eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
7⃣8⃣3⃣ 🌷 💠طلبه های خارجی در جبهه 🔰در که بودیم وظیفه داشتم به خطوط مقدم سرکشی و کمک های فرهنگی ارسال شده را در ها تقسیم کنم؛ همچنین اعزام نیز به عهده من بود. 🔰در مناسبت های مختلف همچون روز و شهادت امام حسن(ع) خانواده های 🌷 را دعوت مى کردیم تا برای رزمندگان غذا🍲 درست کنند. 🔰خانواده های شهدا🌷، به ویژه شهدا می آمدند و در آشپزخانه ها برای رزمندگان غذا درست می کردند، این غذا 🌯وقتی به دست رزمندگان می رسید، بر روی خیلی تأثیر می گذاشت. هم غذا، غذای تبرکی بود و هم به دست مادران و خانواده های درست شده بود👌. 🔰دهه آخر ماه سال ٦٣ بود، اعلام کردند طلبه های مدرسه که خارجی هستند، برای بازدید از جبهه ها می آیند. روز بیست و هفتم به جبهه رسیدند🚌 🔰 برایشان سخنرانی🔊 کرده و درباره آزادی و امدادهای غیبی در جریان آزادی خرمشهر گفتم. از حضور شهدا🌷 و کمک های آنان گفتم 🔰 گفتم الان شهدا که باید از دولت خواستار کمک باشند؛ آمده اند برای های فرزندانشان غذا🍜 درست می کنند.بعد از صحبتهایم🎤 آنها را به آشپزخانه برده و از نزدیک شاهد کمک و خانواده های شهدا شدند. 🔰و به خواهران گفتیم چون اینها های خارجی هستند و می خواهند بروند در کشورشان تبلیغ کنند یک شعری یا سرودی🎼 تهیه کنند و بخوانند. 🔰 سرودی تهیه کرده بودند با این مضمون: 🔸خواهرانیم از تهران آمدیم 🔸دیدن سنگرنشینان آمدیم.... طلبه ها که اکثراً بودند به گریه افتادند😭 🔰 یکی از آنها گفت: ما همیشه در این فکر بودیم که چه است که تمام ابرقدرتها در مقابل این ایستاده است👊 و باز هم جمهوری اسلامی پیروز ✌️می شود. 🔰 همین های شهدا و این پشتیبانی ها است. می گفتند: اگر صد سخنرانی🎙 برای ما گذاشته بودید اندازه این که مشاهده کردیم برروی ما اثر نمی گذاشت🚫. راوى: از روحانیان رزمی تبلیغی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 پنجشنبه است #فاتحه میخوانم نه برای " تــو " برای " خـــودم " که جاماندم از #شهادتــ بسم الله الرحمن الرحيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِين ... #هـدیه_به_شهدا_صلوات #شهید_علی_آقاعبداللهی 🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
برای یہ ڪار بزرگ و سخٺ😩 ڪہ ٺوی #فناوری اش مشڪل داشٺیم، انٺخاب شدم حسن گفٺ:اگہ میخوای دراین ڪار #موفق باشی،بچہ های گروه رو جمع ڪن، بعد #دسٺاٺون رو بهم بدید و بگین: خدایا! 🙏ما برای رضای ٺو این ڪار رو می ڪنیم، و همه ی #ثوابش رو ٺقدیم 😇می ڪنیم بہ #حضرٺ_زهرا(س) بچہ ها #خالصانہ بہ حرف حسن عمل ڪردند، و اٺفاقا در کوٺاه ٺرین زمان ممڪن ڪہ ڪسی فڪرش رو نمیڪرد، ڪار انجام شد 🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣9⃣ به یاد #شهید_مسـلم_خیزاب🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣3⃣🌷 🌷مجید داشت، برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد که هنوز شنیدنش را یاد بقیه بیندازد.🙂 🌷اخلاقش واقعا بود، بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان و دستشان می رساند. خیلییی بود☺️ 🌷قهوه‌خانه‌ای که به گفته مجید تعداد زیادی از دوستان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند : «یکی از دوستان مجید که بعدها شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. 🌷یک‌شب مجید را خودشان ‌برد که اتفاقاً خودش در آنجا بود. بعد آنجا در مورد و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر می‌زند و گریه می‌کند😭 که حالش بد می‌شود. 🌷وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من که حرم درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان تصمیم می‌گیرد که برود.»...🌹 .... ۲۱دیماه۹۴ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لات بود کرد سوریه رفت شد آن هم در پیکرش هم برنگشت چه سعادتی داشتی رفیق...😔 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
گفت: اسكله چه خبر؟ گفتم: «منتظر شماست كه برويد #شهيد🌷شويد.» خنديد😄 ، چند قدم جلو رفت، برگشت نگاهي كرد و دوباره رفت. جسدش را كه آوردند گريه ام گرفت😭. گفتم : من شوخي كردم.» تو چرا #شهيد شدي؟! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزشمار_غدیر 🗓8 روز تا روز"رهنمونی به رهنمايان" باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ هرکس می تواند با نصب یک
#روزشمار_غدیر 🗓 7 روز تا روز"محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله"باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ هرشخص می تواند با #ترویج فرهنگ #عیدی در روز عید غدیر، در میان فامیل نام #غدیر را زنده نگه دارد. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#داستان_صبا 🔺داستان شیعه شدن یک بانوی زرتشتی #قسمت_6⃣ از نظر من وقتی از دیگر ادیان در مورد چیزی
🔺داستان شدن یک دختر زرتشتی ⃣ اون روزها با معدل باور نکردنی ۱۹.۴۳ شیرینی زندگیم بیشتر شد 😍و نگرانی خانوادم بیشتر😨... چون من ناخواسته با نامحرم دست نمی دادم و رفتارهای اسلامی و حرف های عجیب داشتم،😎 (شما بخونید ذکر). حاج آقای علوی از روندم راضی بود😊 و بهم فرصت استراحت داد و گفت آموزش طب سنتی رو شروع کنم دوباره...🤓 من در سال ۹۰ به دستور مقام معظم رهبری❤️ که فرمودند طب سنتی باید احیا بشه طب رو آموختم. اون موقع زرتشتی بودم و الان به صورت تخصصی فعالیت می کنم. استراحت و تابستان خوبی بود، سفر بندر عباس و عکاسیش 📷 مدتهاست از این کار بدم اومده، هر کسی که دوربین داره و شات میزنه عکاس نیس. حرفم اینه تقوای کاری رو که می کنیم باید داشته باشیم، اگر کسی در کار خودش تقوا داشته باشه حداقل نصف مشکلات ما حل میشه...🤓 تقوا... یعنی هر کاری که می کنی از خدا بترس...☺️ آقای علوی بعد از کلاس ها منو نگه می داشت و می نشست قران می خوند. عربیم ضعیف بود🙈 نمی فهمیدم ولی آروم می شدم... مثل لالایی بود...❤ احساس می کردم روحم پر میشد... خلاء دیگه ای وجود نداشت. قرار بود احکام یاد بگیرم ولی خیلی سخت بود، نمیتونستم!😥 و من هر هفته باید به سؤالات احکام جواب می دادم!😐 خیلی اشکال داشتم گاهاً فتوا هم میدادم😅! که باعث میشد حاجی سرشو بیاره بالا با چهارتا چشم نگاهم کنه بگه از کجا اینو دراوردی؟😁! با کدوم منطق جواب دادی؟!😐 عجیب روزهای سختی بود که نمی تونستم یاد بگیرم! ولی حالا کاملاً جا افتاده و قدرت تشخیصم بالا رفته. اما در سیر رفتاریم ضعف دارم❕ با آغاز مهر و سال کنکور کلاً زندگیم به هم ریخت! من فقط باید تهران قبول میشدم چون مادرم نمیتونست دوریمو تحمل کنه.😕 از همون اول لوسم کردند!😐 با شروع تست☑️ و درس📚📝، از خوندن کتابها فاصله گرفتم، و باعث دلخوری حاجی شدم! بین خانوادم و دلم❤️ مونده بودم؛ خیلی سخت بود❗️ دوران احکام بود و نمی شد نخوند. تصمیم گرفتم روزا تست☑️ بزنم و شبها کتاب بخونم📖. تا میان ترم اول همه چی خوب بود تا وقتی که حاجی گفت هرچی یادم داده ازم میپرسه و امتحان میگیره، اگر نمره خوبی نمی گرفتم حاجی دیگه مسؤلیت تربیتمو به عهده نمیگرفت!😨😢 موندم سر دوراهی که چه کنم! شروع کردم به مطالعه📖 کتابها📚، کلاً درسو بیخیال شدم ولی باز با اون حال ترم اولو با معدل بالا قبول شدم... ✳️یه چیزی در مورد مدرسه: من از اول دبستان تا سوم دبیرستان تو مدرسه "میخاییل کارباچیف" بودم و سال آخر دبیرستان رو در مدرسه دولتی.. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهدا ⭕️خبردار شد که دوستش نیازمند پولِ رفت و تموم #پس‌انداز هفت ساله‌ی خودش رو #بخشید بهش
که تمیز کرده بودم را گذاشتم کنار، خوش رویی آمد پیشم، احوال پرسی کرد. سر درد دلم بازشد. گفتم: «پسرم! من اومدم این جا بجنگم میگن تو ،ضعیفی، بمون عقب، تدارکات،امداد..این فرمانده ها منو گذاشتن » کرد تا کارم زودترتمام بشود. وقتی میرفت دست کشید روی شانه هایم، گفت:«پدرجان کاربرای خط مقدم وعقب نداره» و رفت. بعدی که آمد گفت: «حاج چی کارت داشت؟
🔆حجاب مستلزم #حیا است.. با حیا که باشی همچون دختران #شعیب باوقار خواهی بود..👌😊 #ڔيځأنة_أڶنبي 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💢"نگاه عاقلانه به " ⚜امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: 💠عاقل ترین مردم کسی هست که به "عاقبت" کارها نگاه کنه. 🌸عزیز دلم هر کاری که توی زندگیت خواستی کنی، " رو هم ببین".😊 👈بعد از بعدش رو هم ببین.👌 🌸 مثل یه شطرنج باز ای که چند حرکت بعدش رو هم محاسبه میکنه💭 و یه حرکتی رو انجام میده✔️ 🌸 به شیرینی سطحی کارا نگاه نکن🚫، بلکه به " بعد از شیرینیش" هم یه نگاهی بنداز. 🌸آدم کسی هست که بیشتر به کاراش نگاه میکنه👀.... 🌸مثلا درسته که رقاصی و هرزگی و کیف میده و لذت داره ⚡️ولی وقتی آدم به بعدش نگاه میکنه و تلخی هاش رو میبینه بی خیال میشه....☺️ ⁉️ببخشید! مگه بعدش چه اتفاقی می افته؟ 🌸عزیز دلم وقتی هرزگی و و بی حجابی توی یه جامعه گسترش💫 پیدا کنه💋💄 ☝️اولا اون جامعه خصوصا جوانان فکر و ذکرشون این میشه که صبح تا شب🌙 دنبال هرزگی برن و از "تحصیل و کار موثر" و موفق باز میمونن و فساد 🔞توی جامعه بیشتر میشه. ✌️دوم اینکه مردهای نسبت به همسرشون "سرد و خشن😤" میشن 🌸معلومه مردی که صبح تا شب زن زیبا و آرایش کرده رو توی خیابون میبینه📛، دیگه رغبتی به خودش نداره😔... 🌸آرایش کردن 💄بیرون از خونه توسط خانم ها، "بداخلاق و خشن شدن مردها نسبت به همسرانشون🚫" خواهد شد که هزاران خانمان سوز دیگه رو به دنبال خواهد داشت... ♨️چقدر دقیق فرمودن که به کاراتون فکر کنید. ⁉️یه سوال؟ 🌸 به نظرتون بالاخره بعضی از خانم ها، آرایش💋 و بدحجابی👱♀ رو کنار میذارن یا هنوز میخوان رو بخورن؟! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گاهے بعضی نگاه ها ... #چشـــــــم دل را رو بسوی #خـدا بازمےڪند ! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشمانی #آسمانے باشد... #شهـدا_گاهے_نگاهمان_ڪنید🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#برانکاردی که تمیز کرده بودم را گذاشتم کنار، #بسیجی خوش رویی آمد پیشم، احوال پرسی کرد. سر درد دلم با
قهر کرده اید انگار❗️ درست نمیگویم⁉️ حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟ حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود💔 ... سرت را بالا بگیر😢...  به چه می اندیشی؟ از چه دلگیری؟😢 ... #شهید_حاج_حسین_خرازی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
قهر کرده اید انگار❗️ درست نمیگویم⁉️ حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟ حاجی آنطور درخ
📝 حاجی از چه دلگیری؟ ... 🌾راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند شماها رفتید که چه بشود⁉️ خودتان خواستید ،خودتان هم شدید😕 🌿آن وقتها جبهه میگرفتم👊 و را میدادم.حالا خودمانیم حاجی، بینی و بین الله ؟ رفتی که آزادی داشته باشیم؟ 🌾رفتی که عده ای روز به روز تنگ تر و هایشان روز به روز کوچکتر شود؟😔 🌿رفتی که هم پارتی بگیرند و جشن های آنچنانی🔞؟ 🌾رفتی که عده ای به هم که میرسند دست بدهند📛 و اگر ندهند به هم بگویند ؟  🌿حاجی جان ؛ جای را این روزها زنجیرهای قطور گرفته 😔! 🌾جای ات را شلوارهای 👖پاره پوره و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)! 🌿جای پیراهن ساده ی " ات" را تی شرت های👕 مارک دار  گرفته(بعضا آب رفته اند) ! 🌾پسرانمان👱 زیر ابرو بر میدارند ! دخترمان👩 ابرو تیغ میزنند ! 🌿اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، سینماها ، پاساژها شده اند !👈 و البته دوست یابی📛! 🌾حاجی تو رفتی که را پیدا کنی و را.اینها مانده اند و دارند را گم میکنند😞 ! 🌿حاجی ؛ گلوله 💥دست شما را زخم انداخت و بعدها برد ، اینجا بر سر و صورت و دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که شوند ... 🚫!!! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به #راه_بياييم، تا از راه بيايد . . . موعود خدا #مرد خطر می خواهد آری #سفر_عشق، جگر می خواهد ای جمعیت میلیونی عصر #ظهور او #سیصد_سیزده نفر می خواهد #سربازان_امام_زمان_عج #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از پست های روز
1_17370802.mp3
3.05M
📱 🎙 حجت الاسلام 🔺 انتظار یعنی چه؟ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✍ #کلام_شهیـد #شهید_علی_بلورچی : 🔥| حسین وار برزمید⛓ و زینب گونه در مقابل سختی ها صبر پیشه کنید و علی وار بر مشکلاتی که می بینید، خون دل بخورید. مبادا صحنه های جنگ با دشمنان اسلام را لحظه ای خالی کنید تا اسلام هست☝️ جنگ با کفر همواره مطرح است |🔥 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
لات بود #توبه کرد سوریه رفت #شهید شد آن هم در #خان_طومان پیکرش هم برنگشت چه سعادتی داشتی رفیق...😔
#الگوی_برتر 🔰هیچ کسی فکرش را نمیکرد روزی برسد که مجید #شهید شود چرا؟ چون روی دستش #خالکوبی داشت چون اهل #نماز_شب نبود 🌷اما خریده شد...🌷 ✨شهید مجید قربانخانی؛ الگوی جذب جوانان شد. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#الگوی_برتر 🔰هیچ کسی فکرش را نمیکرد روزی برسد که مجید #شهید شود چرا؟ چون روی دستش #خالکوبی داشت چو
9⃣8⃣3⃣ 🌷 💠بعضی ها هنوز فکر می کنند مجید آلمان یا ترکیه رفته است. 🔸«آقا افضل» بارها میان صحبت‌هایش از مجید بی‌هوا می‌گوید:. «تعریف کردن فایده ندارد❌. کاش الآن همین‌جا بود خودش را می‌دیدید خیلی بود. پسرم بود. داداشم بود. رفیقم بود💞. 🔹وقتی رفتیم وسایلش را تحویل بگیریم. حرم ✨حضرت رقیه✨ رفتم و درست همان‌جایی که مجید در نشسته بود، نشستم و درد و دل کردم. 🔸گفتم هر طور که با درد و دل کردی❤️ حرف من همان است اگر دوست داری و بمانی حرفی نمی‌زنیم🔇. هر طور که خودت دوست داری حرف ما هم همان است✓. 🔹از وقتی شده خیلی‌ها خوابش😴 را می‌بینند. یک‌بار بی‌هوا آمد خانه ما و گفت شما هستید؟ من هم گفتم بله. 🔸گفت من مشکل سختی😣 داشتم که پسر شما حاجتم را داد.من فقط یک‌بار مجید را دیده‌ام. خواب دیدم یک لباس سفید⚪️ پوشیده است. 🔹 را زده است و خیلی مرتب ایستاده است. تا دیدمش بغلش کردم و تا می‌توانستم . با گریه😭 می‌گفتم کجایی؟ دلم می‌خواهد بیایم پیش تو. 🔸حالا هم هیچ‌چیز نمی‌خواهم 🚫اگر روی پا ایستادم و هستم به خاطر است؛ اما دلم می‌خواهد بروم پیش . بدجوری دلم برایش تنگ‌شده💔 است.». 🔹تحول و مجید آن‌قدر سریع اتفاق افتاده که هنوز عده‌ای باور نکرده‌اند.هنوز فکر می‌کنند مجید یا رفته است؛ ⚡️اما مجید تمام راه دویده است. مادرش هنوز نگران است. 🔸نگران نمازهای ، نگران روزه‌های باقی‌مانده مجید که آن‌قدر گذشت که نتوانست ⭕️آنها را به‌جا بیاورد. 🔹نگران آنکه نکند جای خوبی نباشد📛 «گاهی گریه می‌کنم😭 و می‌گویم. پسرِ من نرسید را بخواند. گرچه آخری‌ها خوان هم شده بود؛ ⚡️اما آن‌قدر زود رفت که قضا دارد 🔸اما دوستانش می‌گویند. مهم است که به گردنش نیست❌ و چون مطمئنم حق‌الناس نکرده، دلم آرام می‌گیرد.» 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_مدافع_حرمی که بعد از شهادتش، لباسهایش #بوی_عطر گرفته است #شهید_مجید_قربانخانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
داد زدم🗣 : «بشین دید داره . اگه ببینن می زننت.» گفت :«نترس نمی زنن . 🔹اولا که من اینجا #شهید نمی شم ❌و توی درگیری شهید می شم . 🔹دوما هم تیر میخوره توی پیشونیم  می افتم به سجده 🔹و می گم #یاحسین بعد شهید 🌷میشم » ۵۰ روز بعد جنازه⚰ را آوردند . تیر توی  پیشانیش بود و به حالت سجده بود . یا حسینش را هم  لابد گفته بود.   🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#خاطرات_شهدا 🌷 #نان_سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت #نانوایی. میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به #شاطر. نونواها بابت اینا #پول میدن.» #شهید_هسته_ای #شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh