eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
7.6هزار ویدیو
210 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🥀🍂💫🥀🍂💫🥀🍂💫 💥نمی دانم چه می خواهم غمی💔 در استخوانم می گدازد... 💥وداع همسر مدافع امنیت 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼مهدی جان (عج) 💚 🍂ای فصل 🌼فصل ظهور تـــ❣ــو 🌼پاییز هم آمد 🍂برگها بر سرم 🌼اما تــ✨ــــو باز نیامدی 🌼ای غائب از نظر! 🍂پاییز را با تـ💥ــــو 🌼دوست می دارم 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍁سخت اسـت ... گذشتنــد از هر ڪہ 💓 را وصل زمیــڹ میڪـرد ! 🍁این_قانــون_پـــرواز_اسٺ🕊 گذشتـــڹ براے رهــا شـدڹ ... 🌸🥀 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷 🖇کارهایش را روی و انضباظ انجام می داد و برای بیت اهمیت و حساسیت خاصی قائل بود. نحوه برخورد و سلوک او با اقوام و دوستان و باعث شده بود که مورد علاقه و احترام همه باشد. نسبت به والدین خود احترام و محبت وافری داشت و هیچگاه جلوتر از آنها قدم بر نمی داشت. 🖇بنا به اظهارات ، وصیتنامه اش 📝را همزمان با بمباران☄ مسجد 🕌جامع نوشت. او همواره به مادرش می گفت: "شما باید مانند مادر وهب باشید، اگر من به راه اسلام نرفتم، را حلالم نکنید." 🌷 🌱 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page341.mp3
628.5K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه حج✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
•|👀|• |📲 🍀یڪ‌جاسوس اجیرشد ! بعدازیڪ‌هفتہ‌تعقیب‌ومراقبٺ عاشق❤️رفتاروڪردارشون‌شد (: 🍀انصافاًیڪ‌هفتہ‌ چطورمیشہ؟!🤔 عاشــــق‌دین‌ومذهب ... ؟! ¿ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تلتگرانه💥 🌀مانتو هر #چقدر هم بلند و گشاد باشد... 🌀آخرش #چادر نمیشه... میراث خاکی #حضرت زهرا(س)چاد
1⃣5⃣3⃣1⃣🌷 🌸 🔰داعش جلو و جلو تر آمد. را گرفت و به آتش کشید.🔥 خشاب های محسن تمام شده بود. نفس هایش هم به افتاده بود.😔 تشنه و بی جان و بی توان پشت خاکریز افتاد.به حالت نیمه بیهوش. 🔰داعشی ها او را دیدند. به طرفش رفتند. بالای سرش. دست هایش را از پشت، با هایش بستند.او را بلند کردند و به طرف ماشین🚍 بردند. خون هنوز داشت از خارج میشد.😭تشنگی فشارش را لحظه به لحظه بیشتر میکرد. محسن را سوار ماشین کردند و با خود بردند. 🔰چادر ها و خیمه 🏕های پایگاه چهارم، داشت در می سوخت و آسمانش🌫 مانند غروب عاشورا🏴 شده بود…محسن را بردند طرف شهر "القائم" عراق. تا برسند آنجا، مدام توی ماشین به سر و میزدند و فحشش میدادند. 🔰به القائم که رسیدند، محسن را بردند توی اتاقی و با او مصاحبه کردند. محسن نگاه به 📸 کرد و محکم و قرص گفت: "محسن حججی هستم. اعزامی از اصفهان. نجف آباد. فرمانده ی تانک هستم و یک فرزند دارم."💪🏻اول او را از آویزان کردند و بعد ها شروع شد. 🔰شکنجه هایی که ،مو را بر تن انسان سیخ میکرد… خوب که زجر کشش کردند، او را پایین آوردند. سرش را و دست هایش را جدا کردند. بعد هم پایش را به عقب یک بستند و توی شهر چرخاندند تا مردم کنند.😭 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh