eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
این تنها گوشه ای از خدمات *رضاشاه پدر نوین ایران* به میهن و ملت است، دشمنان ایران بدانند این خدمات را : 🔹1)جدایی رشته کوههای و بخشیدن آن به 🔸2)کشتار و تبعید بیش از 24 هزار نفر از مردم ایران 🔹3)اجبار تحقیرآمیز ایران به پوشیدن لباس یک شکل و کلاه شاپو (کلاه ژاندارمهای فرانسوی)! 🎩 🔸4) توهین به عفیف ایرانی و دستور و هتک حرمت وحشیانه میلیونها زن ایرانی در هر کوی و برزن 🔹5)امضای قرارداد ننگین و واگذاری بخشهای زیادی از ایران به 3 کشور ترکیه، عراق و افغانستان به فرمان انگلیسی ها 🔸6)بخشیدن کل 💧 به و زمینه سازی آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران 🔹7) جدایی مناطق «بولاغ‌باشی»، «جوزر»، «قوری‌گل» ایران توسط ترکیه در زمان 🔸8) جدایی روستاهای «سیرو» و «سرتیک» و برخی مراتع متعلق به کردهای «جیکانلو» ایران توسط ترکیه در دوره رضاشاه 🔹9) جدایی دشت ناامید در و بخشیدن آن به به مساحت 3 هزار کیلومتر در سال 1317 🔸10) با جدایی دشت ناامید از ایران سرچشمه رود از سیستان و بلوچستان خارج و سیستان تبدیل به شد. 🔹11) جدایی دهکده توریستی فیروزه در خراسان شمالی 🔸12) موافقت با طرح انگلیسی راه آهن شمال به جنوب برای استفاده انگلیسی ها در جنگ (جهانی دوم) راه آهنی که برای استفاده مردم ایران نبود و از هیچ شهر بزرگی عبور نمیکرد 🔹13) غصب زورمندانه 2167 روستای شمال کشور و صدور 44هزار سند مالکیت این روستاها به نام خود و خاندان ! 🔸14)اعطای امکانات به باستان شناسان امریکایی و تاراج آثار توسط این باستان شناسان 🔹15) غارت سی هزار از الواح گلی دوره توسط باستان شناسان امریکایی از تخت جمشید در دوره رضاشاه برای مخفی کردن بخش مهمی از تاریخ و تمدن پیشرفته ایران قرنها پیش از 🔸16) قلع و قمع ایران و تبعید بسیاری از آنان و سیاست تخته قاپو برای خلع سلاح عشایر در برابر تجاوز بیگانگان 🔹17) قتل 25 تن از دلیران سران بختیاری و قشقایی و ممسنی و بویر احمدی توسط رضاشاه (هنوز لرستان، جنایات قصاب رضا شاه، سپهبد امیراحمدی را به یاد دارد) 🔸18)کشتن شعرا، روشنفکران، روحانیون و ادیبانی همچون ، میرزاده ، ، شهید و بسیاری از نویسندگان و روحانیون ایرانی به جرم انتقاد از اقدامات ضدانسانی رضاخان 🔹19)تبعید نامی ایرانی به بیابانهای نیشابور 🔸20)غارت آثار باستانی دوره ساسانی و اسلامی از جمله محراب 1400 ساله اصفهان (هم اکنون در موزه متروپولیتن) 🔹21) قلع و قمع تمامی جنبشهای ضدانگلیسی در گوشه گوشه ایران (میرزا کوچک خان در شمال، محمدتقی خان پسیان در مشهد و همدان، عشایر فارس و...) 🔸22)قتل عام و مجروح کردن بیش از 1500 تن از مردم عادی در مسجد به جرم اعتراض به بخشنامه‌ی اجباری شدن کلاه‌فرنگی برای ایرانیان 🔹23) ممنوعیت عزاداری سالار شهیدان در ماه و صفر برای نابودی فرهنگ ضدظلم 🔹24) مرگ هنر و علم و اندیشه در ایران بنحوی که ایران در دوران رضاشاه، یک هنرمند برجسته، دانشمند و .. به خود ندید (بجز چند زن آوازه خوان) 🔸25) نگهداشتن مردم ایران در غذا و بهداشتی (برخلاف تبلیغات) تا علیه او شورش نکنند 🔹26) تغییر پوشش گیاهی هزاران ساله ایران به تقلید از کشورهای غربی و جایگزینی بومی و بارور ایران با درختان سمی و بیفایده چون و چمن و مورت و.. 🔸27) ورود انگلیسیها به سیستم ایران (امیرکبیر آنها را بیرون رانده بود) و پایه گذاری نظام آموزشی تقلیدی و بی توجه به نیاز بومی کشور که در دوره پسرش ادامه یافت و هنوز تبعات آن در کشور ادامه دارد 🔹28) لغو تبلیغاتی قرارداد نفتی دارسی و سپس امضای سی ساله قرارداد استعماری با انگلیسی ها در سال 1312 (10درصد درآمد نفت از ایران، 90درصد از آن انگلیس) که نهضت ملی شدن علیه این قرارداد استعماری ایجاد شد. 🔸29)ایجاد اولین خانه ها در ایران و آغاز فساد جنسی در تاریخ همیشه عفیف ایرانی 🔹30) کشتن بیرحمانه بسیاری از نزدیکان خود به جرم کوچکترین انتقاد (قتل سردار اسعد بختیاری وزیر جنگ با آمپول هوا، قتل نصرت‌الدوله فیروز از مشاوران، به شکل فجیع در زندان سمنان، قتل علی‌اکبر داور معمار دادگستری نوین ایران که تأسیس «اداره‌ی ثبت احوال»، تدوین «قانون ثبت اسناد»، «قانون ثبت املاک»، «قانون ازدواج و طلاق» و تأسیس بیمه‌ ایران را در کارنامه خود داشت، قتل ناجوانمردانه‌ دکتر اسدی و..) 🔸31) ایران در مدت سه روز توسط و مقاومت نکردن حتی یک روز در برابر لشکر متفقین با آن همه تبلیغات پرهیاهو درباره رضاخانی! و...... آری پدرنوین ایران! چنین خدماتی را به انجام داد @کانال_روشنگری 👉 @roshangarii 🌹
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣7⃣ به یاد #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣2⃣2⃣ 🌷 ❤️🕊 🔹سوم اردیبهشت ماه 1366 گردان یا زهرا(سلام الله علیها) به فرماندهی وارد عملیات شدند. رمز عملیات (سلام الله علیها) بود. 🔸محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم... 🔹صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود. 🔸یکی از دوستانش(آیت الله استاد شهید) از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود. 🔹از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از حضرت زهراخواندی، چیشد آخرش؟ 🔸محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید، گفت: همینکه تو بغل پسرش (عج) جان دادم برایم کافیست. 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📌 درطول دویست سال گذشته، حکومت خاندان منحوس #پهلوی و خاندان مطرود #قاجار بر این مملکت، کشور راویران کرد که بدتر ازجنگ و زلزله وسیل بوده است. #امام_خامنه_ای ۲۶ دی ماه | سالروز فرار شاه خائن 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #ڪلیپ ✍نحوه شناسایی شهید آبیاری سخنان پرصلابت پدر شهید مداحی زیبای: حاج میثم مطیعی #شهید_عباس_آ
❤️ 🔹صدای هلهله داعشی ها👹 می آید. تیر و ترکش💥 از آسمان می بارد. تنگ تر شده است. ⇜عباس آنطرف روی تپه ای افتاده😔 ⇜ نفس های آخر را می زند ⇜محمد اینانلو ⇜رضا عباسی ⇜و مجید قربانخانی روی زمین افتاده اند😢 تیری در خشاب ها نیست❌ سه چهار نفری👥 توی سنگرهایمان کز کرده ایم می خواهد در آن معرکه سر بلند کند 🔸عباس روی زانو می نشیند بلند فریاد می زند: (سلام الله علیها) شلیک می کند💥 پنج، شش داعشی را می زند می کنند تک تیراندازشان عباس را می زند.... 🔹آه عباس بلند می شود: (سلام الله علیها) عباس به زحمت😓 چند تیر دیگر هم می زند؛ را هم می زنند. محمد فریاد می زند: عباس سنگر بگیر برو توی سنگر ⭕️نمی شود عباس را عقب آورد ما آمدیم😔 ، آسمانی شد🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💟محمدرضا هم #مداح بود و هم فرمانده سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: #یازهــــرا (سلام الله علیها) ★اونقدر رابطه اش با #حضرت_زهرا قوی بود که مثل بی بی #شهید شد🌷 💟خمپاره خورد💥 به سنگرش بچه ها رفتند بالاسرش ★دیدند ترکش خورده به #پهلوی چپ و بازوی راستش😔 📚 کتاب خط عاشقی 2 #شهید_محدرضا_تورجی_زاده #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دعوا سَرِ سربند بود😭 با بستن سربند تو آرامـ😌 شدند درجادۀ عشقـ❤️ شدند از داغ غمت، خوشا که با تیر خورده گمنام شدند😔 (س) 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ ای گلشن زیبای #گل_یاس بیا آرامش سینه های حساس #بیا این نامه💌 جدا زنامه های کوفی است آقا تو را به #پهلوی بشکسته زهرا بیا😭 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔸دعوا سر سربند #یا_فاطمه بود ❣با بستن #سربند تو آرام شدند 🔸از داغ غمت🖤 بی بی جان خوش آن #شهیدانی که با #پهلوی تیر خورده گمنام شدند🌷 🔹اتیکت کشف شده همراه شهید در منطقه شلمچه در ایام #فاطمیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💟محمدرضا هم بود و هم فرمانده سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: (سلام الله علیها) ★اونقدر رابطه اش با قوی بود که مثل بی بی شد🌷 💟خمپاره خورد💥 به سنگرش بچه ها رفتند بالاسرش ★دیدند ترکش خورده به چپ و بازوی راستش😔 📚 کتاب خط عاشقی 2 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺همسرشهید: ما #همسران_شهدای مدافع حرم پشت سر شوهرانمان ایستاده‌ایم✊ 🍃شهدای مدافع حرم با خون❣خود ریش
2⃣6⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰همیشه مردم از آن به یاد می‌کنند. علی اصغر خوش رو، خوش اخلاق، ، زن و بچه دوست، بی اهمیت به مال و مادیات دنیا به مال دنیا بود. فقط عاشق زن و بچه‌اش بود. پسرخوب، مومن و نمازخوانی📿 بود همه خوبی‌ها را جمع کرده و به او داده بود. شکر خدا...! 🔰خوش رویی، خنده رویی‌ و لبخند پسرم زبانزد همه عالم است😍 همه عاشق بودند. من پیکر پسرم را دیدم. تیر به راستش خورده بود. خونریزی خیلی زیادی داشته است و یک گفته و شهید شده است. پیکرش⚰ را نتوانستد به عقب برگردانند. بعد از یک سال توسط انگشتر و حلقه‌اش💍 شناسایی شد 🔰خودش دوست داشت گمنام باشد. نه پلاکی🔖 در گردنش بود نه در جیب‌هایش، هیچ چیزی همراهش نبود. وصیتش این بود که صبور باشیم. هر وقت خیلی خسته شدیم و دلمان سوخت به مصائب (س) و روز عاشورا فکر کنیم، به من به خواهر و همسر و پسرش وصیت کرده است📜 گله‌ها و شکوه‌هایمان را به امام زمان بگوییم و فقط با (عج) درد و دل کنیم❤️ 🔰برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به رفت. خواهرش گفته بود: «نرو🚷 دعا می کنم کارت درست نشود که بتوانی بروی.» علی اصغر می‌گفت: این حرف را نگو اگر من نروم چه می‌شود⁉️ داعش به مرزهای عراق آمده. ما باید برویم و نگذارم داعش بیاید. ما باید برای دفاع از حرم خانم (س) برویم.» هدفش همین بود. 🍃🌹🍃🌹 @shahed_sticker
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 7⃣2⃣#قسمت_بیست_هفتم 🏴#پرتودهم🏴 💢#زینبى که دیگر #زینب_
📚 ⛅️ 8⃣2⃣ 💢حسین جان! تا قلب 💖من هست پا بر رکاب . تا چشم من هست پا بر زمین مگذار! هرگز مباد که من پاى نازنین تو را بیازارد.جان هزار زینب فداى قطره قطره خونت حسین! صداى آرامش ذهنت را بر هم نزند زینب!و زیبایى🌸 رخسار حسین ، تو را خود نکند زینب! دست به کار شو و با پارچه سپیدت ، پیشانى شکافته عزیزت را ببند! 🖤آب ؟ 💧 براى زخم ؟آب اگر بود که یک قطره به شکاف کویرى مى چکاندى.چه باك ؟ اشک 😭را خدا آفریده است براى همین جا. باران 🌨بى صداى اشکهاى تو این زخم را مى تواند دهد،اگرچه شورى آن بر چاك چاك او رسوب مى کند. 💢فرصت است زینب! باز این تویى و حسین است و تنهایى. اما...اما نه انگار. هابى_تاب_تر بوده اند براى این دیدار و چشم .پیش از آنکه دست تو پیدا کند که زخم را مرهم بگذارد و پارچه را گرداگرد سر حسین بپیچد، بچه ها گرداگرد او زده اند... و هر کدام به سلام و سؤ ال و نوازش و گریه و تضرع و واکنشى نگاه او را میان خود تقسیم کرده اند. 🖤بار سنگینى بر بچه هاست... و از آن عظیم تر کوله بار است تو این هر دو را خوب مى فهمى که کوله بارى به سنگینى هر دو را یک تنه بر دوش مى کشى.پیش روى بچه ها، عزیز آنهاست... که تا دمى دیگر براى همیشه ترکشان مى گوید. بچه ها چه باید بکنند تا بهره را از این لحظه ، داشته باشند. 💢تا بعدها با خود ... که کاش چنین مى گفتیم و چنان مى شنیدیم ، کاش چنین مى دادیم و چنان مى ستاندیم ، کاش چنین مى کردیم و... شرایط است که از آن در جهان ممکن نیست . حکایت تشنه و آب 💧 ، که تشنگى به خوردن آب ، زایل مى شود. 🖤حکایت و برق ، که روشنى ☀️به ظواهر عالم کار دارد. حکایت 🦋 و شمع نیست ، که جسم شمع خود از روح پروانگى تهى است.حکایت است... حکایت این لحظات که از آن است چه رسد به و پرداختن آن.... 💢اگر از خود بچه ها که بى تاب ، درگیر این اند بپرسى ، نمى دانند که چه مى خواهند و چه باید بکنند. به همین دلیل است که هر کدام خواسته و ، خودآگاه و ناخودآگاه ، کارى مى کنند.یکى مات است... و به چشمهاى حسین خیره مانده است . انگار مى خواهد ذخیره را از نگاه حسین داشته باشد. 🖤یکى مدام دور چرخ مى زند و سر تا پاى او را دوره مى کند. یکى پیش روى حسین زانو زده است، دستها را دور پاى او حلقه کرده است و سر بر زانوانش نهاده است.یکى دست حسین را گاه لبهاى خود کرده است. آن را بر چشمهاى اشکبار😢 خود مى مالد و مدام بر آن بوسه مى زند. یکى بازوى حسین را در آغوش گرفته است. 💢انگار که برترین هستى را پیدا کرده است.یکى فقط به امام نگاه مى کند و گریه مى کند، پیوسته را به پشت دو دست مى زداید تا چهره حسین را همچنان روشن ببیند. یکى حسین را بالش گریه هاى خود کرده است و به هیچ روى ، دستش را از دور کمر حسین رها نمى کند. یکى تلاش مى کند که خود را به سر و گردن امام برساند و بوسه اى از لبهاى او بستاند. 🖤و است_براى_حسین.... گفتن این کلام به تو که : باز کن این حلقه هاى عاطفه را از دست و بال من! و از آن سخت تر، امتثال این امر است براى تو که وجودت منتشر در این حلقه هاى عاطفه است.با کدام دست و دلى مى خواهى این ها را جدا کنى. چه کسى زهره کشیدن تیر از پهلوى خویش دارد؟ این را هر کس به دیگرى وامى گذارد.این که اکنون بر دست و پاى حسین بسته است ، از اعماق قلب تو گذشته است. مى توان این حلقه ها را گشود؟.. .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 3⃣4⃣#قسمت_چهل_وسوم 💢البته نیاز به این علائم و نشانه ها
📚 ⛅️ 4⃣4⃣ 💢بهانه ای می یابند تا گریه کنند... و عقده هاى دلشان را بگشایند. از اینکه مى بینى قتاله سنگدل هم مى کند،... اصلا تعجب نمى کنى ،... چرا که به وضوح ، ضجه را مى شنوى ،... اشک را مشاهده مى کنى ، گریه 🌫 را مى بینى ، نوحه و و و را احساس مى کنى و حتى مى بینى که آنچنان گریه مى کنند که سمهاشان از اشک😢 چشمهاشان تر مى شود.... 🖤ولوله اى به پا کرده اى در عالم، زینب! هیچ کس نمى توانست تصور کند... که این زینب استقامت اگر بخواهد در مصیبت برادرش نوحه گرى کند،... چنان آتشى به جان عالم و آدم مى افکند... که اشک عرش را در مى آورد... و دل سنگین دشمن را مى لرزاند. اما این وضع، نباید ادامه بیابد... که اگر بیابد، دمى دیگر آب در لانه دشمن مى افتد... و سامان بخشیدن سپاه را براى مشکل مى کند.پس عمر سعد به کسى که کنار او ایستاده ، فرمان مى دهد:_برو و این زن را از سر جنازه ها بران! 💢تواین دستور عمر سعد نمى شنوى.... فقط ناگهان ضربه و را بر و خود احساس مى کنى... آنچنانکه تا اعماق جگرت تیر مى کشد، بند بند تنت از هم مى گسلد... و فریاد یازهرایت به آسمان مى رود.زبان زور، زبان نیزه ، زبان تازیانه ؛ اینها این اند. انگار نافشان را با خنجر بریده اند و دلهایشان را در گور کرده اند. 🖤اگر برنخیزى... و بچه ها را با دست خودت از کنار جنازه ها برنخیزانى ، زبان نیزه آنها را بلند خواهد کرد... و ضربه تازیانه بر آنها فرود خواهد آمد. پس را چون همیشه مى کنى ، از جا بر مى خیزى... و زنان و کودکان را با زبان مهربانى و دست تسلى از پاى پیکرها کنار مى کشى و دور هم جمع مى کنى. 💢این ، براى بردن شما کشیده اند. به سپاهش فرمان برنشستن مى دهد... و عده اى را هم مامور سوار کردن کودکان و زنان مى کند. براى سوار کردن کودکان و زنان هجوم مى آورند.... گویى بهانه اى یافته اند تا به (آل االله ) نزدیک شوند... و به دست اسیران خویش دست بیازند. غافل که ، نگاهبان این خداوندى است و کسى را یاراى به اهل بیت خدا نیست. 🖤با تمام فریاد مى کشى ؛_✨هیچ کس دست به زنان و کودکان نمى زند! خودم همه را سوار مى کنم. همه پا پس مى کشند... و با چشمهاى از حدقه درآمده ، خیره و معطل مى مانند. در میان زنان و کودکان ، چشم مى گردانى و نگاه در نگاه مى مانى:_✨سکینه جان ! بیا کمک کن!سکینه ، مى گوید و پیش مى آید.. و هر دو، دست به کار سوار کردن بچه ها مى شوید. کارى که پیش از این هیچ کدام نکرده اید.... 💢همچنانکه زنان و نیز سفرى اینگونه را در تمام عمر تجربه نکرده اند. زنان و کودکان ، خود و... و دشمن که براى ترساندنشان نیاز به اینهمه نیست.... کوبیدن بر طبل و دهل ، جهانیدن شتر، پایکوبى و دست افشانى و هلهله.آیا این همان دشمنى است که دمى پیش در نوحه خوانى تو گریه مى کرد؟در میانه این معرکه دهشتزا،... با حوصله اى تمام و کمال ، زنان و کودکان را یک به یک سوار مى کنى... و با دست و کلام و نگاه ، آرام و قرارشان مى بخشى. 🖤اکنون مانده است و و تو.رمق ، آنچنان از تن سجاد، رفته است که نشستن را هم نمى تواند چه رسد به ایستادن و سوار شدن.... تو و سکینه در دو سوى او زانو مى زنید، چهار دست به زیر اندام نحیف او مى برید.... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🥀روزها پی در پی میگذرد، تاریخ باسرعت طی می شود و غمی بزرگ در این میان به چشم میخورد😔 🥀غمی جانسوز که بعد از گذشت ۱۴قرن، جای زخمش تازه است. گویا در این غم سری نهفته است که تنها کاشفش هستند و امروز اول این ایام است،ایامی که نه تنها و (ع)و (س)بلکه تمام شیعیان را کرد🖤 🥀خاطره سوختن بین در و دیوار و شکسته از یاد شیعیان نمی رود.مگر می شود بخورد بر صورت و لگد بر پهلو و تو در غفلت باشی؟ 🥀واکنون این زخم تازه و تازه تر میشود از آن هنگام که ماه میهمان بستر شد و هیچ گلایه نکرد تنها کرد بر تابوت و امان از آن غروبی که دیدگان برهم گذاشت و هل اتی را غرق در گذاشت😢 "بی توبا شمع علی تا به سحر میسوزد شمع میمیرد او بار دگر میسوزد یک نفر مثل درختان سپیدار بلند در خیالش همه شب بین دو در میسوزد" ✍نویسنده: به مناسبت سالروز شهادت 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💟محمدرضا هم بود و هم فرمانده سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: (سلام الله علیها) ★اونقدر رابطه اش با قوی بود که مثل بی بی شد🌷 💟خمپاره خورد💥 به سنگرش بچه ها رفتند بالاسرش ★دیدند ترکش خورده به چپ و بازوی راستش😔 📚 کتاب خط عاشقی 2 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸دعوا سر سربند بود ❣با بستن تو آرام شدند 🔸از داغ غمت🖤 بی بی جان خوش آن که با تیر خورده گمنام شدند🌷 🔹اتیکت کشف شده همراه شهید در منطقه شلمچه در ایام 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴 آیت‌الله عبدالحسین دستغیب🔴 ✅آیت‌الله دستغیب فرزند آیت‌الله سید محمد تقی، عالم بزرگ در سال ۱۲۸۸(شمسی) در 🕌 متولد شد؛📌 ❎در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و از آن به بعد سرپرستی خانواده را به عهده گرفت؛📌 ✅او پس از اتمام دروس سطح، برای ادامه تحصیلات خود عازم 🕌 شد و پس از ۷ سال موفق به کسب درجه اجتهاد از مراجعی چون آیت‌الله عراقی و آیت‌الله گردید؛📌 ❎سپس به شهر 🕌 بازگشت و در مدت اقامتش به سرپرستی و تربیت طلاب و ارشاد مردم اشتغال داشت و در کنار تعلیم و تربیت از مبارزه با رژیم دست نشانده غافل نبود و در این راه از سال ۴۲ تا سال ۵۷ چندین بار دستگیر، زندانی و تبعید شد؛📌 ✅این مجاهد در حرکت دادن به مبارزات مردم مسلمان فارس علیه نقش بسیار موثری داشت، افشاگری های بی پروا و به موقع او، حرکت های اسلامی مردم را عمق بیشتری می‌بخشید؛📌 ❎وی پس از پیروزی اسلامی از طرف خمینی (ره) به سمت نماینده ایشان و منصوب شد تا اینکه در📆 روز بیستم آذر ماه سال ۱۳۶۰(شمسی) هنگام رفتن به 🤲 به شهادت رسیدند😭😭😭😭😭😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨از امام عصر(عج) می‌خوام مرا از سربازان و یارانش قرار دهد. 🍃در اردیبهشت سال ۱۳۳۵ نوزادی از سلاله پاک حضرت زهرا(ع) در شهرستان ورامین به دنیا آمد. او از کودکی با آشنا شد و درس ظلم ستیزی و مبارزه با کفر را آموخت. بعدها در سال ۱۳۵۴ به خدمت سربازی رفت و در آنجا نیز سربازان را نسبت به ظلم رژیم آگاه می‌ساخت. 🍃در سال ۱۳۵۶ گروهی را بر علیه شاه سازماندهی کرد و در سال ۵۷ در صف مخالفان رژیم در اعتراض به ‌های غاصبانه‌اش نمود و مورد اصابت گلوله ماموران شاه قرار گرفت. 🍃پس از پیروزی به مدت یکسال در عضویت کمیته انقلاب اسلامی بود و با اغاز جنگ تحمیلی به میدان های نبرد شتافت و مردانه از خاک سرزمین خود دفاع کرد. 🍃در آذر ماه سال ۶۲ برادر بزرگوارش در عملیات فتح المبین به مقام رسید. و شهید سید هادی احمدی یکسال بعد از برادرش در محور پاسگاه (گرکنی) بر اثر اصابت ترکش به ناحیه شکم به جمع عاشقان شتافت. 🍃سخن شهید: برادرانم در راه خدا کار بسیار ارزشمندی‌است که فقط خاصان و مقربان درگاه حق توفیق گام نهادن در این عرصه را پیدا می‌کنند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ۱٣۶٣ 🕊محل شهادت : میمک 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سید فتح الله 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨بسم الله الرحمن الرحیم 🍃غروب به دنیا آمدی و به همین سبب نامت را با اجازه ی حسین بن علی(ع) ؛حسین؛ برگزیدند❣ 🍃از همان کودکی حضورت در مجالس اباعبدلله؛ تورا مرید ارباب کرده بود به گونه ای که صدایت را خرج خوانیِ عزیز فاطمه کردی. 🍃در همان زمان طاغوت، عاشقانه و با سوز دل برای میخواندی و به تهدیدات مامورین حکومتی توجه نداشتی. 🍃 جلسات مذهبی برگزار و همه را از ذات پلید رژیم اگاه میکردی؛ در نهایت این ترس بود که بر آن ها غالب شد و حکم دستگیری ات را صادر کردند اما تو مجدد تسلیم نشدی و به راهت ادامه دادی✌️ 🍃 که آغاز شد به میدان رفتی و لباس رزم را تا اخرین لحظه ی زندگی رها نکردی. 🍃 همیشه میگفتی: " دوست دارم لباس رزمم، کفنم شود، و در آن روز بزرگ که همه در پیشگاه محبوب سر به زیر می‌ایستند در غافله پرشور ، سر بلند برحریر خویش مباهات کنم چرا که هر کسی با هر لباسی که به شهادت می‌رسد با همان لباس در پیشگاه ربِ وجود حاضر می‌شود." 🍃عاقبت؛ این تو بودی که با همان لباس رزم در پیشگاه پروردگارت حاضر شدی و او نیز با افتخار به استقبالت امد و مردم شهر پیکر پاک تورا به دوش کشیدند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ دی ۱٣٢٢ 📅تاریخ شهادت : ٢ اردیبهشت ۱٣۶۶ 🕊محل شهادت : عراق 🥀مزار شهید : مازندران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨شهید بهروز آهندوست 🍃شهید آهندوست سال ۴۷ در خرم آباد دنیا آمد. تحصیلاتش را در شهر ارومیه تا مقطع دبیرستان سپری کرد، سپس به پیشنهاد برادرش به شیخ عبدالحسین در وارد شد. 🍃پدر شهید بهروز، ارتشی بود ولی حال و فضای خانه، سنتی و دینی بود. بچه های خانواده از کودکی توسط مادر، نماز و را می آموختند و از به مسجد و مراسم مذهبی می رفتند. 🍃شهید بهروز از سن نوجوانی مانند دو برادر بزرگترش مومن و معتقد رشد کرد و از طریق بسیج و سپاه به نبرد با حکومت و نظام سلطه و نوکرشان صدام پرداخت. مدتی در حوزه علمیه درس خواند ولی پس از شهادت دو برادر بزرگترش، جاوید و بهزاد، به برگشت و در بخش تخریب خدمت کرد. 🍃عاشق بود و همواره می گفت باید به فرامین امام جامع عمل بپوشانیم. شهید بهروز سالها به مبازه با دشمن ادامه داد، سرانجام تاریخ ۶۵.۱.۹ با انفجار مین به شهادت رسید🕊 🍃خواهر شهید می گوید: مادرم از علیه السلام، تقاضای فرزند پسر کرد. در خواب دید به او می گویند، به تو سه فرزند پسر می دهیم ولی از تو می گیریم. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۱ اسفند ۱٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ٩ اردیبهشت ۱٣۶۵ 🥀مزار شهید : باغ رضوان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh