🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
آسیبشناسی پیشبینیها
(بخش سیزدهم):
عینک دو بُعدی ما #قومیت را ندید!
«شورای نگهبان؛ کماکان
در سلطه اصولگرایان!!» عنوان تمسخرآمیزی بود برای اولین عبارتی که ذیل آن نوشتم (#شورای_نگهبان، با #مهندسی عجیبی، #ریاست_جمهوری ۱۴۰۳ را به #پزشکیان سپرد!).
این برداشت (بمحض شنیدن اسامی نامزدها در ساعت ۱۵ بیستم خرداد ۱۴۰۳) قدری عجولانه بود! زیرا با عینک مرسومی به صحنه نگاه میکردم که #اسلامیزه و #انقلابیزه بود! و #قومیت_گرایی را ندیدم!
یعنی با یک چشم #اسلام و با چشم دیگر، #انقلاب در منظر من بود و اینکه لابد #ملت #مسلمان و #انقلابی #ایران در رفتار انتخاباتی خود این دو مطلب را معیار گرایشات #سیاسی خود قرار میدهند و اینکه متأثر از #قومیت_گرایی، رفتار نخواهند کرد! و حال آنکه خود غلط بود آنچه میپنداشتیم!
فلذا نوشتم: «مدعیان اصولگرایی با ۵ کاندید، قطعاً دچار اختلافات و تنازعات شده و آراء متفرقه آنها زمینه لازم را به مدعیان اصلاحطلبی خواهد داد که تنها نامزد تأیید شده خود را بر #کرسی_ریاست جمهوری بنشانند!»
البته این عبارت که: «... غریو «آی خر برفت آی خر برفت» در حال طنیناندازی است!» را درست نوشته بودم ولیکن آنرا هم از همان عینک محدود و مرسوم خود میدیدم! و اینکه مردم در گرایشات انتخاباتی خود لابد یا اصولگرایی را ترجیح میدهند یا اصلاحطلبی و نهایتاً اعتدالطلبی را!!
زیرا تحلیلم صرفاً بر همین مبنا بود که نوشتم؛ «آیا #جناح_راست، ممکنست به این #عقلانیت_سیاسی برسد که چهار نفر بنفع یک نفر کنار بروند؟! بنده که بسیار بعید میدانم!»
و ضمن توصیه به غیرمشهدیها (آقایان زاکانی و پورمحمدی) برای #انصراف از #رقابت، ادامه دادم: «بنده به نامزد مورد نظر خود (آقای #زاکانی) در همینجا توصیه میکنم هرچه زودتر خود را از این #فضیحة بیرون بکشد و شریک چنین بازی مفتضحی [=پیروزی پزشکیان] نباشد!
به پورمحمدی هم بعنوان یک همکسوت توصیه میکنم هرچه زودتر انصراف بدهد و پای #روحانیت را از این #غائله خارج سازد.
لطفاً اجازه بدهید، شکست اصولگرایی فقط بدست قالیباف و جلیلی و هاشمی [هر سه نفر مشهدی] رقم بخورد که کمترین تمایلی به انصراف نخواهند داشت!»
(آنها که انصراف دادند، عقلشان کار کرد و پورمحمدی هم که لجاجت کرد مفتضح شد!) و غلبه پزشکیان بر بقیه را بنده چنان پررنگ دیدم که آن مقاله را ختم کردم به این جمله؛ «حال وقت آن است که به میزان و انحاء #تعامل یا #تقابل #مجلس و #دولت مسعود پزشکیان بپردازیم!»
اما امروز بعد از ۲۷ روز، حرف آن «پیرزن ترک بیسواد» مرا به خود آورد که عینک تحلیلی من در ارزیابی صحنه، بر حسب عادت، محدود بوده است!
زیرا همین که به زبان آذری گفت: «اگر باهاش حرف بزنم، زبان مرا میفهمد»! فهمیدم که همه تبلیغات و تحلیلهای مثلاً تیزبینانه من و امثال من، تماماً باد هوا بوده است! و من بیهوده غرق در دنیای سیاسی خودم بودم و گویا که کاملاً کور بودم!
زیرا در کلام این پیرزن ترک بیسواد، هزاران حرف نهفته است! این جمله ساده او یکی از گرانترین و سنگینترین پتکهایی بود که بر سرم کوبیده شد و از مسجد تا منزل و هنوز هم، اشکهای من جاریست! زیرا احساس میکنم یک دنیا #مظلومیت بر باد رفته در حرف این پیرزن نهفته است که حتی مورد توجه کسی مثل من هم که دائماً در متن مردم (از جمله جامعه ترکزبانها) هستم، نبوده است!
این پیرزن همانند میلیونها ترکزبان ایرانی دیگر (که خود من هم یکی از آنها هستم) نیازمند این هستند که حرفشان (رنجها و دردها و مشکلاتشان) شنیده شود و گویا که صدها سال است شنیده نشده و حال کسی مثل پزشکیان پیدا شده و قرار است حرف آنها را بشنود!
بنابراین رقابت دوره چهاردهم ریاست جمهوری، بین اصولگرایان و اصلاحطلبان نبود و بلکه دعوای اصلی بین ترکها و مشهدیها بود!
بخاطر آوردم که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، جنگی بر ما تحمیل شد که پیامد آن، گویا خوزستانیها حکومت را در قبضه خود گرفتهاند و م.رضایی و ع.شمخانی، بازماندگان همان دوران هستند!
طولی نکشید که اصفهانیها هم به آنها پیوستند و خراسانیها و آنگاه کویریها (رفسنجانیها و کرمانیها و یزدیها) و سپس سمنانیها و سرخهایها و خلاصه اینکه دولتها دائماً بین فارسها در حال تداول بود! حتی در این دوره از انتخابات، ۳ نفر از ۶ نامزد مؤید، از مشهدیها بودند! و این شایعه چندان هم بیربط نبود که مشهدیها همهجا را گرفتهاند!
#دولت_پایه و #دولت_سایه و #مجلس و #شورایعالی_امنیت_ملی ووو... همه و همه در سلطه مشهدیها!!!
پزشکیان خود را در پشت مدعیان اصلاحطلبی پنهان کرد و لذا تمام رقبای او، دونکیشوتوار در هوا شمشیر میزدند و حال آنکه پایگاه اصلی او قومیتها بود بدون جلب توجه آنچنانی! اگرچه ترکها خودجوش هم به میدان آمدند!
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۱۶
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲 چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
حمله بد؛ نوعی دفاع خوب است و
ماجرای جایزه اعظم (سنتالرسول)
در حکومت مشانژاد، تعدادی از سرداران بازنشسته، یک حزب سیاسی تشکیل دادند و خود را #دولت_سایه پنداشتند!
در عینحال دنبال آن بودند که حزبشان بر سر زبانها بیافتد تا بتوانند در انتخابات هم، تأثیرگذار باشند.
از بنده هم برای #شهرت_انفجاری حزبشان، ایده بکری خواستند که طرح #سنت_الرسول (بمناسبت #هفته_وحدت) را پیشنهاد دادم و سریعاً هم استقبال کردند (یک نشان بینالمللی به ارزش فرضاً یک میلیارد تومان یا فرضاً یک میلیون دلار متناسب با توان مؤسسه بعنوان #جایزه_اعظم!) به شخصی (حقیقی یا حقوقی) که بیشترین #خدمت_مؤثر برای #وحدت_مسلمانان را طرح و دنبال کرده باشد.
و نشستیم آئیننامه و دستورالعملی هم برای آن تدوین کردیم و ثبت مؤسسهای که مجری جهانی آن باشد وو..
تا اینکه وقتی به مبحث اولین مصداق از اشخاص #وحدت_آفرین رسیدیم دچار اختلاف جدی شدیم!
نظر قطعی بنده، اهداء نخستین جایزه آن مؤسسه به شخص #مقام_معظم_رهبری بود ولیکن آنها اصرار داشتند که به #مشانژاد هدیه شود!
همین اختلاف شدید موجب انفصال بنده از ادامه همکاری با آنها شد. البته آن اختلاف، یک لایه زیرینی از اختلافی عمیقتر و بزرگتر را هم برملا کرد که برای بنده قابل تحمل نبود!
(بنظر میرسید که آنها میخواهند بودجه کل جایزه و مؤسسه ذیربط آن را از #دولت_مشانژاد بگیرند و اولین جایزه را هم به خود او بدهند!)
یکی از شروط ورود بنده به همکاری با آن حزب؛ عدم حمایت آنها از مشانژاد بود! و آنها ادعا میکردند که ما هم با ایشان زاویه داریم خصوصاً با #اسفندیار_مشایی!
(این تخصیص، حاکی از این بود که تمایلی به کنار آمدن یا پذیرفتن #محمود_احمدینژاد (#سبورچیان_سابق) داشتند و اینکه مقصر و #شیطان_اصلی #جریان_انحرافی، شخص #رحیم_مشایی است و #مموتی فریبخورده اوست!!
و بنده هم ضمن یکسان و همطراز دانستن مشترک (در حد ۵۰ پنجاه) هر دو نفر مشانژاد در #ضدیت_با_ولایت، خواستار بیان «علل مخالفت آنها با مشانژاد» بودم و آنها هم عللی را مطرح میکردند که بنده استدلال میآوردم که چرا «محسنات مشانژاد» را «عیوب غیرقابل اغماض» آندو میشمارید؟!
فلذا مشکوک بودم که اینها بظاهر خود را منتقد و بلکه مخالف مشانژاد جلوه میدهند ولیکن #حمله_بد آنها در واقع بعنوان #دفاع_خوب قابل ارزیابی بود! یعنی معایبی را به مشانژاد نسبت میدادند که به هر کسی نسبت داده شوند، حُسن او تلقی میشوند
و بجای تضعیف، آندو را تقویت میکرد!
در عینحال وانمود میکردند که دفاع من از مشانژاد بخاطر آن اتهامات، مایه شگفتیست و میپرسیدند: نکنه شما طرفدار مشانژاد هستید؟!!
بنده هم میگفتم: نخیر! شما طرفدار مشانژاد هستید که با حملات بد و بلاوجه، معایب اصلی آندو را پنهان میکنید و خروجی حملات شما موجب افزایش محبوبیت آنها میشود!
اگر واقعاً در مخالفت با مشانژاد، صداقت دارید، #معایب_اصلی آندو را مطرح و تحلیل کنید که هر بیغرض و بیمرضی از آنها خبردار شود، از این جریان، متنفر میشود.
آنها ادعا میکردند که ما بیش از این نمیدانیم و شما توضیح بدهید که اصل قضیه چیه؟!
میگفتم: وقتی شما خود را در سطح دولت سایه مشانژاد میپندارید و دنبال حزب سرآمد هستید، باید آنقدر مطالعه و #بصیرت هم داشته باشید که خودتان سر در آورید و نیازی به نشستن به پای تحلیل بنده نداشته باشید! و لذا اصرار داشتم خودشان کشف کنند اما ظاهراً دستشان خالی بود! و لذا ادعا میکردند که علل مخالفت ما با مشانژاد همینها بوده و حال آنکه با توضیحات شما روشن شدیم که اتهامات ما بر مشانژاد اساساً وارد نیست و ما بیخودی دشمن آندو شده بودیم!!
البته بنده قدری هم به تردید افتادم که شاید راست میگویند و به #معایب_واقعی مشانژاد واقف نیستند ولیکن در تخصیص آنجایزه به مشانژاد نشان دادند که در حمایت از وی، هیچ تردیدی ندارند و او را بر #حضرت_آقا ترجیح میدهند!
بنابراین آنچه که بیشتر موجب استعفای بنده از همکاری با آن حزب شد، مرام «حمله بد و دفاع خوب» بود که غیرقابل تحمل بود و خسارتبارتر از مسائل دیگر!
و بنده پیگیر هم نشدم بالاخره چه کردند؟ آیا از مشانژاد، بودجه گرفتند؟ آیا آن جایزه را به او دادند؟ هیچ اطلاعی ندارم ولیکن میدانم که آنحزب نه مشهور شد و نه آن طرح بر زبانها افتاد!
حال رسیدهایم به مسئله دو تابعیتی بودن پسر #ظریف و اینکه #پزشکیان طبق قانون حق ندارد پدر آنپسر را منصب رسمی ببخشد!
بنظر بنده این حمله به #جواد_ظریف، یک حمله بد است و برای #روان_جامعه قابل هضم نیست و در عینحال باعث میشود #معایب_اصلی_ظریف، به محاق افتد که خبط بزرگی است.
زیرا #دفاعیه_ظریف، منطقی است و قانون مطرح شده نباید مانع استخدام وی در جایگاههای حساس نظام بشود.
از مدار خارج کردن وی راهکار دگری میطلبد!
✍حسینی(منتظر)
۰۳/۶/۱۹
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏