#وصف_شهدا_اززبان_امیرالمومنین(ع)
💢کجایند آنان که در صحنه #پیکار ، شمشیرهاشان را از غلاف بیرون کشیده ، هر گوشه از میدان نبرد را دسته دسته👥👥 و صف به صف فرا می گرفتند ⁉️
💢 آنان #جوانمردانی بودند که در پایان هر مصاف از بقاء زندگانی بازگشته از کارزار #سپاه خود ، شادمان نمی شدند😔 و از بابت مرگ سرخ کشتگانشان از کسی تسلیت نمی خواستند❌ ،
💢چشمانشان از شدت گریه یِ خوف بر درگاه #جلال_ربویی به سفیدی گراییده ، شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق📿 خشکیده.
💢رنگ رخسارشان از فرط #شب_بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهرهاشان را پوشانده👌 آنان #برداران_من هستند که از این سرای فانی سفر می کنند🕊
💢پس سزاوار است که #تشنه دیدارشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت #حسرت بر لب بگزیم .
💠 #امیرالمومنین_علی (ع)
📖 نهج البلاغه / کلام 120
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سقای_تشنه 🔰حکایت خواندنی از شهید زکریا صفرخانی #بخوانید👇👇 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠عمل به احادیث در سیره شهدا
⚜امام محمد باقرعلیه السلام:
(خداى تبارك و تعالى خنك ساختن #جگر_تشنه را دوست میدارد، و كسى كه جگرى تشنه را سیراب سازد👈چه از چهارپا باشد چه از غیر آن؛ در روزی كه سایه اى جز سایهی او وجود ندارد❌، او را در #سایهی_عرش خویش جای میدهد.
📚منبع
📔من لا یحضره الفقیه/ترجمهی غفارى/ج2/ص 371.
📕(غررالحکم، ح 6354)
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷
#سقای_تشنه
🔰سقا صدايش میکردند. به مادر گفته بود: میخوام اونجا #سقا باشم. همیشه قبل از خودش به رزمندهها تعارف میکرد☺️.
🔰سر سفرهي ناهار و شام🍲 هم دنبال پارچهای آب💧 میدوید و وقت وبی وقت به آنها آب تعارف میکرد.
🔰میگفت: آب #نطلبیده مراد است👌! حتی آب قمقمهاش را هم میبخشید. #تشنه شهید🌷 شد؛ همانطور که آرزو داشت.
#شهید_زکریا_صفرخانی🕊
📚منبع: («شب امتحان»، ص66)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎙 مکه برای شما... فکه برای ما... روایتی از بین الحرمین ایران، فکه #حاج_حسین_یکت
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
💠 روایتی از بین الحرمین ایران، #فکه👇👇
🔹فکه رنگ و بوی #کربلا را دارد و گوشه ای از غربت و #مظلومیت آن را به تصویر می کشد😔، چرا که فکه مقتل 120 شهیدی🌷 است که در #تشنه کامی به مولای خود اقتدا کرده و به دیدار محبوب شتافتند🕊.
🔸بچه هاي تفحص پيكر⚰ پاك #120_شهيد گردان حنظله را هشتم فروردین در #كربلاي_فكه كشف كرده اند. آنها در فكه به سيم هاي تلفني☎️ رسيده اند كه از خاك بيرون زده است.
🔹رد سيم ها به يك دسته از شهدا 🌷مي رسد كه دست و پايشان با اين سيم ها بسته شده است😭،... #شهدايي كه زنده به گور شده اند. اجساد مطهري هم كشف شده اند كه #قبل از شهادت🌷 آنها را آتش 🔥زده اند...
🔸بسيجيها هشت تا #چهارده كيلومتر را در حالي با پاي پياده از ميان رملها و ماسههاي روان #فكه گذشتند كه وزن تقريبي تجهيزاتي كه همراه داشتند دوازده كيلو بود😭
🔹تازه بعضيها هم مجبور بودند #قطعات چهل كيلويي پل را نيز حمل كنند. اين پلها قرار بود روي #كانالها تعبيه شود تا عبور رزمندگان به مشكل #فوگاز برنخورد🚫.
🔸تا همين جا را داشته باش تا برسيم سر موانع، اصلا عمليات #والفجر مقدماتي را به خاطر همين ميگفتند عمليات #موانع. هدف🎯 #بسيجيها خط دشمن بود.
🔹مجموعهاي از كانالها، سيمخاردارها و ميدان #مينها كه گاهي عمق آن به چهار كيلومتر🎰 ميرسيد، بچهها يكي را كه رد ميكردند به ديگري ميرسيدند. موانع معروف فكه هنوز زبانزد نيروهاي عملياتي است.
🔸 #كانالهايي به عرض سه تا نه متر و عمق دو تا سه متر و پر از سيمخاردار، مين والمر و بشكههاي پر از مواد آتشزا🔥.دشمن با هوشياري مينها را زير رملها و ماسهها كار گذاشته بود.
🔹و چون بيشتر #عملياتها در شب🌒 انجام ميگرفت تا چند نفر روي مين پرپر نميشدند🕊 بقيه از وجود ميدان مين باخبر نميشدند. اكثر رزمندگان دشت #فكه نوجوانان و جواناني بودند كه عزم و اراده قويشان✊ آنان را سدشكن كرده بود، حالات معنوي و روحي آنها به قدري بينظير بود كه با #اشتياق براي عمليات آماده ميشدند....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♨️ به بچّههاتون یاد بدهید...
💢 #حسین از بییاری سر بریده شد😭،
👈نه از بیآبی...
💢 #عباس از معرفت و مرام و ادب
و مهربانی برای کودکان تشنه لب، #بیدست شد
👈نه بخاطر مشک آب..
💢اونجا که حسین فریاد زد
🗣هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی؟
#یار میخواست نه #آب...
💢به بچّههاتون
اول از #آزادگی حسین(ع) بگوئید
بعد از لبهای #تشنه...
♨️خیلی ها لب تشنه از دنیا رفتن ⚡️اما #حسین(ع) نشدن!
🚩 #حسین یعنی
°✷مردانگی
°✷آزادگی
°✷غیــرت
°✷شجاعت
°✷شهامت
🚩 #عباس یعنی
°✷جوانمردی
°✷معرفت
°✷حیا
°✷غیرت
🏴 عباس یعنی #پشت_برادر 💥حتی بدون دست...
🏴حسین یعنی #آزادگی 💥حتی لحظهای که گلوی #نوزادت دریده شد...
⚠️ به بچّههاتون یاد بدهید👇...
#شب_عاشورا
#امام_حسین (علیهالسلام) به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود!
💢او به جهانیان فهماند که
حتی کشته شدن در #کربلا هم
از بین برنده حق الناس نیست❌...
💯به بچههاتون
#راه_اصلی_کربلا_را_نشان_بدهید✔️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهــــدای_گمنـــام
🍃دعا کنید که من ناپدیدتر بشوم
🍂که درحضور #خدا روسپیدتربشوم
🍃بُریدههای من آنسوی عشق گُم شدهاند
🍂خدا کند که از این هم #شهیدتر بشوم
🍃که ذرههای مرا باد با خودش ببرد
🍂که بینهایت باشم، مدیدتر بشوم
🍃به جستوجوی من و #پارههای من نروید
🍂برای گُمشده تن، پی کفن نروید🚫
🍃به #مادرم بنویسید جای من خوب است
🍂که بینشانه شدن، درهمین وطن خوب است
🍃در این حدود،من #پارهپاره خوشبختم
🍂در آستان خدا، #بیکفن شدن خوب است
🍃همیشه #مهدی موعود در کنار من است
🍂و #دستهای اباالفضل سآیه سار من است
🍃خدا قبول کند اینکه #تشنه جان دادم
🍂و #کربلای جدیدی نشانتان دادم
🍃میان غُربت تابوتها نخواهیدم
🍂به زیر سنگ مزار ای خدا! نخواهیدم
🍃منم و خار بیابان که سنگ قبر من است
🍂دعای #حضرت_زهرا، مزید صبر من است
🍃خدا که خواست ز دنیا بعید تر بشوم
🍂که زیر بارش سُرب و اسید ؛ تر بشوم
🍃خودش به فکر من و تکههای #روح من است
🍂دعا کنیداز این هم، #شهیدتر بشوم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
فرماندهان گردان #یازهرا.. #شهید محمد رضا تورجی زاده دفاع مقدس #شهید مسلم خیزاب مدافع حرم هر دو #عا
✍دست نوشته فرزند
#شهید_مدافع_حرم_مسلم_خیزاب:
سلام بابا
دلم خیلی برایت #تنگ شده
جان مادر عزیزم فردا(اول مهر) بیا دنبالم #مدرسه
آخه بچه ها با پدرهایشان می آیند😔
🍃🌺🍃🌺
#تشنــه ست
شـبیه #ماهـیِ بی دریا
یـا #آهوی پا بسته میان صحرا
صبری بده ِای خدا، به فرزندِ شهـیــد
وقتےکه
بلـد شد بنویـسـد
#بـابـا...
#شادی_روح_شهید_خیزاب_صلوات
#سالگرد_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼
به راستی در این شرایط که از زمین و آسمان #گلوله و #موشک میبارید چه کاری میشد، انجام داد؟ که ناگاه او از راه رسید. با همان #پاترول فکسنی و #بلندگویی📢 که بر بام آن قرار گرفته بود.
حاجبخشی میآید با #سربندی بر سر و #گلابپاش بزرگی بر دوش و عطر و #بسته_شکلاتی در دست. هنوز از راه نرسیده شعار داد «کی خسته است؟» و صداهایی که از حلقوم #تشنه بچهها بیرون میآمد و در پاسخ او فریاد میزدند «دشمن!».
🔴 ـ کی بریده؟
🔴ـ آمریکا💥
🔴ـ کجا میرید؟
با این شعار حاج بخشی، لبخند بر #لبان_خشکیده بچهها مینشیند و همگی، با یک صدا فریاد میزدند
🔴-کربلا❤
🔴- منم ببرید
🔴- جا نداریم! 😁
و او با #شکلک درآوردن مثلاً به بچهها اعتراض میکند. ساعتی بعد پاتک دشمن دفع میشود و نیروها و تانکهای عراقی مجبور به #عقبنشینی میشوند
#حاجی_بخشی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید مدافع حرم، #شهید_روح_الله_صحرایی🌷 خطاب به همسرش: اگر شما #اجازه ندهی من برای جهاد بروم و دیگ
❣عشق یعنی یه #پلاک
🌾که زده بیرون از دل خاک
❣عشق یعنی یه #شهید
🌾با لبهای #تشنه، سینه چاک💔
#پلاک آغشته به خون شهید مدافع حرم روح اله صحرایی🌷
#شهید_روح_الله_صحرایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣شهر را گشتم 🍂که مانند #تو را پیدا کنم ❣هیچکس حتی #شبیهت نیست❌ 🍂 #فوقالعادهای 😍 #شهید_محمودرضا
9⃣8⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠افطــار
🔰سرهنگ محمدی جانشین تیپ امام زمان(عج) #سپاه_عاشورا خاطرهای از محمودرضا تعریف میکرد و میگفت: ماه #رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد #سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد.
🔰با تعدادی از دوستان از جمله #شهید_بیضائی به میهمانی رفتیم و خیلی هم #تشنه بودیم؛ دو سه دقیقه🕰بیشتر تا افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذاخوری شویم اما #محمودرضا منصرف شد
🔰و گفت: من #برمیگردم؛ رزمندگان لبنانی اصرار داشتند که با آنها به #افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل‼️ برگشتنش را بدانم. #شهید بیضائی به من گفت: «شما ماشین🚘 را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید🍝، من هم بعد از افطار که برگشتید #دلیلش را برایتان میگویم.»
🔰بعد از افطار علت #انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت: «اگر خاطرت باشد این #افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار🍲 دعوت کرده بود؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که #ته_مانده غذای ما را به سربازانشان دادهاند و آنها نیز از فرط #گرسنگی با ولع غذای ته مانده را میخورند😋
🔰امروز که داشتم وارد سالن میشدم فکر کردم💬 اگر قرار است ته مانده غذای #افطاری مرا به این سربازها بدهند، من آن #افطار را نمیخورم❌
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
از #بسیجی های فعال مسجد غدیریه نظر اباد بود و در #دانشگاه همزمان در دو رشته #الکترونیک و #برق تحصیل
🎀روز #تولد_تو
روز نگاه بــ🌧ـاران
بر شوره زار #تشنه
بر این دل بیابان
🎀روز تولد تو🎁
گویی پر از #خیال است
یاس و کبوتر و باد🍃 در #حیرت_تو
خواب است
#شهید_رضا_کارگر
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠چادر مردانه 🔰هفت هشت سالش بیشتر نبود، ولی چون پسر بود، داخل راهش نمی دادند. چادر مشکی سرش کرد و رو
🔰برای رسیدن به
#عاشورا باید از #تاسوعا گذشت
🔸تاسوعا یعنی
⇜مادیت دنیـ🌍ـا را کم دیدن
⇜یعنی دست رد به امان نامه زدن
⇜یعنی #غیرت داشتن
⇜یعنی ولایت پذیری♥️
⇜یعنی بر لب آب، #تشنه شهید شدن
#تاسوعا یعنی ابوالفضل عباس(ع)
🔹و آنان که #عاشورایی شهید شدن🌷 و تاسوعایی زیستن. در زندگیتان تاسوعای زیادی سراغتان می آید، زنهار که #غفلت نکنی😔 وگرنه در عاشورای
زندگیات نخواهی دانست چه باید
کرد⁉️⁉️
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
فرمانده قرارگاه فتح
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥سخنان شهید مدافع حرم #شهید_محمد_سخندان شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔸در بیمارستان #حضرت_زینب(س) به دنیا آمد. لحظه تولد محمد👶 به خاطر سن کم من، مسئله مرگ و زندگی ام مطرح شد. اسم #محمد را چیز دیگری انتخاب کرده بودیم اما من #خواب_دیدم که خانمی پوشیه زده، کنار ضریح بزرگی قرار داشت؛ بچه ای را به من داد و گفت:
🔹«این بچه پسر است. اسمش را #محمد بگذار. ما این بچه را برای مدتی به تو می دهیم♥️ و دوباره از تو می گیریم. این بچه #مال_ماست». در آن زمان فکر کردم که بالاخره هر انسانی روزی دنیا می آید و روزی می میرد. بعد از #شهادتش متوجه شدم که قبل از تولد، سرنوشتش رقم خورده✅
🔸محمدم همیشه در ایام #فاطمیه لباس مشکی میپوشید و صبح از خانه بیرون می رفت؛ نمی دانم کجا میرفت‼️ خودش هم چیزی تعریف نمی کرد؛ #شب می آمد، نماز و قرآن و دعایش📖 را می خواند و میخوابید. دوستانش تعریف می کردند که وقتی روضه #حضرت_رقیه (س) و #حضرت_زهرا(س) خوانده می شد، محمد خیلی گریه می کرد😭
🔹حتی وقتی در حرم #حضرت_زینب (س) این روضه خوانده شده، از هوش رفته است. در منطقه به بچه ها گفته بود: می شود شبیه حضرت زهرا (س)🖤 و مثل خوابی که دیده ام، به سبب جراحت در ناحیه #پهلو به شهادت🌷 برسم؟»
🔸و سرانجام محمدم در حالی که بر لب ذکر #یازهرا را تکرار میکرد و از ناحیه پهلو و کتف تیر خورده بود💥 با لب #تشنه به شهادت رسید
#شهید_محمد_سخندان
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنوشته دلتنگمـ💔 دلتنگ یک نگاه آسمانیت #ای_شهید دلتنگ وعده ی شفاعتت 🤲 #شهادت نوش جانت رفیق امّـا
0⃣5⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 #شهادت_با_لب_تشنه
🔰به گوش من رسونده بودند که #سجاد لب تشنه در #تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش #خون می رفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع🚫 شدند و بهش گفتند که اگه بهت #آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست، لذا بهش ندادند😞
🔰و سجاد لحظات بعد به #شهادت 🕊رسید. وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم😔 همش به خودم می گفتم که پسرم لب #تشنه شهید شده و کاش بهش آب می دادند😭
🔰 #خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه، سجاد من بالای کوه⛰ افتاده بود و منم داشتم می رفتم سمتش که بهش #آب💧بدم تا یه کم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش😭 #حضرت_زهرا (س) بود
🔰ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو #دستانش و داره به سجاد آب میده.من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد👋 که برگردم
🔰(منظورش این بود که بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتی که این #خواب رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من #سیراب شده است..😔
راوی: مادر شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#کلام_شهید🌷
هیچ چیز
گلوی #تشنه مرا
سیراب نمی سازد
جز شهادت، #شهادت ...
شهیدی که به پاس مشاوره وی در آزادسازیِ شهر دجیل لقب #سبع_الدجیل شیرمرد دجیل را به خود اختصاص داد👌
ولادت: ۱۳٤٦ حمیدیه، خوزستان
شهادت: ۱۳۹٤ سامرا، عراق
#جانباز_دفاع_مقدس
#سـردار_مدافـع_حـــرم
#شهید_سیدجاسم_نوری
#ســالروز_شهــادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....* 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک #نفربر پی ام
🌷خودش لب هایش ترک خورده بود.
خشک #خشک بود دهانش....
🌷قمقمه آب💧 را گرفته بود بغل
دنبال #تشنه ها می گشت...
مارا نیز جرعه آبی🍶
این دلهای خسته و #تشنه را نیز دریاب😔
#شهید_حسین_خرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 #مدافع_حـرم سرهنگ شهید حاج #عبدالکریم_اصل_غوابش🌷 📆ولادت:۱۳۴۸ شهادت:۱۹ تیر ۱۳۹۴ #معرفی_شهید
🔰واکنش پدرباازدواج پسر۱۹ساله اش
🔸پسرم۱۹سالش📆 بود وسال اول دانشگاه بود که یک روز به خانه آمد و گفت میخواهم موضوعی را مطرح کنم، میدانم مخالفید ولی من #زن_میخواهم
🔹من با تعجب گفتم: شماهم از لحاظ سنی وهم #شغل و درآمد درسطحی نیستید که ما اقدام کنیم⛔️ برای کدام دختر برویم که شرایط شمارا قبول کند؟حالا زود است صبر کن به #وقتش...
🔸حاجی باخونسردی گفت: خانم کار شما مثل این است که فردی بگوید #تشنه هستم😓 و شما بگویی صبرکن ۴-۵سال دیگر به تو آب💧 میدهم، دراین میان آن فرد #تلف میشود.
🔹حاجی گفت: باباکارخوبی کردی که موضوع را مطرح کردی✅ چون اگر خدایی نکرده فشاری راتحمل ویا #خطایی بر تو میرفت پای منو مادرت نوشته میشد📝
🔸خلاصه دست به کارشدیم و #خدا هم قسمت کرد وپسرمان ازدواج💍 کرد.
توکل به خدا از #ویژگی های بارز این شهید است👌
#شهید_عبدالکریم_اصل_غوابش
#ایام_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🖤🚩
#استقبال ازماه محرم 🏴
🚩لباس #نوکری اش را دوباره می پوشدسماوری که برای #حسین می جوشد
🏴مگیر خرده که #رنگ سیاه 🖤مکروه است #بهشت🌸 هم به گمانم سیاه می پوشد😔
🚩نگاه داشته #حرمت کسی که در این ماه به یاد #تشنه لبی کمتر آب 💧می نوشد
🏴همیشه بی حد و #اندازه مزد می گیردهمان که یک سرسوزن برای او کوشد
🚩شدم #غلام حسین و خیالم آسوده است غلام می خرد اما غلام #نفروشد
#شهید_علی_آقاعبداللهی🌷
#ابوامیر_شیرخانطومان
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
⚜بازگشت در #ششم محرم🏴
💢آخرین تماس #فرهاد گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمیگردم و همان #ششم محرم هم بازگشت و افتخار میکنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) #شهید شده است.
⚜راوی؛ مادر #شهیـد
📌یاور یخی مدافعان حرم
💢 شهید طالبی در #جبهه مقاومت چندین کیلومتر طی میکرد و آب💧خنک برای #رزمندگان مدافع حرم تهیه میکرد. مدافعان حرم به #شهید طالبی میگفتند یاور یخی که نمیگذاشت رزمندگان #تشنه باشند و کمتر دیدیم خودش روزها آب بخورد.
💢 شهید طالبی در #معرفی خودش میگفت من ایرانیام و انتخابشده حضرت زینب(س) هستم.
راوی: همرزم #شهید ✨
#شهیـد_فرهاد_طالبی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 2⃣4⃣#قسمت_چهل_دوم 🏴#پرتوسیزدهم🏴 💢غروب کن خورشید! ☀️ بگ
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
3⃣4⃣#قسمت_چهل_وسوم
💢البته نیاز به این علائم و نشانه ها مخصوص #غریبه_هاست...
نه براى #زینبى که با #بوى_حسین بزرگ شده است... و رایحه جسم و جان حسین را از زوایاى قلب خود بهتر مى شناسد....
تو را نیاز به نشانه و علامت نیست که راه گم کرده، علامت مى طلبد و ناشناس، نشانه مى جوید....
🖤تویى که #حضور حسین را #درمدینه به یارى شامه ات مى فهمیدى،...
تویى که هر بار براى حسین #دلتنگ مى شدى ، آینه قلبت را مى گشودى و جانت را به #تصویرروشن او التیام مى بخشیدى.تویى که خود، #جان حسینى و بهترین نشانه" براى یافتن او،...
اکنون نیاز به نشانه و علامت ندارى...
#باچشم_بسته هم مى توانى #پیکر حسین را در میان #بیش_ازصدکشته ،
بازشناسى....
💢اما آنچه نمى توانى باور کنى این است که.... از آن سرو آراسته ، این شاخه هاى شکسته باقى مانده باشد.از آن تن نازنین، این پیکر بریده بریده، به خون تپیده و #پایمال سم ستوران شده...
از آن قامت وارسته، این تن درهم شکسته، این اعضاى پراکنده و در خون نشسته.... تنها تو نیستى که نمى توانى این صحنه را باور کنى...
🖤#پیامبر نیز که در میانه میدان ایستاده است... و اشک، مثل باران🌨 بهارى 🌸از گونه هایش فرومى چکد،...
نمى تواند بپذیرد که این تن پاره پاره ؛ حسین او باشد.... همان حسینى که او بر سینه اش مى نشانده است...
و سراپایش را غرق بوسه مى کرده است.... این است که تو رو به پیامبر مى کنى و از اعماق #جگر فریاد مى کشى:
💢_یا جداه ! یا رسول االله صلى علیک ملیک السماء(20) این کشته#به_خون_آغشته؛ حسین توست، این پیکر #بریده_بریده حسین توست! و این #اسیران، #دختران تواند.... یا محمد! حسین توست این کشته ناپاك زادگان که #برهنه بر صحرا افتاده است و دستخوش باد صبا شده است... اى واى از آن #غم و اندوه! اى واى از این #مصیبت_جانکاه یا ابا عبداالله!...
🖤#گریه_پیامبر از شیون تو شدت مى گیرد،... آنچنانکه دست بر شانه #على مى گذارد تا ایستاده بماند... و تو مى بینى که در سمت دیگر او #زهراى_مرضیه ایستاده است... و پشت سرش #حمزه_سیدالشهداء و اصحاب ناب رسول االله.داغ دلت از دیدن این عزیزان ، تازه تر مى شود و همچنان زجرآلوده فریاد مى کشى:_✨از این حال و روز، شکایت به پیشگاه #خدا باید برد و به پیشگاه شما اى #على_مرتضى ! اى #فاطمه_زهرا! اى #حمزه سیدالشهداء!
💢داغ دلت از دیدن این عزیزان تازه تر مى شود... و به یاد مى آورى که تا حسین #بود، انگار این همه بودند و با #رفتن حسین، گویى همه رفته اند.... همین امروز، همه رفته اند، فریاد مى کشى:
امروز جدم رسول خدا کشته شد! امروز پدرم على #مرتضى کشته شد!
امروز مادرم فاطمه زهرا کشته شد!
امروز برادرم حسن مجتبى کشته شد!
#اصحاب پیامبر، سعى در آرام کردن تو دارند اما تو بى خویش #ضجه مى زنى:
🖤اى اصحاب محمد! اینان #فرزندان_مصطفایند که به #اسارت مى روند. و این #حسین است که #سرش را از #قفا بریده اند و #عمامه و #ردایش را ربوده اند.اکنون آنقدر بى خویش شده اى... که نه صف فشرده دشمنان را در مقابلت مى بینى... و نه حضور زنان و دختران را در کنارت احساس مى کنى.
در کنار پیکر #حسینت زانو مى زنى و همچنان زبان مى گیرى:
💢پدرم فداى آنکه در یک #دوشنبه_تمام_هستى و #سپاهش غارت و گسسته شد. پدرم فداى آنکه #عمود_خیمه_اش🏕 شکسته شد. پدرم فداى آنکه سفر، #نرفته تا چشم به بازگشتش باشد و #مجروح نگشته تا امید به مداوایش برود. پدرم فداى آنکه #جان من فداى اوست . پدرم فداى آنکه #غمگین درگذشت . پدرم فداى آنکه #تشنه جان سپرد. پدرم فداى آنکه #محاسنش_غرق_خون است . پدرم فداى آنکه #جدش محمد مصطفاست . جدش #فرستاده_خداست .
🖤پدرم فداى آنکه فرزند پیامبر هدایت ، فرزند خدیجه کبراست ، فرزند على #مرتضاست ، یادگار فاطمه زهراست.
صداى ضجه دوست و دشمن ، زمین و آسمان 🌫را بر مى دارد...
زنان و فرزندان که تاکنون فقط سکوت و #صبورى و تسلى تو را دیده اند،...
با نوحه گرى جانسوزت بهانه اى مى یابند تا سیر گریه کنند...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🍂باز دلتنگ شهیدان🌷 مےشوم
🍃بی قرارِ یـاد #یاران مےشوم
🍂یاد #جانبازان میدان جنون
🍃آشنایان غبار و خاڪ🌫 و خون
🍂یاد آنانےڪه مجنون♥️ بودهاند
🍃 #تشنهٔ اروند و کارون بوده اند..
#جانباز
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍁همیشه پا در #کاظمین که میگذارم حس غریبی نمیکنم، مکان و زمان عجیب بوی آشنایی میدهد؛ شاید دلیلش این باشد که خانه پدرش زیاد رفتهام و میدانم چه رنگ و لعابی دارد اباالجواد.
عجیب ناخن روی گچ میکشم وقتی فکر میکنم؛ #درد عجیبی است آن که همسر زندگیات که پابهپایت طی طریق میکند دختر #قاتل پدرت باشد و بدانی در آخر آن نطفه ناپاک دست خود را به خون تو نیز آغشته میکند.
.
🍁امام #غریب جوانم، دلم عجیب بند شماست چرا که هربار حاجتی از پدرتان داشتم شما را به او #قسم دادم.
.
🍁غریب ابن غریب، عجیب #روضهات بوی حسن میدهد، پارههای جگرش که میان تشت ریخت خواهرش و عباس و حسیناش بود آب دستش بدهد؛ خواهرت بود آقا جانم برای جوان مرگ بردارش گریه کند؟ پسرت توانست آب دستت بدهد تشنه جان ندهی؟ تا لااقل در یکی از روضهها خیالمان راحت باشد اماممان #تشنه جان نمیدهد؟؟
.
🍁بمیرم برایت که از خردسالی پدرت را گرفتند و نگذاشتند طعم #رئوف امام را کنارت بچشی، بمیرم برایت که سراسر زندگیات مجبور به تحمل چهره #قاتل بودهای و باز بمیرم برایت، برای سوز جگرت که هم #سم میسوزاند هم #مصیبتی که بر خاندان شما روا داشتند. کاش یکبار هم که اسمتان میآمد روضهها جلوی هم قطار نمیشدند.
اینبار اما میخواهم پدرت را به شما قسم دهم، بد گیر افتادهایم از هر طرف تیر میبارد بر ایمانمان، اجتماع، اقتصاد، فساد همه و همه چنگی میزنند و هرچه دم دستشان بیاید چنگ میزنند از قلب و ایمان و الفرار....
جان همان که قسمت دادهام منجیمان را برسان و نجاتمان ده
#یا_باب_المراد...
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
🍁به مناسبت #شهادت_امام_جواد(ع)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #امام_جواد #مشهد #کاظمین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹بسم رب شهدا
🍃زندگی زیباست، اما #شهادت از آن زیبا تر است، #سلامت تن زیباست اما پرنده #عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
🍃راه و رفتار خیلی هایشان فریاد میزد که" این دنیای #فانی برای شما و زندگی #ابدی برای ما"، این #دنیا را به ما که #هنر عاشقی نداریم پیشکش میکنند و چه بد است درد بی هنری که به رخمان میکشند!
🍃«و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو _ زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست.»
به گمانم #شاگردان_مکتب_عشق این را روزی چند بار دیکته میکنند...
که از عشق و #علاقه و فرزندشان میگذرند و با دل و جان راهی #معرکه_عاشقی میشوند.
🍃جواد هم این دنیا را پیشکش ما کرد و #سعادت دنیای آخرت را برای خود خرید...امنیت را هدیه کرد ولی#بهشت را خریدار شد...از فاطمه ۵ساله اش گذشت اما رضایت #حضرت_مادر را خرید...
🍃جواد محمدی از خود گذشتن را خوب بلد بود، #بخشش را هم همینطور مثل نامش.
🍃این قلم به طور حتم نمیتواند آنچه را که لیاقت #رهروان_عشق است روی کاغذ بیاورد اما میتواند، قطره ای از این #دریای_بیکران باشد که دل و جان تشنه مرا سیراب کند...من #تشنه ای که بویی از گذشت و عشق نبردم...💔
🍃عاشقی هنر است، و عاشق #هنرمند. من هنرمند نیستم که اگر بودم اکنون همره خوبان معرکه عشق بودم.
🍃کاش روزی برسد گذشتن را از خوبان بیاموزیم و زندگی ابدی را برای خود بخریم، کاش...😓
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_جواد_محمدی
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
📅تاریخ تولد : ۲۹ مرداد ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده شهر درچه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆بسم الله الرحمن الرحیم☆
🍃بار اول نبود که عازم ماموریت خارج از ایران می رفت چندبار قبلا به ماموریت #عراق، لبنان و سوریه رفته بود اما این بار مخیر بود که یا به عراق برود و یا به #سوریه. گفت میخواهم استخاره کنم، خوشحال شدم چرا که مطمئن می شدم هرجایی که با استخاره انتخاب شود جای خوبی است و مهدی سالم و موفق برخواهد گشت. جواب استخاره این بود عراق بد است و سوریه خیلی خوب!
🍃شادمانه نگاهش کردم و گفتم: باور کن اگر بروی عراق روز اول #شهید میشوی، برو سوریه تا خیال ما هم راحت باشد. چشم هایش برق خاصی افتاد، لبخند زد و گفت: چشم، میرم سوریه😌
🍃نزدیک #محرم بود که عازم شد، نگران روضه هر ساله مان بودم که سالها پیش باهم نذرش را انجام داده بودیم اما چیزی به مهدی نگفتم چون می دانستم روضه مان برای او مهمتر است و حتما یادش هست.
🍃چند روز به محرم بعضی از دوستانش که از نذر ما خبر داشتند به او گفته بودند که اگر میخواهی میتوانی برگردی #ایران اما او پاسخ منفی داده بود و گفته بودیم می مانم و همینجا روضه را برپا میکنیم ان شاالله که حضرت زهرا سلام الله علیها میپذیرند✨
🍃نذر ما روضه دهه دوم محرم بود اما حضرت زهرا پیش پیش پسرش را قبول کرد و سید مهدی حسینی در روز اول محرم با لبی #تشنه از پهلو و سینه تیر خورد و در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم سلام الله علیها به #شهادت رسید.
🍃تازه آنجا بود که فهمیدم چرا جواب استخاره #مهدی خیلی خوب آمد، چرا که خیلی خوب برای او عاقبت بخیری بود و شهادت...💔
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سیدمهدی_حسینی
📅تاریخ تولد : ۲۷ مرداد ۱۳۵۹
📅تاریخ شهادت : ۱۲ مهر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍁همیشه پا در #کاظمین که میگذارم حس غریبی نمیکنم، مکان و زمان عجیب بوی آشنایی میدهد؛ شاید دلیلش این باشد که خانه پدرش زیاد رفتهام و میدانم چه رنگ و لعابی دارد اباالجواد.
عجیب ناخن روی گچ میکشم وقتی فکر میکنم؛ #درد عجیبی است آن که همسر زندگیات که پابهپایت طی طریق میکند دختر #قاتل پدرت باشد و بدانی در آخر آن نطفه ناپاک دست خود را به خون تو نیز آغشته میکند.
.
🍁امام #غریب جوانم، دلم عجیب بند شماست چرا که هربار حاجتی از پدرتان داشتم شما را به او #قسم دادم.
.
🍁غریب ابن غریب، عجیب #روضهات بوی حسن میدهد، پارههای جگرش که میان تشت ریخت خواهرش و عباس و حسیناش بود آب دستش بدهد؛ خواهرت بود آقا جانم برای جوان مرگ بردارش گریه کند؟ پسرت توانست آب دستت بدهد تشنه جان ندهی؟ تا لااقل در یکی از روضهها خیالمان راحت باشد اماممان #تشنه جان نمیدهد؟؟
.
🍁بمیرم برایت که از خردسالی پدرت را گرفتند و نگذاشتند طعم #رئوف امام را کنارت بچشی، بمیرم برایت که سراسر زندگیات مجبور به تحمل چهره #قاتل بودهای و باز بمیرم برایت، برای سوز جگرت که هم #سم میسوزاند هم #مصیبتی که بر خاندان شما روا داشتند. کاش یکبار هم که اسمتان میآمد روضهها جلوی هم قطار نمیشدند.
اینبار اما میخواهم پدرت را به شما قسم دهم، بد گیر افتادهایم از هر طرف تیر میبارد بر ایمانمان، اجتماع، اقتصاد، فساد همه و همه چنگی میزنند و هرچه دم دستشان بیاید چنگ میزنند از قلب و ایمان و الفرار....
جان همان که قسمت دادهام منجیمان را برسان و نجاتمان ده
#یا_باب_المراد...
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
🍁به مناسبت #شهادت_امام_جواد(ع)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #امام_جواد #مشهد #کاظمین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh