eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
193 دنبال‌کننده
580 عکس
211 ویدیو
5 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول به تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
[بخش ۲ از ۲] 🔹 اما آن‌چه شدیدا جای تأسف دارد آن است که بسیاری از عموم مردم و نخبگان جامعه، حتی متنِ «بیانیۀ گام دوم انقلاب» را یک‌بار به‌شکل کامل مطالعه نکرده‌اند؛ چه رسد به این‌که بخواهند محتوای آن را مورد مداقّه قرار داده و به درکی تحلیلی از آن برسند؛ اقدام در راستای عملیاتی‌کردن آن هم که دیگر هیچ! به‌راستی آیا می‌توان برای جامعه‌ای که توجه شایسته‌ای به راهبری‌های رهبر جامعه ندارد، آینده‌ای متعالی را توقع داشت؟ آن هم رهبری که به اعتراف صاحبان انصاف، در دوران حدودا سی‌سالۀ زعامت خود، به بهترین شکل ممکن انجام وظیفه کرده و کشتی انقلاب را در دل سهمگین‌ترین طوفان‌ها به پیش برده است. به عبارت دیگر، رهبر یک جامعه، هر چقدر هم که آگاه، دلسوز و وظیفه‌شناس باشد، بدون برخورداری از رهروانی همراه و آگاه، راه به جایی نخواهد برد؛ هم‌چنان‌که بهترین جمعیت‌های ایمانی نیز جز در پرتو راهبری‌های رهبری شایسته، به سعادت کامل دست نخواهند یافت؛ همان قاعده‌ای که امیرالمؤمنین علیه السلام با نگاه به آن، سعادت دنیوی و اخروی جامعۀ اسلامی را در گرو تلاشِ «حاکم» و «مردم» برای اداء حقوق متقابل خویش دانسته و از «تلاش علمی و عملی برای پاسخگویی به مطالبات و ابلاغیه‌های حاکم»، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین «حقوق حاکم بر مردم» یاد می‌کنند. 🔸 بر همین اساس، برای رسیدن به قله‌های تعالی و تحقق آرمان‌های الهی انقلاب اسلامی، راهی جز شناخت تحلیلی آموزه‌های راهبردی رهبر معظم انقلاب و تلاش برای عملیاتی‌کردن آن‌ها در حوزه‌های مختلف نیست؛ همان شناخت و تلاشی که نه فقط به حکمِ «عقل» و «شرع»، بلکه به مقتضای «تجربه» نیز راهگشایی‌اش تضمین‌شده است. نتیجه آن‌که یکی از اولویت‌های اصلی آموزشی و فرهنگی در جامعۀ امروز، عبارت است از: «ایجاد نهضت آشنایی با اندیشه‌های راهبردی رهبر معظم انقلاب». 🔹 هرگونه تلاشی برای تحلیل و ترویجِ «بیانیۀ گام دوم انقلاب» نیز حرکتی در همین راستاست؛ حرکتی که گستراندن اصلی‌ترین گفتمان رهبر معظم انقلاب ـ یعنی «گفتمان تمدن نوین اسلامی» ـ در میان عموم مردم و نخبگان را هدف‌گذاری کرده است. امید آن‌که با شکل‌گیری و توسعۀ چنین حرکت‌هایی در سطح جامعه، زمینۀ لازم برای تحقق عینی این گفتمان فراهم آمده و ایران اسلامی، هرچه سریع‌تر شاهد شیرین پیشرفت و تعالی را در آغوش کشد، ان شاء الله. 🆔 @Smh_Doaei
🔰 اعتراف به «اهمیت ایران در نظم جدید جهانی» ▪️ تأملی در مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال» ✍️ سید محمدحسین دعائی 📝 خلاصۀ مطالب: 🔸 در روزهای گذشته، مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، با تیترِ "Iran’s New Friends: Russia and China"، با موضوعِ «اتحاد ایران، روسیه و چین» و به قلمِ «دیوید اس کلود» ـ خبرنگار مستقر در دبی ـ بازخوردها و تحلیل‌های مختلفی را به‌دنبال داشته است. در همین رابطه به چند نکته اشاره می‌کنم: 🔹 همان‌طور که انعکاس مقالۀ مورد بحث با عنوانِ «انقلابی جدید و بزرگ در راه است» ـ که نه در تیتر و نه در متن مقاله، اثری از آن نیست ـ نادرست بود، بسیاری از ترجمه‌ها و تفسیرهایی که از این مقاله و طرح ضمیمه‌شده به آن ارائه شد هم غلط بود. 🔸 به‌عنوان مثال، در این مقاله از «ایران»، به‌عنوان یک "Junior partner" برای «روسیه» و «چین» یاد شده است. اما بعضی‌ها با اعتماد به برگردان ابتدائی گوگل، این ترکیب را به «شریک کوچک» ترجمه کرده و آن را تحقیرآمیز دانسته‌اند. غافل از آن‌که تحلیل‌گرانی قبلا از همین ترکیب، برای توصیف نسبتِ «روسیه» با «چین» استفاده کرده‌اند و معنای دقیق آن، «شریک جوان، تازه‌وارد و دارای مسئولیت، قدرت یا نفوذ کمتر» است. 🔹 مهم‌ترین سخن مقالۀ مورد بحث، تصریح بر «آشکارشدن نشانه‌های یک نظم جدید جهانی» و ارائۀ تحلیلی از «نقش‌آفرینی بازیگران مختلف ـ از جمله ایران ـ در این نظم جدید» است؛ همان سخن مهمی که در طول یک‌سال گذشته و مدت‌ها پیش از آن‌که خیلی‌ها به آن بپردازند، بارها از سوی «رهبر معظم انقلاب» مورد تأکید قرار گرفته بود، اما عده‌ای کوتولۀ کندذهن و کج‌فهم یا تعدادی غرب‌زدۀ مکار و نابه‌کار، با کمال حماقت یا وقاحت، به انکار یا تمسخر آن می‌پرداختند و هنوز هم از رو نمی‌روند. 🔸 روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، بر موفقیتِ «ایران» در پیوستن به یک «اتحاد ضدغرب» (Anti-Western alliance)، با حضورِ «روسیه» ـ که ایالات متحده و برخی از هنجارهای نظم بین المللی را به چالش کشیده ـ و «چین» ـ که می‌تواند نظم جهانی مبتنی بر قوانین بین المللی را در هر نقطه‌ای از دنیا تغییر دهد ـ تأکید می‌کند؛ و این یعنی: اولا هندسۀ سیاسی جهان، به‌نفعِ «شرق» و ضدِ «غرب»، در حال تغییر است؛ و ثانیا «ایران»، با نقش‌آفرینی جدی در روندها و فرایندهای منجر به این تغییر، توانسته است «بقاء» و «امنیت» خود را تضمین کند. 🔹 اعتراف به موفقیت‌ها و دستاوردهای «ایران» در نتیجۀ اتحاد با «روسیه» و «چین»، مطلب دیگری است که در مقالۀ «وال استریت ژورنال» به چشم می‌خورد. خروج از شرائط موسوم به انزوا، باز کردن یک کانال اقتصادی جدید، عبور از مانع تحریم، نجات از فوریت توافق هسته‌ای با غرب، تقویت بنیۀ نظامی خود در خاورمیانه و نهایتا تضعیف جایگاه ایالات متحده و متحدانش در منطقه، بعضی از موفقیت‌ها و دستاوردهای ایران است که مقالۀ مذکور به آن‌ها اشاره می‌کند. 🔸 در کنار ارائۀ گزارشی از تحولات جاری در جهان، «القاء یک خط تبلیغی جامع برای حمله به جمهوری اسلامی و جلوگیری از تداوم موفقیت‌های او» نیز یکی از اهداف البته پنهانِ «وال استریت ژورنال» از انتشار این مقاله است؛ همان خطی که می‌توان از «تأکید بر ناسازگاری تعامل ایران با روسیه و چین، با شعار نه شرقی، نه غربی» به‌عنوان چکیدۀ آن یاد کرد. حال آن‌که این شعار، منافیِ «سلطه‌پذیری سیاسی»، «وابستگی اقتصادی» و «التقاط معرفتی» است، نه منافیِ «همکاری‌های استراتژیک»، «علیه دشمن مشترک دارای اولویت»، «برای تأمین منافع ملی»؛ همان همکاری‌هایی که از منطق علوی، عقلائیِ «دشمن دشمن تو، دوست توست» تبعیت کرده و حتی اذهان بسیط کودکان و نوجوانان هم ضرورت آن را درک می‌کنند، اما ذهن عده‌ای مثلا سیاستمدار و تحلیل‌گر، خیر. 🔹 پاراگراف آخر مقالۀ «وال استریت ژورنال»، با ارائۀ این جمع‌بندی که گسترش روابطِ «ایران» با «روسیه» و «چین»، او را به‌قدری قوی نخواهد کرد که بتواند «آمریکا» را از منطقه بیرون کرده یا «اسرائیل» را نابود کند، از مهم‌ترین نگرانی غرب برای آیندۀ تحولات جهانی، پرده برداشته است؛ همان آینده‌ای که البته اعتراف مقالۀ مورد بحث به تأثیر جبهه‌بندی‌های جدید در «افزایش طول عمر جمهوری اسلامی برای مدتی نامحدود»، قطعی‌بودن وقوع آن را نوید می‌دهد. 📌 متن کامل یادداشت در «روزنامۀ فرهیختگان»: https://farhikhtegandaily.com/page/237182 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 عملیات وعدۀ صادق، در انتظار «تبیین» و «تکمیل» ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. حدود یک‌دهه است که رهبر معظم انقلاب، در مناسبت‌های مختلف و به بهانه‌های گوناگون، از ورود جامعۀ بین الملل به یک «پیچ مهم تاریخی» خبر می‌دهند، از شکل‌گیری نظمی نوین در جهان سخن می‌گویند و بر ضرورت آمادگی ایران اسلامی برای عبور موفق از آن پیچ و نقش‌آفرینی در این نظم تأکید می‌کنند؛ خبر، سخن و تأکیدی که تحلیل تفصیلی آن، یکی از مهم‌ترین نیازهای معرفتی امروز ماست. ۲. بدون‌شک افول بلوک تمدنی غرب با سردمداری «آمریکا»، به‌موازات قدرت‌یافتن «ایران» در قلب محور مقاومت، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های «نظم نوین جهانی» است؛ شاخصه‌ای که می‌توان «عملیات وعدۀ صادق» را مهم‌ترین دلیل صدق آن دانست؛ چنان‌که بعد از این عملیات، دیگر نه فقط تحلیلگران فهیم و رصدپیشگان هوشیار، بلکه حتی بخش قابل‌توجهی از افکار عمومی نیز وجوه شفافی از «ایران قوی» را با همۀ وجود لمس کردند. ۳. هرچند اجمالا می‌بینیم و می‌دانیم که ایران اسلامی با موفقیت در «عملیات وعدۀ صادق» توانست از موازنۀ قدرت در منطقه تعریف متفاوتی ارائه داده و به همۀ بازیگران بین المللی معادلۀ جدیدی را تحمیل کند، اما حقیقت آن است که جز با فاصله‌گرفتن از این نقطۀ عطف تاریخی در محور زمان، نمی‌توان عظمت و اهمیت واقعی آن را دریافت. به بیان دیگر، این آیندگان هستند که می‌توانند درک درستی از واقعیت این عملیات پیدا کرده و به نقش آن در شکل‌گیری «هندسۀ جدید جهان» پی ببرند. ۴. اگر بخواهیم کمی به واقعیت «عملیات وعدۀ صادق» نزدیک شویم، باید اولا عقبۀ آن در گام اول انقلاب را ببینیم و ثانیا فهم شفافی از آثار و ثمرات آن در گام دوم داشته باشیم. این عملیات، نه یک اتفاق ناخواسته، اقدام انفعالی، واکنش ناگهانی یا حرکت کور، بلکه نتیجۀ طبیعی موفقیت رهبر معظم انقلاب در به ثمر رساندن پروژۀ «ایران قوی» است؛ پروژه‌ای که بدون‌شک جایگاه کشور در «نظم جدید جهانی» را تضمین کرده و حرکت انقلاب برای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» را شتاب خواهد داد. آری؛ بعد از عملیات وعدۀ صادق، دیگر اثبات این‌که «نزدیک قله‌ایم» سخت نیست. ۵. مهم‌ترین سؤالی که بعد از «عملیات وعدۀ صادق» باید به آن پاسخ داد این است که: وظیفۀ ما در این مقطع تاریخی چیست؟ در پاسخ به این سؤال به دو مورد می‌توان اشاره کرد: الف. تبیین عملیات: واقعیت آن است که ما نه تنها در روایت موفقیت‌های خود، خلق «پیوست رسانه‌ای» برای آن‌ها و ایجاد ارزش افزودۀ ملی از این طریق ضعیفیم، بلکه حتی نمی‌توانیم جلوی وارونه‌سازی آن‌ها توسط دشمن را هم بگیریم؛ و این همان نقیصه‌ای است که جز با ورود جدی به عرصۀ «جهاد تبیین» و استفادۀ هوشمندانه از ابزار «هنر» ـ همان‌که تأثیرش از موشک و پهپاد بیشتر است ـ جبران نخواهد شد. ب. تکمیل عملیات: جمهوری اسلامی با «عملیات وعدۀ صادق»، هیمنۀ سخت‌افزاری آمریکا و اسرائیل را شکست و به موفقیتی بزرگ دست یافت. اما تا نتواند «هیمنۀ نرم‌افزاری دشمن» را هم بشکند، نه به هدف اصلی خود ـ یعنی تبدیل‌شدن به یک قطب تمدنی ـ دست خواهد یافت و نه می‌تواند انتقام حقیقی شهدایی مثل حاج قاسم عزیز را بگیرد. آری؛ دانشمندان متعهد ایران اسلامی در عرصۀ «علوم فنی»، با راهبری نیروهای نظامی و امنیتی کشور، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده‌اند. حال مبادا که دانشمندان عرصۀ «علوم انسانی» در حوزه و دانشگاه، با غفلت از اسلامی‌سازی این علوم و با ناتوانی در حل چالش‌های فرهنگی کشور ـ مثل چالش تحمیلی «حجاب» ـ از این قافلۀ نورانی عقب افتاده و در زمینه‌سازی برای «طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه» دچار کوتاهی شوند. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 دومینوی جنبش‌ها ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. از نخستین لحظۀ خلقت آدم علیه السلام و با اطلاع شیطان از این حادثه، کشمکش میان این دو آغاز شده و در ادامه نیز هابیل و موسی و ابراهیم علیهم السلام، در مقابله با قابیل و فرعون و نمرود، از تداوم‌بخشان این کشمکش ازلی و ابدی‌اند؛ کشمکشی که با ظهور پیغمبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به اوج خود رسیده و آخرین پردۀ آن به روی صحنه رفت. اگرچه که همواره شخص یا اشخاصی خاص، شاخص هر یک از دو سوی این نبرد بوده‌اند، اما در حقیقت، داستان، داستان نبرد دو جریان است: جریان حق و باطل؛ و چه بهتر که بگوییم: داستان کتاب هستی، داستان نبرد تمدن الهی با تمدن‌های غیرالهی است؛ داستانی که خالق آن، پایان خوشی را برایش در نظر گرفته و آن‌چنان‌که اهل‌نظر گفته‌اند و می‌گویند، چند صفحه‌ای بیشتر به شروع این پایان خوش باقی نمانده است. ۲. شاید بتوان گفت که مهم‌ترین جریان جاری در مقطع کنونی تاریخ نیز عبارت است از: به‌چالش‌کشیده‌شدن تمدن‌های غیرالهی، به‌خصوص تمدن غربی مبتنی بر لیبرال‌دموکراسی و سرمایه‌داری. مواجهۀ یک تمدن با چالش، از سوی تمدن رقیب، امری طبیعی است؛ همچنان‌که تمدن غیرالهی غرب، از سوی تمدن الهی اسلام، مدت‌هاست که به چالش کشیده شده و به عقیدۀ ناظران منصف، پیروز این مصاف، تمدن الهی اسلام است؛ چالش و مصافی که پس از شکل‌گیری حکومت دینی در ایران اسلامی، اقدام به خلق نظام‌ها و سیستم‌های مبتنی بر دین در آن و آغاز الگوگیری از آن در جهان، فصل جدید و جدی‌تری را تجربه کرد. اما این‌که یک تمدن، از سوی منابع انسانی و توده‌های اجتماعی خود مورد چالش واقع شود، همان چیزی است که اکنون نسبت به تمدن غرب در جریان بوده و در ابعاد مختلف، نیازمند کارشناسی‌ها و بررسی‌های بسیاری است. ۳. ظهور و بروز یک تمدن در عینیت زندگی، دارای چهار عنصر اساسی است: فرهنگ، اقتصاد، سیاست و نظامی‌گری. حکومت‌ها در واقع، برایند اجتماعی یک تمدن بوده که هر یک از چهار عنصر مذکور، در رابطه‌ای متقابل، از یک سو مقوم آن و از سوی دیگر نتیجۀ آن است. از همین رو به‌منظور ایجاد یک حکومت بر اساس یک تمدن، تولید سیستم‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی مبتنی بر آن تمدن ضروری است؛ همچنان‌که برای ارزیابی یا به‌چالش‌کشیدن یک تمدن و حکومت زاییده از آن نیز به بررسی عملکرد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی آن تمدن و حکومت احتیاج است. ۴. طبیعی است که انسان، خصوصا انسان غربی، به‌جهت تمرکز بر مادیات از یک سو و حجاب رسانه‌ای موجود در دنیای امروز از سوی دیگر، با لایه‌های مادی تمدن، ارتباط بیشتری برقرار کرده و نسبت به تأثیر آن بر زندگی خود، ادراک بهتری دارد. بر همین اساس، ملموس‌ترین وجه از وجوه تمدنی و حکومتی مورد توجه انسان‌ها، عبارت است از: اقتصاد. در جریان چالش تمدنی اخیر در غرب، که به‌دنبال پیش‌بینی رهبر عزیز، حکیم و روشن‌بین انقلاب اسلامی رخ داد نیز آن‌چه مورد سؤال و اعتراض است، سیستم اقتصادی غرب و نظام سرمایه‌داری حاکم بر جوامع غربی است. اکنون پس از مدت‌ها اعتراض از سوی دلسوزان و نخبگان غربی و غیرغربی، توده‌های مختلف اجتماعی ساکن در حوزۀ تمدنی غرب نیز به آسیب‌های ناشی از اقتصاد غربی پی برده و کارکرد سوء آن در زندگی خود را لمس کرده‌اند. از همین رو به مقابله با آن برخاسته و «جنبش تسخیر وال‌استریت» را به‌عنوان نماد سیستم اقتصادی غرب شکل داده‌اند. ۵. براساس آن‌چه ذکر شد، نابودی کامل تمدن غیرالهی غرب، مستلزم اقداماتی برای به‌چالش‌کشیدن تمامی وجوه و عناصر چهارگانۀ آن است. جدیت بیش از پیش پایگاه تمدن الهی اسلام، یعنی ایران اسلامی، برای ایجاد سیستم‌های دینی (خصوصا طراحی و اجراء سیستم اقتصادی اسلام، به‌عنوان یکی از وجوه مهم جهاد اقتصادی)، عبور از نظریه‌پردازی‌های صرف، رفع نیازهای عینی انسان و تولید سبک زندگی الهی از یک سو و تکامل ادراکی جوامع غربی، در نتیجۀ فعالیت نخبگان و پایداری در مقابله با حکومت‌های پوسیده اما پلیسی غرب از سوی دیگر، در تحقق این مهم نقش جدی دارند. از همین رو، شکل‌گیری دومینوی جنبش‌ها، یعنی: «جنبش تسخیر هالیوود» به‌عنوان نماد سیستم فرهنگی غرب، «جنبش تسخیر پنتاگون» به‌عنوان نماد سیستم نظامی غرب و در نهایت «جنبش تسخیر کاخ سفید» به‌عنوان نماد سیستم سیاسی غرب، در آینده‌ای نه چندان دور، واقعیتی انکارناپذیر است؛ جنبش‌هایی که نتیجۀ طبیعی تأثیرات سوء فرهنگی، سیاسی و نظامی تمدن غرب بر جوامع انسانی بوده و تحقق آن، به‌دنبال بیداری اسلامی در منطقۀ خاورمیانه، نویدبخش ظهور منجی کل، حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه خواهد بود، ان‌شاء‌الله. 📌 منتشرشده در پایگاه خبری رجانیوز: https://www.rajanews.com/news/95132 🏷 🆔 @Smh_Doaei