روز واقعه
هی بغض روی بغض تلنبار میکنم
در خانهای که نیست، غم انبار میکنم
با قرص ماه و جرعهای از نورِ «یا طبیب»
فکری برای کودک تبدار میکنم
از زخمهای تازه، سحر سیر میشوم
با زخمهای تازهتر افطار میکنم
دلتنگ و دلشکسته به تکثیر میرسم
از بس که مثل آینه رفتار میکنم
چادرنشین دشت بلایم که عاقبت
با عشق، روز واقعه دیدار میکنم
طوفان نوح میشوم و در رکاب صبح
با کافران شبزده پیکار میکنم..
فرزند کوههای بلندم که سالهاست
یک نام را شنیده و تکرار میکنم
باری اگر که عشق تو جرم است، باک نیست
ای قدس! من به جرم خود اقرار میکنم
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
میان اینهمه غربت...
میان اینهمه غربت خدا خدا نکنم؟
زمان آن شده از مویه هم ابا نکنم
هوای خانهٔ دل ابری است و بارانی
نگو که پنجره را رو به گریه وا نکنم
خزان به باغ زده، خشک باد طبعم اگر
غزل نسازم و نذر بنفشهها نکنم
و کاش اسلحهای داشتم برای خودم
که وقت جنگ به غم دیدن اکتفا نکنم
هجوم موج مرا میبرد به ساحل مرگ
اگر میانهٔ طوفان تو را صدا نکنم
تو ای حضور شفابخش زخمهای زمین!
تو را برای شفاخانهها دعا نکنم؟
چگونه از تو و از یاری تو دم بزنم؟
اگر که حق غم غزه را ادا نکنم
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شعر_انتظار | #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عجب اقامهٔ سرخی!
بگو به آینهها علت جوان شدنت را
بگو که جشن بگیرند جاودان شدنت را
بگو شهاب دعایت چگونه سر به فلک زد؟
بگو به خلوت شب سرِّ کهکشان شدنت را
اراده کن که به هر رودخانهای بچشانی
به قدر جرعهای از راز بیکران شدنت را
تو ای همیشهٔ گمنام! وقت مرگ چه کردی
که شهر خیره شده شهرهٔ جهان شدنت را
چه کارنامهٔ سرخی! عجب اقامهٔ سرخی!
چه سربلند شدی فصل امتحان شدنت را
گذاشتی به دل بادهای وحشی سرکش
تو ای بهارترین! حسرت خزانشدنت را
اگرچه همقفسان آه میکشند به یادت
پرندهها همه شوقند آسمان شدنت را
تمام چلچلهها جار میزنند پس از این
تو را و قصهٔ محبوب عاشقان شدنت را
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شهدا | #شهادت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آیههای فتح
این روزها حال جهان در وضع هشدار است
برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است
در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است
شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است
تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر
باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر
مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست
والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست
نور طلوع فجر صادق از افق پیداست
بیت المقدس تا همیشه پرچمش بالاست
هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداریست
تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاریست
خون میچکد از شاخۀ زیتون در این ایام
حرفی نمانده بین ما و قوم خونآشام
جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام
شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام
این موج، شور بادها را با خودش دارد
نابودی جلادها را با خودش دارد
در چشم ما بار امانت بار سنگینیست
کاری که از دستت برآید واجب دینیست
شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینیست
بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینیست
هستیم ما از کودکیها پای پیمانش
بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش
کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس
روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس
از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس
دارد میآید «حاج قاسم» با «سپاه قدس»
راهی که او رفتهست از اول جهت دارد
از جانب فرماندهش مأموریت دارد
با دست خود حکمی به او دادهست فرمانده
او که تمام آیههای فتح را خوانده
تکفریان را از عراق و سوریه رانده
هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده
یک روز پایان میدهد راه درازش را
میخواند او در مسجدالاقصی نمازش را
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نردبان آسمانها
جا مانده روی خاک صحرا رد پايت
پيچيده در گوش شقايقها صدايت
آنقدر از هجران ياران سوختی تا
اين داغ سنگين کرد از دنيا جدايت
دنبال عاشورا دويدی روزها را
آخر رسيدی به زمين کربلايت
فکه برايت: نردبان آسمانها
يک جفت پوتين قديمی: بالهايت
از سالهای جنگ مینی منتظر بود
تا خويش را روزی بيندازد به پايت
چشمت منوّر شد به ديدار شهيدان
ديدی خودت را گرم آغوشِ خدايت
رفتی ولی فتحالمبينها هست در پیش
مانده پس از تو بر زمين صدها روايت...
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شهید_سیدمرتضی_آوینی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
کسی «و الفتح» میخواند
شروع ناگهانی داشت، طوفانی که حرفش بود
رسید از شش جهت سجیلبارانی که حرفش بود
رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی
رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود
برای انتقام خون دلهایی که میخوردیم
فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود
و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که میگفتیم
و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود
بشارت باد گلها را به فروردینِ روییدن!
که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود..
بیا و گوش کن! از قدس دارد میرسد کمکم
همان صوت صمیمی، صوت قرآنی که حرفش بود
کسی «و الفجر» میگوید، کسی «و الفتح» میخواند
کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود
به دست ما نوشته میشود بر مصحف تقدیر
برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #طوفان_الاقصی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نورباران
تا نلرزد بیش از این، از درد غربت شانهها
نورباران شد شب تنهایی پروانهها
پاسخی محکم بده تا شر بخوابد زودتر!
صحبت از زنجیر باید کرد با دیوانهها
گوش کن! اللهاکبر میوزد در شهر و دِه
گوش کن! فریاد شادی میرسد از خانهها
بذر غیرت کاشتیم و خاک حاصلخیز بود
معجزه گل داد جای هر کدام از دانهها
بعد ششماه انفجار و تیر و ترکش، یک سحر
کودکان غزه خوابیدند در ویرانهها
مطمئن، در سجدهٔ شکر: آشنایان، دوستان
مضطرب، انگشت حیرت در دهان: بیگانهها
با کدامین واژه باید فتح را تعبیر کرد؟
در قیاس قصهٔ ما کوچکاند افسانهها
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #وعده_صادق | #تنبیه_متجاوز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سفر بهخیر!
مبارک است که از چنگ شب رها شدهای
طلوع کرده و با صبح آشنا شدهای
برای خالیِ دیوار ناامیدیها
شبیه پنجره رو به بهار وا شدهای
آهای سرو بلندم! من از تو ممنونم
که سرپناه حیای بنفشهها شدهای
فرشته آمده از آسمان به بدرقهات
سفر بهخیر! بگو راهی کجا شدهای؟
به لحن خون و جنون گرم گفتگو با تیغ
هزار حنجره جوشیدهای، صدا شدهای
چطور شد که گذارت به قتلگاه افتاد؟
چگونه شد که سر کوچه کربلا شدهای؟
«شهید» راز بزرگیست در دل تقدیر
تو از قضا وسط شهر برملا شدهای
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شهید_حمیدرضا_الداغی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
به کدامین گناه؟
تو کجایی؟ کدام سمت بهشت؟
ساکن کوی ربنا هستی؟
یکی از بچههای کوچۀ دوست؟
توی جمع فرشتهها هستی؟
تو که از باغ باشکوه حیات
گل بودن نچیدهای هرگز
چشمهایت نرفتهاند به ماه
آسمان را ندیدهای هرگز
نشده دشت را نفس بکشی
نشده رود را قدم بزنی
نشده روی لوح تقدیرت
طرحی از زندگی رقم بزنی
نشده چشم وا کنی به طلوع
نشده گوش وا کنی به تگرگ
تو که پیش از تولدت حتّی
شدهای سهم گاهوارۀ مرگ
نشده که تلفظ «مامان»
عشوۀ آنچنانیات باشد
نشده بوسههای بابایی
مزد شیرینزبانیات باشد
نشده طعم گریه را بچشی
نشده خنده را بلد باشی
نشده صاحباختیار خودت
در دو راهی خوب و بد باشی
سهم تو چیست از حقوق بشر؟
گله کن از همه برای خدات!
روحت از او گرفته اذن حضور
تنت از او گرفته حق حیات
به کدامین گناه کشته شدی
با نگاه غریب و معصومت؟
از تماشای لحظههای شگفت
چه کسی کرده است محرومت؟
کاش میآمدی صدا بشوی
نه غریبه، که آشنا بشوی
یکی از بندگان خوب خدا
یکی از دوستان ما بشوی
کاش میآمدی دعا بکنی:
«پدر و مادرم فدای حسین»
کاش میآمدی که گریه کند
یک نفر بیشتر برای حسین...
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #روز_جمعیت | #شعر_اعتراض
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هوالنّور
اخبار وهمآلوده و اخبار در مه
پیچیده آواز غمی انگار در مه
ای دشتها! کو رد پای رود در برف؟
ای کوهها! کو رد پای یار در مه؟
دیماه را من پیش از این یخ کرده بودم
اردیبهشتم گم شده اینبار در مه
از لابلای صخرهها داغی شکفته
گل کرده یک اندوه بیتکرار در مه
چشم و دلت روشن که تا این شب شود صبح
فانوس میماند فقط بیدار در مه
تاریک اگر ماندی، هوالنّوری بگو باز
تا روشناییها قدم بردار در مه
سیمرغ من! برخیز از خاکستر رنج
ایران من! برخیز از آوار در مه
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خلوت میعاد
غروب است و غمآوازی رسا در باد میپیچد
پریشانمویهای در گوش عشقآباد میپیچد
صدا میآید از عمق ارسباران بارانخیز
صدا در غزه، در بیروت، در بغداد میپیچد
«چرا رفتی؟ چرا؟» از چشمها اندوه میبارد
«کجا رفتی؟ کجا؟» در کوهها فریاد میپیچد
و در کابوس درّه، بین مِه، در ازدحام سنگ
فقط پژواکی از «ای داد، ای بیداد» میپیچد
چه رنجی میتواند کوه را از پا بیندازد؟
چه زنجیری به پای مرد طوفانزاد میپیچد؟
::
به دنبال کسی میگردم و بین شلوغیها
صدای گریهام در صحن گوهرشاد میپیچد
عجب صوت خوشی از دور میآید به استقبال
عجب عطر خوشی در خلوت میعاد میپیچد
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab