🔰 جریانشناسی «سکولاریسم مذهبی» در «منشور روحانیت»
🔸 دو راه استکبار ـ بهدنبال یأس از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها ـ برای ضربهزدن به این نهاد مهم:
▪️ ارعاب و زور
▪️ خدعه و نفوذ
🔸 تمرکز استکبار بر «نفوذ» در پی از کار افتادن حربۀ ارعاب و تهدید در قرن معاصر
🔸 اولین حركت دشمن برای نفوذ به نهاد روحانیت: القای شعار جدایی دین از سیاست و جاانداختن آن در جامعه
🔸 بارزترین نتیجۀ این حرکت: شکلگیری طیفی از مذهبیهای سکولار و مخالف با اسلام سیاسی
🔸 مهمترین مصادیق این طیف:
▪️ انجمن حجتیه
▪️ گروه موسوم به ولایتیها
🔸 تعابیر و توصیفات امام دربارۀ این طیف:
▪️ روحانیون ناآگاه و بازیخورده
▪️ مقدسنماهای متحجر، بیشعور و واپسگرا
▪️ مقدسین نافهم و سادهلوحان بیسواد
▪️ روحانینماها و مقدسمئابها
🔸 جملات عجیب و دردناک امام دربارۀ آسیبها و خیانتهای انجمنیها و ولایتیها:
▪️ آنقدر كه اسلام از مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگری نخورده است.
▪️ خوندلی كه پدر پیرتان از متحجران خورده است، هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.
▪️ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، بهمراتب كاریتر از اغیار بوده و هست.
▪️ در ۱۵ خرداد ۴۲ گلولۀ حیله، مقدسمئابی، تحجر، زخم زبان و نفاق، هزاربار بیشتر از باروت سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید.
🔸 مهمترین شاخصههای انجمنیها و ولایتیها در مقابله با نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام:
▪️ منحصردانستن فقاهت به احكام فردی و عبادی و ممنوعدانستن دخالت در سیاست برای فقیه
▪️ فضیلتدانستن حماقت روحانی در معاشرت با مردم و معرفی آن بهعنوان ملاک احترام و تکریم
▪️ مخالفت با مبارزه بهخاطر شیعهبودن شاه
▪️ حرامدانستن همهچیز، کفردانستن یادگیری زبان خارجی و گناهشمردن تعلیم فلسفه و عرفان و نجسدانستن اهل آن
▪️ هموارسازی مسیر آمریكا و پهلوی برای کندن ریشهی دیانت و اسلام
▪️ متهمکردن نیروهای مؤمن انقلابی به: بینمازی، كمونیسم، وابستگی به انگلیس، آمریكا و روسیه، التقاط، حلالكردن حرامها و حرامكردن حلالها، حلالکردن قمار و موسیقی، كشتن زنان آبستن، تحریم نبرد با دشمنان خدا، بهسخرهگرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و كنایهها نسبت به مشروعیت نظام
🔸 مهمترین گزارههای انجمنیها و ولایتیها در مخالفت با مبارزه:
▪️ شاه سایۀ خداست.
▪️ با گوشت و پوست نمیتوان در مقابل توپ و تانک ایستاد.
▪️ ما مكلف به جهاد و مبارزه نیستیم.
▪️ جواب خون مقتولین را چه كسی میدهد؟
▪️ حكومت قبل از ظهور امام زمان علیه السلام باطل است.
🔸 نتیجه قهری تداوم نگاه این طیف در حوزهها: تبدیل وضع آن به وضع كلیساهای قرون وسطی
🔸 مهمترین تناقضهای فکری و رفتاری انجمنیها و ولایتیها:
▪️ دیروز در سیاست دخالت نمیکردند؛ اما امروز تا مرز براندازی نظام و کودتا جلو رفتهاند.
▪️ دیروز سر به آستانۀ دربار میساییدند؛ اما امروز به روحانیون عزیز و شریف انقلابی تهمت وهابیگری و بدتر از آن میزنند.
▪️ دیروز میگفتند مبارزه با شاه حرام است؛ اما امروز میگویند مسئولین نظام كمونیست شدهاند.
▪️ دیروز هرگونه فساد و فحشا را برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه راهگشا میدانستند؛ اما امروز از اینكه در گوشهای خلاف شرعی كه هرگز خواست مسئولین نیست رخ میدهد، فریاد وااسلاما سر میدهند.
دیروز مبارزه را تحریم کرده و به نفع شاه اقدام میکردند؛ اما امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند.
▪️ دیروز با سكوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته و پشت پیامبر و اهل بیت را شكستند؛ اما امروز خود را بانی و وارث ولایت معرفی کرده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند.
🔸 تأکید امام بر تداوم سکولاریسم مذهبی در جامعه:
▪️ هنوز این تفکر در حوزهها وجود دارد و باید مراقب بود كه اندیشۀ جدایی دین از سیاست از اهل جمود به طلاب جوان سرایت نكند.
▪️ طلاب جوان باید بدانند كه پروندۀ تفكر این گروه همچنان باز است و فقط شیوۀ مقدسمئابی و دینفروشی عوض شده است.
🔸 مهمترین الزامات مراقبت از انقلاب در مواجهه با سکولاریسم مذهبی:
▪️ حفظ اتحاد و الفت در بین روحانیت انقلابی بهعنوان یک وظیفهی شرعی و الهی
▪️ صرفنظر از تصورات و ایدههای شخصی و نادیدهگرفتن اختلافسلیقهها، اختلافبرداشتها و حتی ضعفمدیریتها
▪️ اولویتدادن به مقابله با ابرقدرتها بهعنوان سرچشمۀ همۀ مشکلات و نارساییها
▪️ مراقبت از افکار عمومی جامعه با انتخاب تعبیر و لحن صحیح
▪️ خودداری از بیاعتبارکردن مسئولان نظام و جلوگیری از ورود بیتفاوتها و بیدردها به صحنۀ انقلاب
▪️ بصیرت نسبت به حقیقت انقلاب و واقعیت کارنامۀ آن
🏷 #نوشتار #تلخیص #منشور_روحانیت #سکولاریسم
🆔 @Smh_Doaei
🔰 روزه؛ فناوریای برای خودسازی و جامعهپردازی
✍️ سید محمدحسین دعائی
یکی از چیزهایی که باید از همین اول ماه مبارک رمضان به آن توجه ویژه داشته باشیم این است که:
«چرا باید روزه گرفت؟» یا «قرار است با روزهگرفتن چه اتفاقی برای انسان بیفتد؟»
پاسخ تفصیلی این سؤال را باید ذیل عنوان «فلسفه روزه» دنبال کرد.
اما اجمالا اینکه:
«روزه» ـ اگر با شرائط و آدابش گرفته شود ـ یک «فناوری معنوی» با «کاربری چندمنظوره» است.
یعنی همانطور که هم برای «جسم» مفید است و هم برای «روح»، قرار است هم رابطه ما با «خدا» را ارتقاء داده و هم روابط اجتماعیمان با «خلق خدا» را تنظیم کند.
مادر اولیاء حضرت زهراء سلام الله علیها فرمودند: «فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص.»
یعنی: روزه کمک میکند که کمکم بیتوجهی به غیرخدا در وجود انسان نهادینه شود.
از امام عسکری علیه السلام هم نقل شده است که: «لیجد الغنی مسّ الجوع فیمنّ علی الفقیر.»
یعنی: روزه، با ایجاد حس گرسنگی در اغنیاء، زمینهساز توجه همدلانۀ آنها به فقراست.
اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم:
روزه علاوه بر آنکه میتواند روح روزهدار را از آلودگیهای توجه به عالم ماده پاک کرده و حال «اخلاص» و سپس «ایثار» را در او به ملکه تبدیل کند، همچنین میتواند با ایجاد «درک مشترک از واقعیتهای زندگی»، فاصلههای ادراکی و عاطفی انسانها را از بین برده و زنجیرهای از «همگراییهای اجتماعی» را باعث شود: همدردی، همدلی، همیاری، همبستگی و همافزایی.
بهعبارت دیگر، وقتی «فاصلههای ادراکی و عاطفیِ» افراد یک جامعه از بین بروند، «فاصلههای طبقاتیِ» آنها نیز میل به کاهش پیدا کرده و ناهنجاریهایی مثل «خودپرستی» و «تکاثر»، جای خود را به ارزشهایی مثل «مواسات» و «تکافل» میدهند.
بر همین اساس جامعه بهرهمند از «فناوری روزه»، جامعهای همبسته، نفوذناپذیر، تابآور و متکامل است؛ همان جامعهای که بهیقین در منازعات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی دنیای امروز، دست برتر را خواهد داشت.
و اما حرف آخر:
مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
در این ماه رمضان، همه مسلمانان باید بیش از همه به فکر «غزه» باشند؛
غزه مظلوم، غزه گرسنه، غزه زخمی، غزه ویران، غزه در حال احتضار.
بدونشک تأثر عاطفی، سوز و گداز معنوی، هیجان فکری، کمک مالی و تحرک اجتماعی آحاد مسلمین روزهدار در حمایت از غزه، علاوه بر تأثیرات ملکوتی و ماورائی، میتواند دولتمردان خائن یا بیخاصیت کشورهای اسلامی و غیراسلامی را به مقابله مؤثر با رژیم صهیونیستی واداشته و با ایجاد یک موج بین المللی، جلوی جنایتهای این جانیان را بگیرد.
آری؛ همۀ اهل اسلام، در این ماه رمضان، باید به این پویش جهانی بپیوندند: #روزه_برای_غزه
اصلا بگذارید اینطور بگویم:
اگر روزۀ امسال امت اسلامی، منجر به احیاء غزه نشده و گره از کار او باز نکند، روزه نیست. والسلام!
🏷 #نوشتار #یادداشت #روزه #غزه
🆔 @Smh_Doaei
🔰 «روزه» بهسبک «غزه»
✍️ سید محمدحسین دعائی
تلاش برای تأمین رفاه مادی مردم، قطعا یکی از مهمترین وظائف حاکمیت دینی است.
اما اگر این رفاه، با «رشد معنوی» همراه نبوده و توسعۀ دلبستگیهای مادی و دنیازدگی را به همراه داشته باشد، جدای از آنکه انسان را از رسیدن به کمال الهی خود بازمیدارد، میتواند جامعه اسلامی را نیز در نبرد با قدرتهای زورمند و زورگو زمینگیر کند. چون جامعهای که نتواند در مواجهه با فشار دشمن، از دنیا، راحتیهای دنیا و لذتهای دنیا دل بکند، حتما تن به ذلت داده و شکست خواهد خورد.
به همین خاطر، اسلام عزیز ـ بهعنوانی دینی که ضامن سعادت دنیا و آخرت در دو مقیاس فردی و جمعی است ـ جدای از دستورات عمومی خود، کوشیده است تا با تعریف مجموعهای از برنامهها در خصوص ماه مبارک رمضان ـ مثل «روزه» ـ روحیۀ «عبور از دنیا» را در پیروان خود نهادینه کند؛ همان روحیهای که «امام خمینی قدس سره» در بیانات خویش، از آن با عنوان رمز موفقیتِ «انقلاب اسلامی» در مقابل «حملۀ نظامی» یا «تحریم اقتصادی» یاد میکنند.
حال با این نگاه، میتوان «غزه» را پیشگام امت اسلام در «عبور از دنیا» یا «سبک زندگی رمضانی» دانست و از همین زاویه، به تحلیل تابآوری او در زیر سنگینترین فشارهای نظامی و اقتصادی پرداخت. چون آنچه را که قرار است ما فقط در ماه رمضان و بهشکل بسیار محدود، صرفا تمرین کنیم و ادایش را درآوریم، غزه روزهاست که دارد با همه وجود و در همه ابعاد و به جدیترین شکل ممکن، زندگی میکند.
آری؛ این روزها «غزه» سند حقانیت بسیاری از آموزههای اسلامی است. مثلا اگر کسی بپرسد: «چرا باید روزه گرفت؟» باید غزه را به او نشان داد و گفت: روزه میگیریم تا مثل غزه باشیم: متشخص، تابآور، شکستناپذیر، دشمنشکن و سرافراز.
خلاصه آنکه: امسال، در روزهداری، باید از «غزه» سرمشق گرفت.
🏷 #نوشتار #یادداشت #روزه #غزه
🆔 @Smh_Doaei
🔰 در امان امین
▪️ چندجملهای بهبهانۀ دیدار رمضانی رهبر انقلاب با شاعران
✍️ سید محمدحسین دعائی
شاید امروز کسانی ندانند یا نپذیرند، اما بدونشک آیندگان بر این سخن صحه خواهند گذاشت که در کنار «دین»، «علم»، «اقتصاد» و «امنیت»، تلاش رهبر انقلاب برای اعتلاء «فرهنگ و هنر»، در طول تاریخ این مرز و بوم بینظیر بوده است؛ تا آنجا که مثلا اهتمام ایشان به رشد «شعر و ادبیات فارسی»، حتی از ملیگراترین ایراندوستان نیز دیده نشده است؛ اهتمامی که اگر یکدهم آن را هرکدام از حاکمان این سرزمین داشتند، آوازۀ فرهنگدوستی و هنرپروریشان گوش فلک را کر میکرد. اما چه کنیم که «حجاب معاصرت»، در کنار «هجمۀ شناختی دشمن»، کار را به جایی رسانده است که میبینیم.
یکی از راهبردیترین پروژههای رهبر انقلاب که با هوشمندی و حوصله، آن را در طول سالهای متمادی دنبال کرده و به ثمر رساندهاند، گرفتن ابزار «ایرانیگری» از دست دینگریزان وطننشناس و تبدیل آن به یکی از مهمترین مؤلفههای جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است؛ پروژهای مبتنی بر فهم عمیق اقتضائات زمان و مکان، حاکی از اعتقاد به ضرورت جذب حداکثری و طراحیشده برای فعالسازی همۀ ظرفیتها در مواجهه با تهاجم تمدنی غرب.
تأکید ایشان بر مواردی مثل: اهمیت محافظت از هویت اصیل ایرانی، ضرورت پاسداشت زبان فارسی، حکمتپایهبودن شاهنامه و قرائت الهی از نوروز را از همین زاویه باید تحلیل کرد.
آری؛ کشاندن پای «شعر» به «ماه خدا» و نشاندن «شاعران» در «حسینیۀ امام خمینی»، یعنی که ادبیات فارسی امروز، در امان امین انقلاب و مسلمانشدۀ دست حکیمترین حاکم ایران اسلامی است.
پ.ن: بدونشک شاهبیت سخنان اخیر حضرت آقا در دیدار با شاعران، چیزی جز «ضرورت توجه به جنبۀ رسانهای و تمدنی شعر» نبود.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #شعر
🆔 @Smh_Doaei
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 یک نکتۀ مهم:
رونق آرمان قدس شریف و پیروزیهای چشمگیر جبهۀ جهانی مقاومت، یکی از مهمترین نتائج «گفتمان وحدت اسلامی» است؛ همان گفتمانی که دشمنان به اهمیت و تأثیر آن پی بردند، اما برخی از دوستان، هنوز که هنوز است، قادر به فهم درست آن و حاضر به همراهی با آن نیستند:
🔹 عاموس گلعاد، ژنرال برجسته رژیم صهیونیستی:
امروز ما شاهد شکلگیری وحدت بین اهل تسنن و شیعیان در راستای تحقق هدف از بین بردن اسرائیل هستیم. اهل تسنن حماس و شیعیان حزب الله، در چارچوب نگاه دینی و ناسیونالیستی، برای از بین بردن اسرائیل، با یکدیگر متحد شدهاند.
🏷 #نوشتار #یادداشت #روز_قدس #جبهه_مقاومت #وحدت_اسلامی
🆔 @Smh_Doaei
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
📣 چند نکتۀ مهم دیگر:
🔸 با تأمل در پدیدۀ «روز قدس»، هم میتوان به عیارِ «بصیرت معنوی و سیاسی» در وجودِ «امام خمینی قدّس سرّه» پی بُرد و هم میتوان کم و کیفِ «صدور انقلاب اسلامی» را به تماشا نشست.
🔹 «راهپیمایی روز قدس» ـ آن هم در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان ـ یکی از مهمترین نقاط پیوندِ «دیانت» و «معنویت» با «سیاست» است. به عبارت دیگر، این «آیین عبادی، سیاسی» یعنی: نجوای «الهی العفو»، با فریادِ «مرگ بر اسرائیل» است که انسان را به حقیقتِ «دین» و «عبودیت» متحقق میکند.
🔸 بدون شک، اگر نبود انرژی معنوی متراکم در جان مؤمنان شبزندهدار، شعارهای آنان در راهپیمایی روز قدس، اینگونه بُرد جهانی پیدا نمیکرد. همچنانکه اگر نبود نگاه توحیدی و انگیزۀ ایمانی نهادینهشده در وجود مجاهدان جبهۀ جهانی مقاومت، آنان نیز توان رویارویی با دشمنان تا بُن دندان مسلح را نداشتند. آری؛ در «جنگ ارادهها»، این «عابدان شب» و «شیران روز»ند که به پیروزی نهایی خواهند رسید.
🏷 #نوشتار #یادداشت #روز_قدس #امام_خمینی #انقلاب_اسلامی #بصیرت #توحید #سکولاریسم #جنگ_ارادهها
🆔 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲]
آری؛ با وجود همه اختلافنظرها و اختلافسلیقهها، اصل ضرورت یک سازوکار مشخص برای ورود به وادی مرجعیت را همه قبول دارند. اگر در «حوزۀ نجف» نمیتوان بدون سابقۀ علمی و تقوای لازم، حمایت حوزه را به دست آورد و به مرجعیت رسید، در «حوزۀ قم» نیز دقیقا همینطور است؛ با این تفاوت که تلاش میشود تا برای مفاهیمی مثل «سابقۀ علمی» و «تقوا»، شاخصههای روشنی تعریف شده و روش احراز آنها سامان یابد.
خلاصه آنکه هرکسی بتواند از سازوکار تعیین مرجعیت در «حوزۀ قم» بنالد، افرادیکه بعضا مرجعیت را بازیچۀ اغراض سیاسی خود قرار داده و بدون آنکه دلشان برای دین بسوزد، منافع حزبی خود را دنبال میکنند چنین حقی ندارند؛ همانها که علیرغم برخورداری رهبر معظم انقلاب از همۀ ویژگیهای لازم برای مرجعیت، هنوز که هنوز است تن به آن نمیدهند.
و اما چند نکتۀ پایانی:
۱. واضح است که آنچه گفته شد هرگز بهمعنای انکار نقاط قوت و خدمات «حوزۀ نجف» یا نفی نقاط ضعف و ناکارآمدیهای «حوزۀ قم» نیست.
۲. برای قضاوت دربارۀ یک نهاد چندبعدی مثل حوزه، باید علاوه بر کارکرد آن نهاد، میزان هجمههایی که علیه آن میشود را نیز در نظر گرفت؛ و کیست که نداند «حوزۀ قم»، همواره بیشتر از «حوزۀ نجف» در معرض هجمۀ دشمنان بوده است.
۳. جای هیچ شکی نیست که حضرت آیة الله سیستانی توانستهاند با بصیرتی مثالزدنی، ملت عراق را از خطرات فراوانی در امان داشته و برکات بیشماری را برای جامعۀ خود به ارمغان آورند. همچنانکه حضرت آیة الله خامنهای نیز با رهبری الهی و مدیریت حکیمانۀ خود، ایران عزیز را به منادی تمدن نوین اسلامی تبدیل کرده و تمام زمینههای لازم برای تبدیل این کشور به یک ابرقدرت جهانی را فراهم آوردهاند.
۴. تا موقعی که تنگنظری و طعنهزنی جای خیرخواهی و وظیفهمحوری را گرفته باشد، تا وقتی که بهخاطر حبوبغضهای سیاسی و جناحی، مصالح اهم امت اسلام به مسلخ روند و تا زمانی که موقعیت جمهوری اسلامی در دنیای امروز و نقش تاریخی آن در پاسداری از اساس دین فهم نشود، دوگانهسازیهای مخربی از قبیل «قم ـ نجف» نیز ادامه خواهد داشت؛ همان اقدامی که میتوان آن را زمینهساز تحکیم «سکولاریسم حوزوی» و حرکت بهسمت «آنتیتز انقلاب» دانست.
۵. در کنار همۀ اشکالات، باید اعتراف کرد که در یادداشت جناب سروش محلاتی، یک سخن حق هم وجود دارد و آن اینکه: تحمل سختیهای مادی برای حفظ هویت و استقلال، ارزشی است که هر ساختار مدیریتی مجاز است امور آحاد متعلق به خود را بر اساس آن تدبیر کند. اما چه کنیم که ایشان و همفکرانشان، دقیقا بهخاطر التزام به همین ارزش، به تقبیح جمهوری اسلامی مشغولند.
📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44532
🏷 #نوشتار #نقد #حوزه_نجف #حوزه_قم #سکولاریسم_مذهبی #سروش_محلاتی
🆔 @Smh_Doaei
هدایت شده از سیاهمشق | سید محمدحسین دعائی
🔰 نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
▪️ گذری بر تفاوتهای «مهدی نصیری» با «شهید آوینی» در «نقد تجدد»
✍️ سید محمدحسین دعائی
🔸 چندی پیش مقالهای با عنوانِ «آوینی و افسانه بیطرفی تکنولوژی مدرن» به قلم جناب آقای نصیری منتشر شد؛ مقالهای که نویسنده در آن، ابتداء به بیان نظرات خود دربارۀ ماهیت تکنولوژی مدرن و نسبت آن با اسلام و آموزههای دینی پرداخته و سپس اندیشههای سلالۀ سلسلۀ سادات و دودۀ شجرۀ طوبای شهادت، یعنی شهید سعید سید مرتضی آوینی رحمة الله علیه در این حوزه را بر نظرات خویش منطبق میداند. غافل از آنکه هر دو بخش مقالۀ مذکور، محل اشکال است.
🔹 مطالبی که جناب آقای نصیری، بهشکل مختصر در این مقاله بیان میکند را پیش از این، مفصلا در کتاب «اسلام و تجدد» تشریح کرده است؛ کتابی که در کنار دیگر آثار و سخنان مخدوش نویسنده دربارۀ موضوعاتی همچون «فلسفه و عرفان اسلامی»، نیازمند فصل مشبعی از نقادی است. حتی میتوان گفت که ریشۀ نگاه تار و بیهویت او به «حکمت و معنویت ناب شیعی» را باید در زاویۀ غلط دید او نسبت به «هویت دین» و «حقیقت هستی» جستوجو کرد؛ زاویۀ دیدی که با دقت در ابعاد کتاب «اسلام و تجدد»، بهخوبی میتوان مختصات آن را بهدست آورد.
🔸 بهعنوان مقدمۀ بحث، باید توجه داشت که: افراد صاحبنظر در حوزۀ نسبت «دین» و «تکنولوژی» یا «دین» و «رسانه» (بهعنوان یکی از مهمترین مصادیق تکنولوژیهای مدرن) را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: قائلان به «تعامل»، «تناسب» و «تقارب» این دو پدیده و قائلان به «تعارض»، «تناقض» و «تضاد» آنها. قائلان به «تعارض دین و تکنولوژی» یا «ذاتگرایان»، با درنظرگرفتن ذات و هویتی مستقل برای هر یک از دو پدیدۀ «دین» و «تکنولوژی» یا «رسانه»، آنها را دارای اقتضائاتی مختص به خود و متعارض با دیگری دانسته و ترکیب یا تعامل آنها را زمینهساز تغییر و تخریب هویت هر یک از این دو میپندارند. اما قائلان به «تعامل دین و تکنولوژی»، در سه دستۀ «ابزارگرایان»، «کارکردگرایان» و «فرهنگگرایان»، هر یک بهنحوی، تعامل این دو پدیده را ممکن و بلکه لازم میدانند.
🔹 بهطور طبیعی و بر اساس روند منطقی بحث، برای فهم و تبیین نسبت «دین» با «تکنولوژی» یا «رسانه»، ابتداء باید فهم واقعی و تبیین صحیحی از هویت هر یک از این پدیدهها داشت. چرا که فهم و تبیین یک نسبت، بدون فهم و تبیین طرفین آن نسبت، ممکن نیست. از همین رو «دینشناسی» از یک سو و «تکنولوژیشناسی» از سوی دیگر، برای نسبتسنجی میان «دین» و «تکنولوژی» امری ضروری است؛ و به همین خاطر با ضعف در مرحلۀ «دینشناسی» یا نقص در فضای «تکنولوژیشناسی»، نتیجه بحث در نسبتسنجی میان این دو پدیده نیز تابع اخس مقدمتین بوده و محکوم به حکم بطلان است. بسیار دیدهایم رسانهشناسانی را که بهجهت قصور در شناخت دین، سر از ویرانههای تجدد غربی درآورده و یا دینشناسانی را که بهخاطر خطای در فهم رسانه، پا در بیابان تحجر و جمود نهادهاند. در این میان، طبیعی است که حال بیخبران از دو سوی ماجرا، از همه وخیمتر باشد.
🔸 سخن جناب آقای نصیری در یادداشت مورد بحث نیز اگر چه عموما ناظر به بحث «تکنولوژیشناسی» است، اما بهانضمام مطالب ایشان در کتاب «اسلام و تجدد» که حوزۀ «دینشناسی» را نیز پوشش میدهد، ظاهرا مصداق همین دسته سوم است. توضیح مطلب آنکه: ...
📌 متن کامل یادداشت در: yun.ir/ien0a8
🏷 #نوشتار #نقد #شهید_آوینی #مهدی_نصیری #دین #تجدد #تکنولوژی #رسانه
🆔 @Smh_Doaei
🔰 عملیات وعدۀ صادق، در انتظار «تبیین» و «تکمیل»
✍️ سید محمدحسین دعائی
۱. حدود یکدهه است که رهبر معظم انقلاب، در مناسبتهای مختلف و به بهانههای گوناگون، از ورود جامعۀ بین الملل به یک «پیچ مهم تاریخی» خبر میدهند، از شکلگیری نظمی نوین در جهان سخن میگویند و بر ضرورت آمادگی ایران اسلامی برای عبور موفق از آن پیچ و نقشآفرینی در این نظم تأکید میکنند؛ خبر، سخن و تأکیدی که تحلیل تفصیلی آن، یکی از مهمترین نیازهای معرفتی امروز ماست.
۲. بدونشک افول بلوک تمدنی غرب با سردمداری «آمریکا»، بهموازات قدرتیافتن «ایران» در قلب محور مقاومت، یکی از مهمترین شاخصههای «نظم نوین جهانی» است؛ شاخصهای که میتوان «عملیات وعدۀ صادق» را مهمترین دلیل صدق آن دانست؛ چنانکه بعد از این عملیات، دیگر نه فقط تحلیلگران فهیم و رصدپیشگان هوشیار، بلکه حتی بخش قابلتوجهی از افکار عمومی نیز وجوه شفافی از «ایران قوی» را با همۀ وجود لمس کردند.
۳. هرچند اجمالا میبینیم و میدانیم که ایران اسلامی با موفقیت در «عملیات وعدۀ صادق» توانست از موازنۀ قدرت در منطقه تعریف متفاوتی ارائه داده و به همۀ بازیگران بین المللی معادلۀ جدیدی را تحمیل کند، اما حقیقت آن است که جز با فاصلهگرفتن از این نقطۀ عطف تاریخی در محور زمان، نمیتوان عظمت و اهمیت واقعی آن را دریافت. به بیان دیگر، این آیندگان هستند که میتوانند درک درستی از واقعیت این عملیات پیدا کرده و به نقش آن در شکلگیری «هندسۀ جدید جهان» پی ببرند.
۴. اگر بخواهیم کمی به واقعیت «عملیات وعدۀ صادق» نزدیک شویم، باید اولا عقبۀ آن در گام اول انقلاب را ببینیم و ثانیا فهم شفافی از آثار و ثمرات آن در گام دوم داشته باشیم. این عملیات، نه یک اتفاق ناخواسته، اقدام انفعالی، واکنش ناگهانی یا حرکت کور، بلکه نتیجۀ طبیعی موفقیت رهبر معظم انقلاب در به ثمر رساندن پروژۀ «ایران قوی» است؛ پروژهای که بدونشک جایگاه کشور در «نظم جدید جهانی» را تضمین کرده و حرکت انقلاب برای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» را شتاب خواهد داد. آری؛ بعد از عملیات وعدۀ صادق، دیگر اثبات اینکه «نزدیک قلهایم» سخت نیست.
۵. مهمترین سؤالی که بعد از «عملیات وعدۀ صادق» باید به آن پاسخ داد این است که: وظیفۀ ما در این مقطع تاریخی چیست؟ در پاسخ به این سؤال به دو مورد میتوان اشاره کرد:
الف. تبیین عملیات:
واقعیت آن است که ما نه تنها در روایت موفقیتهای خود، خلق «پیوست رسانهای» برای آنها و ایجاد ارزش افزودۀ ملی از این طریق ضعیفیم، بلکه حتی نمیتوانیم جلوی وارونهسازی آنها توسط دشمن را هم بگیریم؛ و این همان نقیصهای است که جز با ورود جدی به عرصۀ «جهاد تبیین» و استفادۀ هوشمندانه از ابزار «هنر» ـ همانکه تأثیرش از موشک و پهپاد بیشتر است ـ جبران نخواهد شد.
ب. تکمیل عملیات:
جمهوری اسلامی با «عملیات وعدۀ صادق»، هیمنۀ سختافزاری آمریکا و اسرائیل را شکست و به موفقیتی بزرگ دست یافت. اما تا نتواند «هیمنۀ نرمافزاری دشمن» را هم بشکند، نه به هدف اصلی خود ـ یعنی تبدیلشدن به یک قطب تمدنی ـ دست خواهد یافت و نه میتواند انتقام حقیقی شهدایی مثل حاج قاسم عزیز را بگیرد.
آری؛ دانشمندان متعهد ایران اسلامی در عرصۀ «علوم فنی»، با راهبری نیروهای نظامی و امنیتی کشور، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دادهاند. حال مبادا که دانشمندان عرصۀ «علوم انسانی» در حوزه و دانشگاه، با غفلت از اسلامیسازی این علوم و با ناتوانی در حل چالشهای فرهنگی کشور ـ مثل چالش تحمیلی «حجاب» ـ از این قافلۀ نورانی عقب افتاده و در زمینهسازی برای «طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه» دچار کوتاهی شوند.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #نظم_جدید_جهانی #ایران_قوی #تمدن_نوین_اسلامی #گام_دوم_انقلاب #جهاد_تبیین #علوم_انسانی_اسلامی
🆔 @Smh_Doaei
🔰 دومینوی جنبشها
✍️ سید محمدحسین دعائی
۱. از نخستین لحظۀ خلقت آدم علیه السلام و با اطلاع شیطان از این حادثه، کشمکش میان این دو آغاز شده و در ادامه نیز هابیل و موسی و ابراهیم علیهم السلام، در مقابله با قابیل و فرعون و نمرود، از تداومبخشان این کشمکش ازلی و ابدیاند؛ کشمکشی که با ظهور پیغمبر خاتم صلیاللهعلیهوآله، به اوج خود رسیده و آخرین پردۀ آن به روی صحنه رفت. اگرچه که همواره شخص یا اشخاصی خاص، شاخص هر یک از دو سوی این نبرد بودهاند، اما در حقیقت، داستان، داستان نبرد دو جریان است: جریان حق و باطل؛ و چه بهتر که بگوییم: داستان کتاب هستی، داستان نبرد تمدن الهی با تمدنهای غیرالهی است؛ داستانی که خالق آن، پایان خوشی را برایش در نظر گرفته و آنچنانکه اهلنظر گفتهاند و میگویند، چند صفحهای بیشتر به شروع این پایان خوش باقی نمانده است.
۲. شاید بتوان گفت که مهمترین جریان جاری در مقطع کنونی تاریخ نیز عبارت است از: بهچالشکشیدهشدن تمدنهای غیرالهی، بهخصوص تمدن غربی مبتنی بر لیبرالدموکراسی و سرمایهداری. مواجهۀ یک تمدن با چالش، از سوی تمدن رقیب، امری طبیعی است؛ همچنانکه تمدن غیرالهی غرب، از سوی تمدن الهی اسلام، مدتهاست که به چالش کشیده شده و به عقیدۀ ناظران منصف، پیروز این مصاف، تمدن الهی اسلام است؛ چالش و مصافی که پس از شکلگیری حکومت دینی در ایران اسلامی، اقدام به خلق نظامها و سیستمهای مبتنی بر دین در آن و آغاز الگوگیری از آن در جهان، فصل جدید و جدیتری را تجربه کرد. اما اینکه یک تمدن، از سوی منابع انسانی و تودههای اجتماعی خود مورد چالش واقع شود، همان چیزی است که اکنون نسبت به تمدن غرب در جریان بوده و در ابعاد مختلف، نیازمند کارشناسیها و بررسیهای بسیاری است.
۳. ظهور و بروز یک تمدن در عینیت زندگی، دارای چهار عنصر اساسی است: فرهنگ، اقتصاد، سیاست و نظامیگری. حکومتها در واقع، برایند اجتماعی یک تمدن بوده که هر یک از چهار عنصر مذکور، در رابطهای متقابل، از یک سو مقوم آن و از سوی دیگر نتیجۀ آن است. از همین رو بهمنظور ایجاد یک حکومت بر اساس یک تمدن، تولید سیستمهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی مبتنی بر آن تمدن ضروری است؛ همچنانکه برای ارزیابی یا بهچالشکشیدن یک تمدن و حکومت زاییده از آن نیز به بررسی عملکرد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی آن تمدن و حکومت احتیاج است.
۴. طبیعی است که انسان، خصوصا انسان غربی، بهجهت تمرکز بر مادیات از یک سو و حجاب رسانهای موجود در دنیای امروز از سوی دیگر، با لایههای مادی تمدن، ارتباط بیشتری برقرار کرده و نسبت به تأثیر آن بر زندگی خود، ادراک بهتری دارد. بر همین اساس، ملموسترین وجه از وجوه تمدنی و حکومتی مورد توجه انسانها، عبارت است از: اقتصاد. در جریان چالش تمدنی اخیر در غرب، که بهدنبال پیشبینی رهبر عزیز، حکیم و روشنبین انقلاب اسلامی رخ داد نیز آنچه مورد سؤال و اعتراض است، سیستم اقتصادی غرب و نظام سرمایهداری حاکم بر جوامع غربی است. اکنون پس از مدتها اعتراض از سوی دلسوزان و نخبگان غربی و غیرغربی، تودههای مختلف اجتماعی ساکن در حوزۀ تمدنی غرب نیز به آسیبهای ناشی از اقتصاد غربی پی برده و کارکرد سوء آن در زندگی خود را لمس کردهاند. از همین رو به مقابله با آن برخاسته و «جنبش تسخیر والاستریت» را بهعنوان نماد سیستم اقتصادی غرب شکل دادهاند.
۵. براساس آنچه ذکر شد، نابودی کامل تمدن غیرالهی غرب، مستلزم اقداماتی برای بهچالشکشیدن تمامی وجوه و عناصر چهارگانۀ آن است. جدیت بیش از پیش پایگاه تمدن الهی اسلام، یعنی ایران اسلامی، برای ایجاد سیستمهای دینی (خصوصا طراحی و اجراء سیستم اقتصادی اسلام، بهعنوان یکی از وجوه مهم جهاد اقتصادی)، عبور از نظریهپردازیهای صرف، رفع نیازهای عینی انسان و تولید سبک زندگی الهی از یک سو و تکامل ادراکی جوامع غربی، در نتیجۀ فعالیت نخبگان و پایداری در مقابله با حکومتهای پوسیده اما پلیسی غرب از سوی دیگر، در تحقق این مهم نقش جدی دارند. از همین رو، شکلگیری دومینوی جنبشها، یعنی: «جنبش تسخیر هالیوود» بهعنوان نماد سیستم فرهنگی غرب، «جنبش تسخیر پنتاگون» بهعنوان نماد سیستم نظامی غرب و در نهایت «جنبش تسخیر کاخ سفید» بهعنوان نماد سیستم سیاسی غرب، در آیندهای نه چندان دور، واقعیتی انکارناپذیر است؛ جنبشهایی که نتیجۀ طبیعی تأثیرات سوء فرهنگی، سیاسی و نظامی تمدن غرب بر جوامع انسانی بوده و تحقق آن، بهدنبال بیداری اسلامی در منطقۀ خاورمیانه، نویدبخش ظهور منجی کل، حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه خواهد بود، انشاءالله.
📌 منتشرشده در پایگاه خبری رجانیوز: https://www.rajanews.com/news/95132
🏷 #نوشتار #یادداشت #تمدن_نوین_اسلامی #تمدن_غرب #فرهنگ #اقتصاد #سیاست #نظامیگری
🆔 @Smh_Doaei
🔰 عیب مِی جمله بگفتی هنرش نیز بگو
▪️ چندجملهای در قدردانی از سعید آقاخانی
✍️ سید محمدحسین دعائی
چند روز پیش، سری پنجم از سریال تلویزیونی «نونخ» تمام شد؛ یک سریال طنز به کارگردانی «سعید آقاخانی».
شاید در نگاه اول، به این نتیجه برسیم که سخنگفتن از امثال این سریال، کار امثال ما نیست. اما نه؛ هست! وقتی امثال ما در مقابل تولیدات سخیف یا مسموم فرهنگی، بهدرستی موضع گرفته و زبان به انتقاد باز میکنند، وظیفه دارند که اگر نقطۀ روشنی در این عرصه دیدند هم از آن تجلیل کرده و زبان به تشکر بگشایند؛ چراکه لإن شکرتم لأزیدنکم.
«نونخ» علیرغم بعضی ضعفها، نقاط قوت فراوانی دارد:
▪️ نجیب و مؤدب است؛ یعنی در عین ورود به حوزۀ طنز، از خطقرمزها عبور نکرده و ردهبندی سنی ندارد.
▪️ به خانواده و ارزشهای خانوادگی وفادار است.
▪️ تصویری ملموس و عامهپسند از نگاه توحیدی، خدامحوری و توکل را به مخاطب ارائه میدهد.
▪️ در پی ترویج فضائل اخلاقی است؛ مواردی مثل: سادهزیستی، قناعت، پاکدستی، صداقت، صبر، حسن خلق و تعاون.
▪️ خوبیها و بدیها را کنار هم نشانده و بیننده را به مقایسه و تطبیق وامیدارد.
▪️ به سبک زندگی بومی اصالت داده و در دام خودباختگی فرهنگی نمیافتد.
▪️ بخشهایی از دنیای پیچیدۀ مردمشناسی و جامعهشناسی را با زبانی ساده تبیین میکند.
▪️ واقعیتهای تلخ و شیرین موجود در مسیر زندگی ـ که در هم تنیده و باید با هم دیده شوند ـ را به تصویر میکشد.
▪️ عدالت رسانهای را محقق کرده و دوربین را از مرکز به حاشیه برده است.
▪️ مشکلات و محرومیتهای مردمِ دور از مرکز را نشان داده و میکوشد تا از این طریق به رفع آنها کمک کند.
▪️ همچنین در عین اشاره به ضعفها، از پیشرفتهای کشور در حوزههای مختلف هم سخن میگوید.
آری؛ کارنامۀ «سعید آقاخانی» در سریال «نونخ» نشان داد که:
▪️ میتوان بدون لودگی و هنجارشکنی خنداند؛
▪️ میتوان در عین تداوم، به ورطۀ تکرار نیفتاد؛
▪️ میتوان بین شهرت و شرافت جمع کرد؛
▪️ میتوان در ضمن انتقاد، به مخاطب امید داد؛
▪️ و میتوان بدون لجبازی با رسانۀ ملی یا تاختوتاز و ریختوپاش در شبکۀ نمایش خانگی، برای مردم کار کرد و محبوب شد.
و به همین خاطر است که با صدای بلند باید گفت:
آقای آقاخانی! متشکریم ...
🏷 #نوشتار #یادداشت #سریال_نونخ #سعید_آقاخانی #هنر_متعهد
🆔 @Smh_Doaei