#مولانا✨
به فردا میفکن فراق و وصال
که سرخیل امروز و فردا تویی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آخر ای سنگدل سیم زنخدان تا چند
تو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چند
خار در پای گل از دور به حسرت دیدن
تشنه بازآمدن از چشمه حیوان تا چند
#حضرت_سعدی 🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عافیت در تنهائی یافتم
و سلامت در خاموشی
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ماییم مست و سرگران فارغ ز کار دیگران
عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا
#مولانای_جان ✨🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد: دیوانه ، من میبینمش
#شهریار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
🍃من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
🍃همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
🍃سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
🍃ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
🍃نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
🍃حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
#حافظ💐
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
🍃عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت 🍃من اگر نیکم و گر بد تو برو خود
✨✨
بارها گفته ام وبار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه بخود میپویم
درپس پرده طوطی صفتم داشته اند
انچه استادازل گفت بگو میگویم
من اگر خوبم واربد چمن ارائی هست
که از ان دست که مپروردم میرویم
✨✨
شیخ را پرسیدم :چگونه دانم که خدای بر دیدارمن مشتاق است و از راز ونیاز من حضرتش را ملال عارض نمیشود؟
گفت: بنگر که درسجده تو را چه حالت است. ار تو خواهی که سر برآوری اما دل خواهد که همچنان پیشانی بر خاک چسبیده ماند، آن نشان اشتیاق حضرت معبود بود به بسط کلام و گفت راز با تو
و سجده و اقترب را اشارت بر این لطیفه باشد که تو را گفتم.
#ابوالحسن خرقانی
به شب و ساکنان سجاده نشین حوالی کوی دوست سلاااام✋
الهی ؛ سـوز عشقت بیشتر کن
دل ریشـم ز دردت ریشتر کن
ازین غم گر دمی فارغ نشینم
بهجانم صد هزاران نیشتر کن
#باباطاهر
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
جان جانان من!
در هر تپش قلبم، مَعبودیست که بی منت خدایی می کند
بی منت می بخشد.
از تو می خواهم
روزی کنی مرا ،جسارت آگاهی را
وشهامت بیداری را ....
روحِ جوانمردی را
و مداومت در راهِ نورانی را...
طوری که بیداری من به عملِ نیک،
و زبانم گویای "حَق " باشد و دلم گویای عشق !
که " حَق" و "عشق"
ازنامهای دیگر توست !
سپاسگزارم ای عشق
سپاسگزارم 🙏
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐
....و شکوفه ای دیدم
که از هیچ ، شِکُفت !
🌼🍃🌼🍃🌼
سلااام یاران ِجان
عصرتون شکوفه باران
درسایه نگاه مهربان حضرت دوست سبز باشید و دلارام🌱✋
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونٍَ"
سوگند به قلم و به آنچه مىنويسند.
#قرآن_مبین
القلم/۱
چهاردهم تیر ماه روز قلم بر اندیشمندان کانال تماشاگه راز مبارک باد!🍀🍀
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
پشت خرمنهای گندم، لای بازوهایِ بید
آفتاب زرد، کمکم رو نهفت
بر سر گیسوی گندمزارها
بوسهی #تابستان شکفت
از تو بود ای چشمهی جوشان
تابستان گرم
گر به هر سو خوشهها جوشید
و خرمنها رسید
از تو بود، از گرمی آغوش تو
هر گلی خندید و هر برگی دمید
این همه شهد و شکر
از سینهی پر شورِ توست
در دلِ ذراتِ هستی نورِ توست
#فریدون_مشیری🍀
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
میگِريم و میخندم، ديوانه چنين بايد
میسوزم ومیسازم، پروانه چنين بايد
میكوبم و میرقصم، مینالم و ميخوانم
در بزم جهان شور، مستانه چنين بايد
من اين همه شيدايی، دارم ز لب جامی
در دست تو ای ساقی، پيمانه چنين بايد
خلقم زپی افتادند، تا مست بگيرندم
در صحبت بیعقلان، فرزانه چنين بايد
يكسو بردم عارف، يكسو كشدم عامی
بازيچهی هر دستی، طفلانه چنين بايد
موی تو و تسبيح شيخم، بدر از ره برد
يا دام چنان بايد، يا دانه چنين بايد
بر تربت من جانا، مستی كن و دست افشان
خنديدن بر دنيا، رندانه چنين بايد
#معینی_کرمانشاهی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"همچو آن شخص درشت خوشسخن
در میان ره نشاند او خاربن"
مانند آن شخص درشتخوی خوش گفتاری که در سر راه این و آن بوته خار می کاشت.
"ره گذریانش ملامتگر شدند
پس بگفتندش بکن این را نکند"
رهگذران و عابران او را به خاطر این کار سرزنش می کردند و بسیار به او میگفتند:
این بوته های خار را بِکَن، ولی او نمی کَند.
"هر دمی آن خاربن افزون شدی
پای خلق از زخم آن پر خون شدی"
بوته های خار لحظه به لحظه رشد می کرد و پای رهگذران را زخمی و خونین می کرد.
"جامههای خلق بدریدی ز خار
پای درویشان بخستی زار زار"
بوته های خار، لباس های مردم را پاره می کرد و پای بینوایانِ برهنه پا نیز به سختی
مجروح می شد.
"چون به جِد حاکم بدو گفت: این بكَن
گفت: آری بَر کَنم روزیش من"
وقتی که حاکم شهر با جدیّت به او گفت: این بوته های خار را بکَن، گفت: بله. بالاخره
روزی آن بوته ها را خواهم کند.
شرح مثنوی شریف
#استاد کریم زمانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت
به قصه ی تو هم امشب، درون بستر سینه
هوای خواب ندارد، دلی که کرده هوایت
تهی است دستم اگر نه، برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی، که جان من به فدایت
چگونه می طلبی، هوشیاری از من سرمست
که رفته ایم ز خود، پیش چشم هوش ربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمی دارمت مگر به تمامی
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبین وداع و سر سلام به پایت
#حسین_منزوی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
نی صدرِ وصل خواهم و نی پیشگاهِ قرب
همراهیِ تو یک دو سه گامی مرا بس است
#وحشی_بافقی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
مرغ دل تو اگر عاشق این آتشست
سوخته پر خوشتری هیچ تو از پر مپرس
گر تو و دلدار سر هر دو یکی کرده ایت
پای دگر کژ منه خواجه از این سر مپرس
#مولانای_جان
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اندر صف دوستان ما باش و مترس
خاک در آستان ما باش و مترس
گر جمله جهان قصد به جان تو کنند
فارغ دل شو، از آن ما باش و مترس
#ابوسعید_ابوالخیر
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
" گرز بر خود زن منی در هم شکن
ز آنکه پنبه ی گوش آمد چشم تن"
#مثنوی_مولانا دفترششم✨
📘نفس خودرا بشکن وچشم از خودبینی
بردار. زیرا که خودبینی آدمی را از
دریافت و درک حقایق باز می دارد...
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چنان ز روی تو در نور غوطه خورده شبم
که صبح گر بدمد گویم این سیاهی چیست؟
#طالب_آملی🌱
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اسامی حق تعالی از حصر بیرون است. تو در جیبِ خود نگر تا خود از او چه نصیب داری، و می دان که ابدالآباد از آن خواهی خوردن.
عین_القضات🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
الهی !❤️
مرا آن دِه ، که آن بهِ!
خس و خار از تو سیرابند و من
لب تشنه ی رحمت
مرا هم مشت خاری فرض کن
وز جلوه آبم ده!
#طالب_آملی🌱
https://eitaa.com/TAMASHAGAH