انقلاب از ماجرای عجيب و تکاندهنده نوجوان ۱۶سالهای که در دفاع مقدس با پای مجروح توسط رژیم صدام #اسیر میشود
📚کتاب پایی که جاماند
🦋 ۲۶ مرداد ماه سالروز ورود #آزادگان به میهنِ جمهوری اسلامی ایران
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🦋❁══┅┄
🔴فرمانده عراقی میبینه یک افسر،
اسير ايراني رو به شدت ميزنه
میگه چرا اين بيچاره رو اينقدر ميزني؟
افسر میگه چون حاضر نیست به [امام]خميني فحش بده.
فرمانده میگه اگر فحش نميده، زدن نداره
افسر میگه از اين عصبانيم كه اين اسير ارمني هست!
معصومه خداوردیان
#ارمنی
#اسیر
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂