#عطر_نماز❣
🌟 خداوند متعال می فرماید:
🔹اتْل مآ أوحی إلیک مِن الکتـب و أقم الصّلوه إنّ الصّلوه تنهی عن الفحشآء و المنکر و لذکر اللَّه أکبر و اللَّه یعلمُ ما تصنعون🔻
🟡 آنچه از کتاب به سوی تو وحی شده است بخوان و #نماز را برپادار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد و قطعاً یاد خدا بالاتر است و خدا می داند چه می کنید .
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❌حرفای یه دختر چادری تو شبکه مجازی که بیشترین لایک راگرفت 😔
.
.
.
شما ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽﮐﻪ ﺗﻮ خیابون ﻣﻨﻮ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ!ﺑﺒﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮَﻣﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺗﺮِ!
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﺭﻭﺷﻦ ِ...
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﻣﻪ! ﺍﺻﻦ ﺩﺍﻏﻪ ! ﻻﮎ ِﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ ﻻﮎ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ﻫﺎ!
ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯽ ﻻﮎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺧﻮﺑﻢ، ﺑﻠﺪﻡ ﺑﺰﻧﻢ
ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ، ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﺗَﻨَﻤﻪ ﺯﺷﺘﻪ، نخیر! ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻧﺘﻮﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ! ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺑﯿﻨﯿﺶﺣﺎﻻ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﯿﭽﯽ..ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ؟؟
ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﺳﺮ ﻧﮑﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮﻩ
ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﺨﺮﯼ 5 ﺗﻮﻣﻦ٬ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻝ ﺑﺨﺮﻡn ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻭﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﻭﮎ ﻧﺸﻪ!
ﮐﻪ ﺑﺎﻓﺘﺶ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﻪ ﺍﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺍﯾﺴﻪ
ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻗﺮﻣﺰﻡُ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺖ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻏﺭﻭﺭِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡﻭ ...
ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻟﻢ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﻪ " ﺧﺎﻧﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ" ﺑﺎﺷﻢ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻢ
چون بهم ثابت شده ک هرچی تنگتر بپوشم بالاتر نیستم...بلکه کالاترم....چون یادگرفتم که
(( جنس ارزون مشتری های زیادی داره )
⛔️هر روز شالهایتان عقب تر
⛔️مانتوهایتان چسبان تر
⛔️ ساپورتتان تنگ تر
⛔️رژ لبتان پررنگتر میشود
❓بندهی کدام خداییید؟🔴
❓دل چند نفر را لرزاندهاید؟🔴
❓کدام مرد را از همسر خود دلسرد کردهاید؟🔴
❓اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآوردید؟🔴
❓چند دختر بچه را تشویق کردهاید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟🔴
❓چند زن را به فکرانداختهاید که از قافله مد عقب نمانند؟🔴
❓آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کردهاید؟🔴
❓پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟🔴
❓باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟🔴
❓چند زوج را بهم بی اعتماد کردهاید؟🔴
❓ نگاههای یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟🔴
⛔️نگاه های هوس آلود چند رهگذر و...
🔥 🔥 🔥
🚫چطور؟
🔥بازهم میگویی، دلم پاک است!
🚫چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟
😑بازهم میگویی، مردها چشمشان را ببندندنگاه نکنند؟
🚫جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست❗️
🔻 من اگر گوشه ای از این کشتی را سوراخ کنم، همه غرق میشوند.
🔥میتوانم گاز سمی اسپری کنم و
بعد بگویم،شما نفس نکشید؟
⛔️چرا انقدر در حق خودت و دیگران ظلم میکنی؟⛔️
ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ "ﻋﻠــﻲ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ "ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ،
ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ ﻣیکنند…
...اللہم عجل لولیڪ الفرج...
اگریک نفررابه اووصل کردی
برای سپاهش توسرداریاری
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔍 #حدیث_گرافی #استوری
💠 امام صادق علیه السلام : هرکس سه روز آخر ماه شعبان را....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌹 شروع ماه مبارک رمضان 🌹🍃
👈 چهارشنبه 1400/01/25
ماه رمضان ماه پربرکتیه. خیلی ها نمیتونن روزه بگیرن. اما در رحمت خدا به روی همه بازه. تو هم مثل من این دعاها را به دوستات یادآوری کن؛ به این امید که از باغ دعاشون، یه گل استجابت هدیه بگیرى!!! خوندن این دعا و انجام این اعمال، درهای حاجت، خیر و برکت و فراوانی و رحمت خدا را بر هر کسی که انجام بده باز میکنه.
🔴اعمال و دعای مخصوص شب اول ماه رمضان:
1️⃣ غسل
2️⃣خواندن دعای جوشن کبیر
3️⃣خواندن "سوره ی فتح" به نیت دور ماندن از بلا تا سال بعد
4️⃣رسول خدا(ص) فرموندن هر کسی شب اول ماه رمضان چهار رکعت نماز بخواند و بعد از حمد، پانزده مرتبه سوره ی توحید را بخواند، آنقدر ثواب دارد، که کسی جز خدای سبحان نمیتواند ثواب آن را بشمارد!
5️⃣دعای شب اول ماه مبارک:
✨«رَبّى وَرَبُّكَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَيْنا بِالاْمْن وَالاِْيمانِ وَالسَّلامَةِ وَالاِْسْلامِ وَالْمُسارَعَةِ اِلى ما تُحِبُّوَتَرْضى اَللّهُمَّ بارِكَ لَنا فى شَهْرِنا هذا وَارْزُقْنا خَيْرَهُ وَعَوْنَهُ وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ وَشَرَّهُ وَبَلاَّئَهُ وَفِتْنَتَهُ✨
✨پروردگارِ من و تو، پروردگار عالم است . بار الها اين ماه را بر ما نو كن و بدرقه ی راهمان امنيت، ايمان، سلامتى، اسلام و پيشى گرفتن در آنچه تو را خوشنود میکند قرار ده! خدايا در این ماه به ما بركت ده و خير و خوبى را روزى ما كن و مارا از زيان اين ماه و شر و بلا و فتنه اش دور بدار!✨
🔴خیلی ها گرفتارن و خیلی ها حاجات کوچیک و بزرگ دارن. لطفا به همه یادآوری کنید.
دوست خوبم، ما را در روز آخر ماه شعبان ،اول حلال و بعد دعایمان کنید🍃🌹
♥️التماس دعا ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌸
•🍭🍇•
#شهیدانه ✨
زیر پایتان را نگاه کنید!
روی خون چه کسانی پای میگذارید و راه میروید؟!..
فردای قیامت چگونه میخواهید جوابگو باشید؟!..
خون شهدا را پایمال نکنید!
#شهید_مسلماسدیرازی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#استادپناهیان🍃...
استغفـارڪن؛ 😭
غـمازدلتمیره🌿
اگر #استغفـــارڪردےوغمازدِلتنرفت
یعنـیدارےخالیبندےمیڪنی
بگـــردگناهتوپیداڪن
واعتــرافڪُنبهش😇😇
اینھرازِ #موفقیت و #آرامش♥️..!
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
#تلنگر
یه چیزی این بین یادمون نرھ⇩
اوندنیاچونکہپروفایلتعکسشھیدبود
یابراےِروزتولدیاشھادتکلاستوریاتشد
راجبشھید!
شفاعتنمیشےها ...
یھکارےکنکہ با اعمالت خوشحالشکنے...💔"••)
#سـرباز_رهـبرم... 💚•••")
دُختَـَـَـَرآنِ زهرایی🦋🦋
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
#تلنگرانہ🌷
#شهیدانہ🌹
☝مـراقب خـود باشید
در ایـن
فضــاے
بـے دروپیکـــر
مجــازے‼
در جـبهـه❇اگـر روے میـن میـرفتے
جـانباز مے شدے
و سـربلند!😌
امـــــا☝
اگـر تـن به مین هاے این وادے دهے
معلوم نیست به نا آکجا آبادها خواهے رسید.😞
اینجا 👌فقط باید
دل به شهــــ❤ــــدا داد
سربازان خمینی تخریبچے هاے قابلے
هستند👌😊.
#خامنه_ای_خمینے_دیگراست
#دنیاےمجازےهممحضرخداست
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
#چادرانه
آخـرش مـــن
به حـجـاب تو گرفتار شـدم...❥
چـ♡ـادر مشــکی
تو دیدم و بیـمارشـدم...❥
❥︎❁Jồin♡↷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگر «⭕️»
اگردخترهامیدونستن🧕
همشونناموسامامزمانهستن..!
شایددیگهآتیشبهوجود🔥
مهدیفاطمهنمیزدن..
شایدعکساشونرو📱🖼
ازتویدستوپاینامحرم
جمعمیکردن 🥺
دُختَـَـَـَرآنِ زهرایی🦋🦋
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦------
ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_451 با همان تعجب اشاره کرد بنشیند
بسم الله الرحمن الرحیم✨
رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
#قسمت_452
_تو اینکه تو دختری هستی که قادری هر مردی رو خوشبخت کنی شکی نیست! صفات بارز و
باطن خوبت زندگی میسازه.. اینا رو میدیدم و میدونستم... ولی... ولی اینکه تو رو کنارِ خودم تصور
کنم!.... اینکه به عنوانِ یه زن بهت نگاه کنم....
چشم های هلن بسته بود و نفسش حبس.. کاش تمام میشد.. تیر خالص را میزد و تمام میکرد..
فقط تمام میکرد این درد را!
_تازه چند روزه که متوجه بوی عطرت میشم.. چند روزه که میبینم ممکنه از موهای لخت و سیاهِ یه
زن چقدرخوشم بیاد.. چند روزه که متوجه موهای کوتاه روی پیشونیت شدم و دارم فکر میکنم تو
تموم این مدت چقدر بهت میومد و من نمیدیدم! تازه چند دقیقه است که متوجه شدم تا حاال
کفش پاشنه بلند نپوشیدی.. من تازه دارم میبینمت هلن.. تازه دارم حس ات میکنم! تازگی داره
برام همه ی این حس ها.. حس اینکه زنی تا این حد دوستم داره.. حس اینکه یکی هست که از
پشتِ سرم صدام بزنه و نخواد برم.. یکی که با جرات داد بزنه و بگه خوشبختت میکنم.. یه زن!!!
نفسِ عمیقی کشید..
_خواهش میکنم نگام کن.. اینجوری حس میکنم حرفام و باور نمیکنی!
برگشت.. باالخره برگشت. بدون ترس ! به نی نی لرزانِ چشم های سام خیره شد.
_من هنوز خودم و پیدا نکردم.. هنوز نمیدونم قرارِ چی به سرِ خودم بیاد.. حاال چه جوری برای زنی
که الیق یه دنیا عشق و محبت و دوست داشتنه از عشق بگم؟ من تازه دارم تو رو میبینم
هلن...چجوری میتونم به این زودی عاشق کسی باشم که تازه دارم باهاش آشنا میشم!
قطره اشکی از چشمانش فرو ریخت.. ایمان داشت.. هم به خودش.. هم به قلبش! پس بی واهمه
زمزمه کرد:
_من ازتون نمیخوام عاشقم باشیید.. نمیترسمم از اینکه دوستم نداشته باشید ....چون به عشقم
ایمان دارم.
سرش را باالتر کرد و استوار گفت:
_تب مجنون واگیر داره! ... میدونم که اونقدر بهتون عشق و محبت میدم که یه روزی شما هم
دوستم داشته باشین!
چشمانِ سام برق زد. لبخند آنی و بی اراده ای روی لبش نشست. اما طولی نکشید که چشمانش
هاله ای از ترس را در خودش جای داد. آرام گفت:
_میترسم!.... از اینکه بازم اشتباه باشه.. هم راهم و هم انتخابم!
هلن لبخند زیبایی زد.
_ولی من نمیترسم.. چون میدونم میتونم.. میدونم میتونیم... شما اینبار انتخاب نمیکنی جنابِ
نیکنام.....اجازه بدین یک بار هم انتخاب شین ! ...اونم توسط کسی که از تهِ دل دوستتون داره! یه
بار به خاطر دلِ یکی دیگه ریسک کردین.. حاضر نیستین یه فرصت به خودتون بدین؟ خدا رو چه
دیدید؟ شاید تونستم و جای کوچیکی تو دلتون باز کردم.. خیلی غیر ممکنه؟
سام نگاهش کرد...به چهره ی دوست داشتنی و معصومش که آرام تر و پایدار تر به نظر
میرسید... این دختر مرد بود! در عین تمام دخترانگی و زنانگی اش شیردل و مرد صفت بود..
نمیترسید.. نه از ساختن و نه از فرو ریختن! با تمامِ زن هایی که در زندگی اش دیده بود فرق
میکرد! هلن از "زندگی " کردن نمیترسید! حتی زندگی با مردی که ممکن بود دلش گروی دلی
دیگر باشد!! در چشمانِ پاکش غرق شد و بی اختیار لبخند مردانه و صمیمی ای زد!
_هیچی غیرِ ممکن نیست! این امروز بهم ثابت شد!
***
رو به روی آینه ی قدی اتاقش ایستاد و یقه ی تک کتِ سرمه ای رنگش را مرتب کرد. موهای جو
گندمیِ کنار شقیقه هایش نرم تر وبراق تر از همیشه به نظر میرسیدند. چهار انگشتش را آغشته
به ژل کرد و آرام رویشان کشید. به درخشش استثنایی موهایش برقِ خیره کننده ی ژل هم اضافه
شد. لبخندی رضایتمندانه زد و مشغول بستنِ ساعتش شد. از داخل آینه پایین آمدن دستگیره در و
به دنبال آن وارد شدن عفت را دید. برعکس همیشه که از این حضورهای آنی مقید و عصبی میشد
این بار لبخندی صمیمی ای زد و بدونِ اینکه برگردد پرسید:
_چطورم؟
عفت آرام وارد شد و با لذت سر تا پایش را برانداز کرد.
_مثل همیشه.. عالی!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نویسنده: ناشناس
ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹
@Reyhaneh_show