eitaa logo
شعر هیأت
8.8هزار دنبال‌کننده
883 عکس
162 ویدیو
12 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹زینب اگر نبود...🔹 ای زینب ای که بی‌تو حقیقت زبان نداشت خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت آگاه بود عشق که بی‌تو غریب بود اقرار داشت صبر، که بی‌تو توان نداشت در پهن‌دشت حادثه با وسعت زمان دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت گر پای صبر و همّت تو در میان نبود اسلام جز به گوشهٔ عزلت مکان نداشت... روزی به زیر سایهٔ پیغمبر خدای روزی به جز سر شهدا سایه‌بان نداشت؟ محمل درست در وسط نیزه‌دارها یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود آزادی این چنین شرف جاودان نداشت «میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی حرفی به‌جز مناقب این خاندان نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/744@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹کیست این زن...🔹 کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش روبه‌روی صاحبان سبحه و زر ایستاده گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده مثل کوهی باز هم الله‌اکبر، ایستاده گاه بالای سر سرهای بی‌تن گریه کرده گاه بالای سرِ تن‌های بی‌سر ایستاده در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی این‌که در این مسجد بی‌بام و بی‌در ایستاده زن مگو، بنت‌الجلال اخت‌الوقاری آسمانی مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه راست‌قامت عین عباس دلاور ایستاده خم به ابرویش نیامد از ملامت‌های دشمن بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده کیست این زن، این‌که چون سروی میان آتش و دود با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3339@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شهید داغ حسین🔹 تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3721@ShereHeyat
والایی قدرِ تو نهان نتوان کرد خورشیدِ تو را نمی‌توان پنهان کرد توفندگی خطبۀ طوفانی تو کاخ ستم یزید را ویران کرد 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹والصّبح...🔹 دمید گرد و غبار سپاهیان سحر گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر در ازدحام فلک، برقِ فجر پیدا شد رها شدند از آن تیرگی هزار اختر سپیده سر زد و با دست مهربانی خویش کشید پرده‌ای از نور روی قرص قمر به دوش کوه بر آمد ملیکۀ مشرق طلوع کرد و جهان را گرفت سرتاسر به شکر فتح خودش بر سر زمین پاشید بدون هیچ دریغی هزار سکّۀ زر چه خلقتی‌ست؟ شگفتا! چه آیه‌ای؟ عظمی! به فتح صبح قسم خورده خالق اکبر قسم به صبح که خورشید شام، زینب بود بزرگوار، شکوه‌آفرین، بلندنظر به هوش باش که برخاست محکمات علی بلند شد که قیامش به پا کند محشر بلند شد، سخنش را نشاند بر کرسی نیاز نیست که باشد خطیب بر منبر بلند شد، همه بت‌ها به لرزه افتادند مگر که رفت علی روی دوش پیغمبر؟ کلام موجز او واژه واژه پر اعجاز به گوش می‌رسد آیات سورۀ کوثر شبیه بود به تسبیح، رشتۀ سخنش به جای لفظ به هم وصل کرده دُرّ و گهر مگر که روح الامین سورۀ قیامت خواند که کاخ ظلم شد از این کلام زیر و زبر خطاب کرد: «اَنا بِنتُ قامِعِ الکَفَرة وَرِثتُ حُجبَ الکوثَر وَ مَنطِقَ الحیدر منم همان که جگرگوشۀ نبی خداست تویی نوادۀ آن زن که می‌درید جگر رسیده کار به جایی که هم‌کلام توام منی که هم‌سخنم نیست از مَلَک کمتر کنیزهای تو در کاخ‌ها نشسته به تخت عزیزهای پیمبر اسیر کوه و کمر اسیر در غل و زنجیر کودکان یتیم؟ ندای روح الامین می‌رسد: فَلا تَقهر!» به پای خطبۀ غرّاء ذوالفقاری او سپاه شب‌زده انداخت بی‌اراده سپر هنوز می‌رسد از شام، برق خورشیدش اگر مسافر صبحی، ببند بار سفر! مرکّب و قلم و کاغذ و مضامین، سرخ رسانده نامۀ خون را کبوتری بی‌سر من الغریب می‌آید، نمانده وقت خضاب حبیب‌های حرم را خبر کنید، خبر! مدافعان حرم بوده‌ایم نسل به نسل رسیده قبضۀ شمشیر از پدر به پسر اگر چه سر بدهد، قصّه‌اش به سر نرسد که شیعه حبّ علی را گرفته از مادر چه می‌شود که علی جان! به ما سری بزنی شهید چشم تو باشیم لحظۀ آخر حکایت من و عشق تو همچنان باقی‌ست اگر چه باز به پایان رسید این دفتر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2175@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹از جان گذشته🔹 این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله‌ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می‌کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی‌شناخت از خیمه‌های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود... می‌دید آیه آیهٔ آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه‌های سرخ مقاتل نوشته‌اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/229@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹دو عالم اسیر اوست🔹 با دستِ بسته است ولی دست‌بسته نیست زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست هرچند سر به‌ زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام كرده چون از پا نشسته نیست زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم داغ سه‌ ساله دیده ولی باز خسته نیست حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد او زینب است، معجرش از هم گسسته نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/227@ShereHeyat
💠 راه رفتن بر لبۀ تیغ شعر و شعار 🔹شعر ولایی کاربردها و مخاطبان متنوعی دارد. شاعر ولایی بسته به کارکرد شعر و محیط ارائۀ آن و بسته به مخاطب شعر، لازم است که گاهی به جای بیان شاعرانه یا زبان استعاری، به پررنگ کردن صریح شعارهای عاشورا نیز توجه داشته باشد. اما در همین رویکرد به شعارها باید به تمایز کلام خود از نظم صِرف دقت داشته باشد و برای برجسته شدن زبان شعرش چاره‌ای بیندیشد، تا اگر مجال حرکت‌های شاعرانه را در شعر ندارد لااقل سخنور خوب و هنرمندی باشد. 🔸مجید تال که فراوان در اشعارش شاعری خود را ثابت کرده، این بار برای انجام رسالت شاعری خود و تعظیم شعائر، از نزدیک شدن به شعارها نترسیده اما هم‌زمان به فکر برجسته‌سازی زبان و تمایز این شعر با اشعار نظم‌گونه بوده است. عمدۀ برجسته‌سازی زبانی شعر در استخدام متضاد و متناقض‌نمای واژگان قابل مشاهده است. دست بسته بودن و دست بسته نبودن هم‌زمان؛ شکسته شدن سر در عین سرشکسته نبودن؛ سربه زیری و سرافرازی، اسیر بودن و اسیر نبودن، رنج کشیدن و خسته نشدن از جمله تلاش‌های شاعر برای فرار از شعارگویی صرف به شمار می‌رود. همچنین انتخاب قافیۀ نه‌چندان ساده و جا انداختن خوب آن‌ها می‌تواند از علل تاثیرگذار در موفقیت شعر به شمار رود. ✍🏻 📗 🌐 shereheyat.ir@ShereHeyat
با زمزمۀ سرود یارب رفتند چون تیر شهاب در دل شب رفتند تا زنده شود رسالت خون حسین با نام شکوهمند زینب رفتند @ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) «اِسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَ الْمُنَاجَاةِ فِي الظُّلَم‏» برای بازگشتی نیکو از گناهانت، از دعای خالص و مناجات در تاریکی‌ها (خلوت‌های شبانه) کمک بگیر. 📗 تحف العقول، ص۲۸۵ 🔹خلوت‌گزیده🔹 بر عمرِ گذشته کن نگاهی گاهی از سینۀ خود برآر آهی گاهی چون آینه با خدای خود خلوت کن تا عذر گناه از او بخواهی گاهی 📝 @ShereHeyat
🔹 آه سحرگاه🔹 حاصل عمرِ ز خود بی‌خبران آه بُوَد هرکه از خویشتن آگاه شد، آگاه بود نتوان در حرم قدس به پرواز رسید پر سیمرغ در این راه پرِ کاه بود... از وصول آن‌که زند دم، خبر از راهش نیست آن بُوَد واصل این راه که در راه بود ای که کام دو جهان را ز خدا می‌طلبی هر دو موقوف به یک آه سحرگاه بود غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود از وصال رخ او بی‌ادبان محرومند گل این باغ ز دستی‌ست که کوتاه بود می‌رسد جاذبۀ عشق به فریاد مرا یوسف آن نیست که پیوسته در این چاه بود «صائب» از کشمکش ردّ و قبول آسوده‌ست هرکه را روی دل از خلق به اَلله بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2839@ShereHeyat