eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
468 عکس
142 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
اسرار پایداری به دست غیر مبادا امیدواری ما نیامده‌ست به جز ما کسی به یاری ما به رنجِ راه بیامیز تا بیاموزی به مشق آبله، اسرار پایداری ما به دوش نعش جوان برده‌ایم و در تشییع ندیده است کسی اشک سوگواری ما به سربلندی سرویم و استواری کوه به رودهای جهان رفته بی‌قراری ما نمانده جای شکایت که در پیِ هر زخم بلندتر شده طومار بردباری ما بهار آمده اما برای پیروزی خوشا که سرخ شود جامۀ بهاری ما ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کبوترهای گوهرشاد یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک‌دل ما را، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم‌کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن‌ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه» کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
گل‌های معطّر باز جنگی نابرابر در برابر داشتند دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟ گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی زیر چکمه بوی گل‌های معطّر داشتند دست بر ماشه نمی‌بردند این قزّاق‌ها شرم اگر که از حرم نه، از کبوتر داشتند.. لحظه‌ای قبل از صدای وحشی فرمان تیر کودکانی در کنار خویش مادر داشتند چشم کاشی‌های فیروزه به گنبد خشک شد؟ یا از اوّل طرح اِسلیمیِ پرپر داشتند؟ در وصیّت‌نامۀ سرخ شهیدان دیده‌ای؟ جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صبر و بصیرت عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما بر این قرار تا نفس آخریم ما همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها دمساز سوز سینه و چشم تریم ما ما را به سر هوای شهیدان بی سر است از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما نام حسین محشر عظمای جان ماست جان دادگان زندۀ این محشریم ما محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است با عشق و شور همدم و همسنگریم ما ما امّت نه دی و اهل حماسه‌ایم مرد جهاد و همقدم حیدریم ما حرف ولیّ ماست که «من انقلابی‌ام» در راه انقلاب ز جان بگذریم ما با طلحه و زبیر بگویید تا ابد عمّار وار همنفس رهبریم ما «اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خوانده‌ایم هرگز ز جرم فتنه‌گران نگذریم ما با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو امروز رهسپار دژ خیبریم ما چشم انتظار منتقم آل مصطفی چشم انتظار معرکۀ آخریم ما ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فتنه شاید... فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد آه این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیز دندان در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد فتنه شاید کنج پستوی کسی، لای کتابی؛ فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد فتنه شاید در صف صفِین می‌جنگیده روزی فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد! فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده یا که در طیّارۀ پاریس-تهران بوده باشد... فتنه شاید اینکه دارد شعر می‌خواند برایت؛ وا مصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد ذرّه‌ای بر دامن اسلام ننشیند غباری نامسلمانی اگر همنام سلمان بوده باشد دورۀ فتنه‌ست آری، می‌شناسد فتنه‌ها را آنکه در این کربلا عبّاسِ دوران بوده باشد فتنه خشک و تر نمی‌داند خدایا وقت رفتن کاشکی دستم به دامان شهیدان بوده باشد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این روزها... این روزها چقدر شبیه ابوذرند با سال‌های غربت مولا برادرند دلواپس‌اند مثل شب بی‌چراغ ما دلواپس دوبارۀ خونین خنجرند خنجر هنوز در نفسِ کوچه می‌دود با دست‌های فتنه که پیوسته کافرند از اهل فتنه، مشق دو رنگی بعید نیست‌ درسی که تا همیشۀ تاریخ از برند هر نهروان که می‌گذرد، پینه‌های پوچ‌ آزردۀ صراحت شمشیر اشترند بعد از وقوع آینه در خون بی‌دریغ‌ آیات عشق در گل پرپر مکرّرند چندین هزار مرتبه تکرار کربلا تکرار عاشقانۀ آیات کوثرند تنها نشان خون خدا مانده بر زمین‌ این شامیان کوفۀ نیرنگ ابترند فردا تمام علقمه‌ها، چشمه در نگاه‌ آیینۀ تلاطم دریای باورند فردا غدیرهای شکوفا، فدک‌فدک‌ زیباترین تکلّم غوغای محشرند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لباس فصل تزویر گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این به چشم نیمه‌بازت تار دیدی در کف مطرب ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این نشانده گوشه‌ای مات تماشا مردمانی را ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟ همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی وگرنه می‌کشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
❗️بی‌طرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد! بی‌طرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد! یک وقت دعوای مشتبهی است، آن بحث دیگری است، وقتی که حقّی هست و باطلی، اینجا بی‌طرفی معنا ندارد؛ باید طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد. حالا یکی می‌تواند به شکل نظامی بِایستد، یکی به شکل سیاسی بِایستد؛ به اَشکال مختلف می‌شود ایستاد، یک نفر هم با زبان، با بیان، با اندیشه می‌تواند بِایستد؛ باید ایستاد. شاعر نمی‌تواند در جنگ حق و باطل بی‌طرف باشد. اگر چنانچه شاعر، هنرمند بی‌طرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آن‌وقت خیانت کرده، جنایت کرده؛ بحث اهمال دیگر نیست، بحث جنایت است. 🏷 بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران ۱۳۹۴/۰۴/۱۰ 📢 از شاعران گرامی دعوت می‌شود، اشعار انقلابی خود را جهت انتشار در صفحه شعر انقلاب و بازنشر در رسانه‌های مختلف به آی‌دی زیر ارسال نمایند: 🆔 @Shaere_Enghelab 🇮🇷 @Shere_Enghelab | کانال شعر انقلاب 🇮🇷
جان شیرین سخن چون از سر درد است باری دردسر دارد خوشا مردی کزین‌سان دردسرها زیر سر دارد تو ایران، مسجد شیراوژنان و رادمردانی بگو با این و آن نام تو را بردن خطر دارد ز اشک مادرانت موج‌های خون خروشیدند زن این خاک، عزم و هیبت از زینب مگر دارد به اهواز تو دلگرم است کردستان زیبایت بلوچ و ترک و لر سوی خراسانت سفر دارد درخشد بر جهان تا هست خورشید خراسانت جهان را حضرت سیمرغ حُسنت زیر پر دارد اگر دردی‌ست یا حرفی، شفای ابن‌سینا هست که مِنّت تا ابد بر خاور و بر باختر دارد به درمان خود اندیشیم و در درمان خود کوشیم کماکان نسخه فارابی و طوسی اثر دارد تو را چون جان شیرین خاک میهن دوست می‌داریم که هر خار و گلت در سرنوشت ما اثر دارد نبیند کاخ دشمن، ذلت کوخ و کلوخت را که از خاک تو جان‌هامان تپش دارد اگر دارد دماوندا عزیزا! ای نماز مادر میهن کجا کس می‌تواند چادر از دوش تو بردارد؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حرم سرو است و به ایستادگی متهم است از شش جهت آماج هزاران ستم است شعرم همه ارزانی این یک‌ مصراع: «جمهوری اسلامی ایران، حرم است» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای قلم، فریاد کن! از وطن گشته فراری، تا براندازی کند خود بماند در امان، با جان ما بازی کند می‌دهد فرمان آتش بر من، از آن سوی آب تا که اربابان خود را زین عمل راضی کند هتک حرمت بر حجاب و پرچم و قرآن نمود حال تن هم سر برهنه کرده سربازی کند با همه هست ارتباط او را به غیر از آشنا دوست دارد در برِ بیگانه طنّازی کند.. سلطنت‌خواهان، منافق‌ها، هم آقازاده‌ها جمع گشته هر کسی در عرصه تک‌تازی کند :: ای قلم، فریاد کن شاید صدایت بشنود عاقلی، وآن فرقه را اندیشه‌پردازی کند داری ار حبّ الوطن از بی‌وطن پرهیز کن تا مبادا کفر از اسلام اخّاذی کند انقلابی که چهل سال است در طوفان غم ایستاده روی پا باید سرافرازی کند سوژۀ «مهسا امینی» یاریِ مظلوم نیست یار منصف را بگو وجدان خود قاضی کند ننگتان باد ای خوارج پیشۀ خارج‌نشین از شما تاریخ حاشا قهرمان‌سازی کند قهرمانان آن شهیدانند، کز معراجشان عقل حیران است، شرح تیزپروازی کند شاعر زنجانی از مدح شهیدان عاجز است وصفشان گو حافظ و سعدی شیرازی کند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
التهابی آتشین حمله آورده‌ست با تیغ و تبر از هر طرف اژدهایی که برون آورده سر از هر طرف شهر دارد در دل خود التهابی آتشین بوی خون می‌آید و بوی خطر از هر طرف جمع کرده دور هم با تیغ‌های آخته عده‌ای کور و کری را سیم و زر از هر طرف فتنه است و سخت‌تر از قتل در فرهنگ ما برمی انگیزد هزاران شور و شر از هر طرف.. ‌ای وطن! تصمیم می‌گیرند بر نابودی‌ات عده‌ای با سینه‌های کینه‌ور از هر طرف بشنوید این زوزه‌ها، چشم طمع دارند باز گرگ‌های هار بر این بوم و بر از هر طرف تیغ‌های دشمنان اما نمی‌یابند کام... سینه‌های ماست ایران را سپر از هر طرف منتظر هستیم ای فردای روشن همچنان تا به آغوش تو بگشاییم در از هر طرف :: شاعرا! تا مطربان مسندنشین کشورند ضربه می‌بیند در این کشور هنر از هر طرف ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این راه و رسمش نیست میان نعره‌های وحشیِ مسموم می‌خندند به این جمهوری اسلامی مظلوم! می‌خندند کسانی آن‌سوی این مرزها دارند با نیرنگ به اشک این همه مستضعف محروم می‌خندند اگر صدپاره گردد خاک ما یک روز، خواهی دید چگونه قوم اسرائیل و قوم روم می‌خندند حسین امروز هم در قتلگاه افتاده روی خاک سپاه ظلم بر آن کشتۀ معصوم می‌خندد مگو جز باغ را آتش زدن، درمان دیگر چیست؟ برادر! اعتراضت حق! ولی این راه و رسمش نیست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آخرالزمان عده‌ای عبد جان و جاه و جمال عده‌ای بندگان اموال‌اند دورۀ آخرالزمان یعنی اهل دین در مسیر غربال‌اند سفرۀ آخرالزمان پهن است نان این سفره شبهه‌ناک شده هرکسی از ولیّ جدا بشود بی‌تعارف، بدان هلاک شده طمع کفر، دین ماست رفیق! ضربه‌ها خورده است از اسلام جنگ ما جنگ اعتقادات است حفظ دین مشکل است این ایام متن نهج البلاغۀ مولاست «عُقِدَتْ رَایَتُ الْفِتَنِ»، آری گرگ‌ها هم‌پیاله گردیدند چشم بد دور از وطن، آری سر قتل حسین هم‌دست‌اند شمر و خولی، سنان و ابن‌زیاد مثل امروز که همه جمع‌اند از منافق گرفته تا موساد.. فتنه این روزها نه در کوچه فتنه در عرصۀ مجازی بود پیش آن‌ها که «جنگ» را دیدند این دو هفته ترقه‌بازی بود وضع امروز ما نه چون «شِعب» است وضع ما مثل «خیبر» است امروز این تقلای آخر کفر است تیغ ما زیر حنجر است امروز سایۀ اهل‌بیت بر سر ماست سایۀ تو علی الدوام، حسین! آی دشمن! بترس از شررِ غیرت ملت امام حسین.. این نفس‌های آخر غیبت وعدۀ سبزه روز دیدار است گرد و خاکی که در جهان برپاست آب و جاروی مقدم یار است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سربلند ای میانِ فتنه‌هایِ سختِ دوران سربلند کشتیِ همواره در امواجِ طوفان سربلند هفت‌خوان عشق را پیموده‌ای با جان خویش بوده‌ای همواره در پایان هر خوان سربلند دشمنانت با تمام دشمنی‌ها سربه‌زیر عاشقانت تن به تن با دادن جان، سربلند کرد و ترک و لر، بلوچ و فارس در این سرزمین مانده عمری بر سر یک عهد و پیمان سربلند نیست بیمی از هجوم دشمنت در فتنه‌ها رهبری داری چنان خورشید تابان سربلند این حرم جمهوریِ اسلامیِ ایرانِ ماست هست تا دنیاست با خون شهیدان سربلند کی شود درمانده از فحاشی عفریته‌ها آن‌که شد از مادران پاک‌دامان سربلند سهم جمع دشمنانش یک به یک نابودی است خار چشم دشمنان، می‌ماند ایران، سربلند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
راه حیدر وقتی که مسیر، راه حیدر باشد از کشته شدن دگر چه بهتر باشد ما را ز حرامیان نباشد باکی ما حنجرمان تشنۀ خنجر باشد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وطن آتش برای شعله‌کشیدن زبانه خواست اما حریفِ بیشه نشد، چون خدا نخواست با پشّه‌ای تفرعن نمرود را شکست رسوایی قریش به یک موریانه خواست پوسید آنکه آرزوی مرگ سرو کرد خشکید آنکه خشکی این رودخانه خواست برخاست دشمن از پی ویرانی وطن افسوس از گلوی رفیقان صدا نخاست! گم شد، به هر طرف نگران شد، شهید شد هرکس نشان خانۀ آن بی‌نشانه خواست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سروهای سرفراز ببین شور را در دل جویبار ببین موج‌ها را چنین بی‌قرار ببین از دل کوه جاری شده خروشنده، سرزنده این چشمه‌سار ببین بر سر صخره‌ها، سنگ‌ها شده هر دم آوار این آبشار گذشته‌ست با شوق دریا شدن چه بی‌تاب از بین هر شوره‌زار به این خاکِ لب‌تشنه جان داده است چو خون در رگ خاک جاری شده ببین سروها سر برآورده‌اند ببین حال صحرا بهاری شده ببین سروها را برافراشته که در هر خزان امتحان داده‌اند ببین نخل‌ها را که بی‌سر شدند ولی یک‌دم از پا نیفتاده‌اند اگر گاه بادی مخالف وزید اگر زوزه‌ای هم به گوش آمده بخوان ای نسیم! از خروش وطن بگو خون گل‌ها به جوش آمده بگو با تبرها و با داس‌ها ببینند دشت پر از لاله را ببینند در برگ‌ریز خزان گل‌افشانی سرخِ هر ساله را به بدخواه این خاک گلگون بگو که مِهر وطن عین ایمان ماست بگو چشم بردار از این سرزمین بگو خاک پاک وطن جان ماست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رود را گِل کرده‌اند دوربین بر بال می‌بندند کرکسانی چند بر دکل‌های کریهِ بامِ ناسا چشم‌شان بر نعشِ مهسا تا مگر با موجِ گیسویی خطّۀ سرخِ شهیدان را بیاشوبند رود را گِل کرده‌اند تا از آن آبِ گِل‌آلود ماهی‌ای خونین به چنگ آرَند تورشان را می‌برد ناگاه سرفۀ مرداب... شاعران پیش از این گفتند ماه می‌ساید کتان را دیشب اما دیدم ای وای! ماه در پیری می‌اندازد روسری از سر کتایون را چه هوس‌ها در سرِ بانو زلیخاست معرکه‌گیر است این جوان‌پیر! بشنوید از شهرِ ری تیره‌ای غرقِ نحوست از تبار ابن سعد موکب‌العبّاس را آتش زدند فرقه‌ای از دودمانِ شمر نیز مسجدی را در شمیران... از سپاهِ حرمله دیشب حرامی‌ها تا حوالیِ حرَم لشکر کشیدند بر گلوی یک جوانمردِ رشید کف‌زنان خنجر کِشیدند جُرمِ او سربندِ یازهرا در صدایش کُلّنا عباسک یازینب است... ای دریغ از یاد بُردیم از شهیدی این سخن را گاه‌گاهی مثلِ دریا می‌زند موج انقلاب تا به ساحل افکنَد ناگهانی از لجن را شاعرانی خودکُشی کردند در غزل‌هایی سیاه یک نفر آخر سلبریتی جماعت را بگیرد این ملیجک‌های دربار ِالیزابت دلقکانِ عنترک نشنال دلقکانِ سیرک‌های انگلیس... در تلاطم‌های این گرداب شاعرانی را سوارِ موج می‌بینم کرکسانی لاشه‌لیس لاف شاهینی زدند آن‌چنان که شاعرانِ کاسه‌لیس کاسبانی بد پَک و پوز شاعرک‌هایی که حتی نان نمی‌خوردند جز به نرخِ روز! خلسۀ سیگارشان بُرده‌ست تا شبِ تالاب‌های انزلی تا که ماهی قزل آلا به تور آرَند باز شورَش را درآورند چیست درمان این جماعت را غیرِ قرصِ خواب و قرصِ خواب خوابتان بُرده‌ست آیا امشب آیا آفتابی می‌شَوید اهل‌بیت آفتاب شاعرانِ انقلاب؟! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایران قوی این قوم، مرامش علوی بوده همیشه از بس‌که علی گفته، قوی بوده همیشه ترک و لر و کرد و عرب و شیعه و سنّی در دین محمّد اخوی بوده همیشه.. هشدار که افراط به تفریط می‌افتد با تندروی کندروی بوده همیشه دعوا سر بنزین و حجاب و صف نان نیست دعوا سر ایران قوی بوده همیشه «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» این قصّه اگر می‌شنوی، بوده همیشه ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هم‌چنان کوه استوار زخمیِ امواجِ طوفان شد، ولی قد خم نکرد سوخت در آتش، پریشان شد، ولی قد خم نکرد کشورم؛ این یادگارِ فتنه‌های بی‌شمار بارها درگیرِ شیطان شد، ولی قد خم نکرد هم‌چنان آهن مقاوم، هم‌چنان کوه استوار بی قرارِ داغِ یاران شد، ولی قد خم نکرد مکرِ بدخواهانِ دوران بر سرش آوار شد جسمِ پاکش تیرباران شد، ولی قد خم نکرد در عزای جان‌گدازِ سروهای سرفراز بغضِ او ترکید، گریان شد، ولی قد خم نکرد زیرِ بارِ حادثه، گل‌های سرخش سوختند غرق در خونِ شهیدان شد، ولی قد خم نکرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدافع حرم اگرچه قافیه‌هایم برای شعر کم است ولی دلیل سرودن تلاطم قلم است سروده‌ام به همین قبله با وضو او را که مثل پردۀ کعبه عزیز و محترم است برای من که در این تکیه‌ها بزرگ شدم شبیه خواهر دل‌سوز بیرق و علم است رسیده است از آن کوچۀ بنی‌هاشم اگر که گاه پر از خاک و گاه غرق غم است قسم به خون شهیدان حضرت زینب که «چادر» از نظر من مدافع حرم است شب گذشته همین شعر شد نماز شبم اذان صبح چنین گفت فرصت تو کم است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُسوه دیروز اُتو کرد با ذوق، آغوش پیراهنت را حالا چگونه ببیند، پوشانده خونت تنت را؟ در بین دلشوره‌هایش، صد بار جان داده این زن تا راه حق زنده باشد، صدها جوان داده این زن زن همسر یک شهید است، زن دختر یک شهید است زن دامنش سبز سبز است، زن مادر یک شهید است در سیل غم ‌ایستاده، اسطورۀ صبر و غیرت زهرا اگر اُسوه باشد، ای مرحبا بر زنیّت! در راه حق ضربه خوردن، پشت دری رو به خانه دنبال حق راه رفتن، در بارش تازیانه وقتی که حق از گلویی بر خاک صحرا بریزد بادا اسارت که حق را در گوش فردا بریزد زن خطبه‌خوان می‌شود تا گوش ستم کر شود باز زن گریه‌کن می‌شود تا مشت ستمگر شود باز ذکر حسین و شهادت، خواهی اگر جان بگیرد از روضه‌های زنانه باید که جریان بگیرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزادی‌ام را دوست دارم من یک زنم آزادی‌ام را دوست دارم ایرانی‌ام، آبادی‌ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند این شغل مادرزادی‌ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی‌ام را دوست دارم می‌گیرمت ای بچّه‌آهوی گریزان آهویی و صیّادی‌ام را دوست دارم دور اتاقش عکس‌هایی از شهیدان سرو دهه‌هشتادی‌ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه‌ام آزادی‌ام را دوست دارم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زن، زندگی، آزادی؟ آتش زدن و شکستن و جلادی! ویران‌تر از این ندیده‌ام آبادی! عریان شدن و به هرزگی رو کردن؟ این است زن و زندگی و آزادی؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab