eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
153 ویدیو
258 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5⃣نبود یار علت اصلی عدم قیام امام صادق(علیه السلام)!👇 ✅مأمون رَقِّی می گوید: در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم، که سهل بن حسن خراسانی داخل شد و بر امام(ع) سلام کرد و نشست و سپس گفت: ای فرزند پیامبر(ص)! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید. چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت از غاصبین می شود؟ در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند! امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: خدا حقّت را حفظ بکند، پس بنشین! سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت:ای حنیفه تنور را آتش بزن! حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد، و اطراف تنور از شدت گرما سفید گشت. امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: 📋«يَا خُرَاسَانِيٌّ! قُمْ فَاجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!» ♦️ای خراسانی! بلند شو و به داخل تنور شو!  خراسانی گفت: سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام(ع) به او فرمود:تو را از این کار معاف کردم. در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام(ع) سلام کرد. امام به هارون مکی فرمود: 📋«أَلْقِ اَلنَّعْلَ مِنْ يَدِكَ وَ اِجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!» ♦️کفشت را به زمین بینداز! و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین! هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست! امام(ع) شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد. پس از آن امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:بلند شو و نگاه بکن! و ببین در تنور چه خبر است؟!! مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است. پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست. امام(ع) به مرد خراسانی فرمود: 📋«کَم تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا؟» ♦️در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟ خراسانی گفت:به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود! سپس از آن امام صادق(ع) فرمود: 📋«أَمَا إِنَّا لاَ نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لاَ نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ» ♦️ما در زمانی که پنج نفر یاور (واقعی) نداریم، دست به قیام مسلحانه نمی زنیم. ما بهتر از دیگران، وقت خروج و قیام مسلحانه خود را می دانیم و به آن واقف هستیم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤نبود یاران واقعی مهمترین عامل عدم قیام برخی از ائمه اطهار(ع) از جمله ! 📜دو روایت خواندنی :👇 @TarikhEslam
1⃣مأمون رَقِّی می گوید: در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم، که سهل بن حسن خراسانی داخل شد و بر امام(ع) سلام کرد و نشست و سپس گفت: ای فرزند پیامبر(ص)! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید. چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت از غاصبین می شود؟ در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند! امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: خدا حقّت را حفظ بکند، پس بنشین! سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت:ای حنیفه تنور را آتش بزن! حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد، و اطراف تنور از شدت گرما سفید گشت. امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: 📋《يَا خُرَاسَانِيٌّ! قُمْ فَاجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》 ♦️ای خراسانی! بلند شو و به داخل تنور شو!  خراسانی گفت: سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام(ع) به او فرمود:تو را از این کار معاف کردم. در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام(ع) سلام کرد. امام به هارون مکی فرمود: 📋《أَلْقِ اَلنَّعْلَ مِنْ يَدِكَ وَ اِجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》 ♦️کفشت را به زمین بینداز! و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین! هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست! امام(ع) شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد. پس از آن امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:بلند شو و نگاه بکن! و ببین در تنور چه خبر است؟!! مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است. پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست. امام(ع) به مرد خراسانی فرمود: 📋《کَم تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا؟》 ♦️در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟ خراسانی گفت:به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود! سپس از آن امام صادق(ع) فرمود: 📋《أَمَا إِنَّا لاَ نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لاَ نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ》 ♦️ما در زمانی که پنج نفر یاور (واقعی) نداریم، دست به قیام مسلحانه نمی زنیم. ما بهتر از دیگران، وقت خروج و قیام مسلحانه خود را می دانیم و به آن واقف هستیم.(۱) 2⃣سدیر صیرافی می گوید : روزی در محضر امام صادق(ع) بودم و به ایشان گفتم : چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟ حضرت(ع) فرمود : ای سدیر! چه اتفاقی افتاده است؟ گفتم : از فراوانی دوستان و شیعیان و یارانت سخن می گویم! فرمود : فکر می کنی چند تن باشند؟ گفتم : یکصد هزار! حضرت(ع) فرمود : یکصد هزار؟!! گفتم : آری! و شاید دویست هزار! حضرت(ع) فرمود : دویست هزار؟ گفتم : آری و شاید نیمی از جهان! به دنبال این گفتگو، امام(ع) از من درخواست کرد که همراه او به «یَنبُع» برویم. وقتی بدانجا رسیدیم، در آنجا گلّه بزغاله ای را دیدیم که می چرند. حضرت(ع) خطاب به من فرمود : 📋《یَا سَدِيرُ! وَاللَّهِ لَوْ کان لِی شِیعَةٌ بَعَدَدِ هذِهِ الْجَداء ما وَسَعَنِی الْقُعُودُ!》 ♦️ای سدیر! اگر شمار یاران و پیروان من به تعداد این بزغاله ها رسیده بود، بر جای نمی نشستم و قیام می کردم. سدیر می گوید : 📋《نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ》 ♦️در آنجا فرود آمدیم و نماز خواندیم. پس زمانی که از نماز فارغ شدیم، نزدیک گله بزغاله ها شدیم و آن ها شمردم، دیدم عدد بزغاله ها هفده عدد بود و بس!(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۲۴۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜روايتی است منسوب به امام صادق(علیه السلام) در کتب اهل تسنن؛ «وَلَدَنِى اَبُوبَكْرٍ مَرَّتَيْنِ» ♦️من دوبار از ابوبکر زاده شده ام!(۱) 📚منبع : ۱)تهذيب الكمال جمال الدین المزی، ج۵، ص۷۵ ⁉️شرح این روایت: بعد از شهادت جعفر بن ابی طالب(ع) اسماء بنت عمیس، در سال دهم به تزویج ابوبکر ابن ابی قحافه درآمد و از وی صاحب پسری به نام محمد شد. از محمد نیز پسری به نام قاسم متولد شد که قاسم با دختر عموی خود یعنی أسماء بنت عبدالرحمن بن ابی بکر ازدواج کرد که حاصل ازدواج دختری به نام فاطمه با کنیه ی ام فروه شد که ام فروه نیز به تزویج امام محمدباقر(ع) درآمد و حاصل ازدواج، امام صادق(ع) شد. 🔰پس این جریان که نسل امام صادق(ع) از جانب مادر به ابوبکر می رسد، صحت دارد، و اینکه ام فروه هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر به ابوبکر منسوب است، خدشه ای در آن نیست. اما بحث در مورد صحت یا جعلی بودن روایتی است که در آن ادعا شده که؛ امام صادق(ع) خود این روایت را فرموده است! 🔎اثبات جعلی بودن این روایت را در تحقیقی مفصّل و متقن که توسط موسسه ولیعصر(عج) انجام شده، دریابید!👇 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅از امام جعفر صادق(علیه السلام) سؤال شد : «هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ(عَلَیهِ السَّلامُ)؟» آیا حضرت قائم(علیه السلام)[در عصر ما] به دنیا آمده است؟ ایشان فرمود: «لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي» نه! اگر او را درک می‌ کردم، تمام عمر خود را صرف خدمت او می‌ کردم.(۱) 📚منبع: ۱)الغیبة نعمانی، ص٢۴۵ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚 4️⃣1️⃣2⃣ :📚 کتاب «انتساب امام صادق(علیه السلام) به ابوبکر دروغ است» بررسی تاریخی و روایی از کتب اهل سنت و شیعه در ردّ انتساب امام صادق(علیه السلام) به «ابوبکر بن ابی قحافه»؛ اثر نجاح طائی✍📚👇 @TarikhEslam
4_6037179144209434536.pdf
2.07M
✍📚✍📚✍📚✍📚✍ کتاب «انتساب امام صادق(ع) به ابوبکر دروغ است!» @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴«إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»🏴 🥀سیّد مقاومت به خیل شهداء پیوست. ﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾(احزاب/۲۳) ✍کانال تاملی در تاریخ اسلام 🆔️ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆بیست و دوم ماه ربیع الاول سال چهارم هجری قمری وقوع «غزوه بنی‌ النضیر» از جمله غزوات حضرت رسول اکرم(ص) با یهودیان «بنی‌ نضیر» مدینه!👇 @TarikhEslam
✅بعد از جنگ رسول اکرم(ص) با یهودیان «بنی قینقاع» ماجرای «بنی نضیر» اتفاق افتاد. واقدی می نویسد : روزی حضرت رسول اکرم(ص) به دژ بنی نضیر رفت و یهودیان، تصمیم به قتل رسول اکرم(ص) گرفتند، از این رو به پشت بام رفتند و خواستند از روی آن سنگی را بر سر حضرت(ص) بیندازند، ولی حضرت(ص) به مدد وحی الهی آگاه شد، و فوراً از پای دیوار بلند شد و از دژ خارج شد. رسول اكرم(ص) توطئه يهوديان عليه جان خود و تلاش آنان را براى ترور خويش، پيمان‏ شكنى آنان تلقى كرد و آن را دليل موجّهى براى مقابله با يهوديان و اتخاذ موضع قوى و كوبنده بر ضدّ آنان دانست. روشن است كه ترور رهبرى اسلامى روشن ‏ترين و خطرناك‏ ترين مظاهر خيانت است و لازم نيست، منتظر بمانيم تا خيانت‏گران اعلان جنگ كنند و در اين باره به صورت عملى و آشكار اقدام نمايند. چنان كه در تاريخ ثبت شده، رسول خدا(ص) با قبائل يهودى ساكن در مدينه پيمان بست، که يكى از اين قبائل، بنى نضير بودند و به بنی نضیر دستور داد که حالا که پیمان را شکستید، از سرزمین من خارج شوید. 📚منابع: ۱)المغازی واقدی، ص۲۷۰ ۲)سیره ابن هشام، ص۳۵۴ ۳)طبقات الکبری ابن سعد، ج۲، ص۵۶ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆بیست و ششم ماه ربیع الاول سال ۴۱ هجری قمری صلح با معاویه!👇 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال5⃣9⃣1️⃣:چرا با معاویه «صلح» کرد؟👇 @TarikhEslam
✍پاسخ: علت صلح امام حسن مجتبی(ع) با معاویه را می توان در این دو مورد خلاصه نمود: 1⃣امام حسن مجتبی(ع) از همان ابتدا با معاویه صلح نکرد، بلکه برای مدتی چند ماهه با معاویه جنگید، که به چند دلیل جنگ متوقف شد. آن دلائل؛ ۱)خیانت فرماندهان سپاه به امام حسن(ع) و ترک سپاه و پیوستن به معاویه! ۲)خستگی وعدم آمادگى روحى رزمندگان برای جنگ با معاویه آن هم شاید به دلایلی چون؛ وجود جنگ‏هاى قبلى(صفین، نهروان و جمل) و حیله‏ گرى و تزویر معاویه مبنی بر اینکه در صورت صلح، مدینه فاضله ای که به دور از جنگ و نزاع باشد، تشکیل خواهد شد. و سست عنصرى بسیارى از مردم که وقتی خیانت فرماندهان را دیدند به تبعیت از آنان به معاویه پیوستند. ۳)خطرات بیرونى که جامعه اسلامى آن زمان را تهدید مى‏ کرد و درگیرى داخلى، آنان را براى حمله به مسلمانان بر مى‏ انگیخت. 2⃣حفظ جان شیعیان باقى مانده در آن عصر 3⃣روشن کردن حیله ‏گرى های معاویه و شناساندن چهره واقعی وی به مردم نا آگاه و سطحی نگر 📋توضیح: از طرفی، بارها امام حسن مجتبی(ع) طبق مطالب قبل، توسط افراد معاویه در معرض ترور واقع شد، تا جایی که در مدائن ران مبارک را شکافتند. حضرت(ع) احساس کرد جان خود و پیروانش در خطر جدى قرار گرفته است. مهم‌ تر از همه به خاطر چهره دروغینی که معاویه در بین مردم پیدا کرده بود، اگر امام و یارانش شهید می شدند، خونشان هدر می‌رفته و چندان اثرى نداشت. امام حسن(ع) از راه ناچاری و براى حفظ اسلام و حفظ شیعیان و نشان دادن چهره واقعى معاویه ،صلح نامه را امضا نمود. 📜مواد صلح نامه: در صلح نامه موادى گنجانده شده بود، از جمله این که : ۱)معاویه متعرض امام(ع) نگردد و به کتاب وسنّت رسول خداو سیره خلفاى شایسته عمل کند. ۲)بعد از خود کسى را براى خلافت تعیین ننماید. ۳)شیعیان على(ع) در شام و حجاز و عراق و یمن از شر او ایمن باشند. ۴)و نیز حضرت امیرمؤمنان(ع) را در نماز و منابر سب و لعن نکنند. روشن است عمل به این مواد به ضرر معاویه تمام می شد. اگر به آن ها عمل نکند، چهره واقعی‌اش که سعی بسیار در پنهان کردن آن داشت، بین مردم آشکار خواهد شد. و آنان مى‌فهمند که معاویه پاى بند هیچ اصلى از اصول اسلامى نیست. همان طور که پیش بینی می شد، وقتی امام مجتبی(ع) با معاویه صلح کرد، معاویه به هیچ کدام از مطالبی که در صلح نامه آمده بود و آن ها را خود نوشته و برای امام مجتبی(ع) ارسال کرده بود، عمل نکرد و بدین وسیله چهره واقعی خود را برای همگان آشکار ساخت. 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۰ ۲)مقاتل الطالبین اصفهانی، ج۱، ص۶۹ ۳)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۲، ص۱۳۱۵ ۴)زندگانی امام حسن(ع) محلاتی، ص۴۲۵ @TarikhEslam