eitaa logo
شعر هیأت
10.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر انقلاب
28.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما ملت امام حسینیم تا ابد... 📹 شعرخوانی 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🔹به خود بیا!🔹 گفتی که در این فتنه بگو حق با کیست؟ این هشتگ زن، زندگی، آزادی چیست؟ یاد جمل و زبیریان افتادم! ای دوست! ببین کجای این قصه علی‌ست؟ جنگ جمل است و طمع آل زبیر جهل من و ما... کوکب اقبال زبیر تفسیر بلند آیه «واعتصموا»ست: دنبال علی باش، نه دنبال زبیر از غصه بیش و کم، زبیری شده‌ای؟ یا در طمع دِرَم، زبیری شده‌ای؟ شمشیر تو- شعر تو- دم از حق می‌زد ای عشق علی! تو هم زبیری شده‌ای؟ ای ذره به خود بیا که پستت نکنند در برج فریب، داربستت نکنند هشدار! که این سقیفه‌بازان یهود گوساله سامری پرستت نکنند! از زخم شقایق و دل لاله بپرس از راز سکوت ماهِ در هاله بپرس ما زخمی تیغ ارتدادیم هنوز از زخم هزار و چارصدساله بپرس دل‌بسته ویترین ایمان خودیم دوریم از اسلام و مسلمان خودیم این قصه استخوان لای زخم است عمری‌ست اسیر کفر پنهان خودیم از مکر معاویه‌ست قرآن مظلوم از طعن منافق است ایمان مظلوم ما کوفه‌مرام‌های این عصر شدیم جمهوری اسلامی ایران، مظلوم 📝 @ShereHeyat
کشتند تو را ولی تو نامیرایی حقا که عجب نمردن زیبایی! با واژۀ مرگ جان تو بیگانه‌ست تو زنده‌تر از تمام آدم‌هایی 📝 @ShereHeyat
بهارهای شگفتی در راه‌اند فردا، گلی می‌شکفد که بادها را پرپر می‌کند! 📝 🏷 @ShereHeyat
🏴 انّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون با نهایت تأسف، ابوالقاسم حسین‌جانی، شاعر شعر عاشورایی «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی باد... ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹یا اباالفضل🔹 کنار دل و دست و دریا، اباالفضل! تو را دیده‌ام بارها، یا اباالفضل! تو از آب می‌آمدی، مشک بر دوش و من در تو غرق تماشا، اباالفضل! اگر دست می‌داد، دل می‌بریدم به دست تو از هر دو دنیا،‌ اباالفضل! دل از کودکی از فرات، آب می‌خورد و تکلیف شب، آب، بابا، اباالفضل!... فدک مادری می‌کند کربلا را غریبی تو هم، مثل زهرا اباالفضل! تو را هر که دارد ز غم بی‌نیاز است وفا بعد از این نیست تنها اباالفضل! تو با غیرت و آب و دست بریده قیامت به پا می‌کنی، یا اباالفضل! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2293@ShereHeyat
🔸 حلقه شعر ولایی فرات کارگاه نقد تخصصی شعر ولایی با حضور استاد سیدمهدی حسینی رکن‌آبادی دوشنبه‌های دو هفته یک‌بار برای اطلاع از زمان جلسات به کانال شعر فرات در پیام‌رسان ایتا بپیوندید: ✅ eitaa.com/foratpoem
امنیت کشور است مدیون شما آرامش لحظه‌هاست ممنون شما این سبزی پرچم است یا رخت شما؟ این سرخی پرچم است یا خون شما؟ 📝 @ShereHeyat
🔹فصل فریب است...🔹 خفته‌ست آیا غیرت این بوم و بر؟ نه افتاده است از دست ما تیغ و سپر؟ نه سرویم و با اخم خزان سر خم نکردیم با زخم می‌سازیم، با توپ و تشر نه ما صبح آرامیم! هان ای عصر آشوب! بیدار می‌مانیم و چون شب کور و کر نه این کینه‌های دربدر از بن دروغ‌اند در فکر شر هستند و در فکر بشر نه شمشیر شمر از چارسو می‌بارد اکنون شاید قَدَر باشند اما آن‌قَدَر نه فصل فریب است و فراوانی فتنه باغ است و جای روبهان حیله‌گر نه هر بار آمد فتنه، نه گفتیم او را چندین قدم او را عقب‌تر برد «هر» نه دل‌های ما را عشق می‌لرزاند و بس دل‌های ما را عشق بُرد و سیم و زر نه تیغ علی هستیم و سرباز سکوتش افسوس حالا نیست روز جنگ اگر نه... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5819@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من به سرچشمۀ خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1723@ShereHeyat
آن‌که بر خوان معانی همه شب مهمان بود میزبان دل بیدار سحرخیزان بود سینه‌ای داشت ز باران معارف سرشار چشمۀ فیض سرانگشتش اگر جوشان بود قلمی از پر سیمرغ به کف داشت کز آن شوق پرواز در این قافله صدچندان بود شرح تسبیح شهود است سرود قلمش که صدای سخنش نیز همه قرآن بود شد شفابخش دل و دیدۀ صاحب‌نظران آن اشارات لطیفی که در المیزان بود نور اشراق ز سر تا قدمش می‌بارید گرچه خود صاحب پاینده‌ترین برهان بود گل خوش‌بوی دلش رنگ رخ دلبر داشت باغ جانش خوش و سبز از نفس جانان بود دلبر از پیش خود آموختش اسرار سلوک که بر او مشکل دیرینۀ عشق آسان بود.. سحر آن‌سان که به آفاق شد این خاک‌نشین دل افلاک‌نشینان هم از او حیران بود 📝 @ShereHeyat
عشق آمده بود با شهودی دیگر گل کرد در اصفهان سرودی دیگر در تشییع سیصد و هفتاد شهید جاری شده بود زنده‌رودی دیگر 📝 @ShereHeyat
🔹خاک آسمانی🔹 ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم غوغای باد و باغ‌ها را می‌شناسیم... نام علی را زینت سربند کردیم اروند و بهمن‌شیر را دربند کردیم... ما هفت دریا بی‌نشانیم و غریبیم ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم... ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم هر کس که آن‌جا بود بی‌نام و نشان بود آن‌جا زمین دلبازتر از آسمان بود... ای چفیه‌های مانده در باران کجایید؟ سجّاده‌های روشن ایمان کجایید؟... در هر رواق سنگری عطر خدا بود تنها دعا بود و دعا بود و دعا بود آنان که در این امتحان پیروز بودند در کربلای پنج، دشمن سوز بودند... ما عیش دشمن را به کامش زهر کردیم کاری که ما در فتح خونین‌شهر کردیم ققنوس‌ها بودند و آتش می‌خریدند تن‌های عاشق زخم ترکش می‌خریدند خاکی، ولی آیینۀ افلاک بودند سنگرنشینان آبروی خاک بودند فریادهای خفته را خاموش بردیم یک کربلا آیینه را بر دوش بردیم... جز «همّت» و مردی و جانبازی ندیدیم ما عاشقی مانند «خرّازی» ندیدیم این‌جا پر از اسطوره‌های جاودانی‌ست این سرزمین خاکی‌ست، امّا آسمانی‌ست هان ای بلاجویان دشت کربلایی آه ای شهیدان، ای شهیدان خدایی من در شما دیدم جهانی بی‌کران را بعد از شما بستند راه آسمان را بعد از شما ماندیم ما و زندگانی شرمنده‌ایم ای روح‌های آسمانی رفتید تا ما چند روزی زنده باشیم می‌خواستید از عکستان شرمنده باشیم... شعر بلند عشق را با خون سرودید اصلا شما انگار این جایی نبودید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2534@ShereHeyat
با شمر و یزید و حرمله هم‌پشتند با آل سقوط و صهیون از یک مشتند فریاد بزن: بِأیِ ذَنبٍ قُتِلَت! یک کودک بی‌گناه را هم کشتند 📝 @ShereHeyat
آن روز کجای داستان خواهم بود؟ در لشکر صاحب‌الزمان خواهم بود؟ امروز هر آن‌گونه که هستم، بی‌شک فردای ظهور هم، همان خواهم بود 📝 🏷 @ShereHeyat
🔹هیاهو🔹 و شیطان چه دارد؟ هیاهو هیاهو هجوم صداها، از این سو از آن سو به نعره، به نفرت، به طعنه، به تهمت صداها سه‌شعبه، صداها دو پهلو دمیده به گوسالۀ سامری باز به آواز فتنه، به آوای جادو نه جای تأمل نه تاب تحمل هیاهو هیاهو، هیاهو هیاهو به بانگ مناره قسم هیچ و پوچ است الم‌شنگۀ این همه برج و بارو بگوشی؟ صدای شهیدان می‌آید که روشن شود جبهه‌های فرارو سراپا خروشم، برادر بگوشم بخوان از حسین و رجزنامۀ او بخوان از «مِنَ المؤمنينَ رِجالٌ» بخوان‌ «رَبُّنَا الله ثُّمَ اسْتَقامُوا» صدا شو، رسا شو، از آن خدا شو در این های‌وهوها، هُوَ الحق هُوَ الهُو 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 ادبیات محبت 🎥 حجت‌الاسلام 🔹 اگر در برخورد و ارتباط با جوان، باب محبت باز‌شود، باب گفتگو باز خواهد‌شد؛ واگر باب گفتگو بازشود، بستر فراهم‌می‌شود. ❇️ هفتمین نشست‌صمیمانه جمعی‌از منبری‌های‌جوان هیأت‌های‌کشور 🗓 |۱۹و۲۰آبان‌ماه۱۴۰۱| 📌|مشهدمقدس| 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
علیه‌السلام 🔹ما ملت امام حسینیم🔹 حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم در کودکی حوالۀ گریه، از روضۀ رقیه گرفتیم پیری رسید و سینه‌زنان باز، در هیأت امام حسینیم.. قطره‌به‌قطره رود زلالیم، با عشق در مسیر کمالیم حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم.. هیهات از حقارت و ذلت، هیهات از پذیرش منّت للهِ حمد اگر که عزیزیم، از عزت امام حسینیم ما از تبار یاس سپیدیم، حرّیم و زنده‌زنده شهیدیم از لشکر یزید بریدیم، در بیعت امام حسینیم ای شمرهای عصر تمدن! آل‌زیادهای تفرعُن! در شامِ بغض و کینه بمیرید: «ما ملت امام حسینیم» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5654@ShereHeyat
بخوان از سورۀ احساس و غیرت بگو از مرد میدان، مرد ملت بسیجی باش مثل حاج قاسم بسیجی باش مثل حاج همت 📝 @ShereHeyat
💠 آیین بزرگداشت شاعر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) زنده‌یاد استاد سیدرضا مؤید 🔹 با حضور شاعران و ذاکران اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و خانواده استاد مؤید ▪️شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۵ ▫️ خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، فرهنگسرای اندیشه ✅ eitaa.com/majmashaeran
چرا و چرا و چرا می‌کشند؟ «به جرم صدا» بی‌صدا می‌کشند بگو تا به کی تا به کی تا به کی در این کربلا مصطفی می‌کشند؟ نمی‌میری ای نور! ای زندگی! اگر مرده ‌‌دل‌ها تو را می‌کشند اگر چه به اصرار و انکارشان تو را بارها بارها می‌کشند کنون بذر خورشیدها خون توست چه باکی اگر شعله را می‌کشند هوای نفس‌های مایی هنوز اگر چه تو را بی‌هوا می‌کشند چنین بوده آیین تاریکشان که خفاش‌ها روشنا می‌کشند شکستیم و آغاز روییدنیم که ما را برای بقا می‌کشند... شهادت چه جانی به ما داده است که ما زنده هستیم تا می‌کشند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1153@ShereHeyat
🔹قهرمان راستین🔹 سرخی امروزشان شد سبزی فردای ما ای فدای نام قاسم‌ها و محسن‌های ما گرچه در رؤیایشان فرسنگ‌ها پیموده‌ایم همچنان دور است از دنیایشان دنیای ما غوطه زد در خون پاکش قهرمان دیگری تا مگر طوفانیِ غیرت شود دریای ما قهرمانی راستین، آری نه مثل آن قبیل- قهرمانانی که می‌سازند در رؤیای ما.. باز در بغض نگفتن‌ها صدای ما گرفت باز دارد می‌پرد رنگ از رخ سیمای ما غیرت ما را محک زد باز خون دیگری وای ما و وای ما و وای ما و وای ما... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5357@ShereHeyat
42.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 السلامُ علیکِ یا زینب! غیرتت کاخ ظلم را لرزاند خطبه‌هایت شبیه زهرا بود کلمات تو ذوالفقار علی اقتدار تو تیغ مولا بود 📹 شعرخوانی جمعی از شاعران اهل‌بیت در حرم مطهر علیهاالسلام 🌐 shereheyat.ir/node/4902@ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹مژدۀ سعادت🔹 الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت به خاک‌بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوۀ تو به رخ، هالۀ مسرّت داشت... سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی‌ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده‌ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست‌پرور آن مادر گران‌قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینۀ سینه‌ای گذاشته‌ای که بوسه‌گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایۀ آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیدۀ تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصوّر کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم‌تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حدّ کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همّت داشت... چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت... دل تو بود پر از التهاب شوق حسین که لحظه لحظۀ عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آنچه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدن گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت... من و مکارم اخلاق زینبی؟ هیهات! کجا برابر خورشید ذره جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خستۀ خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلّت داشت تو خطبه خواندی و در چهره‌ات تجسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح‌نوازت که رنگ محنت داشت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1795@ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹آیینهٔ زیبایی🔹 خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد؛ جبریل، با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1184@ShereHeyat