eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
76 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ نیامـدی، دل گـرفـتـه از نـیـامـدنـت کجایی؟ ای یوسف گم گشته، باز آ اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
❁﷽❁ مولا به همین خوشم صدایم بکنی یک وتر شبت مرا دعایم بکنی از عطر نفس‌های شبانگاهی خود در این رمضان، تو با خدایم بکنی اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج
این روزها که می‌گذرد، هر روز  احساس می‌کنم که کسی در باد   فریاد می‌زند   احساس می‌کنم که مرا   از عمق جاده‌های مه آلود   یک آشنای دور صدا می‌زند   آهنگ آشنای صدای او  مثل عبور نور  مثل عبور نوروز مثل صدای آمدن روز است  آن روز ناگزیر که می‌آید  روزی که عابران خمیده   یک لحظه وقت داشته باشند   تا سربلند باشند  و آفتاب را در آسمان ببینند روزی که این قطار قدیمی   در بستر موازی تکرار  یک لحظه بی‌بهانه توقف کند تا چشم‌های خستۀ خواب آلود از پشت پنجره تصویر ابرها را در قاب   و طرح واژگونۀ جنگل را   در آب بنگرند آن روز   پرواز دست‌های صمیمی در جستجوی دوست   آغاز می‌شود  روزی که روز تازۀ پرواز روزی که نامه‌ها همه باز است روزی که جای نامه و مهر و تمبر   بال کبوتری را   امضا کنیم   و مثل نامه‌ای بفرستیم  صندوق‌های پستی  آن روز آشیان کبوترهاست روزی که دست خواهش، کوتاه روزی که التماس گناه است  و فطرت خدا   در زیر پای رهگذران پیاده رو   بر روی روزنامه نخوابد و خواب نان تازه نبیند  روزی که روی درها   با خط ساده‌ای بنویسند:   «تنها ورود گردن کج، ممنوع!» و زانوان خستۀ مغرور   جز پیش پای عشق  با خاک آشنا نشود   و قصه‌های واقعی امروز خواب و خیال باشند  و مثل قصه‌های قدیمی  پایان خوب داشته باشند  روز وفور لبخند   لبخند بی دریغ   لبخند بی مضایقۀ چشم‌ها  آن روز بی چشمداشت بودنِ لبخند   قانون مهربانی است روزی که شاعران   ناچار نیستند   در حجره‌های تنگ قوافی لبخند خویش را بفروشند   روزی که روی قیمت احساس مثل لباس صحبت نمی‌کنند  پروانه‌های خشک شده، آن روز   از لای برگ‌های کتاب شعر  پرواز می‌کنند   و خواب در دهان مسلسل‌ها   خمیازه می‌کشد   و کفش‌های کهنۀ سربازی   در کنج موزه‌های قدیمی با تار عنکبوت گره می‌خورند روزی که توپ‌ها  در دست کودکان   از باد پر شوند  روزی که سبز، زرد نباشد   گل‌ها اجازه داشته باشند   هر جا که دوست داشته باشند   بشکفند   دل‌ها اجازه داشته باشند   هر جا نیاز داشته باشند   بشکنند  آیینه حق نداشته باشد   با چشم‌ها دروغ بگوید دیوار حق نداشته باشد   بی پنجره بروید  آن روز   دیوار باغ و مدرسه کوتاه است   تنها   پرچینی از خیال   در دوردست حاشیۀ باغ می‌کشند  که می‌توان به سادگی از روی آن پرید  روز طلوع خورشید   از جیب کودکان دبستانی روزی که باغ سبز الفبا  روزی که مشق آب، عمومی است   دریا و آفتاب   در انحصار چشم کسی نیست  روزی که آسمان   در حسرت ستاره نباشد   روزی که آرزوی چنین روزی محتاج استعاره نباشد  ای روزهای خوب که در راهید! ای جاده‌های گمشده در مه!  ای روزهای سخت ادامه!  از پشت لحظه‌ها به در آیید!  ای روز آفتابی! ای مثل چشم‌های خدا آبی! ای روز آمدن! ای مثل روز، آمدنت روشن! این روزها که می‌گذرد، هر روز   در انتظار آمدنت هستم!  اما با من بگو که آیا، من نیز   در روزگار آمدنت هستم؟
هیئت تمام شد همه رفتند و تو هنوز یک گوشه ای نشسته ای وُ خون گریه میکنی......... @shearvdastan
💡شمع و پروانه (عاشق و معشوق) ✔️ پروانه آن باشد که از نور شمع نشکیبد و با وجود دانستن هلاکی، خود را گرد نور شمع چرخانده و به نور اصابت کند. اگر حیوانی همانند پروانه خود را به شمع زند نام او پروانه است و اگر چیزی همانند شمع باشد آن شمع است و اگر شمع پروانه را نسوزاند و نیست نگرداند آن شمع نیست! آه عاشق ذوق گیرد و دامن معشوق را خواهد گرفت... (عج) @the_twelfth_imam
- اگرچه معصیتم پیش تو خرابم کرد ولی نگاه تو از لطف انتخابم کرد بگیر دست مرا جان تو کم آوردم به هرکه رو زده ام غیر تو جوابم کرد بیا به مجلس ما..سر بزن به ما آقا بیا که داغ فراقت ز غصه آبم کرد تورا به فاطمه دادم قسم،گره وا شد گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد به لطف حضرت زهرا،منم غلام علی نگاه مادر تو عبد بوترابم کرد به سجده در حرمش تا به خاک افتادم مویز بودم و عشق علی شرابم کرد گریز شعر چه بهتر به کربلا برود که گریه های زنی در حرم کبابم کرد رباب ناله زنان پای نیزه ی خورشید به گریه گفت که مادر غم تو آبم کرد تو بر فراز نی و حرمله به من خندید به طعنه و به کنایه مدام عذابم کرد @shearvdastan
دیشب خبری پخش شد کوتاه و تلخ کتک زدن زنان جلوی شوهر سپس... ما که شنیدیم گریه کردیم.. یا صاحب الزمان تو که هیچ چیز این عالم برایت پوشیده نیست.. العجل @shearvdastan
به‌ هم‌ می‌ریزد این‌ آشوب‌ها وقتی‌ جهان‌ را غبارآلود می‌بینی‌ تمام‌ آسمان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌کند؟ در هر کجای‌ نقشه‌ باشی‌ فلسطین‌ مثل‌ بغضی‌ از تو می‌گیرد امان‌ را دل‌ این‌ سنگ‌ها را اشک‌ شاید... نه‌، بعید است‌ دل‌ ما را به‌ درد آورد ، امّا دیگران‌ را... ! و حالا چند جای‌ نقشه‌ طوفانی‌ست‌، ابری‌ست‌ و حالا بیشتر این‌ مردم‌ بی‌خانمان‌ را... میان‌ دود و خاکستر رها می‌بینی‌، ای‌کاش‌ زمین‌ قدری‌ فرومی‌برد غم‌های‌ زمان‌ را خیالت جمع! روزی‌ می‌رسد، مردی‌ می‌آید که می‌گیرد از این‌ نامردها تیر و کمان‌ را چه‌قدر این‌ روزها داغند سرخطّ خبرها خبرهایی‌ که‌ آتش‌ می‌زنند آتش‌فشان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌کند؟ لبنان‌، یمن‌، بحرین‌، وقتی‌ خبر لرزانده‌ از آن‌ سو تن‌ نصف‌ جهان‌ را @shearvdastan
شروع شد. در باشکوه ترین عزاداری های ایران، شب و روز برپا خواهد شد. قرنهاست در همه آذربایجان مداح های جانسوز ترین و زیباترین نوحه ها رو میخوانند. آن قدر جانسوز که حتی بدون دانستن معنی اش هم میشود مدتها پای آن اشک ریخت. ما خوب میکنیم برای امام شهید. . برای امامی که اکنون یار نمیخواد همراهیم. از همه چیزمان خرج میکنیم. اما برای زندگی، علی وار و حسین وار زندگی کردن را نمیپسندیم. آزاده بودن و تن به ذلت مسالحه با ندادن را نمیپسندیم. ما نشان دادیم کسانی را دوست داریم که از کربلا هم درس گرفته اند نه رشادت. ما در معرکه و به وقت انتخاب، همان گونه رفتار میکنیم که قبل از اسلام رفتار میکردند. ما به خودمان رای میدهیم بدون در نظر گرفتن بودن. ما امام زنده منتظر را یاری نمیکنیم، ما انتخاب نمیکنیم، ما ۹ ماه به خاک و خون کشیده شدن کودکان غزه رو نمیبینیم. ما تانک و موشک های آماده حمله به را که سید حسن نصر الله گفت منتظر انتخاب ما هستند نمیبینیم. ما فقط خودمان رو میبینیم. برای آب و نانمان، برای وعده آزادی از نوع ضد دین، برای قوم و قبیله مان، ننگ زیر یوغ رفتن و با خفت و ذلیلانه التماس و مذاکره کردن را ترجیح میدیم. ما فقط خوب میکنیم. همین. . ما هنوز هم بر رسم جاهلیتیم. حتی سوختن ، ، ، و ... آن هم درست جلوی چشممان، حتی در فاصله چند کیلومتری ما، ما را تغییر نمیدهد. البته ما برایشان خیلی خوب گریه میکنیم، خیلی خوب تشییع میکنیم، خیلی خوب یادبود میسازیم، همین کافی است دیگر‌. مگر نه؟؟ اما به فاصله فقط ، فقط به اندازه یک ، همانند قوم موسی فراموشکار میشویم و کسانی را انتخاب میکنیم که در تلویزیون و پشت تریبون به جسارت میکنند. تلاشهای آنها را نادیده میگیرند، راه آنها را اشتباه و تمام شده میخوانند، زحمات آنها را به باد میگیرند... ما حتی به اندازه ۴۰ روز هم حافظه نداریم. شما بعد از ۱۲۰۰ سال میخواهی بیایی روی کدام حرف ما حساب کنی؟؟ نیا آقا. ما هنوز . که پشت علی هستیم. ما پشت مسلم را هم خالی میکنیم. ما درد دنیا داریم. دین برای ما، دین جدا از سیاست است. ما همان اهل کوفه ایم که به وعده وعید و مسلم را فروختیم. ما با اختلاف بیجا آب به آسیاب دشمن ریختیم. ما تاریخ و آینده انقلاب خمینی را کردیم. ما برای دنیای دیگران پشت را خالی کردیم. البته برای جد شهیدت خوب گریه میکنیم. ۲ ماه شب و روز. روی ما فقط به اندازه گریه حساب کن. همین. راستی، چه خوب شد آقای انتخاب نشد. او هم میخواست راه را برود. میخواست شبانه روز از جانش مایه بگذارد برای آسایش و آرامش ما. برای رفاه مردم روستاهای دور افتاده، برای رنج کشیده ترک و کرد و لر و عرب و بلوچ و فارس و ... میخواست مقابل بایستد با اینکه میدانست اهل دنیا راحتش نمیگدارند. میخواست حق ما را از حلقوم اهل زر و تزویر بگیرد، میخواست را نشانمان دهد و ... ما هم که نشان دادیم اهل شکر نیستیم. کفران میکردیم نعمت حضور و تلاشهای او را. همانگونه که نعمت وجود را کفران کردیم و خدا او را از ما گرفت. إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ
بسم الله الرحمن الرحیم ترکیب‌بند مدح‌ومرثیه و مختوم به دعا برای ظهور به دست لطف تو معنای کم؛ "فراوان" است که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است زبان گریه‌ی بی‌اختیار می‌گوید؛ "و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است به کیمیای تو هر قطره می‌رسد به کمال کنار آب‌خوری جام جم فراوان است قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است نمونه‌اند سلیمان و حاتم طائی گدا برای تو از این رقم فراوان است قسم به جان جواد تو می‌دهم گرچه برای عرض نیازم قسم فراوان است به شعر ساده‌ی من هم صله عنایت کن اگر چه دور و برت محتشم فراوان است دودست خالی و بار گناه آوردم به بارگاه تو آقا پناه آوردم... دوباره عرض‌ادب، عرض‌احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود؛ "سلام از دور" "سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟" ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌بام، از دور...! اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک... اگرچه لطف تو بوده‌ست مستدام از دور امید ما کرم توست یا امام رضا زیارت حرم توست یا امام رضا خوشا به حال هرآن‌کس که شد مسافر تو که جنّ و انس و ملک بوده‌اند زائر تو تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد که مشهدی شده و آمده مجاور تو دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد دمی که پر بزند در حریم طاهر تو رضای توست رضای خدا امام رضا گذشته است اگر از همه به خاطر تو چقدر در دل خود با تو حرف‌ها دارد که بین قافیه‌ها گم شده‌ست شاعر تو حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما به کافری هرآن کس که بوده کافر تو به لطف توست که ما گریه‌کن شدیم آقا هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو اگرچه باعث خوشحالی است آمدنت ولی برای تو سخت است دوری از وطنت تو ای امام که از خاندان خود دوری غریب و خسته و تنهاترین و مهجوری جهان برای تو زندان تنگ و تاریک است به این دلیل که از خانواده‌ی نوری همین بس است برای غم تو ای آقا که در پذیرش حکم خلیفه معذوری چه صرفه‌ای‌ست در این منصب بلابهره برای تو که ولی‌عهد می‌شوی زوری؟ چقدر تهمت بی‌جا زدند نامردان ولی غمی به سلیمان نیامد از موری شهادت است فقط ارث خانواده‌ی تو تو نیز کشته‌ی زهر درون انگوری برای گریه به مظلومی حسین از تو رسیده‌است به ما روضه‌های مشهوری تو مُشرِفی به غم کربلا، تو روضه بخوان... تو روضه‌خوان حسینی، بیا تو روضه بخوان دلم گرفته از این روزگار یابن‌شبیب! ببین اسیر خزان شد بهار یابن‌شبیب! به‌هوش‌باش که "اِن کُنتَ بَاکیاً لِشَّیء" فقط برای حسینم ببار یابن‌شبیب همان که از اثر تشنگی به چشمانش شد آسمان و زمین چون غبار یابن‌شبیب همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید که شد به نیزه سر شیرخوار یابن‌شبیب حجاب عرش خداوند بود عمه‌ی ما که شد به ناقه‌ی عریان سوار یابن‌شبیب از اهل‌بیت اسارت نرفته بود زنی علی‌الخصوص در آن گیرودار یابن‌شبیب ولی بدان پسرم انتقام می‌گیرد کشیده‌ایم اگر انتظار یابن‌شبیب به نیّت فرج عاجل امام زمان دعا کنیم برای دل امام زمان به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام عزیزان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز اگرچه نیست، ولی لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ خدا کند که به او مژده‌ی ربیع دهند که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. دعا کنیم شب هجر را سحر برسد زمان غیبت مولای ما به سر برسد @shaervdastan