eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
193 دنبال‌کننده
580 عکس
211 ویدیو
5 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول به تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
[بخش ۲ از ۲] 🔸 نام این مستند هم با ما حرف دارد: «آن زمستان»؛ یعنی زمستان سال ۹۴؛ همان زمستانی که مجلس خبرگان از محضر آیة الله مصباح یزدی محروم گردیده و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دچار خسارت شد؛ همان زمستانی که به‌خاطر حذف ظاهری و موقت آیة الله از سپهر سیاسی کشور، زمستان سیاست، فرهنگ و اجتماع را در پی داشت. 🔹 یکی دیگر از بخش‌های قابل‌توجه این مستند، سکانس‌های ابتدائی آن است؛ یعنی سکانس‌های مربوط به جراحی چشم آیة الله مصباح یزدی که می‌توان به تفسیر نمادین آن‌ها پرداخت و اشارۀ سربسته و گذرای کارگردان به «تغییر دید آیة الله» را در آن‌ها به تماشا نشست؛ همان واقعیتی که می‌توان در پرتو آن، به فهم بهتری از اندیشۀ سیاسی و کنشگری‌های اجتماعی ایشان دست یافت. آری؛ شاید ماجرا از این قرار است که پس از دهه‌ها «حضور میدانی، تجربه‌اندوزی و بازخوردگیری»، اندیشۀ سیاسی آیة الله مصباح یزدی، جلوه‌های واقع‌بینانه‌تری پیدا کرده است. به‌عنوان مثال می‌بینیم که ایشان ـ به‌صراحت و در تضاد با قرائت مشهور از دیدگاه خود ـ هرگونه «ناب‌گرایی غیرواقع‌بینانه» را مذمت می‌کنند، از ضرورتِ فتنه‌های اجتماعی برای «آزمایش مردم» سخن می‌گویند، بر اولویتِ «بصیرت‌افزایی عمومی» صحه می‌گذارند و غلط‌بودن مسیرِ «اجبار و تحمیل» را مورد تأکید قرار می‌دهند. 🔸 به اعتقاد نگارنده، مهم‌ترین درس این مستند، درسِ «نگاه توحیدی» و «زندگی توحیدی» است؛ این‌که یک «مؤمن موحد»، همه‌چیز ـ حتی دنیایی‌ترین چیزها، یعنی «سیاست» ـ را با دید توحیدی می‌بیند، فقط به‌دنبال جلب رضایت خداست، فقط در پی انجام وظیفه است، فقط در آرزوی عاقبت به خیری است، فقط خداوند را منشأ اثر می‌داند و به همین خاطر، حتی در سخت‌ترین شرائط زندگی، آب در دلش تکان نمی‌خورد. آری؛ دل مؤمن موحد مجاهد، حتی در سردترین زمستان‌ها، بهاری است. 🔹 حتی اگر تمام تصاویر این مستند از یادها برود، تصویر پُرمعنایی که از بوسۀ «سردار سلیمانی» بر پیشانیِ «آیة الله مصباح یزدی» قاب گرفته است، هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد. 🔸 اگر مستندِ «آن زمستان» یک «مقاله» بود و می‌خواستیم برای آن چند «کلیدواژه» انتخاب کنیم، آن کلیدواژه‌ها از این قرار بودند: عبودیت، نگاه توحیدی، دین‌محوری، ولایت‌مداری، وظیفه‌شناسی، تکلیف‌گرایی، مردم‌داری، آرمان‌خواهی، واقع‌بینی، اخلاق اسلامی، معنویت، نورانیت، برکت، شجاعت، حُریت، صداقت، صمیمیت، جامعیت، جهاد، اخلاص، سبک زندگی دینی، علم نافع، علوم انسانی اسلامی و سیاست‌ورزی الهی. خلاصه آن‌که: این مستند، هم «درس دین» است، هم «درس سیاست» و هم «درس زندگی». 🔹 مستندِ «آن زمستان»، بیش از آن‌که نشانگرِ «تسلط تحسین‌برانگیزِ» کارگردان بر کار خود باشد، از «سنخیت حسرت‌برانگیزِ» او با آیة الله مصباح یزدی حکایت دارد؛ تا آن‌جا که شاید بتوان گفت روح آیة الله در این مستند حلول کرده است؛ و از همین روست که باید به فکر قلمه‌زدن این مستند به سوژه‌های دیگر و تکثیر آن بود. آری؛ مستندِ «آن زمستان»، از راه رسیدن بهارِ «سینمای اشراقی» را نوید می‌دهد. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 از نان شب واجب‌تر! ▪️ چندجمله‌ای در ضرورت نقد همدلانه و هوشمندانه محصولات فرهنگی جبهه انقلاب ✍️ سید محمدحسین دعائی بدون‌شک «حاج محمود کریمی» یک پدیدۀ تکرارنشدنی در عرصۀ ستایشگری است؛ یک عنصر پیشران که به‌تنهایی عیار ذاکری اهل بیت در تمدن ایرانی اسلامی را چند پله ارتقاء داد؛ و یک نقطۀ عطف که می‌توان تاریخ مداحی معاصر را به قبل و بعد از او تقسیم کرد. اما آن‌چه در این میان مهم است آن است که پختگی و پسندیدگی امروز حاج محمود، علاوه بر آن‌که نتیجه اخلاص، تلاش، خلاقیت، خط‌شکنی و نوآوری خود اوست، یقینا مرهون دلسوزی‌ها، همدلی‌ها، جانبداری‌ها و حتی چشم‌پوشی‌های فراوان عالمان، پیرغلامان، هم‌قطاران و دنبال‌کنندگان نیز هست؛ و این همان بال دومی بود که این مداح بزرگ را از دام بدخواهان و تنگ‌نظران رهانده و عبور از ضعف‌های ریز و درشت شکلی و محتوایی را برای او ممکن ساخت. حال اگر اذعان داریم که اصل برنامه‌هایی مثل «حسینیه معلی» خوب و ضروری‌اند و اگر متوجهیم که مسیر این برنامه‌ها، مسیر نارفته‌ای است که چاره‌ای جز رفتن آن نداریم، باید بپذیریم که راه مواجهه با آن‌ها و لغزش‌هایشان ـ که نتیجۀ قهری آزمون و خطاست ـ نیز همان است که گفته شد. البته این سخن، هرگز به‌معنای تجویز سکوت در برابر این لغزش‌ها نیست؛ بلکه مقصود، تأکید بر اهمیت نگاه همدلانه و ضرورت هوشمندی در نحوۀ انتقاد است. آری؛ مبادا طوری رفتار کنیم که در نتیجۀ آن، هم با حسودان عنود مخرج مشترک پیدا کرده و هم انگیزه و عزم دوستان برای افق‌گشایی‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای ـ که برای جبهۀ انقلاب از نان شب واجب‌تر است ـ را از بین ببریم. در پایان به همۀ دست‌اندرکاران برنامۀ دوست‌داشتنی حسینیه معلی، خصوصا چهار مداح عزیز آن دست‌مریزاد گفته و از خداوند می‌خواهم که بر توفیق و توان آنان برای حرکت در مسیر حق افزوده و به ما نیز نعمت درک این حرکت، کمک به ارتقاء آن و شکرگزاری بابت آن را عنایت بفرماید. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 بازتاب منشور روحانیت در قاب تلویزیون ▪️ نیم‌نگاهی به سریال «سرزمین مادری» ✍️ سید محمدحسین دعائی فصل دوم سریال موفق «سرزمین مادری» هم به پایان رسید؛ سریالی پُرمضمون و خوش‌ساخت که نه به‌درستی دیده شد، نه ضریب رسانه‌ای پیدا کرد و نه مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در همین رابطه به چند نکته اشاره می‌کنم: 🔸 از توفیقات «سرزمین مادری» در عرصۀ کارگردانی، انتخاب بازیگر، چهره‌پردازی و طراحی صحنه که بگذریم، باید بر این نکته تأکید کرد که این سریال، بدون فروغلتیدن در ورطۀ نمادزدگی، دلالت‌های نمادین فراوانی داشت. یعنی در ضمن برخورداری از یک داستان جذاب و به‌دنبال یک شخصیت‌پردازی قوی، توانست حجم قابل‌توجهی از مطالب را نیز با نمادسازی‌های زیرکانه و ظریفانۀ خود به مخاطب منتقل کند: ▪️ شخصیت اصلی داستان ـ یعنی «رهی» ـ در واقع نماینده شخصیت سیال و ممتد جامعۀ ایرانی در طول تاریخ ـ خصوصا دوران معاصر ـ است: یتیم، مظلوم، مهربان، متشخص، معنویت‌گرا، هوشمند، هنردوست، جسور، پویا، خستگی‌ناپذیر، آرمان‌خواه، عدالت‌طلب، حق‌جو و ظلم‌ستیز. به‌علاوه آن‌که انتخاب نام «رهی» ـ به‌معنای راهرو، آزادشده یا هواخواه ـ برای این شخصیت را هم می‌توان در همین راستا تحلیل کرد. ▪️ حضور «رهی» در میان «بهادری‌ها» ـ به‌عنوان یک خانوادۀ امروزی، با سبک زندگی مدرن ـ ، ارتباط او با «پروانه» و در نهایت دل‌کندنش از این فضا، می‌تواند استعاره‌ای از نسبت جامعۀ سنتی ایران با عالم تجدد باشد. ▪️ همچنان‌که حملۀ نیروهای ساواک ـ بعد از ماجراهای پانزده خرداد ـ به منزل «رهی»، دستگیری او و سقط‌شدن فرزندش نیز پرداختی نمادین از افول موقت نهضت و به ثمر نرسیدن تلاش‌های انقلابیون در آن مقطع زمانی است. 🔸 یکی دیگر از وجوه مثبت سریال «سرزمین مادری»، تبیین هنرمندانۀ بخش‌هایی از تاریخ معاصر ایران است؛ همان امر مهم و در عین حال مهجوری که اساسی‌ترین سلاح جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب در نبرد جاری این روزها، یعنی نبرد روایت‌هاست. برخی از واقعیت‌های تاریخی روایت‌شده در این سریال از این قرارند: ▪️ فراز و فرود مبارزات مردم ایران بر ضد سلطنت پهلوی ▪️ دسته‌بندی‌های سیاسی قبل از انقلاب ▪️ فساد درباریان، خصوصا اشرف ▪️ نفوذ بهائیان در دستگاه حاکم ▪️ جنایات ساواک ▪️ فقر عمومی و شکاف طبقاتی ▪️ ناکامی گروه‌های غیردینی ـ مثل حزب توده و ملی‌گراها ـ در مواجهه با رژیم ▪️ نقش عالمان دینی ـ مثل آیة الله کاشانی، شهید نواب صفوی و امام ـ در پیشبرد مبارزات 🔸 به نظر نگارنده بدیع‌ترین ویژگی سریال «سرزمین مادری» آن بود که توانست برای نخستین‌بار، به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های «امام خمینی رضوان الله علیه» ضریب رسانه‌ای داده و آن را با زبان هنر تبیین کند؛ همان دغدغه‌ای که به‌طور مشخص و شفاف، در «منشور روحانیت» به آن پرداخته شده: «جریان‌شناسی سکولاریسم مذهبی» با تمرکز بر «انجمن حجتیه» و «گروه موسوم به ولایتی‌ها»؛ انجمن و گروهی که هم قبل از پیروزی انقلاب، یکی از مهم‌ترین موانع پیشرفت نهضت بوده و هم بعد از پیروزی انقلاب، دست از مقابله با حرکت امام و مهم‌ترین مبنای آن، یعنی «اسلام سیاسی» برنداشتند. برخی از ویژگی‌های این طیف که سریال «سرزمین مادری» توانسته آن‌ها را به تصویر بکشد، از این قرارند: ▪️ اعتقاد به جدایی دین از سیاست ▪️ تحریف آموزۀ مهدویت و انتظار ▪️ ساده‌اندیشی و ظاهربینی ▪️ تموّل مالی و رفاه‌زدگی ▪️ عافیت‌طلبی و دنیادوستی ▪️ تحجر، تقدس‌مئابی، قشری‌گرایی و تمرکز کور بر ظواهری مثل: تلاوت قرآن، ذکرگفتن، روضه‌خوانی، ترک غیبت، حفظ حجاب و ... ▪️ حمله به امام با بهانه‌هایی مثل: ایجاد آشوب در جامعه، به خیابان‌کشیدن مردم و به هدر دادن خون آن‌ها ▪️ معرفی امام به‌عنوان یک عالم تک‌رو و انکار حمایت دیگر علماء از جریان مبارزات ▪️ سکوت در برابر نفوذ بهائیت، در عین ادعای مبارزه با آن ▪️ همکاری با ساواک ▪️ و مخالفت با فلسفه و عرفان 🔸 آری؛ همچنان‌که امام بزرگوار ـ به‌شکل مکرر ـ نسبت به خیانت‌ها و خطرات بالفعل و بالقوه این جریان هشدار داده و همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب بارها از تهدید بزرگ «سکولاریسم مذهبی» ـ در حوزه‌ها و هیئات ـ یا شکل‌گیری آنتی‌تز انقلاب در قم سخن گفته‌اند، لازم است که مدیران حوزوی نیز به این مسئله و نحوۀ مقابله با آن توجه ویژه‌ای داشته و برای آگاه‌سازی طلاب جوان در این عرصه، اقدام مؤثری انجام دهند؛ اقدامی که شاید بتوان از تبدیل «منشور روحانیت» به یک متن درسی و قراردادن آن در برنامۀ آموزشی حوزه‌های علمیه، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مصادیق آن نام برد. 🔸 به‌علاوه آن‌که باید خط‌شکنی سریال «سرزمین مادری» در کشیدن نقاب از چهرۀ جریان‌های مذهبی مخالف انقلاب را به فال نیک گرفته و همۀ زمینه‌های لازم برای تداوم، توسعه و توفیق این جهاد رسانه‌ای را فراهم آورد. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 روزه؛ فناوری‌ای برای خودسازی و جامعه‌پردازی ✍️ سید محمدحسین دعائی یکی از چیزهایی که باید از همین اول ماه مبارک رمضان به آن توجه ویژه داشته باشیم این است که: «چرا باید روزه گرفت؟» یا «قرار است با روزه‌گرفتن چه اتفاقی برای انسان بیفتد؟» پاسخ تفصیلی این سؤال را باید ذیل عنوان «فلسفه روزه» دنبال کرد. اما اجمالا این‌که: «روزه» ـ اگر با شرائط و آدابش گرفته شود ـ یک «فناوری معنوی» با «کاربری چندمنظوره» است. یعنی همان‌طور که هم برای «جسم» مفید است و هم برای «روح»، قرار است هم رابطه ما با «خدا» را ارتقاء داده و هم روابط اجتماعی‌مان با «خلق خدا» را تنظیم کند. مادر اولیاء حضرت زهراء سلام الله علیها فرمودند: «فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص.» یعنی: روزه کمک می‌کند که کم‌کم بی‌توجهی به غیرخدا در وجود انسان نهادینه شود. از امام عسکری علیه السلام هم نقل شده است که: «لیجد الغنی مسّ الجوع فیمنّ علی الفقیر.» یعنی: روزه، با ایجاد حس گرسنگی در اغنیاء، زمینه‌ساز توجه همدلانۀ آن‌ها به فقراست. اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم: روزه علاوه بر آن‌که می‌تواند روح روزه‌دار را از آلودگی‌های توجه به عالم ماده پاک کرده و حال «اخلاص» و سپس «ایثار» را در او به ملکه تبدیل کند، همچنین می‌تواند با ایجاد «درک مشترک از واقعیت‌های زندگی»، فاصله‌های ادراکی و عاطفی انسان‌ها را از بین برده و زنجیره‌ای از «همگرایی‌های اجتماعی» را باعث شود: همدردی، همدلی، همیاری، همبستگی و هم‌افزایی. به‌عبارت دیگر، وقتی «فاصله‌های ادراکی و عاطفیِ» افراد یک جامعه از بین بروند، «فاصله‌های طبقاتیِ» آن‌ها نیز میل به کاهش پیدا کرده و ناهنجاری‌هایی مثل «خودپرستی» و «تکاثر»، جای خود را به ارزش‌هایی مثل «مواسات» و «تکافل» می‌دهند. بر همین اساس جامعه بهره‌مند از «فناوری روزه»، جامعه‌ای همبسته، نفوذناپذیر، تاب‌آور و متکامل است؛ همان جامعه‌ای که به‌یقین در منازعات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی دنیای امروز، دست برتر را خواهد داشت. و اما حرف آخر: مرز ما عشق است هر جا اوست آن‌جا خاک ماست سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند؟ در این ماه رمضان، همه مسلمانان باید بیش از همه به فکر «غزه» باشند؛ غزه مظلوم، غزه گرسنه، غزه زخمی، غزه ویران، غزه در حال احتضار. بدون‌شک تأثر عاطفی، سوز و گداز معنوی، هیجان فکری، کمک مالی و تحرک اجتماعی آحاد مسلمین روزه‌دار در حمایت از غزه، علاوه بر تأثیرات ملکوتی و ماورائی، می‌تواند دولتمردان خائن یا بی‌خاصیت کشورهای اسلامی و غیراسلامی را به مقابله مؤثر با رژیم صهیونیستی واداشته و با ایجاد یک موج بین المللی، جلوی جنایت‌های این جانیان را بگیرد. آری؛ همۀ اهل اسلام، در این ماه رمضان، باید به این پویش جهانی بپیوندند: اصلا بگذارید این‌طور بگویم: اگر روزۀ امسال امت اسلامی، منجر به احیاء غزه نشده و گره از کار او باز نکند، روزه نیست. والسلام! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 «روزه» به‌سبک «غزه» ✍️ سید محمدحسین دعائی تلاش برای تأمین رفاه مادی مردم، قطعا یکی از مهم‌ترین وظائف حاکمیت دینی است. اما اگر این رفاه، با «رشد معنوی» همراه نبوده و توسعۀ دلبستگی‌های مادی و دنیازدگی را به همراه داشته باشد، جدای از آن‌که انسان را از رسیدن به کمال الهی خود بازمی‌دارد، می‌تواند جامعه اسلامی را نیز در نبرد با قدرت‌های زورمند و زورگو زمین‌گیر کند. چون جامعه‌ای که نتواند در مواجهه با فشار دشمن، از دنیا، راحتی‌های دنیا و لذت‌های دنیا دل بکند، حتما تن به ذلت داده و شکست خواهد خورد. به همین خاطر، اسلام عزیز ـ به‌عنوانی دینی که ضامن سعادت دنیا و آخرت در دو مقیاس فردی و جمعی است ـ جدای از دستورات عمومی خود، کوشیده است تا با تعریف مجموعه‌ای از برنامه‌ها در خصوص ماه مبارک رمضان ـ مثل «روزه» ـ روحیۀ «عبور از دنیا» را در پیروان خود نهادینه کند؛ همان روحیه‌ای که «امام خمینی قدس سره» در بیانات خویش، از آن با عنوان رمز موفقیتِ «انقلاب اسلامی» در مقابل «حملۀ نظامی» یا «تحریم اقتصادی» یاد می‌کنند. حال با این نگاه، می‌توان «غزه» را پیشگام امت اسلام در «عبور از دنیا» یا «سبک زندگی رمضانی» دانست و از همین زاویه، به تحلیل تاب‌آوری او در زیر سنگین‌ترین فشارهای نظامی و اقتصادی پرداخت. چون آن‌چه را که قرار است ما فقط در ماه رمضان و به‌شکل بسیار محدود، صرفا تمرین کنیم و ادایش را درآوریم، غزه روزهاست که دارد با همه وجود و در همه ابعاد و به جدی‌ترین شکل ممکن، زندگی می‌کند. آری؛ این روزها «غزه» سند حقانیت بسیاری از آموزه‌های اسلامی است. مثلا اگر کسی بپرسد: «چرا باید روزه گرفت؟» باید غزه را به او نشان داد و گفت: روزه می‌گیریم تا مثل غزه باشیم: متشخص، تاب‌آور، شکست‌ناپذیر، دشمن‌شکن و سرافراز. خلاصه آن‌که: امسال، در روزه‌داری، باید از «غزه» سرمشق گرفت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 در امان امین ▪️ چندجمله‌ای به‌بهانۀ دیدار رمضانی رهبر انقلاب با شاعران ✍️ سید محمدحسین دعائی شاید امروز کسانی ندانند یا نپذیرند، اما بدون‌شک آیندگان بر این سخن صحه خواهند گذاشت که در کنار «دین»، «علم»، «اقتصاد» و «امنیت»، تلاش رهبر انقلاب برای اعتلاء «فرهنگ و هنر»، در طول تاریخ این مرز و بوم بی‌نظیر بوده است؛ تا آن‌جا که مثلا اهتمام ایشان به رشد «شعر و ادبیات فارسی»، حتی از ملی‌گراترین ایران‌دوستان نیز دیده نشده است؛ اهتمامی که اگر یک‌دهم آن را هرکدام از حاکمان این سرزمین داشتند، آوازۀ فرهنگ‌دوستی و هنرپروری‌شان گوش فلک را کر می‌کرد. اما چه کنیم که «حجاب معاصرت»، در کنار «هجمۀ شناختی دشمن»، کار را به جایی رسانده است که می‌بینیم. یکی از راهبردی‌ترین پروژه‌های رهبر انقلاب که با هوشمندی و حوصله، آن را در طول سال‌های متمادی دنبال کرده و به ثمر رسانده‌اند، گرفتن ابزار «ایرانی‌گری» از دست دین‌گریزان وطن‌نشناس و تبدیل آن به یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است؛ پروژه‌ای مبتنی بر فهم عمیق اقتضائات زمان و مکان، حاکی از اعتقاد به ضرورت جذب حداکثری و طراحی‌شده برای فعال‌سازی همۀ ظرفیت‌ها در مواجهه با تهاجم تمدنی غرب. تأکید ایشان بر مواردی مثل: اهمیت محافظت از هویت اصیل ایرانی، ضرورت پاسداشت زبان فارسی، حکمت‌پایه‌بودن شاهنامه و قرائت الهی از نوروز را از همین زاویه باید تحلیل کرد. آری؛ کشاندن پای «شعر» به «ماه خدا» و نشاندن «شاعران» در «حسینیۀ امام خمینی»، یعنی که ادبیات فارسی امروز، در امان امین انقلاب و مسلمان‌شدۀ دست حکیم‌ترین حاکم ایران اسلامی است. پ.ن: بدون‌شک شاه‌بیت سخنان اخیر حضرت آقا در دیدار با شاعران، چیزی جز «ضرورت توجه به جنبۀ رسانه‌ای و تمدنی شعر» نبود. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 یک نکتۀ مهم: رونق آرمان قدس شریف و پیروزی‌های چشمگیر جبهۀ جهانی مقاومت، یکی از مهم‌ترین نتائج «گفتمان وحدت اسلامی» است؛ همان گفتمانی که دشمنان به اهمیت و تأثیر آن پی بردند، اما برخی از دوستان، هنوز که هنوز است، قادر به فهم درست آن و حاضر به همراهی با آن نیستند: 🔹 عاموس گلعاد، ژنرال‌ برجسته رژیم صهیونیستی: امروز ما شاهد شکل‌گیری وحدت بین اهل تسنن و شیعیان در راستای تحقق هدف از بین بردن اسرائیل هستیم. اهل تسنن حماس و شیعیان حزب الله، در چارچوب نگاه دینی و ناسیونالیستی، برای از بین بردن اسرائیل، با یکدیگر متحد شده‌اند. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
📣 چند نکتۀ مهم دیگر: 🔸 با تأمل در پدیدۀ «روز قدس»، هم می‌توان به عیارِ «بصیرت معنوی و سیاسی» در وجودِ «امام خمینی قدّس سرّه» پی بُرد و هم می‌توان کم و کیفِ «صدور انقلاب اسلامی» را به تماشا نشست. 🔹 «راهپیمایی روز قدس» ـ آن هم در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان ـ یکی از مهم‌ترین نقاط پیوندِ «دیانت» و «معنویت» با «سیاست» است. به عبارت دیگر، این «آیین عبادی، سیاسی» یعنی: نجوای «الهی العفو»، با فریادِ «مرگ بر اسرائیل» است که انسان را به حقیقتِ «دین» و «عبودیت» متحقق می‌کند. 🔸 بدون شک، اگر نبود انرژی معنوی متراکم در جان مؤمنان شب‌زنده‌دار، شعارهای آنان در راهپیمایی روز قدس، این‌گونه بُرد جهانی پیدا نمی‌کرد. هم‌چنان‌که اگر نبود نگاه توحیدی و انگیزۀ ایمانی نهادینه‌شده در وجود مجاهدان جبهۀ جهانی مقاومت، آنان نیز توان رویارویی با دشمنان تا بُن دندان مسلح را نداشتند. آری؛ در «جنگ اراده‌ها»، این «عابدان شب» و «شیران روز»ند که به پیروزی نهایی خواهند رسید. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 عملیات وعدۀ صادق، در انتظار «تبیین» و «تکمیل» ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. حدود یک‌دهه است که رهبر معظم انقلاب، در مناسبت‌های مختلف و به بهانه‌های گوناگون، از ورود جامعۀ بین الملل به یک «پیچ مهم تاریخی» خبر می‌دهند، از شکل‌گیری نظمی نوین در جهان سخن می‌گویند و بر ضرورت آمادگی ایران اسلامی برای عبور موفق از آن پیچ و نقش‌آفرینی در این نظم تأکید می‌کنند؛ خبر، سخن و تأکیدی که تحلیل تفصیلی آن، یکی از مهم‌ترین نیازهای معرفتی امروز ماست. ۲. بدون‌شک افول بلوک تمدنی غرب با سردمداری «آمریکا»، به‌موازات قدرت‌یافتن «ایران» در قلب محور مقاومت، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های «نظم نوین جهانی» است؛ شاخصه‌ای که می‌توان «عملیات وعدۀ صادق» را مهم‌ترین دلیل صدق آن دانست؛ چنان‌که بعد از این عملیات، دیگر نه فقط تحلیلگران فهیم و رصدپیشگان هوشیار، بلکه حتی بخش قابل‌توجهی از افکار عمومی نیز وجوه شفافی از «ایران قوی» را با همۀ وجود لمس کردند. ۳. هرچند اجمالا می‌بینیم و می‌دانیم که ایران اسلامی با موفقیت در «عملیات وعدۀ صادق» توانست از موازنۀ قدرت در منطقه تعریف متفاوتی ارائه داده و به همۀ بازیگران بین المللی معادلۀ جدیدی را تحمیل کند، اما حقیقت آن است که جز با فاصله‌گرفتن از این نقطۀ عطف تاریخی در محور زمان، نمی‌توان عظمت و اهمیت واقعی آن را دریافت. به بیان دیگر، این آیندگان هستند که می‌توانند درک درستی از واقعیت این عملیات پیدا کرده و به نقش آن در شکل‌گیری «هندسۀ جدید جهان» پی ببرند. ۴. اگر بخواهیم کمی به واقعیت «عملیات وعدۀ صادق» نزدیک شویم، باید اولا عقبۀ آن در گام اول انقلاب را ببینیم و ثانیا فهم شفافی از آثار و ثمرات آن در گام دوم داشته باشیم. این عملیات، نه یک اتفاق ناخواسته، اقدام انفعالی، واکنش ناگهانی یا حرکت کور، بلکه نتیجۀ طبیعی موفقیت رهبر معظم انقلاب در به ثمر رساندن پروژۀ «ایران قوی» است؛ پروژه‌ای که بدون‌شک جایگاه کشور در «نظم جدید جهانی» را تضمین کرده و حرکت انقلاب برای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» را شتاب خواهد داد. آری؛ بعد از عملیات وعدۀ صادق، دیگر اثبات این‌که «نزدیک قله‌ایم» سخت نیست. ۵. مهم‌ترین سؤالی که بعد از «عملیات وعدۀ صادق» باید به آن پاسخ داد این است که: وظیفۀ ما در این مقطع تاریخی چیست؟ در پاسخ به این سؤال به دو مورد می‌توان اشاره کرد: الف. تبیین عملیات: واقعیت آن است که ما نه تنها در روایت موفقیت‌های خود، خلق «پیوست رسانه‌ای» برای آن‌ها و ایجاد ارزش افزودۀ ملی از این طریق ضعیفیم، بلکه حتی نمی‌توانیم جلوی وارونه‌سازی آن‌ها توسط دشمن را هم بگیریم؛ و این همان نقیصه‌ای است که جز با ورود جدی به عرصۀ «جهاد تبیین» و استفادۀ هوشمندانه از ابزار «هنر» ـ همان‌که تأثیرش از موشک و پهپاد بیشتر است ـ جبران نخواهد شد. ب. تکمیل عملیات: جمهوری اسلامی با «عملیات وعدۀ صادق»، هیمنۀ سخت‌افزاری آمریکا و اسرائیل را شکست و به موفقیتی بزرگ دست یافت. اما تا نتواند «هیمنۀ نرم‌افزاری دشمن» را هم بشکند، نه به هدف اصلی خود ـ یعنی تبدیل‌شدن به یک قطب تمدنی ـ دست خواهد یافت و نه می‌تواند انتقام حقیقی شهدایی مثل حاج قاسم عزیز را بگیرد. آری؛ دانشمندان متعهد ایران اسلامی در عرصۀ «علوم فنی»، با راهبری نیروهای نظامی و امنیتی کشور، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده‌اند. حال مبادا که دانشمندان عرصۀ «علوم انسانی» در حوزه و دانشگاه، با غفلت از اسلامی‌سازی این علوم و با ناتوانی در حل چالش‌های فرهنگی کشور ـ مثل چالش تحمیلی «حجاب» ـ از این قافلۀ نورانی عقب افتاده و در زمینه‌سازی برای «طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه» دچار کوتاهی شوند. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 دومینوی جنبش‌ها ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. از نخستین لحظۀ خلقت آدم علیه السلام و با اطلاع شیطان از این حادثه، کشمکش میان این دو آغاز شده و در ادامه نیز هابیل و موسی و ابراهیم علیهم السلام، در مقابله با قابیل و فرعون و نمرود، از تداوم‌بخشان این کشمکش ازلی و ابدی‌اند؛ کشمکشی که با ظهور پیغمبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به اوج خود رسیده و آخرین پردۀ آن به روی صحنه رفت. اگرچه که همواره شخص یا اشخاصی خاص، شاخص هر یک از دو سوی این نبرد بوده‌اند، اما در حقیقت، داستان، داستان نبرد دو جریان است: جریان حق و باطل؛ و چه بهتر که بگوییم: داستان کتاب هستی، داستان نبرد تمدن الهی با تمدن‌های غیرالهی است؛ داستانی که خالق آن، پایان خوشی را برایش در نظر گرفته و آن‌چنان‌که اهل‌نظر گفته‌اند و می‌گویند، چند صفحه‌ای بیشتر به شروع این پایان خوش باقی نمانده است. ۲. شاید بتوان گفت که مهم‌ترین جریان جاری در مقطع کنونی تاریخ نیز عبارت است از: به‌چالش‌کشیده‌شدن تمدن‌های غیرالهی، به‌خصوص تمدن غربی مبتنی بر لیبرال‌دموکراسی و سرمایه‌داری. مواجهۀ یک تمدن با چالش، از سوی تمدن رقیب، امری طبیعی است؛ همچنان‌که تمدن غیرالهی غرب، از سوی تمدن الهی اسلام، مدت‌هاست که به چالش کشیده شده و به عقیدۀ ناظران منصف، پیروز این مصاف، تمدن الهی اسلام است؛ چالش و مصافی که پس از شکل‌گیری حکومت دینی در ایران اسلامی، اقدام به خلق نظام‌ها و سیستم‌های مبتنی بر دین در آن و آغاز الگوگیری از آن در جهان، فصل جدید و جدی‌تری را تجربه کرد. اما این‌که یک تمدن، از سوی منابع انسانی و توده‌های اجتماعی خود مورد چالش واقع شود، همان چیزی است که اکنون نسبت به تمدن غرب در جریان بوده و در ابعاد مختلف، نیازمند کارشناسی‌ها و بررسی‌های بسیاری است. ۳. ظهور و بروز یک تمدن در عینیت زندگی، دارای چهار عنصر اساسی است: فرهنگ، اقتصاد، سیاست و نظامی‌گری. حکومت‌ها در واقع، برایند اجتماعی یک تمدن بوده که هر یک از چهار عنصر مذکور، در رابطه‌ای متقابل، از یک سو مقوم آن و از سوی دیگر نتیجۀ آن است. از همین رو به‌منظور ایجاد یک حکومت بر اساس یک تمدن، تولید سیستم‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی مبتنی بر آن تمدن ضروری است؛ همچنان‌که برای ارزیابی یا به‌چالش‌کشیدن یک تمدن و حکومت زاییده از آن نیز به بررسی عملکرد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی آن تمدن و حکومت احتیاج است. ۴. طبیعی است که انسان، خصوصا انسان غربی، به‌جهت تمرکز بر مادیات از یک سو و حجاب رسانه‌ای موجود در دنیای امروز از سوی دیگر، با لایه‌های مادی تمدن، ارتباط بیشتری برقرار کرده و نسبت به تأثیر آن بر زندگی خود، ادراک بهتری دارد. بر همین اساس، ملموس‌ترین وجه از وجوه تمدنی و حکومتی مورد توجه انسان‌ها، عبارت است از: اقتصاد. در جریان چالش تمدنی اخیر در غرب، که به‌دنبال پیش‌بینی رهبر عزیز، حکیم و روشن‌بین انقلاب اسلامی رخ داد نیز آن‌چه مورد سؤال و اعتراض است، سیستم اقتصادی غرب و نظام سرمایه‌داری حاکم بر جوامع غربی است. اکنون پس از مدت‌ها اعتراض از سوی دلسوزان و نخبگان غربی و غیرغربی، توده‌های مختلف اجتماعی ساکن در حوزۀ تمدنی غرب نیز به آسیب‌های ناشی از اقتصاد غربی پی برده و کارکرد سوء آن در زندگی خود را لمس کرده‌اند. از همین رو به مقابله با آن برخاسته و «جنبش تسخیر وال‌استریت» را به‌عنوان نماد سیستم اقتصادی غرب شکل داده‌اند. ۵. براساس آن‌چه ذکر شد، نابودی کامل تمدن غیرالهی غرب، مستلزم اقداماتی برای به‌چالش‌کشیدن تمامی وجوه و عناصر چهارگانۀ آن است. جدیت بیش از پیش پایگاه تمدن الهی اسلام، یعنی ایران اسلامی، برای ایجاد سیستم‌های دینی (خصوصا طراحی و اجراء سیستم اقتصادی اسلام، به‌عنوان یکی از وجوه مهم جهاد اقتصادی)، عبور از نظریه‌پردازی‌های صرف، رفع نیازهای عینی انسان و تولید سبک زندگی الهی از یک سو و تکامل ادراکی جوامع غربی، در نتیجۀ فعالیت نخبگان و پایداری در مقابله با حکومت‌های پوسیده اما پلیسی غرب از سوی دیگر، در تحقق این مهم نقش جدی دارند. از همین رو، شکل‌گیری دومینوی جنبش‌ها، یعنی: «جنبش تسخیر هالیوود» به‌عنوان نماد سیستم فرهنگی غرب، «جنبش تسخیر پنتاگون» به‌عنوان نماد سیستم نظامی غرب و در نهایت «جنبش تسخیر کاخ سفید» به‌عنوان نماد سیستم سیاسی غرب، در آینده‌ای نه چندان دور، واقعیتی انکارناپذیر است؛ جنبش‌هایی که نتیجۀ طبیعی تأثیرات سوء فرهنگی، سیاسی و نظامی تمدن غرب بر جوامع انسانی بوده و تحقق آن، به‌دنبال بیداری اسلامی در منطقۀ خاورمیانه، نویدبخش ظهور منجی کل، حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه خواهد بود، ان‌شاء‌الله. 📌 منتشرشده در پایگاه خبری رجانیوز: https://www.rajanews.com/news/95132 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 عیب مِی جمله بگفتی هنرش نیز بگو ▪️ چندجمله‌ای در قدردانی از سعید آقاخانی ✍️ سید محمدحسین دعائی چند روز پیش، سری پنجم از سریال تلویزیونی «نون‌خ» تمام شد؛ یک سریال طنز به کارگردانی «سعید آقاخانی». شاید در نگاه اول، به این نتیجه برسیم که سخن‌گفتن از امثال این سریال، کار امثال ما نیست. اما نه؛ هست! وقتی امثال ما در مقابل تولیدات سخیف یا مسموم فرهنگی، به‌درستی موضع گرفته و زبان به انتقاد باز می‌کنند، وظیفه دارند که اگر نقطۀ روشنی در این عرصه دیدند هم از آن تجلیل کرده و زبان به تشکر بگشایند؛ چراکه لإن شکرتم لأزیدنکم. «نون‌خ» علی‌رغم بعضی ضعف‌ها، نقاط قوت فراوانی دارد: ▪️ نجیب و مؤدب است؛ یعنی در عین ورود به حوزۀ طنز، از خط‌قرمزها عبور نکرده و رده‌بندی سنی ندارد. ▪️ به خانواده و ارزش‌های خانوادگی وفادار است. ▪️ تصویری ملموس و عامه‌پسند از نگاه توحیدی، خدامحوری و توکل را به مخاطب ارائه می‌دهد. ▪️ در پی ترویج فضائل اخلاقی است؛ مواردی مثل: ساده‌زیستی، قناعت، پاکدستی، صداقت، صبر، حسن خلق و تعاون. ▪️ خوبی‌ها و بدی‌ها را کنار هم نشانده و بیننده را به مقایسه و تطبیق وامی‌دارد. ▪️ به سبک زندگی بومی اصالت داده و در دام خودباختگی فرهنگی نمی‌افتد. ▪️ بخش‌هایی از دنیای پیچیدۀ مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی را با زبانی ساده تبیین می‌کند. ▪️ واقعیت‌های تلخ و شیرین موجود در مسیر زندگی ـ که در هم تنیده و باید با هم دیده شوند ـ را به تصویر می‌کشد. ▪️ عدالت رسانه‌ای را محقق کرده و دوربین را از مرکز به حاشیه برده است. ▪️ مشکلات و محرومیت‌های مردمِ دور از مرکز را نشان داده و می‌کوشد تا از این طریق به رفع آن‌ها کمک کند. ▪️ همچنین در عین اشاره به ضعف‌ها، از پیشرفت‌های کشور در حوزه‌های مختلف هم سخن می‌گوید. آری؛ کارنامۀ «سعید آقاخانی» در سریال «نون‌خ» نشان داد که: ▪️ می‌توان بدون لودگی و هنجارشکنی خنداند؛ ▪️ می‌توان در عین تداوم، به ورطۀ تکرار نیفتاد؛ ▪️ می‌توان بین شهرت و شرافت جمع کرد؛ ▪️ می‌توان در ضمن انتقاد، به مخاطب امید داد؛ ▪️ و می‌توان بدون لج‌بازی با رسانۀ ملی یا تاخت‌وتاز و ریخت‌وپاش در شبکۀ نمایش خانگی، برای مردم کار کرد و محبوب شد. و به همین خاطر است که با صدای بلند باید گفت: آقای آقاخانی! متشکریم ... 🏷 🆔 @Smh_Doaei