eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
481 عکس
147 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
نسل حماسه نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم نسلی که می‌گویند پایان یافت، ما هستیم هان ای اتاق فکرها! هان ای تریبون‌ها! ما خطِ بُطلانی بر آمال شما هستیم با ما چهل سال است درد آشنایی هست با درد خنجر خوردن از پشت، آشنا هستیم رفتن... نبودن... سرنوشت شوم تاریکی‌ست ما بوده‌ایم از ابتدا، تا انتها هستیم ما از شما... آری سریم؛ آری سریم، آری حتی اگر بر نیزه‌ها از تن جدا هستیم در قیل‌وقال جیغ‌های رنگی عالم با حنجر سرخ شهیدان هم‌صدا هستیم.. ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چشمان صبور کی صبر چشمان صبورت سر می‌آید؟ کی از پس لبخندت این غم برمی‌آید؟ با هر صدای کوبۀ در بعد سی‌ سال جان و دلت با شوق،‌ پشت در می‌آید گفتی پس از صد سال هم من مطمئنم تنها چراغ خانه‌ام آخر می‌آید! گفتی خودش دیشب به خوابم آمد و گفت «دارد زمان انتظارت سر می‌آید...» سی سال پای قاب عکسی صبر کردن این عشق‌ها تنها به یک مادر می‌آید صبح است؛ پشت گوشی از بخش تفحص گفتند دارد باز هم پیکر می‌آید عصر است؛‌ در بخش شناسایی جوانی با برگه‌ای و چشم‌هایی تر می‌آید از سرو رعنای تو حالا بعد سی سال یک پیکر از قنداقه کوچک‌تر می‌آید آه از صدای روضه‌خوان ظهر تشییع: «اکبر به میدان می‌رود اصغر می‌آید...» بخش شهیدان حرم؛ فردای آن روز با چشم‌ تر دارد زنی دیگر می‌آید... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مُعزّ المؤمنین سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان که تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ اگر هم بسته باشد مجتبی با دشمنش پیمان.. حسن تنها نه در منزل اسیر حیلۀ زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامۀ احمد به روی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه‌ها بعد از علی‌بن‌ابی‌طالب کدامین شانه در تاریکی شب می‌بَرَد اَنبان؟ کسی که گرد فرشش را تبرک می‌برد جبریل نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران کریم اهل‌بیت است او بپرس از سورۀ انسان.. ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
معزّ المؤمنین سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان که تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ اگر هم بسته باشد مجتبی با دشمنش پیمان.. حسن تنها نه در منزل اسیر حیلۀ زن بود که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامۀ احمد به روی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان بپرس از کوچه‌ها بعد از علی‌بن‌ابی‌طالب کدامین شانه در تاریکی شب می‌بَرَد اَنبان؟ کسی که گرد فرشش را تبرک می‌برد جبریل نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران کریم اهل‌بیت است او بپرس از سورۀ انسان.. ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خانۀ اولاد پیمبر فکر کردند که خورشید مکدر شده است کوثری دیده و گفتند که ابتر شده است بولهب‌های زمان دست به دست زر و زور... جهل این قوم ببین چند برابر شده است خواستند اُمّت تو دشمن هم گردد و حال اُمّت از برکت نام تو برادر شده است مکر کردند که نامت مگر از یاد رود عالم از نام تو امروز معطر شده است‌ یک نظر غمزۀ چشمان محمد تابید دل اهل دو جهان جمله مُسَخّر شده است تو نبودی به دو عالم خبر از عشق نبود عشق از برکت لبخند تو باور شده است آب اگر یاد تو افتاد گلابش کردند سنگ اگر نام تو آورده به لب زر شده است ذرّه بر دامنت افتاد و به خورشید رسید خاک، بر پات زده بوسه و گوهر شده است خواند نام تو به گوشم پدرم روز نخست که دلم خانۀ اولاد پیمبر شده است خوش به حال من و این شعر که نامت بردیم حالِ هر کس که برد نام تو بهتر شده است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد گرچه بیش از دیگران، سهمش در این دنیا غم است «مرد» اخمش، خنده‌اش، حرفش، نگاهش، محکم است «مرد» قولش، اعتقادش، حرف و کردارش یکی‌ست «مرد» هرجا هست زیر سایۀ یک پرچم است.. «مرد» روزش غرّش رعد است و خشم تندباد «مرد» نیمه‌شب سر سجاده اشکش نم‌نم است نور چشم مؤمنان و خار چشم کافران او که با خار آتش و با غنچه و گل شبنم است خواه پشت میز باشد خواه پشت خاکریز هر کجا باشد برای درد مردم مرهم است.. مردهایی می‌شناسم در جهان، در وصفشان، شعر من گنگ است، جانم را اگر بخشم کم است سَیّدی را می‌شناسم نام او پیروزی است بودنش دلگرمی آزادگان عالم است سَیّدی را می‌شناسم کز هراس هیبتش خواب اسرائیل با کابوس و وحشت درهم است پای درس رهبر خود انقلابی مانده است «انقلابی» حرف‌های محکمش کی مبهم است؟ در میان لشکر مردانِ میدان شرف جلوۀ «سَیّدحسن» همچون نگین خاتم است صبح نزدیک است راهی نیست، سَیّد راهی است قدس هم در فکر استقبال و خیرمقدم است ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چشمان صبور کی صبر چشمان صبورت سر می‌آید؟ کی از پس لبخندت این غم برمی‌آید؟ با هر صدای کوبۀ در بعد سی‌ سال جان و دلت با شوق،‌ پشت در می‌آید گفتی پس از صد سال هم من مطمئنم تنها چراغ خانه‌ام آخر می‌آید! گفتی خودش دیشب به خوابم آمد و گفت «دارد زمان انتظارت سر می‌آید...» سی سال پای قاب عکسی صبر کردن این عشق‌ها تنها به یک مادر می‌آید صبح است؛ پشت گوشی از بخش تفحص گفتند دارد باز هم پیکر می‌آید عصر است؛‌ در بخش شناسایی جوانی با برگه‌ای و چشم‌هایی تر می‌آید از سرو رعنای تو حالا بعد سی سال یک پیکر از قنداقه کوچک‌تر می‌آید آه از صدای روضه‌خوان ظهر تشییع: «اکبر به میدان می‌رود اصغر می‌آید...» بخش شهیدان حرم؛ فردای آن روز با چشم‌ تر دارد زنی دیگر می‌آید... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لشکر شهیدان شهید کن... که شهادت حیات مردان است ولی برای شما مرگ، خط پایان است شهید کن... که شهیدان بریده از جسم‌اند شهید کن... که شهید از ازل، همه جان است ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما که سرو، مستِ همین قطره‌های باران است به مورها برسانید از سپاه علی که نام یک یک سربازها سلیمان است شهید قاسم ما زنده‌تر شد و امشب خوشا که بر سر خوان حسین مهمان است به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده شبیه یار شدن آرزوی یاران است ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است به دیدۀ تر ما رنگ یأس و رخوت نیست سپاه عشق کماکان میان میدان است حرام می‌شود از این به بعد خواب شما که خشم حیدریِ شیعه سخت و سوزان است در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم سپاه مهدی ما لشکر ‌شهیدان است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چلۀ فجر چو رود گرم خروشیم، التهابی اگر هست مسیر وصلت دریاست، پیچ و تابی اگر هست به صبح، قول شرف داده‌ایم خواب نمانیم که خو به شب نگرفتیم، چشمِ خوابی اگر هست به کفش، تهمت ریگ است، ای خوشا که از اول برهنه است قدم‌های ما، شتابی اگر هست هزار سال شب از پشت بام خانه نمی‌رفت طفیل چلۀ فجر است آفتابی اگر هست غم تو می‌خورم و شادی تو زیر زبانم تبرک است در این خاک، نان و آبی اگر هست هزار جان چو ببخشند می‌دهم سر و جان را هزار بار برای تو انتخابی اگر هست دلم خوش است به عمامۀ سیاه رشیدی... رهین چادر زهراست انقلابی اگر هست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد گرچه بیش از دیگران، سهمش در این دنیا غم است «مرد» اخمش، خنده‌اش، حرفش، نگاهش، محکم است «مرد» قولش، اعتقادش، حرف و کردارش یکی‌ست «مرد» هرجا هست زیر سایۀ یک پرچم است.. «مرد» روزش غرّش رعد است و خشم تندباد «مرد» نیمه‌شب سر سجاده اشکش نم‌نم است نور چشم مؤمنان و خار چشم کافران او که با خار آتش و با غنچه و گل شبنم است خواه پشت میز باشد خواه پشت خاکریز هر کجا باشد برای درد مردم مرهم است.. مردهایی می‌شناسم در جهان، در وصفشان، شعر من گنگ است، جانم را اگر بخشم کم است سَیّدی را می‌شناسم نام او پیروزی است بودنش دلگرمی آزادگان عالم است سَیّدی را می‌شناسم کز هراس هیبتش خواب اسرائیل با کابوس و وحشت درهم است پای درس رهبر خود انقلابی مانده است «انقلابی» حرف‌های محکمش کی مبهم است؟ در میان لشکر مردانِ میدان شرف جلوۀ «سَیّدحسن» همچون نگین خاتم است صبح نزدیک است راهی نیست، سَیّد راهی است قدس هم در فکر استقبال و خیرمقدم است ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نماز عشق ببین نماز عشق را، قیام شیعه را بیین بیا شکوه تامّ و تمام شیعه را ببین صدا نمی‌زند برو، اشاره می‌کند بیا طلایه‌دار امتش، امام شیعه را ببین بیا و قامتش نگر، جلال و‌ هیبتش نگر به خطبه‌اش صلابت کلام شیعه را ببین اگر نبرد شد هدف، ببین به شور لا تَخَف به صحنه‌اند صف به صف، مرام شیعه را ببین فدا شدن کرامت و شهادت است عادتش به روی مرگ خنده و سلام شیعه را ببین اگر نمردی از عذاب وعده‌های صادقش بمان و ضرب شست انتقام شیعه را ببین ✍🏻 🏷 حفظه‌الله | 🇮🇷 @Shere_Enghelab