eitaa logo
شعر انقلاب
2.4هزار دنبال‌کننده
389 عکس
107 ویدیو
1 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
نالۀ مظلوم خبر از قتلِ طفلِ بی‌پناه است خبر از خون، خبر از قتلگاه است صدای نالۀ مظلوم برخاست «اگر خاموش بنشینی گناه است» ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کجایید ای مسلمان‌ها؟ فلسطینم، فلسطینم، پر از اندوه انسان‌ها گرفتارم، گرفتارم، کجایید ای مسلمان‌ها؟ نمی‌بینید اطفالم به خون آغشته‌اند اینجا؟! چه رنجی می‌کشم از مَکرِ بی‌پایان شیطان‌ها صدای بغض من را بشنو و فریاد شو با من بخوان والنصر را، این بغض را بشکن به باران‌ها به دوشم می‌کشم نعش جوانان غیورم را ولی مشتم پر از خشمی‌ست، از باروتِ طوفان‌ها کمی آهسته، ای دنیا! صدای بمب‌ها، خاموش! که شاید بشنوی آه دلِ رنجورِ عطشان‌ها منم بیت‌المقدس، من فلسطینم، منم مکه منم حالا نماد کربلای کل دوران‌ها سرافرازم، شهیدم، تا ابد جاوید و پابرجا به زیر آتشِ آل یهود و آل عصیان‌ها ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حرمله‌ها فریاد عطش... سوختن چلچله‌ها... افتاده میان سر و تن، فاصله‌ها... می‌گفت گلوسوخته بیمارستان: این حرمله‌ها حرمله‌ها حرمله‌ها... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به این محاصره لعنت! نوار قرمز غزه! دهان زخم فلسطین! تو را محاصره کردند چکمه‌های شیاطین تو را محاصره کردند تا غریب بمیری به این محاصره لعنت، به این معامله نفرین... و هر شهید فلسطین ستاره‌ای شد و پر زد که این‌چنین شود ای غزه آسمان تو تزئین نوار خون و گل اشک اگر نبود، برادر! نبود این همه رؤیای کودکان تو رنگین کسی ز غزه پیامی به آسمان بفرستد کمی نگاه کن ای ماه پشت ابر، به پایین! جهان به خواب زمستان و غزه - کودک فردا - امید بسته به خورشید روزهای پس از این... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
والتین والزيتون هر آب که جاری اَست چون خون سرخ است هر شاخه که سبز بود، اکنون سرخ است با این همه خون که بر زمین ریخته است محصول درخت‌های زیتون سرخ است ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صبح بیداری نشان داده‌ست زخم تو دل مجروح گل‌ها را روایت کرده اندوهت تمام حسرت ما را تمام باغ‌های سبز می‌سوزند از این غم که دارد می‌خورد خاخام صهیون خون گل‌ها را کلیمی کو! که بشکافد به دستش نیل را وقتی که فرزندان اسرائیل خون کردند دریا را قسم بر قدس، بر غزه که از مردن نمی‌ترسد کسی که دیده با چشمان خود پایان دنیا را به چشم سرخشان دیدم نشان صبح بیداری و روشن می‌کنند این کودکان شب‌های فردا را برای زخم زیتونت، ندارم مرهمی جز این به زودی سخت می‌کوبیم تل-آویو و حیفا را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هزار غنچه ای قدس چه روزهای سختی دیدی! نامردی روزگار را فهمیدی پرواز هزار غنچه در یک لحظه؟ ای مرگ! عجب ستاره‌هایی چیدی! ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مشتِ گره کرده باید سوال کرد دقیقاً که چیستیم؟ امروز اگر که مشتِ گره کرده نیستیم شمر زمانه در دل میدان مشخص است در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست آن لحظه‌ها که با مدد از عشق زیستیم ما ابرهای صاعقه باریم پس چرا در تنگنای قافیه تنها گریستیم ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم حتی اگر که دست فدا شد، بایستیم ما در خط مقدّم عشقیم، عاشقیم ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قسم به فتح قسم به نور که ظلمت تمام خواهد شد قسم به فجر که صبحی مدام خواهد شد قسم به فتح که آزادی تو نزدیک است قسم به عشق -که ختم کلام خواهد شد- قسم به آتش و خون، عاقبت فلسطین نیز پر از حکایت «بَرد و سلام» خواهد شد به انتقام قسم، انتفاضه پیروز است بایست، پشت سر تو قیام خواهد شد حرام‌زاده‌ترین قوم، با تو رو در روست بمان که خواب به چشمش حرام خواهد شد رسیده است سر آغاز سرنگونی‌شان و خنده‌های تو حُسن ختام خواهد شد ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
باغ زیتون در این خاک مقدس، دفن کردی باغ زیتون را تو با چشم خودت دیدی، بهارِ خفته در خون را تو با چشم خودت دیدی که روح عشق را کشتند الهی هیچ لیلایی، نبیند داغ مجنون را چه فرقی بود بین روز روشن با شب تاریک؟ که زیر شعلۀ خورشید، حس کردی شبیخون را میان تلی از باروت و آتش، طاقت آوردی طبیبی نیست تا درمان کند این زخم گلگون را چنان دلبسته‌ات هستم که در پای تو می‌ریزم: شکوه کوه الوند و خروش شطّ کارون را من از ویرانه‌های دولت فرعون فهمیدم که دست غیب، یاری می‌کند موسی و هارون را دوباره در پناه آسمان‌ها، خانه می‌سازی دوباره روی ایوان می‌نشانی ماه گردون را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبان قوم ستمدیده باش! نمی‌شود که خبر را شنید و ساکت ماند: «به گوش زخم برادر، برادر اشهد خواند» سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن چگونه می‌شود اخبار را به ناله نخواند زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند خدا خراب کند کاخ تیره طایفه‌اش کسی که غزۀ ما را به خاک تیره نشاند ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرگ سرخ سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است غریب در وطنم، آه درد من این است غذای کودک من ترکش است و خمپاره برای مردم من مرگ مثل تمرین است عروس و داماد اینجا حنا نمی‌بندند دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است ولی زمان تولد به گوش ما خواندند: «که مرگ سرخ بِه از زندگی ننگین است» هزار بار سر از تن جدا، شرف دارد به آن سری که به تن مانده است و پایین است چه سنگ‌ها که زدیم و کسی دری نگشود دریغ، بعضی‌ها خوابشان چه سنگین است شهادت است دعامان... به چشم ما موشک، نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است بزن! که آنچه به پا خاست، آه مظلوم است بزن! که آنچه زدی زخم نیست، تسکین است بزن! که تلخ‌تر از قبل می‌شود کامت بزن! که آخر این شاهنامه شیرین است گرفتنی‌ست همین آه، اگر خداست خدا لوای ظلم می‌افتد، اگر که دین دین است ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آغاز بیداری‌ باشد بکش ما را! ولی این قصه تکراری‌ست باید بدانی مرگ ما آغاز بیداری‌ست فرعون و ضحاک و ابوسفیان یکی هستند سرتاسر دنیا پر از تکرار خونخواری‌ست هوهوی تیغ ذوالفقاریم و خدا را شکر تیغ علی هرجا برآید ضربه‌اش کاری‌ست اسطوره‌ها برگشته‌اند از شهر افسانه آرش کمان آورده، هنگام کمان‌داری‌ست از موج شالیزارها، تا مُشت زیتون‌ها از خاک ایران تا فلسطین، شهر بیداری‌ست این شهرِ قامت بسته از پا در نمی‌آید تا بر لب گلدسته‌ها صوت اذان جاری‌ست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قسم به خون شهیدان! سپرده‌ایم به او دل، گرفته‌ایم به کف جان که راه راه حسین است و ما فدایی ایشان نگاه هر چه یزیدی، اگر به کاخ سفید است ولی نگاه تو و من، به کربلاست کماکان میان بغض و هیاهو، بگو حقوق بشر کو؟ چقدر گرگ به هر سو، گرفته هیبت انسان جهان سکوت و تماشا، جهان فریب و معما حواس‌ها همه پرت و نگاه‌ها همه حیران به صف شدند یکایک اویس و نافع و مالک به سرزمین ملائک چه جای پرسۀ شیطان؟ شکسته می‌شود آخر... به نام نامی حیدر... طلسم قلعۀ خیبر! قسم به خون شهیدان! ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آرمان ما سلام بر دل پر خون مسجدالاقصی به مسجدی که خداوند گفت «بارَکنا» سلام ما به تو و دست‌های بسته‌شده سلام ما به تو، ای حرمت شکسته‌شده اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می‌زند خنجر نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس! بگو به دشمنمان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبلۀ نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دورۀ کودک‌کشی سر آمده است قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست که نیست حاصل صهیونیان به غیر شکست دگر به محکمه‌های جهان امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی‌ست دمی که تیغ قیام از نیام برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمانه فتنۀ شام است و ما سحرزادیم زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئۀ نابرادران، هستیم و در کنار تو ای قدس، همچنان هستیم مباد آن‌که رفیقان نیمه‌راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم ببین که در غم تو لحظه‌ای نیاسودیم هنوز چشم به راهان صبح موعودیم نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس! ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
موعود من!‌ ...جمعه برای غربت من روز دیگری‌ست با من عجیب دغدغۀ گریه‌آوری‌ست جمعه به مهربانی تو فکر می‌کنم به عهد باستانی تو فکر می‌کنم... بی‌صبرم آن‌چنان که به آخر نمی‌رسم حس می‌کنم به جمعۀ دیگر نمی‌رسم... گفتند: دزد آمده باز از هزاره‌ها خالی شده‌ست کاسۀ چشم ستاره‌ها گفتند: آب چشمۀ خورشید کم شده‌ست پاییز حکم داده و گل مُتَّهم شده‌ست شب، شکل دو مثلّث درهم ‌رسیده است اضلاع ناگزیر جهنّم رسیده است... آواز بادهای حرامی رسیده است پاییز، با دو کفش نظامی رسیده است در روزنامه‌ها خبر مرگ برگ‌هاست صحبت ز شکل غیر طبیعی مرگ‌هاست شب در تمام زاویه‌ها پخش می‌شود هی صحبت معاویه‌ها پخش می‌شود... آنان کتاب حق را تحریف می‌کنند هر شعر تازه‌ای را توقیف می‌کنند یک شعر مثل اسلحه‌ای آسمانی است بی‌اعتنا به «نظم نوین جهانی» است... شعری که مثل آدم، فریاد می‌زند شعری که زخم‌های تو را داد می‌زند... شعری که مردگان را بیدار می‌کند تاریخ آدمی را تکرار می‌کند شعری که می‌تواند توفان بیاورد نامه ز سرزمین شهیدان بیاورد... آن‌جا که ظلم را همه واگویه می‌کنند وقتی زنان افغانی مویه می‌کنند... وقتی هراس مرگ به هر ثانیه به‌جاست داغ زنان کُرد «سُلیمانیه» به‌جاست آن‌جا که هست شهر درختان واژگون آن‌جا که پر شده دل «سارایِوو» ز خون آن‌جا که کودکانش محکوم مردنند با چشم‌های آبی، لبخند می‌زنند بمب است بمب! بارش بمب است از آسمان این هدیه‌ها برای شماهاست، کودکان!... آن‌جا که کودکان فلسطین نه کودک‌اند حتّی تمام دخترکان بی‌عروسک‌اند آن‌جا که گاز اشک‌آور، حرف تازه نیست حتّی برای رد شدن از شب، اجازه نیست هر کوچه پر شده‌ست ز فرمان ایست‌ها هر لحظه می‌رسد صفی از صهیونیست‌ها... :: در سرزمین شعله، به رسوایی آمدید همراه تانک‌های مقوّایی آمدید سربازهایتان همه مرد مجازی‌اند توپ و تفنگتان همه اسباب‌بازی‌اند ما حمله می‌بریم به امنیت شما باطل شده‌ست برگۀ رسمیت شما... ما شکل مرگتان را ترسیم می‌کنیم ما ساعت جهان را تنظیم می‌کنیم در خاک ما به جز علف هرزه نیستند آیا در انتظار زمین‌لرزه نیستند؟... ما از کتاب کهنۀ تاریخ، پر زدیم و روی نام‌های شما ضربدر زدیم ما بر دروغ‌های زمان خط کشیده‌ایم بر پیش‌فرض‌های جهان خط کشیده‌ایم بیهوده صلح‌نامه، ارسال کرده‌اند آنان که خاک ما را اشغال کرده‌اند ما هیچ صلح‌نامه‌ای امضا نمی‌کنیم ما اعتنا به نقشۀ دنیا نمی‌کنیم ما نقشۀ جهان را ترسیم می‌کنیم ما ساعت جهان را تنظیم می‌کنیم :: یک برگ از کتاب خدا می‌خورد ورق هر بار اسامی شهدا می‌خورد ورق اسم شهید، مثل کلید است در جهان تنها کلید، اسم شهید است در جهان... خون شهید می‌جوشد، گرم و آتشین آن‌جا که دست‌هایش، روییده از زمین... این دست‌ها چه‌قدر به ما پند می‌دهند ما را به آسمان‌ها پیوند می‌دهند یک دست توی مشت فشرده‌ست سنگ را یعنی که من نیاز ندارم، تفنگ را... امروز هر درخت، چریکی‌ست خشمناک که گرچه تیر خورده، نیفتاده روی خاک... دنیا به فکر کشتن ابن‌زیادهاست هر ابر، چفیه‌ای‌ست که بر دوش بادهاست... آن سوی تپّه، پشت همین سیم خاردار مانده در انتظار درختان خود، بهار... موعود من!‌ به رغم تمام مورّخان تاریخ باستانی این قوم را بخوان در مصحف بهاری تو، گل مقدّس است چون مرکز بهار تو بیت‌المقدّس است امروز، شورش کلمات از صدای توست در روزنامه‌های جهان، ردّ پای توست... تقویم پاره‌پارۀ دنیا، ورق‌ورق نزدیک می‌شود به قیام بزرگ حق او را هزار نام بخوانند اگر، یکی‌ست با صد گزارش متفاوت، خبر یکی‌ست آغاز شد نماز جهان با طلوع دین دنیا رسیده است به «ایّاک نستعین»... باید به ذات حق متمسّک شویم باز گرم دعای «کن لولیّک» شویم باز... با هر غزل نگاه سوی عرش می‌کنم موعود! خاک راه تو را فرش می‌کنم ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قدس بی سپاه نیست باز توأمان شدند، اشک و شعر جوششی پس چرا نشسته‌اید، شاعران ارزشی؟ تا کجا فقط نگاه؟ تا کجا فقط سکوت؟ پس چه شد دو بیت شعر؟ پس کجاست کوششی؟ بین نیل تا فرات، جاری است العطش غیر‌ قطره اشک نیست، احتمال بارشی لا حقوق نا بشر، سازمان بی ملل حرف‌های واهی‌اند، بازی نمایشی بین قلبتان و عشق، حائلی کشیده‌اید از شما ندیده است، غنچه‌ای نوازشی ما هلال احمریم، درد ما صلیب سرخ بین سرخ و سرخ هست، اختلاف فاحشی بمب‌های فسفری، آمدند بازدید بمب‌های خوشه‌ای، آمدند سرکشی دکتر تو گفته است: دارویت شهادت است تا که نوبتت شود، در صف پذیرشی بمب از آسمان رسید، بمب ناگهان رسید بمب، وقت آن رسید... غرق تیر و ترکشی زیر سقف ریخته، گل‌حماسه ریشه زد ریزشی که می‌شود، ابتدای رویشی فرع و اصلتان شهید، هفت نسلتان شهید در کدام طایفه‌ست، اینچنین درخششی؟ :: آی قلدران دهر! ما همه قلندریم یک به یک بسیجی و، دانه دانه ارتشی قدس بی سپاه نیست، پس سپاه قدس چیست؟ حاج قاسمیم ما، ای یهود داعشی! فتح، با شهید ماست، جمعه، صبح عید ماست ندبه، هم نوید ماست، می‌رسد گشایشی ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهادت‌نامه چرا از حرف‌هایت گریه‌بغضی بی‌صدا مانده؟ چرا لبخندهایت گوشهٔ ویرانه جا مانده؟ چرا خاکی شده آبی اقیانوس دامانت؟ چرا گل‌دکمهٔ پیراهنت در باد وا مانده؟ عروسک‌های زخمی را در آغوشت نمی‌گیری؟ نمی‌پرسی که شال و گیرهٔ مویت کجا مانده؟ دلت در بازی پروانه‌ها و رقص ماهی‌ها... نگاه روشنت در سرزمین قصه‌ها مانده بمیرم خاطرات پرپرت را ای گل سرخم که در هر گوشه‌ای گلبرگ خون‌رنگی رها مانده کنار خشکی لب‌‌های خاموش تو می‌فهمم چرا تاریخ انسان قرن‌ها در کربلا مانده ندارد مرهمی این زخم‌های تازهٔ مکشوف ندارد دارویی این دردهای بی‌دوا مانده شهادت‌نامه می‌خوانم برایت جای لالایی تن تو روی دستم مثل رازی برملا مانده اگرچه دست یاری نیست در خون‌بازی دنیا امیدت را نبازی دخترم! دست دعا مانده... چه باکی هست از دیوار تحریم و اسارت‌ها؟ برای ما هزاران پنجره رو به خدا مانده ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به ساکتان این روزها هیزم شده‌اید آتش عصیان را هم‌دست شدید کشتن طفلان را یک عمر شعار آدمیّت دادید کر می‌کند این سکوتتان انسان را ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«قوم برگزیده‌!» چند روز پیش بزدلانه کودکان غزّه را در «شجاعیه» به خون کشیده‌اید! آفرین! واقعا که در شهامت و شرف پدیده‌اید چشم بد به دور قوم برگزیده‌اید! از شما شریف‌تر کسی ندیده‌ام جز جماعتی که کارشان ماست‌مالی سیاه‌کاری شماست چون به جیب‌هایشان رسیده‌اید! اوج انتقاد و اعتراض این گروه در برابر تمامی قساوت شما گاه اخم ساده‌ای‌ست گاه ژست پر افاده‌ای‌ست مثل این‌که «بس کنید جنگ را بس کنید نام و ننگ را بس کنید بارش گلولۀ تفنگ را...» بی که واقعاً بیان شود کودکان غزّه‌اند یا شما که در میان خاک و خون تپیده‌اید! این گروه در برابر ستم همیشه بی‌طرف این جماعت سیاه رو، ولی یقه سفید مانده‌ام که ساقۀ چغندرند در مسیر باد یا که برگ بید؟! ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رب از آمدنِ سحر پس از شب می‌گفت از نیستیِ خیبر و مرحب می‌گفت یک طفل بنایِ ظلم را می‌لرزاند وقتی به دلِ شکسته یا رب می‌گفت ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آسمان را پس بگیرید از صخره‌ها موج روان را پس بگیرید باران زده! رنگین‌کمان را پس بگیرید از ماه، راز جزر و مدها را بپرسید این کشتی بی‌بادبان را پس بگیرید در آسمان، جولان کرکس را ندیدید؟ بالی برآرید آسمان را پس بگیرید این باغ زیتون شد شرابستان شیطان از این گُرازان، باغ‌تان را پس بگیرید با نردبان و با چراغ آمد به غارت از دزد دانا نردبان را پس بگیرید! از گور خواب خویش برخیزید ای قوم! از مرگ بگریزید! جان را پس بگیرید هان! بر جبین‌ها چیست غیر از نقش حسرت؟ آن آرزوهای جوان را پس بگیرید شن‌های ساعت مرگتان را می‌شمارند این شیشه تُرد زمان را پس بگیرید تاریخ را با تیغ بنویسید ای قوم از خصمتان تیغ و سنان را پس بگیرید اهریمنان این قصه را وارونه کردند نبض بلوغ داستان را پس بگیرید بر گونه‌ها هی نقطه‌چین رد گلوله است با هر گلوله این نشان را پس بگیرید با رمز «سُبحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِه» این شاهراه کهکشان را پس بگیرید آه این بهشت گمشده این ارض موعود این خانه، این کهف‌الامان را پس بگیرید این قدس آغوش خدای مهربان است از چنگ شیطان این جهان را پس بگیرید... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ببين در فصل گل‌چيدن چه کرده‌ست ببين با تو، ببين با من چه کرده‌ست ببين با اين‌ همه گنجشک کوچک هواپيمای بمب‌افکن چه کرده‌ست! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شبیه روضهٔ شش‌ماهه‌ شبیه روضهٔ شش‌ماهه‌ای، پر از تب‌و‌تابی شبیه دلهرهٔ چشم‌های خیس ربابی رسید تیر که از حال مادر تو بپرسد نداشتم به خدا غیر صبر و صبر جوابی مرا و صبر مرا دشمنم نشد که بفهمد کجا خیال مگس می‌رسد به درک عقابی؟ من و تو قطعه‌ای از خاک کربلای حسینیم که مانده‌ایم کنارش بدون جرعهٔ آبی به تیر غیب گرفتار می‌شوند شیاطین اگر که رد شود از این شب سیاه شهابی خدا گرفته در آغوش خود مرا که نمیرم... خدا گرفته در آغوش خود تو را که بخوابی... :: و پلک می‌زنم و صبحِ فتح مسجدالاقصاست و پلک می‌زنم و آمده‌ست روز حسابی ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
العجل باور نمی‌کردیم، مثل خواب و رؤیا بود لبخند او لبخند او آغاز دنیا بود اصلا قیامت کرد با بانگ انا المهدی جانی دوباره داد عالم را، مسیحا بود سر تا به پای او همه نور محمد بود سر تا به پای ما همه غرق تماشا بود مست سخن‌هایش شدیم از بس که شیرین بود دیوانۀ رویش شدیم از بس که زیبا بود چشمان ما اندازۀ یک عمر دلتنگش چشمان او اندازۀ ده قرن تنها بود در عصر غیبت غایبش خواندیم صد افسوس در جای جای زندگی، با این‌که پیدا بود حتی مسلمان بودن ما بوی شک می‌داد حتی جماعت‌هایمان بی او فرادا بود از چشم کودک‌های غزه «العجل» می‌ریخت در آه مادرهایشان امّید فردا بود از یک نفس لبخند او عالم بهاران شد یک چشمه از خشمش فقط طوفان‌الاقصی بود ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab