eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
674 عکس
712 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام: سه چیز نشانگر درستی اندیشه است: خوش برخوردی، خوب گوش دادن و خوب پاسخ دادن. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹دکتر سروش به درستی متون مقدس، از جمله قرآن را امری تاریخی میدانند و من با این امر کاملا موافقم و به این اعتبار در مقابله با اندیشه های غیرتاریخی تئولوژی های سنتی و فهم غیرتاریخی از متون مقدس، که امری بسیار خطرناک و زیانبار برای جامعه و حیات بشری است و ما را با خطر بنیادگرایی و تحجر و انجماد تفکر روبرو می سازد، در جبهه ایشان قرار دارم. 🔻اما انتقادم به استاد بزرگوار خودم این است که متون مقدس متونی صرفا تاریخی نیستند بلکه امری فراتاریخی را نیز در خویش آشکار می سازند. 🔸لكن از آنجا که ایشان براساس مبانی فکری دکارتی کانتی و سوبژکتیویسم جدید و در چارچوب فلسفه های تحلیلی می اندیشند فلسفه هایی که در همان سنت سوبژکتیویستی دکارتی کانتی قرار دارند. هیچ روزنی به فراتاريخ نمی یابند. 🔻ایشان نمی توانند چارچوب تفکر کانتی را کنار بگذارند، چرا که تمام نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت ایشان مبتنی بر تمایز «دین» و «معرفت دینی» و این تمایز خود تکرار و مبتنی بر تمایز «نومن» و «فنومن» کانتی است. این اصل اساسی و اس اساس نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت که ما نه به خود دین بلکه صرفا به معرفت دینی دسترسی داریم تکرار سخن کانت است که معرفت ما پدیداری است و ما نه به نومن بلکه صرفا به آنچه در ذهن پدیدار می شود دسترسی داریم. در چارچوب سوبژکتیویسم دکارتی-کانتی ما هیچ روزنی به فراسوی آگاهی های سوبژه و هیچ راهی به سوی نومن (فراتاريخ) نداریم و آگاهی های ما همواره در پشت مرزهای آگاهی های تاریخی مان از پدیدارها باقی می ماند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✔️نکاتی در باب محمد رضا حکیمی از منظر مصطفی ملکیان ☑️ آنچه در ایشان شایسته تقدیر و ذکر است: 1️⃣زندگی سوسیالیستی خود ایشان در جامعه مصرف زده افسارگسیخته به لحاظ مصرف زدگی خیلی جالب است که آدم این قدر با قناعت و این قدر با سادگی زندگی کند. 2️⃣یک نوع شجاعتی که در بیان عقایدشان است و این با روحیه محافظه کاری و نفاق و تزویر و دورویی رایج در کشور ما خیلی در تقابل است،من را خیلی به احترام ایشان بر می انگیزاند.من خیلی شجاعت ایشان را تقدیر می کنم. ☑️ انتقادات به دیدگاه های محمدرضا حکیمی: 1️⃣ من دیدگاه مکتب تفکیک که آقای حکیمی مروجشان هستند را اصلا قبول ندارم. 2️⃣نکته دوم دقیقا عکس نکته اول است.من می گویم اصلا چرا ایشان تفکیکی نیستند؟چرا تفکیکی نیستند؟زیرا به نظر من تفسیرشان از اسلام یک تفسیر سوسیالیستی-مارکسیستی است.اصلا تفسیرشان تفسیر تفکیکی نیست. آخر تفکیک می گوید اسلام را با هیچ آموزه دیگری نیامیزید.من نمی گویم مارکسیست ها خوب یا بدند ولی به جرئت می گویم تفسیری که ایشان از فقر،غنا،عدالت اجتماعی،ارتباط لایه های اجتماعی با یکدیگر و تفسیری که ایشان از حکومت علی ابن ابی طالب و آرزوی حکومتی که برای بقیه عرضه می کند دارند من فکر می کنم یک تفسیر سوسیالیستی و حتی مارکسیستی است. 🔹 من اصلا این را یک تفسیر ناب اسلامی از متون نمی بینم. از این نظر هم اگر شما کتاب ایشان –الحیاه-را ببینید،آنچه در این کتاب آمده است باید از دو لحاظ محل توجه قرار بگیرد. یکی اینکه آنچه در این کتاب آمده است،چگونه سامان یافته است؟سامان کاملا سوسیالیستی دارد.یکی این.دیگر اینکه بپرسیم چرا آن چیزهایی که نیامده است،نیامده؟یک چیزهایی در الحیاه نیامده است که با این تفسیر سوسیالیستی مارکسیستی کاملا ناسازگار است.به آن نیامده های کتاب باید دقت کرد.این هم جهت دوم. 🔹اصلا ببینید زندگی اشرافی امام محمدباقر و زندگی اشرافی امام جعفر صادق و زندگی اشرافی امام رضا به این ها اصلا اشاره ای در این کتاب نیست. اما زندگی علی ابن ابی طالب چون خیلی به آن آرمان نزدیک است در آن مبالغه هم شده است به نظر من.یا دراین کتاب درباره "عدالت" چیزی فروگذار نشده است اما راجع به "آزادی" هیچ چیز گفته نشده است.راجع به یک نوع تکثر گروی که درون دینی هم هست چیزی گفته نشده است. اصلا سخنی درباره اینها اصلا و ابدا وجود ندارد. 3️⃣تصویری که ایشان از مخالفان مکتب تفکیک به دست می دهد بسیار غیر منصفانه و غیرعادلانه است و بعضی جاها دروغ است اصلا.نسبت هایی که ایشان به بعضی از فیلسوفان اسلامی می دهد برای اینکه آن فیلسوفان اسلامی را یا قائل به مکتب تفکیک نشان دهد یا نشان دهد اگر قائل به مکتب تفکیک نیستند چه قدر آرائشان سخیف و بی ارزش است واقعا غیر منصفانه است.یعنی با روحیه علمی و حقیقت طلبی منافات دارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هرگاه در برادر خود سه خصلت دیدی به او امیدوار باش حیا، امانتداری و راستگویی. 👇👇 @Taammolate_talabegi
💠 در مطالعه ی تغییرات دینی توصیفات زیر می تواند فرضیه های مفیدی در مطالعه ی تغییر جهان غربی معاصر ایجاد کند: 🔹تاکید کاهش یابنده بر قدرت و قوت خداوند و تأكيد بر عشق و حضور خداوند. 🔹گذار از تصورات شخص وار به غیر شخص وار از خداوند، با تمرکز بر قدرت و نیروی الهی. 🔹استدلال های انسان شناختی و کارکردی برای دیندارشدن. برگشت از جزم های نجات و لعنت به بهزیستی ذهنی. 🔹دیدگاهی خوش بینانه تر درباره آدمی با تغییر از نفی خویشتن به خودشکوفایی. 🔹دیدگاهی خوش بینانه تر درباره جهان با تغییر از جهان به مثابه امری گناه آلود به جهان به مثابه موهبتی از امر الهی به بشر. 🔹تأکید فزاینده بر روایت ها، کنش های نمادین و استعاره ها، با تاکید کاهنده بر گزاره های کلامی، شناختی و جزمی. 🔹گذار از مدعیات شناختی به تجلیات و تجربه ها. 👇👇 @Taammolate_talabegi
▪️مکاسب محرمه شیخ مرتضی انصاری ▪️مساله ی نهم: سب مومن! ▪️بخشِ مستثنیاتِ حرمتِ سبّ! 💠در مواضعی که سب یعنی دشنام دادن و فحش دادن و ناسزا گفتن جایز می باشد: 1_ سب کسی که متجاهر به فسق است، (بنابر این در فقه شیعی کسی که از نظر علمای شیعه متجاهر به فسق می باشد، جایز است که به او فحش داده شود و شما به عنوان یک شیعه می توانید یک چنین شخصی را به فحش بکشید، آبرویش را ببرید، ناسزا بگویید، هیچ مشکلی که ندارد هیچ، تازه کاملا هم شرعی می باشد، کاملا هم اسلامی، از نوع اسلام ناب محمدی!!!) 2_ سب بدعت گذار در دین، تا جامعه نسبت به او تنفر پیدا کرده و سمت چنین شخصی نرود تا خدای نکرده گمراه شود! دلیل آن روایتی از پیامبر است! «إذا رأیتم أهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم و أکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعة و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لایتعلموا من بدعهم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فی الآخرة.» «هرگاه پس از من اهل شک و بدعت را دیدید ، بیزاری خود را از آنها آشکار کنید، و به آنها بسیار دشنام دهید، و درباره ی آنها زیاد بدگویی کنید، و عیوبشان را زیاد بگویید، و به آنها تهمت بزنید( در روایتی دیگر مبهوت سازید نیز آمده است اما فقها فرموده اند، بهتان به آنان نیز طبق این روایات جایز می باشد) تا به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعت های آنان ( چیزی ) نیاموزند. خداوند در برابر این کارهایتان برای شما حسنات می نویسد و درجاتتان را در آخرت بالا خواهد برد.» 🔹مصداق هایی از سب در شرح کتاب مکاسب نیز آمده است، همانندِ؛ "کچل خواندن بدعت گذار یا خر و سگ و احمق و... نامیدن او یا صفتی منفی به او نسبت دادن!" 🔹بنابراین کسی که در نظر علمای شیعه بدعت گذار است، میتوان به او فحش داد، ناسزا گفت، یعنی در این فقه، اگر فی المثل شخصی بنامِ تقی، بدعت گذار شناخته شود، می توان به صورت کاملا فقهی و شرعی او را چنین وصف کرد؛ "تقیِ کچلِ خرِ الاغ، حرام زاده ی اجنبی، حرام لقمه ی بی شعور و احمقِ بدعت گذارِ ضال و مضل" 🔹می توان آنقدر از او بدگویی کرد و فحش و ناسزایش گفت تا آبرو و اعتباری برایش باقی نماند، تا در نزد توده، شخصیتش لجن مال شود،‌ ضایع شود، تا خدای نکرده مردم را نتواند گمراه کند، (پاسخ نقد و شبهه و یا حتی در دیدگاه اینان! بدعت را با فحش و ناسزا و پاپوش دوختن میدهند، و این را کاملا شرعی و اسلامی و الهی هم میدانند!) 3_ سب کسی که عرفا توهین و تنقیص به حساب نمی آید، مانند سب فرزند توسط پدر و عبد توسط مولی. 📌چنان چه مشاهده می کنیم ، فحش و ناسزای صاحب برده، یعنی مولا،‌ به برده، یعنی عبد، جایز و کاملا شرعی می باشد! اخلاق هم به هیچ و لابد برای افراد صاحب مدعا و طبقه ی به اصطلاح روشنفکر است!! 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام: هر کس حسین علیه السلام را زیارت کند، اگر شقی هم باشد سعادتمند می‌شود. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ روحانیت در عالم تجدد و شبهه اندیشی 🔸در دوران جدید در ایران، صف آرایی روحانیان در برابر تجدد به رویارویی منظومه ی معرفتی سنت با نظام اندیشگی تجدد و مناقشه های نظری جدی نینجامید. بر خلاف دوران متأخر سده های میانی اروپا و برخورد نظری متألهان مسیحی با اندیشه های مدرن، در ایران معاصر به سختی می‌توان رساله ها و مکتوباتی را یافت که از منظر حکمت اسلامی، طبیعیات قدیم یا جهان شناسی پیشینیان، آموزه های تجدد را نقادی کرده باشد. 🔹روحانیان به تجدد، در مقام معرفتی تازه، رویکردی چندان ریشه ای نکردند و از این رو به مدعيات تهدید گر نظام فکری تجدد، عنوان "شبهه" دادند؛ اصطلاحی کلیدی در الاهیات اسلامی که هم در فقه به کار می رود و هم در کلام. 🔻 کلام، دستگاه نظری سامان مندی است که وظیفه ی آن حجت مندی و دفاع از آموزه های اعتقادی است؛ آموزه هایی که "حق" (آن چه در دین راست و درست است) به شمار می روند و هر مسلمان باید بدانها باور داشته باشد و از آن روی نتابد. 🔻شبهه، کژاندیشی، طغیان نظری و بیرون رفتن از صراط مستقیم اعتقادات حقه است، شبهه خویشاوند بدعت و دشمن سنت است. شبهه نامی است بر آموزه ی باطل حق نما که "مذهب مختار" و سنت ارتدوکسی را به پرسش می گیرد و ناراست فرا مینماید. اگر مسلمان "حق" را (آن گونه که در علم کلام تبیین شده است) گردن گزارد، هرچه جز آن را باید بدعت و شبهه بینگارد، اگرچه پاسخی بالفعل در دفع و رد آن شبهه نداشته باشد. مخالفان دستگاه نظری کلام با آموزه های تثبیت شده ی اسلامی، اهل شبهه و بدعت اند. متکلم یا متأله اسلامی پیشاپیش تکلیف خود را با آنان روشن کرده است، زیرا تمایز شبهه از حق بر شالوده ی تمایز کفر و ایمان استوار است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام باقر علیه السلام: اگر مردم می دانستند چه فضیلتی در زیارت حسین(ع) است از شوق جان می سپردند و نفسشان از روی حسرت و اندوه قطع می‌شد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ تاثیرات اقتصادی در مقوله فرهنگ(اختیار انتخاب در دین) 🔹آرمان جستجوی افراد برای جهان‌بینی خودشان در جوامعی که مشخصه ی آنها درجه ی نسبتا بالایی از فردگرایی است، حمایت می شود. 🔻برخی جامعه شناسان این استدلال را بیشتر به کار می برند و فردگرایی معاصر را به عنوان نتیجه ی نظام اقتصادی ای توصیف می کنند که به طور فزاینده جهان را تحت سلطه ی خود قرار داده است؛ یعنی اقتصاد بازار سرمایه دارانه. 🔸ما به عنوان مصرف کنندگان در صددیم تا در بین کالاها و خدماتی که به بازار آورده شده اند، آزادانه انتخاب کنیم و تبلیغات و رسانه ها ما را تشویق می کنند فقره ی مناسب را انتخاب کنیم چرا که «سزاوار آن» هستیم. 🔻عجیب خواهد بود اگر این رویکرد دست چین گری و انتخاب به زندگی، بر حوزه ی فرهنگ و دین تأثیر نگذاشته باشد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹"تشیع مصلحت"، تشیع صفوی است و در برابرش تشیع علوی که" تشیع حقیقت" است. همیشه مصلحت، روپوش دروغین زیبایی بوده است، تا دشمنان"حقیقت"، حقیقت را در درونش مدفون کنند. و همیشه "مصلحت" تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به قبله ذبح کنند. که مصلحت همیشه مونتاژ دین و دنیا بوده است. 📚تشیع علوی، تشیع صفوی 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام: از دو رویی دور باش زیرا دو رو در نزد خدا آبرویی ندارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ اسلام قرآن محور (محوریت قرآن و مداریت سنت) 📕همه معارف اسلامی - اعم از اعتقادات، اخلاقیات و مسائل فقهی - در درجه اول باید بر اساس ادله و مبانی قرآنی سامان یابند، و بحث از روایات باید در طول آیات قرآنی و به گونه ای هماهنگ با آنها مطرح شود، نه اینکه اصل و اساس علوم دینی و جهان بینی اسلامی بر پایه احادیث بنا شوند، و آیات قرآن در حاشیه قرار گیرند و صرفا رجوعی سطحی و حداقلی به آن صورت گیرد. 🔹در «اسلام القرآن»، آیات قرآنی اولین و مهمترین ملاک و معیار برای ارزیابی روایات و تشخیص درستی یا نادرستی آنهاست. هر روایتی که با مبانی قرآنی ناسازگار باشد، کنار گذاشته می شود، اگر چه سند آن صحیح و حتی متواتر بوده باشد. اما در «اسلام الحديث» (اسلام روایت محور)، به صرف اینکه روایتی در یکی منابع روایی نقل شده باشد، مورد قبول واقع می شود (بنا بر روش اخباريون)، و به فرض اینکه روی آن بررسی سندی و رجالی انجام شود و از صحت سند آن اطمینان حاصل گردد (بنا بر شیوۂ غالب اصوليون)، با این وجود پیش از آنکه انطباق یا عدم انطباق آن روایت با اصول و خطوط کلی قرآنی، به نحو اجتهادی مورد بحث تفسیری قرار گیرد، روایت مذکور تلقی به قبول می گردد، حال آنکه در منطق «اسلام قرآن»، صرف وثاقت راوی و اعتبار کتاب روایی، برای قبول روایات کافی نیست، بلکه صرف نظر از اینکه سند حدیث مورد نظر صحيح باشد یا ضعیف، اول بر اساس یک روش خاص و تفسیری، به قرآن عرضه می شود، و چنانچه عدم مخالفت و یا موافقت آن با قرآن احراز شد، مورد استفاده و احتجاج قرار می گیرد. 🔸در مقابل نظریه «اسلام قرآن محور»، نظریه «اسلام روایت محور» قرار دارد که رویکرد اصلی و غالب در حوزه های علمیه است. استاد سید کمال حیدری در کتاب «میزان التصحیح الموروث الروایی» در صدد بیان این شیوه و روش هستند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اگر آدم یک کلمه رو باور کنه همه جا می تونه بر خدا توکل کنه. 🔹استاد عالی 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ تأثیر نیاز بر فرهنگ 🔹نیاز دو اثر بر فرهنگ دارد: اولا نیاز، برای فرهنگ، موضوع تولید می کند؛ ثانیا فرهنگ را مقید به خویش می کند و درنتیجه فرهنگ باید خودش را با نیازها هماهنگ نگه دارد و در صورت عدم هماهنگی فرهنگ با نیازها، ابتدا افراد و سپس جامعه دچار عدم تعادل می شوند و سرانجام، فرهنگ ناهماهنگ با نیازها محکوم به تغییر است. 🔸مثال بارز این موضوع، فرهنگ ریاضت در میان متصوفه است که به دلیل ناهماهنگی با طبیعت انسان و نیازهایش (نیاز به خوراک به میزانی معین و با کیفیتی خاص و نیاز به تعامل و ارتباط با انسان های دیگر) دوام نیاورد و تغییر کرد. 🔻نیاز انسان در امر پوشش به مواردی مثل راحتی، سبک بودن، چالاکی، عدم جلب توجه بیش از حد و ... می تواند از عوامل مهم دوزیستی طلاب با لباس روحانیت باشد که نیاز طلاب متغیر فرهنگ پوششی این دسته اجتماعی است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام کاظم علیه السلام: کسی که نمی تواند با ما دیدار کند باید به دیدار فقرای شیعه برود. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️ آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۲۲) 💠رکن پنجم: معرفت دینی نیز به عنوان یک معرفت بشری با معارف بیرون دینی در ارتباط و تلائم است. 🔹مؤلف قبض و بسط برای اثبات ترابط عمومی به دلایل استقرایی و منطقی تمسک جسته است؛ البته وی در مقالات قبض و بسط تنها به تأیید ادعای ترابط عمومی فتوا می دهد و می نویسد: هویت جمعی داشتن دانش بشری، امری است که هم منطقا و هم استقرائا قابل تأیید است. وی در مقالات قبض و بسط بیشتر به ادله استقرایی و در مقالات موانع فهم تئوری قبض و بسط به دلایل منطقی پرداخته است. 🔻بدون تردید نمونه های استقرایی ایشان اثبات کننده امری نیستند و تنها فرضیه علمی خاصی را در اختیار اندیشمندان قرار می دهد که با ذكر نمونه های معارض، ابطال می شود. لازم به ذکر است که مؤلف محترم در بیان ادله گاه به ترابط عمومی و همگانی معارف بشری نظر می کند و گاه در صدد اثبات ارتباط معرفت دینی با معارف بیرون دینی می باشد. 🔸در نحوه ارتباط میان معارف دینی با معارف بیرون دینی پنج احتمال وجود دارد: ۱.هیچ گونه ارتباطی میان معارف دینی با معارف بیرون دینی وجود ندارد. ۲. همه معارف دینی با همه معارف بیرون دینی مرتبط هستند. ٣. همه معارف دینی با بعضی از معارف بیرون دینی ارتباط دارند. ۴. بعضی از معارف دینی با همه معارف بیرون دینی مربوط هستند. ۵. بعضی از معارف دینی با بعضی از معارف بیرون دینی در ارتباط هستند. 🔻احتمال اول نه قایلی دارد و نه با عقل و تجربه و تاریخ قابل اثبات است؛ احتمال دوم و سوم از احتمالاتی است که مؤلف قبض و بسط در کتاب خود به آن پرداخته است. احتمال چهارم هم مدعی ندارد ولی احتمال پنجم از کلمات عالمان اصول فقه و بزرگان معاصری مانند استاد مطهری و شهید صدر استفاده می‌شود. 👇👇 @Taammolate_talabegi