✍امام صادق (عليه السلام):
🌹خداوند اختيار همه كارها را به مؤمن داده اما اين اختيار را به او نداده است كه #ذليل باشد.مگر نشنيده اى كه خداوند متعال مى فرمايد: «و عزّت از آنِ خداست···»؟پس،مؤمن عزيز است و ذليل نيست.مؤمن از كوه نيرومندتر است؛زيرا از كوه با ضربات تيشه كم مى شود، اما با هيچ وسيله اى از دين مؤمن نمى توان كاست.
📚 میزان الحکمه،جلد هفتم.
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅سفارش امام علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع)
✍پسرم! چهار چيز از من يادگير (در خوبيها) و چهار چيز به خاطر بسپار (در هشدارها ) كه تا به آنها عمل كني زيان نبيني.
🔴 خوبيها
همانا ارزشمندترين بي نيازي عقل است
و بزرگ ترين ترس بي خردي است
ترسناك ترين تنهايي خودپسندي است
و گرامي ترين ارزش خانوادگي، اخلاق نيكوست.
🔴هشدارها
پسرم! از دوستي با احمق بپرهيز، همانا مي خواهد به تو نفعي رساند اما دچار زيان مي كند. از دوستي با بخيل بپرهيز، زيرا از آنچه كه سخت به آن نيازي داري از تو دريغ مي دارد. و از دوستي با بدكار بپرهيز كه با اندك بهايي تو را مي فروشد. و از دوستي با دروغگو بپرهيز كه او به سراب ماند دور را به تو نزديك و نزديك را دور مي نماياند.
📚نهج البلاغه
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#یک_آیـه_قـرآن
✍مـدام تـلاش ڪُن
توی زندگیتون هدف داشته باشین
و در مسیر رسیدن به هدفتون مدام
تـــلاش ڪنید یڪ جا نشستن چیز
خوبی نیست..!! بعضیها صبر رو با
تنبلی اشتباه میگرن!!
صـبر یعنی تلاش ڪنی و منتـظر
خوب نتـــیجه باشی نه اینڪه هیچ
ڪارینڪنی و بخوای نتیجه بگیری
مثل دریـا و امواجش باش همیشه
پویا و در حرڪت نهمثل یک مرداب.
📚سوره انشراح آیه ۷
. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#استاد_پناهیان
✅ اولین تکلیف مادر...
✍اولین خواستۀ غریزی و طبیعی انسان راحتطلبی است. اگر کسی بتواند تکلیف خودش را-بهویژه در نوجوانی- با راحتی و راحتطلبی مشخص کند، تکلیف او با انواع شهوات هم مشخص خواهد شد.
مادر باید بداند که اولین تکلیفش، مدیریت راحتطلبیِ کودک است. گاهی مادران محترم، از سرِ مهربانی و دلسوزی، به راحتطلبی بچهها میدان میدهند و وقتی بچه، راحتطلب بار بیاید دیگر نمیتوانند او را جمع کنند.
⚠️بسیاری از گنهکارها مشکل اعتقادی ندارند؛ مشکلشان راحتطلبی است! اگر راحتطلبی خودت را مدیریت کنی، شهوترانیِ تو هم مدیریت خواهد شد. کسی که اسیر شهوت میشود، قبلاً در برابر راحتطلبی خود تسلیم شده یا موضعِ درستی نسبت به آن نگرفته است.
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ریحــانہ شــ🌙ــو
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست... #قسمت_50 خیره به اطراف زمزمه کردم: _فو
بسم الله الرحمن الرحیم✨
رمان #در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
#قسمت_51
دختری با موهای بور و تیپی فوق العاده عجیب با پوتین های پاشنه بلند به حالت دو به سمتمون
میومد! وقتی کنارمون رسید نگاهی بی تفاوت به سر تا پای من انداخت و دستشو دور بازوی پارسا
قفل کرد! چشمام از این حرکت بی شرمانه گرد شد!
_عزیزم خودتی؟ کِی برگشتی؟
نگاهش پر از استهضا شد. دستش رو آروم بیرون کشید.
_به جا نمیارم!
دختر نگاهِ پر کینه ای بهم انداخت.
_بایدم نشناسی.. ! میشه چند دقیقه حرف بزنیم؟ فقط چند دقیقه!
بی توجه بهش ریموت ماشین رو زد و بهم اشاره داد تا سوار شم!
_دو دقیقه گوش کن پارسا.. جونِ عزیزت!
با خشم به طرفش برگشت.
_چی شده باز هوس آب خنک کردی؟ حواستونو جمع کنین. هم تو و هم اون خواهر از خودت ولگرد
ترت! اگه فقط یه بارِ دیگه دورو برم ببینمتون روزگارِ جفتتون سیاهه!!
به گریه افتاد.
_به خدا داری اشتباه میکنی..!
برگشت به طرفم و داد زد:
_مگه نمیگم سوار شو؟؟
نگاهی با بغض به دختر انداختم و بی صدا سوارِ ماشین شدم. چند دقیقه بعد از من پارسا هم
سوار شد و ماشین رو با سرعت به حرکت درآورد. تا لحظه ی رسیدن هیچ کدوممون هیچ حرفی
نمیزدیم. مطمئن بودم این از همون دخترای صیغه ای بود. نمیدونم چرا انقدر احساسِ ناراحتی و
خشم میکردم.
نفهمیدم کِی به رو به روی خونه رسیدیم و کِی ماشین متوقف شد.. اون قدر غرق خودم و اتفاقای
شب بودم که گذشتِ زمان رو به کلی فراموش کرده بودم! بی حالت و بی حرکت منتظر شدم تا
ماشین رو واردِ پارکینگ کنه ولی بر خالفِ تصورم ماشین رو جلوی در متوقف کرد. نگاهی زیر
چشمی به قفلِ در انداختم.. هنوز بازش نکرده بود. بی اعتراض به بیرون خیره شدم و منتظر
موندم.
_بابتِ دادی که زدم متاسفم! کنترل از دستم خارج شد!
_مهم نیست!
_نیل؟ اون دختر...
_مهم نیست اون دختر کی بود و هست.. بابت شام و تمامِ زحماتِ این دو روز ممنونم.. میشه در و
باز کنین؟
با اخم نگاهم کرد.
_دلم نمیخواد فکرای غلط پیشِ خودت بکنی؟
ابرومو باال دادم!
_مهمه؟!
کالفه سر چرخوند.
_فردا صبح میان پکیج ات و درست میکنن. یه امشبم تحمل کن!
دستمو به دستگیره گرفتم.
_میشه بازش کنین؟ کلی کار دارم!
با تعجب به طرفم برگشت!
_یعنی میری خونه؟
_فردا باید طرحم و تحویل بدم.. آخرین فرصته. هنوز خیلی جایِ کار داره!
_ولی هنوز مریضی.. خونه یخچاله! زده به سرت؟ بیار وسایلت و خونه ی من.. همونجا انجامشون
میدی!
دکمه رو فشرد و در باز شد. آروم پیاده شدم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نویسنده: ناشناس
ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹
@Reyhaneh_show
پارت جدیدمونه😍☝️☝️
#در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍
پرش بھ قسمت اول رمان👇👇
https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950
🌺 @Reyhaneh_show
🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروزقشنڪَ است
ازلطف خداوند
هوای دل ما
صاف وقشنڪَ است
ای خدا تو در ایݧ روز زیبا
نظری بر دڸ ماکن
حیف ست نبریم لذت ایام،
ڪہ امروزقشنڪَ است
روزتون طلایی 🌨⛱
و پر از نشاط و لبخند 🌼🍃
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃﷽🌸🍃
✍ حضور در کلاس
بعضیا فقط تو کلاس حضور دارن....
یعنی وقتی تو کلاس نشستن اصلا حواسشون به #معلم نیست.🙄
#معلم رو نگاه میکنن، ولی خودشون تو یه عالم دیگه هستن و به چیزای دیگه فکر میکنن.🙄🤔
🙎♂حالا اگر معلم ازشون بپرسه چی گفتم؟
❌بلد نیستن!!! 😓
میمونن که چه جوابی بدن!!! 🙇
👈چون به معلم توجه نداشتن!!!
#نماز هم مثل کلاسِ درس میمونه.👌
و #آزمایشهای_الهی هم، مثل همون سوالهای معلم.
👇👇👇
خیلی از ماها فقط سرِ #نماز حضور داریم، اصلا حواسمون به اون کلماتی که #خدا به ما یاد داده نیست! ❌
🤔 به هزار تا چیز فکر میکنیم غیر از معانی #نماز !!!
⚠️به همین خاطره که وقتی خدا ما رو #آزمایش میکنه ما نمیتونیم از اون #آزمایشات سربلند بیرون بیاییم❗️🙇
✅ چون از #نماز، خوب بهره نبردیم.❗️🔔
👈❌فقط سرِ #نماز، حضور داشتیم❌👉
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•