هرچند عمر در غم و حرمان گذاشتم
هرگز دل از محبت ِ او برنداشتم
جان و دل است هیمه آن آتشی که من
همت به زنده داشتنش برگماشتم
در داو ِ عشق دست ِ تهی عذر مرد نیست
من از میان ِ مدعیان جان گذاشتم
در خاک و خون میان ِ علمهای سرنگون
با رایت ِ وفای تو سر برفَراشتم
بیرون ز هرچه صورت ِ بیداریست و خواب
نقشی که از خیال ِ تو در دل نگاشتم
بی حاصل ست فرصت ِ فصل ِ سیاهکار
سرسبز باد بذر ِ امیدی که کاشتم
عشقی به دست کردم و چون سایه در رهش
صد ره سرم زدند و ز سر پای داشتم
#هوشنگ_ابتهاج
@shearvdastan
نه اینکه جز تو نمیخواهم که من به جز تو نمیبینم
چه چیز هست به غیر از تو؟ که بنده بندهی آن چیزم
#سید_تقی_سیدی
#مخاطب_خاص
@shearvdastan
تـو که بـاشی...
چه غم از سوز زمستان دارم
با تـو حتی نَفَـس اول دی
شور بهاری دارد.!
نوعِ پرواز تو ما را به خرابات کشید
خصمِ وحشت زده را سویِ مکافات کشید
در دفاع از حرمین،سعیِ مضاعف کردی..
که حسین آمد و کارت به ملاقات کشید
گریه بر حضرت زهرا چه اثرهایی داشت
که تو را فاطمیه،مادرِ سادات کشید
مرگ در راهِ خدا چون هنرِ مردان است
هنرت بود تو را در صفِ خیرات کشید
برو آرام شوی در بغلِ خونِ خدا..
نوکری کردی و کارت به مواسات کشید
سالروز آسمانی شدن سردار دلها حاج#قاسم_سلیمانی
@shearvdastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 واکنش مردم پس از شناختن صاحب انگشتر
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
#حاج_قاسم
@shearvdastan
حُرمتش واجب است در دو جهان
هرکه در فکر احترام علی ست
از یمن تا به شام، معلوم است
هرچه دعواست پای نام علی ست
پای نام علی ست دعواها...
دامن زخم را ز کف ندهیم
اختیار مناره را هرگز
به اذانهای بی طرف ندهیم
در اذانهای بی طرف، ارثی ست
که به اَشراف بی شرف برسد
کوری چشمِ تنگ این اَشراف،
روزی خلق از نجف برسد
جلوهای کرد و صبح محشر شد
لیله القدر روز مادر شد
دل ما زلف و دست او شانه ست
مادر ما ز بس که حنانه ست
ابر شد و گاه و گاه باران شد
یک دو دم جلوه کرد و پنهان شد
گاه از جبر یار میگویم
گاه بیاختیار میگویم
عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک
جلواتش نهفته مانده هنوز
وصف زهرا نگفته مانده هنوز
از دو چشم علی صفاتش بین
پنج نوبت تجلیاتش بین
صبح صادق شراب نوری اوست
دل ما شیعهی تنوری اوست
گره بغض را که وا میکرد
باز همسایه را دعا میکرد
غوت او بود سیری مردم
غصّهی او اسیری مردم
من به او آفتاب میگویم
حیدر در حجاب میگویم
نفس او پردهدار دلبر بود
نفسش رونمای محشر بود
خشک مغزان از او چه میدانند؟
چشم خیسش غدیر حیدر بود
دو دم او قنوت طولانی
جانمازش جهاد اکبر بود
سفرهی وحی در زمین انداخت
پدرش را ز بس که مادر بود
حوریه آنقدر که من خواندم
از لباس خودش سبکتر بود
درک زهرا شهید میخواهد
مادر ما شهید پرور بود
لب دیوار و در پر از قسم است
او نخستین مدافع حرم است
رجز آنجا که اهل میدان است
صحبت از مادر شهیدان است
کم ما را زیاد کرده بتول
مادری بر عماد کرده بتول
کوثر آموزگار خوش عهدیست
یکی ار نسل او ابومهدیست
جبهه در جبهه نور پیشانیست
مادر قاسم سلیمانیست
جگرم بیقرار و درماندهست
در رگم شور خون فرماندهست
شعله آن شب که فکر غارت بود
شب جمعه شب زیارت بود
آن شب جمعه روضه احیا شد
تن فرمانده ارباً اربا شد
شیشهی عطر شد، سرش گم شد
خون مرد آبروی مردم شد
تو بگو شعله پر کند جان را
خون ما تر کند خیابان را
این زمستان بهار قاسم ماست
تازه آغاز کار قاسم ماست
مالک ما دلیل راه علیست
دست او پرچم سپاه علیست
ریخت اردیبهشت در دی ما
زندهتر شد شهید زندهی ما
ناف ما با جنون بریده خدا
خصم را احمق آفریده خدا
زلف این داغ، دست حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
بین خون خون خفتهایم و میگوییم
بارها گفتهایم و میگوییم
آنکه دل را به آل احمد داد
به امان نامه رو نخواهد داد
خصم آشفتهایم و میگوییم
بارها گفتهایم و میگوییم
علم از دست ما نمیافتد
کربلا از صدا نمیافتد
دل به نور امید باید داد
پای پرچم شهید باید داد
شب حق بیسحر نخواهد ماند
ظلم بی دردسر نخواهد ماند
پیر ما گفت کربلا اینجاست
مرگ بر کدخدا، خدا اینجاست
شب نماز مصاف باید کرد
با خدا ائتلاف باید کرد
آی بیگانه، اشک شبنم ماست
خون ما رنگ سرخ پرچم ماست
خار و ارزان مبین غم ایران
کفن ماست پرچم ایران
در دل خسته غم نخواهد ماند
این چنین نیز هم نخواهد ماند
گرچه غم قلب ما شکست، علی
رأی ما تیغ مالک است، علی
تکیه بر خنجر جریح ندهیم
دل به امثال اشعری ندهیم
مالکیم و سبک سری نکنیم
رأی خود خام اشعری نکنیم
رفته مالک که زندهتر گردد
وقت رجعت دوباره برگردد
این شهادت، غیورمان کرده است
بیقرار ظهورمان کرده است
شک ندارم فتد به زودیها
شعله بر خرمن سعودیها
ذوالفقار از قلاف بیرون است
تیغ زیر گلوی صهیون است
گفت قاسم ظهور نزدیک است
گفت صهیون به گور، نزدیک است
یوسف ما هنوز در چاه است
انتقامی شدید در راه است
در راه اذهان، قسم بر غم سلیمانی
کدخدا ماند و پشیمانی
از تب تیغ وام میگیریم
شک مکن انتقام میگیریم
امتحان قبضهی ولایت ماست
تازه این اول حکایت ماست
با علی جان قلندری شده است
دل ما بیت رهبری شده است
چلهای هست آه ما عزلیست
دلخوشیمان وجود سید علیست
#احمد_بابایی
#حاج_قاسم
@shearvdastan
بانو!
نمییابمت
اما کنار تو گریه مرسوم است
مگر میتوان
پهلوی تو بود
و شکسته نبود؟
#حمیدرضا_شکارسری
@shearvdastan
شبیه شمع ، وجودِ تو آب شد بس کن
دوباره حال تو امشب خراب شد بس کن
چقدر گریه و گریه ، چقدر ناله و آه
دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن
دوباره نغمه ی "لالا بخواب محسن جان" ...
گُلت به پشت همین در گلاب شد بس کن
چقدر نزد من "عجل وفات" می گویی
دعای مرگ ، نکن ، مستجاب شد بس کن
کمی تو رحم بحال علی کنی بد نیست !!!
ترابِ غم به سر بوتراب شد بس کن
بیا و جان حسینت کمی بخند امشب
که کوه زندگی من مذاب شد بس کن
میان بستر غم غرق شد تنت از ضعف
تنت به پیش نگاهم سراب شد بس کن
تو را به جان علی اینقَدَر نگو از مرگ
دلم به رفتنت امشب مُجاب شد بس کن
نرو ... که گر بروی آبروی من برود
سلام های علی بی جواب شد بس کن
#رضا_قاسمی
#مرثیه_ایام_بستری_حضرت_زهرا_سلام_الله
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@shearvdastan
باز هم امن یجیب ِ طفل مضطر شد بلند
نافله خواندی نشسته آه حیدر شد بلند
باز هم از خواب ، امشب مثل هر شب فاطمه
مجتبی با وای مادر ، وای مادر شد بلند
چشم بر هم زد علی و دید شد نقش ِ بر آب
دلخوشی هایش همه ، آتش که از در شد بلند
بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود
ای کسی که پیش تو پیمبر شد بلند
از مسلمانی ِ اینها و غریبی ِ علی
داد و بیداد یهودی های خیبر شد بلند
آه ای هم صحبت روح الامین ، من را ببخش
پیش چشمم بر سرت فریاد کافر شد بلند
جان به لب گردید علی اما هزاران بار شکر
باز هم از ماذنه الله اکبر شد بلند
از گلویت آب خوش پایین نرفته باز هم
های هایت یاد این مظلوم ِ بی سر شد بلند
فاطمه می بینمت روز دهم وقتی حسین
ناله ی هل من معینش زیر خنجر شد بلند
محمد حسین رحیمیان
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
@shearvdastan
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
#مولوی
@shearvdastan
ای کاش کار کوچه به اینجا نمی رسید
دست کسی به صورت زهرا نمی رسید
میخواست تا سپر بشود بهر مادرش
بیچاره مجتبی قدش اما نمیرسید
آن لحظه ای که پشت در افتاد فاطمه
با فضه کاش زینب کبری نمیرسید
می برد سوی خانه علی را ،ولی اگر
قنفذ در آن کشاکش و غوغا نمیرسید
میخواست خصم کار علی را کند تمام
زهرا اگر به یاری مولا نمیرسید
ای کاش وقت غسل تن لاغرش دگر....
دست علی به بازوی زهرا نمیرسید
دست علی به بازوی زهرا رسید و کاش...
دست حسین به بازوی سقا نمیرسید
قبل از حسین فاطمه آمد به علقمه
ای کاش وقت خنده اعدا نمیرسید
دست بریده بر روی دست شکسته بود
نوبت به دست بوسی سقا نمیرسید
در خیمه ها سکینه لب تشنه منتظر
اما عمو به همره بابا نمیرسید
عباس اگر که بود حرم تکیه گاه داشت
کارش دگر به غارت و یغما نمیرسید
عباس اگر که بود که زینب غمی نداشت
پای عدو به خیمه زنها نمیرسید
عباس اگر که بود کجا دست زجر دون
بر صورت رقیه دردانه میرسید
آه ای فرات بر لب شش ماهه رباب
یک قطره آب از آن همه دریا نمیرسد!؟
#عبدالحسین_میرزایی
#مرثیه_فاطمی_حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_جمعه
#دلتنگ_حرم
@shearvdastan
شور دیدارت اگر شعله به دل ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل، یکدل شده با عشق، فقط می ترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد
یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است
باش تا کار من و عقل به فردا بکشد
زخمی کینه ی من! این تو و این سینه ی من
من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد
حال با پای خودت سر به بیابان بگذار
پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد
#فاضل_نظری
@shearvdastan
حال مرا نپرس که هنجارها مرا
مجبور میکنند بگویم که بهترم
#نجمه_زارع
@shearvdastan
دیگر بهار در سبد روزگار نیست
دیگر«قرار نیست» نه! دیگر قرار نیست
شادم که زود می گذرد شادی ام ولی
غم می خورم که هیچ غمی ماندگار نیست
از یاد رفت غرش شیران بی قرار
آهوی چشم های تو در بیشه زار نیست
بگذار در غبار فراموشمان کنند!
این سینه را تحمل سنگ مزار نیست
اقرار عشق راه به انکار می برد
این کفر جز عبادت پروردگار نیست
#فاضل_نظری
@shearvdastan
صد راه نشان دادم، صد نامه فرستادم
یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی
#سعدی
@shearvdastan
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانیست، آخر نوبهاری هست
مرا در قلب خود کُشتی و از دنیای خود راندی
گمان میکردم ای بیرحم بین ما قراری هست
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بیوفا از بیوفا هم انتظاری هست
چو در قلب تو میتازند بعد از من رقیبانم
به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست
اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی
بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست
#فاضل_نظری
@shearvdastan
شانه برای زلف پریشان چه فایده؟
خانه برای بی سر و سامان چه فایده؟
بر ساقه های سوخته از زخم رعد و برق
رنگین کمان چه فایده؟ باران چه فایده؟
بادی که از حوالی یوسف گذر نکرد
گیرم رسید بر در کنعان...چه فایده؟
وقتی که چشم های کسی می کُشد تو را
چاقوی دسته نقره زنجان چه فایده؟
با یاد دوست غیر تلنبار بغض و آه...
هی گوش دادن « شجریان » چه فایده؟
#حامد_عسکری
@shearvdastan
برای من، تو زمانی، نه روز و شب، آری
که دیگران گذرانند و ماندگار تویی
#حسین_منزوی
@shearvdastan
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر!
در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دورهگرد آشنا! دور و بر مایی چقدر!
ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر
عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمیبندی ولی محبوب دلهایی چقدر
آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر میآیی چقدر...
#سجاد_سامانی
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
زشتروئی در آئینه به چهره خود مینگریست و میگفت سپاس خدای را که مرا صورتی نیکو بداد. غلامش ایستاده بود و این سخن میشنید و چون از نزد او بدر آمد، کسی بر در خانه او را از حال صاحبش پرسید.
گفت: در خانه نشسته و بر خدا دروغ میبندد.
#رساله_دلگشا_عبید_زاکانی
@shearvdastan
نوايی تازه از ساز محبت در جهان سر كن
كزين آوا بياسايی ز گردش های گردونش
#فریدون_مشیری
@shearvdastan