eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
186 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◀️ مکتب امام و طرح زمینه سازی ظهور(بخش دوم) ✍️ 🔹با دقت در سه مرحله ذکر شده، درمی‌یابیم که ریشۀ بسیاری از مشکلات امروز جمهوری اسلامی و جهان اسلام، نداشتنِ اراده و است که ریشۀ آن نیز نبودِ و ذهنی جامعه، به‌خصوص نخبگان است؛ بنابراین باز شدن قفل مشکلات مادی و معنویِ امت اسلام، محمدی(ص) و مجتمع شدن زیر پرچم وحدت‌بخش آن است. 🔸مکتب امام در تلاش است تمام سؤالات زمانه و نیازهای آیندۀ امت اسلام را از متن اسلام ناب استخراج کند و به‌شکلی منسجم و جامع، پیشِ روی اهل این زمان و دوران قرار دهد و درست در همین نقطه، عظیمی میان و شکل می‌گیرد. 🔹هریک از دو مکتب اسلام ناب و غرب مدرن که بتواند ذهن و قلب افراد بیشتری را مجذوب خود کند، می‌تواند ارادۀ خویش را در ادارۀ جامعۀ بشریت تحقق بخشد؛ به همین دلیل است که راهبردی‌ترین مسئله را در می‌توان جمع شدن امت اسلام و مستضعفان جهان بر گِرد پرچم و ، همچنین بازیابی برای شکل‌گیری عزم و ارادۀ واحد در مبارزه با ظالمان بین‌المللی دانست. 🔸این «» عمیق ترین لایه «» است و نقطه کانونی پیروزی امریکا بر شوروی در ، سرمایه گذاری بر همین نقطه بود. طبق اسناد مراکز مهم امریکایی که در پی طراحی نبردهای امروزین با مسلمانان و مخصوصا حکومت اسلامی هستند یکی از بهترین الگوها همان الگوی پیروزی امریکا بر شوروی و بهترین راهبرد هم همان شیوه های نرم به کار رفته در جنگ سرد است که در تلاش هستند به بازسازی آن برای مقابله با جوامع اسلامی دست یابند. ➕«طی سال های اولیه ، این امر مورد پذیرش قرار گرفت که ایالات متحده و متحدانش درگیر مناقشه بین و هستند. سیاست گذاران درک کردند که این مناقشه ایدئولوژیک باعث رقابت هایی در حوزه های دیپلماتیک، اقتصادی، نظامی و روانی می شود. این برای مخاطبان مختلف، و قلوب بود که مهمترین آنها توده های عمومی پشت پرده آهنین[جهان کمونیسم] و اروپای غربی بودند. [امروز نیز] ...ایالات متحده درگیر جنگی است که «هم جنگ تسلیحاتی و هم » است و پیروزی نهایی در آن تنها در صورتی دست یافتنی خواهد بود که «ایدئولوژی های افراطی در چشم مردم دارای آن و حامیان ضمنی اش بی اعتبار شود».» کتاب استراتژی امریکا: توسعه شبکه های سکولار-لیبرال در جوامع اسلامی، موسسه رند، ترجمه موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، ص64 🔹نتیجه این در بالاترین سطح، و اعتقادی و همچنین و هنجارهاست که نتیجه آن نیز تغییر در محاسبات و رفتارها می شود. تمرکز بر آن است که ذهن و قلب مردم را چنان جذب کند که انتخاب و اراده شان در مسیر اهداف و منافع دشمن گردد و تمرکز این جنگ، بر دور کردن مردم از دستگاه معرفتی و ارزشی و محاسباتی خودشان و جایگزین کردن دستگاه مطلوب دشمن، در ذهن و قلب آنهاست، که به طور خلاصه باید گفت: «، عمیق ترین لایه یک است.» ➕«ایالات متحده و سایر کشورهای غربی برای تاثیرگذاری بر نتیجه «» به طور مستقیم کار چندانی نمی توانند انجام دهند و تنها خود مسلمانان برای مانع شدن از سوء استفاده افراطیون از اسلام اعتبار دارند. با وجود این، نیز نخواهند توانست به صورتی موفقیت آمیز مانع شوند، مگر اینکه عرصه ایفای نقش برای آنها آماده شود و غرب در این خصوص می تواند با ترویج ایجاد ، کمک کند... مسلمانان میانه رو، لیبرال و سکولار دارای ارزش های سیاسی سازگار با ارزشهای جهانی هستند که زیربنای تمام جوامع لیبرال مدرن را تشکیل می دهد... از این رو، شرکایی بالقوه برای ایالات متحده و دوستان و متحدانش در منازعه ایدئولوژیک در مقابل اسلام گرایی رادیکال هستند.» کتاب استراتژی امریکا...، ص17 🔸نتایج عملی ای که از این راهبردها استخراج می شود، تبدیل به دستورالعمل های کاربردی برای اجرا درجوامع اسلامی می شود و ما امروزه آثار ملموس آن را در اطراف خود مشاهده می کنیم. ➕«یکی از دلایل موفقیت در تبلیغ عقاید خود این است که مساجد را به ابزاری برای تبلیغ و عضوگیری تبدیل کرده اند. از سوی دیگر، ، در مراوده با مردم در مساجد راحت نیستند. آنها ترجمه زبان پژوهش و دانشگاه به زبان مردم کوچه و بازار را دشوار می دانند. از این رو، یک یا به کسب مشارکت فعال ، به ویژه روحانیون جوانی بستگی دارد که آینده خواهند بود.» کتاب استراتژی امریکا...، ص123 ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
◀️ مکتب امام و طرح زمینه سازی ظهور(بخش سوم) ✍️ 🔹رهبرمعظم انقلاب به زیبایی این نقشه عمیق دشمن را شناسایی کرده و را در برابر آن هوشیار کردند، هم سطح این نبرد که «» است و هم الگوی نبرد را که «» است. ➕«وقتى يك رژيمى، يك‏ نظامى‏ از لحاظ ، از لحاظ منطق، در چشم مردم خودش ساقط بشود، ديگر اميدى به بقاى اين رژيم نيست.» رهبرانقلاب،14/11/90 ➕«يك براى‏ فروپاشى‏ نظام‏ جمهورى اسلامى طرّاحى شد و جوانب آن از همه جهت سنجيده شد. اين طرح، طرح بازسازى‏شده‏اى است از آنچه كه در اتفاق افتاد.»رهبرانقلاب،19/4/79 🔸بنابراین سلاح این جنگ، از جنس و قلب است و تنها مسیر آن و ایدئولوژی است. ➕«سلاحهاى ؛ يعنى و . بنده مكرّر در مورد قوى شدن كشور مطالبى را عرض كرده‌ام؛ يكى از اجزا و بخشهاى مهم و تعيين‌كننده‌ى تقويت كشور همين است كه ما جوانهايمان را مجهّز كنيم، مسلّح كنيم به سلاح فكر و سلاح تفكّر صحيح كه در معارف اهل‌بيت (عليهم السّلام) موج ميزند.»رهبرانقلاب،26/11/98 🔹البته در این نبردِ جهان بینی ها و ، دست برتر را نسبت به دارد و این نقطه قوت ما در قیاس با کمونیسم برای نبرد تمدنی با غرب است. کلان ترین تحلیل مکتب امام از غرب و تمدن مدرن آن در همین لایه بنیادین است و بزرگ ترین مشکل این تمدن و آن را در این ساحت می داند. ➕«وضعيتى‏ كه‏ امروز در دنيا هست، وضعيت است. اوضاع جهان در حال تبديل به يك شكل جديد و است... آنچه‏ كه‏ امروز دارد اتفاق مى‏افتد، ناشى از خطاى در نگاه فلسفى و بنيانى و فكر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ است. البته اينجور خطاها، مثل خطاهاى تاكتيكى تأثيراتش سريع نيست؛ مثل خطاهاى راهبردى، تأثيراتش ميان‏مدت نيست؛ اين خطاها تأثيراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، اين خطاها دارد خودش را نشان مى‏دهد؛ و بدانيد كه اينها را زمين خواهد زد... در مقابل سترون‏ و نازا بودن غرب در برون زائى انديشه هاى نو -كه بعد از اومانيسم و مكتبهائى كه متكى به اومانيسم هستند و فلسفه‏هاى زائيده و منشأ گرفته‏ى از اومانيسم غربى، ديگر غرب زايش فكرى نداشته و ايده‏ى نو براى بشر و حيات انسان ارائه نداده- جمهورى اسلامى داراى زايش فكرى است... ما امروز در زمينه‏ى مسائل سياسى، «» را عرضه مى‏كنيم؛ در زمينه‏ى مسائل عمومىِ اجتماعى، «» را ارائه مى‏كنيم؛ در زمينه‏هاى گوناگون، «» را مطرح مى‏كنيم؛ «» را مطرح مى‏كنيم. اينها است‏.»رهبرانقلاب،22/5/91 🔸 و مکتب امام آن است که از یک سو بتواند ذهن و قلب مستضعفان جهان را نسبت به این درماندگی بنیادین غرب متقاعد کند و افسانه شکست ناپذیری ساختار های جهان مدرن را در هم شکند و از سوی دیگر موفق شود آنها را به سوی شکل گیری یک و ساختارهای آن که همان است رهبری کند. ➕«امروز استبداد بين‏المللى‏ و ديكتاتورى بين‏المللى متجسم است در ديكتاتورى آمريكا و پيروان آمريكا و شبكه‏ى شيطانى و خطرناك صهيونيستى... اين اى كه گفتم، عبارت است از تحول از سيطره‏ى چنين ديكتاتورى‏اى به آزادى ملتها و و الهى؛ اين پيش خواهد آمد؛ استبعاد نكنيد.»رهبرانقلاب،10/11/90 ➕«كى مى‏خواهد با اين‏ها مواجه شود؟ يك انسان، يك حزب و يك مجموعه نمى‏تواند. آن چيزى كه مى‏تواند در مقابل اين امواج كُشنده و كوبنده بايستد، يك است. امروز اين هويت عظيم جمعى و بين‏المللى در حال شكل گرفتن است؛ محورش هم نظام جمهورى اسلامى است... يك‏ هويت‏ جمعىِ‏ بين‏المللىِ زنده‏ى خسته‏نشو، متكى به ايمان قلبى و دينى‏.»24/7/84 📌بخش اول یادداشت:https://eitaa.com/TarikhDEF/109 📌بخش دوم یادداشت:https://eitaa.com/TarikhDEF/116 ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
◀️ مکتب امام و طرح زمینه سازی ظهور(بخش پایانی) ✍️ 🔹مسئلۀ شکل‌گیری هویتی بین‌المللی و مقاوم دربرابر مستکبران جهانی، در عصر غیبت و حضرت حجت(عج) است که تنها از مسیر اصلاح و ارتقای شخصیت جوامع اسلامی صورت می‌گیرد؛ این نیز در گرویِ تغییر در دستگاه اندیشه و نگرش آن‌هاست؛ اما با سوگمندی تمام باید گفت که امروز آشفتگی و تشتت در ذهن و اندیشۀ نخبگان ایران و جهان اسلام باعث چندپارگی و تفرّق تودۀ مردم و عامل بسیاری از مصائب جهان اسلام شده است؛ تاجایی‌که می‌توان و جهان اسلام را دانست. 🔸درست در همین نقطه است که باید «» را فوری‌ترین و عمیق‌ترین راه‌حل و دانست. ➕«اگر امروز ‏ همت كند، مى‏تواند راهى را انتخاب كند كه قلم بطلانى بر عقب‏ماندگي‌ها و مشكلات و سختي‌ها و ذلت‏هاى دنياى اسلام بكشد؛ پيشواى اين حركت هم نخبگان جامعه‏اند؛ چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى و فرهنگى ـ در حوزۀ‏ دين، در حوزۀ‏ دانشگاه ـ كه مى‏توانند انتخاب اين راه را به امت اسلامى توصيه كنند و نشان دهند.»رهبرانقلاب،27/1/85 🔹این توحّدِ همت و اراده، اصلی‌ترین خاکریز نبرد حق و باطل در طول تاریخ و در نبرد امروز اسلام و استکبار است؛ پس می‌توان گفت: «، خط مقدمِ نبرد حق و باطل». ➕«مهم اين است كه جوان ايرانى بداند ايران در كجاى اين جبهه است! در دنيا يك‏ جنگ‏ عظيم‏ و يك چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نيست، اما و عزم‏ها و سياست‏ها و تدبيرهاست. ايران در كجاى اين جنگ است؟ ايران در جبهه‏اى از اين جنگ در مركز فرماندهى قرار دارد كه افراد آن جبهه را ملت‌ها تشكيل مى‏دهند.»رهبرانقلاب،31/2/86 🔸جنگ اراده‌ها، است؛ به این معنا که هر گروه، از منابع قدرتی بهره‌مند است که گروه دیگر آن را ندارد. در طول تاریخ، و اعتقاد و او بوده و این سرمایۀ بی‌مثال در امروز ایران و اسلام، در متجلی شده است. تمام تلاش دشمن آن است که این منبع قدرت را از دست ما خارج کند تا دربرابر او بی‌سلاح شویم و درنهایت، اراده‌ها سست شود؛ یعنی یک «شناختی» در جریان است تا پایه‌های «» را که ریشه در مکتب امام دارد، سست و متزلزل کند؛ پس ریشۀ امروز اسلام و استکبار، و نبرد مکتب‌هاست. ➕«ما با استکبار جهانی در حال جنگ نامتقارنیم؛ چرا؟ ممکن است او یک امکاناتی داشته باشد که ما نداشته باشیم؛ اما ما هم امکاناتی داریم که او ندارد؛ آن امکان چیست؟ توکل، اعتماد به خدا، اعتماد به پیروزی نهایی، اعتماد به قدرت انسان، به قدرت ارادۀ انسان مؤمن؛ این را ما داریم؛ این شد . در جنگ نامتقارن، اراده‌ها هستند که با هم می‌جنگند؛ هر اراده‌ای غلبه پیدا کرد، پیروز خواهد شد. در میدان، اراده را ضعیف نکنید؛ در میدان نبرد، اراده را دچار تزلزل نکنید؛ اگر یک طرفِ جنگ در میدان نبرد اراده‌اش سست شد، قطعاً شکست خواهد خورد. نگذارید اراده‌تان سست بشود؛ نگذارید تبلیغات دشمن و وسوسه‌های دشمن، در اراده و عزم راسخ شما تزلزل ایجاد کند؛ این ارادۀ مستحکم را نگه دارید؛ این ضامن پیروزی است.»رهبرانقلاب،3/3/95 🔹مهم‌ترین کاری که امروز در نبرد حق و باطل می‌توان روی آن تمرکز کرد، در ذهن و قلب تودۀ مردم، به‌خصوص نخبگان و جوانان است و براساس مکتب امام، «» است: ➕«مسئلۀ‏ اصلى ما، مسئلۀ‏ مردم است؛ حضور مردم، ميل مردم، ارادۀ‏ مردم، عزم راسخ مردم. اين را بايد عرض كنيم؛ در همۀ‏ تحولات و جنبش‌هاى گوناگون اجتماعى بزرگ، نقش‏ مردم‏، نقش‏ معيار است.»رهبرانقلاب،20/7/90 🔸و درمیان اقشار مختلف مردم، ویژگی خاص آن است که «» این اقیانوس بی‌کران‌اند: ➕«نسل جوان در هر جامعه، موتور حركت‏ تحولات اجتماعى و تحولات سياسى است؛ به‏خصوص جوان دانشجو؛ طبيعتش اين است.»رهبرانقلاب،19/9/92 🔹بنابراین به جوانان انقلابی در این جنگ، این است که: ➕«انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزایید. در جبهۀ کفر و استکبار با پرچم برافراشتۀ ، این وظیفۀ همۀ ما است؛ هرکدام باید چشمۀ بابرکتی از معرفت درست اسلامی و صراط مستقیم الهی باشیم.»رهبرانقلاب،1/11/95 📌بخش اول یادداشت:https://eitaa.com/TarikhDEF/109 📌بخش دوم یادداشت:https://eitaa.com/TarikhDEF/116 📌بخش سوم یادداشت:https://eitaa.com/TarikhDEF/118 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
هدایت شده از شرح حال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما در روایت ضعیف بوده و هستیم، روایت توانمندی‌ها و داشته‌هایمان، روایت ضعف‌ها و مشکلاتمان، روایت انقلاب، امام، جنگ و... روایت خوب و درست یک امر چه داشته‌ها و چه تجربه‌ها و اتفاقات و شخصیت‌ها از خود آن داشته و اتفاق و... مهم‌تر است، چون همه آنها محدود به زمان و مکان هستند اما روایت درست آنها را زنده نگه می‌دارد در طول زمان و مکان. رشد هر اجتماعی بر پایه داشته‌ها و تجربیاتش است. این هم گزارشی از داشته‌های علمی ما در ۷۰۰ سال قبل که به تازگی و اتفاقی کشف شده است. https://eitaa.com/sharhe_hal
تاریخ دیروز، امروز، فردا
ما در روایت ضعیف بوده و هستیم، روایت توانمندی‌ها و داشته‌هایمان، روایت ضعف‌ها و مشکلاتمان، روایت انق
دکتر امیر گمینی در واکنش به این کلیپ اشکالاتی رو مطرح کردند که خاصتا به اشکالاتشون درباره ادعاهای مطرح شده کار ندارم چون تخصص ندارم و نیاز به کار پژوهشی داره اما نوع مواجهه ایشون رو میپسندم خصوصا صحبت انتهایی ایشون درباره نسبت طولی علم در شرق و غرب. همانگونه که مسلمانان در عصر ترجمه علوم را از غرب گرفتند و آن را به شکوفایی رساندند و تمدن اسلامی را تحقق بخشیدند، چه در علومی مانند فلسفه و منطق و چه در علوم تجربی و...، همانگونه هم غربیان علوم را از مسلمانان گرفته و به شکوفایی رساندند. امروزه نیز وظیفه ما اخذ علم و شکوفایی مجدد آن است که نتیجه آن ان شاالله تحقق تمدن نوین اسلامی خواهد بود. البته منکر علم دزدی های غربی ها هم نیستم، چه دزدی هایی که از کتاب خانه های ما نکردند و چه اسناد و خاطراتی که به مرور منتشر نمیشود اما بلاخره توانستند این علوم را رشد دهند، هر چند امروزه همین پیشرفت علوم را در خدمت ارزش های ناصواب خود کرده و به سمت و سوهای ناصحیح کشانده اند. ضمنا لزوما قبول ندارم که غرب در همه علوم توانسته پیشرفت هایی رو ایجاد کنه، بله هرجا پیشرفت هایی داشته استفاده میکنیم اما خصوصا در علومی مانند فلسفه مسیر علم رو اساسا منحرف کردند که امروزه نیز در باتلاق اون دست و پا میزنند. البته اینکه بعضی نیز در بوق و کرنا میکنند که ما تاریخی نداشته ایم و به دنبال زدن هویت ما هستند نیز بسیار حرف غلطی است. حقیقتا یکی از کارهای لازم انتقال تاریخ و هویت ایرانی اسلامی ما به نسل جدید است. آنها باید بدانند وارث چه تمدن و هویتی هستند تا مرعوب حملات سنگین شناختی دشمن نشوند. لینک مشاهده اشکالات دکتر امیر گمینی: https://www.instagram.com/p/Ca61wVsqoQB 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
امام جواد(ع) عالم و سیّاسی نوجوان اما زیرک 🔹یکی از سیاست هایی که دنبال میکرد، سیاست و بین شیعه و اهل سنت بود؛ همان سیاستی که امروز نیز توسط دشمنان اهل بیت(ع) دنبال میشود. جناب در کتاب احتجاج ج2ص446 در روایتی آورده اند: در مجلسی بین (ع) و (از علمای مشهور عصر) مناظره ای در گرفت که عده زیادی از علمای اهل سنت نیز در آن مجلس حاضر بودند. 🔸یحیی میگوید نظر شما درباره روایتی که میگوید: «جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: من از راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است یا نه؟» چیست؟ روشن است که یحیی میخواهد امام را وارد یک بازی دو سر باخت کند، اگر بگوید درست است که تایید ابوبکر است و اگر بگوید چنین نیست که عاملی برای تفرقه میشود. همین نحوه سوالات در ادامه نیز تکرار میشود اما حضرت با پاسخ هایی بسیار زیرکانه این سیاست آنها را به زیبایی خنثی میکنند. 🔹امام در پاسخی زیرکانه میفرمایند: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم و خدمات ایشان روشن است اما کسی که این خبر را نقل میکند باید به خبر دیگری که پیامبر در حجة الوداع بیان کردند نیز توجه داشته باشند که فرمودند: کسانی که بر من دروغ میبندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس هرگاه حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، اگر موافق شان بود اخذ کنید وگرنه رها کنید. 🔸حضرت در ادامه میفرمایند: این روایتی که درباره گفتید با کتاب خدا سازگار نیست چون خداوند در قرآن میفرمایند ما از آنچه در دل دارید خبر داریم لذا محال است که رضایت ابوبکر بر خدا پوشیده بوده باشد. 🔹یحیی مجدد میپرسد روایت شده که: مَثَل و روی زمین، مَثَل و در آسمان است. حضرت میفرمایند: محتوای این روایت نیز درست نیست چون جبرئیل و میکاییل همواره بندگی خدا را نموده و لحظه‌ ای به او عصیان نکرده‌ اند، در حالی که ابوبكر و عمر پیش از آن که اسلام بیاورند، سال‌ های طولانی مشرک بوده‌ اند. 🔸یحیی مجددا میگوید: در روایت داریم: بکر و دو سرور پیران اهل بهشتند. حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد چون در بهشت همه جوانند و پیری وجود ندارد که آنها بخواهند سرور آنها باشند. 🔹یحیی دوباره میپرسد: در روایت آمده که بن خطاب چراغ اهل بهشت است. حضرت فرمود: این نیز محال است چون در بهشت، فرشتگان مقرّب خدا، آدم، محمد(ص) و همه انبیاء و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور آنها روشن نمیشود، ولی با نور عمر روشن می گردد؟! 🔸یحیی ادامه میدهد که در روایت آمده اهل بهشت به زبان سخن می گویدند. حضرت فرمود: من منکر فضیلت عمر نیستم؛ ولی ، با آن که از افضل بود، بالای منبر گفت: من شیطانی دارم که مرا منحرف میکند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید. 🔹یحیی گفت: روایت شده که پیامبر فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نمیشدم، حتما مبعوث می شد. امام فرمود: کتاب خدا از این حدیث صادق تر است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ...». خداوند از انبیا برای اجرای صحیح رسالتشان پیمان گرفته و آنها لحظه‌ ای به خدا شرک نورزیده‌ اند، حال چگونه ممکن است برخلاف پیمان خود، شخصی را که بخشی از عمرش را در حال شرک به خدا گذرانده به پیامبری برگزیند؟ 🔸باز یحیی گفت: روایت شده که پیامبر فرمود: هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آن که گمان بردم که به خاندان (پدر عمر) نازل شده است، یعنی نبوّت از من به آنها منتقل شده است. حضرت فرمود: برای پیامبران جایز نیست حتّی لحظه‌ای در رسالت خود دچار تردید شوند. چگونه ممکن است که نبوّت از برگزیده خدا به کسی که مدّتها شرک ورزیده است منتقل شود؟ 🔹یحیی مجددا گفت: روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: اگر عذاب نازل می شد، کسی جز از آن نجات نمی یافت. حضرت فرمود: این نیز محال است چون خداوند به پیامبر اسلام فرموده تا زمانی که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمی کند و نیز تا زمانی که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند. لذا برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده: یکی وجود پیامبر و دیگری استغفار مردم. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ تحلیل شهید بهشتی از استعفای مهندس بازرگان و تفاوت خط فکری شان 🔹در این مدت، من با آقايان، البته روابط نزدیک داشته ام علاوه بر اینکه آقای از دوستان خیلی قدیم من هستند و آقای ، همینطور... من هر دوی این برادرها را همچنان برادرهای و برخوردار از درجه بالایی از و میدانم، ولی شان را در مورد ایران از اول هم خطی که با ما بخواند، نمی یافتم. 🔸ما از همان اول حس می کردیم که نقطه نظرهامان مختلف است، منتها با توجه به اینکه اینها یاران و دوستان انقلاب بوده اند و خدماتی داشته اند و سهمی داشته اند -آقای بازرگان که سهم زیادی در سابقه فعالیت قبلی شان مخصوصا داشته اند- ما ترجیح میدادیم که با وجود این اختلاف نظرها، همکاری داشته باشیم. 🔹تا وقتی که آقایان به این نتیجه رسیدند که نمی توانند پا به پای این نقطه نظرها بیایند و استعفاء دادند. بنابراین، من آقایان را چهره هایی دوست داشتنی و برخوردار از صداقت و خوب میدانم، ولی نقطه نظرشان را در جهت این انقلاب هم از پیش نمی یافتم و روز به روز این نظر قوی تر میشد، چه در جهت انقلاب و چه در مورد انقلاب. 🔸ما معتقد بودیم انقلاب ایران، یک است، لااقل در و در دنیای . شاید آقایان چنین دیدی نداشتند، مخصوص آقای خیلی اینطورها نمی اندیشیدند. باز آقای هم نقطه نظرهاشان با آقای بازرگان یکی نیست. ایشان هم با آقای بازرگان اختلاف نظرهایی داشتند. 🔹ما معتقد بودیم که در داخل مملکت، باید خارج از این عمل کرد. آقای مهندس عجیب تکیه داشتند روی اینکه همه کارها را ببرند توی همین کانال های و به همین دلیل، خیلی ضربه خوردیم و من تنها در مورد باید بگویم که در طول همین دو هفته که بنده آنجا حضور پیدا کردم و سامان جدید به آن دادم، تحرک پیدا کرده، در حالی که آرام آرام داشت، به صورت یک چیز نیمه مرده در می آمد. 🔸اینها نشان میدهد که اختلاف نظرهایی داشته ایم. ما معتقدیم که این ملت، امروز به و احتیاج دارد. ما معتقدیم که همانطور که در خور انقلاب است، این بودند که انقلاب کردند، بپاخاستند و از مجموعه آنها، این سیل خروشان دیکتاتور برافکن و استبداد و استعمار برافکن بوجود آمد. 🔹همینطور هم باید الان، به مردم کمک کرد تا سازندگی های کوچک بکنند و معطل آنکه حالا نقشه هایی کلی و هماهنگ کننده، برای کارهای ضربتی بوجود بیاوریم نشویم. 🔸آقایان[=بازرگان] اینطور فکر نمی کردند و فکر می کردند که حالا ما در یک شرایطی قرار داریم که می توانیم ملت را معطل کنیم، برای انجام اینکارها. من الان گفته ام در هر گوشه مملکت، هر کار خوبی که هست، جهاد باید کمک کند که انجام بگیرد. 🔹فلان جاده را می خواهند اسفالت بکنند، حالا این اسفالت ممکنست سه سال بیشتر دوام نیاورد، بگذارید بکنند. هم کار بوجود می آید و هم سه سال گردوغبار را مردم نمی خورند، حالا تا بعدا برای اسفالت زیر بنایی و اساسی آن انشاء الله مجددا کار خواهیم کرد. 🔸نباید معطل این حرفها بشویم. فلان روستا را میخواهند بسازند، در فلانجا میخواهند کشاورزی کنند، میخواهند در یک جایی یک دامداری کوچک ایجاد کنند، فلان خانه یا مدرسه را می خواهند بسازند، یا تعمیر کنند، بگذارید بکنند. حالا نباید صبر کنیم تا طرحش آماده شود و در یک مرکزی، مثلا مراکز شهر یا استان تصویب شود، بعد اعتبارش تامین شود. 🔹خلاصه اینها هیچکدام متناسب با روند انقلاب نیست. این اختلاف نظرها را داشتیم و از همین قبيل اختلاف نظرها در مورد مسائل داشتیم که متاسفانه در اینجا باید بگویم ، خیلی زیاد بوده است. ما که در فروردین ماه، از سفر کردستان برگشتیم، ایده هائی در مورد کردستان داشتیم. که گفتیم اگر عمل کرده بود، گمان می کنم که حالا اینجا نبودیم. 📚بهشتی اسطوره برجاودانه تاریخ، ج3، ص1037 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ اگر تقدیر زندگی در اختیار خودم بود... 🌱 حقیقتا جناب در کتاب شریف درّهای فراوانی را در کنار هم به زیبایی به نظم در آورده که حیف است از آنها بی بهره بمانیم. ایشان در روایتی به نقل از چنین نقل میکند: 🌱 از (ع) شنیدم که میفرمود: نزد (ع) رفتند و از او خواستند که از خداوند بخواهد که هرگاه ما اراده کردیم باران ببارد و هرگاه ما خواستیم باران نبارد یعنی عملا مادی و کاریمان به عهده خودمان باشد چرا که شغل آنها عمده بود. 🌱 حضرت نیز همین مسئله را از خداوند طلب میکند و خداوند نیز اجابت کرده و تقدیر امور را به دست میدهند. بنی اسرائیل بعد از اینکه مطلع شدند خداوند این قدرت را به آنها داده شروع به کشاورزی کرده و هرگاه نیاز به آب داشتند اراده باران میکردند و باران میبارید و هرگاه نیاز نداشتند اراده کرده و باران قطع میشد. 🌱 این امر موجب شد مزارع آنها همانند کوه ها و جنگل های پر درخت بزرگ بشود اما وقتی زمان درو و برداشت رسید چیزی نیافتند، انگار ظاهر مزارع پُربار نشان میداد اما در باطن محصولی نداده بود یا محصول خراب شده بود یا... . در هر صورت تلاش آنها بی نتیجه مانده بود. 🌱 آنها به حضرت (ع) شکایت کردند که خداوند این قدرت را به ما داد اما چرا چنین شد که کار ما بی محصول ماند و خدا به ما ضرر رسانید؟ حضرت نیز این مسئله را به خداوند عرضه داشت. خداوند نیز در پاسخ به موسی(ع) فرمود: 🌱 اینها از چه چیزی شکایت میکنند؟ من به اندازه ای خاص برای آنها باران مشخص و تقدیر نمودم ولی آنها راضی به تقدیر من نشدند و خواستند که خودشان تقدیر امورشان را به دست بگیرند و من نیز به خواست آنها عمل کردم و به خودشان واگذار کردم و اینگونه شد که میبینی لذا این چیزی که رخ داده نتیجه تقدیر خود آنهاست، نه من. 📚فروع کافی، ج5، ص262 📌پ.ن: راضی به تقدیر الهی بودن یکی از مهمترین مسائل اخلاقی و ملاکات دینی است که میتواند و مرتبه آنها نزد خداوند قرار گیرد. اساسا خداوند بنده اش را دچار امتحاناتی میکند تا ببینید که او چه مقدار تقدیرات اوست لذا لازم است همیشه از این زاویه به زندگی و عالم نگاه کنیم که خداوند طراح و پشت پرده اتفاقات زندگی ماست. اگر این شد آنگاه در نهایت رنج ها و مشکلات نیز به خواهیم رسید چون او میبیند و او چنین طراحی کرده است؛ همانگونه که نیز در گودال قتلگاه فرمود خدایا راضی به قضای تو هستم. البته این تذکر لازم است که باید مفاهیم دینی را دید لذا این نگاه نباید منجر به عدم تلاش و و و... بشود چرا که یکی از تقدیرات خداوند، اعطای به انسان ها بوده است. به همین دلیل است که نباید نتیجه کم کاری ها و بی تدبیری ها و خطاهای خود را به پای تقدیر الهی نوشت. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
هدایت شده از بینش راهبردی
چهره لاوروف در سفر آخرش به ایران دیدنی بود. وقتی به روسها گفتیم حمله نظامی مستقیم به اوکراین کار درستی نیست و باید حساب شده تر پیش روید با تبختر گفتند چند روزه "کیف" پایتخت اوکراین را فتح میکنیم. آنها فکر میکردند، میتوانند از چند جهت با حمله برق آسا کیف را بگیرند ابتدا هم خوب پیش رفتند اما وقتی روی زمین آمدند با مانع بزرگی به نام جنگ شهری برخورد کردند که به خاطر فقدان تجربه با تلفات سنگین مواجه می شدند و تلفات غیرنظامیان نیز بالا می رفت. که هر دوی اینها در تثبیت روایتهای غربی ضد روسها موثر بود. حال روسها و پوتین متوجه شدند، باید به کسی اتکا کنند که استاد جنگ های هدفمند شهری با کمترین تلفات مردمی است موشکها و پهپادهای ما برای این منظور است و چهره لاوروف دیدنی بود وقتی که درخواست کمک و خرید پهپادهای ما را داشت! دنیا باید بداند پیشران نظم آینده حتی در سخت افزار هم ما هستیم و این قدرت نرم افزاری و سخت افزاری را از انقلاب اسلامی و درایت امامین انقلاب داریم با کانال همراه باشید. http://eitaa.com/joinchat/2579496960C994bde62e8
❇️ علی(ع) و فضائل غیر قابل انکارش 🔹 در (ج42،ص116) به نقل از حارث بن مالک چنین میگوید: وارد شده و نزد رفته و از او پرسیدم درباره علی فضیلتی شنیده ای؟ سعد به وجود پنج ویژگی برای علی(ع) شهادت میدهد و میگوید اگر من یکی از آنها را داشتم، برایم از اینکه در دنیا عمر (ع) را داشته باشم، دوست داشتنی تر بود و بعد شروع به شمردن آن فضیلت ها میکند: 1️⃣ اول آنکه پیامبر خدا را به همراه به سوی مشرکان قریش فرستاد و او یک روز و شب در راه بود تا اینکه به علی(ع) فرمود دنبال ابوبکر برو و سوره را از او بگیر و خودت ابلاغ کن و ابوبکر را نزد من برگردان. وقتی ابوبکر برگشت از پیامبر پرسید ماجرا چیست؟ آیا چیزی درباره من نازل شده؟ حضرت فرموید خیر اما برای ابلاغ مطلبی، یا باید خودم ابلاغ کنم یا کسی که از من باشد[و تو از من نیستی اما علی از من است]. 2️⃣ دوم آنکه با در مسجد مینشستیم تا اینکه یک روز گفته شد از این به بعد غیر از و همه باید از مسجد خارج شوند و ما نعلین کشان از مسجد خارج شدیم. صبح [عموی حضرت] به پیامبر فرمود چرا عموها و یارانت را بیرون کردی و این جوان را در مسجد ساکن کردی؟ حضرت فرمود من شما را بیرون نکردم بلکه این فرمان خداست. 3️⃣ سوم آنکه پیامبر، و را به فرستاد اما کار پیش نرفت تا اینکه فرمود فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند. روز بعد با اینکه علی چشم درد داشت، با آب دهانش به چشمان او زد و چشم او خوب شد و پرچم را به دست او داد و او پیروز شد. 4️⃣ چهارم آنکه در روز ، پیامبر همه را نگه داشت و دستان علی را بالا برد به طوری که سفیدی زیر بغلش پیدا شد و سه بار گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه» 5️⃣ پنجم آنکه پیامبر سوار بر شترش به قصد جنگ از شهر خارج شد و علی را به همراه خود نبرد. این را دلیل بر ناشایستگی علی و عدم رضایت و توجه پیامبر به او دانستند اما پیامبر همه مردم را جمع کرد و فرمود: یا علی! نسبت تو به من همانند نسبت به است، جز آنکه بعد از من دیگر پیامبری نداریم. 📌 پ.ن: افراد کثیری از صحابه و غیر صحابه ولایت و امامت حضرت امیر(ع) را نپذیرفتند اما شاید به جرئت بتوان گفت با این حال، همه یا عمده آنها منکر فضائل علی(ع) نبودند، چه اینکه در نقل های متعددی این گزارش ها به دست ما رسیده است که می توان درباره آن کتاب ها نوشت. سعدبن ابی وقاص یکی از آن افراد است، کسی که از صحابه پیامبر بود، فرماندهی سپاه اسلام در را به عهده داشت اما در زمان خلافت حضرت در ابتدا با ایشان بیعت نکرد و وقتی هم که بیعت کرد در جنگ های حضرت حاضر نشد و با او همراهی نکرد. پسر او، نیز فرماندهی سپاه دشمن در کربلا را به عهده داشت. اما همین شخصیت نمی تواند منکر فضائل حضرت بشود، چون روز و شب این فضائل را به چشمان خود دیده است، فضائلی که یکی دو تا هم نیستند و بعضی از آنها به تواتر نقل میشده لذا اساسا قابل انکار نبوده اند. یکی از دلایلی که باعث شد این چنین افرادی در عین قبول فضائل حضرت اما امامت و ولایتش را قبول نکنند، آنها بود که در روایات نیز به آن اشاره شده. اگر همین گزارش سعد را به دقت بخوانید، حس حسادت از سر و روی آن می بارد. در نقل دیگری آمده وارد مدینه شد و به سعد گفت چرا ما را در حقمان در برابر باطل یاری نمیکنی اما سعد پاسخ داد از پیامبر شنیدم که می فرمود: «على با حق است و حق با على است، هر جا كه باشد.» معاویه در پاسخ میگوید: هیچگاه نزد من مانند امروز شایسته ملامت نبودی. سعد میگوید چرا؟ معاویه پاسخ میدهد: چون اگر من این سخن را از پیامبر شنیده بودم تا زمان مرگم همواره میشدم. البته معاویه هم حق را درباره علی(ع) می دانست اما چه بسا حسادت او نسبت به حضرت از حسادت سعد بیشتر هم بود. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ آیا اسلام نظامات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خودش را دارد؟ « از هنگام ظهورش متعرض نظامهاى حاكم در جامعه بوده و خود داراى سيستم و نظام خاص و و بوده است كه براى تمامى ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانين خاصى وضع كرده است و جز آن را براى سعادت جامعه نمى‏پذيرد. مذهب اسلام همزمان با اينكه به انسان مى‏گويد كه خدا را عبادت كن و چگونه عبادت كن؛ به او مى‏گويد و روابط خود را با ساير انسانها بايد چگونه تنظيم كنى، و حتى‏ جامعه اسلامى با ساير جوامع بايد چگونه روابطى را برقرار نمايد. هيچ حركت و عملى از فرد و يا جامعه نيست مگر اينكه مذهب اسلام براى آن حكمى مقرر داشته است.» 📚 صحیفه امام، ج5، ص389 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ سیاست علوی و سیاست اُموی «آن مردك[؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت پهلوی] وقتى كه آمد [در زندان] پيش من، من بودم و آقاى . گفت:. عبارت از ، و ... خلاصه است و اين را بگذاريد براى ما!. راست هم مى‏گفت، اگر سياست عبارت از اينها است مخصوص آنها مى‏باشد. اسلام كه سياست دارد، مسلمانان كه داراى سياست مى‏باشند، ائمه هدى عليهم السلام كه «» هستند غير از اين معنايى است كه او مى‏گفت. او مى‏خواست ما را اغفال كند. بعد رفت در روزنامه اعلام كرد. تفاهم شده كه روحانيون در سياست دخالت نكنند!. ما هم بعد از آزادى رفتيم سر منبر تكذيبش كرديم، گفتيم دروغ گفته است، اگر خمينى يا ديگرى چنين حرفى بزند بيرونش مى‏كنيم. [امام 21 فروردین43 چنین گفته بود: يك نفر از اشخاصى كه ميل ندارم اسمش را بياورم، گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه است! و آن را شما براى ما بگذاريد! چون موقعْ مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بكنم. گفتم: ما از اوّل وارد اين سياست كه شما مى‏گوييد نبوده‏ايم. امروز چون موقع مقتضى است، مى‏گويم‏ اسلام اين نيست. . اسلام را بد معرّفى كرده‏اند. از اسلام سرچشمه مى‏گيرد. من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم؛ من نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم. پايگاه اينجاست.] اينها از اول در ذهن شما وارد كردند كه سياست بمعنى دروغ گويى و امثال آن مى‏باشد تا شما را از امور مملكتى منصرف كنند و آنها مشغول كار خودشان باشند و شما هم مشغول باشيد، شما اينجا بنشينيد «خلد اللَّه ملكه» بگوئيد و آنها هم هر كارى كه دلشان مى‏خواهد بكنند، هر گونه هرزگى كه مى‏خواهند بكنند. البته خودشان بحمد اللَّه اين فهم ها را ندارند ولى اساتيد و كارشناسانشان اين نقشه ها را كشيده‏اند كه از 300 سال پيش در ممالك شرق نفوذ كردند و از همه جهات اين ممالك اطلاع دارند اين برنامه را درست كردند. بعدها نيز و غير آنها با انگليس ها همراه و متفق شدند و در اجراى اين برنامه شركت كردند. من در همدان بودم كه يكى از طلبه هاى ما كه مرد فاضلى بود از لباس خارج شده ولى اخلاقش محفوظ بود ورقه بزرگى را به من نشان داد كه در آن به رنگ سرخ علامت گذاريهائى شده بود، به طورى كه مى‏گفت اين علامتهاى سرخ مال مخازن زير زمينى بود كه در ايران وجود دارد و كارشناسان خارجى كشف كرده بودند! كارشناسان خارجى روى كشور ما مطالعه كردند همه مخازن زير زمينى ما را كه كجا طلا دارد، كجا مس دارد و نفت و ... دست آوردند، روحيه افراد ما را هم سنجيدند كه چطورى است و ديدند تنها چيزى كه نمى‏گذارد نقشه‏هايشان عمل گردد و در مقابلشان سد مى‏باشد و است. آنان را ديدند كه بر اروپا سلطه پيدا كرد و دانستند كه اسلام واقعى مخالف با اين بساط است. نيز دست آوردند كه روحانيون واقعى را نمى‏توانند تحت نفوذ خود درآورند و در فكرشان تصرف كنند. لذا از روز اول كوشيدند كه اين خار را از سر راه سياست خود بردارند و اسلام را كوچك و روحانيت را ضايع كنند با تبليغات سوء اين كار را هم كردند، به طورى كه امروز اسلام در نظر ما بيش از 4 تا مسأله نيست! از طرفى بر آن شدند كه فقها و علماء اسلام را كه رأس جمعيت هاى اسلامى قرار دارند با تهمت، يا به وسائل ديگر لكه دار و ضايع نمايند. آن شخص بسيار بى آبرو كه عامل استعمار است در كتابش نوشته ششصد نفر از علماى نجف و ايران بودند! ... خيلى مايل است كه همه علما را جيره خوار خودش معرفى كنند تا علماى اسلام را در ميان مردم بدنام ساخته مردم را از آنان رو گردان و منصرف كنند.» 📚ولایت فقیه امام خمینی، ص140 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸دعوای شرق و غرب در اوکراین و اهمیت ویژۀ آن🔸 الان در روس‌ها می خواهند قسمت شرقی را حفظ کنند، هم می خواهد این قسمت را به خودش ملحق کند. نظامی‌هایشان به کمک پول آمریکایی‌ها، توی خیابانهای این قسمت شرقی هستند. روس‌ها هم موشک‌های قاره پیمایشان را دارند مجهز می کنند. این شرایط را امام صادق (علیه السلام) در هزار سیصد سال قبل گفته! تمام آنچه امروزه دارد واقع می‌شود مو به مو اینها را گفته. [که ائمه فرموده اند] دارد واقع می شود. گفته یمنی‌ها قیام می کنند. آنها از کشور خودشان هم خارج می‌شوند و به سمت شمال (عربستان) می‌آیند. آثارش را ما داریم می‌بینیم. این جریانات تکفیری، وارد عراق می شوند. وارد شام می شوند. فردا، پس فردا وارد اردن هم می شوند. اینها دارد مو به مو اتفاق می‌افتد. اوج این دعواهای داعش و دیگران، از دعوای شرق و غرب خواهد بود. این روزها همۀ این علامات را می‌بینیم. [مرحوم] آقای بهلول به من گفت که یک روزی آمریکا به پنجاه ایالتِ تکه تکه تقسیم می شود. حالا ممالک متحده است، می شود ممالک متفرقه! و عیناً همین طوری که سر روسها آمد، سر آنها هم می آید. قبل از پیروزی انقلاب، آقای بهلول آمده بود خرمشهر. دوستی، مهمانی اش کرده بود. به رفیقش گفت که خانه‌ات را در خرمشهر بفروش. گفت خانه‌ام خوب است، چطور؟ گفت: همین که به تو گفتم. این آقا چون خیلی معقتد بود به آقای بهلول، خانه اش را فروخت و رفت اصفهان خانه گرفت. بعد از پیروزی انقلاب وقتی عراق به خرمشهر حمله کرد و آن را گرفت، آن موقع فهمید آقای بهلول چه می گفت! خب حالا ما می بینیم این آثار و علائم را. حداقلش این است که یک اظهار ادبی به آقا بکنیم که وقتی آقا می‌آید، اگر بگوید شما وقتی من غایب بودم چه کردید، رویمان بشود که به ایشان بگوییم اقلاً در روز جمعه، یک برای شما کردیم. ای زدیم. همین رهبر بزرگوارتان، هرچه کمک به ایشان بکنید، کمک به امام زمان (ع) است. این جور نباشد که ایشان کسی را تقویت کند، اما شما تضعیفش کنید. نکنید این کار را. اینها بچگی است. همین [اطاعت از رهبری]، عبادت است. به امام زمانت هم می توانی بگویی ما حرف این آقا را به عنوان نائبت، هرچه گفت انجام دادیم. . (تاریخ سخنرانی: 1393/11/17. بعد از دعای ندبه) @haerishirazi
❇️ مهندسی دنیا توسط دین 🔹شاید بتوان قسمت سخنرانی دیروز را این بخش دانست: ➕«نقطه‌ مرکزی و اساسی هویت عبارت است از تفکیک میان دین و پیشرفت. جمهوری اسلامی درست همین مرکز را نشانه گرفته و شلیک کرده و به هدف زده! خب عصبانی‌اند دیگر. نمی‌تواند این را تحمل کند. هر روز به فکر این است که یک ضربه‌ای بزند.» 🔸مسئله اصلی، تقابل و و به تعبیری ایران و امریکاست. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، تمدن غرب سه مدل برای اداره دنیا ارائه داده بود: 1. مدل 2. مدل 3. مدل . 🔹دو مدل اول به مرور به شکست انجامید و نتوانست خود را به عنوان مدلی برتر به جهان بقبولاند اما مدل لیبرالی روز به روز در حال گسترش بود تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست و اساسا یک مدل جدیدی برای اداره دنیا مطرح کرد: یا به تعبیر دیگر . 🔸وجه مشترک و دال مرکزی سه مدل غربی، تفکیک میان دین و پیشرفت بود اما در مدلی که برای اداره دنیا ارائه داد، نقطه محوری اش بود. همان چیزی که رهبر انقلاب از آن تعبیر به میکنند: ➕« در مكتب امام بزرگوار ما، رابطه‌ى دين و دنيا است؛ يعنى همان چيزى كه از آن به مسئله‌ى دين و سياست و دين و زندگى هم تعبير ميكنند... دنيا ميدان اساسىِ وظيفه و مسئوليت و رسالت دين است. دين آمده است تا در اين صحنه‏ى عظيم و در اين عرصه‏ى متنوع، به مجموعه‏ى تلاش انسان شكل و جهت بدهد و آن را هدايت كند. دين و دنيا در اين تعبير و به اين معناى از دنيا، از يكديگر تفكيك‏ناپذيرند... دنيا هم بدون و بدون دست خلاق و سازنده‏ى دين، دنيايى خواهد بود تهى از معنويت، تهى از حقيقت، تهى از محبت و تهى از روح... در چنين صحنه‏يى، آنچه مى‏تواند را بر عهده بگيرد، جز دين چيز ديگرى نيست... دين و دنيا در منطق امام بزرگوار ما مكمل و آميخته و درهم‏تنيده‏ى با يكديگر است و قابل تفكيك نيست. اين، درست همان نقطه‏يى است كه از آغاز حركت امام تا امروز، و خصومت و عناد را از سوى و برانگيخته است؛ كسانى كه زندگى و حكومت و تلاش و ثروت آن‏ها مبتنى بر حذف دين و اخلاق و معنويت از جامعه است.» 14/3/84 🔹رهبر انقلاب در مورد چنین میگویند: ➕«ما به بركت اسلام يك را به دنيا پيشنهاد كرده‌ايم؛ نه راه در اقتصاد و تبعات اقتصاد، نه راه غرب با تبعات و خصوصيّاتى كه دنبالش هست؛ يك راه سوّمى ما داريم، اين راهى كه امروز كشور ما دارد ميرود، راه سوّمى است. البتّه ما در آرايه‌هاى گوناگونِ اين راه يك قدرى كرده‌ايم، كرده‌ايم لكن وقت زيادى نيست. چهل سال، زمان زيادى براى حركت يك نظام و رسيدن به يك تمدّن نيست. كشورهاى غربى كه امروز مثلاً يك تمدّن جاافتاده‌اى دارند، چهار قرن، پنج قرن، با مشكلات دست و پنجه نرم كردند؛ چهل سال، زمان زيادى نيست. ما كم‌كارى داريم در اين زمينه‌ها، منتها ميتوانيم اين راه سوّم را درست معرّفى كنيم، درست مشى كنيم، درست حركت كنيم و با عمل خودمان، با سخن منطقى خودمان، دلهايى را جذب كنيم به اين سمت، به اين راه - نه حالا لزوماً به خودمان يا به كشور خودمان - به اين حركت عظيم مهمّى كه ميتواند براى بشريّت سودمند باشد و از نفوذ فرهنگ غربى كه روزبه‌روز دارد منحطتر ميشود، نجات بدهيم كشورها را.» 17/7/98 ➕«امام با انقلاب اسلامى و با تشكيل جمهورى اسلامى راهِ ميانه‌ى و را ترسيم كرد. ملّتها تصوّر ميكردند يا بايد عقب‌مانده بمانند يا بايد غرب‌زده شوند. امام نشان دادند كه نه يك راه مستقيم، يك وجود دارد كه انسان اسير غرب هم نشود، غربزده هم نشود؛ امّا راهِ ترقّى و و تعالى را طى كند.» 14/3/87 🔸اساسا برای جهانیان را میتوان همین مسئله دانست و به خاطر همین نکته بود که مکتب امام توانست را رقم بزند. نقطه اساسی چالش ما و غرب به همین مسئله بر میگردد. توجه به این نکته در تحلیل حوادث روز مسئله ای کلیدی است که تحلیل ها را متفاوت میکند اما متاسفانه بخشی از سیاستمداران و نخبگان ما اساسا تهی از چنین نگاهی هستند لذا خروجی تحلیلشان چیز دیگری میشود. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
👓 آیت الله بهاءالدینی (رحمةالله علیه) میفرمودند که اطعام و غذای در مجالس روضه و محافل معنوی، خود اطعام دارد، نه طریقیت! ❗️ لذا ایشان به داشتن مجالسشان تاکید میکردند، و در مجلس ختم صلواتشان حتما اطعام داشتند. 💬 استاد عابدینی حفظه‌الله @HozeTwit
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش اول) 🔹 که میرسد، همیشه برایمان از میگویند، اما خوب است مقداری هم به نوع تعامل دیگر قبایل با مسئله بپردازیم. هم پیش از شروع نهضت و هم هنگام شروع نهضت، افراد، گروه ها و قبائل مختلفی را برای پیوستنشان به این حرکت دعوت کردند، از جمله اهل بصره را. در ادامه اندکی به نوع تعامل خواهیم پرداخت. 🔸حضرت نامه دعوت را توسط به پنج قبیله بصره و بزرگان آن فرستاد. حضرت در نامه فرموده بود: رَدای خلافت ازآنِ ما بود اما دیگران از ما گرفتند و ما هم به آن تن دادیم تا موجب و نشود. شما را به و دعوت میکنم که امروز سنت رسول الله از میان رفته و ها زنده شده. اگر از فرمانم پیروی کنید شما را به و سبیل رشاد هدایت میکنم. 🔹یکی از آن سران، بود، کسی که از صحابی امیرالمومنین(ع) بشمار میرفت و در جنگ فرماندهی بخش کوچکی از سپاه حضرت را به عهده داشت. حضرت او را والی و حاکم شهر فارس کرد اما او در خیانت کرد و بخشی از آن را برای خود برداشت. حضرت نیز به او چنین می نویسد: ➕«خوبى پدرت، مرا درباره تو فريب داد. گمان مى‌كردم تو از شيوه و رفتار او پيروى مى‌كنى؛ امّا آن گونه كه از تو به من رسيده، را رها نمى‌كنى، گرچه به دينت آسيب رسانَد، و به سخن خيرخواهان، گوش فرا نمى‌دهى، هرچند خالصانه خيرخواهى كنند. به من خبر رسيده كه كارهاى بسيارى را بر زمين مى‌گذارى و براى سرگرمى و تفريح و صيد، بيرون مى‌روى و در ثروت خداوند، نسبت به باديه‌نشينان قبيله‌ات گشاده‌دستى مى‌كنى، گويا توست. به خدا سوگند، اگر اين گزارش‌ها درست باشد، شتر قبيله‌ات و بند كفش‌هايت از تو بهترند. خداوند، لهو و لعب را نمى‌پسندد و خيانت به مسلمانان و تباه كردن كارهاى آنان، خداوند را به خشم آورَد، و كسى كه چنين است، شايسته نيست كه با او مرزها پاسدارى شود و ثروت‌هاى عمومى، گردآورى گردد و امين اموال مسلمانان قرار گيرد. هر گاه نامه‌ام به تو رسيد، نزد من بيا» 🔸منذر به می آید و حضرت او را به پرداخت غرامت محکوم و زندانی میکند اما چندی بعد با و شفاعت (که از بهترین صحابه حضرت و از بزرگان قبیله منذر بود) آزاد میشود، البته پس از آن كه او را قسم داد و او هم قسم ياد كرد كه ندارد. این ماجرای تاریخی پر از عبرت ها برای امروز ماست، از عده ای و عدم توجه منذر به آنها تا نوع تعامل حضرت با او، از وساطت صعصعة تا پذیرش آن توسط حضرت... 🔹خب حالا این صحابی امیرالمومنین(ع) چگونه با دعوت فرزندش سیدالشهدا تعامل میکند؟ او این مسئله را به که حاکم وقت بود اطلاع میدهد چون دخترش همسر عبیدالله بود و میترسید این نیرنگ و شگرد او برای گرفتن (ع) باشد. عبیدالله نیز فرستاده و سفیر حسین را گردن میزند. کار به جایی رسید که حتی براساس برخی گزارشات وقتی عبیدالله والی کوفه شد، یکی از همراهان او به کوفه همین جناب منذر بوده است. 🔸جالب است که همین منذر پیش از ماجرای کربلا یک وقت سیدالشهدا را دید و به ایشان گفت: خدا مرا فدايت كند، اى فرزند پيامبر خدا! در چه حالى هستى‌؟ حضرت هم فرمود: «...از _اين_امّت، آن است كه اگر آنان را فرا بخوانيم، اجابتمان نمى‌كنند و اگر آنها را وا گذاريم، به وسيلۀ غير ما هدايت نمى‌يابند»، اما با این حال او همچنان اصرار داشت مسیر دیگری را دنبال کند. 🔹جالب تر آنکه در گزارش دیگری خود جناب منذر نقل کرده در جنگ وقتی با حضرت امیر(ع) وارد بصره و مکانی به اسم «» شدیم، حضرت توقّف كرده و چهار ركعت نماز خوانده و گونه‌هايش را به خاك ساييد و اشك‌هايش با خاك، عجين شد. سپس دست‌هايش را بلند كرد و چنین دعا فرمود: «بار خدايا! ...اين، بصره است. از تو خيرهايش را مى‌خواهم و از شرّش به تو پناه مى‌بَرَم... بار خدايا! اين گروه، اطاعت مرا كنار نهادند و بر من ستم كردند و بيعتم را شكستند. بارخدايا! خون مسلمانان را خودت حفظ كن. 📌منذر، هم ندای عدم اطاعت مردم از امامشان را از لسان سیدالشهدا شنید و هم از لسان امیرالمومنین اما باز خود نگرفت و مطیع امامش نشد. آیا این ماجرا برای امروز ما عبرتی دارد؟ 📚تمامی استنادات تاریخی از دو کتاب دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث می باشد که به دلیل تعدد استنادات صفحات ذکر نشده. ➕بخش دوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/134 ➕بخش سوم: https://eitaa.com/TarikhDEF/138 ➕بخش چهارم: https://eitaa.com/TarikhDEF/144 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ به عمق ها توجه کنید... من به شما برادران و خواهران عزيز- كه فرزندان من هستيد- مؤكداً توصيه مى‏كنم كه به توجه كنيد و آن را بطلبيد؛ از هم دست نكشيد. اين خطاست كه كسى خيال يا توهم كند كه بايد را درست كرد، ظاهر مهم نيست؛ نخير، همين ظاهر، انسان را به وادى‏هاى گوناگونى مى‏كشاند. ، ظاهر اسلامى، پايبندى به تعبد دينى، همين مجالس دعا، همين مجالس توسل به ائمه (عليهم‏السّلام) لازم است؛ منتها همه‏ى اين‏ها را با همراه كنيد. در مجلس روضه‏خوانى و سينه‏زنىِ بسيج وقتى شعر خوانده مى‏شود، بايد با معنا، با مضمون، جهت‏دار و همراه با درس باشد. وقتى در آنجا سخنرانى مى‏شود، بايد در جهت و انديشه باشد. وقتى نماز جماعت مى‏خوانيد، نماز شما بايد همراه با توجه به پروردگار و خشوع در مقابل او باشد. وقتى اعتكاف مى‏كنيد، وقتى روزه مى‏گيريد، وقتى اجتماعات مذهبى تشكيل مى‏دهيد، بايد همراه با توجه به خداى متعال و همراه با اخلاص باشد. اين‏هاست. اگر اين نباشد، همان چيزى بر سر انسان خواهد آمد كه ديديد بر سر عده‏يى آمد. عده‏يى در اول انقلاب خيلى تند و داغ و پُرشور بودند، اما متأسفانه فكر دينى آن‏ها عمق نداشت؛ با اولين باد سردى كه از طرف تبليغات دشمنان آمد، برگ و بار انقلابيشان ريخت و جوشش انقلابيشان تمام شد! بعضى‏ها اين طرف غلتيدند. من يك‏وقت به يكى از اين آقايان گفتم كه شماها اوايل انقلاب در زمينه‏ى مسائل اقتصادى بوديد و ما از تندروى‏هاى چپ‏گرايى شما را منع مى‏كرديم؛ اما الآن شما رفته‏ايد منتهااليه جهت مقابل، و شده‏ايد ! ما همان جايى كه قبلًا بوديم، ايستاده‏ايم و باز شما را از تندروى‏هاى راست‏گرايانه منع مى‏كنيم! اين به‏خاطرِ است؛ به اين دليل است كه و فكرى وجود ندارد. كسى كه ريشه‏ى اعتقادى دارد، براساس اعتقادش حركت مى‏كند و در ميدان‏هاى گوناگون مى‏ايستد. اگر جبهه است، مى‏رود شهيد يا جانباز مى‏شود و با رنج دائمِ بدنى و با ملامت‏ها مى‏سازد. اگر هم از جبهه برمى‏گردد، ايمان خود را در ميان تندبادهاى گوناگون حفظ مى‏كند؛ اين است. ما از اين‏گونه آدم‏هاى متكى به عمق هم كم نداريم. بعضى هم نه؛ متكى به عمق نبودند. بنابراين بايد به تفكر اسلامى و تفكر بسيجى عمق داد. بسيجى عدالت‏طلب است. فقط اين نيست كه انسان شعار عدالت‏طلبى بدهد؛ نه، بايد اين را واقعاً بخواهد. عدالت‏طلبى به اين نيست كه انسان رودرروى كسى بايستد و بگويد تو عدالت‏طلب نيستى؛ نه، اين، سازوكار دارد. بايد جامعه به نقطه‏يى برسد كه سياست‏هاى عدالت‏طلبانه در آن طراحى شود و دستگاه اجرايى طورى باشد كه فرصت عملياتى شدن و اجرايى شدن پيدا كند؛ و الّا خيلى سياست‏هاى عدالت‏طلبانه هم مطرح مى‏شود؛ اما سازوكار، آدم‏ها، مهره‏ها، قلم‏به‏دست‏ها و امضاكننده‏ها يا علاقه ندارند، يا اعتقاد ندارند، يا همت ندارند، يا حال و حوصله ندارند، يا از همان قبيلِ «برو بابا دلت خوشه» است؛ لذا كارها متوقف و لنگ مى‏ماند؛ بنابراين آنجاها را بايد اصلاح كرد. براى رسيدن به هر آرزوى بزرگ و هر هدف والايى، سازوكارى وجود دارد؛ اين سازوكار را بايد جوانِ هوشمندِ فرزانه‏ى دانشجو پيدا كند. 📚 آیت الله خامنه ای، بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی، 5/3/84 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش دوم) 🔹در نوشته قبل به نامه سیدالشهدا به بصریان و خصوصا و شخصیت رو به افول او و عبرت های آن پرداخته شد. حضرت نامه دوم را برای ، یکی دیگر از سران بصره نوشتند. بررسی این شخصیت ها پُر از عبرت هاست. او نیز مانند جناب منذر، شخصی رو به بود... 🔸احنف کسی بود که در عصر پيامبر(ص) اسلام آورد اما ايشان را نديد. او به بردبارى و آقايى، شهره بود. از فرماندهان در فتح و از فرماندهان در فتح بشمار میرفت. در با اینکه او را به همراهى دعوت كرده بود امّا او با سخنانى هوشمندانه موضع عايشه را ناروا دانست و به همراه چهارهزار نفر از قبيله‌اش از جنگ کناره گرفت و عملا نه با علی(ع) همراهی کرد و نه با عایشه. 🔹 ماجرا را چنین گزارش کرده: احنف پيكى به سوى على(ع) فرستاد و گفت من در میان قومم همچنان بر اطاعت تو هستم و یکی از این دو کار را میتوانم برایت انجام دهم: 1. اینکه با 200 شمشیرزن از خاندانم به یاری تو بیاییم. 2. یا اینکه در قومم بمانم و مانع پیوستن 4000 شمشیرزن قبیله ام به سپاه شوم؛ حال هرچه شما امر کنید همان را انجام میدهم. حضرت امير نیز پاسخ داد در میان قومت بمان و مانع حرکت 4000 نفر به سمت عایشه شو. احنف نیز چنین کرد. 🔸این نقل نشان میدهد احنف توانایی یاری حضرت به همراه 4000 شمشیرزن را نداشته و صرفا توانسته آنها را نگه دارد تا به عایشه نپیوندند اما نقل دیگری هم دارد که مقداری بحث را متفاوت میکند. در این نقل آمده وقتی فرستاده احنف بر على(ع) وارد شد و خبر داد که احنف قومش را نگه داشته تا به عایشه نپیوندند، مردى گفت: اى امير مؤمنان! اين احنف كيست‌؟ 🔹آن فرستاده گفت: او، و بهترينِ آنان براى قومش است. على(ع) نیز در کلامی طعنه آمیز فرمود: «چنين است و من او را با مى‌سنجم كه به رفته و در آن جا مانده و منتظر است تا ببيند مردم به فرمان چه كسى درمى‌آيند». 🔸اینکه حضرت او را با مغیرة مقایسه کرده و چنین تحلیل میکند، آشکار میکند احنف حداقل در ظاهر خود را علی(ع) دوست و مطیع او نشان میداده اما در باطن، میلش به دنیاطلبی و روشش تغییر رنگ براساس شرایط بوده. انگار سياست او بیشتر مبنى بر مسامحه و همراهى با قوم و قبيله خود و دورى از تنش ها بوده، چه اینکه در آشوب نیز او اعتزال پيشه كرده و از على(ع) دفاع نمیکند. 🔹البته احنف آدم کمی نبود، درست است در همراه علی(ع) نیست اما در از فرماندهان سپاه اوست و نقشی فعال دارد و در جريان ، پيشنهاد میکند او به جاى ابوموسى، حَكَم معرفی شود. ماجرای جنگ صفین را چنین گزارش میکند: 🔸احنف به سوى على(ع) رفت و گفت: اى امير مؤمنان! من در جنگ جمل، دو راه به تو پيشنهاد كردم كه اگر بخواهى، پيروانم را كه اندك‌اند به یاری تو آورم و يا قبيله را كه بسيارند از جنگ با تو بازدارم. شما هم گفتى قومت را بازدار كه همين جلوگيرى براى كمك به من كافى است. من نيز به فرمان تو ماندم و چنین کردم. 🔹اما اين ، كسى است كه من عصاره خِرَدش را دوشيده و او را فردى و يافته‌ام. او مردى از يمن است و قومش همراه معاويه‌اند. تو اكنون با مردى سخت و گران جان مثل روبه‌رويى؛ مردى كه با خدا و پيامبرش جنگيده لذا كسى بايد به رويارويى‌اش برود كه چنان خود را از او دور نگه دارد كه گويى با ستارگان آسمان است و چنان خود را به آنان نزديك كند كه گويى در كف دستشان است. 🔸پس مرا بفرست كه به خدا سوگند، عمرو، هيچ گِرهى را نمى‌گشايد، مگر آن كه سخت‌تر از آن را برايت مى‌بندم. پس اگر مى‌گويى كه من از ياران پيامبر خدا نيستم، پس صحابى ديگرى غير از ابوموسی را انتخاب کن و مرا نيز همراه او بفرست. حضرت امیر(ع) فرمود: «اينان ابوموسی را با آن كلاه زاهدنمايَش عَلَم كرده و نزد من آورده‌اند و گفته‌اند: «اين را بفرست كه ما به او رضايت داريم» و خداوند، خود، امر خويش را پيش مى‌برد». 🔹احنف وقتی میبیند چاره ای نیست به سراغ ابوموسی میرود و برای او کلاسی از برگذار میکند تا به او بیاموزد چگونه با عمرو عاص دیدار کند و چه نکاتی را ملاحظه کند تا او را نخورد. 🔸این تنها نقش آفرینی احنف در صفین نبود بلکه پیش از شروع جنگ وقتی حضرت، را دعوت به یاری برای جنگ با میکند همین احنف است که برمیخیزد و میگوید: «به خدا سوگند که به تو پاسخ مثبت مى‌دهيم و با تو حركت مى‌كنيم، چه آسان باشد، چه دشوار، گوارا يا ناگوار! و در اين راه، اميد خير مى‌بريم و پاداشِ خداى بزرگ را.» ادامه دارد.... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ لزوم حفظ ظواهر توسط حکومت اسلامی از مهمات مسأله اين است كه اولًا اسلامى بشود همه چيز، و بايد در آنجا حكمفرما باشد. اينكه بعضيها عقيده دارند كه حالا را كار نداشته باشيم و برويم سراغ ، اينها برخلاف اسلام است... ظواهر بايد محفوظ باشد؛ يعنى، امروز كه ماه مبارك رمضان است همه اينها روزه‏دار باشند، آنهايى كه واجب است برايشان روزه بگيرند، روزه‏دار باشند، نماز بخوانند در آنجا، و كارهاى منكر در آنجا به هيچ وجه نباشد. بايد محفوظ باشد، معنايش اين است. 📚 صحیفه امام، ج13، ص40؛ 28 تیر 59 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ معیشت مردم؛ مسئله و اولویت اول امروز در بعضى از گفته‏ها و اظهارات، راجع به شأن و شخصيّت و شرف و در جامعه حرف زده مى‏شود. اين بلاشك از است؛ اما كدام بالاتر از اينكه انسانى، رئيس عائله‏اى، اى، در جامعه‏اى كه در آن همه چيز هم هست، نتواند اوّليات زندگى فرزندان خودش را تأمين كند؟! كدام تحقير از اين بالاتر است؟! كدام نقض شخصيّت و شرف و كرامت انسانى از اين بالاتر است؟! صبح تا شب كار كند، آخرش به من يا به شما يا به آن مسئول ديگر نامه بنويسد كه من دو ماه است به خانه‏ام نبرده‏ام! يك‏وقت در جامعه گوشت و ميوه نيست، من و شما هم نمى‏خوريم؛ يك‏وقت در جامعه امكانات رفاهى نيست، من و شما هم استفاده نمى‏كنيم؛ يك‏وقت ايام عيد كه مى‏شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمى‏كنند. در اين حالت كسى احساس سرشكستگى نمى‏كند... اما وقتى همه چيز هست، وقتى كسانى در جامعه با استفاده از توانسته‏اند براى خودشان آلاف‏والوف و زندگيهاى فراهم كنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند كه برايشان پول خرج كردن هيچ اهميتى ندارد، جمع كثيرى از مردم كه در بين آن‏ها رزمندگان و عناصر نظامى و كارمندان دولت و معلمان و روستاييان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنير بچه‏هايشان را فراهم كنند، كدام شكستن شخصيّت و شرف انسانى از اين بالاتر است؟! شما مى‏خواهيد جواب چه كسى را بدهيد؟ شما مى‏خواهيد دل چه كسى را خوش كنيد؟ شما مى‏خواهيد چه كسى از شما راضى باشد؟ بله، قطعاً در است. معيشت كه نبود، هم نيست؛ هم نيست؛ حفظ عصمت و هم نيست؛ هم نيست. كسى را كه به موقعيتى دست پيدا كرده، به خاطر اينكه براى رفع نابسامانى و فقر، تلاش و مجاهدت كند و شب و روزِ خودش را صرف نمايد، ملامت نخواهند كرد. را پيدا كنيد. اين‏هاست. عزيزان من! شما بدانيد كه دشمن شما، دشمن اين انقلاب، دشمن اين نظام، ‏اى كه در اختيار خواهد داشت، و است. روى اين مسئله بايد فكر كرد. گرفتاريهاى اقتصادى مردم، همين بيكارى‏اى است كه در كلمات شما تكرار مى‏شود و درست هم هست؛ همين كمبودها و همين مشكلات فراوان است. البته هاى گوناگون، ‏هاى گوناگون، هاى گوناگون، و هم در كنارش هست. براى شما اين است كه مردم را حفظ كنيد. اين است كه شكم مردم را سير كنيد. 📚بیانات با نمایندگان مجلس ششم شورای اسلامی، 29/3/79 📌 پ.ن: یکی از بهانه های مسلولین وقت یعنی این بود که مردم برای به ما رای دادند، نه ! حتی همایش کرامت انسان گرفت!! تلاش رهبری بر این است که رفع تعارض این دوگانه کند و اینکه مصداق متیقن کرامت انسانی چیست لذا این بیاناتشان را باید در آن بستر تاریخی فهمید... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش سوم) 🔹البته احنف بعدا نزد نیز جايگاه خوبی داشت ولى در همان روزگار نیز از ستايش (ع) و مدح ايشان كوتاه نمى‌آمد. در گزارشی از آمده احنف بر معاويه وارد شد. معاويه به او گفت: تو بودى كه در ، عليه ما شمشير زدی و در را وا نهادى‌؟! 🔸گفت: اى معاويه! به‌گذشته‌ها باز مگرد كه‌شمشيرهايى كه با آنها با تو جنگيديم، هنوز بر گردن‌هايمان آويخته است و دل‌هايى كه با آنها دشمنت مى‌داشتيم، هنوز در درون سينه‌هاى ماست و به خدا سوگند، يك وجب به خيانت پيش نخواهى آمد، مگر آن كه يك ذراع به نيرنگ به سوى تو مى‌آييم و اگر بخواهى مى‌توانى با گوشه‌اى از ، كدورت دل‌هاى ما را صفا دهى. معاویه هم گفت: حتما چنين مى‌كنم. 🔹در گزارش دیگری آمده معاویه و جمعیتی دور او نشسته بودند كه مردى از شام وارد و به سخنرانى ايستاد و در پايان كلامش، على(ع) را كرد. مردم، ساكت ماندند اما به سخن آمد و گفت: 🔸«اى امير مؤمنان! اين گوينده كه اين گونه سخن گفت، اگر مى‌دانست كه رضايت تو در نفرين كردن پيامبران است، آنها را نيز نفرين مى‌كرد! از خدا پروا كن و على را واگذار كه او به ديدار پروردگارش شتافت و به تنهايى در قبرش آرميد و با كردارش تنها ماند و به خدا سوگند، تا آن جا كه ما مى‌دانيم، از همه پيشگام‌تر، پاكْ خوى، پاك نهاد و مصيبت فقدان او بزرگ بود.» 🔹معاويه به او گفت: اى احنف! ديده بر خار نهادى و سخن، نسنجيده گفتى و به خدا سوگند، بايد بر منبر شوى و او را خواه ناخواه نفرين كنى. احنف به او گفت: اى امير مؤمنان! اگر از من درگذرى، به سود توست و اگر مرا بر آن مجبور كنى، به خدا سوگند، زبانم به آن نخواهد چرخيد. 🔸احنف گفت اگر بر منبر بروم چنین میگویم: «اى مردم! امير مؤمنان معاويه به من فرمان داده است كه على را نفرين كنم و من مى‌گويم على و معاويه اختلاف كردند و با هم جنگيدند و هر يك ادّعا كرد كه ديگرى بر او و پيروانش ستم كرده است. پس چون دعا كردم، آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». 🔹و سپس مى‌گويم: «خدايا! تو به همراه فرشتگان و پيامبران و همه آفريدگانت، هر يك از اين دو را كه بر ديگرى ستم كرده، نفرين كن و گروه متجاوز را نفرين كن و خدايا آنان را بسيار نفرين كن. آمين بگوييد، خدايتان بيامرزاد!». اى معاويه! نه يك كلمه بر آن مى‌افزايم و نه يك كلمه از آن مى‌كاهم، حتّى اگر جانم بر سر آن برود. معاويه هم گفت: در اين صورت، تو را مجبور به سخنرانى نمى‌كنيم! 🔸احنف همان کسی است که وقتی معاویه از قبایل مختلف میخواهد که با یزید بیعت کنند و قبایل هیئت هایی برای به میفرستند، او نیز جزو هیئت بود. دو گزارش از این ماجرا نقل شده که میتوانید آن را در منابع دنبال کنید. 🔹حقیقتا انسان موجود عجیبی است، همین احنف خود نقل میکند: یک وقت بر معاويه وارد شدم. از شيرينى و ترشى، آن قدر آورد كه شگفتى مرا برانگيخت. آن‌گاه معاویه گفت: آن غذاى رنگين را بياوريد. لذا غذايى آوردند كه نفهميدم چيست. گفتم: اين چيست‌؟ گفت: روده مرغابى است كه با مغز و روغن پسته، انباشته شده و بر آن، شكر پاشيده شده است. 🔸احنف میگوید من گريه‌ام گرفت. معاویه گفت: چرا گريه مى‌كنى‌؟ گفتم: آفرين بر على(ع)! چنان از جان خود مايه گذاشت كه نه تو و نه غير تو نمى‌توانند چنين كنند. گفت: چگونه‌؟ گفتم: شبى هنگام افطار بر علی(ع) وارد شدم. به من فرمود: «برخيز و با و ، شام بخور». 🔹آن‌گاه خود به نماز ايستاد و بعد نماز برایش كيسه‌اى مُهر شده آوردند و از آن، مقدارى آرد جو در آورد و مجدد آن را بست. گفتم: اى اميرمؤمنان! تو را هيچ‌گاه بخيل نديده‌ام، چرا بر اين كيسه جو، مُهر مى‌زنى‌؟ فرمود: «از روى بُخل بر آن مهر نمى‌نهم؛ بلكه مى‌ترسم حسن يا حسين، آن را به روغنى آغشته كنند و يا چرب كنند». گفتم: مگر حرام است‌؟ 🔸فرمود: «نه؛ ولى بر ، واجب است كه در خوردن و پوشيدن، به ناتوان‌ترين افراد مردمشان تأسّى جويند و از مردم، با چيزى كه در توان آنان نيست، متمايز نشوند تا تهى‌دستان، آنان را ببينند و از خدا براى شرايطى كه در آن زندگى مى‌كنند، خشنود باشند و ثروتمندان، آنان را ببينند و در شُكر و فروتنى بيشتر بكوشند.» 🔹همین احنف کارش به جایی میرسد که پاسخی به نامه سیدالشهدا(ع) نمیدهد و به یاری او نمی رود و نقل کرده اند که گفته: «ما، را تجربه كرده‌ايم. آنان نه سياست مملكتدارى بلدند و نه ثروت‌اندوزند و نه اهل نيرنگ زدن در جنگ.» اما او بعدا به خاطر دوستی اش با برای همراهی او به میرود. 📌حیف! او با چه کسی همراه نشد و خود را از سعادت محروم ساخت، و با چه کسی همراه شد و خود را بدبخت ساخت! ادامه دارد... 📚دانشنامه امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) نشر دارالحدیث. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ حکم مسئول تُهی از عدالت و تقوا 🌱 در اسلام يك ركن هستند، نه همه‌ى پايه‌ى مشروعيّت. در اسلام علاوه بر رأى و خواست مردم، بر پايه‌ى اساسىِ ديگرى هم كه و ناميده ميشود، استوار است. 🌱 اگر كسى كه براى حكومت انتخاب ميشود[اعم از رهبری، مجلس، دولت و دستگاه قضا و دیگر مسئولان حکومتی]، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ى مردم هم كه بر او اتّفاق كنند، از نظر اسلام اين حكومت، حكومت نامشروعى است؛ اكثريّت كه هيچ. 🌱 وقتى (عليه‌السّلام) را در نامه‌اى كه جزوِ سندهاى ماندگار تاريخ اسلام است به كوفه دعوت كردند، اين‌طور مينويسند: «و لعمرى ما الامام الّا الحاكم بالقسط» ؛ حاكم در جامعه‌ى اسلامى و حكومت در جامعه‌ى اسلامى نيست، مگر آنكه عاملِ به قسط باشد؛ حكم به قسط و عدالت كند؛ اگر حكم به عدالت نكرد، هركس كه او را نصب كرده و هركس كه او را انتخاب كرده، نامشروع است. 🌱 اين موضوع در همه‌ى رده‌هاى حكومت صدق ميكند و فقط مخصوص رهبرى در نظام جمهورى اسلامى نيست. البتّه تكليف رهبرى سنگين‌تر است و عدالت و تقوايى كه در رهبرى لازم است، به‌طور مثال، در نماينده‌ى مجلس لازم نيست؛ امّا اين، بدين معنا نيست كه بدون داشتن تقوا و عدالت ميتواند به مجلس برود؛ نخير، او هم تقوا و عدالت لازم دارد؛ چرا؟ 🌱 چون او هم حاكم است و جزوِ است، همان‌طور كه و هم حاكم هستند؛ چون اينها بر جان و مالِ جامعه‌ى تحت خودشان حكومت ميكنند... 🌱 بنابراين، حكومت فقط رأى مردم نيست؛ و است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبوليت مردم كارايى ندارد. لذا رأى مردم هم لازم است. 📚 بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، 26/9/1382 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ لزوم تحلیل پدیده های سیاسی و اجتماعی 🌱بنده دلم مى‏خواهد اين ما، شما ؛ چه ، چه و حتّى مدارس روى اين ريزترين كنيد و بدهيد. گيرم كه تحليلى هم بدهيد كه خلاف واقع باشد؛ باشد! 🌱خدا لعنت كند آن دست‏هايى را كه تلاش كرده‏اند و مى‏كنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را كنند. كشورى كه جوانانش سياسى نباشند، اصلًا توى باغ مسائل سياسى نيستند، مسائل سياسى دنيا را نمى‏فهمند، جريانهاى سياسى دنيا را نمى‏فهمند و تحليل درست ندارند. 🌱مگر چنين كشورى مى‏تواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و و كند؟! بله؛ اگر باشد، مى‏شود. حكومتهاى مستبد دنيا، صرفه‏شان به اين است كه مردم سياسى نباشند؛ مردم درك و تحليل و شعور سياسى نداشته باشند. 🌱اما حكومتى كه مى‏خواهد به دست مردم كارهاى بزرگ را انجام دهد؛ نظام را مى‏خواهد با به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چيز نظام مى‏داند، مگر مردمش بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجويش مى‏توانند غير سياسى باشند؟! مگر مى‏شود؟! 🌱 و دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و نداشته باشند، دشمن با يك آب‏نبات تُرش مى‏تواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش كند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! اين نكات ريز را، بايد جوانان ما درك كنند. 📚 بیانات در دیدار دانش‏آموزان و دانشجويان، 12/8/1372 📌 « در اين نظام بايد بدانند، نظام ما و كشور ما غير از كشورها و نظامهايى است كه بر مبناى اداره ميشود كه ميخواهند مردم نفهمند، كر و كور باشند. اگر صرفه‌ى رژيمهايى در اين گوشه و آن گوشه‌ى عالم در ندانستن مردمشان است، صرفه‌ى نظام ما و رژيم ما و حكومت ما و دولت ما در است. اگر مردم ندانند، اگر مردم نفهمند، اگر مردم تصميم نگيرند، كار گردانندگان اين حكومت مشكل ميشود؛ لذاست كه مبناى كار اين نظام بر است.» بیانات آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه، 26/1/1362 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ شیعیانِ بدتر از دجال 🌱 در کتاب صفات الشیعه ص8ح14 روایت جالب و عبرت انگیزی را نقل کرده که میتواند تا قیامت به عنوان یک ، هادی ما باشد: ▪️حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَكِّلُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعتُ الرِّضا عليه السلام يَقولُ‌: «إنَّ مِمَّن يَتَّخِذ مَوَدَّتنا أهلَ البَيتِ لَمَن هُوَ أشَدُّ لَعنَةً عَلىٰ شيعَتِنا مِن الدَّجّالِ‌.» فَقُلتُ لَهُ‌: يَابنَ رَسولِ اللّٰهِ‌، بِماذا؟ قالَ‌: «بِمُوالاةِ أعدائِنا ومُعاداةِ أوليائِنا؛ إنَّهُ إذا كانَ كَذٰلِكَ اختَلَطَ الحَقُّ بِالباطِلِ‌، وَاشتَبَهَ الأَمرُ فَلَم يُعرَف مُؤمِنٌ مِن مُنافِقٍ‌.» ▪️حسن خزّاز میگوید: از عليه السلام شنيدم كه مى‌فرمايد: «بعضى از دوستداران و ما اهل بيت براى شيعيان ما، از خطرناك‌ترند». گفتم: چرا، اى فرزند پيامبر خدا؟ فرمود: «به جهت دوستى‌شان با دشمنان ما و دشمنى‌شان با دوستانمان. وقتى چنين شود، حقّ و باطل در هم مى‌آميزد و اوضاع جامعه، شبهه‌ناك مى‌شود و در نتيجه، مؤمن از منافق، باز شناخته نمى‌شود». 📌پ.ن1: چرا بعضی از ما به بهانه و اینکه میخواهیم را برای مردم به ارمغان بیاوریم توجهی به این شاخص و ملاک ندارند؟ یکی از لوازم این شاخص است، همان چیزی که بارها در و در خطاب به خواص تذکر دادند اما برخی از خواص ما همچنان بعد از گذشت بیش از 12 سال یکی به نعل میزنند و یکی به میخ، برخی هم که کلا در آغوش دشمن روزگار میگذرانند... پ.ن2: مراد از شیعیان در عنوان همان شیعه عرفی است یعنی محبین اهل بیت ع نه شیعه به معنای خاص. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ مشی امام در مسئله حجاب 🌱چرا بايستى به خاطر عملِ - مثلاً - كسى كه حالا سليقه‌اش [متفاوت] است، شما(سپاهی ها و انقلابی ها) متّهم شويد؟! گفته شود كه اينها اهل منطق نيستند؛ اهل جنجالند، اهل بى‌خودى حرف زدنند، اهل حمله كردنند، اهل زنجير و داغ و درفشند! چرا؟ اين ظلم نيست‌؟ من اين‌گونه موافق نيستم. 🌱 رضوان‌الله‌عليه هم عيناً همين بود. نه اين‌كه خيال كنيد سليقه‌ى ديگرى بود؛ نخير، سليقه‌ى امام، عيناً همين بود. بنده به شما عرض مى‌كنم، خبر مى‌دهم؛ البته شواهد هم هست. 🌱در سال شصت‌وچهار كه آقاى وزير كشور بودند، من يادم نمى‌رود كه عدّه‌اى از جوانان در خيابانها به حمله مى‌كردند. امام به ايشان نوشت: برويد و اين جوانانى را كه به بدحجابها حمله مى‌كنند، بگيريد، بزنيد، زندان و حبسشان كنيد! امام، مخالف بود؛ 🌱در حالى كه امام، آن مرد شجاع و بى‌نظيرى است كه مسأله‌ى حجاب را به اين كشور برگرداند! هيچ كسِ ديگر غير از امام نمى‌توانست. اين هم يكى از بود. اگر غير از امام، هر كس ديگر بود - از همين بزرگان و مقدّسين علما - هيچ كس جرأت نمى‌كرد بگويد «زنان بايد با حجاب، بيرون بيايند». 🌱امام در همان ماههاى اوّل پيروزى انقلاب گفت «بايد با حجاب بيايند»! اين همان امام است؛ امّا درعين‌حال با آن ، مخالف بود و ايستادگى كرد و گفت كه بچه‌هاى كميته جلوى اين كار را بگيرند. البته آنها هم بچه‌هاى حزب اللّهى بودند؛ منتها كار را نمى‌فهميدند، اشتباه مى‌كردند. 🌱بنده هم با اين‌گونه زدن و جنجال موافق نيستم. بچه‌هاى خوب، مؤمن، صادق، سالم، خوش‌فكر و خوش‌دل، گاهى راه را اشتباه مى‌كنند! 📚 بیانات با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 14/12/1376 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
هدایت شده از رب فلق
🏴خوب بودن یا نبودن معاویه! مسأله این نیست! 🌾🌾🥀🥀🌾🌾🥀🥀 🌸در مورد معاویه حرفی زده شد نقدی شد و شِکوه هایی! 🌸بحث وحدت دوباره مطرح شد، فرمایش آقا که از وقتی امام فهمید بخش هایی از جهان اسلام به او احترام می گذارند، دیگر حرفی که موهم انتقاد تند باشد نزدند. و خیلی حرف های حق دیگر. مثل این که بچه های ضد وحدت چرا این قدر که رگ گردنشان برای سنی ها بیرون می زند برای غرب بیرون نمی زند و.... 🌸واقعیتش من کاری به این نکات نداشتم. من دو تا نکته دیگر دارم. اولا انصافا جای بحث های برادرانۀ علمی میان حوزه های شیعه و سنی در کشور خالی است. ای کاش رفت و آمد علمی مان بیشتر می شد. به جای نقد از راه دور و در فضای مجازی با هم حرف می زدیم. دنبال راهکار وحدت یا حتی افزایش دین داری در جامعه و جهان اسلامی می گشتیم. نمی دانم شاید دارم فانتزی های ذهنم را می نویسم. 🌸طبیعتا در کشور خودمان دست کم این عزیزان از ما دلگیر هستند. بالاخره ما گروه غالبیم و این ها احساسشان این است که به بزرگانشان و محترمینشان بی حرمتی می شود. اما گِله و زاری های اولیه که تمام شود، بالاخره به نکات خوبی خواهیم رسید. 🌹البته ما هم گله داریم؛ گلۀ علمی داریم؛ خوب لعن به خلفاء را چه کسی باب کرد؟ باید بدانیم که خلیفه کشی که باب شود، فقط در یک جا نمی ماند! وقتی به خلیفۀ پیامبر لعنت شد و شما در تاریخ موضع نگرفتی و نقد نکردی و قبح آن را نشان ندادی، حتما به مقدسات تو هم توهین می شود. ✅اولین کسی که لعن را به خلیفۀ رسول الله باب کرد، جناب معاویه بود. خوب این کار بدی بود. لعن به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب منحصر نمی ماند. باب این کار را او باز کرد. کسی جرأت نداشت به خلیفۀ مسلمین لعن کند. 🌹اگر علمای اهل سنت این پدیده را نقد می کردند و به سختی جلوی آن می ایستادند کار به لعن دیگران هم نمی کشید و قبح آن نمی شکست. 🌺امام حسن علیه افضل صلوة الله، با معاویه صلح نامه امضا کردند. خوب مفاد صلح نامه این بود که بعد از معاویه کار باید دست امام حسن باشد و اگر ایشان نبودند به امام حسین سپرده شود. خوب معاویه این جا هم نقض پیمان کرد. برای یزید بیعت گرفت. ✅کل جهان اسلام باید کمک امام حسین می کرد. حسین عیه السلام متهم نیست. او خروج نکرد، دیگران نقض پیمان کردند و بعد هم در حق حرم رسول الله جنایت روا داشتند. این ها که چیز کمی نیست. همۀ جهان اسلام باید موضع بگیرد. این را هم بدانیم اگر موضع نگرفتیم، سر از جای دیگر هم در می آورد و دیگر گِله و زاری فایده نخواهد داشت. به هر حال جای بحث های علمی بین ما خالی است. بعد از این ها شاید به این نکته برسیم که راهبرد ما برای وحدت شیعه و سنی چیست؟ برای جهان اسلام امروز وحدت از نان شب واجب تر است! اما با چه راهبردی؟ لطفا یادداشت بعدی را بخوانید https://eitaa.com/rabefalagh
❇️ حسین(ع) و ماجرای دعوت از بصریان(بخش چهارم) ☘️ در نوشته های قبل به نامه سیدالشهدا خطاب به خواص بصره و خصوصا و و شخصیت شناسی آنها اشاره شد اما شخص سومی که حضرت به او نامه می نویسند کسی نیست جز . وقتی نامه حضرت به دست او میرسد، نامه را پنهان کرده و حرکتی از خود بروز نمیدهد و عملا به دعوت حضرت پاسخ منفی میدهد. ☘️ حال مالک بن مسمع کیست؟ او از قبیله بكر بن وائل بود. پدرش مسمع در سال نهم هجری مسلمان شد اما بعد از مدتی مرتد میشود و در بحرين او را به قصاص سگى از قبيله عبد القيس كه كشته بود، كشتند. مالك ميان قومش مورد احترام بود به نحوی که در المعارف ص184 میگوید: هرگاه خشم مى‏گرفت صد هزار شمشيرزن هم به خاطر او خشم مى‏گرفتند. ☘️ در تاریخش ج7، ص168 میگوید او از طرفداران بود که بعدا نیز به میپیوندد. ج3، ص25 نیز گزارشی دارد که نشان میدهد مالک بن مسمع در جزو یاران معاویه بوده و علیه امیرالمومنین پیکار کرده است. نقل این گزارش خالی از عبرت نیست: ☘️ زمانیکه عثمان كشته شد و جنگ ميان على(ع) و معاويه در گرفت، به خاطر علاقه اش به عثمان به سوى معاويه رفت و در جنگ صفّين، او و مالك بن مسمع، معاویه را همراهی میکردند. ☘️ عبيد اللّه، نزد معاويه اقامت گزيد و همسرى در كوفه داشت اما چون دورى‌اش به درازا كشيد، برادرِ زنش او را به همسرىِ مردى به نام درآورد. گزارش اين كار، به عبيد اللّه رسيد. از آمد و نزد على(ع) از عكرمه شكايت كرد. ☘️ على(ع) به او فرمود: «دشمنِ ما را يارى رساندى و خود را به هلاكت انداختى‌؟» عبيد اللّه گفت: آيا اين مسئله، مرا از تو محروم مى‌سازد؟ فرمود: «خیر». آن‌گاه‌ ماجرا را براى على(ع) تعريف كرد و حضرت نیز زنش را به او باز گردانْد اما زن، حامله بود لذا زن را نزد كسى كه به او اطمينان داشت، گذاشت تا وضعِ حمل كرد و فرزند را به عِكرمه داد و زن را به عبيد اللّه برگرداند. عبيداللّه نیز مجدد به شام برگشت. ☘️ (ع) آنقدر شهره شده که عبیدالله نیز خیالش راحت است که حضرت به عدل با او رفتار خواهد کرد هرچند که دشمنش باشد. شخصیت شناسی عبیدالله نیز پُر از عبرت است که در جای خود باید بررسی کرد. ☘️ ج5، ص110 نیز گزارش مفصلی درباره حضور از یاران معاویه در بصره و ایجاد فتنه علیه امیرالمونین(ع) دارد که در ضمن آن گزارش روشن میشود مالک بن مسمع دارای بوده و در ، به او پناهنده میشود. مالک در همین ماجرای ابن حضرمی نیز با حاکم بصره و نماینده امام در آنجا همکاری ندارد. ☘️ نیز در اغانى ج9، ص35 میگوید: پس از جنگ جمل، مروان بن حكم به مالك پناهنده شده و اميرالمؤمنين(ع) مروان را از او مطالبه میکند اما او مروان را تسلیم حضرت نمیکند تا آنكه گروگانى گرفته و آن را به ابوحفصه، آزاد كرده مروان میدهد و میگوید اگر براى مروان حادثه‏اى رخ داد گروگان را براى خود بردار. ☘️ در الجمل ص294 میگوید: از بصره دو هزار نفر به يارى على(ع) آمدند مثلا از قبيله ربيعه همه به یاری حضرت آمده بودند الّا مالك بن مسمع. ☘️ از قرائن موجود روشن میشود مالک بن مسمع اساسا شخصیتی نبود که سیدالشهدا بخواهد امیدی به کمک او داشته باشد، پس چرا حضرت به او نامه میزند؟ احتمالات مختلفی را میتوان ذکر کرد: شاید حضرت میخواستند را بر او تمام کنند و شاید همچنان امید داشتند مانند که عثمانی بود اما بعدا حسینی شد، او نیز حسینی شود و شایدهای دیگر... ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
هدایت شده از پایگاه نمو
❇️ زنگ بیدار باش مسئولان | عملی که از تشرف محضر امام زمان(عج) بالاتر است 🔻آیت الله ناصری امروز در جلسه اخلاق: پدرم در مدرسه صدربازار، دوستی به اسم حاج آقا محمد کوفی داشت که از عالمان آن زمان به حساب می آمد، طبق توصیه پدر نزد حاج محمد کوفی ماندم. یکی از دلایل معروف بودن حاج محمد کوفی این بود که نامه ای از طرف امام زمان(عج) برای آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی آورده بود که شرح آن به این گونه است: «ای سید حوائج مردم بسیار مهم است و حتی از شرف یاب شدن نزد ما بالاتر است، خودت را کوچک بدان و تکبر نداشته باش و همیشه به امور مردم رسیدگی کن». انسان باید تمام کارهایش برای رضای خداوند و امام زمان(عج) انجام دهد؛ «من کان للَّه کان اللَّه له» نشانگر همین معنا و مفهوم است. @nomov_ir