#نامگذاری
#روز_دهم
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
شب #حسین_بن_علی(ع) الگوی #آزادگان #جهان
#شهامت
#ایثار
#بردباری
#تسلیم
#رضا
#وفا#
#فروتنی
#شجاعت و #پایداری #امواج #اقیانوس بی منتهای حسین است.
اگر این #قیام چنین درون مایه ارزشمندی از #فضایل #انسانی را نداشت،
این گونه بر پیشانی #تاریخ نمی درخشید.
عاشورا این گونه توانست #حصار #زمان و #مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد...
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_شازدهم_محرم_الحرام
شانزدهم محرم سال ۶۱ ه.ق
#ابن_زیاد
بعد از آنکه یک روز و یا چند روز بنا بر روایتی،
سرهای #مطهر #شهدای_کربلا را
در #کوچهها و #محلههای #کوفه گردانید،
آنها را به #شام نزد #یزید_بن_معاویه
فرستاد و بعد از آن #اسرا را به سرپرستی چند تن از سربازانش روانه شام کرد.
16 روز از واقعه کربلا سپری میشود.
خبر #شهادت #امام_حسین (ع) به شام و #مدینه رسیده است
و مردم با شنیدن این خبر در #تعجب به سر میبردند.
عدهای از مردم بار دیگر #تاریخ را از #بعثت_پیامبر گرامی اسلام (ص) مرور میکنند
و عدهای دیگر با شنیدن این خبر به یکباره تاریخ از مقابل دیدگانشان به سرعت باد میگذرد
و سخنان پیامبر گرامی اسلام (ص) را درباره حسنین (ع) به یاد میآوردند
که باورشان نمیشد که #خلفیه اموی چنین مصیبتی را بر #خاندان_پیامبر_اسلام روا داشته است.
#اهل_حرم امام حسین (ع) لحظات سختی را در #زندان_کوفه بهسر میبردند.
گرد #یتیمی و #بی_همسری بیبرادری و بیپسر شدن
جدای از گرد #اسارت بر چهره اهل حرم امام حسین (ع) نشسته بود
و تنها مرهم این دردشان فکر کردن به #هدف و #آرمانی بود که به خاطرش اینگونه #مصیبت_زده شده
#حضرت_زینب (س) و #امام_سجاد (ع) با رساندن #پیام #قیام_امام_حسین (ع) وظیفه دیگری نیز بر عهده داشتند
و آن #حفاظت و #حراست اسرا بود
که تعدی نسبت به اهل حرم از سوی دشمنان صورت نگیرد،
بیقراری تمام وجود #عمه_سادات و امام سجاد (ع) را در فراق عزیزانشان فرا گرفته است
ولی با مشغول شدن به #ذکر و #یاد_خداوند اهل حرم را نیز #آرام میکردند.
در #منابع_تاریخی آمده است که
ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را به سرپرستی #مخضّر_بن_تعلبه_عائذی و #شمر_بن ذی_الجوشن به شام روانه کرد.
ابن زیاد در این حال دستور داد که امام سجاد(ع) را با #غل و #زنجیر #سوار بر #شتر_بیجهاز به سوی شام حرکت دهند.
مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند
و اینکه در این مدت چه وقایعی اتفاق افتاده؛ و تنها به برخی بیادبیهای #حاملان سرهای مطهر اشاره شده است.
#ماه_محرم
#محرم
#عزادار
#عزا
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#تاثیر_کلام شهید
نامه ای از شهیده صدیقه رودباری
سلام خواهرم الان من در #سقز هستم احتمال هر برنامه ای هست صد در صد وقتی نامه رسید بدستت،من نیستم و به عبارتی دیگر بنا به عقیده خودم روحم از جسم ناچیزم اوج می گیره و به #خدا می رسد.
امّا چرا گفتم خدا؟
چون می خوام بگم خدا وجود داره نه وجودی که من و تو داریم که خیلی عظیم تر و بزرگتر از آن چیزیکه می دونیم و هستیم.
بارها می خواستم در مورد خدا باهات حرف بزنم و هر بار دیدم سدی فراراهمان است ،آنقدر پاک و بزرگ و عظیم بودی برایم ،که باور این مساله که تو خدا را نفی می کنی برایم غیر قابل فهم و قبول بود ،گفتی خدا نیست پس باید چیزی باشد که تو بگویی نیست که آن هم می شود انکار.
مثل اینکه من درختی را می بینم و می گویم درختی نیست.
این یک حقیقت است ،در ضمن به تو می گویم که پرستش خدا و کلا پرستش در #ذات و #فطرت هر انسانی است، چرا که وقتی خدا را برداشتیم و جایش علم را گذاشتیم و حتی #هگل در گفته های مشهور خود به وضوح این مساله را روشن می کند که #تاریخ را به جای خدا گذاشته است. خواهر خوبم می بخشی که اینقدر پرچونگی کردم ،باور کن که آرزو داشتم که با هم بودیم و مسایل این جا را با چشم می دیدی و خیانت هایی که شده و به نظرت خدمت آمده است را از جلو می دیدی چون می دانم آنقدر صداقت داری که با دیدی بازتر و جدا از چارچوب زندانی سازمانت، دیدگاههایت را تشریح کنی . خب شاید وقت خداحافظی رسیده آری باید از دوستی ها برید ، دلبستگی ها را دور ریخت اما مثل پرنده ای که می میرد، پروازش را به خاطر داشته باشیم ،چرا که شاید لحظه ای از پرواز او را نظاره گر بوده ایم امّا من از دوست خوبم و خواهر مهربونم می خوام که به #وصیت من عمل کنه و بره و خدا را بشناسه
ببینه که چیه که به ما قدرت می ده،
چیه که ما رو از خونه بریده و ما رو به اجر آخرت پیوند ابدی داده.
خواهر برای من اشک نریز و بدان من لحظه ای آرام می خوابم که جای خالیم را به وسیله تو پر ببینم و صدای اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمد رسول الله را بشنوم.
«قرآن من رو از مادرم می گیری و همیشه با خودت نگهدار»
خواهر صدیقه گفت که در آخر نامه اش نوشته برای ما که هروقت دوستش شهادت را گفت یک قرآن که نزدمان هست ُ بهش بدهیم .
احساس دوستش را بعد از خواندن نامه صدیقه پرسیدیم ، خواهرصدیقه گفت که بعد از خواندن نامه منقلب شد و انقلابی در درونش ایجاد شد ،چون از دوستان صمیمی اش بود که شهادتش تاثیر زیادی داشت و شروع کرد به گفتن جمله تشهد و بعدش خیلی گریه کرد و به کلی عوض شد...
#امر_به_معروف #نهی_از_منکر #رفیق #دوست
@Refighe_Shahidam313