eitaa logo
⌈دلـــ💛ــشعر⌋ 🎼
282 دنبال‌کننده
262 عکس
16 ویدیو
1 فایل
﹛﷽﹜ مجموعه کانال سوپردلــ❤ــ دلکتاب @Super_books در روبیکا هر روز فعالیت داریم، مجموعه سوپر دل رو با همین اسم و آیدی ها میتونید تو روبیکا پیدا کنید🍀 ادمین ایتا : @Raham0098
مشاهده در ایتا
دانلود
میدونی، نهنگا خیلی بدبختن هرچی گریه کنن دل دلبرشون واسشون نمیسوزه فکر میکنه آب دریاست رو‌ صورتشون. اینه که یهو نهنگه دلش میپُکه میاد میشینه تو ساحل و میمیره. من میدونم. من خودم یه نهنگ مرده ام... ✍☘:{@Super_poems}
💑💞 💞💑 عشقت مرا به صحرا به کوه به جنگل🌱 به گندمزار عشقت مرا به تماشای بهار به نشای پُر شکوهٔ شالیزار عشقت مرا به دریای چشمانت می‌کشاند. چشمانت را با گلِ سرخ مپوش🌹 ای غریقِ نجات! بگذار در آن غرق شوم. ✍☘:{@Super_poems}
دزد و کدخدا داستان از یک شب سرد شِتاء داستان برف و دزد و درد ما اهل ده در خواب دزد بی صفت چشم بی خوابش بِدیدهِ خواب ها شب بساطش را که تا میکرد جمع ناله آمد وای امدادا خدا دزد برده در بساط م هرچه بود بر بلای دزد گشتم مبتلا گِرد آمد پیش او اهل محل جمع هم گردیدند اهل روستا بانگ آمد ناگهان از گوشه ای مانده روی برف دزد ت ردپا ان یکی آهسته گفتا زیر لب رد چکمه هست خیلی اشنا فرد دیگر گفت از آن سوی جمع کدخدا هم دارد از این کفش یا دیگری هم گفت آری ای رفیق دزد شاید بُرده از او چکمه را هر که برهانی برای خویش ساخت شاید اینگونه برایش اقتضا با صداقت گفت تنها یک نفر دزد این ده هست شخصِ کدخدا عاقل آن جمع یک دیوانه بود لیک حرفش بود چون باد هوا ناگهان فریاد آوردند جمع هست مجنون او بِبَخشایَش شما بعد از آن با چشم خود هرگز ندید هیچ کس در دهکده دیوانه را هر که جویا گشت از احوال او کدخدا میگفت بی شک بینوا شامگاهان که شد از خانه برون بیگمان کشتند اورا دزدها کدخدا و مرد دیوانه فقط راست گویانند در این ماجرا ✍☘:{@Super_poems}
درود صبحتون زیبا ❤️☘💐
📝 گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین آن‌قدر تنگ شد که درو جای غم نماند ✍☘:{@Super_poems}
به خود گفتم دل از اندیشهٔ‌ دیدار بردارم تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم نباید می‌نوشتم پاسخ آن نامه را اما نشد از دست‌خط دوست یک‌دم چشم بردارم نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر اما کسی در گوش من می‌گفت من دلتنگِ دیدارم کسی از دور می‌آید به جنگِ عقل و می‌ترسم مبادا عشق باشد اینکه می‌آید به پیکارم اگر شب‌های دلتنگی نمی‌آیم به دیدارت نمی‌خواهم تو را با گریه‌های خود بیازارم 📕دلداری ✍☘:{@Super_poems}
بعد از این بگذار قلب بی‌قراری بشکند گل نمی‌روید، چه غم گر شاخساری بشکند باید این آیینه را برق نگاهی می‌شکست پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه‌ام صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند شانه‌هایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه تخته‌سنگی زیر پای آبشاری بشکند کاروان غنچه‌های سرخ، روزی می‌رسد قیمت لب‌های سرخت روزگاری بشکند 📕اقلیت/ ✍☘:{@Super_poems}
✨ چون جان تو می‌ستانی چون شکر است مردن با تو ز جان شیرین شیرین‌تر است مردن... ✍☘:{@Super_poems}
ای‌که‌خوش‌اول‌بُدی آخرخراب عالیجناب ازچه‌شدبرگشته‌ایی‌بزم‌شراب‌ عالیجناب بر‌ درِ‌ میخانه‌ رو آری تورا بینم همی جام‌می‌هی‌می‌زنی‌چنگ‌ورُباب‌عالیجناب مسجدی‌ بودی‌و تسبیح داشته‌ایی‌ صددانه‌ایی حال‌چرا غَمتر زدی اندر رکاب عالیجناب صومعه‌بَستی‌چرا‌پیمان‌شکستی‌ بی‌خبر راهِ‌خود‌کج‌می‌روی‌بااضطراب عالیجناب آن‌صبوح‌بُگذارو‌‌نشکن‌رسم‌وراهِ‌ عاشقی عشق‌معشوقت‌بیا‌منماخراب‌عالیجناب آنکه‌پنداری‌ تورا‌ حال‌آورد میخانه نیست بهرِتو میخانه‌باشدچون سَراب‌عالیجناب پندِ مهدی‌را‌ بخوان‌و حال‌او‌ برهم مَزن کرده‌کارَت‌چشم‌مهدی‌راپُرآب عالیجناب ✍☘:{@Super_poems}
زیباترین غمم بودی، قشنگترین زخمم؛ دلخواه‌ترین رنجم؛ جذابترین دلتنگیم؛ و اینکه به ماضی و مضارع گذشته از تو یاد میکنم غمگین ترین معشوقه جهان را برگزیده‌ام ... ✍☘:{@Super_poems}
اگر دل است به جان می‌خرد هوای تو را و گر تن است به دل می‌کشد جفای تو را . . . ✍☘:{@Super_poems}
باز لبخند بزن! قهوه شِکر می خواهد . . . ✍☘:{@Super_poems}
https://eitaa.com/joinchat/1553924803C6ca5477415 دوستان عزیز گروه چنلمون از آنانی که اهل دل و قلم هستند درخواست می شود به گروه اصافه شوند گروه صرفا برای جذب شاعر و نویسنده است گروه چت نیست برای ارسال آثار شاعران به چنل ممنون میشوم همکاری کنید
درود صبحتون زیبا 💐❤️☘
✨ سپرد جا به تو هر کس ز بزم بیرون رفت تویی به جای همه، هیچ کس به جای تو نیست ✍☘:{@Super_poems}
تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم دیو نیَم پری نیَم از همه چون نهان شدم برف بُدَم گداختم تا که مرا زمین بخورد تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم نیستم از روان‌ها بر حذرم ز جان‌ها جان نکند حذر ز جان چیست حذر چو جان شدم آنک کسی گمان نبرد رفت گمان من بدو تا که چنین به عاقبت بر سر آن گمان شدم از سر بیخودی دلم داد گواهیی به دست این دل من ز دست شد و آنچ بگفت آن شدم این همه ناله‌های من نیست ز من همه از اوست کز مدد می لبش بی‌دل و بی‌زبان شدم گفت چرا نهان کنی عشق مرا چو عاشقی من ز برای این سخن شهره عاشقان شدم جان و جهان ز عشق تو رفت ز دست کار من من به جهان چه می‌کنم چونک از این جهان شدم ✍☘:{@Super_poems}
دور باش، اما نزدیک! دلهای ما که بهم نزدیک باشد، دیگر چه فرقی می کُند که کجای این جهان باشیم؟ دور باش، اما نزدیک! من از نزدیک بودنهای دور می ترسم . . . ✍☘:{@Super_poems}
پاییز ۲ پاییز به خویش بیش الوان دیده ست در زوزه ی باد برگ ریزان دیده ست در خاطر او خاطره ها بسیار است صد کوچ زِ روی این درختان دیده ست بی حرمتی باد به سر برگ درخت او باغچه بی حجاب و عریان دیده ست بر تیر چراغ برق هر کوچه شهر یک لک لک پیر و خسته مهمان دیده ست کوتاهی ایام مَه آذر او صد طعنه زِ یلدای زمستان دیده ست بخشیده به شبها قدِ ایامش را بنشسته و شب ستاره باران دیده ست قِل خوردن بوته های خشکیده دشت از شدت باد در بیابان دیده ست یک کولِه به دوشِ کودکی بازیگوش با شوقِ رسیدن به دبستان دیده ست یک منتظر خسته ئِ محنت دیده یک رنج و تعب دیده ی دوران دیده ست ان عاشق خسته را سرِ ساعت عشق چندیست کنار این خیابان دیده ست پاییز فقط خاطره بازی کرده دی آمد و او قصه پایان دیده ست ✍☘:{@Super_poems}
حدیثِ چشم تو گفتم، دلم رفت . . . ✍☘:{@Super_poems}
درود صبحتون زیبا ❤️☘❤️☘
🖇♥️ ‏یکیَم نداریم بشینیم سیر نگاش کنیم بعد بهمون بگه: چته دیوونه؟ چرا انقد نگام میکنی؟ و در جواب مثل حضرت بگیم: "سیر نمی‌شوم ز تو ای مه جان‌فزای من...!" ✍☘:{@Super_poems}
عمریست حیرانم که‌ای ، یارا اگر حوری بگو آتش زدی بر جانِ من، ناری بگو نوری بگو مستم نمودی از الست،گشتم زمهرت می پرست دل دادم از عشقت زدست،داری چه دستوری بگو ای نغمه‌ات ضرب المثل، چون سار می‌خوانی غزل ساری بگو سوری بگو، گر ساز و سنتوری بگو گُل می‌دهی چون ارغوان،گردی زچشمانم روان اشکی اگر بر دیدگان، یا باغِ انگوری بگو انبانِ دردم می‌کنی ، چون آهٔ سردم می‌کنی همواره طردم می‌کنی ، از من تو رنجوری بگو برهم زدی میخانه را ، بشکسته‌ای پیمانه را پَر بسته‌ای پروانه را ، داری چه منظوری بگو گاهی تو حرمت می‌نهی، گاهی هلاکم می‌کنی عمریست حیرانم که‌ای ، نوری بگو حوری بگو ✍☘:{@Super_poems}
آتش باشی براي تو هيزم می‌شوم.. دريا بروی پارو... تو هميشه درست پنداشته‌ای؛ دل من شبيه تكه سنگی است كه می‌خواهم تو با همه خستگی‌هايت يك لحظه به من تكيه كنی... ‌ ✍☘:{@Super_poems}
پیچیده اش می کنی این قصه سر و ته ندارد این قصه جاریست تا تو هستی و من برایِ هربار دیدنت هزار بار نقشه میکشم... هزار بار زیرِ لب با خود جملاتی می چینم که آخرش ختم خواهد شد به لال شدن پیشِ چشمانت... ✍☘:{@Super_poems}