eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
6⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰 💠 تمام شده بود ✳️ نگاهش به یک کلاه آهنی دوران بود. 🌼سيد گفت: اگه دوست داری بذار رو سرت همین کار رو هم کرد و گفت: به من مياد؟ سيد لبخندی زد و گفت: ديگه تموم شد، برای هميشه سرت كلاه گذاشتند! 🌸همه خنديديم. اما واقعيت هماني بود كه سيد گفت. اين پسر را گويي شهدا در همان مراسم انتخاب كردند. ✅ ، همان بود كه او را جذب مسجد كرد و بعدها اسوه و الگوی بچه های مسجدی شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 🌸با اينكه بعد از جنگ به دنيا آمده بود و چيزي از آن دوران را نديده بود ولي را خوب مي شناخت 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آمده بودم که تـ❤️ـو را بشناسم خودم را یافتم 🍃 🌱من در تو،او را لحظه به لحظه دیده‌ام شاید خودت هم ندانی اما من با تو، #خدا را پیدا کرده ام‌...💖 #هادی_دلها #شهیدابراهیم_هادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💞✨میخواهمت.. 🍃🌸ڪه تو خواستنے تر از هر چیزے هستے.. #هادی_دلها #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 #هادی_دلها 💠پوسترها و برچسب های #شهدا را چاپ می كرد. 🌼در زير بيشتر اين پوسترها به توصيه او نوشته بودند‌: ✅ #جبهه_فرهنگی ، عليه #تهاجم_فرهنگی - گمنام 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
3⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰 🌺ایام ۸۸ بود. با هم رفتیم مقابل درب . همون موقع جسارت به زیاد شد. 🌼هادی از موتور پیاده شد. دیگه نتونست طاقت بیاره. چشماش پر اشك بود. به اعتقاداتش جسارت شده بود و نتونست تحمل كند. 🌸رفت سمت درب اصلی دانشگاه. من همينطور داد مي زدم: هادي برگرد، تو تنهايي مي خواي چيكار كني؟ هادي ... هادي ... 🌺يكباره آماج سنگ ها قرار گرفت. همين كه به درب دانشگاه نزديك شد يك پاره آجر، محكم به صورت هادي و زير چشم او اصابت كرد. 🌼از شدت ضربه ای كه به صورتش خورد، نمي تونست روي پاش وایسه. هر طور بود در زير باراني از و هادي را به عقب آوردم. 🌸تمام صورت و لباسش غرق خون بود. سريع او را به منتقل کردیم. چند روزی بستری بود. 🔴👈شدت این ضربه باعث شد که گونه او شکافته شد و تا زمان ، وقتی هادي لبخند می زد، جای این زخم بر صورت او قابل مشاهده بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴 #هادی_دلها 💠چشمی که به نگاه حرام عادت کنه دیدن خیلی چیزها رو از دست میده... 🔰چشم گنه کار لایق #شهادت نمیشه #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 #هادی_دلها ✳️با اينكه در سنين بلوغ بود، اما به دختر و #ناموس مردم نگاه نمی کرد. باطن پاك او برای همه نمايان بود. #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 🌸از ميان تمام شهدای كربلا به يك شهيد علاقه ويژه داشت. 🔴👈هادی می گفت: من عاشق ، غلام آقا هستم. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 3⃣5⃣1⃣ 🌷 🔰 🔹اومده بود او را به بچه های معرفی کرد 🔸گفت ایشون دوست صميمي بنده است كه حاصل زحماتش (ساندویچ ) را بارها نوش جان كرده ايد! 🔹سيد بهش گفت: چي شد اينطرفا اومدي؟! او هم با صداقتي كه داشت گفت: داشتم از جلوي رد مي شدم كه ديدم مراسم داريد. گفتم بيام ببينم چه خبره كه شما رو ديدم. 🔸سید خنديد و گفت: پس تو رو دعوت كردند 🔴👈آری ، هادی را دعوت کردند تا در سال های بعد همنشین آنها و شود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 #هادی_دلها 💠هادی را با چند طلبه ديگر مشغول مباحثه در #نجف دیدم گفت:‌ اومدم برا شهادت! چند سال بعد پیامکی برام ارسال شد: «هادي از شهر #سامرا به كاروان شهيدان پيوست» #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰 🌼هادی جان، خنده هایت را دوست دارم 🌸لبخند تو خلاصه ی مهر و محبت است 🌸نیروی قلب تو گل عکس است 🌺سربند زرد حضرت تو 🌺میثاق عشق و عهد و وفا و کرامت است 🌸دیدی که راز عشق چه با صورت تو کرد؟ 🌸دیدی که شرط وصل فقط حُسن سیرت است؟ 🌺عکس شهید بچه محل را زدم به دل 🌺عکس کسی که هادی بحر ضلالت است 🌸در نجف آرمیده ای 🌸پیش کسی که معدن حلم و هدایت است 🌺دلبسته ی دیار حریم خدا شدی 🌺خب این هم از نتایج عشق است 🌸دل در کمند رؤیت روی تو مانده است 🌸هجر تو در قبال گناهم غرامت است 🌺گفتم کمی ز منزلت او ولی بدان 🌺اوج و فراز بندگیِ حق است... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#هادی_دلها ❤️🍃 #حضرت_علی علیه السلام در بيان احوالات يكی از دوستانشان كه او را #برادر خود خطاب می كردند فرمودند: 💠 او پرفايده و كم هزينه بود اين عبارت #مصداق كاملی از روحيات #هادی به حساب می آمد.💗 هادی در هرجا وارد می شد 🔸پرفايده بود. 🔹اهل #كار بود. 🔸به كسی #دستور نمی داد. 🔹تا متوجه می شد كاری بر زمين مانده، سريع وارد گود میشـد. #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌹 #هادی_دلها 🌸جذب #حشدالشعبی شده بود. هركس به نوعی او را #الگوی خودش قرار داده بود. #نماز_شب ها و #عبادت های او حال و هوای رزمندگان عراقی را عوض کرده بود #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰 یک سال براےزیارت از به رفت و مسیر ۵۰۰ کیلومتری تا را به عشق اربابش پیاده روی نمود. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰 #هادی_دلها 🌸فرماندهان #حشدالشعبی او را با صد ميلیون تومان پول جهت خرید اقلام #فرهنگی به ایران فرستادند. 🌺اجازه داشت به دلخواه خرج کند ولی آنقدر رعایت می کرد که #بیسکویت را جایگزین وعده غذایی می کرد. 🌼حتی برای خرید #چفیه از تهران به #یزد رفت تا ارزانتر تهیه کند. #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣1⃣9⃣ 🌷 🔰 🌺ایام ۸۸ بود. با هم رفتیم مقابل درب . همون موقع جسارت به زیاد شد. 🌼هادی از موتور پیاده شد. دیگه نتونست طاقت بیاره. چشماش پر اشك بود. به اعتقاداتش جسارت شده بود و نتونست تحمل كند. 🌸رفت سمت درب اصلی دانشگاه. من همينطور داد مي زدم: هادي برگرد، تو تنهايي مي خواي چيكار كني؟ هادي ... هادي ... 🌺يكباره آماج سنگ ها قرار گرفت. همين كه به درب دانشگاه نزديك شد يك پاره آجر، محكم به صورت هادي و زير چشم او اصابت كرد. 🌼از شدت ضربه ای كه به صورتش خورد، نمي تونست روي پاش وایسه. هر طور بود در زير باراني از و هادي را به عقب آوردم. 🌸تمام صورت و لباسش غرق خون بود. سريع او را به منتقل کردیم. چند روزی بستری بود. 🔴👈شدت این ضربه باعث شد که گونه او شکافته شد و تا زمان ، وقتی هادي لبخند می زد، جای این زخم بر صورت او قابل مشاهده بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍چشم های شرمنده ام را وادار کرده ام که با #چشمان_ابراهیم عهد ببندند که هر جا چشم ابراهیم بسته ماند، چشمان من نیز #حیا کنند و #خاموش بمانند... سلام بر #پاکی.چشمانت ابراهیم❤️ #شهید_ابراهیم_هادی🌷 #هادی_دلها 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✾طلبه ✾ شهیـــ🌷ــد ✾لوله کش ✾ #فلافل_فروش ✾زاهد و عابد💖 ✾یا مستند ساز🎞 و مرد رسانه ⇜این ها همه اوصاف یک #جوان_مومن_انقلابی است که در زندگی #کوتاه اما پر کار و تلاش خود، کوشید که از گناه🔞 فاصله بگیرد و از #مشهور شدن بگریزد. #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 #شهید_مدافع_حرم #هادی_دلها❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️ 🔸روزها در کار می کرد و عصرها با موتور🏍 🔹با پولی💰 که می گرفت گره بسیاری از دوستان و آشنایان به خصوص را باز می کرد👌 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#هادی_دلها 🌾هادی شخصيت #كاذب براي خودش نمي ساخت✘ او براي رهايی از بيكاری كارهای زيادی انجام داد. ⇜ #فلافل_فروشی ⇜پیک موتوری🏍 ⇜بازار آهن و ... 💥اما يك #ويژگي داشت. در هر كاري وارد مي شد كار را به بهترين نحو👌 انجام می داد. #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ درخلوت خودم بودم که صدا زدی مرا... نه اینکه من خود آمده باشم... تو مرا خواندی... و راهم دادی به دنیای زیبایت...❤️ تو هادی دل هایی....🌸 ، نشان توست.. تو نخواستی شهرت را... نخواستی دیده شدن را... و نخواستی دنیا را... و نخواستی عزیز مردم بودن را... تو خدا را خواستی و عزیز خدا بودن را... و خدا خواست که نام تو را بر سر زبان ها جاری کند... خدا خواست که تو را عزیز کند...❤️ که نور باشی در ظلمات ما... و چراغ راه باشی.. باشی.. برای همه ی ماگمشدگان... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌾هادی شخصيت براي خودش نمي ساخت✘ او براي رهايی از بيكاری كارهای زيادی انجام داد. ⇜ ⇜پیک موتوری🏍 ⇜بازار آهن و ... 💥اما يك داشت. در هر كاري وارد مي شد كار را به بهترين نحو👌 انجام می داد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در مکتب شهادت در محضر شهدا علمدار کمیل ، ابراهیم هادی🌷 🌺نمی‌دانم رفتارهای ابراهیم را چطورمی‌شود بیان‌کرد. بازارمی‌رفت وسخت ترین کارها را انجام می‌داد. بعد پولی را که به دست می‌آورد به راحتی برای رفقای نیازمندش خرج می‌کرد. آن هم چگونه؟! ✅دوستانی که بضاعت مالی نداشتند را چلو کباب مهمان می‌کرد. برای اینکه آنها شرمنده نشوند، هر بار مخفیانه به یکی از آن‌ها پول میداد و می‌گفت: شما حساب کن، امروزمهمان‌ فلانی هستیم. اینگونه‌مراقب بود کسی شرمنده نشود.🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🤍 بااتوبوس راهی‌تهران‌بودیم‌بیشتر مسافرین‌نظامی‌بودندراننده‌به‌محض خروج‌ازشهرصدای‌نوارترانه‌رازیادکرد. ابراهیم‌چندبارذکرصلوات‌داد. بعدهم‌ساکت‌شدامابسیارعصبانی‌بود. ذکرمی‌گفت‌دستانش‌رابه‌هم‌فشار می‌دادوچشمانش‌رامی‌بست. حدس،زدم‌به‌خاطرنوارترانه‌باشد. گفتم:می‌خوای‌برم‌بهش‌بگم؟گفت: قربونت‌بروبهش‌بگو‌خاموشش‌کنه. راننده‌گفت:نمیشه‌خوابم‌می‌بره. من‌عادت‌کردم‌و‌نمی‌تونم. برگشتم‌به‌ابراهیم‌مطلب‌راگفتم. فکری‌به‌ذهنش‌رسیدازتوی‌جیبش قرآن‌کوچکش‌رادرآوردوباصدای زیباشروع‌به‌قرائت‌آن‌کرد همه‌محوصوت‌اوشدندراننده هم‌چنددقیقه‌بعدنوارراخاموش‌کرد ومشغول‌شنیدن‌آیات‌الهی‌شد ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh