[بخش ۳ از ۵]
🔹 معنای «الف کشیدن»:
با توجه به معنای ظاهر از این تعبیر در شعر محمد افضل سرخوش در تذکرة کلمات الشعراء (الف کشید ملائک ز فوت اکبرشاه) و همچنین تناسبات معنایی موجود در بیت مورد بحث، بهنظر میرسد که مراد از آن، همان «آه کشیدن» است. در واقع بیدل با بیانی معماگونه، کنایی و یا استعاری، از «آه کشیدن» به «الف کشیدن» تعبیر کرده است.
البته سؤال مهم این است که چرا؟ پاسخ این سؤال در مصرع نخست این بیت و در دو واژۀ «دبستان» و «مشق» نهفته است. به بیان دیگر، شاعر چیرهدست ما، با استفاده از تعبیر استعاریِ «الف کشیدن» کوشیده است تا در قالب آرایۀ ادبیِ «ایهام تناسب»، بین واژۀ دومعناییِ «کشیدن» و واژههای «دبستان» و «مشق» نسبتی برقرار ساخته و زیبایی شعر را دوچندان کند.
توضیح بیشتر آنکه: تعبیرِ «الف کشیدن» بهمعنای «نوشتن حرف الف» با دو مفهومِ «دبستان» و «مشق» متناسب است. اما شاعر، این معنای متناسب را اراده نکرده و پس از به دام انداختن شنونده در این معنا، معنای دورتری از «الف کشیدن» را در نظر گرفته که عبارت است از: «آه کشیدن»؛ آه کشیدنی که چون در آن، حرف الف به کار رفته، میتوان از آن به «الف کشیدن» تعبیر کرد و با معنای اصلی بیت، یعنی تمرین ادب و تلاش برای ارتقاء در مسیر ادبورزی نیز متناسب است.
[بخش ۴ از ۵]
🔸 معنای «حلقۀ نون ریختن»:
پس از بررسی و دقت نظر در مجموعۀ موارد استعمالِ «نون» و «حلقۀ نون» در ادبیات فارسی، میتوان برای آن، پنج کاربرد معنایی مختلف را برشمرد:
۱. نون، بهمعنای حرف نون (مثل شعر جامی: ای از خم کاف و حلقۀ نون / صد نقش بدیع داده بیرون؛ یعنی کلمۀ شریفۀ «کُن» که بهدنبال آن «فیکون» آمده و «ایجاد» رقم میخورد.)
۲. نون، بهمعنای میدان و عرصهای وسیع (آنجا که در مقابل «چشمه یا حلقۀ میم» بهکار میرود؛ مثل شعر مسعود سعد سلمان: به گاه گشتن جولان کند به حلقه نون / به گاه جستن بیرون جهد ز چشمه میم.)
۳. نون، بهمعنای خمیدگی غیرطبیعی و انحناء عارضشده بر امری صاف و مستقیم (آنجا که در کنار «چشمه یا حلقۀ میم» یا «الف» بهکار میرود؛ مثل شعر ظهیر فاریابی: ... دلی چو چشمه میم و قدی چو حلقه نون؛ یا شعر هلالی جغتایی: هر چند قدت راست هلالی چو الف بود / از بار غم دوست به یک بار چو نون شد.)
۴. نون، بهمعنای خمیدگی ذاتی و پسندیده (آنجا که بهعنوان کنایه یا استعارهای از «ابرو و موی محبوب» بهکار میرود؛ مثل شعر مولوی: نون ابرو صاد چشم و جیم گوش / بر نوشتی فتنه صد عقل و هوش؛ یا شعر ناصر خسرو: نشود رسته هر آن کس که ربودهست دلش / زلف چون نون و قد چون الف و جعد چون جیم.)
۵. نون، بهمعنای امری محاصرهکننده و دربرگیرنده (مثل جملۀ موجود در ظفرنامۀ خسروی: ... اطراف قلعه چراغچی را چون حلقه نون تنگ گرفته ... .)
اما ظاهرا مراد بیدل از «حلقۀ نون ریختن» در بیت مورد بحث، هیچکدام از این موارد پنجگانه نیست. چرا که نمیتوان هیچ تناسبی بین این معانی با معنی و مفهوم آن برقرار کرد. از همین رو باید در پی معنای ششمی برای این تعبیر بود که عبارت است از: «اشکریختن»؛ معنایی که با «آه کشیدن» و همان ماجرای تمرین برای ارتقاء در مسیر ادبورزی، متناسب و سازگار است.
البته باز باید به این سؤال پاسخ داد که شاعر، به چه دلیل و با چه توجیهی، از «اشکریختن» به «حلقۀ نون ریختن» تعبیر کرده است؟ برای توضیح این مطلب، لازم است که به شکل هندسی حرف نون، خصوصا در خط شکستهنستعلیق، که از خطوط هنری و زیبای مورد استفاده در دوران حیات بیدل و قبل از آن تا به امروز است، دقت کنیم.
همانطور که در شکل زیر پیداست، در یکی از انواع نگارش حرف نون، دو سر آن به یکدیگر نزدیک شده و این حرف، شکل یک «قطره» را به خود میگیرد. بر همین اساس میتوان «نون» و «حلقۀ نون» را بهعنوان کنایه یا استعارهای از «قطرۀ اشک» به کار برد؛ کاربردی که در شعر زیبای بیدل به چشم میخورد. بنابراین «حلقۀ نون ریختن» یعنی «اشکریختن».
[بخش ۵ از ۵]
🔹 و اما یک پیشنهاد:
در پایان، باید توجه داشت که بررسیِ «کاربرد تصویری و تشبیهی حروف الفبا در میراث ادب فارسی و همچنین سایر زبانها»، تحقیقی است که اگرچه اقداماتی در مسیر تحقق آن صورت گرفته است*، اما فعالیتهای گسترده و تکمیلی فراوانی را میطلبد؛ فعالیتهایی که بیتردید، به کشف افقهای جدیدی از زیباییهای معنایی و صوری موجود در هنر شعر و شاعری خواهد انجامید، ان شاء الله.
*بهعنوان نمونه، نگاه کنید به:
۱. حیدری، مرتضی، «بررسی فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان سنایی»، ادبیات عرفانی، پاییز و زمستان ۱۳۹۳، شمارۀ ۱۱، ص ۷.
۲. همان، «نشانهشناسی نگرشهای حروفی مولانا در کلیات شمس تبریزی»، متنپژوهی ادبی، بهار ۱۳۹۵، شمارۀ ۶۵، ص ۱۴۷.
۳. همان، «بررسی اندیشههای حکمی عرفانی منعکسشده با سمبولیسم الفبایی در دیوان عارفان ایرانی»، متنپژوهی ادبی، پاییز ۱۳۹۴، شمارۀ ۶۵، ص ۵۳.
۴. معروف، یحیی، «تغزل با بهرهگیری از حروف الفبا در شعر فارسی و عربی»، زبان و ادبیات عربی، بهار و تابستان ۱۳۸۹، شمارۀ ۲، ص ۱۱۱۹.
۵. حاجیاننژاد، علیرضا، «نوعی تشبیه در ادب فارسی (تشبیه حروفی)»، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، زمستان ۱۳۸۰، شمارۀ ۱۶۰، ص ۳۸۷.
۶. خیرخواه برزکی، سعید و طویلی، فروزان، «تشبیه و حروف الفبا در شعر خاقانی»، زیباییشناسی ادبی، پاییز ۱۳۹۴، شمارۀ ۲۵، ص ۶۱.
🏷 #نوشتار #یادداشت #شعر #ادبیات #بیدل_دهلوی #معنای_شعر #تشبیه #ایهام_تناسب #حروف_الفبا
🆔 @Smh_Doaei
حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»، در بوتۀ اعتبارسنجی.pdf
378.3K
🔰 حدیثِ «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، در بوتۀ اعتبارسنجی
✍️ سید محمدحسین دعائی
🔖 منتشرشده در نشریۀ علمی، پژوهشیِ «مطالعات فهم حدیث»، بهار و تابستان ۱۴۰۱
🆔 @Smh_Doaei
🔰 حدیثِ «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، در بوتۀ اعتبارسنجی
✍️ سید محمدحسین دعائی
🔖 منتشرشده در نشریۀ علمی، پژوهشیِ «مطالعات فهم حدیث»، بهار و تابستان ۱۴۰۱
📝 چکیده: آموزه «معرفت نفس»، یکی از مهمترین اجزاء «نظام معرفتی و تربیتی اسلام» است؛ همان آموزهای که در «گزارههای نقلی»، از آن با عنوان «فریضه هر مرد و زن مسلمان»، «مصداق علم نافع و برتر»، «برترین معرفت»، «رمز سعادت و نیکبختی» و «امری ملازم با معرفت رب» یاد شده و مورد توجه بسیاری از دینپژوهان ـ از جمله «حکیمان و عارفان» ـ قرار گرفته است. اما باید دانست که این آموزه، در معرض مناقشات مختلفی ـ از جمله مناقشه در سند مهمترین پشتوانه روایی آن، یعنی حدیث «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه» ـ نیز قرار دارد. فلذا میتوان گفت که تلاش برای اثبات حجیت حدیث مذکور، امری ضروری است. برخی از محققان، با تأکید بر ارسال این حدیث، اساساً آن را معتبر ندانسته و برخی دیگر، در عین اذعان به مرسلبودن حدیث مذکور، صرفاً با تکیه بر مواردی همچون «تأیید آیات قرآن»، «تواتر معنوی» یا قاعده «ضَم احادیث ضِعاف»، در پی اثبات اعتبار آن بودهاند. حال آنکه میتوان با اتکاء به اطمینان ناشی از «تراکم ظنون» و با تجمیع مجموعهای از «قرائن سندی و محتوایی»، مانند: «اعتبار منبع»، «حضور در مجموعه معتبر صد کلمه»، «علو لفظ و معنا»، «تواتر معنوی یا اجمالی»، «شهرت روایی»، «مقبولیت در نزد بزرگان» و «برخورداری از مؤیدات قرآنی، برهانی و وجدانی»، به اثبات اعتبار این حدیث پرداخته و زمینه تثبیت یکی از مهمترین معارف عرفانی و پیریزی روشمند «نظام تربیتی اسلام» بر اساس آن را فراهم آورد.
🏷 #نوشتار #مقاله #معرفت_نفس #خودشناسی #خداشناسی #من_عرف_نفسه_فقد_عرف_ربه #اعتبارسنجی
🆔 @Smh_Doaei
🔸 حدود دو سال قبل، به توفیق الهی، ترجمۀ دعای شریفِ «جوشن کبیر» را شروع کرده و تقریبا همزمان با اولین سالگرد شهادت حاج قاسم، آن را به پایان رساندم؛ ترجمهای که نامش را «زره هزار گره» گذاشته و در ابتدایش نوشتم:
تقدیم به جوشن کبیر انقلاب اسلامی، سردار سلیمانی ...
🔹 اما از آنجاییکه تا به امروز زمینۀ انتشار این اثر فراهم نشده است، تصمیم گرفتم که در هر شب یا روز جمعه، بخشی از آن را با همراهان محترم کانال به اشتراک گذاشته و ثوابی که احتمالا بر خواندن آن مترتب میشود را به روح مطهر آن شهید بزرگوار هدیه کنم؛ باشد که او نیز نظری بر ما افکنده و گره از کار فروبستۀ ما بگشاید، ان شاء الله.
🔸تذکر این نکته نیز ضروری است که غرض اصلی در این اثر، «تصویرسازی» از مضامین دعای جوشن کبیر و حرکت بهسمتِ «معادلیابیهای مفهومی» بوده و به همین خاطر، میتوان از آن، با عنوانِ «دریافتی از دعای جوشن کبیر» ـ و نه ترجمۀ آن ـ یاد کرد.
🆔 @Smh_Doaei
بسم الله الرّحمن الرّحیم
🔰 زره هزار گره
▪️ دریافتی از دعای جوشن کبیر
✍️ سید محمدحسین دعائی
🔸 خدای خوبم سلام!
🔹 میخواهم از تو سخن برانم و با تو سخن بگویم؛ به آن امید که مرا دریابی ای دُرّ نایاب هستی!
🔸 میخواهم سرود اسمهایت را بسرایم و سر بر آستانت بسایم؛ به آن امید که سرودم را بشنوی ای سرچشمۀ سرور!
🔹 میخواهم چشم در چشمت بدوزم و دل شکستهام را فدایت کنم؛ به آن امید که سَرسلامتیام را بپذیری ای سِرّ سلامتی!
🔸 میخواهم با هزار بار یاد یار، زرهی هزار گره ببافم و در کارزار زندگی خود را بیمه کنم؛ به آن امید که مراقبم باشی ای مهربانترین نگهبان!
🔹 میخواهم برای نبرد با هرچه غیر تو، با تو بجوشم و جوشنی از عشق بسازم؛ به آن امید که رویینتنم کنی ای روحافزای روح القدس!
🔸 و تو خود گفتهای که این امیدها ناامید نخواهند شد ... . آری؛ مبارکم باد این جوشن عشق، این جوشن کبیر ... :
🆔 @Smh_Doaei
﴿۱﴾ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا اَللهُ، يَا رَحْمٰنُ، يَا رَحِيمُ، يَا كَرِيمُ، يَا مُقِيمُ، يَا عَظِيمُ، يَا قَدِيمُ، يَا عَلِيمُ، يَا حَلِيمُ، يَا حَكِيمُ.
سُبْحانَكَ يَا لَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ.
(١) بارالها! چقدر نامهای تو زیباست! همان نامهایی که هنگام دعا و در وقت عرض حاجت، تو را به آن نامها خوانده و میکوشم تا از این رهگذر، خود را در معرض نگاه تو قرار دهم،
ای معبود ناشناخته و دوستداشتنی!
ای سفرۀ مهربانیات برای همگان گسترده!
ای همیشه و همهجا در حال مهرورزی!
ای از همۀ زشتیها و پستیها پیراسته!
ای برپادارندۀ پابرجا!
ای بلندمرتبۀ والامقام!
ای فراتر از مرزهای زمان!
ای بر همهچیز و همهکس آگاه!
ای در برابر بدیهای بندگان بردبار!
و ای حقگستر همیشه استوار!
تو از تمام پلشتیها پاک و از همۀ پستیها پیراستهای، ای آنکه هیچ خدایی جز تو نیست! ببین که از فرط بیچارگی فریادم به آسمان بلند است! فریادم را بشنو، دستم را بگیر و با وصال خود، آتش فراقت را فروبنشان، ای یگانه پروردگار من!
🏷 #ترجمه #دعای_جوشن_کبیر #شب_جمعه #شهید_سلیمانی
🆔 @Smh_Doaei