eitaa logo
شعر انقلاب
2.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
127 ویدیو
1 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
جغرافیای عشق تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است هر جا که نام اوست هوا کربلایی است زیباتر از شکفتن لبیک یا حسین این هم‌مسیر بودن و این هم‌صدایی است.. از هیچ‌کس سؤال نکن ساکن کجاست از قلب غرب آمده یا آسیایی است این‌یک سفیدپوست و آن‌یک سیاه‌پوست فرقی نمی‌کند، دلشان نینوایی است جای قرارِ هر پرِ در باد دربه‌در آغوش بازِ آن حرم کهربایی است ای ابرهای در حرکت! اجتماعتان عاشق‌ترین پدیدۀ جغرافیایی است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رزمایش هرچند که آسمان سراسر دود است با چشم دلت نگاه کن مشهود است موکب موکب، قدم قدم، صف در صف رزمایش لشکرکشی موعود است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حُسن ختام ای سمت خود کشانده خواص و عوام را دریاب این سپاه پیاده نظام را... هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت در موکب نخست، جواب سلام را از دست خادمان تو نوشید هر که چای یکجا چشید لذت شُرب مدام را... گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد اشک علی‌الدوام ، قوام کلام را «ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش» ما قابلیم نوکری این امام را پای پیاده آمدم و روی من سیاه! پای برهنه نیستم این چند گام را با دست خالی آمدم و روی من سیاه! چیزی نبود قابل عرض این مقام را مصراع آخر است، رسیدیم کربلا باید چه کرد این همه حُسن ختام را؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قافله‌سالار داغ تازه‌ست، زمان هرچه که تکرار شود دم به دم می‌رود این عشق که بسیار شود خواب غفلت بپرد از سر هر چشمی که با نسیم حرم امن تو بیدار شود قبل هر چیز دلم در پی یک هم‌سفر است آه اگر اشک عزای تو مرا یار شود عارفی آمده تا طیّ منازل بکند شاعری آمده تا میثم تمّار شود جان فدای لب عطشان تو، لب تر کن تا بانگ لبّیک از آفاق پدیدار شود می‌کشاند همه را پشت سرش وقتی که «بوی پیراهن تو قافله‌سالار شود» من به شوق حرمت گام در این راه زدم غم ندارم که جهان بر سرم آوار شود هان! مگر فلسفۀ خلقت سر جز این است یا سر نی برود یا که سرِ دار شود؟ اربعین ذکر لب عشق دعای فرج است کاشکی راه رسیدن به تو هموار شود ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چهل غروب چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت چهل غروب مرا مویه بود و موی پریشان پناه می‌برم از شام هجر بر شب مویت چهل غروب نفس حبس شد، طلوع نیامد چهل غروب دویده‌ست جان خسته به سویت چهل غروب جهان خطبه‌خوان مرثیه‌ات شد چهل هزار غروب و طلوع، مرثیه‌گویت کجاست خانه‌ات ای بی‌کفن شقایق صحرا که ریگ ریگ بیابان معطرند به بویت به اربعین تو با جان خسته آمده این دل بگو که بشنود از شرح رازهای مگویت به اربعین تو مهمان شدند خیل ملائک قدم نهاده در این ره هزار عارف و سالک :: به‌جز نگاه تو شیرین نمی‌کند غم ما را قبول کن کمی از ذکر و نوحه و دم ما را نشان ز خون تو دارد نشان ز سبزی گامت کشیده راه سپیدت سه رنگ پرچم ما را... خدا نگیرد از این قوم، عشق آل عبا را که سیل غم نشکسته‌ست عزم محکم ما را کنار موکب دلدادگان راه زلالت علم به دست ببین غیرت مجسم ما را رسیده‌ایم به پابوستان به پای پیاده قبول کن غم ما را قبول کن کم ما را هزار بادیه سهل است در پی تو دویدن خوشا نگاه زلالت، خوشا به چشمه رسیدن :: نفس‌نفس، همۀ راه را به گریه دویدم به جز نگاه زلالت به چشمه‌ای نرسیدم چه زخم‌ها که به جامانده بر جهانِ پس از تو پس از غروب غریبانه‌ات چه‌ها که ندیدم چهل غروب پس از تو هزار درد نهان را میان بغض فرو خفته‌ام به دوش کشیدم هزار ساله منم، داغ قلب لاله منم من زمانه رشتۀ دل را برید و من نبریدم عطش نمی‌رود از خاطر مکدر دریا صدای العطش از طفل آب کم نشنیدم تمام عمر در این داغ جانگداز شکستم خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم زلال خندۀ خورشید و وسع آینه‌داران منم که ران ملخ می‌برم به مُلک سلیمان ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 رهبر انقلاب: کارزار بین جبهه حسینی و جبهه یزیدی تمام نشدنی است ☝ فیلم کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در جمع دانشجویان عزادار اربعین. ۱۴۰۳/۶/۴ 💻 Farsi.khamenei.ir
انتقامی سرخ... این همه آیینگی از انعکاس آه کیست؟ چشمه‌ها در رودرود غصۀ جانکاه کیست؟ جاده‌های پیش پا افتاده بسیارند، لیک ای دل راهی! حواست هست که این راه کیست؟ بندگی یعنی عطش، تنها شدن، بی‌سر شدن او که دل شد بنده‌اش، خود بندۀ درگاه کیست؟ انتقامی سرخ بعد از انتظار سبز ماست لاله‌های این چمن در حسرت خون‌خواه کیست؟ هر کران پژواکی از «هیهات منا الذله» است این که آتش زد به عالم جملۀ کوتاه کیست؟... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هجرت شقایق زد سوگ سرخ یاران بار دگر شررها بر جمع هم‌سرایان بر خیل هم‌سفرها از وادی سپیده پیکی ز ره رسیده کز هجرت شقایق بازش بود خبرها غوغای مادران است دشنام بر پلیدان چاووش این شهیدان غم‌نالۀ پدرها باران سوگ و ماتم بارد دوباره نم‌نم از ابر بی‌قراری بر سینه‌ها و سرها باور نمی‌ کند دل دزدیده خصم قاتل با پنجۀ شقاوت از باغ حق ثمرها گویید خصم دون را، زنجیری جنون را ماییم در مصافت آمادۀ خطرها ما از عشیرۀ خون، رویین‌تنان عشقیم شمشیر ما شهادت ایمانمان سپرها هرگز نمی‌تواند این باغ را بسوزد طوفان آتش‌افروز با یاری تبرها آیین پرگشودن کی می‌توان زدودن سوزند گر ز مرغان این‌گونه بال و پرها خفاش اگر بریزد خون ستاره، غم نیست باشد شبان تیره آبستن سحرها این امت دلاور زین پس بسانِ کوثر زاید بسی رجایی بسیار باهنرها ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
باهنر باش شور عشق تو عجب حال و هوایی دارد عاشق وصل تو بودن چه صفایی دارد عاشقان را چه غم از کشته شدن در ره تو هر که شد عاشق تو کرب‌وبلایی دارد هر که سر داد به راه تو سرافرازی یافت قصۀ عشق تو بسیار فدایی دارد پُست‌ها مال زمین‌اند و زمین دار فناست خُرّم آن بنده که در پیش تو جایی دارد هرچه جز عشق بهانه‌ست، از آن باید رَست پی آن باش که چون عشق بهایی دارد گر ز هر سو برسد تیر بلا آماده‌ست آن که در سینۀ خود شوق رهایی دارد بِه که در راه خداوند قدم برداریم کار زیباست اگر رنگ خدایی دارد یک‌دم از خاطر مردم نرود مسئولی که به دستش هنر کارگشایی دارد باهنر باش که در بی‌هنری خیری نیست خُرّم آن دل که به دلدار رجایی دارد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«اتاق اوّل مقاومت» گم نشد او که ناپدید شد یا به قول عدّه‌ای شهید شد تا هنوز می‌کشد نفس او در این دقایقی که واژه واژه شعر روی این سطور راه می‌رود پشت میز کهنه‌اش در اتاق اوّل مقاومت نشسته است وَ برای روزنامۀ «لوموند» سرمقاله می‌نویسد و هنوز چشم روی طرح‌های تازۀ مبارزه نبسته است حبس شد شبیه یک نفس در گلوی بی‌قرار روزگار سال‌های آزگار او که نور بود و نور مانده است می‌کند گذر از همه دریچه‌های بستۀ سیاه‌چال‌ها گرچه بسته‌اند دست و پای نور را دست و پای نور هیچ‌گاه بسته نیست اشتباه فکر کرده‌اند کار آسمان همیشه هم به شب نمی‌کشد او که روز بود و روز مانده است هیچ‌گاه پا عقب نمی‌کشد تا همیشه آب می‌خورد آتش قیام‌های مردمی از همان دو چشمِ روشن‌آبی‌اش از همان نگاه انقلابی‌اش او همیشه ماندنی‌ست او همیشه زنده است او همیشه هست او همیشگی‌ست ✍🏻 🏷 🗓 ۹شهریور؛ سال‌روز ناپدید شدن امام موسی صدر در سفر به کشور لیبی [سال۱۳۵۷] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
می‌رسیم آخر... نتوان گفت که این قافله وا‌ می‌ماند خسته و خُفته از این خیل جدا می‌ماند این رَهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی این سفر همرَهِ تاریخ به‌ جا می‌ماند دانه و دام در این راه فراوان اما مرغِ دل ‌سیر زِ هر دام رها می‌ماند می‌رسیم آخر و افسانهٔ واماندنِ ما همچو داغی به ‌دلِ حادثه‌ها می‌ماند بی‌صداتر زِ سکوتیم، ولی گاهِ خروش نعرهٔ ماست که در گوشِ شما می‌ماند بِروید ای دلتان نیمه که در شیوهٔ ما مرد، تا مرگِ ستم، مرگِ بلا می‎ماند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام جاودانه یک ناوگان کاغذی از شهر خواب‌ها از بندر دروغ و دیار نقاب‌ها لنگر کشید و عازم دریای فارس شد از باد، بادبانش؛ از آتش طناب‌ها با این خیال خام که خورشیدِ بخت اوست همواره بی‌غروب‌ترین آفتاب‌ها آمد به سوی عرصۀ سیمرغ آن مگس در وسعتی که ریخته پرّ عقاب‌ها آنجا که از مهابت رستم شکسته است رنگین‌کمان هیبت افراسیاب‌ها نقشی تباه مانده از آن ناو کاغذی بر موج‌خیز وحشی طوفان بر آب‌ها :: نام تو ای رئیسعلی جاودانه ماند بر سطر سطر خاطره‌ها و کتاب‌ها ✍🏻 🏷 🗓 ۱۲ شهریور؛ سال‌روز شهادت رئیسعلی دلواری، سردار بزرگ قیام علیه اشغالگران انگلیسی [سال۱۲۹۴] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
محمداً رسول الله هر چند ستاره غرق اشک و آه است خورشید، دلش گرفته‌تر از ماه است گلدستهٔ آفاق، پس از رحلت او سرشارِ «محمداً رسول الله» است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آخرین پیمبر مصائب تو مگر از مسیح کمتر بود؟ چه قدر سهم دل آخرین پیمبر بود؟ چه زجر‌ها که کشیدی که سر برآرد دین درخت عمر تو با خون دل تنا‌ور بود تو را چگونه گذشت آن کبود لحظاتی که چشم شعب ابی‌طالب از غمت تر بود حجاز حجم نفس‌گیر کینه بود و لجاج نفاق قوم تو یک کار‌زار دیگر بود تو با دو قاطبۀ شرک و جهل جنگیدی و رنج‌های تو حتی از این فراتر بود... امین! یتیم پر آوازۀ‌ بنی‌هاشم! نگاه تو خود امان‌نامه‌ای معطر بود ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بعد مدت‌ها... سکه‌ها ایمانشان را برد، بیعت‌ها شکست یک به یک سردارها رفتند قیمت‌ها شکست دست بدعت جانماز از زیر پای او کشید در شب شومی که قبح هتک حرمت‌ها شکست خنجر مأموم بر پای امامش زخم زد قامت دین را نماز بی‌بصیرت‌ها شکست دشمنان زخمش زدند و دوستان زخم زبان آه، این آیینه را سنگ ملامت‌ها شکست زهر جعده تلخ‌تر از صلح تحمیلی نبود زهر را نوشید و بغضش بعد مدت‌ها شکست ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
ای عمر تو در خدمت اسلام، تمام همسایهٔ دیوار به دیوارِ امام! آنان که به پابوسِ رضا می‌آیند گویند سلام بر تو، در «دارِ سلام» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زیارتنامۀ آخر حرم دارد مقامی برتر از بیت‌الحرام اینجا که ابراهیم‌ها یابند ترفیع مقام اینجا «فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه»، فدای آن‌که در این ره سر تسلیم دارد پای پیمان امام اینجا اجابت شد دعای تو سلام ای سیدابراهیم! مجابت خواند مولای تو در دارالسلام اینجا سفر استان به استان یافت در این آستان پایان به پایین‌پای سلطان یافتی حسن ختام اینجا همه عمرت پی حاجات مردم عمره و حج بود که حجّت شد به طوف قبلۀ هفتم تمام اینجا تو دست از خدمت مولا و ملت برنمی‌داری به جنت هم دعا داری برای خاص و عام اینجا «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه» را در این حرم دیدی بگو با خصم «وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام» اینجا تو مشهد را پسندیدی، که نزد دوست می‌دیدی شهیدی از نژاد هاشمی دارد مقام اینجا زیارتنامۀ آخر مفاتیح‌الجنانت شد شهادتنامۀ خود را گرفتی از امام اینجا ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کلُّ ارضٍ کربلا می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین «اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد از میان جمعیت راهی به این سر باز شد در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین هر زمان که «یا رضا» گفتیم معبر باز شد اولِ نامش که آمد بر زبانم سوختم در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد از صدای گریۀ زن‌ها یکی واضح‌تر است خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد دار قالی... پنجره فولاد... مادر سال‌ها بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک سفرۀ یک شعر آیینی دیگر باز شد :: مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تا قدس راهی نیست ای کاش حتی یک خبر می‌داد از حال خود ما بی‌خبرها را تا اشک‌ها اعلام می‌کردند پایان امّا و اگرها را می‌آمد و در محضرش با شوق شعری برای قدس می‌خواندیم در عصر بت‌ها دستمان می‌داد با دست‌های خود تبرها را یک لشکر او از شهیدان و یک لشکرش جانباز و آزاده می‌‌آمد و تا خانه می‌‌آورد با خویش مفقودالاثرها را لبنان، فلسطین، سوریه، ایران در انتظار او که برگردد آبی بریزد بر سر آتش درمان کند داغِ جگرها را ای کاش... می‌دانم که می‌آید با او نماز جمعه می‌خوانیم در قدس، قدسی که نخواهد دید دیگر حضور فتنه‌گرها را ما تا ظهورش منتظر هستیم تا قدس راهی نیست، باید رفت ما در کتاب انبیا خواندیم باید گذر کرد این خطرها را باید برای جمعۀ موعود بیت‌المقدّس را به دست آریم ما به امام خویش مدیونیم قطعاً که از این بیشترها را آیینه و قرآن بیاور عشق! پوتین سربازیم را نو کن! باید به قصد قدس عازم شد باید که راهی شد سفرها را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از خط حزب‌ اللّه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ غزل جدیدی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با عنوان «شرح حال» منتشر شد 🔹️ در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب در فروردین‌ماه ۱۴۰۳، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیار وی قرار دهند. رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت. 📝 هفته‌نامه‌ی «خط حزب‌الله» متن این غزل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به شرح زیر منتشر می‌کند.  📝 «شرح حال» گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم ▫️سیدعلی خامنه‌ای 🔹️ رهبر انقلاب در نوروز امسال و در جریان محفل شعرخوانی شاعران، یک بیت از این غزل را خوانده بودند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
میدان ژاله به خون خفتند پای عشق‌بازی لشکری دیگر زمین خون‌رنگ شد از لاله‌های پرپری دیگر چنان میدان مین شد ژاله و دلدادگان بودند که جان دادند شاید باز گردد معبری دیگر.. چه بیمی دارد از پرپر شدن در جبهۀ ایمان ندارد آن که جز پروردگارش یاوری دیگر تمام قطره‌های خونشان می‌گفت از این شوق: وطن آزاد باشد هفده شهریوری دیگر مبادا هیچ جز حب‌الوطن در جانمان باشد مبادا هیچ جز این عشق ما را باوری دیگر جهادِ ماست در تبیینِ راه عاشقان، برخیز که سهم ماست در این قصه حفظ سنگری دیگر ✍🏻 🗓 ۱۷ شهریور؛ سال‌روز کشتار مردم تهران به دست مزدوران رژیم پهلوی [۱۳۵۷] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجزیه‌طلب! دست تو نمی‌رسد به این سامان، نه این خاک نمی‌رسد به نااهلان، نه ای غربتی دیار غربت روزی تو تجزیه می‌شوی ولی ایران نه ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یتیم‌تر مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را مرهم نهادی آن جگر داغ‌دیده را... با واژه‌های سبز تسلّا و دست مهر ساحل شدی نگاه به طوفان رسیده را اینک تو می‌روی و من اما یتیم‌تر... باید چگونه آن سر در خون تپیده را... فردا کسی به دختر تو رحم می‌کند؟ آرام می‌کنند مصیبت کشیده را؟... بگذار قدری اشک بریزم به دامنت تا حس کنم حرارت شعری شنیده را شعر من آتش است، عطشناک و ناتمام باید به انتها ببرم این قصیده را ✍🏻 🏷 علیهاالسلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پاییز سامرا امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab