eitaa logo
درسهایی از قران کریم ( ترجمه و آموزش و روخوانی و تجوید و دائره المعارف ....... )
2.5هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
5هزار ویدیو
17 فایل
آنچه که از قران کریم می دانیم کپی مطالب آزاد و فقط یه صلوات به روح مادرم بفرست 💗💗💗
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) يكى از پيامبران حضرت زكريا عليه‌السلام است، كه نام مباركش در قرآن هفت بار در سه سوره آمده است، زكريا بن برخيا عليه‌السلام از پيامبران بنى اسرائيل بود، كه سلسله نسبش به حضرت داوود عليه‌السلام مى‏ رسد، او رييس راهبان و خدّام بيت المقدس بود و مردم را به شريعت حضرت موسى عليه‌السلام دعوت مى كرد . ازدواج زكريا عليه‌السلام در ميان بنى اسرائيل دو خواهر برجسته و بزرگ‏زاده وجود داشتند، يكى به نام حنّه و ديگرى به نام اشياع، زكريا عليه‌السلام از اشياع خواستگارى كرد، و عمران كه يكى از راهبان و بزرگ بنى اسرائيل بود (و طبق نقلى از پيامبران بنى اسرائيل بود) از حنّه خواستگارى نمود، سرانجام اشياع همسر زكريا عليه‌السلام گرديد، و حنّه همسر عمران‏ شد. به اين ترتيب زكريا و عمران، دو شخصيت بزرگ بنى اسرائيل، باجناق همديگر شدند، و علاوه بر رابطه مكتبى، رابطه خويشاوندى نيز پيدا كردند. چندسال از اين ماجرا گذشت، عمران صاحب دخترى به نام مريم شد، ولى زكريا عليه‌السلام داراى فرزند نشد، زيرا همسرش نازا بود. 💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫 کانال👇 @Targomeh
(ع) دعاى گيراى زكريا عليه‌السلام و اجابت آن، و ولادت يحيى عليه‌السلام حضرت زكريا عليه‌السلام هميشه اهل دعا و راز و نياز بود، ولى ديدن منظره غذاهاى بهشتى كنار محراب حضرت مريم عليه‌السلام ، و استجابت دعاهاى مريم عليه‌السلام ، گويى جرقه‌ای بود كه چاشنى قلب او را منفجر كرد و سخت تحت تأثير قرار گرفت. سال‏ها بود تقاضاى فرزندى از خدا نموده بود، تا پس از او وارث او گردد، ولى نتيجه نگرفته بود. شايد زكريا عليه‌السلام ديگر اميد نداشت تا داراى فرزند شود، زيرا هم خودش به نهايت پيرى رسيده بود و هم همسرش پير شده بود، چنان كه از ابن عباس نقل شده: زكريا صد و بيست سال داشت، و همسرش داراى نود و هشت سال بود. اما ديدار منظره ميوه‏ هاى بهشتى تابستانى در فصل زمستان و بر عكس، روح و جان او را سرشار از اميد كرد، و دريافت كه مى‏ تواند در فصل پيرى داراى ميوه فرزند شود، چنان كه مريم عليه‌السلام در غير فصل ميوه، داراى ميوه‌هاي گوناگون شده است. در همين جا بود كه به خدا عرض كرد: رَبِّ هَبْ لِى مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء؛ خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزه اى (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را مى شنوى. طولى نكشيد كه فرشتگان در آن موقع كه او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، صدا زدند: كه هان اى زكريا! خداوند تو را به يحيى بشارت مى‏ دهد ، در حالى كه كلمه خدا (حضرت عيسى عليه‌السلام ) را تصديق مى‏ كند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بركنار، و پيامبرى از صالحان است. زكريا عليه‌السلام (كه به چگونگى داشتن فرزند در سنين پيرى مى‏ انديشيد ) گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد در حالى كه پيرى به من رسيده، و همسرم نازا است. خداوند به او فرمود: اين گونه خداوند هر كاريرا كه بخواهد انجام مى‌دهد . زكريا عليه‌السلام مى‏ خواست قلبش سرشار از يقين گردد و ايمانش به مرحله شهود برسد (چنان كه ابراهيم خليل عليه‌السلام براى آرامش قلبش، تقاضاى مشاهده صحنه معاد كرد از اين رو به خدا عرض كرد: پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار بده! خداوند فرمود: آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ؛ نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبانت، بدون علّت ظاهرى، از كار مى‏ افتد .) پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن، و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو. زكريا از محراب عبادتش به سوى مردم آمد و با اشاره به آن‏ها گفت: صبح و شام (به شكرانه اين نعمت) خدا را تسبيح گوييد. آرى، اين علامت آشكار شد، زكريا عليه‌السلام ديد بدون علت زبانش بسته شد وى هنگام ذكر خدا زبانش گشوده مى‏ شد ، او از همين راه دريافت و يقين كرد همان خدايى كه زبان بسته را براى ذكرش مى‏ گشايد ، قادر است كه رَحِم بسته (بر اثر نازايى) را بگشايد و از آن، فرزندى به وجود آورد. او در اين سه روز، با اشاره لب‏ها و تكان دادن سر، با مردم سخن مى‏ گفت ، و بقيه را به ذكر خدا و سپاسگزارى پروردگار به خاطر بشارت به داشتن فرزند اشتغال داشت. طولى نكشيد كه همسر زكريا عليه‌السلام احساس باردارى كرد، و پس از مدتى يحيى عليه‌السلام چشم به جهان گشود و حضرت زكريا و همسرش، پس از سال‏ها اميد و آرزو داراى فرزندى مبارك شدند. شايد اين حادثه مقدمه‌ای بود تا اذهان مردم براى تولد حضرت عيسى عليه‌السلام بدون پدر آماده گردد، و بدانند همان خدايى كه قادر است از زن و شوهر پير فرزندى به وجود آورد، قدرت آن را دارد كه به بانويى بدون شوهر، فرزندى بدهد. به هر حال بايد به خدا توكل كرده و قدرت بى كران او را باور نمود و نسبت به الطاف ذات اقدس او اميد سرشار داشت. کانال👇 @Targomeh
(ع) گريه حضرت زكريا عليه‌السلام براى مصائب امام حسين عليه‌السلام حضرت زكريا عليه‌السلام از درگاه خداوند خواست تا نام‏هاى پنج تن آل عبا را به او بياموزد. خداوند نام آن‏ها را به او آموخت. زكريا عليه‌السلام هرگاه نام محمد صلى الله عليه و آله و سلم، على عليه‌السلام ، فاطمه عليهاالسلام، و حسن عليه‌السلام را به زبان مى‏ آورد غم و اندوه از او برطرف مى‏ شد . ولى وقتى كه نام حسين عليه‌السلام را به زبان مى‏ آورد ، بى اختيار منقلب شده و اشكهايش جارى مى‏ گشت و نفسهايش به شماره مى‏ افتاد . روزى به خدا عرض كرد: خداوندا! چه شده كه وقتى نام محمد صلى الله عليه و آله و سلم، على عليه‌السلام ، فاطمه عليهاالسلام و حسن عليه‌السلام را به زبان مى‏ آورم ، اندوهم بر طرف مى‏ گردد ، ولى همين كه نام حسين عليه‌السلام را به زبان مى‏ آورم منقلب مى‏ شوم ، و اشكهايم سرازير مى‏ شود ؟ خداوند ماجراى جانسوز شهادت حسين عليه‌السلام را به او خبر داد و فرمود: كَهيعص كاف اشاره به كربلا است، هاء اشاره به هلاكت عترت حسين عليه‌السلام است، ياه اشاره به يزيد ستمگر است كه موجب ظلم به حسين عليه‌السلام مى‏ شود ، عين اشاره به عطش حسين عليه‌السلام است، و صاد اشاره به صبر او است. وقتى زكريا قضيه حسين عليه‌السلام را شنيد، سه روز از مسجد بيت المقدس بيرون نيامد و براى مصائب حسين عليه‌السلام گريه و ناله كرد و گفت: خدايا! آيا على و فاطمه عليهماالسلام را به چنين مصيبت جانسوزى مبتلا مى‏ كنى ؟!... آن گاه عرض كرد: خدايا! به من فرزندى بده كه در اين سنين پيرى چشمم از او روشن گردد. سپس علاقه آن فرزند را در قلبم بيفكن، آن گاه همانگونه كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم حبيبت را، به فاجعه جانسوز قتل فرزندش مبتلا كردى، مرا نيز به فاجعه جانسوز قتل پسرم مبتلا گردان تا من نيز همدرد پيامبر اسلام گرديم. خداوند حضرت يحيى عليه‌السلام را به زكريا داد و همين حضرت يحيى عليه‌السلام به خاطر نهى از منكر، به فرمان طاغوت زمان، كشته شد و سرش را در ميان طشت طلا نهادند و جريان شهادتش شبيه شهادت حسين عليه‌السلام ، جانسوز بود. کانال👇 @Targomeh
(ع) ديدار زكريا عليه‌السلام از غذاهاى بهشتى در كنار محراب مريم عليه‌السلام حضرت مريم عليه‌السلام به خدمتگزارى مسجد بيت المقدس مشغول شد و خداوند او را براى اين مقام پذيرفت. به گفته بعضى نشانه پذيرش خداوند اين بود كه مريم عليه‌السلام بعد از بلوغ و دوران خدمتگزارى بيت المقدس، هرگز عادت ماهانه نديد تا به دور شدن از آن مركز روحانى مجبور نگردد. مريم عليه‌السلام آن چنان به عبادت خدا مشغول بود كه روزها روزه مى‏ گرفت و شب‏ها به عبادت مى‏ پرداخت ، او آن چنان در پرهيزكارى و معرفت و شناسايى پروردگار پيش رفت كه از اخبار و دانشمندان پارساى آن زمان نيز پيشى گرفت.(708) هنگامى كه زكريا عليه‌السلام كنار محراب او قرار مى‏ گرفت و براى ديدار او مى‏ آمد ، غذاهاى مخصوصى در كنار محراب او مشاهده مى‏ كرد ، كه شگفت‌زده مى‏ شد ، روزى به او گفت: يا مَريمُ اَنِّى لَكِ هذَا؛ اى مريم! اين غذاها (و ميوه‏هاى غير فصل) را از كجا آوردى؟ مريم عليهاالسلام در جواب گفت: هُوَ مِن عندِ اللهِ اءنّ اللهَ يَرزُقُ مِن يشاءُ بِغيرِ حِسابٍ؛ اين از طرف خدا است، و او است كه هر كس را بخواهد، بى حساب روزى مى‏ دهد .(709) آرى به اين ترتيب خداوند غذاهاى بهشتى غير فصل را به مريم مى‏ رسانيد . کانال👇 @Targomeh
📖 🦋 💠يكى از پيامبران حضرت زكريا عليه‏السلام است، كه نام مباركش در قرآن هفت بار در سه سوره آمده است، زكريا بن برخيا عليه‏السلام از پيامبران بنى اسرائيل بود، كه سلسله نسبش به حضرت داوود عليه‏السلام مى‏رسد، او رييس راهبان و خدّام بيت المقدس بود و مردم را به شريعت حضرت موسى عليه‏السلام دعوت مى‏كرد. 🦋ازدواج زكريا عليه‏السلام‏🦋 🔸️در ميان بنى اسرائيل دو خواهر برجسته و بزرگ‏زاده وجود داشتند، يكى به نام حنّه و ديگرى به نام اشياع، زكريا عليه‏السلام از اشياع خواستگارى كرد، و عمران كه يكى از راهبان و بزرگ بنى اسرائيل بود (و طبق نقلى از پيامبران بنى اسرائيل بود) از حنّه خواستگارى نمود، سرانجام اشياع همسر زكريا عليه‏السلام گرديد، و حنّه همسر عمران‏ شد. 🔹️به اين ترتيب زكريا و عمران، دو شخصيت بزرگ بنى اسرائيل، باجناق همديگر شدند، و علاوه بر رابطه مكتبى، رابطه خويشاوندى نيز پيدا كردند. چندسال از اين ماجرا گذشت، عمران صاحب دخترى به نام مريم شد، ولى زكريا عليه‏السلام داراى فرزند نشد، زيرا همسرش نازا بود. کانال 👇 @Targomeh
📖 🦋 🦋سرپرستى زكريا عليه‏السلام از مريم عليها السلام‏🦋 💠سال‏ها از زندگى عمران و همسرش حنه گذشت آن‏ها داراى فرزند نشدند، حنه همچون زنان ديگر آرزو داشت كه داراى فرزند شود، و با ديدن كودكى احساساتش براى داشتن فرزند به جوش مى‏آمد. تا اين كه روزى در زير درختى نشسته بود، پرنده‏اى را ديد كه به جوجه‏هاى خود غذا مى‏دهد، مشاهده اين محبت مادرانه آتش عشق به فرزند را در دل او شعله ور ساخت، و از صميم دل از خدا تقاضاى فرزند كرد، چيزى نگذشت كه دعاى خالصانه او اجابت شد و او باردار گرديد. 🔷️طبق بعضى از روايات، از سوى خدا به عمران وحى شد كه به زودى خداوند پسر پربركتى كه مى‏تواند بيماران غير قابل درمان را درمان دهد و مردگان را به فرمان خدا زنده نمايد به تو عنايت خواهد كرد، عمران اين مطلب را به همسرش حنه خبر داد. 🔶️حنه وقتى كه باردار شد، تصور مى‏كرد كه فرزند مذكور، همان است كه در رحم دارد (غافل از آن كه منظور از آن پسرى كه خداوند به عمران وحى نمود، نوه عمران به نام عيسى عليه‏السلام است كه حنه براى مادر او (مريم) باردار مى‏باشد.) 💠به همين دليل حنه نذر كرد كه كودك پسر خود را وقتى كه بزرگ شد خدمتگزار مسجد بيت‏المقدس قرار دهد. 🔷️ولى وقتى كه فرزندش متولد شد ديد دختر است، نگران شد كه چه كند، زيرا خدمتگزاران مسجد را از ميان پسران انتخاب مى‏كردند، از اين رو گفت: پسر همانند دختر نيست. 🔶️سپس افزود: خدايا من نام اين دختر را مريم ميگذارم، و او و فرزندش را از وسوسه‏هاى شيطان رجيم، در پناه درگاه تو قرار مى‏دهم. 💠مريم عليهاالسلام به معنى زن عبادت كننده و خدمتگزار است. از آن جا كه حنه مى‏خواست او را خدمتگزار مسجد و عبادت‏كننده در مسجد بيت المقدس قرار دهد، نام او را مريم نهاد. 🔷️كم كم مريم عليهاالسلام بزرگ شد و با اين كه دختر بود، خداوند او را به عنوان خدمتگزار مسجد بيت المقدس پذيرفت. 🔶️مطابق تواريخ، عمران پدر مريم عليه‏السلام، قبل از تولد مريم عليهاالسلام از دنيا رفت، از اين رو وقتى كه مريم عليهاالسلام خدمتگزار مسجد شد، نياز به سرپرست داشت، حنه مريم را كه كودك بود به بيت المقدس نزد علما و دانشمندان يهود آورد و گفت: اين كودك هديه به بيت المقدس است، سرپرستى او را يك نفر از شما بر عهده بگيرد. 💠چون آثار عظمت از چهره مريم عليهاالسلام ديده مى‏شد، گفتگو در ميان دانشمندان بنى اسرائيل در گرفت، هر كدام از آن‏ها مى‏خواست اين افتخار نصيب او شود. 🔷️سرانجام تصميم گرفتند قرعه‏كشى كنند، به كنار نهرى آمدند. حضرت زكريا عليه‏السلام نيز جزء آن‏ها بود. قلم‏ها و چوبهايى را كه به وسيله آن‏ها قرعه مى‏زدند حاضر كردند، نام هر يك از داوطلبان سرپرستى مريم عليهاالسلام را روى آن چوب‏ها نوشتند و آن قلم‏ها را در ميان آب انداختند، هر قلمى كه در ميان آب فرو مى‏رفت، بازنده بود و تنها قلمى كه روى آب ماند، قلمى بود كه نام زكريا روى آن نوشته شده بود. 🔶️ به اين ترتيب سرپرستى زكريا عليه‏السلام نسبت به مريم عليه‏السلام قطعى شد، و در واقع حضرت زكريا عليه‏السلام از همه شايسته‏تر به سرپرستى مريم عليه‏السلام بود، زيرا علاوه بر مقام نبوت، شوهر خاله مريم عليه‏السلام نيز بود. 💠حضرت زكريا عليه‏السلام همچنان سرپرستى حضرت مريم عليه‏السلام را بر عهده گرفت تا مريم عليها السلام بزرگ شد. کانال 👇 @Targomeh
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 🦋ديدار زكريا عليه‏السلام از غذاهاى بهشتى در كنار محراب مريم عليهاالسلام‏🦋 💠حضرت مريم عليهاالسلام به خدمتگزارى مسجد بيت المقدس مشغول شد و خداوند او را براى اين مقام پذيرفت. 🔷️ به گفته بعضى نشانه پذيرش خداوند اين بود كه مريم عليهاالسلام بعد از بلوغ و دوران خدمتگزارى بيت المقدس، هرگز عادت ماهانه نديد تا به دور شدن از آن مركز روحانى مجبور نگردد. 🔶️مريم عليهاالسلام آن چنان به عبادت خدا مشغول بود كه روزها روزه مى‏گرفت و شب‏ها به عبادت مى‏پرداخت، او آن چنان در پرهيزکارى و معرفت و شناسايى پروردگار پيش رفت كه از اخبار و دانشمندان پارساى آن زمان نيز پيشى گرفت. 💠هنگامى كه زكريا عليه‏السلام كنار محراب او قرار مى‏گرفت و براى ديدار او مى‏آمد، غذاهاى مخصوصى در كنار محراب او مشاهده مى‏كرد، كه شگفت‏زده مى‏شد، روزى به او گفت: 🔷️يا مَريمُ اَنِّى لَكِ هذَا؛ 🔶️اى مريم! اين غذاها (و ميوه‏هاى غير فصل) را از كجا آوردى؟ 💠مريم عليهاالسلام در جواب گفت: 🔷️هُوَ مِن عندِ اللهِ اِنّ اللهَ يَرزُقُ مِن يشاءُ بِغيرِ حِسابٍ؛ 🔶️اين از طرف خدا است، و او است كه هر كس را بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد. 💠آرى به اين ترتيب خداوند غذاهاى بهشتى غير فصل را به مريم مى‏رسانيد. کانال 👇 @Targomeh
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 🦋دعاى گيراى زكريا عليه‏السلام و اجابت آن، و ولادت يحيى عليه‏السلام‏🦋 💠حضرت زكريا عليه‏السلام هميشه اهل دعا و راز و نياز بود، ولى ديدن منظره غذاهاى بهشتى كنار محراب حضرت مريم عليهاالسلام، و استجابت دعاهاى مريم عليه‏السلام، گويى جرقه‏اى بود كه چاشنى قلب او را منفجر كرد و سخت تحت تأثير قرار گرفت. سال‏ها بود تقاضاى فرزندى از خدا نموده بود، تا پس از او وارث او گردد، ولى نتيجه نگرفته بود. 🔷️شايد زكريا عليه‏السلام ديگر اميد نداشت تا داراى فرزند شود، زيرا هم خودش به نهايت پيرى رسيده بود و هم همسرش پير شده بود، چنان كه از ابن عباس نقل شده: زكريا صد و بيست سال داشت، و همسرش داراى نود و هشت سال بود 🔶️اما ديدار منظره ميوه‏هاى بهشتى تابستانى در فصل زمستان و بر عكس، روح و جان او را سرشار از اميد كرد، و دريافت كه مى‏تواند در فصل پيرى داراى ميوه فرزند شود، چنان كه مريم عليهاالسلام در غير فصل ميوه، داراى ميوه‏هاى گوناگون شده است. در همين جا بود كه به خدا عرض كرد: 📘رَبِّ هَبْ لِى مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء؛ 💠خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزه‏اى (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را مى‏شنوى. 🤲 🔷️طولى نكشيد كه فرشتگان در آن موقع كه او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، صدا زدند: كه هان اى زكريا! خداوند تو را به يحيى بشارت مى‏دهد، در حالى كه كلمه خدا (حضرت عيسى عليه‏السلام) را تصديق مى‏كند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بركنار، و پيامبرى از صالحان است. 🔶️زكريا عليه‏السلام (كه به چگونگى داشتن فرزند در سنين پيرى مى‏انديشيد) گفت: 🗣 💠پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد در حالى كه پيرى به من رسيده، و همسرم نازا است. 🔷️خداوند به او فرمود: اين گونه خداوند هر كاری را كه بخواهد انجام مى‏دهد. 💠زكريا عليه‏السلام مى‏خواست قلبش سرشار از يقين گردد و ايمانش به مرحله شهود برسد (چنان كه ابراهيم خليل عليه‏السلام براى آرامش قلبش، تقاضاى مشاهده صحنه معاد كرد از اين رو به خدا عرض كرد: پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار بده! 🤲 🔷️خداوند فرمود: 📘آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ؛ 🔶️نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبانت، بدون علّت ظاهرى، از كار مى‏افتد.) پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن، و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو.🤲 💠زكريا از محراب عبادتش به سوى مردم آمد و با اشاره به آن‏ها گفت: صبح و شام (به شكرانه اين نعمت) خدا را تسبيح گوييد. 🤲 🔷️آرى، اين علامت آشكار شد، زكريا عليه‏السلام ديد بدون علت زبانش بسته شد وى هنگام ذكر خدا زبانش گشوده مى‏شد، او از همين راه دريافت و يقين كرد همان خدايى كه زبان بسته را براى ذكرش مى‏گشايد، قادر است كه رَحِم بسته (بر اثر نازايى) را بگشايد و از آن، فرزندى به وجود آورد. 🔷️او در اين سه روز، با اشاره لب‏ها و تكان دادن سر، با مردم سخن مى‏گفت، و بقيه را به ذكر خدا و سپاسگزارى پروردگار به خاطر بشارت به داشتن فرزند اشتغال داشت. 🤐 💠طولى نكشيد كه همسر زكريا عليه‏السلام احساس باردارى كرد، و پس از مدتى يحيى عليه‏السلام چشم به جهان گشود و حضرت زكريا و همسرش، پس از سال‏ها اميد و آرزو داراى فرزندى مبارك شدند. 🤱🏻 🔷️شايد اين حادثه مقدمه‏اى بود تا اذهان مردم براى تولد حضرت عيسى عليه‏السلام بدون پدر آماده گردد، و بدانند همان خدايى كه قادر است از زن و شوهر پير فرزندى به وجود آورد، قدرت آن را دارد كه به بانويى بدون شوهر، فرزندى بدهد. 🔶️به هر حال بايد به خدا توكل كرده و قدرت بى كران او را باور نمود و نسبت به الطاف ذات اقدس او اميد سرشار داشت.🙏 کانال 👇 @Targomeh
﷽📚🕥 اَُلَُسَُلَُاَُمَُ عَُلَُیَُکَُ یَُاَُ اَُبَُاَُعَُبَُدَُاَُلَُلَُهَُ 📖 (ع) 🦋 🦋گريه حضرت زكريا عليه‏السلام براى مصائب امام حسين عليه‏السلام‏🦋 💠حضرت زكريا عليه‏السلام از درگاه خداوند خواست تا نام‏هاى پنج تن آل عبا را به او بياموزد. خداوند نام آن‏ها را به او آموخت. 🔷️زكريا عليه‏السلام هرگاه نام محمد صلى الله عليه و آله و سلم، على عليه‏السلام، فاطمه عليهاالسلام، و حسن عليه‏السلام را به زبان مى‏آورد غم و اندوه از او برطرف مى‏شد. ولى وقتى كه نام حسين عليه‏السلام را به زبان مى‏آورد، بى اختيار منقلب شده و اشكهايش جارى مى‏گشت و نفسهايش به شماره مى‏افتاد. 😢 🔶️روزى به خدا عرض كرد: خداوندا! چه شده كه وقتى نام محمد صلى الله عليه و آله و سلم، على عليه‏السلام، فاطمه عليهاالسلام و حسن عليه‏السلام را به زبان مى‏آورم، اندوهم بر طرف مى‏گردد، ولى همين كه نام حسين عليه‏السلام را به زبان مى‏آورم منقلب مى‏شوم، و اشكهايم سرازير مى‏شود؟ ❓ 💠خداوند ماجراى جانسوز شهادت حسين عليه‏السلام را به او خبر داد و فرمود: 📘 _كاف اشاره به كربلا است، اشاره به هلاكت عترت حسين عليه‏السلام است، اشاره به يزيد ستمگر است كه موجب ظلم به حسين عليه‏السلام مى‏شود، اشاره به عطش حسين عليه‏السلام است، و اشاره به صبر او است. 🔶️وقتى زكريا قضيه حسين عليه‏السلام را شنيد، سه روز از مسجد بيت المقدس بيرون نيامد و براى مصائب حسين عليه‏السلام گريه و ناله كرد😭 🔷️و گفت: خدايا! آيا على و فاطمه عليهماالسلام را به چنين مصيبت جانسوزى مبتلا مى‏كنى؟!..❓ 💠آن گاه عرض كرد: خدايا! به من فرزندى بده كه در اين سنين پيرى چشمم از او روشن گردد. سپس علاقه آن فرزند را در قلبم بيفكن، آن گاه همانگونه كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم حبيبت را، به فاجعه جانسوز قتل فرزندش مبتلا كردى، مرا نيز به فاجعه جانسوز قتل پسرم مبتلا گردان تا من نيز همدرد پيامبر اسلام گردم. 🔶️خداوند حضرت يحيى عليه‏السلام را به زكريا داد و همين حضرت يحيى عليه‏السلام به خاطر نهى از منكر، به فرمان طاغوت زمان، كشته شد و سرش را در ميان طشت طلا نهادند و جريان شهادتش شبيه شهادت حسين عليه‏السلام، جانسوز بود . کانال 👇 @Targomeh