eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
482 عکس
147 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
لحظه‌های مرگ و زندگی‌ صحنۀ نبرد حق و باطل است لحظه، لحظه‌های مرگ و زندگی‌ست سیدِ مقاومت شهید شد فرصتی برای اشک و گریه نیست پرچم حسین را نظاره کن مادران قدخمیده را ببین حرمله سه‌شعبه را کشیده است کودک گلوبریده را ببین یک قدم به فتح قله مانده است لحظۀ نبرد کو به کوی ماست در کدام جبهه ایستاده‌ایم؟ شمر در سپاه روبروی ماست نامه‌ای رسیده از امام ما نامه‌ای مِنَ الحبیب اِلیَ الحبیب حکم قطعی جهاد آخر است بوی کربلا رسیده، بوی سیب این سپاه آخرالزمان ماست لشکر اراده‌های آهنین می‌کُشند و زنده می‌شویم باز از دل شراره‌های آتشین ای زمین خسته‌دل صبور باش روزگار غم عبور می‌کند عن‌قریب با سپاه عاشقان منجی بشر ظهور می‌کند ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چقدر دیر به خود آمدیم... هزار سوگ چشیدیم و داغدار شدیم چه شد که نسل خبرهای ناگوار شدیم؟ صدای شیون بیروت در جهان پیچید شبی که باز پر از بهت انفجار شدیم چقدر دیر به خود آمدیم وقت وداع چقدر زود به نادیدنت دچار شدیم دوباره روضه به سمت نیامدن رفت… آه دوباره خیره به یک اسب بی‌سوار شدیم.. اگر به خاک نشستیم، از شکست نبود که گرم خواندن آیات سجده‌دار شدیم قسم به ماه که ما پیش‌مرگ حضرت صبح… قسم به سرو که قربانی بهار شدیم ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سروهای زخم‌خورده نمردم و چه روزها که دیدم نمردم و چه داغ‌ها چشیدم چه سوگ‌ها سروده، زنده ماندم چه بارها به شانه‌ام کشیدم شبانه از سکوت تلخ اخبار چقدر عرض تسلیت شنیدم نگاه سروهای زخم‌خورده جنون، جنون شاخه‌های بیدم چه شام وحشتی! چرا از این خواب نمی‌پریدم و نمی‌پریدم شبیه‌ نخل بی‌ثمر شکستم شبیه برگِ شعله‌ور خمیدم من از جهان، همان دمی که خنجر سر تو را برید، دل بریدم بریده و خمیده و شکسته به ظهر روز واقعه رسیدم اگرچه روی تل زمین نخوردم اگرچه بوسه از گلو نچیدم تو رفتی و من، این من پریشان که سوختم در آتشت، شهیدم ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شب تاریک خواهد رفت بخوان در گوش دنیا «رتل القرآن ترتیلا» بخوان از نصر از اسرا... «و نزلناه تنزیلا» بخوان: موسی به نفرین لب گشود آواره شد این قوم که سرگردان و حیران شد از این صحرا به آن صحرا بخوان هم‌سفرۀ جالوت با دستان خون‌آلود ندارد سهمی از خاک مقدس یک وجب حتی! به دل‌های پر از طغیان و کفر و کینه: «قل موتوا» به چشمانی که بازند و نمی‌بینند: «اُنظرنا» دمشق و غزه و بیروت و بغداد است یا تهران وطن جایی‌ست که پیچیده آنجا عطر خون ما به نابودی آن فرعون ذی‌الاوتاد، آن جلّاد به خون‌خواهی خونی که چکیده از سرِ یحیی عماد و صالح و قاسم، ابومهدی و اسماعیل چنین پیمان خون بستند در سرتاسر دنیا که خاکستر نگردد شاخه‌های کوچک زیتون نسوزد خانه‌ای بر شانه‌های مسجدالاقصی نبندد جای قنداقه، کفن را بر تن نوزاد در آغوشش نگیرد مادری فرزند بی‌سر را جهان از درد می‌پیچد به خود، آمادۀ فجر است شب تاریک خواهد رفت «وعداََ کان مفعولا» صدای غرّش آزادگان عالم است آری به زودی می‌رسد یک لشکر آزاده از هرجا... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
می‌آید... شاید شبی که می‌هراسد دشت از طوفان شاید پس از سیلی که شهرم را کند ویران شاید یکی از روزهای زرد پاییز است شاید زمستان می‌رسد یا ظهر تابستان شاید همین فردا، دو روز بعد، سال بعد بعد از نماز صبح یا قبل از سحرگاهان از کوفه می‌آید؟ نمی‌دانم ولی جایی‌ست شاید خیابان ولی‌عصرِ همین تهران شاید یمن این روزها دارد اشاراتی مثل خراسانی که برمی‌خیزد از ایران من که نمی‌دانم کجای صفحۀ تاریخ فریاد مردی گم شده در چاه نخلستان اما همین اندازه می‌دانم که فرزندش از یوسفستان رخت بر بسته‌ست تا کنعان اما همین اندازه می‌دانم مسیحایی می‌آید و عیساست همراهش علی‌گویان می‌آید و آن طور که موسی به دریا زد پیش عصای او فروکش می‌کند طغیان.. دنیا به کوری می‌زند خود را، نمی‌بیند اشک فلسطین می‌چکد از دیدۀ لبنان دنیا نمی‌خواهد ببیند مکه وا کرده‌ست آغوش خود را روی حوثی‌های با ایمان دنیا نمی‌خواهد بفهمد، راهی گور است آل سعود خفته در آغوش بوسفیان چشم‌انتظاری‌های زهرا رو به پایان است فردا به نخلی بسته خواهد شد تن شیطان فردا مؤذن می‌شود کعبه، ولی این‌بار نام علی را می‌برد بر بام و بر ایوان ما با اذان کعبه فردا صبح می‌خوانیم پشت سر مهدی نمازی تشنۀ باران ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مهرِ عدالت «خدا کند ورقِ روزگار برگردد» ز جاده‌های سحر، آن سوار برگردد زمین بلرزد و دیوار شب فرو ریزد زمان بچرخد و آیینه‌دار برگردد دوباره مهرِ عدالت بتابد از مشرق به دست‌های علی، ذوالفقار برگردد خدا کند که فلسطین، ز غم شود آزاد رها شود ز غم و از حصار برگردد دوباره خنده به لب‌های غزه بنشیند به قلب مُضطربِ او، قرار برگردد خدا کند برسد سیب سرخ لبنان باز به این دیار مبارک، بهار برگردد خدا کند که به پایان رسد شب هجران ز جاده‌های سحر، آن سوار برگردد ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نصرالله باقی‌ست ای از تبار چارده معصوم، سید! ای خصم ظالم، یاور مظلوم، سید! تفسیری از آیات اعطینا تو بودی تصویری از «کونوا لَنا زَینا» تو بودی خواندی به قرآن آیهٔ «قالُوا بلیٰ» را فریاد کردی «اَلبَلاءُ لِلوِلا» را تو «اَنتُمُ الاَعلَون» را تفسیر کردی مردانه استکبار را تحقیر کردی در نصرت دین خدا رزمنده بودی یک عمر با شوق شهادت زنده بودی عنوان: دبیر کل حزب‌الله لبنان اما به اسم و رسم نصرالله قرآن رفتی ولی این مکتب و این راه باقی‌ست همراه حزب‌الله، نصرالله باقی‌ست تنها رجزخوانی به کار ما نیاید اشعار طوفانی به کار ما نیاید باید جواب محکمی بر اهرمن داد درندگان را پاسخی دندان‌شکن داد باید تقاص خون پاکت را بگیریم ذکر علی در مسجدالاقصی بگیریم تو هیبت کفار را در هم شکستی با آیه‌های فتح، محکم عهد بستی گفتی «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» هستیم ما شیعیان حیدر کرار هستیم «اَلصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَج» در باورت بود لبیک یا مهدی ندای آخرت بود.. لبیک یعنی از شیاطین دست شستن در جنگ با دشمن، رضای دوست جستن لبیک یعنی ذکر قالوا ربنا الله ثم استقاموا گفتن و ماندن در این راه لبیک یعنی قلبی از قرآن لبالب لبیک یعنی اقتدا بر صبر زینب لبیک گاهی اشک جاری از دو عین است لبیک آهی با نوای یاحسین است تو در شهادت منتهی‌الآمال دیدی تو مقتلت را روضهٔ گودال دیدی امروز در میدان‌ چه جای انفعال است هنگامهٔ فریاد آیات قتال است جای سلاح مسلمین روی زمین نیست آری به قرآن حرف قرآن غیر از این نیست باید سلاح ما به دست ما بماند خیر و صلاح ما به دست ما بماند گرچه جگرها پاره، دل‌ها غرق خون است تسکین ما «انا الیه راجعون» است برخیز پای دارها تمار باشیم در بین عَمرو و زيدها، عمار باشیم این روزها همراه تعقیبات خواندن باید که چندین صفحه «الغارات» خواندن هرکس به مولایش علی دارد علاقه آن‌کس که دارد صحبت از نهج‌البلاغه حرف امام خویش را باید بخواند بر عهد خود با عترت و قرآن بماند باید بماند با وصیت‌های مولا للظالم خصما و للمظلوم عونا در دل نباید داشت از دشمن، هراسی غافل نباید ماند از دشمن‌شناسی باید بپرسی درس‌های کربلا چیست شمر و یزید و خولی دوران ما کیست ما و اخوت با شیاطین!؟ وای بر ما باری دگر پیمان ننگین!؟ وای بر ما دشمن تعلل بیند از ما، پیش آید ضعف و تزلزل بیند از ما، پیش آید.. اصحاب اشعث از برائت، توبه کردند حزب ابوموسی گریزان از نبردند نیروی حزب‌الله ما غالب می‌آید با «یا علی بن ابی‌طالب» می‌آید سیدحسن یک جلوه از خیر کثیر است فرزند عاشوراست از نسل غدیر است باید که از او درس هم‌عهدی بگیریم درس وفا با نائب‌المهدی بگیریم او جمعه رفت و جمعه‌ای فاتح می‌آید این عبد صالح با اباصالح می‌آید ای اشک طوفان کن به موج استغاثه ای سینه محکم باش در اوج حماسه این داغ‌ها هرچند جانسوز است امروز والله حزب‌الله پیروز است امروز سیدحسن مصداق انزلنا الحدید است بعد از شهادت هم «اولی بأس شدید» است آغاز نصرالله دیدن داشت آن‌شب فریاد موش‌کها شنیدن داشت آن‌شب دو وعدهٔ صادق شروع انتقام است کار عدو در وعدهٔ بعدی تمام است.. وقتی بیاید لشکر خیبرشکن‌ها کاری نیاید دیگر از سنگرشکن‌ها آن‌شب خشاب خشم ما خودجوش پر شد موشک زدیم و لانه‌های موش پر شد موشک شرار خشم شیران را نشان داد تنها نه اسرائیل، عالم را تکان داد شیعه به عزم و اقتدارش سربلند است از غرشش لبیک یا حیدر بلند است با جاء نصرالله و الفتحیم همراه فتح قریب ماست با «نصر من الله» این آیه نقش پرچم سلطان طوس است نصرت فقط در سایهٔ شمس‌الشموس است ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خیبرشکن خداوندا خداوندا پر از داغم، پر از خشمم به انگشت اشارت مانده است این روزها چشمم چه کرد این داغ که این گریه‌ها خامم نخواهد کرد که موج اشک هم یک لحظه آرامم نخواهد کرد غروب جمعه را تا صبح، ذکر آه می‌گفتیم میان آن خبرها جاءَ نصرالله می‌گفتیم به روی سینۀ ما نقشی از اندوه را کندند به صدها بمب در یک روز، از جا کوه را کندند.. کسی را داده‌ایم از دست که شیرین‌تر از جان بود عبایی داشت بر دوشش که الیافش ز طوفان بود کسی که آفتاب از سایهٔ او بی‌خبر بوده‌ست چهل سال است هر روزش مهیای سفر بوده‌ست کسی که از همان اول چنین بوده‌ست اقبالش که مرگ از دست او عاصی، شهادت بود دنبالش چنان داغیم که انگار او هر روز با ما بود قسم بر قدس که چشمان او طوفان‌الاقصی بود رفیق حاج قاسم بود و دل‌ها در غمش خون شد رفیق حاج قاسم بود، خار چشم صهیون شد شبیه حاج قاسم داغ او تا انتقامش هست شبیه حاج قاسم بیشتر از قبل، نامش هست دگر در روزگار ما نمی‌آید همانندش چگونه باورم باشد که رفت از دست لبخندش.. به فقدانش ز جان ما هوای زیستن رفته‌ست نباشد باورم از بین ما سیدحسن رفته‌ست ز دست ما در این مدت، چه جان‌های نفیسی رفت همین دیروز بود آری، خبر آمد رئیسی رفت ببین یک‌رنگی ما را که با آن یار لبنانی گذشت از جان خود در ضاحیه، سردار ایرانی اگرچه رهروان رفتند، اما راه می‌ماند قسم بر وعدۀ قرآن که نصرالله می‌ماند شعاری نیست این شعر ای برادر، بارها دیدیم شکوفایی خون را در پس آوارها دیدیم مگر آن دشت‌های غرق لاله یادمان رفته مگر ایام جنگ هشت ساله یادمان رفته اگرچه خون به دل داریم، اگر چه چشم‌ها خیس است بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید خود سیدحسن گفته‌ست با سیدعلی باشید خدایا از سر اخلاص می‌گویم، تویی شاهد بنفسی انت یابن فاطمه، یا سیدالقائد شما فرموده‌ای که این جهاد امروز بی‌مرز است دفاع از جان و مال مسلمین بر مسلمین فرض است اگر غزه، اگر صنعا، اگر بغداد و تهرانیم همه یک پیکر واحد، همه امروز لبنانیم خدایا شاهدی، این روزها بی‌تاب و دلتنگیم پی صلحیم، در راهش ولی ناچار از جنگیم هراسی نیست از دشمن، ز های و هوی و طغیانش اگر او می‌کند آغاز، دست ماست پایانش که ما ایمان خود را از الفبای شرف داریم شب حمله ز سوی وحی، امر لا تَخَف داریم.. به اذن‌الله شد دیباچۀ نظم جدید آن شب صدای ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ می‌رسید آن شب ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است از این پس یک هدف داریم و آن قلب تل‌آویو است کجایید آی بزدل‌ها، دلیر معرکه ماییم که ما مثل شما مخفی نمی‌گردیم، اینجاییم.. اگر دنیا هم آید پشتتان، ما پنج تن داریم شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم اگر موسی بیاندازد عصای معجزاتش را به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را بگو فرعون را، نعشش به روی نیل می‌ماند نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل می‌ماند فلاخن دست داوود و هلاکت سهم جالوت است شما یک سرزمین دارید ای صهیون که تابوت است برای ما همیشه نصرت حق در دل صبر است شما یک سرزمین دارید در دنیا و آن قبر است بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست به سوی مسجدالاقصی از اینجا راه می‌خواهیم خدایا ما جهاد فی سبیل‌الله می‌خواهیم خدایا جان ما را هم فدای حق کنی ای کاش به دریای شهیدانت مرا ملحق کنی ای کاش که در آغاز و در انجام چون سیدحسن باشیم نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم دوباره در دلم دارم هوای دیدن او را نمی‌دانم چگونه یافتند آخر تن او را ولی از ماجرای پیکر جدش خبر دارم چگونه از غم پیراهن او دست بردارم... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فتح عظیم بیست و چهار ساعته گرم جهاد بود شصت و سه سال بر سر یک اعتقاد بود فرجام عاشقان علی، سرخ مردن است در خون خود برای خدا غلت خوردن است ای عشق! همّتی که مسلمان بایستیم تا لااقل کنار شهیدان بایستیم کشتار دسته‌جمعی زن‌ها و کودکان این است واقعیّت امروزِ این جهان چندین هزار کودک دیگر تلف شوند، حکام بی‌حیای جهان با شرف شوند؟! ای شب! به انتهای دقایق خوش آمدی یعنی به عصر وعدۀ صادق خوش آمدی آری نفس بکش که نفس‌های آخِر است خوش دست و پا بزن که خداوند، ماکر است کودک‌کشِ غریب‌کشِ وحشی حقیر! ای گرگ هار! ژست حقوق بشر نگیر دوران ظلم و سلطه‌گری سر رسیده است هنگام کندن درِ خیبر رسیده است... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سکوت کن! نگاه کن! درون خود سقوط کن! سکوت کن! نظر به تارهای عنکبوت کن! سکوت کن! بشر! خوشا به غیرتت! بخور... بنوش... شاد باش! توسلی به قوت لایموت کن! سکوت کن! تو یادگار گندمی، بهشت لایق تو نیست در آتش زمینیان هبوط کن! سکوت کن! به یاد کودکان غزه، چند دسته ‌گل بکار! به سوگشان دوبسته شمع فوت کن! سکوت کن! هنوز یک‌ دو گام تا حضیض درّه مانده است به منجلاب معصیت سقوط کن! سکوت کن نگاه کن... نگاه کن... نگاه کن... نگاه کن... سکوت کن... سکوت کن... سکوت کن... سکوت کن... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون «تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون» باز معنا می‌شود بی‌گمان معنای آن «إنّا فَتَحنا» می‌شود دورم از میدان ولی آهنگ رفتن می‌کنم رهبری دارم که با او راه پیدا می‌شود پیش روی ماست میدان و جهادی تازه‌تر می‌شود رزمنده باشی، حکم امضا می‌شود مثل بانویی که گردنبند خود را هدیه کرد با همین انفاق‌ها حتما گره وا می‌شود مال و دارایی که چیزی نیست، ما جان می‌دهیم قطره‌های همدلی، طوفان‌الاقصی می‌شود ابر باش و قطره‌ای بر آتش دشمن ببار قطره قطره جمع ما یک روز دریا می‌شود «تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون» را بیا معنی کنیم لشکر صاحب‌زمان دارد مهیا می‌شود ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کنار شهیدان شتابان به سوی جهادی زنانه می‌آیند گردان گل‌های خانه قدم‌های محکم، نگاه مصمم کجا می‌روند این‌چنین مؤمنانه شنیدند یک جوجه گنجشک زخمی شبی دور مانده‌ست از آشیانه شغالان گرفتند از او مادرش را از این روست گنجشک، بی آب و دانه نخوابیده‌اند از شب قبل گویی از این حس دلشورۀ مادرانه ببین قطره‌ها را! شتابان می‌آیند به سمت کجا؟ بی‌گمان رودخانه چه آورده‌اند این زنان مجاهد؟ هر آن چیز دارند را بی‌بهانه النگوی خود را و انگشتری که نشانی‌ست از قصه‌ای عاشقانه درآورده از گوش خود گوشواره کنار پدر، دختری نازدانه زنان در بزنگاه حسّاس امروز گذشتند از زرق و برق زمانه جهاد است و باید کنار شهیدان در این عرصه باشند شانه به شانه ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
از زبان دخترم به کودکان مقاومت... برای خندۀ تو، بغض قُلّکم کافی‌ست همین پلاک و النگوی کوچکم کافی‌ست همین مداد و تراش و کتاب و دفتر مشق همین لباس تنم یا عروسکم کافی‌ست تو مثل بال و پری و منم ترانۀ شمع برای پر زدنت نور اندکم کافی‌ست بخند کودک زیبا... برای کُشتن شب، تفنگ کاغذی و خشم موشکم کافی‌ست برای این‌که بفهمند راه حق زنده‌ست فقط همین که بدانند کودکم کافی‌ست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آرزوهای شهیدان هر قدر هم شب باشد و شب، ماه زنده‌ست آن چشم بیدار شهادت‌خواه زنده‌ست می‌زاید از نو قطره‌قطره، لاله‌زاری خونِ روان بر سنگ قربانگاه، زنده است دارد چه رازی مرگ در میدان که هر کس سر می‌گذارد در کف این راه، زنده است مسرور باش ای چاک‌چاک از خنجر داغ قلبی که دارد در بساطش آه، زنده‌ست با آرزوهای شهیدان شریفش تا عرش حق بر پاست، حزب‌الله زنده‌ست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهیدتر شده‌ای خبر رسید، خبر داغ بود، آتش بود خبر دریغ، خبر غربت سیاوش بود خبر رسید زمستان به جان باغ افتاد خبر رسید که سرو از میان باغ افتاد.. تو در جهاد، تو در جنگ روسپید شدی حسین قوم خودت بودی و شهید شدی شهید بودی از اول، شهیدتر شده‌ای شهاب شب‌شکن و آیت سحر شده‌ای دلم پر است ولی گریه در مرامم نیست به جز حماسه در آیینۀ کلامم نیست خلاف میل زمستان، بهار می‌ماند درخت یخ‌زده باز استوار می‌ماند بهار بر تن گل بی‌بهانه می‌شکفد بر این درخت هزاران جوانه می‌شکفد سپیده می‌رسد از جاده بی اجازۀ شب بیا نماز بخوانیم بر جنازۀ شب به یُمن خون تو فتحی قریب می‌آید که فتح در پی اَمّن یُجیب می‌آید.. تو رفته‌ای که بیایی و طور نزدیک است خدا بخواهد عصر ظهور نزدیک است دلم شکسته ولی از شکست بیزارم و می‌روم عَلَمت را به دوش بردارم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زنده‌تر بکُش! بکُش! که قرار است زنده‌تر باشیم! که در نهایت شب، مژدهٔ سحر باشیم سری به نیزه بزن باز، عصر عاشوراست از آسمان و زمین لازم است سر باشیم شبیه پرچم سرخی که می‌وزد با شور نوید فتح به هنگامهٔ خطر باشیم زمان آن شده از ذوالفقار دم بزنیم زمان آن شده شمشیر شعله‌ور باشیم شبیه صاعقه نازل شویم بر سر کفر به محو کردن طاغوت، مفتخر باشیم مباد سورهٔ انسان نخوانده جان بدهیم مباد از غم تاریخ بی‌خبر باشیم بزن! بکش! که بنا شد سوار مرکب خون هزار سال بتازیم و در سفر باشیم از آن کسی که برای حبیب نامه نوشت برای سوته‌دلان پیک نامه‌بر باشیم اشارتی به اذان‌های منتشر در باد بشارتی به کران‌های تازه‌تر باشیم جوانه می‌زند از خاک ما نهال قیام چه باک اگر همگی زخمی تبر باشیم؟ ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فداییان حسین چگونه شعر بگویم هجوم آهم را؟ چگونه شرح دهم اشک شامگاهم را؟ خیال کن که فلسطین منم، بگو حالا چگونه دفن کنم طفل بی‌گناهم را؟ خیال کن که بلندای خاک لبنانم چگونه کشته ببینم یل سپاهم را؟ مبارک است شهادت، ولی کفن کردم به مویه‌های غریبانه قرص ماهم را از آسمان چه بگویم که نقشِ خون زده است حریر سرخ شفق صورت پگاهم را خدا کند که شبیه فداییان حسین جدا کنم ز یزید زمانه راهم را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نذر النگوها به لطف قالی و انگشت زخم و درد بازوها ندارم چیزی از این دار دنیا جز النگوها نسیمی می‌وزد از غزه با خود عطر خون دارد گمانم می‌رود جان از پر و بال پرستوها خبر این است از لبنان، که ای همراه، ای ایران! شکسته پای زیتون‌ها، پریده عطر شب‌بوها النگوهای خود را نذر دست بچه‌ها کردم که شاید مرهمی باشد به زخم بچه آهوها شکسته دخترم هم قُلّکش را تا مبادا جنگ به دستش بشکند قلب کسی را در هیاهوها النگوها به صف! آماده... چون حکم جهاد آمد که از میدان نمی‌ترسند هرگز شیربانوها ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدال افتخار تقدیر بوده زینت پیراهنت باشم تا همنشین روزهای روشنت باشم بانو! خدا می‌خواست در این برهه از تاریخ یک سینه‌ریز دلربا در گردنت باشم سمت درستی ایستادی... وا کن از گردن وقتش رسیده خار چشم دشمنت باشم وا کن مرا از گردنت تا در مسیری سرخ من هم فدای اقتدار میهنت باشم باید بیاندازی مرا مانند یحیا، تا چون تکه چوبی بر سر اهریمنت باشم با کودکان غزه هر شب، اشک می‌ریزی روزی می‌آید شاهد خندینت باشم.. بانو! تو چون سردار مریم زنده می‌مانی باید مدال افتخار گردنت باشم ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شوقی گران از گردنم وا می‌کنم رنگین کمان را شاید مرمّت کرد زخم آسمان را ماه و ستاره -این طلای گوشواره- وا می‌کنم از گوش‌هایم کهکشان را در چشم مادر سکه سکه برق شادی‌ست آورده همراه خودش ذوقی عیان را زنجیر عقد خواهرم زیباست، دریاست از گردنش برداشت باری بی‌کران را.. لالایی گهواره‌ها شعری حماسی‌ست هر شب تکان دادیم تقدیر جهان را شاید همین، یک روز دستم را بگیرد وا می‌کنم از دست‌ خود، شوقی گران را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز می‌سازم من از غم‌های خود، بال و پر پرواز می‌سازم دلم را بشکنی با تکه‌هایش ساز می‌سازم اگر دستی بچیند ساقه‌ام را، باز می‌رویم اگر پایی بکوبد خانه‌ام را، باز می‌سازم برای داستان خویش، پایانی نمی‌بینم اگر ویران شوم هر بار، از آغاز می‌سازم درخت باغچه، دلتنگ گنجشکان نمی‌ماند که از فردا حیاط خانه را دلباز می‌سازم تمام خانه را آجر به آجر شعر می‌خوانم تمام خانه را این بار با آواز می‌سازم بیا با منجنیقت شعله‌باران کن جهانم را گلستان می‌شوم در آتشت، اعجاز می‌سازم.. ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آمادهٔ رزمیم تاریخ به‌جز عبرت ایام ندارد هر آینه روز خوش و آرام ندارد هر جا سخنی از شرر و شیوۀ گرگ است از لانۀ جاسوسی شیطان بزرگ است آن لانه که تسخیر جوانان وطن شد جاسوسی آن فاش برای تو و من شد از گورِ هم او آتش امروز بلند است صهیون به هواداری او اهل گزند است با این همه، آن وعدۀ شیرین شده نزدیک پیروزی لبنان و فلسطین شده نزدیک سنوار نشان داد که با پیکر صد چاک باید که سلاح تو نیفتد به روی خاک سیدحسن و هَنْیه، فؤاد و صفی‌ّالدین از خیل شهیدان ره قدس و فلسطین سیدرضی و زاهدی و نیل‌فروشان سنوار که تکبیرزنان بود خروشان گفتند بدانید که بسیار عیان است این‌ها نفس آخر صهیون به جهان است از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است سیدحسن بعدی ما شیخ نعیم است با این‌که غم و غصه به هر ناحیه برپاست سرزنده‌تر از پیش، ولی ضاحیه برپاست سیدحسن آن روز به خطِّ خوش و خوانا بر صفحه نوشته سپس آن را زده امضا ما صاعقه در روز نبردیم بدانید قطعاً همه پیروز نبردیم بدانید شمشیر به کف آیۀ فتح‌اند دلیران آمادۀ صد وعدۀ صادق شده ایران داریم می‌آییم به میدان، بهراسید آری بهراسید از ایران بهراسید.. خود را وسط معرکه محبوس ببینید تا مردنتان یک‌سره کابوس ببینید ای خیبریان از شب پیکار بترسید از زمزمۀ حیدر کرار بترسید هنگام نبرد آمده، خوشحالی‌تان کو؟! آن دبدبۀ گنبد پوشالی‌تان کو؟! باید که بفهمی سر تسلیم نداریم ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم فتّاح به تو یاد دهد فتح مبین را ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را ایران به تو اثبات کند جنگ‌بلد کیست آن‌کس که در این غائله پیروز شود کیست پا را ز حد خویش فراتر تو نهادی شلیک به ایران؟ چه غلط‌های زیادی! ای باند تبهکار! بزن زور خودت را با موشک خود حفر کنی گور خودت را ای باند تبهکار! تو در آخر کاری بی صاحب خود هیچ تو در چنته نداری بر هم بزند حملۀ ما سرخوشی‌ات را پایان بدهد قصۀ کودک‌کشی‌ات را تو اِبن‌زیادی و سگ هار یزیدی بیچاره! نگهبان در کاخ سپیدی آن کاخ که نزدیک شده صبح زوالش فرقی نبوَد بین سگ زرد و شغالش آن کاخ که بر پایۀ تدلیس نشسته بر صندلی قدرتش ابلیس نشسته آدم‌کشی و فتنه و غارت هنر اوست هر شر که به عالم بشود زیر سر اوست بیدادگری‌های جهان ریشه‌اش آن‌جاست ویران شود این کاخ که ویران‌گر دنیاست یک خون، طلب ماست از این قوم ستم‌کار یک روز می‌آییم به خون‌خواهی سردار هیهات که ما عزت خود را بفروشیم از خون سلیمانی‌مان چشم بپوشیم سوگند به او، مرهم این داغ تقاص است با قاتل او حرفی اگر هست قصاص است ما صاحب عزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض آمادۀ رزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض ما کالجبل راسخ امروز نبردیم این وعدۀ قطعی‌ست که پیروز نبردیم نه جای شتاب است نه هنگام درنگ است سیدعلی خامنه‌ای فاتح جنگ است ما زنده‌تر از پیش به خون شهداییم در معرکه‌ها لشکر این مرد خداییم او اذن دهد در صف پیکار ردیفیم لب تر کند امروز، سحر قدس شریفیم امروز که اوضاع جهان مایۀ شرم است «ای عشقِ دل‌افروز، دلِ ما به تو گرم است» ✍🏻 سرودهٔ مشترک ، ، 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هم‌دلیم و هم‌قسم ما را بخوان که ما غزلی عاشقانه‌ایم ما شرح حال روشنی از این زمانه‌ایم از هفت خان عشق گذشتیم بارها ما رستم حقیقی این شاهنامه‌ایم پشت همیم نسل به نسل از قدیم‌ها در تنگنای حادثه شانه به شانه‌ایم گاهی میان آتش و خون، تیغ بی‌نیام گاهی به لطف تیغ بلا جاودانه‌ایم گاهی عقیق سرخ سلیمان و پیش چشم گاهی به خاک غربت خود بی‌نشانه‌ایم هفت‌آسمان به زیر پر ماست غم مخور امروز را اگر چه که بی آب و دانه‌ایم.. ما هم‌دلیم و هم‌قسمیم و حماسه‌ساز! رزمندگان این کمک مؤمنانه‌ایم ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یاور مظلوم‌ها هر کسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست تا همیشه «مثل زهرا پای حق می‌ایستیم» هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصم خدا و خصم خلق کشتن مرحب به شوق مرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنین انقلاب بچه‌های فاطمه‌ست راه قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینۀ عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت ید مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدار علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشت در فدای فاطمه‌ست فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نوید فتح نوید فتح می‌آید، نوای لشکر ماست صدا، صدای رجز خواندن برادر ماست همیشه آن که ز جور یزیدیان زمان دهان به شکوه گشوده‌ست، زخم پیکر ماست بگو به دشمن ما، مرزها شکسته شده‌ست بگو که حرمت اسلام مرز کشور ماست کدام اختر اقبال؟! فکر پوچ مکن که این ستارۀ تابنده، برق خنجر ماست شکسته هیمنۀ آهنین گنبد خصم چرا که سایۀ پروردگار بر سر ماست به دشمنان برسان عمرشان سر آمده است نه این‌که شعر بگوییم! حرف رهبر ماست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab