eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
فرزند شهید مدافع حرم مهدی ایمانی🌷 لباس خادمی حضرت معصومه سلام الله علیها را جای پدر بر تن کرد 🍃🌹🍃🌹
خوشا آنان که با #عزت ز گیتی بساط خویش #برچیدند و رفتند ز کالاهای این #آشفته ‌بازار #شهادت را پسندیدند و رفتند. #مدافع_حرم #شهید_مهدی_ایمانی🌷 #خادم_حرم_حضرت_معصومه_س 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خوشا آنان که با #عزت ز گیتی بساط خویش #برچیدند و رفتند ز کالاهای این #آشفته ‌بازار #شهادت را پسندید
شهید مهدی ایمانی با خدمتی چهارده ساله در حرم بانوی کرامت (سلام الله علیها) با فضای حریم و حرم آشنایی دیرینی داشت و در پاسخ به حریم اهل‌بیت (ع) دفاع از حرم بانوی صبر و ایثار را پیش‌رو قرار داد و سرانجام در کریمه اهل بیت علیهم‌السلام به شهر مقدس در تاریخ بیست ویکم آذر ۹۶ بر اثر اصابت خمپاره تکفیری‌ها در شهر با کمال افتخار به مقام نائل گشت و پس از شهادت پیکر مطهرش در حرم عمه سادات آرام گرفت. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 💠هیچ وقت در حرم حضرت معصومه (س) با کفش دیده نشد، از وقتی خادم حرم شد. 💐میگفت: به من مهدی نگویید ،بگویید ،امضاهایش با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#اردوی #خادمین افتخاری #حرم، زیبـا و بـه یـاد ماندنـی شـد. یکـی از بچه هـا وقتــی نگاهــش به مهدی اف
🌷 💠هیچ وقت در حرم حضرت معصومه (س) با کفش دیده نشد، از وقتی خادم حرم شد. 💐میگفت: به من مهدی نگویید، بگویید ، امضاهایش با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
فرزند شهید مدافع حرم مهدی ایمانی🌷 لباس خادمی حضرت معصومه سلام الله علیها را جای پدر بر تن کرد 🍃🌹🍃🌹
✍ به وقت شهادت❤️ ❣✨عصر با عجله برای رسیدن سروقت به شیفت، وارد دفتر خادمین حرم که شدم اسماعیل گفت: مرتضآ میدونی که هادی خادم مجروح شده، گفتم آره خداروشکر بهتره ❣✨یهو گفت #مهدی_ایمانی صحن صاحب الزمان عج رو یادت میاد گفتم ها گفت مهدی #شهید شده....😢😢😢 وا رفتم ❣✨یعنی مهدی ایمانی خوش چهره و خوش قلب و خوش سیرت، خادم حضرت معصومه سلام الله علیها آسمانی شد؟ اون رفت و خودش رو فدایی بی بی زینب کرد و ما موندیم و حسرت و خاطره های مهدی....😢😢😢😢 ❣✨اسماعیل میگفت بار آخری اومد برا خداحافظی، گفت دعام کن دست پر برگردم، میگفت گفتم شاید حضرت تو رو برای ظهور ذخیره کرده سرش رو پایین انداخت و گفت ان شاءالله رفتنیَم..‌‌.. یا حضرت ارباب 🍁مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد ☘که در بهشت نه سالی معین است نه ماهی #شهید_مهدی_ایمانی🌷 #خادم_حرم_حضرت_معصومه_س #سالروز_شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ای_شهـید ازمیله های این #قفس نگاهم میرسد به تـ🌷ــو #تویی که رها شده ای ازهمه تیر و ترکشهای #گناه
5⃣1⃣2⃣1⃣ 🌷 💠به امید دیداری دوباره 🌷شهید مختاربند رو اولین بار، ۱۲ تیر ماه سال ۹۱ دیدم. اینکه دقیق میگم، مطمئنم که میگم. قبل از کنکور رفتم برای مصاحبه جهت پذیرش حوزه علمیه، گفتن باید بری دنبال ، من هم چون وقت نداشتم، برگشتم کنکور رو بدم و بعد کنکور برم. 🌷با اصرار خانواده کنکور دادم ولی علاقه ای به دانشگاه رفتن نداشتم.کنکور رو دادم و بعد عازم قم شدم. شنبه از خوی با دوستم که اونم تازه کنکور داده بود حرکت کردیم. با اتوبوس داغونی که داشتیم، یکشنبه ظهر رسیدیم و فقط وقت کردم تا برم مدرسه حقانی، حتی برای حرم حضرت معصومه هم فک کنم بعد انجام کارام رفتم. 🌷فردای اون روز داشتم دنبال امام باقر میگشتم که آدرسش رو اشتباهی دادن بهم و رفتم امام باقر. فک کردم حوزه‌ست، با خودم گفتم پس چرا اینجوریه. گفتم حتما کلاساش بغلشه و اینجا فقط نماز میخونن و من چون موقع نماز رسیدم گفتن بیام اینجا. 🌷گفتم مسئول کیه اینجا؟ آقای یا بهتره بگم: رو نشونم دادن. رفتم نزدیک و باهاشون حرف زدم، مدارک منو گرفتن و نیگا کردن، گفتن اینجا مدرسه امام باقر نیس، اینجا فقط مسجده. از این جهت نمیتونم کمکت بکنم اما یه اهل زنجان رو نشونم دادن و گفتن راهنماییم کنه و بعد گفتن: جایی داری شب بمونی؟ 🌷گفتم: نه. قرار شد با دوستم شب موقع نماز مغرب اونجا باشیم. موقع اذان رفتیم و بعد نماز، از ایشون اصرار و از ما انکار که بریم خونه ما. گفتن یک یا دو تا از پسراشون هستن و باعث افتخارشونه که به سربازهای خدمت کنن. ( تو سربازی کردی و ما سرباری بیش نیستیم ای ) 🌷خلاصه ما قبول نکردیم و قرار شد بریم پایگاه بسیج که بغل مسجد بود؛ بخوابیم. کلید رو هم دادن به خودمون که راحت باشیم. هیچ نمیدونم چرا حتی جزئیات ماجرا هم یادم نرفته که غذا هم برای ما گرفتن، با پیاز و نوشابه. یادش بخیر، غذا بود و به آشپز غذاخوری اونجا گفته بودن برامون اضافه هم کشیده بودن. دل سیر خوردیم و شدیدا چسبید. لحاف و پتو هم حتی آوردن برامون. 🌷بعد دو شب موندن اونجا، قرار شد که کلید رو حوالی ساعت یازده ببرم بغل کفشداری فک کنم یازده یا سیزده، اونجا بدم بهشون. حرم بودن. رفتم کلید رو دادم و برگشتم شهرمون و این خاطرات همچنان توی ذهن من مونده از این شهید بزرگوار مخلص انقلابی متواضع. 🌷انگار نه انگار که از فرماندهان هستن. توی یه پایگاه بسیج کوچولو در کوچه باریک، مخلصانه و بی ریا داشتن خدمت میکردن. به امید دیداری دوباره ای مجسم. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 💠هیچ وقت در حرم حضرت معصومه (س) با کفش دیده نشد، از وقتی خادم حرم شد. 💐میگفت: به من مهدی نگویید، بگویید ، امضاهایش با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 💠هیچ وقت در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) با کفش دیده نشد، از وقتی خادم حرم شد. 💐میگفت: به من مهدی نگویید ،بگویید ،امضاهایش با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست. 🥀شادی روح پر فتوح شهید مدافع حرم صلوات🕊 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh