eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
حیات جاودان خواهی به صحرای قناعت رو که دارد یاد هر موری در آن وادی سلیمان ها     ✍ @TAMASHAGAH
نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر مگر آن‌روز که خود مفلس و مضطر گردد @TAMASHAGAH
عالمان روزگار دریغا که مردم در بند آن نیستند که چیزی بدانند بلکه در بند آنند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالمند... از نامه‌های عین‌القضات همدانی @TAMASHAGAH
🔖 ‏صیّادی بود، هر روز مرغان بکشتی روزی سرمایی عظیم بود، به صحرا رفته بود و مرغان را گرفته بود و پر و بال ایشان را می‌کَندو از غایت سرما، آب از چشم او می‌دوید یکی از مرغان گفت: بیچاره مردی حلیم است و رحیم‌دل؛ بر ما می‌گرید دیگری گفت: در گریه‌ی چشمش منگر،در فعلِ دستش نگر! ✍ 📒 ‏ ‌ @TAMASHAGAH
🦋 مراوده و ارتباط ما با پروردگار به چیزی شبیه ارتباط با یک دوست می‌ماند؛ در ابتدا، هزاران حرف برای گفتن هست و چیزهای بسیاری برای پرسیدن، اما دیری نمی‌پاید که این گفتگوها کم و کمتر می‌شود اما لذت با هم بودن همچنان برقرار است. همه حرف‌ها زده شده و از هر دری سخن به میان آمده و به پایان رسیده است اما خرسندی از دیدار یکدیگر و احساس آشنایی و الفتی که هر یک با دیگری دارد و لذت برخورداری از دوستی‌ای صادقانه و شیرین، با لبی خاموش و بی‌آن که سخنی رد و بدل شود نیز احساس می‌شود. سکوت، خود زبانی فصیح و قابل درک برای هر دو است. هر یک، دیگری را همراهی شفیق و یار غار خویش می‌داند و دل‌ها پیوسته برای هم می‌تپد و گویی دو‌تن‌اند و یک‌دل. از کتاب : عشق، نیایش (دو جستار عارفانه) فرانسوا فنلون، یوهانس کلپیوس ترجمه: لیلا آقایانی چاوشی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 هر وقت که در خلوت باشی، این گوی و بیش از این مگوی: بی تو جانا قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شُکر تو از هزار نتوانم کرد نفحات الانس جامی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ : سخن را از نِی باید شنید از آن کس که نیست. آن کس که هست از هواهای خود می‌گوید و حدیث نفس می‌کند اما آن کس که بند‌‌ بندِ وجودش را از هواهای خویش خالی کرده و چون نی، لب خود بر لب معشوق نهاده، و دل به هوای او سپرده است، حکایتی دیگر دارد. در قرآن در صفت رسول اکرم آمده است: و ما ینطِقُ عنِ الهَویٰ إن هُوَ الّا وحیٌ یوحیٰ او از هوای دل خویش سخن نمی‌گوید و این (قرآن) نیست مگر آنچه به او وحی شده است. بدین بیان، نی مقام انسان کامل یا کمال مرتبهٔ انسانی است که در آن مرتبه، شخص هرچه گوید همان است که معشوق در او دمیده و هرچه کند همان است که فرمانش از معشوق رسیده است و در به زیبایی تمام بیان شده: از وجود خود چو نِی گشتم تهی نیست از غیرِ خدایم آگهی 🎥: ای نی محزون کجایی سوختیم... @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅دو چیز طیره عقل است: دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی ژیل دلوز سعدی مجتبی شکوری سروش صحت @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🕊 عشق دامِ حق است که با آن دلهای اهل صفا را صید می کند روح الارواح سمعانی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت🌸 کسی که بهشت را در زمین نیافته است در آسمان نیز نخواهد یافت. خانه ی خدا نزدیک ماست، و تنها اثاث آن ، عشق است. بستر عشق به خدا، خدمت به مخلوق است. و همان بهشت واقعی است @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ می‌توانید یک مصرعِ حافظ را یک عمر زندگی کنید: تابِ بنفشه می‌دهد، طُرّهٔ مُشک‌سایِ تو پردهٔ غُنچه می‌درَد، خندهٔ دلگشایِ تو تحلیل @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️‍🔥🕊 هوالعزیز عشق، جنونِ الهی است که نُفوس قدسی و ارواح عالی بدان مبتلا می‌شوند و علاجش جز فنا و مستغرق شدن در معشوق و بقا یافتن به شهودِ وصال       نخواهد بود افلاطون حکمت الهی @TAMASHAGAH
4_5796206993295278791.mp3
7.73M
❤️‍🔥🕊 هر دمی چون نی، از دل نالان، شکوه‌ها دارم روی دل هر شب، تا سحرگاهان، با خدا دارم… @TAMASHAGAH
‍ ‍ 💫 حکایت شیخ بایزید و آن قلّاش که او را حدّ می‌زدند:    بایزید از بازار صرافان می‌گذشت، مردی قلّاش(عیار،رند خراباتی،پاکباز) را آنجا حدّ می‌زدند و او دم نمی‌زد     و با هر تازیانه‌ای می‌خندید. بایزید تا آخر کار آنجا ماند تا حدّ آن قلّاش تمام شد و در حالی که خون از تن او   جاری بود،پیش رفت و پرسید: راستی چگونه بود ناله نمی‌کردی و               می خندیدی؟ گفت:ای شیخ!معشوق من در آن کنار      ایستاده بود و نظاره می‌کرد       و من به او می‌نگریستم و از درد آگاه نبودم و هیچ نمی‌فهمیدم.    چنین گفت آن زمان قلّاش مهجور    که بود ای شیخ معشوق من از دور          ستاده بود جایی بر کناره        نبودش هیچ‌کاری جز نظاره    چو من می‌دیدمش استاده در راه         نبودم آن زمان از درد آگاه       ستاده بهرِ من معشوق بر پای     چگونه من نباشم پای بر جای...؟!    @TAMASHAGAH
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌹 نورِ دلِ ما رویِ خوشِ تو بال و پرِ ما خویِ خوشِ تو عید و عرفه خندیدنِ تو مُشک و گُل ما بویِ خوشِ تو ای طالعِ ما قرصِ مهِ تو! سایه‌گهِ ما مویِ خوشِ تو سجده‌گهِ ما خاکِ درِ تو جولانگهِ ما کویِ خوشِ تو دل می‌نرود سویِ دگران چون رفته بُود سویِ خوشِ تو ای مستیِ ما از هستیِ تو غوطه‌گهِ ما جویِ خوش تو سر می‌نهم و چون سر ننهد چوگانِ تو را گویِ خوش تو... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌹 @TAMASHAGAH
🕊 چون به اِحرامگاهِ دل رسیدی، به آب اِنابت غسلی بکن و از لباس کِسوت بشریّت، مجرّد شو، و احرام عبودیّت دربند، و لبیک عاشقانه بزن، و به عرفاتِ معرفت درآی، و قدم در حرم حریمِ قرب ما نِه مرصاد العباد شیخ نجم‌ الدین رازی @TAMASHAGAH
🔅 پس در عرفات گفت: «یا دلیل المتحیّرین» ! پادشاها... عزیزا.... پاکت دانم؛ پاکت گویم؛ از همه تسبیحِ مسبّحان و از همه تهلیل مهلّلان و از همه پندارِ صاحب‌پنداران و گفت: الهی! تو می‌دانی که عاجزم از مواضعِ شکر تو ذکر حسین منصور حلاج تذکرة‌الاولیاء عطّار نیشابوری @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🕊 تنها شرابِ چشمِ خمارِ تو قادر است میخانه را دوباره پر از مشتری کند 📻 @TAMASHAGAH
به کعبه رفتم و آنجا هوای کوی تو کردم جمالِ کعبه تماشا به یادِ روی تو کردم شِعار کعبه چو دیدم سیاه، دست تمنا دراز، جانب شَعرِ سياهِ موى تو كردم چو حلقه درِ كعبه به صد نياز گرفتم دعاى حلقهٔ گيسوى مشكبوى تو كردم نهاده خلقِ حرم سوى كعبه روى عبادت من از ميانِ همه روىِ دل به‌ سوى تو كردم مرا به هیچ مقامی نبود غیر تو نامی طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان من از دعا لبِ خود بسته گفت و گوی تو کردم فتاده اهل مَنی در پی مُنا و مقاصد چو "جامى" از همه فارغ من آرزوى تو كردم @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من! درهای لطف و رحمتت همواره برمن گشوده است و چنان مراقبم هستی که لحظه ای چشم از من بر نمیداری . ای جان ! یاریم کن در عاشقی با تو ثابت قدم باشم. سپاسگزارم ای عشق سپاسگزارم🤲
یوسف مصری را دوستی از سفر رسید گفت: جهت من چه ارمغان آوردی ؟ گفت: چیست که ترا نیست و تو بدان محتاجی الاّ جهت آنک از تو خوبتر هیچ نیست . آینه آورده ام تاهر لحظه روی خود را در وی مطالعه کنی چیست که حق تعالی را نیست و او را بدان احتیاج است پیش حق تعالی دل روشنی میباید بردن تا در وی خود را ببیند. فیه ما فیه جان روی تو را و یاس و سحر را کنار هم هر روز دیده‌ام با این سه تابناک، دل و جانِ خویش را سویِ بهشتِ نور و طراوت کشیده‌ام ای خوشتر از سپیده‌دم... ای خوبتر ز یاس... تا با منی چه کار به یاس و سپیده‌دم! مشیری @TAMASHAGAH
♥️ الهی! الهی! در آن خلوتِ باشکوه و غریبت که خالی‌ست حتی ز پروردگانِ نجیبت در آن گوشهٔ خالی از هرچه باد و مبادا که دیروزِ او واپسین‌تر ز فردا که تاریکِ او روشناتر ز خورشید که بیمش همان چشمهٔ سبزِ امید در آن جمعِ خلوت در آن بی‌نیازی ز معنا و صورت در آن شب که روشن‌تر است از طلوعِ شقایق در آن انقلابِ حقایق در آن بیشهٔ ناتمامِ رسیدن در آن لحظهٔ غفلتِ گندم و میوه چیدن در آن آرزوی ز فرجامْ دورِ پریدن الهی نمی‌دانم آیا که روحِ عزیزِ تو در ما چه دیده است؟ نمی‌دانم آیا که بوی خوشت همچنان بر گِلِ ما وزیده است؟ نمی‌دانم اما تو می‌دانی اما ولی، کاش، اما در آن لحظه‌هایی که در حضرتت آهی از ما رسیده است که پیری به یک نیم‌شعری به عرشِ بلندت پریده است بپردازی از غم زمان را که ما خسته‌ایم و ندانیم جز تو امان را الهی! ببخشای بر عشق، کلِ جهان را @TAMASHAGAH
سلااام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋