#مدینه
#بقیع
#قصیده
🔹خورشید نهان🔹
جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع...
گرچه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است
الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع
گرچه محصولش به ظاهر یک نیستان ناله است
یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع
گرچه میتابد بر او خورشید سوزان حجاز
از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتوان گفت از گلاب گریهٔ اهل نظر
بینهایت چشمهٔ اشک روان دارد بقیع
بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را
قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع
تا سر و کارش بود با عترت پاک رسول
کی عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع
این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست
در دل هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع
اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال
هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع
چون شد ابراهیم، قربان حسین فاطمه
پاس حفظ این امانت را به جان دارد بقیع
فاطمه بنت اسد، عباس عم، امالبنین
این همه همسایهٔ عرشآستان دارد بقیع
در پناه مجتبی، در ظلّ زینالعابدین
ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبی و صادق آل رسول
خفتهاند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع
قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز
داغ هجدهساله زهرای جوان دارد بقیع
کس نمیداند چرا یا قرة عین الرسول!
منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع
آخر اینجا قصهگوی رنج بیپایان توست
غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع
خفته بین منبر و محرابی اما باز هم
از تو ای انسیة حورا، نشان دارد بقیع
راز مخفی بودن قبر تو را با ما نگفت
تا به کی مهر خموشی بر دهان دارد بقیع؟
شب که تنها میشود با خلوت روحانیاش
ای مدینه انتظار میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است و در بر روی مردم بستهاند
زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع...
📝#محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1494
✅ @ShereHeyat
#مدینه
#بقیع
#غزل
🔹گریۀ بیصدا🔹
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
اگرچه گرد غریبی نشسته بر در و بامت
هماره با دل ما نامت آشناست مدینه...
کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟
که گرم زمزمه و ناله دعاست؛ مدینه
به اشک دیدۀ مهدی، به خون دیدۀ زهرا
مزار فاطمه و محسنش کجاست؟ مدینه
صدای نالهای از کوچه میرسد، به گمانم
صدای نالۀ جانسوز مجتباست، مدینه
چرا خراب نگشتی در آن غروب غمافزا؟
که فاطمه ز خدا مرگ خویش خواست، مدینه
به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی
که روز تو چو شب تیره غمفزاست، مدینه...
سرشک دیدۀ مولا گذشت از سرِ هستی
اگرچه گریۀ او در تو بیصداست مدینه
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/2783
✅ @ShereHeyat
#هشتم_شوال
#بقیع
#غزل
🔹خاک بارانخورده🔹
هر چقدر این خاک، بارانخورده و تر میشود
بیشتر از پیشتر جانش معطر میشود
این حریم آسمانی گنبدش فیروزهایست
روز و شب مفروش با بال کبوتر میشود
هر رواقش آینه در آینه نور است، نور
صحن در صحنش صلات ظهر، محشر میشود
دل تمنا میکند «باب الکرم» را، عاقبت،
با امام مجتبی، اینجا مُیسّر میشود
«قال باقر»، «قال صادق» مینشیند بر زبان
دور تا دور حرم یک روز، منبر میشود
کربلا هم میرسد اینجا لبی را تر کند
طرح سقاخانهها روزی مُقدّر میشود
روضهخوان اینجا نشسته روضهخوانی میکند
در دلم تازه غم و اندوه مادر میشود
📝 #فاطمه_نانیزاد
🌐 shereheyat.ir/node/3928
✅ @ShereHeyat
#مقاومت_اسلامی
#غزل
🔹یک صبح جمعه...🔹
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
یارب! به حق ناقهٔ صالح عذاب کن
نسل به جای ماندهٔ قوم ثمود را
افتاده دست ابرههها خانۀ خدا
سجّیل کو که سر شکند این جنود را
چیزی به غیر وهن ندارد نمازشان
باید شکست بر سر آنها عمود را
ای واجبالوجود ز لوث وجودشان
کی پاک میکنی همه مُلک وجود را...
جده، یمن، مدینه، غدیر، از قدیمها
این قوم میخرند تمام شهود را
در آن زمین که نام علی گل نمیکند
هرگز مجوی مدفن یاس کبود را
کو وارث کسی که در قلعه کنده است
تا بشکند دوباره غرور یهود را
اسفند روز آمدنش کور میکند
یک صبح جمعه چشم بخیل و حسود را…
📝 #عطیه_سادات_حجتی
🌐 shereheyat.ir/node/621
✅ @ShereHeyat
#هشتم_شوال
#غزل
🔹حرم🔹
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کل معصومین مُعزُّالمؤمنین در عالماند
قبرشان قبلهست حالا بیحرم یا با حرم
یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم
یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم...
اوج غربت در کدامین داغ معنا میشود
این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟
فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر
خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم...
در مدینه کاخها با خاک یکسان میشوند
بعد از آن، از دور چون دُرّ میشود پیدا حرم
گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست
داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم
یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه
پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم
ناله میزد مادری با اشک، واویلا حسین
ناله میزد خواهری با اشک، واویلا حرم
📝 #علی_ذوالقدر
🌐 shereheyat.ir/node/3929
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
41.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ| #در_بوستان_شعر
🌟 روایتی از آنچه در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب گذشت
📥 سایر کیفیتها:
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=42790
هدایت شده از شعر هیأت
💠 به همت دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر برگزار میشود:
🔹کنگره فصلی شعر کوتاه
(ویژهٔ قالبهای دوبیتی و رباعی)
🔹فصل پنجم: رمضانیه
(با محوریت دعاهای ۴۴ و ۴۵ صحیفه سجادیه)
🔹برگزیدگان:
هر اثر برگزیده: سه میلیون ریال
(تعداد برگزیدگان با نظر داوران کنگره تعیین خواهد شد.)
🔹مهلت ارسال آثار:
تا پایان چهارشنبه ۲۹خرداد۱۳۹۸
🔹نحوه ارسال آثار:
ثبت اثر در پایگاه شعر هیأت به نشانی:
🌐 www.shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
💠 اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِيصِ، وَ شَهْرَ الْقِيَامِ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ، هُدىً لِلنَّاسِ، وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقان
ستایش برای خداست که ماه خود، ماه رمضان را از جمله راههای احسان قرار داد؛ که ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاکیزگی از آلودگیها، ماه رها شدن از گناهان و ماه شبزندهداریها است. ماهی که قرآن در آن نازل گردیده؛ قرآنی که راهنمای مردم و نشانۀ آشکار هدایت و جداکنندۀ حق از باطل است.
📗 صحیفه سجادیه، دعای۴۴
💠 به همت دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر برگزار میشود:
🔹کنگره فصلی شعر کوتاه
(ویژهٔ قالبهای دوبیتی و رباعی)
🔹فصل پنجم: رمضانیه
(با محوریت دعاهای ۴۴ و ۴۵ صحیفه سجادیه)
🔹برگزیدگان:
هر اثر برگزیده: سه میلیون ریال
(تعداد برگزیدگان با نظر داوران کنگره تعیین خواهد شد.)
🔹مهلت ارسال آثار:
تا پایان چهارشنبه ۲۹خرداد۱۳۹۸
🔹نحوه ارسال آثار:
ثبت اثر در پایگاه شعر هیأت به نشانی:
🌐 www.shereheyat.ir
🔹ویژگیها و شرایط آثار:
▫️محدودیتی در تعداد آثار ارسالی وجود ندارد، اما از یک شاعر بیش از ۴ اثر، برگزیده نمیشود.
▫️اشعار تنها در قالبهای «دوبیتی» (با وزن رایج: مفاعیلن مفاعیلن فعولن) و «رباعی» پذیرفته میشود.
▫️آثاری که خوشآهنگ نبوده و دارای سکتهای موسیقایی بدون دلالت هنری باشد، کنار گذاشته میشود.
▫️آثاری که قبلا منتشر شده و یا در سایر کنگرهها برگزیده شده باشد، به مرحله داوری نهایی راه نخواهد یافت.
▫️تنها اشعاری که به زبان معیار سروده شده باشد، مورد بررسی قرار میگیرد و آثاری که به زبان محاوره باشد قابل پذیرش نیست.
🔸 طبق روال کنگرههای مجازی، مهلت دریافت آثار قابل تمدید نیست.
🔸 حق چاپ و انتشار تمام آثار ارسال شده، برای دبیرخانه محفوظ است.
✅ @ShereHeyat
#حضرت_حمزه علیهالسلام
#غزل
🔹چراغ یقین🔹
ای آنکه نور عشق و شرف در جبین توست
روشن، سرای دل ز چراغ یقین توست...
مهر رسولِ نور تو را برده سوی نور
این رشتۀ سعادت و حبل المتین توست
در یاری رسول خدا، جان دشمنان،
آتش گرفته از نفس آتشین توست
بر روی مرگ خنده زدی در شب وداع
تا گفت مصطفی که شب آخرین توست
ای سرو سربلند و سرافراز باغ دین
از چه به خاکِ غم، سر شور آفرین توست
از آن زمان که ریخته خونت به روی خاک
صحرای لالهزار اُحد شرمگین توست...
از اشک فاطمه ز دل خاک گل دمید
آنجا که بین خاک تن نازنین توست...
📝 #سیدهاشم_وفایی
🌐 shereheyat.ir/node/3932
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#غزل
🔹جنّة النعیم🔹
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفتهست
صراط را ز همین راه مستقیم گرفتهست
تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله
که عطر، مرقدت از جنّة النعیم گرفتهست
گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی
سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفتهست
همیشه سفرهٔ دل باز کردهام به حضورت
که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفتهست
همیشه عبد حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفتهست
بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت
به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفتهست
مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته
در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفتهست
چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟
که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفتهست
کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفتهست
📝 #علی_انسانی
🌐 shereheyat.ir/node/520
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#غزل
🔹بستان شیعه🔹
از بلبلان هماره پیام تو را شنید
گل، جامه چاک کرد، چو نام تو را شنید
رونق نداشت گلشن ایران بدون تو
سرسبز شد همین که سلام تو را شنید
این خاک زیر پای تو بُستان شیعه شد
وقتی دلیل محکم گام تو را شنید
هر کس که برد توشهای از بوستان علم
فقه تو را شناخت، کلام تو را شنید
هر جا دلی پرید به شوق نگاه دوست
آوازۀ کبوتر بام تو را شنید
از شرم، روی گندم ری سرخ شد دمی
کز تو حدیث قتل امام تو را شنید...
📝 #علی_محمد_مؤدب
🌐 shereheyat.ir/node/3933
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#غزل
🔹نگین ری🔹
از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت
با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت
خواندند اهل معرفت او را «نگین ری»
با آنکه نام و شهرت «عبدالعظیم» داشت
از شهربند رنج و غم، آزاد میشود
هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت
این یاس گلشن «حسن»، این عاشق «حسین»
با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت
گلواژۀ حدیث از آن لعل جانفزا
عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت
از محضر سه حجّت معصوم فیض برد
یعنی که ره به چشمۀ فوز عظیم داشت
مثل کبوتران حرمخانۀ «رضا»
روحی در آستان ولایت مقیم داشت
شاگرد پاکباختۀ مکتب «جواد»
دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت
از پرتو هدایت «هادی» اهل بیت
راهی به آستان خدای رحیم داشت
ایمان خویش را به امامش ارائه کرد
با آنکه جان روشن و قلب سلیم داشت...
طور تجلّی سه امام هُمام را
او درک کرده بود و مقام کلیم داشت
شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد
مرغ سحر که زمزمۀ «یا کریم» داشت
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1128
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹امام راستگویان🔹
به کودکان و زنان احترام میفرمود
به احترام فقیران قیام میفرمود
سلام نام همه انبیاست؛ او میگفت
سپس اشاره به دارالسلام میفرمود
کسی که در پی خورشید نیست از ما نیست
سحر میآمد و این را مدام میفرمود
کجا حرام خدا را حلال میدانست
کجا حلال خدا را حرام میفرمود
اگر که دست به پهلو گرفتهای میدید
به اشک و آه و دعا التیام میفرمود
«خوشا به حال کسانی که راستگویاناند»
امام صادق علیهالسلام میفرمود
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/1091
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹لبخند صادقانه🔹
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او
شبی دلم به هوای زیارت آمده است
مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او...
از او بپرس به عقلم نمیرسد اصلاً
که چیست فلسفهٔ عشق بیکرانهٔ او
خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد
گذاشتهست سرش را فقط به شانهٔ او
گذشتهها نگذشتهست باقی است هنوز
زبانه میکشد آتش از آشیانهٔ او
بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت
بگو برای من از رفتن شبانهٔ او
نه از غم است که من گریه میکنم امشب
فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او...
📝 #اعظم_سعادتمند
🌐 shereheyat.ir/node/536
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹چشمۀ اسلام🔹
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجوییست
کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1504
✅ @ShereHeyat
🌷 تقدیم به #شهدای_حادثه_هفتم_تیر
به خصوص شهید مظلوم آیتالله بهشتی
پرپر شدید، باغ در این غم عزا گرفت
پرپر شدید و باز دل یاسها گرفت
تا لالهوار جای شما خاک تیره شد
داغی بزرگ در دل هر غنچه جا گرفت
پرپر شدید، عطر شما را نسیم برد
عطر شما فضای زمین را فرا گرفت
باغی که خونتان به رگ و ریشهاش رسید
جانی دوباره یافت، دوباره صفا گرفت
آن شب دوباره جمع شما جمع بود آه
باد خزان وزید و شما را ز ما گرفت
«بوی بهشت میرسد»... آوار انفجار...
یکباره خاک، بوی خوش کربلا گرفت
«سرچشمه» غرق خون شد، خونی که موج موج
سرچشمه از محرّمِ خون خدا گرفت
هفتاد و سه بهشتی از خاک رد شدید
هفت آسمان ز پای شما بوسهها گرفت
آری بهشت را به بها میدهد خدا
با این بهانه بود که جان از شما گرفت
در باغِ ما به یاد شما راستقامتان
هفتاد و چند سرو سرافراز پا گرفت
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/456
✅ @ShereHeyat
#شعر_توحیدی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_صادق (علیهالسلام)
شَفَاعَتُنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِصَلَاتِهِ
شفاعت ما به کسی که نماز را سبک شمارد، نمیرسد.
📗 فلاح السائل، ص۱۲۷
🔹شرط شفاعت🔹
با شمعِ گمان، به صبح ایمان نرسد
بیجوششِ جان، به کوی جانان نرسد
آن کس که نماز را سبک بشمارد
هرگز به شفاعت امامان نرسد
#علی_اصغر_دلیلی_صالح
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#مثنوی
🔹عطر شفاعت🔹
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
نبض ستارگان همه در دستش
افلاک علم، واله و سرمستش
او مردی از تبار پیمبر بود
نقش نگاهش آینهپرور بود
چون باغ، علم «علَّم الاسمایش»
میریخت غنچهغنچه، ز لبهایش
او باغبان باغ معارف بود
محبوب قلب عامی و عارف بود...
دریای غرق موج فضیلت بود
اوج کمال، اوج فضیلت بود
آن مهر ذرّه پرور افلاکی
سرچشمۀ مجاهدت و پاکی
احیاگر معالم قرآن بود
بر پیکر شریعت ما جان بود
تجدید کرد سنّت جدّش را
نشناختند حرمت و حدّش را
روزی که زهر زد به دلش آتش
منصور زد در آب و گلش آتش
شوق سفر به عالم دیگر داشت
دلتنگ بود و دیدۀ سوی در داشت
هنگام پر گشودن و رفتن بود
پرواز روح از قفس تن بود
احضار کرد جملۀ خویشان را
شیرازه بست جمع پریشان را
چون دید اهلبیت همه جمعاند
پروانگان شیفتۀ شمعاند
مثل همیشه دغدغهاش دین بود
در واپسین نفس سخنش این بود:
هر کس سبک شمرد نمازش را
نشناختهست گوهر رازش را
در سایهسار چتر شفاعت نیست
با او شمیم و عطر شفاعت نیست
گفت این حدیث و هدیه به جانان داد
ذکر نماز روی لبش... جان داد
فردا چه میدهیم جوابش را؟
وقتی حدیث روشن و نابش را-
دادیم ما به دست فراموشی
دست سکوت و سایۀ خاموشی
او رفت و ماند مکتب او تنها
ماندیم ما و مرثیه خواندنها
آن مکتبی که هست جهانافروز
از تربتش غریبتر است امروز
«قالَ الامام صادقِ» ما کم شد
دریا بدل به قطره و شبنم شد
دلهای مهربان، شده دور از هم
داریم شکوه وقت عبور از هم
یاد آن که بود، مسجد ما سنگر
صحن و رواق آن، همه روشنگر
مسجد، به چلچراغ مزین شد
محراب، مثل آینه روشن شد!
اما نماز چشم به در مانده
نخلی در انتظار ثمر مانده
مسجد گرفته گرد ملال امروز
محزون شده صدای بلال امروز
مسجد پر از جماعت کمرنگ است
گدسته رنگ باخته، غم رنگ است
از بس که دل ز دایره بیرون شد
اشک کبوتران حرم خون شد
در آن حرم که شمع و چراغی نیست
یک لاله بینشانی داغی نیست
دلها در آرزوی بقیع او
پر میکشد به سوی بقیع او...
سوی بقیع، باغ گل یاسین
آنجا که دیده داغ گل یاسین
آنجا که اشک ماه سرازیر است
آنجا که پشت پنجره دلگیر است
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3937
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹دارالشفای دل🔹
ای خوشهای ز خرمن فیضت تمام علم!
با منطق تو اوج گرفته مقام علم
با صد زبان به علم کلامت، سلام علم
هر جا که علم بود، تو بودی امام علم
تو وارث کمال و جلال محمّدی
مصداقِ صدق و صادقِ آل محمّدی
آیینۀ تمامِ کمالات روی توست
یادآور رسول خدا خلق و خوی توست
دارالشفای هر دل بیمار، کوی توست
گلواژههای وحی، پر از رنگ و بوی توست
بیمنطق رسای تو قرآن زبان نداشت
بیهمت تو دین، شرف جاودان نداشت
توحید معتبر شده از اعتبار تو
گلخانۀ وسیعِ امامت، بهار تو
بحرالعلوم، قطرهای از جویبار تو
شیخ مفید، لالهای از لالهزار تو
«طوسی» و «مجلسی» و «صدوقت» سه آیتاند
با نور دانش تو چراغ ولایتاند...
با آنکه خاک پاکِ مدینه دیار توست
ویرانۀ بقیعِ دلِ ما مزار توست
تا روز حشر، سینۀ ما دغدار توست
هر شیعۀ شکستهدلی اشکبار توست...
ای آفتاب، زائر صحن و سرای تو!
خاموش شد چگونه صدای دعای تو؟...
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/3939
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹صبح صادق🔹
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینهای که شب پیش صبح صادق داشت...
به سمت مغرب اگر رفت عمر خورشیدش
هزار قلّهٔ پر نور در مشارق داشت
چه با شُکوه غم خود به دل نهان میکرد
چه شِکوهها که از آن فرقهٔ منافق داشت
به غیر داغ محرم گلی ز باغ نچید
چقدر روضهٔ گودال در دقایق داشت
خلیل بود ولی آتشش سلام نشد
همان که در نفسش عطری از حدائق داشت
هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت
سخن به محضرش این است ای حقیقت علم
ندیده چشم زمانه طلوع این همه حلم
کدام بغض گلوگیر در پگاهت بود
که رو به پنجرهٔ آسمان نگاهت بود
هنوز در تب شمشیر علم و حکمت توست
حریم مدرسههایی که رزمگاهت بود
گواه گفتهام این نخلها که همچو علی
شب مدینه پر از بغضِ سر به چاهت بود
نمانده جز گل لاله به باغ ابراهیم
که بین خانه فقط شعلهها پناهت بود
چنان به نیمهشبی میشکست حرمت تو
که قلب دشمن تو نیز عذرخواهت بود
چه خوب میشد اگر دست کم سه شمع و ضریح
به قبر سادهٔ ارواحُنا فداهت بود
برای غصهٔ تو کاش جای صبری بود
و دست کم به مزار تو سنگ قبری بود
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/532
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹سوگ شقایق🔹
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
همانهایی که قرآن بر سر نی کرده، میبردند
به دستِ بسته، پای نیزهها قرآن ناطق را
و در بیت ولایت بار دیگر آتش افکندند
مگر آتش کند خاموش خورشید حقایق را؟
به نام سورههای «فجر» و «والعصر» و «اذا جاءَ»
بشارت داده او در شام غیبت، صبح صادق را
چو شمعی آب شد جسم شریفش تا برافروزد
به مصباحالشریعه تا ابد جانهای عاشق را
📝 #مرتضی_مولوی
🌐 shereheyat.ir/node/3941
✅ @ShereHeyat
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹صبح موعود🔹
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
پرچم به دوش مردم آزاده دادهای
تا هر کرانه فتح شود با نشان تو
روشن به نور مهر تو بحرین تا یمن
مشعل به دستهای تو و شیعیان تو
مانند کوه صبر، هنوز ایستادهاند
در روزهای رنج و بلا، دوستان تو
جغرافیای سرخ زمین دشت لالههاست
گسترده در تمام جهان بوستان تو
زودا که صبح «صادق» موعود میرسد
خورشید فتح میدمد از آسمان تو
📝 #عذرا_رشیدنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/543
✅ @ShereHeyat
💠 مدح و مرثیه قابل دفاع؛ یا...؟
چند نکته درباره مراثی ویژه امام صادق (علیهالسلام)
🔹مقدمه
یکی از نکات مهم در مدح و مراثی اهلبیت این است که مخاطب بعد از خواندن شعر چه حسی پیدا میکند؟ چه واکنشی نشان میدهد؟ آیا ابهام پیدا میکند؟ به شناخت و معرفت میرسد؟ از نوع مراثی و نحوه بیان تعجب میکند؟ از مراثی فاش، دچار چندش خاطر یا چالش فکری میشود؟ اشک شوق او جاری میشود؟ در رثای امام میگرید؟ نحوه بیان او را موهنانه و بیادبانه میپندارد؟ از نحوه بیان سراینده عصبانی میشود و خونش به جوش میآید؟ از بیمعرفتی او گلهمند میشود؟ و...
مراثی بسیاری از مرثیهسرایان، امروزه به قدری فراز و فرود محتوایی و فنی دارد که هر یک از فرضهای بالا را در خواندن اشعارشان میتوان در نظر گرفت!
درباره مدح و مرثیه پیرامون امام صادق(علیهالسلام) نیز چنین قضاوتهایی وجود دارد. در ذیل به نکاتی مهم در این باره اشاره میشود:
🔹نکته یکم
وقتی شعری در رثای اهلبیت انتخاب میکنیم و میخوانیم، انتظار داریم از این ویژگیها برخوردار باشد:
۱. مدح و رثا را توامان داشته باشد یعنی صرفاً مرثیه نباشد.
۲. برای گریستن و گریاندن مخاطب بر مصائب اهلبیت لازم است این مراتب در شعر رعایت شود:
ابتدا مدح و ستایش و سپس ارائه مراثی؛
یعنی:
معرفی اهلبیت جهت شناخت اولیه مخاطب
معرفتافزایی نسبت به اهلبیت
بیان مراثی ایشان به شکل کنایی و هنری.
بدون شناخت و معرفت نسبت به ایشان، مرثیه عمق و تأثیر لازم را نخواهد داشت.
۳. ارائه مدح و به ویژه مرثیه نیز با شرایطی است؛ از جمله شروط طرح مرثیه با زبان هنری و کنایی است؛ یعنی: صحت مطالب تاریخی؛ نحوه بیان مناسب و جذاب؛ رعایت شئون تاریخی و فکری مکتب نورانی اهلبیت؛
🔹نکته دوم
درباره حضرت صادق (علیهالسلام) مطالب تاریخی بسیاری وجود دارد که طرح آن، بیانگر غنای فکری و عقیدتی شاعر و نهایتاً روشنگری و معرفتافزایی در مخاطب خواهد شد.
به برخی موارد اشاره میشود:
الف: بنیانهای فکری شیعی در زمان ایشان و پدرشان پایهریزی شد؛
ب: ایشان با ۷ طاغوت زمان خود درگیر بودهاند؛
ج: احادیث و دستورات بسیاری در نفی طاغوت زمان به صراحت از ناحیه ایشان بیان شده است؛
د: از قیامهای بسیاری دفاع کردهاند از جمله قیام عبدالله محض، زید، شهید فخ؛
ه: بصیرتبخشی در برابر فریب دشمن و طرد دشمنان از جمله ابومسلم خراسانی؛
و: امتحان مدعیان ولایت و معرفی هارون مکی به عنوان شیعه واقعی؛
و....
که هر یک میتواند دستمایه شاعران در طرح مضامین روشنگرانه باشد.
حال سؤال مهم این است که: کدامیک از موارد مذکور -که جزو اولیات و بدیهیات زندگی امام صادق (علیهالسلام) است- در اشعار شاعران ولاییسرا که برای هیأت میسرایند مطرح شده است؟ یا چقدر مطرح میشود؟ حلقه مفقوده کجاست؟ چرا مدح حضرت صادق (علیهالسلام) در آثار امروز چندان جلوه فنی و محتوایی ندارد؟ آیا غفلت شاعران از جنبههای معرفتی زندگانی ائمه اطهار، در حکم شانه خالی کردن از وظیفه نیست؟ بهراستی یکی از مصادیق احیای امر امام -که توصیه و سفارش شده- توجه به همین مضامین و نکات نیست؟
🔹نکته سوم
در طرح مراثی اهلبیت لازم است به بیان هنرمندانه توجه کنیم وسواس و دقت در بیان، از نکات اولیه در طرح مراثی است. گاهی نحوه بیان نادرست، تصویری ناشایست از امام در ذهن مخاطب ترسیم میکند! در مراثیای که برای حضرت صادق (علیهالسلام) ارائه میشود دو مضمون وجود دارد که رقت انگیزست و بسیار در مراثی بازتاب یافته است:
یکی از خانه بیرون کشیدن ایشان
و
دیگری وهن مقام و شخصیت ایشان در گفتار و رفتار.
برخی مرثیهسرایان چنان در وصف این دو موضوع، افراط میکنند که محل تأمل است!
به این ابیات بنگرید و مثل همیشه خالی از تعصب، ارزیابی کنید.
🔸الف: مضمون پیری امام (علیهالسلام)
به زیر سایۀ شعله اگر که مویت سوخت
به یاد گونۀ سرخی دوباره رویت سوخت
به جبر فرصت کوتاه گفتگویت سوخت
شبیه تشنهلب کربلا گلویت سوخت
سر برهنه، بدون عصا کجا رفتی؟
به دستبسته ولیِّ خدا کجا رفتی؟
این ابیات دو تصور در ذهن ایجاد میکند که از نظر تاریخی محل شبهه است:
۱. موی و روی حضرت صادق(علیهالسلام) در آتش سوخت!
۲. حضرت با عصا(!) باید میرفت؛ نگذاشتند.
و:
آی مردم بگذارید عبا بردارد
پیرمرد است و خمیدهست عصا بردارد.
و:
از مسیری ببریدش که تماشا نشود
چشمی از این در و همسایه به او وا نشود.
اصلاً این مرد مگر پای دویدن دارد؟
پیرمردی که خمیدهست کشیدن دارد؟!
سؤال:
وصف امام (علیهالسلام) در حالتی که با عصا راه میرود! با شخصیت امام و مقام و جاذبه معنوی ایشان سازگاری دارد؟ آیا میتوان تصور کرد امام با ضعف بنیه و پیری و خمیدگی پشت، راه برود و در میان مردم جایگاه اجتماعی تاثیرگذار نیز داشته باشد؟ (به جنبه معنوی کاری ندارم) آیا هرکسی که ۶۰ سالگی را تجربه کرد لزوماً خمیده و عصا به دست است؟ حداقل در لابهلای علمای اسلام و شاگردان مکتب فقه جعفری یک نمونه بیابید.
نمونههای دیگر:
این پیرِ سالخورده عصا برنداشته
آرامتر! هنوز عبا برنداشته
نعلین خویش را به خدا برنداشته
شیخِ حرم عمامه چرا برنداشته
او را کشانکشان وسط کوچه میکِشند
در پیش این و آن وسط کوچه میکِشند
و:
کوچهای بود و دری بود و امامی روی خاک
میدوید آشفتهرو ماه تمامی روی خاک
بیعمامه، بیعصا، بیتاب قرآن میدوید
چند نوبت بین کوچه ریخت جامی روی خاک
و این منظومه که غیرمستقیم از مأموران حاکم ظالم، ناخواسته دفاع میکند!
تصور کن امامی، دور تو مأمور هم باشد
به ضرب و شتم تو مأمور هی معذور هم باشد!
درون خانه با ناموس خود باشی و جز اینها
به هتک حرمت از بالا بر او دستور هم باشد!
به غیر از هتک حرمت در میان ناسزاهایش
به جز فریاد و فحاشی کلام زور هم باشد!
تصور کن که در برخوردِ با ماهی که در سجدهست
به جز توهین به دستش حکم از منصور هم باشد!
🔸ب: مضمون وهن امام (علیهالسلام) توسط دشمن
به غیر از هتک حرمت در میان ناسزاهایش
به جز فریاد و فحاشی کلام زور هم باشد!
تصور کن که در برخوردِ با ماهی که در سجدهست
به جز توهین به دستش حکم از منصور هم باشد
و:
ابن ربیعِ بَد دهن از من حیا نكرد
با جملهای سخیف به رویم عتاب كرد
گویا كه در كِشاكِش بیحرمتی به من
گاهی حریمِ مادر من را خطاب كرد
گفتم به آن سواره، میآیم، مرا مَكِش
هربار با كنایه، مرا بَد جواب كرد
این نحوه بیان غیر قابل دفاع در باره حضرت امام زین العابدين (علیهالسلام) و حضرت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) نیز در برخی مراثی مشاهده شده است:
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دستبسته کماکان مقدرت باشد
خیال کن همه اینها که گفتهام هستند
علاوه بر همه توهین به مادرت باشد!
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
نقل مضمون «توهین به مادر» و شبیه به آن در مراثی، آن هم به صراحت و بیانی سخیف و غیرمرسوم،
اولاً
عوامانه و ناخوشایند است و با روح شعر سازگاری ندارد
ثانیاً
بیان مستقیم آن باعث آزردگی روح مخاطب میشود
و ثالثاً
تصورات نادرستی در ذهن مخاطب ایجاد میکند که ناشایست است.
🔹حرف آخر
زمانه، غربال به دست پشت سر ما دارد می آید! درباره رفتار و گفتار ما بیرحمانه قضاوت خواهد کرد. اثر هر که ناشایست باشد براحتی از گردونه حذف خواهد شد...
داراییهایمان چیست؟
آثار ما چقدر میتوانند از ما دفاع کنند و ماندگاری ما را رقم بزنند؟
اندیشه ما چقدر عمیق و قابل دفاع است؟
نحوه بیانمان چگونه است؟ هنری است؟
از قدرت زبان شعریمان چقدر میتوانیم دفاع کنیم؟
قضاوتهای امروز مردم درباره اشعار و نحوه اجرای آن -که در خلوتها و بعد از جلسات مطرح میشود- تصویری از قضاوت آیندگان درباره ماست؛ آن روز بیگمان ما نیستیم و فقط شعر خوب، میتواند خوب از ما دفاع کند.
📝 استاد سیدمهدی حسینی رکنآبادی
✅ @smhroknabadi
✅ @ShereHeyat