eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
208 دنبال‌کننده
600 عکس
219 ویدیو
5 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول به تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم شمایی که چارۀ کار را در عبور از می‌دانید؛ و هم شمایی که به‌خاطر کج‌فهمی یا کینه‌توزی، نظریۀ سیاسی را تحریف می‌کنید. 🆔 @Smh_Doaei
🔰 افراط در نفهمیدن! ▪️ نقیضه‌ای بر سه یادداشت اخیر مهدی نصیری با عنوانِ «آری؛ من یک افراطی بودم» ✍️ سید محمدحسین دعائی 🔸 مهدی نصیری اخیرا نوشته است اگر من، در دورۀ مدیریت روزنامۀ کیهان، افراطی بوده‌ام ـ که بوده‌ام ـ معلوم می‌شود رهبری هم افراطی بوده‌اند؛ زیرا عملکرد من در آن دوره، مورد تأیید و حمایت ایشان بوده است. اما: 🔹 اولا، این‌که رهبری ـ به‌مقتضای جایگاه خود و ضرورت‌های ادارۀ جامعه ـ از جهت‌گیری اصلی او حمایت می‌کرده‌اند، هیچ منافاتی با این ندارد که بعضی از کارهایش را هم صحیح نمی‌دانسته‌اند. 🔸 ثانیا، اصل افراط نصیری، نه مربوط به دورۀ فعالیت او در کیهان، که اتفاقا مربوط به دوره‌های بعد از آن است؛ دورۀ کناره‌گیری از سیاست، دورۀ اخباری‌گری، دورۀ غرب‌ستیزی، دورۀ مخالفت با فلسفه و عرفان و دورۀ تضاد با اساس انقلاب اسلامی؛ همان دوره‌هایی که در هیچ‌کدام، از حمایت رهبر معظم انقلاب خبری نیست. 🔹 و ثالثا، این سخن، شاهد دیگری است بر این‌که نصیری، نه تصور درستی از جایگاه رهبری در جامعه دارد، نه تلقی کاملی از واقعیت‌های ادارۀ کشور. یعنی واقعا نمی‌فهمد که نه دفاع رهبری از یک نیروی فعال در بدنۀ اجرائی، به‌معنای تأیید همۀ کارهای اوست و نه ادارۀ امور کشور، جز با مدارا، تعامل، واقع‌بینی، مصلحت‌اندیشی، بهره‌گیری از توان موجود و تربیت تدریجی نیروها ممکن است. 🔸 آری؛ واقعیت آن است که گاه به‌خاطر بعضی از ضرورت‌ها و مصلحت‌ها، باید با کسی مثل مهدی نصیری هم کار کرد؛ همو که پایه‌های فکری و روحی محکمی نداشت، اهل استقامت در راه خدا نبود، قدر حمایت‌ها و هدایت‌های رهبری را ندانست، خودش را به‌دست تردیدها سپرد، قدم به قدم از جبهۀ انقلاب فاصله گرفت، با دشمنان کینه‌توز اسلام و جمهوری اسلامی هم‌پیاله شد، گوی التقاط و سقوط را از همگان ربود، زیر علم لیبرالیسم و پلورالیسم سینه زد و این روزها متوهمانه در اندیشۀ برپایی یک جمهوری سکولار است. 🔹 پناه می‌بریم به خدا ... 🏷 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطر و برای از همه بیشتر است؛ همان‌که در عملا هیچ نقشی برای قائل نیست، اما و را به‌عنوان یک هنجار دینی تئوریزه می‌کند. پ.ن: البته زیاد هم نباید غصه خورد: أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ. (فاطر/۸) 🆔 @Smh_Doaei
🔰 وقتی کینه کورت می‌کند ▪️ نگاهی گذرا به دفاعیۀ «مهدی نصیری» از «فیروز نادری» ✍ سید محمدحسین دعائی ۱. همان‌طور که قبلا گفتم، «مهدی نصیری» مسخ شده؛ و هرچه می‌گذرد، این مسخ‌شدگی در او رسوخ بیشتری پیدا می‌کند؛ به‌گونه‌ای که این روزها، در گاه‌شمار فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور، از شرّ هیچ اتفاق کوچک یا بزرگی برای لگد زدن به جمهوری اسلامی و البته رسوا کردن خود نمی‌گذرد. ۲. دفاع اخیر نصیری از «فیروز نادری»، به‌قدری سست و سطحی است که با هیچ منطقی جز «کینه‌ورزی نسبت به انقلاب اسلامی» نمی‌توان آن را توجیه کرد. او از یک سو با بی‌دقتی یا غرض‌ورزی تمام، مخالفت نادری با «اساس اسلام» و «نهاد روحانیت» را به مخالفت با «جمهوری اسلامی» تقلیل داده و از سوی دیگر زمین و زمان را برای اثبات حقانیت و برائت او به یکدیگر می‌دوزد. به میان کشیدن بحث از اقسامِ «کفر»، ارائۀ تحلیلی خام از مقولۀ «استضعاف» و ارائۀ یک بسته‌بندی دینی از «تکثرگرایی» و «اباحه‌گری» در قالب انگارۀ التقاطیِ «عصر حیرت»، بخشی از تلاش مذبوحانۀ نصیری برای دفاع از «شخصیت فیروز نادری» است. آری؛ اشتباه نشود! این‌که «شخص فیروز نادری» و ذات او چه موقعیتی دارد یا این‌که پروندۀ عمر او با چه وضعیتی بسته شد، مورد بحث نیست؛ بلکه سخن در تحلیل آراء و افکاری است که شخصیت او را شکل داده و در آیینۀ گفتار و رفتار او بروز و ظهور پیدا کرده‌اند. ۳. شخصیت فیروز نادری، حتی اگر مستحق مذمت نباشد ـ که هست ـ قطعا شایستۀ تجلیل نیست. زیرا او نه فقط به‌مقتصای مبانی متقن معرفتی، بلکه بر اساس انگاره‌های سست نصیری نیز وضعیت قابل‌دفاعی ندارد. به عبارت دیگر، حتی اگر ملاک قضاوت دربارۀ انسان‌ها، فقط «انسانیت و ارزش‌های اخلاقی» باشد هم نمی‌توان نادری را انسان شایستۀ تجلیلی دانست. زیرا او نه تنها هیچ احترامی برای صاحبان عقیده‌ای غیر از عقیدۀ خود ـ یعنی متولیان نهاد دین ـ قائل نیست، بلکه به‌دنبال شکنجه و کشتن آن‌ها در سیاره‌ای دیگر است؛ و این یعنی اگر دستش برسد و قدرتش را داشته باشد، هم دیکتاتور است و هم مردم‌آزار. ۴. در پایان، این نکته نیز گفتنی است که: دفاعیۀ «نصیری» از نادری، عرصه‌ای است برای رصد تناقض‌های فکری و ریاکاری‌های رفتاری او. به‌راستی چگونه می‌توان نگران دست کوتاه نادری از دنیا، شخصیت او، احترام او و حقوق انسانی و طبیعی او بود، اما در هجمه همه‌جانبه به مخالفان فکری و سیاسی خود، ذره‌ای از این نگرانی‌ها را نداشت؟ یا چگونه می‌توان به «حیرت حداکثری» معتقد بود، اما به‌جای «احتیاط حداکثری»، به «ولنگاری و وادادگی حداکثری» رسید؟ و بالاخره این‌که چگونه می‌توان در مسائل اعتقادی و در مواجهه با دین‌گریزی‌ها و دین‌ستیزی‌های صریح، از آزادی‌خواهی، تکثرگرایی و رواداری دم زد، اما در عرصۀ تقابل‌های سیاسی با جبهۀ انقلاب، اهل موضع‌گیری‌ها و کنشگری‌های بنیادگرایانه، تندورانه و جزم‌اندیشانه بود؟ درست است؛ این‌ها همه نتیجهٔ «کینه‌ورزی» و «مسخ‌شدگی» است. اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
افاضه جدید : آهای روحانیت شیعه! از مجتهد جوان، یاد بگیرید! برای حفظ دین و محو ظلم و فساد، با آمریکا نباید درافتاد، اما با جمهوری اسلامی چرا. چون با آمریکا می‌توان همزیستی مسالمت‌آمیز داشت، اما با جمهوری اسلامی نه. آری؛ ما یک حکومت دموکراتیک می‌خواهیم؛ [مثل ]. پ.ن: ۱. مناظرۀ با ، بیش از آن‌که نشانۀ جسارت حائری باشد، نشانۀ آزادی بیان در جمهوری اسلامی است. ۲. جناب نصیری تا به حال اجازۀ اجتهاد صادر نکرده بودند که کردند. ۳. همان‌گونه که نصیری اعتراف کرده «نظریه ولایت فقیه»، نه یک سلیقۀ شاذ شخصی، بلکه یکی از بروندادهای جدی حوزه علمیه است. ۴. قطعا عالمان موافق این نظریه در اکثریت‌اند. ۵. وقتی کینه کورت می‌کند و به تعصب جاهلی دچار می‌شوی، مهندس‌معمار انقلاب کبیر اسلامی می‌شود «آقای خمینی»، اما شاگرد مردود او می‌شود «مرحوم آیة الله منتظری». 🏷 🆔 @Smh_Doaei
▪️ بازنشر یک یادداشت قدیمی در نقد نگاه «نصیری» به «آموزه‌های رضوی»: 🔰 کوردلی و کج‌فهمی اطرافیان، اصلی‌ترین عامل غربت معصومان 🔸 حدود ۱۱ سال قبل، در ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام، مهدی نصیری در یادداشتی با عنوانِ «نفی مبانی فلسفی و عرفانی در آموزه‌های توحیدی امام رضا علیه السلام» نوشت: در سالروز شهادت دهمین حجت معصوم الهی و هشتمین خلیفه الهی پس از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ بر مظلومیت آن حضرت که به زهر جفا و کین مأمون عباسی مسموم شد و غریبانه به شهادت رسید، به حق می‌گرییم. اما جا دارد در این ایام، مظلومیت و غربت جگرسوزتر آن امام معصوم و دیگر امامان را یه یاد آوریم که عبارت است از کوتاه‌کردن دست امت از دریافت معارف زلال و وحیانی این حجج معصوم الهی و حاملان علم مصبوب با دسیسه‌های اموی و عباسی. بنی‌امیه و بنی‌عباس با ایجاد جریان‌های فکری و فرهنگی بدلی و با ضرب سکه‌های تقلبی حکمت و عقلانیت از طریق راه‌اندازی نهضت ترجمه متون فلسفی و عرفانی یونانی و در یک کلام با ایجاد بیت الحکمه یونانی در برابر بیت العترة نبوی، راه را بر نشر عقلانیت واقعی و حکمت حقیقی سد کردند. این که امروز حتی در عالم تشیع، اندیشه‌های ارسطو و افلاطون و افلوطین رسوخ کرده و معارف عقلانی و برهانی و حِکمی اهل بیت علیهم السلام را در عرصه توحید و دیگر اصول اعتقادی به محاق برده است، نتیجه همان دسیسه اموی و عباسی است. بنابراین جای دارد در چنین ایامی علاوه بر گریستن بر مظلومیت و ستمی که بر ابدان شریف امامانمان رفته است، بر غربت و جفایی که بر معارف و تعالیم زلال و الهی آنان تحمیل شده نیز بگرییم و در حد وسع در صدد احیا و ترویج این معارف برآییم. در این مقال و مجال کوتاه بر آنیم اشاره‌ای به آن بخش از تعالیم امام رضا علیه السلام داشته باشیم که ناظر به رد اندیشه و مبنای فلسفی و عرفانی است و بیانگر مسیر جدای مدرسه اهل بیت علیهم السلام از مدرسه فلسفه و عرفان یونانی در مسأله مهم و اساسی توحید و معرفت الله است ... . 🔹 بنده نیز در پاسخ او نوشتم: به فرمایش مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه الشریف، «يكى ديگر از جهات غربت امام رضا عليه السّلام آنست كه: مطالبى بس نفيس و عالى در باب معرفت و توحيد ذات مقدّس تعالى بيان فرموده است كه در عيون أخبار الرّضا و سائر كتب مسطور است و روى اين روايات بايد بحث‌ها و دقّت‌ها شود و در حوزه‌هاى علميّه، مدارسى براى تحليل و تجزيه و تفهيم اين معانى به وجود آيد؛ ولى مع الاسف هيچ بحثى نشده و حقائق اين معانى در بوته خفاء مانده و مستور از أفهام طلّاب است و اين غربت از همه مراتب غربتِ گذشته شديدتر است. صلوات الله عليه.» (روح مجرد، ص۲۳۵) و از این دردناک‌تر آن‌که عده‌ای به اسم دفاع از معارف رضوی، به خیال ترویج عقائد حقه و به زعم رفع غربت و مظلومیت از آن امام مظلوم و غریب، با تکیه بر محتوا و روشی غلط، بر فهم ناقص و ناصواب خویش از تاریخ و روایات اصرار ورزیده و کفرآمیزبودن عقائد و اقوال بزرگانی از مؤمنان و موحدان جهان تشیع را فریاد می‌کنند! اگرچه که این فریادها، گلو پاره‌کردن‌ها و گریبان‌چاک‌زدن‌ها، در انبوهی از نغمات دلنشین حکمت و معنویت شیعی جامعه امروز، خود به خود مضمحل است، اما از باب نهی از منکر و دفع مفاسد محتمله، چند نکته‌ای را درباره یکی از این تلاش‌های بی‌ثمر، یعنی یادداشت اخیر جناب آقای نصیری، به عرض می‌رسانم: ... 🔸 الغرض شاید بازنشر این نقد که در همان زمان ــ بنا بر ملاحظاتی ــ به‌نام «سید محمدحسین سجادی» منتشر شد، خالی از فائده نباشد: متن کامل یادداشت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 ... و این داستان ادامه دارد! در یادداشت اخیر خود نوشته: «آیا اسرائیل و نتانیاهوی صهیونیست اجازه سوگواری برای قربانیان فلسطینی را مانند نظام ولایت فقیه نمی‌دهند و مادران قربانیان را مانند مادر کیان پیرفلک محصور می‌کنند؟! اسرائیل و نتانیاهو کدام مبارز مسلح فلسطینی را که دستگیر و اسیر شده‌اند، اعدام کرده است که نظام مقدس در دادگاه‌های خود و با گرفتن اعتراف زیر شکنجه، برخی شهروندان معترض در خیابان را اعدام می‌کند؟» تخطئۀ حماس، نه! تبری از جبهۀ مقاومت، نه! توصیۀ طرفین به اخلاق‌مداری و انسان‌دوستی، نه! دفاع از پیشنهاد صلح با دشمن، نه! بلکه: تبرئه و تطهیر اسرائیل! این، اثر وضعی تیر انداختن به‌سمت جمهوری اسلامی است. خدایا! به‌حرمت قسم‌های حاج قاسم، ما را عاقبت به‌خیر بفرما ... 🆔 @Smh_Doaei
🔰 نه هر که چهره برافروخت دلبری داند ▪️ گذری بر تفاوت‌های «مهدی نصیری» با «شهید آوینی» در «نقد تجدد» ✍️ سید محمدحسین دعائی 🔸 چندی پیش مقاله‌ای با عنوانِ «آوینی و افسانه بی‌طرفی تکنولوژی مدرن» به قلم جناب آقای نصیری منتشر شد؛ مقاله‌ای که نویسنده در آن، ابتداء به بیان نظرات خود دربارۀ ماهیت تکنولوژی مدرن و نسبت آن با اسلام و آموزه‌های دینی پرداخته و سپس اندیشه‌های سلالۀ سلسلۀ سادات و دودۀ شجرۀ طوبای شهادت، یعنی شهید سعید سید مرتضی آوینی رحمة الله علیه در این حوزه را بر نظرات خویش منطبق می‌داند. غافل از آن‌که هر دو بخش مقالۀ مذکور، محل اشکال است. 🔹 مطالبی که جناب آقای نصیری، به‌شکل مختصر در این مقاله بیان می‌کند را پیش از این، مفصلا در کتاب «اسلام و تجدد» تشریح کرده است؛ کتابی که در کنار دیگر آثار و سخنان مخدوش نویسنده دربارۀ موضوعاتی هم‌چون «فلسفه و عرفان اسلامی»، نیازمند فصل مشبعی از نقادی است. حتی می‌توان گفت که ریشۀ نگاه تار و بی‌هویت او به «حکمت و معنویت ناب شیعی» را باید در زاویۀ غلط دید او نسبت به «هویت دین» و «حقیقت هستی» جست‌وجو کرد؛ زاویۀ دیدی که با دقت در ابعاد کتاب «اسلام و تجدد»، به‌خوبی می‌توان مختصات آن را به‌دست آورد. 🔸 به‌عنوان مقدمۀ بحث، باید توجه داشت که: افراد صاحب‌نظر در حوزۀ نسبت «دین» و «تکنولوژی» یا «دین» و «رسانه» (به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مصادیق تکنولوژی‌های مدرن) را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: قائلان به «تعامل»، «تناسب» و «تقارب» این دو پدیده و قائلان به «تعارض»، «تناقض» و «تضاد» آن‌ها. قائلان به «تعارض دین و تکنولوژی» یا «ذات‌گرایان»، با درنظرگرفتن ذات و هویتی مستقل برای هر یک از دو پدیدۀ «دین» و «تکنولوژی» یا «رسانه»، آن‌ها را دارای اقتضائاتی مختص به خود و متعارض با دیگری دانسته و ترکیب یا تعامل آن‌ها را زمینه‌ساز تغییر و تخریب هویت هر یک از این دو می‌پندارند. اما قائلان به «تعامل دین و تکنولوژی»، در سه دستۀ «ابزارگرایان»، «کارکردگرایان» و «فرهنگ‌گرایان»، هر یک به‌نحوی، تعامل این دو پدیده را ممکن و بلکه لازم می‌دانند. 🔹 به‌طور طبیعی و بر اساس روند منطقی بحث، برای فهم و تبیین نسبت «دین» با «تکنولوژی» یا «رسانه»، ابتداء باید فهم واقعی و تبیین صحیحی از هویت هر یک از این پدیده‌ها داشت. چرا که فهم و تبیین یک نسبت، بدون فهم و تبیین طرفین آن نسبت، ممکن نیست. از همین رو «دین‌شناسی» از یک سو و «تکنولوژی‌شناسی» از سوی دیگر، برای نسبت‌سنجی میان «دین» و «تکنولوژی» امری ضروری است؛ و به همین خاطر با ضعف در مرحلۀ «دین‌شناسی» یا نقص در فضای «تکنولوژی‌شناسی»، نتیجه بحث در نسبت‌سنجی میان این دو پدیده نیز تابع اخس مقدمتین بوده و محکوم به حکم بطلان است. بسیار دیده‌ایم رسانه‌شناسانی را که به‌جهت قصور در شناخت دین، سر از ویرانه‌های تجدد غربی درآورده و یا دین‌شناسانی را که به‌خاطر خطای در فهم رسانه، پا در بیابان تحجر و جمود نهاده‌اند. در این میان، طبیعی است که حال بی‌خبران از دو سوی ماجرا، از همه وخیم‌تر باشد. 🔸 سخن جناب آقای نصیری در یادداشت مورد بحث نیز اگر چه عموما ناظر به بحث «تکنولوژی‌شناسی» است، اما به‌انضمام مطالب ایشان در کتاب «اسلام و تجدد» که حوزۀ «دین‌شناسی» را نیز پوشش می‌دهد، ظاهرا مصداق همین دسته سوم است. توضیح مطلب آن‌که: ... 📌 متن کامل یادداشت در: yun.ir/ien0a8 🏷 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر بگریزی ز خراجات شهر بارکش غول بیابان شوی کسی‌که زبانش به طعن اولیاء خدا عادت کرده باشد، قدر انقلاب اسلامی را نداند، همزمان با بیداری فطرت‌های سالم در سرتاسر دنیا، سر از کانادا درآورد و آنتن بی‌بی‌سی را پر کند، معلوم است که باید از شاهزاده تا تاجزاده به همه سواری دهد. 🆔 @Smh_Doaei