eitaa logo
تحول بنیادین در تعلیم و تربیت
367 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
862 ویدیو
384 فایل
@Mojtabatabesh1371 جهت انتقاد ، پیشنهاد و ارتباط بیشتر، مخصوصاً در قم ، در خدمتم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از باور
. 🔹 داستان يكى از اقوام نزديك من كه با هم همكلاسى و هم دوره بوديم براى من درسى شده است: 🔸 او در دوره‏هاى پايين به قدرى سنّتى و مذهبى و مقيّد بود كه مادرم بارها مرا به او سرزنش مى‏كرد كه فلانى پدرش بهمان بوده و امروز دارد چه‏ها مى‏كند، نماز شب مى‏خواند، قرآن را از حفظ مى‏داند، حتى در مجالسى كه مى‏خواهند روضه مى‏خواند و به سبك فلسفى سخنرانى مى‏كند، اما تو چى؟ 🔹 امّا همين شخص در دوره دبيرستان نماز شبش آب رفت و نمازهاى روزانه‏اش هم به حال رقص در آمد. در ميان نمازش چه كارها كه نمى‏كرد! 🔸 وقتى بزرگ‏تر شد و موفقيت‏هايى به دست آورد و شخصيّتى به هم زد، تمام حرف‏ها تمام شد و نمازش كنار رفت و حالت ضد مذهب هم در او اوج گرفت و بعدها از آمريكا براى من مى‏نوشت كه مى‏دانى! عيب من همين است كه به خرافات معتقد نيستم، به جن و ملك اعتقادى ندارم و جوشن صغير و جوشن كبير نمى‏خوانم و ... 🔹 اما ياد گذشته‏ها به خير كه چه كارها كه نمى‏كرد! و ياد شب‏هاى احيا بخير كه خودش الغوث مى‏كشيد و پشت بلندگو هم مى‏نشست و ياد دوره بچگى بخير كه بر سر تكبير گفتن با هم دعوا داشتيم. 🔸 خودش در نامه‏اى برايم نوشت كه اگر من از زادگاه خودم بيرون نيامده بودم حتماً الآن يك ته ريشِ حنايى داشتم و پشتِ سرِ ملّاىِ ده، نماز جماعتم ترك نمى‏شد و اذان را هم به عهده مى‏گرفتم. و راست مى‏گفت كه اگر آن جور مى‏ماند و مى‏ماندم حتماً از من متعصب‏تر و پَر و پا قرص‏تر مى‏بود. 🌱 1⃣ ✍ | تربیت کودک، صفحات ۴۱ الی ۴۳. 🔰 باور خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat
💢سر انگشت تدبیر💢 ✨چندی پیش لوله‌های آب منزل ما پوسیده بود و از آب، استخری ساخته بود. با چند نفر از دوستان می‌خواستیم یک تکه راه را که با سیمان محکم شده بود بشکافیم. کلنگی آوردند. در ضربه اول دسته‌اش شکست. 🧊در فاصله‌ای که برای دسته کردن لازم بود، دوستانم که قوی و نیرومند هم بودند مدت‌ها با تیشه‌ای سبک، با چوب، با دست، به سیمان‌ها ور میرفتند، اما سیمان‌ها به روی خود نمی‌آوردند و تکان نمی‌خوردند و حتی تیشه را شکستند... تا این که کلنگ با دسته‌اش آمد و با چند ضربه، کار یک ساعت آنها انجام شد. ✨من از این صحنه به این فکر افتادم که هنگام ضربه زدن‌ها باید وسیله، وزنه‌ای باشد و مهم‌تر همراه دسته‌ای و مهم‌تر بر جای مناسب و سر بزنگاهی و آن‌هم با دست کارگر آگاهی؛ وگرنه ضربه‌ها وقت را می‌کشند و کلنگ‌ها شست پایت را می‌برند و سرت را می‌شکنند... 🧊 این است که روحیه‌های مغرور را باید ضربه زد؛ اما این ضربه باید از کسی باشد که وزنه‌ای باشد و دسته‌ای و بینشی که سر بزنگاه را بشناسد. | آیه های سبز، صفحه ۲۳. 📝 2⃣ 🔰 باور؛ خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat ♨️ کانال غنی ترین و به روزترین و کاربردی ترین مطالب و محتواها برای دغدغه مندان عرصه تحول در نظام آموزشی و پرورشی 💯 ➡️ @TBDTVT ⬅️ 🔺🔻🔺 برا ✌️ نفر بفرست 🔻🔺🔻 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
. 🔰 حفظ آبروی دانش‌آموز 🔹یک روز شهید بهشتی در کلاس به یک نفر از از دانش آموزان گفتند بیا و انشایت را بخوان؛ ولی او که انشای خود را ننوشته بود، خجالت کشیده بود که بگوید ننوشته‌ام و دفترچه سفید خود را برداشته و از حفظ انشای خود را خوانده بود. 🔸شهید بهشتی که متوجه این امر شده بوده تا پایان زنگ کلاس چیزی به او نگفت؛ حتی به او نمره ۲۰ هم داد. در پایان کلاس به او گفت در زنگ تفریح به دفتر بیا؛ با تو کار دارم. در دفتر به او گفت تو که از روی دفتر سفید این قدر خوب می‌خوانی، حیف نیست شب ننشینی و مطالعه و فکر نکنی و انشای خوبی ننویسی؟ 🔹بعد ادامه داد: این‌ها که نویسنده هستند و با نوشته ها و کتابهای خود دنیا را تغییر می‌دهند، مگر چه کسانی هستند؟ تو هم که به این خوبی خواندی. من متوجه بودم که چیزی ننوشته‌ای و از روی دفتر سفید می‌خوانی. اگر مقداری بیشتر دقت و مطالعه کنی، مسلماً یکی از آن افراد خوش قلم خواهی بود. 🔸آن دانش آموز بعدها به من که ناظم دبیرستان کمال بودم گفت حرف‌های آقای بهشتی چنان در من اثر کرد که بعد از آن دیگر از مطالعه و خواندن و نوشتن جدا نشدم. 🔹به نقل از آقای عباس صاحب‌الزمانی، کتاب الگوی حضور، صفحه ۱۶۶ و ۱۶۷. 🏷 📝 7⃣ 🔰 باور؛ خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ♨️ کانال غنی ترین و به روزترین و کاربردی ترین مطالب و محتواها برای دغدغه مندان عرصه تحول در نظام آموزشی و پرورشی 💯 ➡️ @TBDTVT ⬅️ 🔺🔻🔺 برا ✌️ نفر بفرست 🔻🔺🔻 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
. 🔸پیاز تند🔸 🔷 با یکی از دوستان خوبم بر سر سفره نشسته بودیم، او به پیاز علاقه داشت و به خوردن آن مشغول بود. کودکی که در آنجا بود مقداری از آن پیاز را در دهان گذاشت، اشکش سرازیر شد و زبانش سوخت و آن را رها کرد. دوستم خندید، خنده‌ای پربار و پر از برداشت؛ که عده‌ای به خاطر جهتی از چیزهایی می‌گذرند اما عده دیگر، همان چیز را به همان خاطر می‌خواهند. آن تیزی و تندی که کودک را فراری کرده، مرا به سوی خود کشانده است. و سپس ادامه داد: در برابر سختی‌ها و ناراحتی‌ها عده‌ای به همان خاطر که ما فرار می‌کنیم به استقبال می‌روند و از سختی‌ها بهره می‌گیرند. همان دردها و فشارها که ما را از پای در می آورد، همان‌ها به عنوان پا، عامل حرکت و پیشرفت و ورزیدگی عده‌ای می‌شود... 🔷 هر تصادف و هر صحنه‏اى پيامى دارد و حرفى دارد و مغزى و تو نمى‏توانى از اين پيام و از اين حرف و از اين مغز به زودى بگذرى بلكه آن را زير و رو مى‏كنى و در آن تدبر مى‏كنى و آن را ارزيابى مى‏نمايى. و اين ارزيابى‏هاى وسيع و مرتب به سازمان فكرى وسيعى منتهى مى‏شود و در درون تو چشمه‏هايى را مى‏كارد. ✍ | مسئولیت و سازندگی، صفحات ۱۰۹ الی ۱۱۱ 📝 1⃣1⃣ 💡 7⃣2⃣ خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat ♨️ کانال غنی ترین و به روزترین و کاربردی ترین مطالب و محتواها برای دغدغه مندان عرصه تحول در نظام آموزشی و پرورشی 💯 ➡️ @TBDTVT ⬅️ 🔺🔻🔺 برا ✌️ نفر بفرست 🔻🔺🔻 💡چاره کار در است. مقام معظم رهبری- اردیبهشت ۱۴۰۲
. 🔹ضرورت انتخاب، ضرورت طرح سؤال را توضيح مى‌دهد؛ چون انتخاب، بدون ارزيابى و شناخت ممكن نيست و شناخت، از تفكر مايه مى‌گيرد. و سؤال فكر را به جريان مى‌اندازد. 🔸مادام كه سؤال‌هايى در تو طرح نشده باشند، نه از مطالعات خودت بهره مى‌گيرى و نه از تفكرات ديگران؛ چون كسى كه اشتهايى ندارد، غذا را خوب جذب نخواهد كرد. 🔹به دوستى كه سؤالش را فراموش كرده بود گفتم: اگر خواستى فقط يك مسأله را بپرسى، از اينجا شروع كن كه چگونه سؤال كنم... 🔸آن روزها که...در نزديكى زمستان، مادرم لباس‌هاى ما را آماده مى‌كرد و آنها را مى‌شكافت و دوباره مى‌بافت؛ گاهى براى شكافتن از خود ما كمك مى‌گرفت. 🔹براى شكافتن لباس، ما مدت‌ها سَرِ هر نخى را مى‌كشيديم، امّا به جايى نمى‌رسيديم تا اين كه سرِ نخ اصلى پيدا مى‌شد و يا اين كه به دستمان مى‌دادند... در اين لحظه باز شدن هر گره، گره‌هاى ديگر را هم، باز مى‌كرد... و چقدر راحت و شيرين، صدا مى‌داد. 🔸من از آن روزها اين تجربه را به يادگار دارم كه اگر سؤال‌ها درست مطرح بشوند و از سر نخ شروع بشوند، با حل هر سؤال و باز شدن هر مشكل، سؤال‌ها و گره‌هاى ديگر هم باز مى‌شوند. 🔹ما در طرح سؤال از آخر شروع كرده‌ايم، درست مثل كسى كه مى‌خواست لباس را از آن طرف بشكافد... پيداست كه گره گره، يك عمر صرف مى‌شد و عاقبت هم، نخ‌ها تكه تكه و بريده بريده، به دست مى‌رسيد. ✍ | روش نقد، ج۱، ص۶۷ 📝 2⃣1⃣ 💡 1⃣3⃣ 🆔 @Bavar_tarbiat ♨️ کانال ➡️ @TBDTVT ⬅️ 🔺🔻🔺 برا ✌️ نفر بفرست 🔻🔺🔻
. 🏷 چه‌بسا روحيه‏هايى كه با طعنه و كنايه، زودتر ادب شوند. مى‏گويند يكى از شاگردان، هميشه ديرتر از وقت به كلاس مى‏آمد. يك روز استاد، همين كه ديد به كلاس قدم مى‏گذارد، خودنويس زيبايى را به عنوان جايزه به او داد. 🏷 دانش‏آموز كه جهتى براى دريافت جايزه نمى‏ديد، منتظر توضيح بود. استاد آرام گفت: اين جايزه فقط به خاطر اين است كه شما هميشه سر وقت حاضر مى‏شويد. دانش‏آموز تكانى خورد و منفعل شد و ديگر دير به سر كلاس نيامد... ✅ مربى آگاه تمام عوامل يك عمل ناپسنديده و ناشايست را، مطالعه مى‏كند، ارزيابى مى‏كند و پس از توضيحات لازم و تذكرات لازم، از بهترين عوامل تربيتى؛ از تقليد و ترس و محبت، احسان و پاداش به نيكوكار و يا طعنه و كنايه، استفاده مى‏كند و اين استفاده پس از بررسى و شناخت طبايع و روحيه افراد است. | تربیت کودک، صفحه ۶۲ و ۶۳ 🛑 1⃣1⃣ 📝 4⃣1⃣ 🔰 باور؛ خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ♨️ کانال غنی ترین و به روزترین و کاربردی ترین مطالب و محتواها برای دغدغه مندان عرصه تحول در نظام آموزشی و پرورشی 💯 ➡️ @TBDTVT ⬅️ 🔺🔻🔺 برا ✌️ نفر بفرست 🔻🔺🔻 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💡چاره کار در است. مقام معظم رهبری- اردیبهشت ۱۴۰۲
. 🏷 «تنبیه مادر» 🔹ما دو تا پسر بودیم و شش تا دختر. کارهای خانه را دخترها می‌کردند و مادر ما جارو کردن و ظرف شستن و جمع‌آوری کردن و غذا پختن و ... را بین آنها تقسیم کرده بود. مادر ما اگر از هر کدام از خواهرهایم مثلاً بی‌ادبی می‌دید، سهم کارهایش را قطع می‌کرد و کارها را خودش انجام می‌داد. من بارها دیدم که خواهرهایم روی دست و پای مادرم می‌افتادند و گریه و التماس می‌کردند که بگذار من برنج را پاک کنم، بگذار من سهم کارم را انجام بدهم و این‌طور عاشق کارشان می‌شدند و با جان و دل کار می‌کردند... 🔸اگر گفتید: «هر کس خلاف کرد و وظایفش را انجام نداد، امروز پلو را او بپزد»، این کمک کردن برای پختن پلو، برای او می‌شود جریمه! در حالی که کمک کردن، جزء کمالات انسان است!... 🔻این نوع رفتار مادرم، در شرایطی بود که آموزش و پرورش، بچه‌های متخلف را این‌طور جریمه می‌کرد که از این کتاب، یک صفحه یا ده صفحه بنویس! به همین دلیل، خط آن بچه بد می‌شد. بسیاری از بدخطی‌ها به خاطر جریمه‌هاست؛ چون بدون حوصله و با عجله می‌نوشت تا بتواند زودتر صفحه را تمام کند و جریمه‌ها را نشان معلمش بدهد. چیزی را که یک خانم خانه‌دار می‌فهمید، یک وزارت‌خانه به این عریض و طویلی متوجه نمی‌شد. آگاهی یعنی این. | راه رشد، جلد سوم، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷ 🛑 2⃣2⃣ 📝 6⃣1⃣ 🆔 @Bavar_tarbiat ♨️ کانال غنی ترین و به روزترین و کاربردی ترین مطالب و محتواها برای دغدغه مندان عرصه تحول در نظام آموزشی و پرورشی 💯 ➡️ @TBDTVT ⬅️