🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
⚠️عامل اصلی ناکامی
جمهوری اسلامی ایران؛
سرطانی بنام کارشناس!
باتلاقی بنام کارشناسی!
(قسمت اول):
👌 #تفکرات_اعوجاجی پرفسور #پزشکیان (#پوزیده_سابق)، در باره #کارشناس و #کارشناسی همان تصورات خبطینه حجةالاسلام #قرائتی و #جنون قریب باتفاق #متولیان_امور است!
😬 بنده نه از حکومت #مدعیان_اصلاحطلبی واهمه دارم و نه از #مدعیان_اصولگرایی، بلکه وحشتم از سلطه #مدعیان_کارشناسی است!
اپیزود اول؛
اجازه بدهید این قصه پر غصه را از اینجا شروع بکنم که در اوائل دهه ۱۳۷۰ از طرف نهاد #عقیدتی_سیاسی لشگر ۲۱ حمزه #ارتش #جمهوری_اسلامی_ایران دعوت شدم تا با عنوان #مربی_عقیدتی و سیاسی با آن نهاد، همکاری نمایم. فلذا هر روز صبح تا ظهر با حضور در #پادگان_لویزان به تدریس مباحث و مسائل #اعتقادی میپرداختم و این همکاری تا مقطع انتقال لشگر به تبریز ادامه داشت.
دورههای آموزشی مذکور که شامل مجموعههای سربازان، درجهداران و افسران بود، در یکی از دورهها با گردانی از سربازان مواجه شدم که در قالب پنج گروهان از روستاهای استانهای کردنشین اعزام شده بودند و آموزش عقیدتی یکی از آن گروهانها به بنده سپرده شد.
همان اول صبح متوجه شدم که با گویش فارسی چندان روان نیستند و شاید بهتر باشد که یکی دو ساعت فقط با هم مکالمه بکنیم تا به همطرازی در مفاهمه کلمات و جملات برسیم ولیکن اتفاق خاصی مرا مصمم کرد که آن روز بنده بجای آموزش اعتقادی به آموزش #زبان_فارسی بپردازم!
زیرا مشاهده کردم که بعضی از سربازها کتابهای خود را وارونه گرفتهاند! حساس که شدم معلوم شد کل آن سی چهل نفر #بی_سواد هستند!
با تعجب پرسیدم: پس چرا کتاب گرفتهاید؟!
گفتند: سهمیه ماست که دادهاند!
باورم نمیشد که همه بیسواد باشند و احتمال دادم که دارند سر به سر من میگذارند!
همزمان رئیس عقیدتی لشگر در حال عبور از حاشیه محوطه جنگلی بود (محل برگزاری کلاسها در آن فصل سال محوطه جنگلی پادگان تعیین شده بود) که صدایش کردم و گفتم: حاجآقا! اینها ادعا میکنند که همگی بیسواد هستند! وی هم آمد و تأیید کرد که بله! این دوره کل گردان همگی بیسواد هستند!
گفتم: پس چرا به همگی کتاب دادهاید؟!
گفت: سهمیهشان بوده! آیا شما مشکلی دارید؟!
گفتم: معمولاً از حضار کلاس میخواستم نوبتی یک نفر داوطلب بشود که دروس کتاب را قرائت کند و من هم هر جا که لازم دیدم، مفاد قرائتی را توضیح بدهم.
گفت: زحمت خواندن کتاب را ایندفعه دیگه خودتان بکشید.
و رفت.
بنده هم با اکراه شروع کردم به خواندن متون کتاب ولیکن ایدهای به ذهنم رسید که بعدها آنرا #سوادآموزی_جهشی نامیدم.
بلند شدم و کتاب را کنار گذاشتم و فیالبداهه مشغول سوادآموزی به آنها شدم؛
ساعت اول حروف الفبای فارسی را روی تخته نوشتم و ساعت دوم کلمات و ساعت سوم جملهبندی را با آنها کار کردم و ساعت چهارم هر جملهای که روی تخته مینوشتم آنها با ذوق و اشتیاق و هیجان و فریاد میخواندند و پادگان را روی سرشان گذاشته بودند! قریب باتفاق سربازان موفق شدند با روش ابتکاری بنده در ظرف چهار ساعت، خواندن را یاد بگیرند!
رسم آموزشی این بود که هر ۵۰ دقیقه به کلاس، آزادباش ۱۰ دقیقهای داده میشد و اساتید هم گوشهای دور هم جمع میشدند تا با هم چای و شیرینی بخورند اما من آنروز به علت استقبال سربازها کل ۴ ساعت را پای تخته ایستادم و با آنها سوادآموزی کار کردم. تا اینکه رئیس آموزش عس. آمد سراغ ما و پرسید: آقاسید! امروز شما روزه بودید؟ (که نیامدید با ما چیزی بخورید) گچ را دادم به او و گفتم: لطفاً یک جمله بنویسید!
تا جمله را نوشت، سربازها آنرا با صدای بلند خواندند!
گفتم: لطفاً جمله دیگری بنویسید. نوشت و خواندند و برای بار سوم هم تکرار شد و بعد به طعنه پرسیدم: حاجی! شما که گفتید اینها از دم بیسوادند!
گفت: إلَدَه! اینا همگی بیسوادند!
گفتم: اما میبینید که هر چه نوشتید خواندند!
لحظهای مکث کرد و با لهجه ترکی گفت: سید! نکنه اینها رو جادو کردی!؟!
گفتم: بله! این، نتیجه جادوی سوادآموزی ابتکاری بنده است!
ناگهان عصبانی شد و به سربازها برپا داد و مرخص کرد.
گفتم: حاجی! اجازه بده که ساعت آخر هم روانخوانی آنها را کار بکنم که اجازه نداد! دستم را گرفت و گفت برویم چایی بخوریم و مرا کشان کشان برد به دفترش و برایم توبیخ نوشت که کارکردم خارج از دستور بوده است!
گفتم: حاجی! اصلاً متوجه هستی کجای کاری؟! این که یک گروهان سرباز ظرف فقط ۴ ساعت باسواد شدند تا کتابشان را خودشان بخوانند آیا معجزه نیست!! بجای تشویق داری توبیخم میکنی!!
گفت: تو متوجه نیستی که سنیها را باسواد کردی!
گفتم: مگر قراره اهل سنت باسواد نشوند!
آن مشاجره ما کشید به مسائل #شیعه و #سنی و فهمیدم ریشه قضیه به بافت قومیتی روستای ایشان در آذربایجان برمیگردد!!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۵/۱
✅کانال حیفه نبینی:
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲 چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
⚠️عامل اصلی ناکامی
جمهوری اسلامی ایران؛
سرطانی بنام کارشناس!
باتلاقی بنام کارشناسی!
(قسمت دوم):
ادامه اپیزود اول:
البته بنظرم آن شیخ از لحاظ قانونی حق داشت که مرا توبیخ نماید. زیرا بنده متعهد بودم در آن پنج ساعت، به طرح #مباحث_اعتقادی مندرج در کتاب سهمیهای سربازان بپردازم نه اینکه خوانش #زبان_فارسی را آموزش بدهم.
اما من تغییر مسئله بنیانی سربازان به مطلب بنیادی آنان را بلامانع میدانستم و در هر حال، اگرچه توبیخ شدم اما خوشحال بودم که روشی از #سوادآموزی_خلاقانه را کشف کردهام که میتواند #بیسوادی میلیونها نفر از #ایرانیان را با کمترین #زمان و #هزینه از کشور ریشهکن نماید و بلکه آشنایی مردمان سایر ملل با #زبان_فارسی را به خارج صادر کند!
روش خود را روی چند نفر بیسواد دیگر هم آزمودم و دیدم که بخوبی جواب میدهد و لذا اسم طرح خود را گذاشتم «سوادآموزی جهشی حم در ۲۴ ساعت» و بسوی آقای #محسن_قرائتی (در ساختمان نهضت سوادآموزی خیابان فاطمی) تاختم و آی هوار که؛ ... یافتم ... یافتم!!
چند نکته حائز توجه در ۲۴ ساعته نامیدن مدت سوادآموزی جهشی حم؛
۱) افزایش مدت آموزش از پنج شش ساعت به ۲۴ ساعت (و بعدها به ۴۰ ساعت) محض بالا بردن #ضریب_اطمینان از تحقق ادعا بود.
۲) منظور از ۲۴ ساعت، با تناوب هر روز دو ساعت و جمعاً ۱۲ جلسه دو ساعته است و اگر کلاس کشش داشته باشد میتوان در ۸ جلسه ۳ ساعته و حتی ۶ جلسه ۴ ساعته آنرا کار کرد. فلذا میتوان ادعا کرد؛ «سوادآموزی در یک هفته»!
۳) تأثیرگذاری روانی بر نوآموز که ۲۴ ساعته (فرضاً در یک شبانهروز) میتواند باسواد بشود. و اگر بیسوادی واقعاً کشش داشته باشد میتواند در مدت یک شبانه روز باسواد بشود.
۴) در دورههای آزمایشی بعدی متوجه شدم که ۲۴ ساعت برای سنین ۱۵ سال تا ۴۵ سال مناسب است و سنین کمتر یا بیشتر از این محدوده، نیازمند تکرار بیشتری هستند و لذا اگر از محدوده سنی (۴۵-۱۵) صرفنظر کنیم مدت ۴۰ ساعت برای کلیه سنین، کفایت میکند. و مجموعاً در کمتر از یک ماه هر بیسوادی میتواند باسواد بشود.
⁉️ اما چرا #سازمان_نهضت_سوادآموزی، نوآموز را برای مدت یکسال در رفت و آمد نگه میدارد؟! و از تعداد بیسوادان کشوری، #آمار دقیقی ارائه نمیدهد؟! و بعد از نیم قرن از #پیروزی_انقلاب_اسلامی و تشکیل #نظام_جمهوری_اسلامی_ایران، هنوز هم درصد قابل توجهی از مردم ایران، بیسواد هستند؟! و حتی قادر نیستند اسامی نامزدهای انتخاباتی خود را روی برگه رأی بنویسند!! و #نظام_آموزشی، چرا قادر (و بلکه مایل) به #ریشه_کنی_بیسوادی نیست؟!!
البته این سازمان هر سال دو نوع آمار ارائه میدهد که بنظرم هر دو اغراقآمیز است! یکی در سالگرد تأسیس نهضت سوادآموزی که بگونهای داد سخن در میدهد که گویا بیسوادی ریشهکن شده و فقط چند تا پیرزن و پیرمرد فرتوت باقی ماندهاند که کشش ندارند و عنقریب باید منتظر مرگ آنها باشیم تا بتوانیم ادعا بکنیم که بیسوادی ریشهکن شد! و حال آنکه ۱۰٪ الی ۲۰٪ جمعیت ایران در بیسوادی به سر میبرند!
یکی هم، زمانی که سازمان بدنبال #کسب_بودجه است که آمارهای نسبتاً واقعبینانهتری شاید باشد. در هر حال این دو نوع آمار هیچگاه با هم منطبق نیستند!
اگر ریشهکنی بیسوادی به سختی آپولو هوا کردن هم بود، رزمندگان ما توانستند موشکهای هایپرسونیک خود را روانه قارههای دیگر بکنند. ولیکن بزمندگان ما نمیتوانند بیسوادی را ریشهکن کنند! وگرنه تا حالا باید بیسوادی ریشهکن و سازمان نهضت سوادآموزی منحل میشد. ولیکن بنظر میرسد که ناندانی بعضیها شده است و تعمداً نمیخواهند ریشهکن شود!
علیأیّحالٍ پس از ورود به دفتر جناب قرائتی، تازه متوجه شدم که ملاقات با ایشان هم تابع پروتکلهای دیدار با مقامات رسمی است و از قبل باید تقاضای مکتوبی میدادم و علت تقاضای ملاقات خود را توضیح میدادم و اگر وقتی تعیین میشد آنگاه باید حرکت میکردم.
در این پروتکلها، امتیازی هم برای «کاشف روش جدید سوادآموزی» تعریف نشده بود!
در عینحال نشستم تا سماجت بکنم و در برگه کوچکی اندازه کف دست، عناوین ۱۰ تا طرح و ایدهای که اجرای آنها به گروه خونی استاد قرائتی میخورد، نوشتم که اولین ردیف آن، همین «سوادآموزی در ۲۴ ساعت» بود.
داشتم مأیوس میشدم که ناگهان آقای قرائتی، برای لحظاتی سرش را از اتاقش بیرون آورد تا چیزی به رئیس حوزه ریاست خود بگوید، #ابن_الوقت خودم را کشیدم جلو که؛ حاجی! عرض حاجت دارم.
برگه را گرفتم جلو چشمانش که گرفت و گفتم: برای اجرای این ۱۰ تا طرح فرهنگی-مذهبی، کمک شما لازمست.
آن لیست را سریعاً خواند و گفت: «اولی را ثابت کن، بقیه را دربست قبول میکنم» و #بدون_تعارف به اتاقش برگشت!
گفتم: از کجا شروع کنم؟
با اشاره به گوشهای گفت: برو پیش آقای بهشتی!
و در را بست!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۵/۲
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲 هماندیشی چلچراغ
🙏
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حامی پزشکیان: «زبان فارسی»، زبان به درد بخوری نیست!
☝️از پیامهای وارده☝️
نقدونظر #حم
نابودی فارس و ایران
آرزوی کهنه دشمنان!
از زمان حکومت #حضرت_یوسف(ع) که #بنی_اسرائیل، توانستند در معابد #مصر، نفوذ یافته و #اسرار_کاهنان را به دست آورده و موفق به #پیش_بینی آینده شوند، فهمیدند که در پایان دادن به سلطه #یهود_عنود آخرالزمان، #ایرانیان هم سهم بسزایی خواهند داشت، در صدد #محو_ایرانیان و هر آنچه که متعلق به این #ملت_رشید (البته #امت_اسماعیلی آن) باشد، برآمدند.
آنها در طی هزاران سال، برنامهریزی کردند که اگر موفق به نابودی مطلق #نسل_ایرانی نشدند، لااقل امتی در بین آنان، پدید آورند که قرن به قرن و سال به سال، «سیاست پوکانیدن از درون» را دنبال نمایند.
نفرت خاخامهای #امت_اسراعیلی از ایران و ایرانی تا آنجاست که حتی با زبان و ادبیات #فارسی هم سرستیزی دارند و لذا عنوان #خلیج_فارس، قلب آنها را آتش میزند و چقدر تلاش و هزینه میکنند تا این عنوان از روی نقشههای جهانی، محو گردد!
این قوم #ضد_ایرانی، به نوچههای خود آموختهاند که حتی با #زبان_فارسی هم سرستیزی بورزند و آنرا در ذهن ایرانیان، زبان معیوبی جلوه بدهند!
ضدیت #اجانب و #اذناب_اجانب با فارسی سه علت عمده دارد:
۱) زبان ملتی است که در #محو_اسراعیل نقشآفرینی خواهند داشت.
۲) تلفیق خلاقانه، لطیف و زیبایی از زبانهای باستانی با زبان آیات و روایات #اسلام است.
۳) بیشترین #متون_اسلامی به این زبان، نوشته شده است.
#اراجیف مشاور #پوزیده (= #نوکران_اسراعیل) را از این منظر باید نگاه کرد.
#بصیرت
✍️حسینی(منتظر)
🌐
حیفه نبینی | نظرات
۱۴۰۴/۲/۲۷