پاسدار اداره نیست که تحریم شود!
#پاسدار
#سپاه_پاسداران
#وصایای_ستارگان
به کانال وصیت ستارگان بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•°° ━━┓
@Vstargan
┗━━ °•🍃•° ° ━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسدار وطنم سلام.
سلام بر تو که سبزپوشی و گل سبزهزارانی
سلام برتو که هیچ واژهای جز پاسدار برازنده تو نیست
سلام بر تو که رسم پاسداری را چون رسم عاشقی در هر کجا که به وجودت نیاز باشد بهجای میآوری
سلام برتو که آنقدر بزرگی که پدر آسمانیمان در وصفت فرمود:
ای کاش من هم یک پاسدار بودم..
و در وصف عزتآفرینیت فرمود:
اگر #سپاه نبود؛ #کشور هم نبود.
سوم #شعبان، روز پاسدار بر همه پاسداران خصوصاً پیشکسوتان دفاع مقدس مبارکباد.. 💚❣✌️🦋
#میلاد_امام_حسین علیهالسلام #روز_پاسدار برهمه اعضای کانال وصیت ستارگان وپاسداران بسیجی مبارک باد
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
💫=====🦋=====
@V_setaregan
✨=====💚=====✨
وصیت ستارگان 🌷💫
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربا
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚
دلتنگ نباش!🥺
🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
(قسمت سی و نهم)
ادامه...
_آره بابا! یه چیزایی🌷.....
دورترم دانشجوی #هنر بودم.
_ پس چرا از طرف امور فرهنگی دانشکده اومدن گفتن کی #خطاطی و طراحی بلده، صدات در نیومد؟🤔
_ این چیزایی که گفتم رو حق نداری به کسی بگی ها! #نمی خوام کسی بدونه من از هنر سر در می آرم.
_ آخه چرا؟😯
_ چون دوست ندارم از قسمت #نظامی بیام بیرون. می ترسم اگه بفهمن طراحی وخطایی بلدم، من را ببرن تو قسمت فرهنگی. من آدم نظامی ام.🇮🇷
دوست دارم تو همین قسمت بمونم. اصلا فکر می کنی برای چی هنر رو #رها_کردم؟ در صورتی که واقعأ درسم خوب بود.🌸
چون حس می کردم دانشگاه هنر من رو از امام #حسین(ع) دور می کنه، اما سپاه نه. سپاه داره من رو به اون چیزی که دوست دارم می رسونه. #راه_سپاه_راه_امام_حسینه.🌷
_ این جوری که می گی به هنر علاقه داشتی، پس برات سخت بوده که بخواهی #رهاش کنی، نه؟
_ آره سخت بود. اما یه روز تو نمازخونه دانشگاه هنر که بودم. نشستم با خودم #فکر کردم. گفتم الان این جایی که من وایسادم چقدر با امام حسین فاصله داره؟🤔
دیدم خیلی فاصله دارم. این فاصله به جایی رسیده بود که انگار لبه #پرتگاه بودم. کافی بود فقط یه قدم،بردارم تا همه چیز #نابود بشه.🔥 موقعیت همه چیزم برام فراهم بود، اما من راه امام حسین(ع) رو #انتخاب کردم. دل کندم از اونجا. دیگه تو همین گیر ودار، #سپاه هم پذیرفته شدم. با سر اومدم بیرون.
_ آره برای منم خیلی کارا بود، اما دوست داشتم بیام اینجا.
_ حالا یه چیزی هم #بهت می گم، بین خودمون بمونه. بهم پیشنهاد دادن برای #طراحی حرم کاظمین برم،اما قبول نکردم.😔
_اون رو دیگه چرا قبول نکردی؟ اون که خیلی به امام حسین(ع) نزدیک بود.
_ نه دیگه، نبود. هیچی مثل کاری که الان دارم می کنم، من را به امام حسین(ع) #نزدیک نمی کنه.🕊
هنوز دراز کشیده بودند وحرف می زدند که سایه ای را بالای #سرشان احساس کردند. هر دو بلند شدند و نشستند.
یکی از #افسران_ارشد بود که با اخم نگاه شان می کرد.
_ این چه وضعیه؟ #چرا این جا دراز کشیدی؟ 🤨
روحالله آرام جواب داد: "الان وقت استراحت مونه.
اومدیم اینجا داریم #حرف می زنیم."
استراحت کنید، اما نه این جوری. شما #پاسدار هستین، اومدین با لباس پاسداری خوابیدین تو میدون #صبحگاه، نمی گین یه افسر رد بشه شما را این جوری ببینه؟!🇮🇷
آن ها که خیلی با این واژه ها و درجه بندی ها مأنوس نبودند، به هم نگاه کردند و زدن زیر خنده.
چرا می خندین؟😁
اما آنها همچنانمی خندیدند ونمی توانستند جلدی خودشان را بگیرند. این اولین دیدارشان با ارشدشان حسین محمد خانی بود.
( محمد حسین #محمد_خانی فرمانده تیپ سیدالشهداء در تاریخ ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۴ در حلب سوریه به #شهادت رسید.)🌷🇮🇷🕊
روحالله حسابی مشغول.....
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
ادامه دارد...🇮🇷
🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰
💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫
https://eitaa.com/V_setaregan
✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆✨
وصیت ستارگان 🌷💫
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚
دلتنگ نباش😞
🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
(قسمت صد و دوازدهم)
ادامه....
کم کم نگرانش شد🌷....
خودش،هم خیلی #دعا می کرد برای کار او، برای پدر شوهرش،که دوباره مریضی اش عود کرد بود، برای #آرامش روحی روحالله وهمچنین آرامش زندگی اش.🤲
از دور دید که پدر و مادرش و فاطمه می آیند. با خود گفت: " اینا برسن، #روحالله حتما بلند می شه. "
اما با آمدن آن ها هم سر از #سجده بر نداشت. این رفتارش عجیب بود.😳
همیشه ملاحظه حضور دیگران را می کرد. حتی حاظر نبود در حضور #زینب اشک بریزد، اما حالا نزدیک نیم ساعت بود، که در سجده بود.🥺
به نظرش، آمد که اصلا در حال #خودش نیست.
کمی گذشت تا بالأخره سر از سجده بر داشت.🌸 #چشمانش قرمز شده بود، اما برقی داشت. سعی کرد خیلی زود از آن حال و هوا در بیاید تا خیلی #جلب_توجه نکند. سریع از جایش بلند شد و گفت: "بیایید #عکس دسته جمعی بگیریم." ایستادند کنار یکدیگر و با هم عکس گرفتند.📸
در آن سفر چند بار دیگر هم به #زیارت رفتند، اما آن زیارت اول چیز دیگری بود. 💚
تا پایان تعطیلات، #مشهد ماندند و روز سیزدهم فروردین برگشتند.
قرار بود صبح شنبه که روحالله از سر کار برگشت، با هم بروند #عید_دیدنی. هنوز هیچ جا نرفته بودند. چون روحالله مولتی کم خریده بود، دیگر☺️
برای خودش #لباس عید نخرید. زینب دوست داشت اول برایش لباس بخرد، بعد بروند عید دیدنی. 💚❤️
با اصرار های زینب #راضی شد. از آنجا که هر دو به خرید #تولیدات_ایرانی اهمیت می دادند، رفتند پاساژی که اجناس ایرانی #اسلامی می فروخت.🇮🇷
زینب به سلیقه خودش یک لباس چهار خانهٔ سفید دو سبز کم رنگ #انتخاب کرد با یک شلوار سبز کتان.
شلوارش قشنگ بود و خیلی به او می آمد، اما روحالله برای خریدش #تردید داشت. هم رنگش خاص بود و هم کمی جذب بود.😔
به زینب گفت: "مطمئنی این خوبه؟ اگر تو #دوستش داری، بخرم. "
_ آره، خیلی بهت می آد، #قشنگه.
لباس ها را خریدند و از مغازه بیرون آمدند. هنوز از پله ها پایین نیامده بودند که روحالله با تردید گفت: "زینب تو مطمئنی این خوبه؟ می پسندی که #من همچین چیزی بپوشم؟ "🌷
زینب کمی فکر کرد. روح الله #پاسدار بود. دلش می خواست شوهرش جوری لباس بپوشد که در شأن یک پاسدار باد.🌸
_خب نه، خوب نیست.
روحالله که منتظر شنیدن همین #حرف بود، گفت: "پس بیا برگردیم عوضش کنیم."
برگشتند مغازه. #شلوار را عوض کردند و سرمه ای پررنگ خریدند، یک سایز بزرگتر.👖
متناسب با آن رنگ #بلوز را هم عوض کردند. وقتی از مغازه بیرون آمدند، هر دو #راضی بودند.
روزهای آخر سال ۱۳۹۳ بود که ......
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
ادامه دارد....🇮🇷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
#آرمان_ستارگان✨💚🌸💚✨
روزى را نزديك خواهـــيم نمود كه #اسرائيل چنــان بــتــرســــد و در فــــكــــر ايــن باشــد كــه مبــــــادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، #پاسدار بيـرون بيايد. باشد كـــه مـــا شبـــانگــاهـــان بر ســـرشان بريزيـم؛ همچون #عقابان_تيزپروازى كـه شب و روز برايشان معنا ندارد. و بــاشـــد آنــجـايى بــه هم برسيم كه با گرفتن #هزاران_اسير از صهيونيستها به جهانيان ثابت كنيم كه ما به اتـــــكــــا بــــه #سلاح_ايــــمان_مـــان مىجنگيم؛ نه به اتكاى هــــــواپيـــــما، نــه با موشكهاى سام، نه با تانك، نه با تــوپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادىمان، #ان_شاءالله.
▫️گزیده ای از آخرین سخنرانی سردار جاویدالأثر #احمد_متوسلیان
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯