eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
186 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ دیروز، امروز، فردا
❇️ نواب و جذابیت او برای همه... 🌱آن ایام واعظان و منبری های متعددی در قم مطرح بودند. یکی از آنها... واعظی به نام آقا بود... فردی تقریبا و بود. 🌱وقتی منبر می رفت خیلی آزادانه صحبت میکرد و درباره چیزهایی که دیگران ملاحظه و سکوت میکردند با صراحت سخن میگفت و گاهی انتقادات تندی میکرد. [ایشان] گرایش شدید به آقای داشت، به همین دلیل با حرکات مرحوم و موافق نبود و ما این را میدانستیم. 🌱روزی دوستان آقای طباطبایی به او اصرار کردند که به رغم مخالفتش با نواب بیاید و ایشان را از نزدیک ببیند و ملاقاتی با او داشته باشد. ابتدا ایشان موافق نبود تا اینکه بالاخره پذیرفت و به منزل آقای آمد که نواب صفوی در آنجا سخنرانی میکرد. 🌱مدتی به سخنان پرهیجان نواب گوش داد و ناگهان خطاب به آقای نواب گفت: «حضرت نواب اجازه میدهید من دو کلام حرف بزنم؟» ایشان گفت: «پسرعمو جان بفرمایید.» در این لحظه آقای نواب نشست و آقاسید محمود بلند شد و ایستاد و باکمال صراحت گفت: ➕«آقایان من تا این لحظه مخالف آقای نواب و مشی ایشان بودم چراکه تبلیغاتی که علیه آقای نواب شده بود، من را تحت تأثیر قرار داده بود و امروز به اینجا آمده بودم تا ایشان را کنم و او را از ادامه ی این راه بازدارم. ▫️اما در این چند دقیقه ای که او را دیدم و سخن او را شنیدم دریافتم که این مرد است و هرچه میگوید واقعیت است. او مردی است که در عالم اسلام است و بر همه ی مسلمانان است که از ایشان حمایت کنند.» 🌱آقاسید محمود طباطبایی که به حریت و آزادمنشی در میان وعاظ قم معروف بود، آن روز با صراحت تمام راجع به نواب سخن گفت... 🌱گاهی فکر میکردم چون من نوجوان بودم خیلی مجذوب آقای نواب شده بودم، اما میدیدم که آقای که آدم ملّا و فاضل و سابقه داری بود و از سویی طرفدار آقای و از اطرافیان آقای بود و همچنین واعظ مهمی چون آقاسید محمود طباطبایی هم جملگی مرید مرحوم نواب شده بودند. 🌱روش آقای نواب در سخنرانی چنین بود که معمولاً سخن میگفت، اصلاً خستگی نداشت، مخصوصاً وقتی که با طلاب حوزه سخن میگفت... میگفت امروز روزی است که باید به داد برسید! بسیار تند و با حرارت حرف میزد. با تک تک اشخاصی که در جلسه او بودند، ارتباط مستقیم و خاصی برقرار میکرد. 📚روایات و خاطرات ، ج1، ص162 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ امام و تلاش برای جلوگیری از شهادت نواب 🌱متاسفانه ذهن مرحوم آقای را نسبت به و آنقدر خراب کرده بودند که ایشان به آنان خیلی بدبین شده بود. در آن ایام اقداماتی برای تغییر این ذهنیت و دخالت آقای بروجردی برای جلوگیری از محاکمه نواب انجام شد. 🌱در یکی از این اقدامات، چهار نفر از بزرگان حوزه قم به دیدار آیت الله بروجردی رفتند. آن چهار نفر، یکی آقای بود که مدرس بود و در قم خیلی معروف بود. 🌱ایشان تبریزی و از علمای بزرگ حوزه بود. آن موقع او هم بسیار راجع به این قضیه فعال بود که شاید بتواند کاری کند و اینها را از زندان نجات دهد تا محاکمه نشوند. 🌱آقای مجاهدی به همراه آقای ، آقا (پسر حاج شیخ عبدالکریم حائری) و آقا درصدد شدند که پیش آقای بروجردی بروند تا آن ذهنیت را پاک کنند، زیرا اگر سفارشی از طرف آقای بروجردی میشد، امکان داشت که موجب نجات اعضای فدائیان اسلام شود. 🌱این آقایان به بیرونی منزل آقای بروجردی وارد میشوند اما به رغم اصرارشان اجازه ملاقات با آقای بروجردی را نمیدهند. در بیت آقای بروجردی پیشکاری بود به نام حاج که تمام شیطنت ها و بدگویی هایی را که از فدائیان نزد آقای بروجردی شده بود، زیر سر همین شخص میدانستند. 🌱در بیت آقای بروجردی راهی بود که از بیرونی به داخل اندرونی میرفتند. آنجا را بسته بودند. حاج آقا رضا صدر وقتی میبیند که حاج احمد و اطرافیان آقای بروجردی بنایشان بر این است که راه ندهند، میگوید: 🌱«آقایان بیایید از زیرزمین وارد شویم. اینکه نمیشود ما بایستیم و اجازه بگیریم تا به اندرون منزل آقای بروجردی برویم.» در همین لحظه حاج احمد جلو می آید و چون رویش نمیشد به دیگران که خیلی بزرگتر و مهم تر بودند چیزی بگوید، رو به آقای صدر میکند و میگوید: 🌱«آقا رضا کجا میروی؟» آقای صدر میگوید: «باید آقای بروجردی را ببینیم.» حاج احمد آدم وقیحی بود و با پرخاش به آقای صدر میگوید: «مگر اینجا است که اینطور وارد میشوی؟ اینجا منزل است.» 🌱آقا رضا هم در جواب او می گوید: «فلان فلان شده اگر طویله نبود تو اینجا نبودی.» و خیلی تندی میکند. در این هنگام حاج احمد در را می بندد و قفل میکند که آقایان وارد نشوند و هرچه آنها اصرار و دعوا میکنند که ما می خواهیم آقای بروجردی را ببینیم، تو چه کاره ای و فلان و بهمان، او می ایستد و نمیگذارد آنها وارد شوند. 🌱بدین ترتیب تلاش علما به منظور وساطت آقای بروجردی برای نجات فدائیان با شکست مواجه شد. 🌱آنطور که ما در آن زمان شنیدیم، پس از دستگیری اعضای فدائیان اسلام و در زمان محاکمه آنان، از بیت آقای بروجردی شخصی که احتمالاً همین حاج احمد خادمی بوده به دادگاه زنگ زده و خواستار این شده بود که را از تن محاکمه شوندگان در بیاورند و گفته: 🌱«اینها باید روحانیت شوند و صلاح نیست با لباس روحانیت محاکمه گردند.» و به گونه ای وانمود کرده که نظر آقای بروجردی را مطرح میکند. 🌱این اقدام برای نظام شاه یک نوع اظهار رضایت مرجعیت شیعه بر محاکمه و اعدام نواب و اعضای فدائیان اسلام تلقی میشد. مردم نیز خیال میکنند این تماس از طرف شخص آقای بروجردی است، در صورتی که واقعیت چنین نبود و ایشان اصلاً روحش هم از ماجرا خبر نداشت و نمی دانست که افرادی در بیت ایشان چنین کارهای منفی انجام میدهند. 🌱پس از این اتفاقات تا مدتی آقای حائری، آقای خمینی و دیگران کمتر به منزل آقای بروجردی میرفتند، به گونه ای که این موضوع میان طلبه ها در قم شایع شده بود. 📚روایات و خاطرات ، ج1، ص173 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ امام خمینی و مشی نواب صفوی(بخش اول) 🌱مشی با رفتار و کردار معتدل مرجعیت آن روزگار یعنی همخوانی نداشت. 🌱از طرفی آقای هم به رغم آنکه مجاهدتها و دلسوزی فدائیان را برای اسلام محترم می شمرد اما کارهای و آنان را که مبتنی بر بود هیچگاه تأیید نمیکرد و قبول نداشت. 🌱از سوی دیگر، جایگاه و شأن مرجعیت آقای بروجردی برای آقای خمینی یک بود که به هیچ عنوان آن را نمی پذیرفت، به همین دلیل رویه تند و ایستادگی فدائیان در مقابل مرجع تقلید زمان یعنی آیت الله بروجردی برای آقای خمینی گران بود. 🌱لذا ایشان در آن دوره هیچگاه تظاهر به دوستی یا موافقت با آقای نواب نمیکردند. بنابراین گاهی گفته میشود که آقای خمینی علاقه مند به مرحوم نواب بود، اما این علاقه تنها به دلیل همان های آنان و شان در این راه بود، نه تأیید آنان. 🌱مرحوم حاج برای من نقل میکرد: ➕زمانی که بچه بودم، پدرم روزهای چهارشنبه بعد از تدریس برای زیارت به حرم (س) می رفتند. روزی از حرم برمیگشتیم و دستم در دست پدر بود، وقتی وارد کوچه آقازاده شدیم، پدرم به من گفت: ▫️«احمد، از روبه رو سیدی می آید و همراهش هم چند نفر هستند، نام آن سید، است، برو او را از نزدیک ببین که بعدها نباشی از اینکه او را ندیده ای.» 🌱احمد آقا درباره خصوصیات مرحوم نواب و زیبایی قیافه و نورانیت او میگفت: ➕«من با همان حالت بچگی رفتم به طرف آقای نواب، دیدم سیدی بسیار زیبا، خوش قیافه و خوش ترکیب است که عمامه سیاه خاصی داشت. مقداری از آن را روی سرش بسته و مقداری را روی شانه اش انداخته بود. ▫️من که از پدرم جدا شدم، ایشان[=حضرت امام] بلافاصله وارد کوچه فرعی ای شدند که خانه آقای بود تا با آقای نواب روبه رو نشوند و مستقیم ملاقات نکرده باشند. ▫️من تنها همان یک بار نواب را چهره به چهره دیدم و همیشه خوشحال بودم که او را مستقیماً ملاقات کرده ام چون زمانیکه بزرگ شدم، نواب شهید شده بود.» 🌱آقای نواب در آن دیدار احمد آقا را مورد ملاطفت قرار داده و به ایشان اظهار محبت کرده بود. در واقع او به همه محبت میکرد و این نحوه برخورد نواب تأثیر زیادی بر روحیه افراد میگذاشت و در مورد احمدآقا هم چنین بود. 📚روایات و خاطرات ، ج1، ص167 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ نواب و شرعی بودن کارهایش ▪️یکی از مسائل مهم پیرامون مشی و ، مسئله اقدامات اونهاست. اینجا هم چندین دیدگاه وجود داره. یکی از شخصیت های مهمی که نواب بخشی از مسائل شرعی امور خودش رو با تایید ایشون پیش میبرد، آیت الله العظمی است. در ادامه چند فکت ازشون میذارم. 1️⃣ آقای (خاطراتشون صفحه93) نقل میکنه: ▫️ از یاران نواب و فدائیان اسلام برای بنده نقل میکرد که یک بار پدر و برادرم به عتبات مشرف بودن و در نجف اشرف خدمت آیت الله العظمی شاهرودی میرسن. ▫️بعد از احوال پرسی، آیت الله العظمی شاهرودی خطاب به پدرم دست و انگشتان شون رو به شکل «» میگیرن که نشان از فدایی و جنگ آور بودن فدائیان اسلام باشه و بعد جویای احوال من از پدرم میشن. ▫️اونجا یکی از حاضران به گونه ای اعتراض آمیز از نامشروع بودن کار فدائیان اسلام سوال میکنه. آیت الله شاهرودی فورا واکنش نشون میدن و در یک جمله میگویند: «او(=آقای عبدخدایی) به خود عمل کرده است.» 2️⃣ جای دیگری آقای حسینی شاهرودی(ص174) به نقل از میگه: ما برای برخورد با و پاک کردن این لکه ننگ از کشور اسلامی با مرحوم نواب هماهنگی میکردیم. خلاصه یک بار وسط کار شک به دلم افتاد. ▫️نواب به من گفت شما مقلد کدام یک از مراجع تقلید هستید؟» در جواب گفتم: آیت الله العظمی شاهرودی. ایشون هم گفتند: «من هم مقلد آیت الله العظمی شاهرودی هستم و با ایشان برای همین کار به ایران آمده ام.» 3️⃣ آقای حسینی شاهرودی(ص177) سر ماجرای دستگیری نقل میکنه آیت الله شاهرودی خیلی حساسیت نشون میدادن و مکررا میگفتن: «دیر جنبیدیم نواب را کشتند. باید همت کنیم ایشان(=امام خمینی) را نکشند.» 4️⃣ آقای (ص177) از اعضای فدائیان اسلام میگه: یکی از علمای نجف کلت رو به کمر نواب بست و خودش برای مبارزه فرستادش ایران. بعد میگه: نواب با مشورت و اجازه مرجع تقلیدِ خودش، آیت الله العظمی شاهرودی به مبارزه با کسروی پرداخت و در نتیجه دست به ترورش زد. 5️⃣ آقای حسینی شاهرودی(ص295) نقل میکنه بعد از رهبری یک بار که با ایشون دیدار داشتیم، کتاب خاطرات آیت الله شاهرودی رو بهشون هدیه دادم و همین نکته رو گفتم که نواب مقلد آیت الله شاهرودی بوده و کارهاش رو با اجازه ایشون انجام میداده. آیت الله خامنه ای از این مسئله تعجب کردند و خوششون اومد. 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF