تفاوتهای ما، بیش از شباهتهاست. باور کن!
تو تلخی شراب کهنهای، من تلخی زهرم!
#فاضل_نظری
@shearvdastsn
اینجا هوای خانه کثیف است بی شما
هر شب بساط غصه ردیف است بی شما
قلبم علاوه بر همه ی حمله های تند
در گیر و دار درد خفیف است بی شما
اعصاب خط خطی شده ام زار و زخمی و
در آرزوی دست لطیف است بی شما
شادی از آشیان دلم کوچ کرده است
سنگ غم است و دل که ظریف است بی شما
روز و شبی که می گذرد سخت خالی و
دور از خیالهای شریف است بی شما
با واژه های حافظ و سعدی هم این غزل
سطحی و سرد و تلخ و ضعیف است بی شما
#جواد_مزنگی
@shearvdastan
چنان شدم که نبیند مرا و نشناسد
اگر شبی به غلط درکشم در آغوشش..!
#امیر_خسرو_دهلوی
#شب_نوشت
@shearvdastan
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشیار است.
در دلم چیزی هست ،
مثل یک بیشهٔ نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم ،
که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه ...
#سهراب_سپهری
#صبحتون_بخير
@shearvdastan
عمری در این فکرم که بال و پر بگیرم
پرواز را در آسمان از سر بگیرم
چون کفتران جلد سقّاخانه ی دوست
از دست ساقی جرعه ای ساغر بگیرم ۰
بال رهایی را اگر بر تن بپوشم
جوشن ز اهل بیت پیغمبر بگیرم
از زینب و زهرای اطهر ، وقت دیدار
فردا برای حضرت مادر بگیرم
تا نور چشمم خاطرش آسوده باشد
چادر نماز از صاحب کوثر بگیرم
نقش نوینی روی گل از عشق و احساس
با خون برای پرچم کشور بگیرم
با بال زخمی می روم در کوی یاران
شاید نشان از لاله ی پرپر بگیرم
#مهدی_سیدحسینی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
گفتهام جای ذکر، نامت را
بوی گل میدهد اگر دهنم
#سجاد_رشیدی_پور
@shearvdastan
از هر گلوله
یک پرنده کشته میشود،
هزار پرنده پرواز میکنند..
#علیرضا_روشن
#فلسطین
#غزه
#رفح
@shearvdastan
شعلهی بیشرارهای دارم
طالع بیستارهای دارم
از همه ماه بودنت ای ماه
من فقط استعارهای دارم
از تو گفتند شاعران، من هم
غزلِ نیمهکارهای دارم
از مرورِ مدام خاطرهها
دفترِ پاره پارهای دارم
به کجا میگریزم از عشقت
من کجا راهِ چارهای دارم
هرچه از خود برانیام چون موج
اشتياق دوبارهای دارم
چون درختان اگرچه درخاکم
سوی بالا اشارهای دارم
#عطیهسادات_حجتی
@shearvdastan
ناچیز و ناامّید و ناکافی و ناراحت
امروز هم مجموع ''نا'' های جهان بودم
@shearvdastan
ما زنده به آنیم که روی تو به بینیم
گر نیست چنین
جان چه کنم
چشم به چه کارم ؟!!
#محرم_درویشی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
سفر بسیار کردم تا رسیدن را بیاموزم
زمین خوردم که روزی پرکشیدن را بیاموزم
از این شب های دوری رو به صبح روشنی دارم
که جای خوابدیدن، خوبدیدن را بیاموزم
#میلاد_عرفان_پور
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
قضاوت میکند تاریخ بین خان دِه با من
که از من شعر میماند و از او باغ گردویش
۱۰ خرداد، زادروز
#حامد_عسکری
@shearvdastan
بی تاب و بیقـرارِ توأم، پیشِ کس نگو
من زخمِ بیشمارِ تـوأم، پیشِ کس نگو
ازاینکه سرنوشتِ منی شهر پُرشده ست
از اینکه من نگارِ تـوأم، پیـشِ کس نگو
دنیـا تمـامِ زنـدگـی ام را بـه بـاد داد
بـازنـدهی قمـارِ تـوأم ، پیشِ کس نگو
عمری اگر کـه چشم بـه راهِ تـو زیستم!
اکنـون هم انتظارِ توأم، پیشِ کس نگو
آیینـه پُـر شده ست، ز بـود و نبـودنت
پنهـان و آشـکارِ تـوأم ، پیشِ کس نگو
بیـداری ام بـه شوقِ خیـالِ تـو بگـذرد
در خواب هم کنارِ توأم ، پیشِ کس نگو
#مژگان_فرامنش
@shearvdastan
دَر زدن دشوار باشد بر گدا اما هنوز
دوست دارم دَر زنم من بارها اما هنوز ...
هستم از روز ازل مست می و میخانه ات
من به عشقت گشتم آنجا مبتلا اما هنوز ...
هر زمان آورده ام بر درگه پاکت پناه
درد را ناگفته کردی تو دوا اما هنوز ...
مرقدی داری که باشد برتر از بیت الحرام
حج مسکین و فقیر و بی نوا اما هنوز ...
آب سقا خانه ات بهتر ز صهبای جنون
خورده ام یک جرعه زان آب بقا اما هنوز ...
صحن گوهرشاد تو برده دل و جان مرا
مرغ جانم بین آن گشته رها اما هنوز ...
بسته بودم رشته ای بر پنجره فولاد تو
تا ببوسم پنجه مشکل گشا اما هنوز ...
آنکه باشد شهپرش جاروی صحن باصفات
آشیان دارد به ایوان طلا اما هنوز ...
این همه ابهام اندر این غزل از بهر چیست
قلب ما با روضه می یابد جلا اما هنوز ...
من تأسی می کنم در گریه بر ابن شبیب
تا بگریم بر شهید کربلا اما هنوز ...
خواهری اما چه خواهر روی تل خاک ها
از حرم تا قتلگه می زد صدا اما هنوز ...
نیزه و شمشیر و صدها حربه جنگی و تیر
پیر مردی داشت در دستش عصا اما هنوز ...
شمر تا فهمید حلقش بوسه گاه مصطفاست
کرد او را ذبح گویا از قفا اما هنوز ...
در برش دریایی از خون بر لبش سوز عطش
بین مقتل می زند او دست و پا اما هنوز ...
زینبش استاده بود و دید او سر را برید
داشت بر لب فاطمه شور و نوا اما هنوز ...
زیر سم مرکب ده نابه کار پست و رذل
جسم او شد پایمال اسب ها اما هنوز ...
کهنه پیراهن تلافی کفن را هم نکرد
جسم او را نیست غیر از بوریا اما هنوز ..
جواد کلهر
#مناجات_با_امام_رضا_علیهالسلام
#زیارت_مخصوص
#شب_جمعه
#دلتنگ_حرم
@shearvdastan
اینک نگاه کن که نگویی: ندیدهام!
در کار ظلم بستن چشم و زبان یکیست...
#حسین_جنتی
#رفح
#فلسطین
@shearvdastan
روزگاری که بساط عیش مردم جور بود
روی کرسی چایی و بابای ما کیفور بود
دسته دسته جمعه مهمان می رسید از هر طرف
دست بابای گلم ساز و دف و سنتور بود
جشن عقدی چون به پا می شد در آبادی ما
پشت بام خانه ها تا صبح غرق نور بود
تا بزک می کرد و می آمد به منزل
نوعروس
جیب ها لبریز نقل و قلبها مسرور بود
جز صفا و دلبری در خانه ی بابا نبود
گرچه چشم نارفیقان و حسودان شور بود
بین هفته قیمه می خوردیم یا شیرین پلو
جمعه ها ترخینه با برنامه و دستور بود
فصل تابستان اگر مهمان میامد توی باغ
او پذیرای همه با توت و با انگور بود
چون کبوتر می پریدم روی شاخ تک درخت
دختری را می پرستیدم که مثل حور بود
ناقلا با خنده ام نزدیک می آمد ولی
رفتم از جایی گرفتم زن که راهش دور بود
بعد مرگ سادگی وقتی تجمّل باب شد
دیدن از همسایه دیگر حسرت زنبور بود
خوش به حال جمعه شبهایی که مهمان می رسید
چون سر شب رختخواب ما ولو با زور بود
#مهدی_سیدحسینی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
وقت است کز فراق تو وز سوزِ اندرون
آتش درافکنم به همه رختوپَخت خویش
#حافظ
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@shearvdastan
دل تنگ و دست تنگ و جهان تنگ و کار تنگ
از چهارسو گرفته مرا روزگار تنگ
#بیدل_نیشابوری
@shearvdastan