eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
542 دنبال‌کننده
893 عکس
445 ویدیو
9 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
برادر محترم! جمهوری اسلامی و مردم، #ازلاریجانی و دوستان ارتفاع گرفته‌اند. پس اگر می‌خواهید در مسیر خ
🔰 نگهبانی از نگهبان ▪️ چند نکتۀ مهم دربارۀ «شورای نگهبان» با تکیه بر منظومۀ فکری «رهبر حکیم انقلاب» ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. نهاد قانونی و مقدس ، بر پایۀ دانش و تقوای جمعی از عادل‌ترین و مورداعتمادترین شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی کشور بنا شده و به همین خاطر یکی از مهم‌ترین مظاهر اقتدار و افتخار جمهوری اسلامی است. ۲. تخریب شورای نگهبان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، همواره یکی از مهم‌ترین اهداف دشمنان اسلام بوده است. به همین خاطر هر کسی که در مسیر تخریب این شورا قدم بردارد، مرتکب عملی غیرعقلی، غیرشرعی و غیرانقلابی شده و خواسته یا ناخواسته با جبهۀ دشمن همراهی کرده است. ۳. تخریب شورای نگهبان فقط در قالب مخالفت با اصل شورای نگهبان رخ نمی‌دهد؛ بلکه در ضمن تضعیف این نهاد و زیر سؤال بردن تصمیم‌های آن نیز محقق می‌شود. ۴. تخریب شورای نگهبان از یک سو به بی‌اعتباری انتخابات و سپس بی‌اعتباری نهادهای مبتنی بر انتخابات منجر شده و از سوی دیگر اسلامیت نظام را خدشه‌دار می‌کند. ۵. شورای نگهبان یقینا در کشف واقع معصوم نیست. اما هرگز نمی‌توان و نباید با مستمسک قرار دادن این عدم عصمت، حجیت قانونی این نهاد و فصل‌الخطاب‌بودن نظرات آن را منکر شد. ۶. با توجه به مصالح اهمی که در محافظت از اصل شورای نگهبان و التزام به تصمیمات این نهاد وجود دارد، هیچ‌کس حق ندارد حتی با یقین به اشتباه شورا، طوری به آن اعتراض کند که تخریب و تضعیفش را به دنبال داشته باشد. ۷. بسیاری از اشکالاتی که در عملکرد شورای نگهبان دیده می‌شود، ناشی از فقدان یا ضعف قانون است. فلذا به‌جای حمله به اعضای این شورا، باید به ارتقاء نرم‌افزار آن کمک کرد. ۸. همۀ منتقدان شورای نگهبان یکسان نیستند. بعضی به‌خاطر مخالفت با اسلام و انقلاب اسلامی و با التفات به اثر مقابله با شورا به انتقاد مشغولند. اما بعضی دیگر به لوازم انتقاد خود توجه نداشته و از اثرات آن غافلند. به امید دفع شر دستۀ اول و تنبه دستۀ دوم. ۹. به موازات تجدیدنظرطلبان و ساختارشکنان، نیروهای انقلاب نیز به برخی از تصمیمات شورای نگهبان، مثل عدم احراز صلاحیت بعضی صالحان و تأیید صلاحیت بعضی ناصالحان انتقاد دارند. اما در عین تلاش برای رفع مشکل، از تضعیف شورا خودداری کرده و به‌خاطر تأمین مصالح اهم، به تشخیص آن تن داده‌اند. ۱۰. آن‌چه گفته شد هرگز به‌معنای نفی ضرورت تلاش برای جبران خطاهای رخ‌داده نیست؛ تلاشی که قطعا به تصمیمات شورای نگهبان برکت داده و زمینۀ جلب بیشتر تفضلات الهی را فراهم می‌آورد. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 مدال‌آوران میدان محبت ✍️ سید محمدحسین دعائی شنیده‌ای می‌گویند برای بعضی چیزها نمی‌شود قیمت گذاشت؟ مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد. حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد. واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدال‌آوران المپیادهای علمی» انجامش نمی‌دادند. آری؛ در زمانه‌ای که بعضی‌ها برای رسیدن به امثال این مدال‌ها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوان‌های بامعرفت، آن‌ها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند. اما چرا؟ پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و می‌خواهند لذت بیشتری را تجربه کنند. به‌دست‌آوردن مدال، به‌گردن‌آویختن مدال، نگه‌داشتن مدال و نمایش‌دادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است. جوانان مدال‌آور، قبل از آن‌که «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دل‌هایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتی‌تر شده‌اند. به‌قول خواجۀ شیراز: از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود دانش‌آموزان نخبۀ این کشور مدال‌هایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند. آن‌ها می‌خواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم می‌دانستند چه لذتی در آن است، به‌خاطر آن دست از سلطنت خود می‌کشیدند. وه که چه معاملۀ پُرسودی ... مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند. مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهم‌تر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند. تازه ... همان مدال‌ها را هم از دست ندادند: «مدال‌ها را از شما فرزندانم قبول می‌کنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. ‌بنابراین مدال‌ها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمی‌گردانم.» بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همه‌اش سود است. هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدال‌هایشان رسیدند؛ مدال‌هایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیده‌اند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند. آری؛ مدال‌آوران دلدادۀ ما ثابت کردند می‌توان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد. آن‌ها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم می‌دانند که او به این مدال‌ها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آن‌قدر برایش بی‌ارزش است که نه آویخته‌بودنش را متوجه می‌شود، نه افتادنش را. آن‌ها می‌خواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند. البته این را هم می‌دانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمم‌اند که آن را نیز برطرف کنند. آن‌ها می‌دانند خوشحالی او وقتی کامل می‌شود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیس‌جمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند. آن‌ها می‌دانند که او برای شکل‌گیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدال‌هایشان ـ گنج‌های اصلی این کشورند؛ همان‌هایی که می‌توانند تاریخ را عوض کنند. راستی! او ـ همان رهبر محبوب جوان‌های دانشمند و عاشق‌پیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی. او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایه‌اش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم. پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش می‌کنیم. 📌 منتشرشده در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=45020 🏷 🆔 @Smh_Doaei
ولایتمدار عزیز، سلام! بار دیگر توفیق یارمان شده و دست تقدیر، ما را در آستانۀ «غدیر» ـ بزرگ‌ترین عید عالم هستی ـ قرار داده است. «غدير» نماد پیوندِ «توحید» و «ولایت» است. «غدیر» نمود پیوستِ «رسالت» و «امامت» است. «غدير» نمايشگاهِ «ولایة علی بن ابی‌طالب حصنی» است. «غدیر» تجلی‌گاهِ «علیٌّ منّی و أنا منه» است. «غدير» صراط مستقيمِ «عرفان» است. «غدیر» شاهراه وصول به مقامِ «ولایت» است. «غدير» روزِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاه» است. «غدير» روز «اللَهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ» است. «غدير» روز محک است؛ روز تمايز ايمان و كفر؛ روز تقابل خلوص و نفاق؛ روز تعارض صفا و حيله؛ و روز تباین نور و ظلمت. «غدير» روز درخشش خورشيد عالم‌تاب حقیقت، از پس ابرهای متراکم غفلت، بر صفحۀ نفس بشریت است. «غدیر» روز صدور امر الهی به لزوم كشف حجاب از چهرۀ تابناک ولايت است. «غدير» روز سرآمدن زمان تقيّه و پیروزی جنود عقل بر جنود جهل است. «غدیر» روز سرسپردگى است. «غدير» روز بيعت‏ با آزادگی است. «غدیر» روز معاملۀ نفس با نفیس‌ترین متاع ملک و ملکوت است. آری! «غدير» روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله، با بالابردن دست على بن ابی‌طالب علیه السلام، پرچم ولایت ازلی او را تا ابد به اهتزاز درآورده و طنین خطبۀ مولویتش را از ناسوت به لاهوت رساند؛ و از همین روست که «غدیر» عيد الله الاكبر است. اما باید بدانیم که «غدیر» تازه شروع ماجراست؛ شروع ماجرایی که همۀ بلادیدگان عصر غیبت، در انتظار پایان خوش آن، دست به دعا برداشته‌اند؛ و چه دعائی بالاتر و مؤثرتر از زمینه‌سازی برای ظهور وارثِ «غدیر»؟ ظهور وارثِ «ذوالفقار»؛ ظهور وارث جلال و جمال علوی؛ ظهورِ «مهدی موعود» که جز به‌دنبال مجاهدت مهدی‌باوران و مهدی‌یاوران محقق نخواهد شد؛ ظهوری که درمان همۀ دردهای ظاهری و باطنی ماست. «غدیر» به ما می‌گوید که اگر كسى همۀ خود را به خدا بدهد، خدا نيز براى اوست. «غدیر» یعنی: اين راه برای همیشه باز است. اما آیا ما را نیت و همت رفتن هست؟ اگر هست، بسم الله ... . 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 دو پرده از پیامبر کربلا ۱. اگر امام حسین علیه السلام، در جمع جوانمردان آزاده، در کنار قمر بنی‌هاشم و با دستی باز ــ که شاید بر قبضۀ شمشیر هم بود ــ به حُر فرمود: «أ فبالموت تُخوّفنی؟» یا «مرحبا بالقتل فی سبیل الله» امام سجاد علیه السلام هم در جمع زنان و دختران اسیر، در کنار زینب کبری و البته با دستی بسته، خطاب به ابن‌زیاد فرمود: «أ بالقتل تُهدّدنی؟ أ ما علمت أن القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؟» و این‌گونه بود که منطق و در تاریخ جاری شد. ۲. اگر قمربنی‌هاشم، در آن لحظات آخر، به سیدالشهداء سلام الله علیه عرض کرد: «قد ضاق صدری و سئمتُ من الحیاة و اُرید أن اَطلب ثاری من هؤلاء المنافقین»، امام سجاد علیه السلام هم با وجود مریضی و ضعف شدید، به زینب کبری سلام الله علیها فرمود: عمه جان! به من شمشیری بده تا از فرزند رسول خدا دفاع کنم؛ چراکه: «لا خیر فی الحیاة بعده». و این‌گونه بود که منطق و سامان یافت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 «عرفان» با طعمِ «زندگی» ▪️ مروری بر مجموعه آثارِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه»، به‌مناسبت سالگرد رحلت آن عالم ربانی ✍️ سید محمدحسین دعائی در ذهن بسیاری از عموم مردم و حتی خواص، «عرفان و سیر و سلوک» مساوی است با: ریاضت‌های عجیب و غریب، عمل به آداب و مناسک غیرمتعارف، برخورداری از زندگی و زیّ درویشی، عدم پایبندی به ظواهر عرفی و شرعی، بی‌خبری از عالم و آدم، حمله‌های مداوم به پای چوبین استدلالیان، بی‌بهره‌بودن از مهارت‌ها و تخصص‌های علمی، فرار از اجتماع و فعالیت‌های اجتماعی، مخالفت با امر سیاست و حکومت‌داری و بسیاری از مطالب نامطلوب دیگری که در یک مطلب خلاصه می‌شوند: پرت‌بودن از زندگی و واقعیت‌های آن! اما آیا به‌راستی می‌توان همۀ آن‌چه که عرفان و معنویت خوانده می‌شود را با یک چوب راند؟ آیا در میان این شلوغ‌بازارِ مملو از غل و غش و دغل، هیچ بساط قابل‌اعتمادی پیدا نمی‌شود؟ آیا نمی‌توان عرفان اصیل و نابی را یافت که کام تشنۀ بشریت امروز را سیراب کرده و او را از سرگردانی در بیابان آخرالزمان نجات دهد؟ به‌شهادت بسیاری از بزرگان مورد اعتماد و بر اساس مشاهدات و تجربیات مکرر، مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه یکی از معدود عالمان و عارفانی هستند که توانسته‌اند سیر و سلوک را با تکیه بر آموزه‌های اسلام ناب، از «زاویه‌ها و سجاده‌ها» به «خانه‌ها و خیابان‌ها» سرایت داده و علی‌رغم همۀ تهمت‌ها و شبهات، کارآمدی عرفان ناب شیعی در تمامی عرصه‌های زندگی امروز را اثبات کنند. اگر می‌خواهید به بررسی صحت و سقم این ادعا بپردازید، شما را دعوت می‌کنیم به مطالعۀ مجموعه آثار این عالم و عارف بزرگوار که در خلال منظومۀ منسجمی از عناوین و موضوعات، سفره‌ای رنگین از مباحث مختلف اعتقادی، حکمی، عرفانی، اخلاقی، تفسیری، فقهی و تاریخی را برای طیف متنوعی از مخاطبان گسترده است. ▪️ «شرح پیچیده‌‌ترین مطالب فلسفی و عرفانی مطرح در مکاتبات مرحوم سید احمد کربلایی و محقق اصفهانی» ▪️ «تبیین ساده و شیوای مراحل سیر و سلوک و عوالم پس از مرگ» ▪️ «گزارش دقیق خاطرات، حالات و جزئیات زندگی مرحوم حداد و علامۀ طباطبائی» ▪️ «نقل بخش‌هایی شنیده‌نشده از تاریخ انقلاب اسلامی و ارائۀ تقریری نوآورانه از نظریۀ سیاسی اسلام» ▪️ «نقد و اصلاح پیش‌نویس قانون اساسی ایران» ▪️ «تبیین خطاهای روشی و محتوایی موجود در مقالۀ قبض و بسط تئوریک شریعت» ▪️ «تشریح مبنای تقویم اسلامی و نظام حقوق زن در اسلام» ▪️ و «تبیین نگاه تمدنی دین به مسئلۀ جمعیت و پشت‌پردۀ طرح کاهش موالید»، برخی از مطالب جذابی است که در این مجموعه به چشم می‌خورد. هم‌چنین مواردی مانند: ▪️ تبیین عرفان برخاسته از قرآن و برهان ▪️ عرضۀ دورۀ نسبتا کاملی از مباحث بنیادین اعتقادی و کلامی ▪️ تعریف کاربردی سبک زندگی اسلامی ▪️ شرح علمی و عملی روش اسلام‌شناسی و تولید علم دینی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی ▪️ گشودن باب معرفی عرفاء و شرح‌حال‌نویسی از بزرگان عرصۀ معنویت در عصر حاضر ▪️ نشر عصارۀ مکتب عرفانی نجف ▪️ تبیین الگوی زیست اجتهادی در پرتو اطاعت و حمایت از ولی فقیه ▪️ نقد عالمانۀ مشاهیر و مشهورات ▪️ تشریح نقشۀ راه دشمن در حوزه‌هایی هم‌چون: فرهنگ، زبان، نمادها، آداب و رسوم اجتماعی و ... ▪️ همراه با ارائۀ راهبردها و راهکارهای مقابله با آن نیز برخی از مهم‌ترین نمایه‌هایی است که می‌توان برای مطالب موجود در کتاب‌های مرحوم علامۀ طهرانی انتخاب کرد. تأثیرپذیری از لحن صادقانه و قلم حقیقت‌محور این عارفِ مجتهد، انقلابی، بصیر، زمان‌شناس، آینده‌نگر و آینده‌نگار، تجربۀ مشترک اغلب کسانی است که دقائقی را میهمان آثار او بوده‌اند. این شما و این تجربۀ «عرفان با طعم زندگی» در بزم «دورۀ علوم و معارف اسلام». ضمنا اگر می‌خواهید با زندگی و سیرۀ این شخصیت بزرگ آشنا شوید، مطالعۀ کتاب «آیت نور» و مجموعۀ سه‌جلدی «نور مجرد» را به شما پیشنهاد می‌کنیم؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر حکیم و فرزانۀ انقلاب، «از جمله فرزانگان معدودى بودند كه مراتب برجستۀ علمى را با درجات والاى معنويت و سلوک، توأما دارا بودند و در كنار فقاهت فنى و اجتهادى، به فقه الله الأكبر نيز كه از مقولۀ شهود و محصول تجربۀ حسى و مجاهدت معنوى است نائل گشته بودند.» 📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44087 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 به حُسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد ... ▪️ روایتی کوتاه از نگاه رهبر معظم انقلاب به علامۀ طباطبائی ✍️ سید محمدحسین دعائی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره بین‌المللی بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نه فقط از جایگاه ممتاز این عالم ربانی در نگاه ایشان حکایت داشت، بلکه یک شاهکار تمام‌عیار در حوزۀ شخصیت‌نگاری بود؛ توصیفی جامع، مفید، روان، جذاب و در عین حال کوتاه که برای الگوسازی از آن قلۀ تهذیب، سرمایه‌سازی کرد: ۱. بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نتیجۀ الهام الهی، کاری بزرگ و نیاز روز جامعه است. ۲. علامۀ طباطبائی، مردی بزرگ، شخصیتی تاریخی، پدیده‌ای کم‌نظیر در طول قرن‌ها و دارای مجموعه‌ای از فضائل ممتاز انسانی، مثل: علم، پارسایی و پرهیزکاری، ملکات اخلاقی، ذوق، هنر، صفا، وفا و رفاقت است. ۳. علامۀ طباطبائی در عرصۀ علم، دارای چهار ویژگی اساسی است: یک. وسعت و تنوع دانشی: علامه از علوم وسیع و متنوعی مثل: فقه، اصول، فلسفه، عرفان نظری، هیئت، ریاضیات، تفسیر و علوم قرآنی، ادبیات و انساب بهره‌مند بوده است. دو. عمق علمی و فکری: علامه یک اصولی صاحب‌مبنا، یک فیلسوف نوآور و یک مفسر شگفتی‌ساز است. سه. شاگردپروری: علامه یک استاد فیلسوف‌ساز و در عین حال، مربی افراد نقش‌آفرین در انقلاب اسلامی و برخی از شهدای به‌نام این کشور است. چهار. شهرت تألیفی: علامه دارای آثار علمی متعددی است که در همان زمان حیاتشان در اختیار جامعه قرار گرفتند. ۴. علامۀ طباطبائی، مفسری بی‌نظیر، احیاءگر فلسفه و پشتیبان فکری انقلاب اسلامی بود. ۵. علامۀ طباطبائی در پارسایی، پرهیزکاری، تعبد و ارادت به اهل بیت، یک شخصیت فوق العاده بود. ۶. علامۀ طباطبائی در کنار همۀ این فضائل، از دو خصوصیت برجسته و جذاب برخوردار بوده‌اند که باید به‌طور خاص از آن‌ها الگو گرفت: یک. انجام یک جهاد فکری کم‌نظیر در بحبوحه‌ی تهاجم اندیشه‌های وارداتی و شبهه‌آفرینی‌ها از طریق ایجاد یک پایگاه فکری مستحکم و تهاجمی برای پُرکردن خلأها دو. عدم اکتفاء به زایش فکری و تلاش برای متحقق‌شدن به معارف توحیدی و مفاهیم عرشی‌ در نفس و قلب خود ۷. تفسیر المیزان علامۀ طباطبائی، در عین اشتمال بر نکات دقیق و عمیق معارفی، سرشار از مطالب سیاسی و اجتماعی است که علاوه بر جدیدبودن در دورۀ خود، پاسخگوی مسائل امروز جامعه نیز هست. ۸. علامۀ طباطبائی با عمل به دانسته‌های خود، با تربیت خود و با بالابردن خود در مدارج عالی انسانی و معرفتی، به جایی رسید که در عین بودن با مردم، با خدا بود. دوری از تظاهر، تواضع فوق‌العاده، بی‌هوائی، حلم، برخورد نرم و گذشت از افراد اهل محاجه و مخاصمه، برخی از ثمرات اخلاقی این حرکت سلوکی در وجود علامه بود. ایشان مصداق این آیۀ شریفه است: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُه. ۹. علامۀ طباطبائی در عین برخورداری از خصوصیّات برجستۀ علمی و معنوی و در عین تحفظ بر سکوت در جلسات عمومی یا درسی، یک انسان دلنشین، دلچسب، خوش‌مجلس، خوش‌صحبت، خوش‌تعریف، شیرین‌زبان، گرم و گیرا در فضای رفاقت و انس ایمانی بود. ۱۰. علامۀ طباطبائی ذوق شعری و ادبی قابل‌توجهی داشت. ۱۱. علامۀ طباطبائی شخصیت جامعی است که باید قدردان او بود، باید از او درس گرفت، باید او را بزرگ داشت و باید جامعه را با او آشنا کرد. ۱۲. علامۀ طباطبائی امروز به‌مراتب از زمان حیاتش شناخته‌شده‌تر است و در آینده نیز بیشتر شناخته خواهد شد، ان شاء الله. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 طلوع حکمت در فتنۀ شام ▪️ برداشت‌های سی‌گانه از بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب دربارۀ حوادث منطقه ✍️ سید محمدحسین دعائی یکی از اوصاف پرتکرار امام بزرگوار در بیان رهبر معظم انقلاب، وصف «حکمت» است. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود می‌فرمایند: «امام بزرگوار ما حکیم بود. امام یک حکیم به معنای قرآنی بود. حکیم یعنی آن کسی که حقائقی را مشاهده می‌کند که از چشم‌های دیگران مغفول‌عنه است؛ پوشیده است. کلمات او، کلماتی ممکن است ساده به نظر بیاید، اما هر چه می‌شکافید می‌بینید لایه‌ها و عمق‌های بیشتری دارد. امام این‌جوری بود.» و بدون هرگونه مبالغه و مجامله باید گفت که قطعا خود رهبر انقلاب هم حکیم‌اند؛ یک حکیم قرآنی که آن‌چه دیگران نمی‌بینند و نمی‌فهمند را می‌بیند و می‌فهمد و به شیواترین شکل ممکن بیان می‌کند. و خوشا به حال امثال شهید سلیمانی که این حقیقت را دریافته و قدر آن را دانستند: «من ... در این بیست سالی که در محضر آقا بودم، نتیجۀ تقوا را و ثمرۀ آن را که حکمت می‌شود و بر زبان و بر دل و بر عقل جاری می‌شود، من در آقا به‌طور کامل دیدم. لذا در هر چیزی که الآن ایشان شبهه می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در انتهای آن، شبهه درمی‌آید و یا بر هر چیزی که یقین می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در آن، [مقصود] به دست می‌آید.» بر همین اساس در پی آنیم که آخرین تجلیات حکمی این رهبر عالی‌قدر را در بیانات مهم ایشان پیرامون حوادث منطقه به تماشا بنشینیم: ... 📌 ادامۀ یادداشت در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=45634 🏷 🌻 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲] 🔸 نام این مستند هم با ما حرف دارد: «آن زمستان»؛ یعنی زمستان سال ۹۴؛ همان زمستانی که مجلس خبرگان از محضر آیة الله مصباح یزدی محروم گردیده و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دچار خسارت شد؛ همان زمستانی که به‌خاطر حذف ظاهری و موقت آیة الله از سپهر سیاسی کشور، زمستان سیاست، فرهنگ و اجتماع را در پی داشت. 🔹 یکی دیگر از بخش‌های قابل‌توجه این مستند، سکانس‌های ابتدائی آن است؛ یعنی سکانس‌های مربوط به جراحی چشم آیة الله مصباح یزدی که می‌توان به تفسیر نمادین آن‌ها پرداخت و اشارۀ سربسته و گذرای کارگردان به «تغییر دید آیة الله» را در آن‌ها به تماشا نشست؛ همان واقعیتی که می‌توان در پرتو آن، به فهم بهتری از اندیشۀ سیاسی و کنشگری‌های اجتماعی ایشان دست یافت. آری؛ شاید ماجرا از این قرار است که پس از دهه‌ها «حضور میدانی، تجربه‌اندوزی و بازخوردگیری»، اندیشۀ سیاسی آیة الله مصباح یزدی، جلوه‌های واقع‌بینانه‌تری پیدا کرده است. به‌عنوان مثال می‌بینیم که ایشان ـ به‌صراحت و در تضاد با قرائت مشهور از دیدگاه خود ـ هرگونه «ناب‌گرایی غیرواقع‌بینانه» را مذمت می‌کنند، از ضرورتِ فتنه‌های اجتماعی برای «آزمایش مردم» سخن می‌گویند، بر اولویتِ «بصیرت‌افزایی عمومی» صحه می‌گذارند و غلط‌بودن مسیرِ «اجبار و تحمیل» را مورد تأکید قرار می‌دهند. 🔸 به اعتقاد نگارنده، مهم‌ترین درس این مستند، درسِ «نگاه توحیدی» و «زندگی توحیدی» است؛ این‌که یک «مؤمن موحد»، همه‌چیز ـ حتی دنیایی‌ترین چیزها، یعنی «سیاست» ـ را با دید توحیدی می‌بیند، فقط به‌دنبال جلب رضایت خداست، فقط در پی انجام وظیفه است، فقط در آرزوی عاقبت به خیری است، فقط خداوند را منشأ اثر می‌داند و به همین خاطر، حتی در سخت‌ترین شرائط زندگی، آب در دلش تکان نمی‌خورد. آری؛ دل مؤمن موحد مجاهد، حتی در سردترین زمستان‌ها، بهاری است. 🔹 حتی اگر تمام تصاویر این مستند از یادها برود، تصویر پُرمعنایی که از بوسۀ «سردار سلیمانی» بر پیشانیِ «آیة الله مصباح یزدی» قاب گرفته است، هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد. 🔸 اگر مستندِ «آن زمستان» یک «مقاله» بود و می‌خواستیم برای آن چند «کلیدواژه» انتخاب کنیم، آن کلیدواژه‌ها از این قرار بودند: عبودیت، نگاه توحیدی، دین‌محوری، ولایت‌مداری، وظیفه‌شناسی، تکلیف‌گرایی، مردم‌داری، آرمان‌خواهی، واقع‌بینی، اخلاق اسلامی، معنویت، نورانیت، برکت، شجاعت، حُریت، صداقت، صمیمیت، جامعیت، جهاد، اخلاص، سبک زندگی دینی، علم نافع، علوم انسانی اسلامی و سیاست‌ورزی الهی. خلاصه آن‌که: این مستند، هم «درس دین» است، هم «درس سیاست» و هم «درس زندگی». 🔹 مستندِ «آن زمستان»، بیش از آن‌که نشانگرِ «تسلط تحسین‌برانگیزِ» کارگردان بر کار خود باشد، از «سنخیت حسرت‌برانگیزِ» او با آیة الله مصباح یزدی حکایت دارد؛ تا آن‌جا که شاید بتوان گفت روح آیة الله در این مستند حلول کرده است؛ و از همین روست که باید به فکر قلمه‌زدن این مستند به سوژه‌های دیگر و تکثیر آن بود. آری؛ مستندِ «آن زمستان»، از راه رسیدن بهارِ «سینمای اشراقی» را نوید می‌دهد. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 بازتاب منشور روحانیت در قاب تلویزیون ▪️ نیم‌نگاهی به سریال «سرزمین مادری» ✍️ سید محمدحسین دعائی فصل دوم سریال موفق «سرزمین مادری» هم به پایان رسید؛ سریالی پُرمضمون و خوش‌ساخت که نه به‌درستی دیده شد، نه ضریب رسانه‌ای پیدا کرد و نه مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در همین رابطه به چند نکته اشاره می‌کنم: 🔸 از توفیقات «سرزمین مادری» در عرصۀ کارگردانی، انتخاب بازیگر، چهره‌پردازی و طراحی صحنه که بگذریم، باید بر این نکته تأکید کرد که این سریال، بدون فروغلتیدن در ورطۀ نمادزدگی، دلالت‌های نمادین فراوانی داشت. یعنی در ضمن برخورداری از یک داستان جذاب و به‌دنبال یک شخصیت‌پردازی قوی، توانست حجم قابل‌توجهی از مطالب را نیز با نمادسازی‌های زیرکانه و ظریفانۀ خود به مخاطب منتقل کند: ▪️ شخصیت اصلی داستان ـ یعنی «رهی» ـ در واقع نماینده شخصیت سیال و ممتد جامعۀ ایرانی در طول تاریخ ـ خصوصا دوران معاصر ـ است: یتیم، مظلوم، مهربان، متشخص، معنویت‌گرا، هوشمند، هنردوست، جسور، پویا، خستگی‌ناپذیر، آرمان‌خواه، عدالت‌طلب، حق‌جو و ظلم‌ستیز. به‌علاوه آن‌که انتخاب نام «رهی» ـ به‌معنای راهرو، آزادشده یا هواخواه ـ برای این شخصیت را هم می‌توان در همین راستا تحلیل کرد. ▪️ حضور «رهی» در میان «بهادری‌ها» ـ به‌عنوان یک خانوادۀ امروزی، با سبک زندگی مدرن ـ ، ارتباط او با «پروانه» و در نهایت دل‌کندنش از این فضا، می‌تواند استعاره‌ای از نسبت جامعۀ سنتی ایران با عالم تجدد باشد. ▪️ همچنان‌که حملۀ نیروهای ساواک ـ بعد از ماجراهای پانزده خرداد ـ به منزل «رهی»، دستگیری او و سقط‌شدن فرزندش نیز پرداختی نمادین از افول موقت نهضت و به ثمر نرسیدن تلاش‌های انقلابیون در آن مقطع زمانی است. 🔸 یکی دیگر از وجوه مثبت سریال «سرزمین مادری»، تبیین هنرمندانۀ بخش‌هایی از تاریخ معاصر ایران است؛ همان امر مهم و در عین حال مهجوری که اساسی‌ترین سلاح جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب در نبرد جاری این روزها، یعنی نبرد روایت‌هاست. برخی از واقعیت‌های تاریخی روایت‌شده در این سریال از این قرارند: ▪️ فراز و فرود مبارزات مردم ایران بر ضد سلطنت پهلوی ▪️ دسته‌بندی‌های سیاسی قبل از انقلاب ▪️ فساد درباریان، خصوصا اشرف ▪️ نفوذ بهائیان در دستگاه حاکم ▪️ جنایات ساواک ▪️ فقر عمومی و شکاف طبقاتی ▪️ ناکامی گروه‌های غیردینی ـ مثل حزب توده و ملی‌گراها ـ در مواجهه با رژیم ▪️ نقش عالمان دینی ـ مثل آیة الله کاشانی، شهید نواب صفوی و امام ـ در پیشبرد مبارزات 🔸 به نظر نگارنده بدیع‌ترین ویژگی سریال «سرزمین مادری» آن بود که توانست برای نخستین‌بار، به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های «امام خمینی رضوان الله علیه» ضریب رسانه‌ای داده و آن را با زبان هنر تبیین کند؛ همان دغدغه‌ای که به‌طور مشخص و شفاف، در «منشور روحانیت» به آن پرداخته شده: «جریان‌شناسی سکولاریسم مذهبی» با تمرکز بر «انجمن حجتیه» و «گروه موسوم به ولایتی‌ها»؛ انجمن و گروهی که هم قبل از پیروزی انقلاب، یکی از مهم‌ترین موانع پیشرفت نهضت بوده و هم بعد از پیروزی انقلاب، دست از مقابله با حرکت امام و مهم‌ترین مبنای آن، یعنی «اسلام سیاسی» برنداشتند. برخی از ویژگی‌های این طیف که سریال «سرزمین مادری» توانسته آن‌ها را به تصویر بکشد، از این قرارند: ▪️ اعتقاد به جدایی دین از سیاست ▪️ تحریف آموزۀ مهدویت و انتظار ▪️ ساده‌اندیشی و ظاهربینی ▪️ تموّل مالی و رفاه‌زدگی ▪️ عافیت‌طلبی و دنیادوستی ▪️ تحجر، تقدس‌مئابی، قشری‌گرایی و تمرکز کور بر ظواهری مثل: تلاوت قرآن، ذکرگفتن، روضه‌خوانی، ترک غیبت، حفظ حجاب و ... ▪️ حمله به امام با بهانه‌هایی مثل: ایجاد آشوب در جامعه، به خیابان‌کشیدن مردم و به هدر دادن خون آن‌ها ▪️ معرفی امام به‌عنوان یک عالم تک‌رو و انکار حمایت دیگر علماء از جریان مبارزات ▪️ سکوت در برابر نفوذ بهائیت، در عین ادعای مبارزه با آن ▪️ همکاری با ساواک ▪️ و مخالفت با فلسفه و عرفان 🔸 آری؛ همچنان‌که امام بزرگوار ـ به‌شکل مکرر ـ نسبت به خیانت‌ها و خطرات بالفعل و بالقوه این جریان هشدار داده و همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب بارها از تهدید بزرگ «سکولاریسم مذهبی» ـ در حوزه‌ها و هیئات ـ یا شکل‌گیری آنتی‌تز انقلاب در قم سخن گفته‌اند، لازم است که مدیران حوزوی نیز به این مسئله و نحوۀ مقابله با آن توجه ویژه‌ای داشته و برای آگاه‌سازی طلاب جوان در این عرصه، اقدام مؤثری انجام دهند؛ اقدامی که شاید بتوان از تبدیل «منشور روحانیت» به یک متن درسی و قراردادن آن در برنامۀ آموزشی حوزه‌های علمیه، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مصادیق آن نام برد. 🔸 به‌علاوه آن‌که باید خط‌شکنی سریال «سرزمین مادری» در کشیدن نقاب از چهرۀ جریان‌های مذهبی مخالف انقلاب را به فال نیک گرفته و همۀ زمینه‌های لازم برای تداوم، توسعه و توفیق این جهاد رسانه‌ای را فراهم آورد. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 روزه؛ فناوری‌ای برای خودسازی و جامعه‌پردازی ✍️ سید محمدحسین دعائی یکی از چیزهایی که باید از همین اول ماه مبارک رمضان به آن توجه ویژه داشته باشیم این است که: «چرا باید روزه گرفت؟» یا «قرار است با روزه‌گرفتن چه اتفاقی برای انسان بیفتد؟» پاسخ تفصیلی این سؤال را باید ذیل عنوان «فلسفه روزه» دنبال کرد. اما اجمالا این‌که: «روزه» ـ اگر با شرائط و آدابش گرفته شود ـ یک «فناوری معنوی» با «کاربری چندمنظوره» است. یعنی همان‌طور که هم برای «جسم» مفید است و هم برای «روح»، قرار است هم رابطه ما با «خدا» را ارتقاء داده و هم روابط اجتماعی‌مان با «خلق خدا» را تنظیم کند. مادر اولیاء حضرت زهراء سلام الله علیها فرمودند: «فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص.» یعنی: روزه کمک می‌کند که کم‌کم بی‌توجهی به غیرخدا در وجود انسان نهادینه شود. از امام عسکری علیه السلام هم نقل شده است که: «لیجد الغنی مسّ الجوع فیمنّ علی الفقیر.» یعنی: روزه، با ایجاد حس گرسنگی در اغنیاء، زمینه‌ساز توجه همدلانۀ آن‌ها به فقراست. اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم: روزه علاوه بر آن‌که می‌تواند روح روزه‌دار را از آلودگی‌های توجه به عالم ماده پاک کرده و حال «اخلاص» و سپس «ایثار» را در او به ملکه تبدیل کند، همچنین می‌تواند با ایجاد «درک مشترک از واقعیت‌های زندگی»، فاصله‌های ادراکی و عاطفی انسان‌ها را از بین برده و زنجیره‌ای از «همگرایی‌های اجتماعی» را باعث شود: همدردی، همدلی، همیاری، همبستگی و هم‌افزایی. به‌عبارت دیگر، وقتی «فاصله‌های ادراکی و عاطفیِ» افراد یک جامعه از بین بروند، «فاصله‌های طبقاتیِ» آن‌ها نیز میل به کاهش پیدا کرده و ناهنجاری‌هایی مثل «خودپرستی» و «تکاثر»، جای خود را به ارزش‌هایی مثل «مواسات» و «تکافل» می‌دهند. بر همین اساس جامعه بهره‌مند از «فناوری روزه»، جامعه‌ای همبسته، نفوذناپذیر، تاب‌آور و متکامل است؛ همان جامعه‌ای که به‌یقین در منازعات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی دنیای امروز، دست برتر را خواهد داشت. و اما حرف آخر: مرز ما عشق است هر جا اوست آن‌جا خاک ماست سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند؟ در این ماه رمضان، همه مسلمانان باید بیش از همه به فکر «غزه» باشند؛ غزه مظلوم، غزه گرسنه، غزه زخمی، غزه ویران، غزه در حال احتضار. بدون‌شک تأثر عاطفی، سوز و گداز معنوی، هیجان فکری، کمک مالی و تحرک اجتماعی آحاد مسلمین روزه‌دار در حمایت از غزه، علاوه بر تأثیرات ملکوتی و ماورائی، می‌تواند دولتمردان خائن یا بی‌خاصیت کشورهای اسلامی و غیراسلامی را به مقابله مؤثر با رژیم صهیونیستی واداشته و با ایجاد یک موج بین المللی، جلوی جنایت‌های این جانیان را بگیرد. آری؛ همۀ اهل اسلام، در این ماه رمضان، باید به این پویش جهانی بپیوندند: اصلا بگذارید این‌طور بگویم: اگر روزۀ امسال امت اسلامی، منجر به احیاء غزه نشده و گره از کار او باز نکند، روزه نیست. والسلام! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 «روزه» به‌سبک «غزه» ✍️ سید محمدحسین دعائی تلاش برای تأمین رفاه مادی مردم، قطعا یکی از مهم‌ترین وظائف حاکمیت دینی است. اما اگر این رفاه، با «رشد معنوی» همراه نبوده و توسعۀ دلبستگی‌های مادی و دنیازدگی را به همراه داشته باشد، جدای از آن‌که انسان را از رسیدن به کمال الهی خود بازمی‌دارد، می‌تواند جامعه اسلامی را نیز در نبرد با قدرت‌های زورمند و زورگو زمین‌گیر کند. چون جامعه‌ای که نتواند در مواجهه با فشار دشمن، از دنیا، راحتی‌های دنیا و لذت‌های دنیا دل بکند، حتما تن به ذلت داده و شکست خواهد خورد. به همین خاطر، اسلام عزیز ـ به‌عنوانی دینی که ضامن سعادت دنیا و آخرت در دو مقیاس فردی و جمعی است ـ جدای از دستورات عمومی خود، کوشیده است تا با تعریف مجموعه‌ای از برنامه‌ها در خصوص ماه مبارک رمضان ـ مثل «روزه» ـ روحیۀ «عبور از دنیا» را در پیروان خود نهادینه کند؛ همان روحیه‌ای که «امام خمینی قدس سره» در بیانات خویش، از آن با عنوان رمز موفقیتِ «انقلاب اسلامی» در مقابل «حملۀ نظامی» یا «تحریم اقتصادی» یاد می‌کنند. حال با این نگاه، می‌توان «غزه» را پیشگام امت اسلام در «عبور از دنیا» یا «سبک زندگی رمضانی» دانست و از همین زاویه، به تحلیل تاب‌آوری او در زیر سنگین‌ترین فشارهای نظامی و اقتصادی پرداخت. چون آن‌چه را که قرار است ما فقط در ماه رمضان و به‌شکل بسیار محدود، صرفا تمرین کنیم و ادایش را درآوریم، غزه روزهاست که دارد با همه وجود و در همه ابعاد و به جدی‌ترین شکل ممکن، زندگی می‌کند. آری؛ این روزها «غزه» سند حقانیت بسیاری از آموزه‌های اسلامی است. مثلا اگر کسی بپرسد: «چرا باید روزه گرفت؟» باید غزه را به او نشان داد و گفت: روزه می‌گیریم تا مثل غزه باشیم: متشخص، تاب‌آور، شکست‌ناپذیر، دشمن‌شکن و سرافراز. خلاصه آن‌که: امسال، در روزه‌داری، باید از «غزه» سرمشق گرفت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 «عرفان» با طعمِ «زندگی» ▪️ مروری بر مجموعه آثارِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه»، به‌مناسبت سالگرد رحلت آن عالم ربانی ✍️ سید محمدحسین دعائی در ذهن بسیاری از عموم مردم و حتی خواص، «عرفان و سیر و سلوک» مساوی است با: ریاضت‌های عجیب و غریب، عمل به آداب و مناسک غیرمتعارف، برخورداری از زندگی و زیّ درویشی، عدم پایبندی به ظواهر عرفی و شرعی، بی‌خبری از عالم و آدم، حمله‌های مداوم به پای چوبین استدلالیان، بی‌بهره‌بودن از مهارت‌ها و تخصص‌های علمی، فرار از اجتماع و فعالیت‌های اجتماعی، مخالفت با امر سیاست و حکومت‌داری و بسیاری از مطالب نامطلوب دیگری که در یک مطلب خلاصه می‌شوند: پرت‌بودن از زندگی و واقعیت‌های آن! اما آیا به‌راستی می‌توان همۀ آن‌چه که عرفان و معنویت خوانده می‌شود را با یک چوب راند؟ آیا در میان این شلوغ‌بازارِ مملو از غل و غش و دغل، هیچ بساط قابل‌اعتمادی پیدا نمی‌شود؟ آیا نمی‌توان عرفان اصیل و نابی را یافت که کام تشنۀ بشریت امروز را سیراب کرده و او را از سرگردانی در بیابان آخرالزمان نجات دهد؟ به‌شهادت بسیاری از بزرگان مورد اعتماد و بر اساس مشاهدات و تجربیات مکرر، مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه یکی از معدود عالمان و عارفانی هستند که توانسته‌اند سیر و سلوک را با تکیه بر آموزه‌های اسلام ناب، از «زاویه‌ها و سجاده‌ها» به «خانه‌ها و خیابان‌ها» سرایت داده و علی‌رغم همۀ تهمت‌ها و شبهات، کارآمدی عرفان ناب شیعی در تمامی عرصه‌های زندگی امروز را اثبات کنند. اگر می‌خواهید به بررسی صحت و سقم این ادعا بپردازید، شما را دعوت می‌کنیم به مطالعۀ مجموعه آثار این عالم و عارف بزرگوار که در خلال منظومۀ منسجمی از عناوین و موضوعات، سفره‌ای رنگین از مباحث مختلف اعتقادی، حکمی، عرفانی، اخلاقی، تفسیری، فقهی و تاریخی را برای طیف متنوعی از مخاطبان گسترده است. ▪️ «شرح پیچیده‌‌ترین مطالب فلسفی و عرفانی مطرح در مکاتبات مرحوم سید احمد کربلایی و محقق اصفهانی» ▪️ «تبیین ساده و شیوای مراحل سیر و سلوک و عوالم پس از مرگ» ▪️ «گزارش دقیق خاطرات، حالات و جزئیات زندگی مرحوم حداد و علامۀ طباطبائی» ▪️ «نقل بخش‌هایی شنیده‌نشده از تاریخ انقلاب اسلامی و ارائۀ تقریری نوآورانه از نظریۀ سیاسی اسلام» ▪️ «نقد و اصلاح پیش‌نویس قانون اساسی ایران» ▪️ «تبیین خطاهای روشی و محتوایی موجود در مقالۀ قبض و بسط تئوریک شریعت» ▪️ «تشریح مبنای تقویم اسلامی و نظام حقوق زن در اسلام» ▪️ و «تبیین نگاه تمدنی دین به مسئلۀ جمعیت و پشت‌پردۀ طرح کاهش موالید»، برخی از مطالب جذابی است که در این مجموعه به چشم می‌خورد. هم‌چنین مواردی مانند: ▪️ تبیین عرفان برخاسته از قرآن و برهان ▪️ عرضۀ دورۀ نسبتا کاملی از مباحث بنیادین اعتقادی و کلامی ▪️ تعریف کاربردی سبک زندگی اسلامی ▪️ شرح علمی و عملی روش اسلام‌شناسی و تولید علم دینی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی ▪️ گشودن باب معرفی عرفاء و شرح‌حال‌نویسی از بزرگان عرصۀ معنویت در عصر حاضر ▪️ نشر عصارۀ مکتب عرفانی نجف ▪️ تبیین الگوی زیست اجتهادی در پرتو اطاعت و حمایت از ولی فقیه ▪️ نقد عالمانۀ مشاهیر و مشهورات ▪️ تشریح نقشۀ راه دشمن در حوزه‌هایی هم‌چون: فرهنگ، زبان، نمادها، آداب و رسوم اجتماعی و ... ▪️ همراه با ارائۀ راهبردها و راهکارهای مقابله با آن نیز برخی از مهم‌ترین نمایه‌هایی است که می‌توان برای مطالب موجود در کتاب‌های مرحوم علامۀ طهرانی انتخاب کرد. تأثیرپذیری از لحن صادقانه و قلم حقیقت‌محور این عارفِ مجتهد، انقلابی، بصیر، زمان‌شناس، آینده‌نگر و آینده‌نگار، تجربۀ مشترک اغلب کسانی است که دقائقی را میهمان آثار او بوده‌اند. این شما و این تجربۀ «عرفان با طعم زندگی» در بزم «دورۀ علوم و معارف اسلام». ضمنا اگر می‌خواهید با زندگی و سیرۀ این شخصیت بزرگ آشنا شوید، مطالعۀ کتاب «آیت نور» و مجموعۀ سه‌جلدی «نور مجرد» را به شما پیشنهاد می‌کنیم؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر حکیم و فرزانۀ انقلاب، «از جمله فرزانگان معدودى بودند كه مراتب برجستۀ علمى را با درجات والاى معنويت و سلوک، توأما دارا بودند و در كنار فقاهت فنى و اجتهادى، به فقه الله الأكبر نيز كه از مقولۀ شهود و محصول تجربۀ حسى و مجاهدت معنوى است نائل گشته بودند.» 📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44087 🏷 🆔 @Smh_Doaei