eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
141 دنبال‌کننده
340 عکس
183 ویدیو
30 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ @SMHM212 امر خطیر خطرشناسی و هشدار در بنیاد فقاهت! (بخش ۰۱) یعنی و یعنی روحانیت، عبارتند از: ۱) خطرشناسی ۲) هشدارگری در مقاله «جایگاه ابدی روحانیت» اشاره کردیم که منشأ و علت وجودی و روحانیت و ، آیه مبارکه ۱۲۳ سوره بدون است. (در بعضی نسخ ، آیه ۱۲۲ سوره شریفه ) ولیکن برخی از از بیان این آیه شریفه، واهمه دارند و از تبیین و حتی ذکر آن گریزانند! یعنی؛ در حالیکه آحاد روحانیت و اسلام، در نعمت و رحمت برخورداری از فضای و و حتی از سپهر و فضای حوزات علمیه و نیز یافتن متأثر از آن‌را، مدیون این آیه مبارکه هستند، با این حال بعضاً التفاتی به آن نداشته و (گویا که تعمد دارند آن‌را نادیده بگیرند!) بلکه جرأت نمی‌کنند توجه دیگران را به مفاهیم والای آن جلب نمایند! چرا؟! نشان به آن نشان که (بنده ۶۱ ساله‌ای که یک‌سوم عمرم به مسافرت در انواع بلاد اسلامی و غیراسلامی گذشته)، کمتر حوزه علمیه‌ای را دیده‌ام که تابلوی سر درب ورودی خود را با این تزیین کرده باشد! و البته این متحیره، محدود به بعضی از روحانیت نیست و بنظر می‌رسد، بسیاری از مردمان هم چندان علاقه‌ای به شنیدن و فهم مسئولیت‌آور آن ندارند! تدبری در مفاهیم خود این آیه شریفه، می‌تواند علل این آیه را روشن سازد. زیرا باید دقیقاً ملاحظه کرد که؛ در آیه ۱۲۲ قرآن؛ کلمه «لینذروا» چه سنخیّت و تناسبی با کلمه «لیتفقهوا» دارد؟! طبق مفاهیم این آیه؛ فقه یعنی و یعنی و هم بالتبع یعنی و یعنی ، فلذا «تفقه» یعنی ادراک و فهم دقایق و عواقب خطراتی که جامعه و آحاد آنرا تهدید می‌کند. زیرا کسی قادر به در باره است که خطرات را بشناسد و چرا قرآن از فقیه توقع دارد که پیوسته به هشدار بپردازد و دائماً اعلام خطر کند؟! آیا بجز اینست که در ذات فقه و بلکه محور بنیادی آن، خطرشناسی جهت دادن مردمان است؟! (مفهوم۱؛ تفقه و فقیهی که خطرشناسی و هشدارگری ندارد، اساساً فقاهت و فقیه نیست و «فقیه آل‌محمد» یعنی کانون خطردانی و هشدارگری) به همین دلیل؛ و در قرآن، معمولاً قرین هم به کار رفته‌اند. زیرا دانش، زاینده تقواست و تقوی هم از علم، نشأت می‌گیرد. (إنما یخشی الله من عباده العلماء) با دقت در این آیه، درمی‌یابیم که؛ سؤال و جوابی مقدر است مبنی بر اینکه؛ وقتی که فراگیری جهت اقامه «دیانت‌ورزی»؛ چنان امر خطیری است که می‌طلبد عموم مؤمنین بدان مبادرت و اهتمام بورزند ولیکن چنین مطلبی، بعللی عملاً امکان‌پذیر نیست و قرآن هم بر این مسئله، صحه می‌گذارد که؛ «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً»؛ امکانپذیر نیست که همه به امر فراگیری امر کوچ نمایند! (کوچ بمفهوم دست شستن از زندگی عادی ولو در قالب مسافرت به شهری غریب و دور از وطن و بستگان) پس چه باید کرد؟! جواب آنست که؛ «آب را اگر نتوان کشید، پس بقدر باید چشید»! همان سخن (ص): «ما لا یُدرَک کلُّهُ لا یُترَک کلُّهُ»؛ آنچه را کامل به دست نمی‌آید، نباید به تمامی وانهاد. فلذا آیه با این سؤال (= مطالبه الهی) تکمیل می‌شود که؛ «فَلَوْ لَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ؟»؛ پس چرا از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای کوچ نکنند؟ یعنی که از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای باید کوچ کنند. چرا باید عده‌ای کوچ کنند؟! جواب: «لِيَتَفَقَّهُوا فِي‌الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» برای اینکه؛ در تفقه کنند تا زمانی که بسوی مردم خود برگشتند، آن‌ها را (به و جاری و آتی آن‌ها) هشدار بدهند تا شاید (امیدست) آن‌ها هم و احتیاط نمایند. بنابراین؛ چرخه مطلوب ، لزوم کوچیدن طایفه‌ای از مؤمنین برای فراگیری دقیق و عمیق امر خطرات و تهدیدات دنیوی و أُخروی مردمان برای زمانی است که بسوی ارتباط با مردم برمی‌گردند تا با تمام وجود خود (و بتعبیر امیرالمؤمنین؛ «أن لا یقارّوا»؛ با بی‌قراری و دل‌واپسی!) هشدار بدهند، بدون آنکه توقع داشته باشند که مردمان هم لابداً و حتماً به هشدارهای آنان، کمترین ترتیب‌اثری بدهند! (مفهوم۲؛ اگر مردمان نه تنها بی‌تفاوتی، بلکه دشمنی هم بورزند، فقیه باید به امر هشدار ورود یافته و به خطرگویی خود ادامه بدهد) (مفهوم۳؛ کسی/کسانی غیر از فقهای دینی، اعلام خطر و هشدار دادن ندارند. زیرا که این امر، مطلبی کاملاً است) (مفهوم۴؛ سخنرانی فقیه/فقهاء چیزی بجز خطررانی نیست!) ..ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آبان۱۴۰۲ 🆔 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 💎 💠 کانال «حیفه این پیام‌ها را نبینی» 🌹
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 هزار چاقوی صهیونیزم شیطانی، بر پیکر مظلوم جمهوری اسلامی ایران در آستین روحانیت پ‌وپ! (بخش ۰۰۰۱): ۞ «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» ۞ امکان‌پذیر نيست كه همه‌ رهسپار شوند، ولیکن چرا از هر گروهى از ايشان دسته‌اى كوچ نمى‌كنند تا در شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از خطا و خلاف) حذر كنند. (آیه ۱۲۲ از سوره توبه) این آیه شریفه، دلیل تشکیل و تمرکز حوزه‌های علمیه (ص) در شهرهای و گسیل از اقصی نقاط جهان بسوی آن‌ها گردیده است. با عنایت به مفاد این آیه حوزویه، قاعدتاً باید اتفاقاتی به ترتیب ذیل رخ دهد فلذا انتظار می‌رود: ۱) در همه ، آمادگی عمومی اعزام بسوی ، موج‌زند. اگر جامعه‌ای مهیّای چنین اعزامی نباشد، با ، فاصله دارد. ۲) به ، است ولیکن تشخیص کفایت عزائم، است. ۳) اعزام، نباید فردی باشد بلکه از هر فرقه‌ای (هر گروهی که با گروه‌های انسانی دیگر، فرقی دارد در زبان، زیست‌گاه، نژاد، جنسیت، فرهنگ، اخلاق و حتی مشاغل)، باید جمعی هماهنگ بصورت باشد. ۴) عزیمت‌کنندگان (و به تعبیر قرآن؛ کوچ‌کنندگان)، باید با تمام وجود، در دین خدا (فهم عمیق و دقیق) بکنند و به فقاهتی برسند که بتواند جوابگوی نیازهای قوم و طایفه محل اعزام باشد. ۵) فقهای کامل (نه لزوماً أکمل) که نسبتی با (در تراز ) و (در تراز ) یافته‌اند، باید مهیای بازگشت به میان قوم خود باشند. (عدم بازگشت فقهای و ، ابتر نهادن حرکت الهی و بلکه خیانت به مؤمنینِ منتظر رجعت آنان است.) ۶) فقهای رجعت‌کننده به قوم خود، بلافاصله باید و هشدار مردمان خویش را آغاز نمایند. انجام بهینه و مؤثر این هشدارها (که اعم از موضوعات اُخروی و دنیوی است)، نیازمند خلاقیت‌هایی به تعداد است! و مخاطبین، معمولاً در سطوح مختلفی از فهم و شعور و غیرت، قرار دارند، از «العاقل تکفیه الاشارة» گرفته تا آن‌هایی که در حق‌شان باید گفت؛ «نرود میخ آهنین بر سنگ»! فلذا علاوه بر میزان علم و دانائی فقیه، میزان حلم و صبوری و دلسوزی او و بلکه میزان دلیری و تاب‌آوری او هم، تعیین‌کننده است. (فقهایی که در امر تکلیف به هشدار، به هر علتی از قبیل؛ ترس و طمع، تنبلی و عافیت‌طلبی، یا ترک جدّ و جهد و یا ترک مقاومت نمایند در برابر در طیف‌ها و جایگاه‌های مختلف، که در هر قومی یافت می‌شوند و معمولاً ضدیت می‌ورزند، حرکت الهی را ابتر نهاده و بلکه در حق قوم خود و بویژه مؤمنین، خیانت ورزیده‌اند) ۷) فقهای علیم و حلیم و پیوسته و لحظه به لحظه در معرض تکذیب و انکار و استنکاف هستند و لذا نباید توقع داشته باشند که بمحض اظهار و ابراز هشدار و انذار آنان، آحاد جامعه، به فرامین الهی تمکین کرده و در عمل ترتیب‌اثری به احکام خواهند داد. بلکه باید انتظار تمرّد و حتی تنفّر هم داشته باشند. لذا ختم‌ کرد به «لعلهم یحذرون» (به هر میزانی که در این مراحل مورد اشاره، ضعف و نقصانی باشد، در مرحله آخر، خطر بزرگ در کل یا برخی اجزای دیانت برای خود فقیه، تشدید می‌گردد! و چه‌بسا جوامع، شاهد مرتدینی در لباس روحانیت باشند که بجای تبعیت از «فاستقم کما أمرت» به تجدیدنظرخواهی در اصول تعبدی و حتی اصول تعقلی دین، سقوط می‌کنند! این سقوط‌کنندگان - بویژه آن‌ها که با برنامه‌های ، هماهنگ می‌شوند -، موضوع این سلسله مقالات است که به مرور، تهیه و تقدیم خواهد شد ان‌شاءالله و بنظر می‌رسد که اسرائیلیات و القائات مکار و خبیث، از این سقوط‌کنندگان، لشگری قابل توجه علیه «نهضت+نظام اسلامی» تدارک دیده است که امام راحلمان، آن‌ها را «مارهای خوش خط و خال» می‌نامید) برای آشنائی نسبی با «افعی‌های زهرآگین لانه کرده در کسوت روحانیت پوک و پلید و بلکه در حوزات علمیه مشهد، نجف، قم و...» ولیکن «ضد » و ضد ، ملاحظه این 👈 مقاله چهار قسمتی 👉 خالی از لطف نیست. ✅ و اما اصول دین اسلام ناب، عبارتند از: الف) اصول تعقلی: ۱- توحید ۲- عدل ۳- نبوت ۴- امامت ۵- معاد ب) اصول تعبدی: ۱- نماز ۲- روزه ۳- زکات ۴- خمس ۵- حج ۶- جهاد ۷- امر به معروف ۸- نهی از منکر ۹- تولیٰ ۱۰- تبریٰ 👌 (اصول تعقلی اسلام، معمولاً اصول دین و اصول تعبدی اسلام، اشتباهاً فروع دین، نامیده شده‌اند!) ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۲۲ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ 🙏