eitaa logo
غرب شناسی|استاد جواهری
318 دنبال‌کننده
43 عکس
4 ویدیو
5 فایل
▫️یک دوره مختصر غرب شناسی مقدماتی ▫️آشنایی با تاریخ تمدن غرب از یونان تا مدرنیته ▫️معرفی و بررسی مکاتب فکری و فلسفی ✍️نویسنده های کانال، طلاب شرکت کننده در کلاس هستند. ادمین: @smojtabaamin
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه هشتم غرب شناسی.mp3
32.7M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه هشتم: قرون وسطی (امپراطوری بیزانس- بررسی کلیسای مسیحی از قرن ۵ تا جنگهای صلیبی و جریان اصلاحات دینی پروتستان با معرفی کتاب «کلام مسیحی» اثر توماس میشل) 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه هشتم 🔹 قرون وسطی (امپراطوری بیزانس- بررسی کلیسای مسیحی از قرن ۵ تا جنگهای صلیبی و جریان اصلاحات دینی پروتستان با معرفی کتاب «کلام مسیحی» اثر توماس میشل) ✍️ تنظیم از: سید مهدی شاهمیری 🔰کتاب معرفی و بررسی برخی از قسمت ها 🔸کتاب کلام مسیحی به قلم معرفی شد تا تکه هایی از آن خوانده شود و کمی بیشتر با فضای آشنا شویم. 🔻(زبان انگلیسی قدمت چندانی ندارد مثلا آثار شکسپیر به زبان انگلیسی نیست یک از شانس های ما این است که ما گردش زبانی نداریم و متون هزار سال پیشمان را هم میتوانیم بخوانیم تنها خط ماست که تغییر کرد که قبل از نوشتار عربی خط پهلوی بوده اما نکته جالب این است که فقط خط ما تغییر کرده) 🔻نکته: هر علمی یک زبانی دارد مثلا علم حقوق جدید زبانش فرانسوی است مثلا علم فلسفه زبانش آلمانی است و زبان فارسی زبان علم عرفان است یعنی هرکس میخواهد بیاموزد باید زبان فارسی یاد بگیرد بخاطر مولانا بخاطر حافظ بخاطر کتب مختلف مثل شرح رباعیات جامی و غیره که به زبان فارسی نوشته شده. 🔸متنی از کتاب کلام مسیحی: سال 337میلادی جامعه ی مسیحیت از یک گروه فراری و تحت آزار و اذیت امپراطوری رم به یک کلیسای دولتی تحول یافت و حکومت آنرا به رسمیت شمرد. و مسیحیت تبدیل به دین عمومی جامعه البته غیر از یهودیان تبدیل شد و هنگامی که جدایی بین شرق و غرب بوجود آمد هرکدام از این دو منطقه مراسمات عبادی، فلسفه الهیات و سنت خود را شکل داد. 🔸هنگامی که در قرن هفت دین اسلام ظهور کرد و حاکمان اسلامی اداره امور مناطق مسیحی نشینی مثل مصر شام بین النهرین و شمال افریقا را بر عهده گرفتند، مسیحیان مجبور شدند به مسلمانان با دید یاران ایمان و همپیمان و غالبا با دید حاکمان بر خود نگاه کنند و اسلام را به عنوان یک دین جدید پذیرفتند. 🔸در قرن های 11 تا 13 دولت های اروپایی که قبل از این دچار فروپاشی شده بودند ، را راه انداحتند که بر اثر آن بین مسلمانان و مسیحیان و حتی بین خود مسیحیان غرب اروپا و مسیحیان بیزانسی دشمنی و نفرت بوجود آمد. ❔سوال: چه کسی جنگ را آغاز کرد؟ جواب: آقای میشل میگوید دولت های اروپایی آغاز کننده جنگ بودند نه مسیحی ها، حکما. ❔سوال: چرا بین خودشان دشمنی صورت گرفت؟ در اواخر دوره باستان اروپای شرقی حاضر نشد زیر یوق اروپای غربی (رم) برود و هرچه زمان گذشت از ها بیشتر فاصله گرفتند و بعد زمانی که شکل گرفت اروپای شرقی رسما مذهبش را قرار داد (به این دلیل که منطقه ای که در تصرف امپراطوری بیزانس بود تماما اورتودوکس بودند) و این جدایی به نهایت خود رسید تا جایی که خودشان کلیسا های مستقلی تاسیس کردند. البته در باور ها و مناسکشان تفاوت های جزئی هم وجود دارد که خیلی به چشم ما نمی آید مثل اینکه یک مسیحی بخواهد تفاوت مذاهب متفرقه اهل سنت را بیان کند. 🔸ویرانگری های مسیحیان در قرن 11 در قدس و در قرن 13 در قسطنطنیه باعث ایجاد بیشترین دشمنی ها شد آفت هایی نیز کاتولیک را به لبه پرتگاه کشاند که شاید بدترین آنها باشد. سایمونی عبارت بود از فروش منسب های روحانی و امتیازات کلیسایی توسط مقام های کلیسایی. 👇🏻...ادامه پست👇🏻 🚦@Westernstudies
👆🏻ادامه گزارش جلسه هشتم👇🏻 🔰اصلاح 🔸خیلی ها میگویند یک از دلایل شروع عصر روشنگری ، ظهور بود. 🔸در زمانی که بسیاری از کارگزاران کلیسا مردم را به اصلاح دین میخواندند جریان بخشنامه ها جوری صدا کرد که ایجاد شکاف در کلیسای غربی را قطعی کرد. قضیه این بود که شماری از واعظان در مناطق مختلف بیانیه هایی دادند که هر مؤمنی میتواند با پرداخت پول خودش را از بند گناهان رهایی بخشد. 🔸در این هنگام مارتین لوتر قیام کرد و اعلامیه ای در سال 1517 منتشر کرد که شامل بند هایی بود که برخی از آنها با اعتقادات کاتولیک ها در اختلاف بود و چیز های تازه ای نیز در میان آنها وجود داشت مثل اینکه : ⭕️ ایمان تنها از راه ایمان به دست میاید کتاب مقدس تنها منبع ایمان مسیحی است. ⭕️ نباید معتقد بود که عشای ربانی قربانی است. (عشای ربانی آخرین شامی است که به نقل کتاب مقدس حضرت عیسی با حواریون خوردند) ⭕️ و نذر کردن برای آن باطل است. (در قرآن نیز بیان شده که ما برای مسیحیان رهبانیت را ننوشتیم و از خودشان در آوردند اصلا مسیحیت دبن عرفانی است بخلاف یهودیت که دین فقهی ای است و باید توجه داشت و تصوف یک امر فرادینی است مثل فلسفه و عقل است که با ادیان در ارتباط نیست، از نظر علامه عرفان یعنی پرستش خداوند از جهت محبت به خدا) ⭕️ افراد غیر روحانی باید نقش مهمتری در مراسم عبادی و رهبریت دینی داشته باشند. ⭕️ کلیساهای محلی باید از کلیسای مستقل شوند. ⭕️ رد برخی از اعمال کاتولیکی مثل حج و روزه و اعتراف به گناه. ❔سؤال: پروتستان ها غالبا در کدام منطقه اند؟ جواب: الان به آن شکل پروتستان وجود ندارد. الان کاتولیک ها تند رو تر از پروتستان های قدیم هستند. 🔸 پروتستان به جایی کشید که در قرن 16 و 17 افول کاتولیک شروع شد مردم به کلیسا ها حمله کردند و کشیش ها کاملا از مسائل سیاسی کنار گذاشته شدند و بعد از آن فقط مجبور بودند بپذیرند تا از بین نروند. 🔻برای فهم عمیق تر این مطلب فیلم «دوپاپ» را ببینید. ⭕️ باید با کارهای غیر قانونی مثل فروش بخششنامه و مناسب روحانی مقابله شود. 🔸او در صدد بود کلیسا را طبق کتاب مقدس کند به همین خاطر نهضت وی به نیز شناخته میشود. 🔸اوهمچنین میگفت باید به ایمان مسیحیان پیشین برگردیم و همواره فرامنراوایان آلمانی را تشویق میکرد تا سلطه ی را مردود شمارند و مردم را به اصلاح انجیلی او مجبور سازند. اکنون کلیسای اصلاح شده در نروژ سوئد آلمان و فنلاند گسترش یافته است. 🔰اصلاح کاتولیک کلیسای کاتولیک ناچارا به اتهامات مصلحان اعتراف کرد و پذیرفت که باید مشکلاتی که مصلحان میگویند را برطرف کند از همین رو نهضتی در خود کلیسا به وجود آمد تا اصلاحاتی نیز در کاتولیک رخ دهد و این نهضت نامیده شد. 🔰اصلاح کلیسای ارتودوکس 🔸همچنین بعد از این کلیسای ارتودوکس هم اصلاحاتی را در کلیسای خود انجام داد. 🔰پولس 🔸 اولین کسی بود که بعد از 500 سال با حضرت مسیح به وسیله مکاشفه در ارتباط بود و ماموریت هایی را از طرف حضرت مسیح در بین غیر یهودی ها انجام میداد. 🔸کتاب الهیات پولوس ،نسبت بین مسیحیت و فلسفه، ص 130: نخسین مواجهه فلسفه و مسیحیت چندان جالب نبود. پولس در که مهد فلسفه است به موعضه پرداخت و با فیلسوفان مختلف بحث کرد و هنگامی که در میدان شهر سخنرانی کرد و وقتی به مباحث روز جزا و ثواب و عقاب پس از مرگ رسید ، مورد استحضاء شنوندگان قرار گرفت. این موضوع باعث شد پولس در کتابش بنویسد:« ایمان بشری بر حکمت بشری استوار نیست و بر قدرت الهی استوار است.» 🔻در زمان عباسی ، خیلی تلاش کردند متون فلسفی را به عربی ترجمه کنند تا بتوانند با ائمه مقابله کنند و به همین خاطر است که میبینیم روایاتی در رد این علوم از طرف ائمه وارد شده. در انیجا اگر کسی بگوید این یک شکاف بین اسلام و عقل است و اسلام با فلسفه مشکل دارد در جواب میگوییم که این فلسفه ای که الان هست و از آن بحث میکنیم فلسفه ای است که از فارابی و بوعلی به ما رسیده و اصلا برای مسلمانان است نه آن فلسفه ای که ریشه الحادی دارد. ما با این فلسفه توحید را اثبات میکنیم... 🔸مسیحیان نخستین با فلسفه برخوردی محتاطانه داشتند و علت این امر این بود که از دیدگاه ایشان فلسفه با دیانت بت پرستی یونانیان برابر بود (همانطور که ما دقیقا یان چالش را در اسلام داریم) لذا فلسفه را مردود میدانستند. با این وضع فلسفه در آتن و اسکندریه به شیوه های مختلف گسترش میافت. 🔰تاثیر فلسفه بر مسیحیت و مسیحیت بر فلسفه 🔸نخستین فیلسوف مسیحی بزرگ کلمنت اسکندری در قرن 3 است که به افکار افلاطون بیشتر از اندیشه های ارسطو گرایش داشت زیرا افلاطون واقعیت جهان روح را میپذیرد. (بعد از این مطلب مبحثی در مورد ظهور پیش میآید که آنرا مطالعه کنید) 👆🏻... ادامه پست👇🏻 🚦@Westernstudies
👆🏻... ادامه گزارش جلسه هشتم👇🏻 🔰 قدیس 🔸بزرگترین نو افلاطون مسیحی در دوران های پیش در سال 430 است. وی به فلسفه گرایش داشت و در جستجوی حقیقت بود که اول به مانویت گروید و پس از چندی در 33 سالگی به مسیحیت روی آورد. 🔸جریان که تحت تاثیر اندیشه بود این بود که بعد از ظهور اسلام چون برای مسلمانان اندیشه های ارسطو مهم بود کتاب هایی در این باره نوشتند و از قرن 11 تا 13 خیلی از کتاب های مسلمانان به لاتین ترجمه شد و از آنها خیلی استفاده شد. 🔸در فلسفه مدرسی در یک سطح ادبیات و خطابه و جدل میخواندند و در سطح بعدی حساب هندسه و نجوم و موسیقی. این شیوه تحصیل با الهاام گیری از بوعلی سینا بود که در ایران به این روش به تحصیل میپرداختند که هنوز هم در حوزه قم ادامه دارد. در قرن 12 با ترجمه آثار فلسفه ایرانی به لاتینی نسیم روح بخشی به فلسفه مسیحیت وزیدن گرفت. و از این طریق اصحاب مدرسه با آثار کندی فارابی ابن سینا غزالی ابن باجه بان طفیل و ابن رشد آشنا شدند. به جایی رسید که در مدارس آموزش زبان عربی شروع شد که دانشجویان بتوانند بدون واسطه ترجمه ، از متون اصلی استفاده کنند. 🔻یک مسئله در مورد که در این مدارس خوانده میشده: این موسیقی با موسیقی که ما میدانیم صد و هشتاد درجه فرق دارد. این موسیقی یک امر مقدس و در وقاع یک علم و از اقسام ریاضیات است که در امور مقدس استفاده میشده و آوا ها و نوت هایی دارند که دارای حالت معنوی است و غالبا در کلیسا مراسمات مذهبی از آنها استفاده میشود. 🚦@Westernstudies
گلچین کتاب کلام مسیحی-توماس میشل.pdf
19.36M
♦️فایل PDF گلچین کتاب: ♦️ کلام مسیحی اثر توماس میشل ♦️ترجمه حسین توفیقی (قسمت هایی که در این دوره خوانده شد) 🚦@Westernstudies
جلسه نهم غرب شناسی .mp3
23.84M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه نهم: قرون وسطی- کلام مسیحی بررسی ریشه های تضاد علم و ایمان در کتاب مقدس تورات و انجیل و مقایسه با دیدگاه اسلام با معرفی کتاب انسان و ایمان استاد مطهری 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه نهم 🔹 قرون وسطی (کلام مسیحی) ✍️ تنظیم از: سید محمد موسوی جلسه قبل در بررسی مطالبی در کتاب کلام مسیحی بودیم و یک سری توضیحات درباره وضعیت کلیسا در قرون وسطا و پروتستان داده شد و گفتیم یک سری اصلاحات هم کاتولیک ها شروع کردند. ▪️در شروع جلسه ، استاد در پاسخ به سوال یکی از دوستان درباره فرق بین کاتولیک ها و ارتودوکس ها فرمودند: ♦️مهم ترین تفاوت از حیث باور(نه مناسک) در نحوه ارتباط بین این سه تجلی پدر، پسر، روح القدس و نسبت بین آنهاست که در آن قرائت های متفاوتی دارند ، مثل تفاوت توحید ما باتوحید اهل سنت که متفاوت است. ♦️در حوزه های سیاسی اجتماعی کاتولیک اعتقاد به یک مدیریت متمرکز و یکپارچه در کلیسا دارد و میگوید همه باید زیر نظر واتیکان باشند و کشیش ها از آنجا انتخاب شوند ولی ارتودوکس ها میگویند کلیسا ها میتوانند مستقل باشند. ♦️پولس 500 سال بعد از میلاد مسیح مبلغ مسیحیت دربین غیر یهودی ها بود ♦️و آگوستین بزرگترین نئو افلاطونی مسیحی در قرن 5 بود ♦️دوران طلایی فلسفه اصحاب مدرسه با آنسلم سراسقف قرن 12 شروع شد، این متفکر هدف خود را چنین بیان کرد ( ایمان دارم که میتوانم بفهمم یعنی بر مومن فرض است که برای فهمیدن ایمان خود بکوشد ) ♦️فلسفه اسکولاستیک در خود غرب به عنوان یک دوره انحطاط معنا میشود چون بازگشت به حکمای یونان است بخاطر جزم گرایی که در حکمای یونان وجود دارد . ♦️در ادامه استاد مطالبی ازکتاب انسان و ایمان شهید مطهری صفحه 19 الی 21 فرمودند و جمع بندی ای کردند که به این شرح است : ♦️ازنظرما ریشه پیدایش تضاد علم وایمان تفسیر غلطی است که از علم وایمان در تورات وجود دارد و بشر غربی به یک نقطه ای رسید که باید بین دین و علم یکی را انتخاب میکرد و به زعم خودشان سال ها تحت ظلم کلیسا بودند و صورت فطری، علم را انتخاب کردند تا آزاد شوند و آزادی را آزادی از دین تفسیر کردند. 🚦 @Westernstudies
مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی 1-انسان و ایمان.pdf
3.55M
♦️فایل PDF کتاب: ♦️مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی جلد اول انسان و ایمان ♦️اثر شهید استاد مرتضی مطهری 🚦 @Westernstudies
جلسه دهم غرب شناسی.mp3
28.34M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه دهم: قرون وسطی- کلام مسیحی توضیح بیشتر سنت آگوستین با تبیین لوگوس در یونان 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه دهم 🔹 قرون وسطی (کلام مسیحی / تطبیق آموزه های مسیحی با موتوس و لوگوس پیش از میلاد در غرب) ✍️ تنظیم از: سید محمد موسوی ▪️ درادامه بحث درکتاب کلام مسیحی، استاد مطالبی را ارائه فرمودند کتاب مقدس با قرآن فرق میکند مسیحیت را با اسلام مقایسه نکنید که به گونه ای بوده که به حضرت وحی میشده و وحی به مردم ابلاغ میشده و بعد از پیامبر هم ائمه علیه السلام و اصحاب ایشان بودند . در مسیحیت این طور نبوده و اصلا مسحیت با حواریون مطرح شد و آن ها بودند که مسیحیت را جا انداختند . ▪️بشر آن دوره یعنی قبل از میلاد مسیح چیزی که در تمدن یونان بوده یک عنوانی هست به نام میتوس یا موتوس که از اینجا نشئت گرفته که یک سری اتفاقات در زندگی می افتد مثل اینکه آسمان ابری میشود و یا یک زمین را آفت و حشره میزند و... و بشر ذاتا دنبال این است که این اتفاقات را به هم ربط بدهد و اینجاست که شروع میکند به ربط دادن بین این اتفاقات به واسطه ایجاد قصه ها و داستان ها و موتوس درواقع عبارتی است ازداستان ها که در ادبیات ما به آن میگویند اسطوره های پیشینیان که در یونان هم با چنین اسطوره هایی زندگی میکردند مثل خدای زئوس یا رب باران و.. و ماجرای بت پرستی هم در واقع یک جور تبدیل کردن اسطوره به دین است. این دیدگاه هایی که میگوییم تعبیرات غربی هاست ▪️یک چیز هایی بوده به نام اسطوره ها که در قرآن هم به آن اشاره شده است( اساطیر الاولین) که یک سری داستان هاست ، این اسطوره ها یک مقدارتابع روابط سیاسی اجتماعی ایجاد میشوند و این میتوس درواقع یک روایت داستان گونه از هستی است که تابع قدرت ثروت و... بوده و اینجاست که میگوییم (تاریخ را برنده ها مینویسند) در مقابل میتوس لوگوس است (شناخت عقلانی یا منطقی و منظم از هستی ) حالا لوگوس می آید و این اسطوره ها را بررسی میکند . این شروع فلسفه است ، مردم اسطوره ها را میسازند و فیلسوف آن ها را به چالش میکشد جریان سقراط و افلاطون و یکسری از فلاسفه قبلشان دنبال نگاه عقلانی بودند و موتوس ها را به چالبش کشیده و به لوگوس تبدیل میکردند بخاطرهمین یا در تبعید یا فراری بودند. غربی ها میگویند دین یک میتوس است و دین هم حرف از اسطوره میزند و کلام دینی ارائه معقول از میتوس بوده و فلاسفه دینی یک لوگوس از این میتوس که دین باشد ارائه میدهند، دراسلام هم چنین اتفاقی افتاد فارابی، بوعلی و خواجه نصیر یکی از کارهایشان این بوده است که اسطوره هایی که به زعم برخی در اسلام است تحلیل عقلانی ارائه بدهند . مردم نمیتوانند این را بپذیرند چون میل به اسطوره سازی دارند غربی ها میگویند لوگوس امروز فردا خودش دوباره به یک میتوس و اسطوره تبدیل میشود از باب تقریب به ذهن اینگونه میتوان مثال زد: مثلا بزرکان ما میگفتند چه کسی جرات دارد شاه را سرنگون کند 1500 سال این مملکت پادشاه داشته و این اسطوره تثبیت شده است و حالا هرکسی بخواهد به این اسطوره ضربه بزند به آن هجمه وارد میکنند و یک لوگوسی به نام انقلاب اسلامی می آید و امام آن را تبیین میکند و آن میتوس قبلی تخریب میشود و این لوگوس توسط مردم پذیرفته میشود و بعد از چند سال این دوباره خودش تبدیل به میتوس میشود و مردم میگویند امام!!! ▪️این جریان از زمان های قدیم بوده و به نوعی از سنت آگوستین شروع شد و سپس توسط دیگران و نئو افلاطونی ها ادامه یافت. ▪️درادامه استاد به شرح پایه های ایمان مسیحی از کتاب کلام مسیحی صفحه63 پرداختند: 9 باور و عناصر مهم مسیحیت 1) پایه های ایمان مسیحی 2) خدا 3) تجسم 4) حضرت عیسی 5) لقب های حضرت عیسی 6) تثلیث 7) حضرت مریم 8) فدا 9) کلیسا واسرار(آیین های هفتگانه) ♦️مورد اول پایه های ایمان مسیحی: مسیحیت برایمان رسولان عیسی (حواریون) استوار است رسولان وحواریون بعد از حضرت عیسی مجددا ایشان را شهود کردند و یک جامعه نبی شکل گرفت و معتقد بودند که حضرت عیسی وروح القدس رسالت را به آنها واگذار کرده اند و ازاین زمان بود که پایه های ایمان مسیحیت شکل گرفت و حضرت عیسی از قالب قبلی خود در نزد آنها در کنار خدا و روح القدس قرار گرفت و معتقد بودند که خداوند وحی فرموده و حضرت عیسی تجسم وحی خداست 🚦 @Westernstudies
جلسه یازدهم غرب شناسی.mp3
27.67M
🧿 درس غرب شناسی (تاریخ تمدن و مکاتب فکری) 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری جلسه یازدهم: قرون وسطی- کلام مسیحی خدا، تجسم و تثلیث 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری 🔹جلسه یازدهم 🔹 قرون وسطی - کلام مسیحی / خدا، تجسم و تثلیث ✍ تنظیم از: امین حسین مهدیان ⚫پایه های ایمان مسیحیت در جلسات قبل مطرح شد ⚫در این جلسه در ابتدا مطالبی فرعی در خصوص شخصیت پیداکردن زن و نقش اسلام در این شخصیت بخشی و الغای برده داری در امریکا مطرح شد 🔵 پس از آن صفحه 67 کتاب کلام مسیحی خوانده شد: در آنجا به طور خلاصه بیان شد که یکی از اعتقادات مسیحیت اعتقاد به خدای یکتا است که خدا را پدر و امت را فرزندان او میدانستند و این تاثیر یهودیت بود ♦اصل تجسم: مسحیت معتقد است که پیام خدا یا همان وحی تبدیل به جسم شد به شکل عیسی درآمد لذا عیسی مسیح کتاب وحیانی نیاورده است همچنین معتقد نیستند که حضرت مریم همسر خداست ♦توضیح لقب پسر خدا برای حضرت عیسی: این لقب بنابر نظر مسیحیت نشان از صمیمیت و ارتباط نزدیک عیسی با خداست که به همان تجسم و این که وحی خدا به صورت عیسی مجسم شد اشاره دارد ♦تثلیث: همانطور که بیان شد مسیحیت اعتقاد ندارد که ما سه خدا داریم و حتی کلیسا با افرادی که قائل به سه خدا بودند مخالفت کرد پس در مسیحیت چیزی تحت عنوان سه خدای جداگانه و در عرض هم نداریم بلکه قائل به یک نوع سه گانگی هستند. پس این تثلیث سه گانگی در ارتباط خدای پدر با پسر و روح القدس است و حتی در ارتباط این سه باهم بین خود مسیحیت اختلاف است و یکی از اختلافات ارتدکس و کاتولیگ ها راجب همین موضوع است در واقع ما تثلیث را به معنای ارتباط با خدا رد میکنیم و این که کلام خدا مجسم شده باشد را قبول نداریم 🔵در آخر هم منابعی به عنوان مقدمه برای جلسات بعد معرفی شد که به این ترتیب بود: 1️⃣کتاب آینده انقلاب اسلامی ص 157 2️⃣کتاب علل گرایش به مادی گری ص 71 3️⃣سیری در نهج ابلاغه ص 124 🚦 @Westernstudies
♦️دانلود PDF کتاب علل گرایش به مادیگری ♦️اثر استاد شهید مطهری 👈 از صفحه ۵۵ اشاره به نقش نارسائی های مفاهیم کلیسا در مادی گرایی 🚦@Westernstudies
جلسه دوازدهم غرب شناسی.mp3
17.97M
جلسه دوازدهم دوره ها و مکاتب قرون وسطی- کلام مسیحی خدا، تجسم، متن علل گرایش به مادی گرایی 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹جلسه دوازدهم 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹موضوع: قرون وسطی، کلام مسیحی ، متن کتاب علل گرایش به مادی گرایی ✍تنظیم از: امین حسین مهدیان 🔵در این جلسه صفحه 71 تا 83 کتاب علل گرایش به مادی گری خوانده شد درمورد فضای ارتباط کلیسا با مردم و شروع تحول و ورود غرب به دوره رنسانس: ♦نقش کلیسا در مادی گری: ابتدا معنای مادی گری بیان شد که به این معناست که تمام هستی شناسی ما ماده و تغییرات آن باشد ♦ تحت عنوان مادی گری مستند نوزاد (baby) معرفی شد که در آن تغییرات مادی درون بدن نوزاد و والدین او نشان داده شده ♦علاوه بر این مستند؛ کتاب وقتی نیچه گریست هم معرفی شد که درواقع شروع روان کاوی در عصر مدرن از آنجا شروع شد 🔵 بعد از آن به این مطلب اشاره شد که کلیسا هم از نظر فکری و اعتقادی و هم از نظر عملی موجب گرایش مردم به مادی گری شد که این عامل را از دو جهت بررسی می کنیم: 1⃣نارسایی مفاهیم کلیسا درمورد الهیات: در قرون وسطی مفاهیم سبک و بچگانه ای درمورد خدا ایجاد شد مثل جسم بودن خدا که مسیحیان از بچگی با همین صورت ها بزرگ میشدند که البته این در اسلام بسیار نهی شده و این مبارزه از جهتی مخالفت با بت پرستی بوده و از جهتی مخالفت با مسیحیت البته این میل به رؤیت خدا هم از یهودیت شروع شده بود که از حضرت موسی درخواست کردند تا خدا را به آنها نشان دهد ♦نکته ی مهم این که مسیحیت در سال های ابتدایی به عنوان فرقه ی انحرافی شناخته میشد تا این که پولس تبلیغ خودش را گسترش داد و سراغ غیر یهودیان رفت که موجب شد مسیحیت دین جداگانه ای بشود 2️⃣خشونت های کلیسا: کلیسا برخی علوم دانشمندان مسیحی را داخل در اصول عقاید کرد مثل مرکزیت زمین و با مخالفان آنها برخورد میکرد که این برخورد هم تنها طرد آن شخص نبود بلکه به صورت پلیسی این مخالفت هارا در نطفه خفه میکردند این رفتارها تا قرن 19 ادامه دار بود 🚦@Westernstudies
جلسه سیزدهم غرب شناسی .mp3
26.64M
جلسه سیزدهم دوره ها و مکاتب عوامل پیدایش عصر روشنگری 🚦@Westernstudies
🔹 غرب شناسی : دوره ها و مکاتب 🔹جلسه سیزدهم 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹موضوع: ورود به مقدمات رنسانس ✍تنظیم از: امیر مهدی هیزجی ◼️خلاصه جلسه قبل: در جلسه قبلی نقش کلیسا در مادی گرایی بررسی شد که در آن جا ۲ عامل کلی برای نقش کلیسا در مادی گرا شدن مردم بیان شد :۱.نارسایی مفاهیم در مورد الهیات. ۲.خشونت های کلیسا ◾️عوامل ظهور دوره رنسانس ▪️مقدمه: شروع دوره رنسانس از قرن ۱۴ م بوده و تا اواخر قرن ۱۷ م ادامه داشته . واژه رنسانس اصطلاحی است فرانسوی که به معنای نوزایی است و فلسفه نامگذاری اش را این دانسته اند که پایه گذاران این دوره اعتقاد به ظهور دوره جدید و خروج از فلسفه اسکولاستیک و مدرسی را دارا هستند و در نتیجه منجر به ظهور دوره جدیدی شد که حیات بشر را دستخوش تغییر قرار داد 🔸۴ دسته عامل در ظهور رنسانس : ۱.عوامل علمی ۲.عوامل فرهنگی ۳.اجتماعی سیاسی ۴.عوامل فکری و فلسفی 💬نکته:‌ عصر رنسانس مرکب از این عوامل است و این موارد در همدیگر اثرگذار هستند 🔸بررسی مجزای عوامل 🔺۱.عوامل علمی ۱.۱.نهضت ترجمه از آثار مسلمین: در قرن ۱۲ و ۱۳ اتفاق افتاد و در نتیجه باب یکسری از علوم را برای غربی ها باز کرد چون تنها منبعشان همان فلسفه اسکولاستیک و مدرسی بود. ۲.۱.فلسفه اسکولاستیک: از این جهت از زمره عوامل شمرده میشود که فشار و رفتار کلیسا منجر به این شد که اعمالشان نتیجه عکس دهد‌. ۳.۱.نهضت علمی اکتشافات و اختراعات : _صنعت چاپ: نتیجه اش خروج کتب از کتابخانه ها و انتقال دانش بود. _دریانوردی: اضافه شدن مواردی به کشتی ها برای پیشرفته تر شدن و در نتیجه بیشتر ماندن بر سطح آب _تلسکوپ: تا قبل از تلسکوپ تحلیل های نجومی صرفا متوقف بر محسابات ریاضی یا چشمی بود. _باروت : سازماندهی کردن آن و قراردادن آن جزو سلاح های ارتش. 🔺۲.عوامل فرهنگی:جنبش های ادبی و هنری که در جلسات آینده با عنوانی مجزا به این دسته عوامل پرداخته خواهد شد. 🔺۳.عوامل و تحولات اجتماعی سیاسی: ۱.۳‌‌.دادگاه های تفتیش عقاید ۲.۳.ظلم پادشاهان ۳.۳.سست شدن نظام فئودالیسم : به این دلیل که قدرت متمرکز پادشاهان و کلیسا کم شد و فشار روی کارگر ها زیاد بود. ۴.۳.پیشرفت تجارت و کشاورزی در اروپا : به دلیل دریا نوردی و تسهیل در رفت و آمد و درنتیجه افزایش صادرات و واردات. ۵.۳.ایجاد سرمایه و بانک ۶.۳.نهضت های اصلاحی دینی(پروتستان) ۷.۳.تضعیف کلیسا و نظام شورایی 🚦@Westernstudies
جلسه چهاردهم غرب شناسی .mp3
29M
جلسه چهاردهم دوره ها و مکاتب عوامل پیدایش عصر روشنگری 🚦@Westernstudies
🔹 غرب شناسی دوره ها و مکاتب 🔹جلسه چهاردهم 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹موضوع : ادامه عوامل در ظهور رنسانس ✍تنظیم از: امیر مهدی هیزجی ◼️خلاصه جلسه قبل: در جلسه قبلی از عواملی که تاثیر گذار بودند در شکل گیری رنسانس بحث شد که این عوامل به ۴ دسته کلی تقسیم میشدند :۱.عوامل علمی.۲.عوامل فرهنگی۳.عوامل و تحولات سیاسی اجتماعی‌ ۴.عوامل فکری فلسفی که از ۳ مورد آنها بحث شد. ◾️عامل چهارم در ظهور رنسانس 🔺عوامل فکری فلسفی: ۱.انقلاب فکری فلسفی دکارت ۲.انقلاب کوپرنیک ۳.انقلاب فکری گالیله 🔸انقلاب فکری فلسفی دکارت رنه دکارت فیلسوفی است فرانسوی که در قرن ۱۶ ب م متولد و در قرن ۱۷ ب م از دنیا رفته است . 🔸اندیشه دکارت 🔻زمینه ظهور: منشا ظهور اندیشه دکارت از شک گرایی در کلیسا آغاز شد و تفکر دکارت به گونه ای پیش رفت که دکارت منشا ظهور شک در شناخت،شناخته شد. و موج دوم شک گرایی بعد از وی آغاز شد و به نوعی سنگ بنای این عقیده را دکارت پایه ریزی کرد. شک دکارت : دکارت پس از شک در کلیسا کم کم به همه چیز شک میکند و نمیتواند حقیقتی را برای اشیاء درک کند و واقعی برای آن ها پیدا کند. 💬نکته: دکارت حتی با وجود اینکه در طبیعیات دست داشته نتوانسته وجودی برای طبیعت درک کند و ارتباط حسی را نمیتوانسته منشا شناخت بنامد و حس باعث نمیشود که ما حقیقت اشیاء را درک کنیم چون حقیقت برای عقل است . و در معقولات هم نمیتوانسته به بدیهیات برسد چرا که هیچ محتوایی ندارد که شک در آن نباشد. 🔻سرانجام فکر دکارت : سپس به این نتیجه میرسد که تنها چیزی که نمیتواند در آن شک کند خود شکش است و به این نتیجه رسید که "من شک میکنم پس هستم" و با همین پایه شناخت را بنا گذاشت و واقعیت را فرع اندیشه دانست و با همین تفکر چیز های دیگر را ثابت کرد و به مسیحیت رسید. 🔻سوء استفاده از تفکر دکارت : هر چند خود دکارت از این تفکر به نتیجه درستی رسید ولی همین مبنا پایه بسیاری از عقائد دیگر شد و به نحوی فلسفه را به قبل و بعد از این مبنا تقسیم کرد . چرا که قبل از دکارت و از زمان ارسطو این شناخت بود که فرع واقعیت بود ‌. و بعد از دکارت آمدند و گفتند که حالا که واقعیت فرع شناخت است ما باید اول بفهمیم معرفت چیست که واقع را از آن بفهمیم و مسیر فلسفه تا قبل از این تفکر هستی شناسی بود ولی حالا تبدیل شد به معرفت شناسی و ملاک هستی شد خود انسان . 🔻نتیجه : نتیجه تفکرات دکارت این شد که عده ای پس از او آمدند و گفتند هر کس با نظر خودش به واقع میرسد و این شد منشا پلورالیزم و پایه های امانیسم هم از این اندیشه شکل میگیرد چرا که آن ها انسان را محور عالم قرار میدهند. و مبحث نسبیت اخلاق راسل هم که خوب یا بد بودن و خاصیت شیء را نسبت میدهد به مواجهه انسان و نسبتی که با آن شیء دارد را هم این مبنا پایه ریزی کرد . 🚦@Westernstudies
جلسه پانزدهم غرب شناسی.mp3
29.59M
جلسه پانزدهم دوره ها و مکاتب دکارت و تأثیر اندیشه فلسفی او بر آینده فلسفه 🚦@Westernstudies
🔹 غرب شناسی دوره ها و مکاتب 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹جلسه پانزدهم 🔹عنوان: دکارت و تاثیر او بر آینده فلسفه غرب ✍تنظیم از: حسن احمدی منش 🔸. بخش هایی از کتاب «تفکر فلسفی غرب از نظر استاد مطهری» خوانده شد و در این زمینه آدرس هایی داده شد، آشنایی با قرآن/ جلد1، مجموعه آثار/ جلد13/ صفحه 345، 346 و شناخت بر قرآن/149،150. 🔸. دکارت ابتدا به سراغ ابزارهای شناخت رفت و آنان را بررسی نمود، لکن دید همه جیز قابل مناقشه و لغزان است، ولی در این میان به یک مطلبی پی برد و یافت که در اینکه شک میکند نمی تواند شک نماید و وسط زمین و آسمان یک سخره ای برای تکیه پیدا نمود. در این هنگام یک استدلالی بدست آورد: من شک می کنم پس هستم. پس از آن تمام معارف را بر پایه این استدلال ثابت نمود. نظر وی این درباره مسحیت اینگونه بود: من هم اکنون فقط به دین مسحیت علم دارم و طبق علمئ من مسیحیت بهترین دین است، ولی شاید در نقطه دور افتاده ای همچون ایران، دین بهتری وجود داشته باشد. 🔸. به استدلال دکارت خدچه وارد است، زیرا هستی هر شخصی از اندیشیدن بدیهی تر است و این را از استدلال دکارت هم می‌ توان پی برد (من می اندیشم) از (ام) می توان بدین مورد پی برد چون اگر منظور فعل مطلق باشد، نمی شود به فاعل مطلق رسید. 🔸. برخی گمان کرده اند که بوعلی نیز همچون دکارت استدلال نموده است، لکن استدلال بوعلی با دکارت کاملا در تضاد هست. زیرا بوعلی این استدلال دکارت را مطرح می نماید و در ادامه اذعان به بطلان آن می نماید. 🔸. در ادامه دو شخصیت بسیار مهم آمپریسم، نام برده شدند: بارکلی و دیوید هیوم. تفکر آنها: ما از عقل نمی توانیم به معرفت واقعی و حقیقی پی ببریم و تنها از حس می‌ توانیم به معرفت برسیم، زیرا حس تنها پل ارتباط ما با خارجی است که از دسترس تخیل ما خارج است، و اثر می پذیریم. علاوه بر این مطالب آمپریسم ها اعتقاد دیگری هم دارند و می گویند درست است که تنها پل معرفتی ما حس است لکن نمی توانیم با این حس یه معرفت یقینی بالمعنی الاخص برسیم. اشکال: حس دارای خطاهای زیادی است، بعنوان مثال سراب، که ابتدا گمان می گنیم که آب است، لکن کاشف به عمل می آید که سراب بوده. جواب: خطای حس را هم با حس تشخیص می دهیم، پس حس خطا ندارد و خطا پذیر نمی باشد. 🔸. در ادامه چند کلمه مهم، بیان شد: الف، سوژه: زاویه دید. ب، سابجکت: موضوع. ج، ابجکت: پدیده علمی. 🔸. پس از دکارت دیگر معرفت یقینی در میان فلاسفه غرب از بین رفت. بعنوان مثال کانت یک جمله معروفی دارد: دکارت مرا از خواب جزم گرایی در آورد. 🚦@Westernstudies
جلسه شانزدهم غرب شناسی .mp3
23.42M
جلسه شانزدهم دوره ها و مکاتب عبارات استاد مطهری درباره دکارت 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی دوره ها و مکاتب 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹جلسه شانزدهم 🔹عنوان: عبارت های استاد مطهری درباره دکارت ✍🏻تنظیم از: حسن احمدی منش 🔹. آدرس ها: آشنایی با قرآن جلد1/ صفحه 55/ مجموعه آثار جلد13/ صفحه 345 و 346/ شناخت در قرآن/ 149 و 150/ 🔸. یکی از تیترهایی که ما را وارد در دنیای هیوم و بارکلی و امثال این دونفر می نماید این تیتر می باشد: (ارزش معلومات!) معلومات دو نوع اند: الف، معلوماتی از خارج آمده اند ب، معلوماتی که فطری و از ابتدا در ذهن وجود داشته است. مثال: انسانی که به یک شئ نگاه می کند، یکسری اطلاعاتی را از قبل دارا می باشد، و یکسری اطلاعات را نیز از طریق نگاه کردن یا حواس در ذهنش ایجاد می شود. مثلا مفهوم اندازه در خارج مصداقی ندارد و جزو معلومات قبلی ما می باشد، لکن شناخت ما از خارج از طریق مفهوم اندازه انجام می گیرد، و اشیاء را با کمیت مقایسه می نماییم. یک پزشک حس گرا که تفکر این چنینی داشته است و تنها راه شناخت را حس می دانسته است یک جمله معروفی را گفته است: من تا زمانی که چیزی را زیر تیغ جراحی، حس نکنم باور نمی نمایم. 🔸. در ادامه کتاب تفکر فلسفی غرب/ صفحه 160 و کتاب مجومعه آثار شهید مطهری/ جلد6/صفحه 485 خوانده شد. 🔸 . فرق تفکرات بایکدیگر: اگر کسی بگوید، فقط محسوسات ما را به واقع می رساند: آمپریسم اگر کسی بگوید، فقط معقولات ما را به واقع می رساند: راسیونالیسم دکارت جزو کسانی بود که عقل را مطابق واقع می دانسته است. اگر کسی معتقد باشد که هردوی عقل و حس، ما را به واقع می رساند، حرف رئالیسم و نظر اسلام را می گوید. 🔸. نکته: دکارت خودش یک دانشمند تجربه حسی بوده، لکن آنرا وسیله کشف حقیقت نمی دانسته. حسیات را صرفا وسیله ای برای گذراندن زندگی می دانسته است. 🔸 . در ادامه یکی از متفکرین، روشن فکری، که طبق تعریف استاد (سرش به تنش بیرزد) این شخص بود: آقای فروغی این شخص کتابی را تألیف نمود، به نام (سیر حکمت در اروپا). در این کتاب، آقای فروغی تفکرات مهم و باعث انقلاب فکری غرب را ترجمه نموده و صرفا آنها را توضیح داده است. نکته ای درباره روشن فکری بیان شد: طبق تعریف مقام معظم رهبری، روشن فکری در ایران، «بیمار» متولد شد. 🔸. در ادامه مطالبی درباره دکارت از کتاب، (سیر حکمت در اروپا، نوشته آقای فروغی) خوانده شد. . دکارت: من از برخی از اجسام احساس گرمی می کنم، مانند: آتش، لکن نمی توانم حکم نمایم و معنقد شوم که آتش دارای گرما است، زیرا ممکن است عصب بدن من یک خاصیتی دارد که وقتی با آتش برخورد می کند، احساس گرما می کند. 🚦@Westernstudies
جلسه هفدهم غرب شناسی.mp3
25.49M
جلسه هفدهم دوره ها و مکاتب معرفی کتاب سیر حکمت در اروپا و مطالعه بخش دکارت توضیح نظریه هیوم و تطبیق بر متن سیرحکمت در اروپا 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹جلسه هفدهم 🔹عنوان:خواندن متن قسمت هایی از سیر حکمت در اروپا ✍تنظیم از: محمد محسن دهنوی آغاز جلسه با معرفی کتاب سیر حکمت در اروپا آقای فروغی (جدال بر سر قیمت و انتشارات ) دو جلدی +ترجمه رساله گفتار در روش دکارت توضیح استاد: جهت فهم کتاب و حداکثر استفاده با پیش زمینه شهید مطهری به سراغ این کتاب بیاییم. (اشاره به آمادگی بچه‌های کلاس پس از این دوره برای ورود به مرحله متوسط غرب شناسی) اشاره به مفید بودن کتاب سیر حکمت در اروپا جهت سطح آشنایی با حکمت غرب منظور از سیر حکمت چیست؟ فلسفه و حکمت به عنوان یک دانش از ابتدای یونان باستان هم تحول روشی و هم تحول موضوعی پیدا می‌کند مثلاً برای توضیح (هگل) و (کانت) ابتدا (دکارت) توضیح داده شد و پاسخ او به شک گرایی جریان جدیدی را شکل می‌دهد. 🔺توضیح شخصیت‌های تاثیرگذار: # رنه دکارت فرانسوی # دیوید هیوم اسکاتلندی # امانوئل کانت آلمانی # فردریش هگل آلمانی 🔺نقشه بحث این بود۱. انقلاب کوپرنیکی ۲.انقلاب گالیله (اشاره به عوامل فکری این تحول اشاره به اینکه آلمان مهد فلسفه است) 🔺جمع‌بندی دکارت: آگاهی از اتفاقاتی که برای گالیله پیش آمده بود موجب شد خیلی از دیدگاه‌های خود را به صراحت بیان نکند پس از باز شدن فضا و آمادگی آنها را منتشر کرد در این دوره فئودالیسم پابرجا بود کلیسا ضعیف شده بود و اصلاحات شروع شده بود و در سال ۱۷۹۳ پادشاهی فرانسه از بین رفت (لویی شانزدهم) فرانسه مهد دموکراسی (رشته حقوق برای فرانسه است و فرانسوی زبان حقوق است) دکارت حس را ناکارآمد دانست فلذا عقلگرا بود منتها معرفت را مقدم بر همه چیز کرد و خرد انسانی را محور اثبات خدا و فهم و درک خدا قرار داد اثر دکارت انقلاب اول نام گرفت و هیوم را انقلاب دوم در زلزله‌ای که در فلسفه ایجاد شد می‌دانند. هیوم گفت: ما شک گرایی را از دکارت قبول می‌کنیم ولی راه آن را قبول نداریم به هیوم گفتند: جوهر روحانی را در نفس انسان قبول داری؟ گفت: نمی‌دانم تنها چیزی که از این مفهوم وجود دارد آثاری است. هیوم کتاب طبیعت آدمی را نوشت و ساختار ذهن انسان را توضیح داد مراجعه به متن جهت متن خوانی (صفحه ۳۵۸ سیر حکمت در اروپا ناشر زوار فصل پنجم حکمای انگلیس در صده هجدهم) هیوم حقیقت وجود را بحثی بی‌حاصل می‌پنداشت. هیوم گفت: در فلسفه حرف از معرفت یقینی جزم نزنید آنچه ما می‌بینیم نوع اول حس و قوی است آنچه تصور می‌کنیم نوع دوم حس و ضعیف است. تنها برهانی که هیوم قابل نقد کردن می‌داند برهان نظم برای وجود خداست هیوم می‌گوید: تجربه برای من علیت نیست عادت به تکرار گذشته است مظفر گفت: تجربیات قیاس خفی دارند با تکرار تجربه به علت می‌رسی علت را کشف می‌کنی جزو یقینیات می‌شود همه آنچه در تجربیات صحبت می‌شود استقراء است و شیوه استنتاج هم از استقراق است و هزاران بار هم انجام دهیم همین می‌شود تجربیات یعنی نفی علیت. هیوم می‌گوید: علت قابل فهم نیست چون دسترسی به حقیقت شی نداریم اینکه تجربه جواب یکسان دارد به این معنی نیست که رابطه علی معلولی دارند بلکه به این دلیل است که ما می‌خواهیم آنچه در ذهنمان است تکرار شود (هیوم علیت را قبول ندارد) هیوم می‌گوید: اینکه بگوییم رابطه حقیقی بین اشیا علیت است؛ این رابطه را قبول ندارم از مشاهده حسی به دست نمی‌آید علت یا باید به حس برگردد یا به مفاهیم عقلی برگردد این مفاهیم عقلی (موهومات) است.  اگر هم به حس برگردد از حس علت در نمی‌آید اینکه این موجب است در نمی‌آید آنچه حس می‌بیند همزمانی دو پدیده است. مطالعه دوباره کتاب ذهن صفات خودش را (خردمندی و فضائل) که ضعیف شده نسبت می‌دهد به خدا. هیوم می‌گوید: وقتی نمی‌توانم حسش کنم پس نیست. هیوم تمام مفاهیم را حسی کرده و به حس برمی‌گرداند. کانت جمع می‌کند بین حسگرایی هیوم و عقلگرایی دکارت کانت می‌گوید: حسگرایی و عقلگرایی محض هم غلط است. 🚦@Westernstudies
جلسه هجدهم غرب شناسی.mp3
30.44M
جلسه هجدهم دوره ها و مکاتب اندیشه کانت و توضیح سوژه و ابژه ، نومن و فنومن 🚦@Westernstudies
🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹جلسه هجدهم 🔹عنوان: بررسی مبانی کانت ✍ تنظیم از: محمد محسن دهنوی پیشنهاد استاد جهت تغییرات مشروح آنچه استاد گفته به صورت سیر بنویسیم سپس متن مربوط به آن را ذیل توضیح مشروح استاد بیاوریم هدف فهمیدن ریشه فلسفه مدرن است تا بفهمیم که ایران در چه موقعیتی قرار گرفت که جمهوری اسلامی شکل گرفت و انقلاب و جمهوری اسلامی توضیح داده شود تا برسیم به فقه فقه در جایی قرار گرفته که دنیای مدرن آن را درست کرده ظرف خودش نیست و جمهوری اسلامی آمده این ظرف را در خودش هضم کند و مشغول بازسازی ظرف بشود و این بازسازی به فقه نیاز دارد دکارت هستی در جای خودش است من می‌خواهم از معرفت به هستی برسم با روش عقل گرایی ولی در زندگی از حس استفاده می‌کنم چون فقط حس ما را به حقایق بیرون خودمان می‌رساند و معقولات توهم هستند دیوید هیوم نمی‌دانم خدا هست یا نه چون حس نمی‌شود حسگرایی ناظر به ابزار شناخت است حالا کانت چه کار کرد کانت مادر تفکر مدرن محسوب می‌شود کانت جمع کرد بین هیوم و دکارت و جمله معروف او این است هیوم مرا از خواب جزم گرایی بیرون کرد هیو می‌گوید قبل از آغاز تفکر باید ببینیم ابزار معرفتی ما چه مقدار کشش دارد هیوم پنبه معرفت یقینی را در غرب برای همیشه زد کانت عقلگرا با هیوم پیش می‌رود نتیجه‌ای که کانت به آن رسید این بود ما دو قوه داریم حس فاهمه معقولات تنها ارتباط ما با واقعیت حس است انسان وقتی به دنیا می‌آید لوح سفیدی است که اولین بار از طریق حواس داده های خارجی را داخل این لوح سفید جایگذاری می‌کند و وارد حوزه ادراکی او می‌شود یک سری گزاره‌های خام حسی به ما می‌رسد برای آنکه به ما قاعده دهد و نسبت دهیم به کل هستی فطریات یک سری چیزهایی بود که به صورت پیش فرض روی لوح سفید وجود ما بود یک سری مفاهیم ذهنی ما هست که از واقع نیامده مثل کمیت کیفیت   اسم این‌ها مقولات کانتی است کمیت شامل کلی جزئی شخصی کیفیت شامل ایجابی سلبی عدولی نسبت شامل شرطی حملی انفصالی جهت شامل وجوبی امکانی امتناعی گزاره‌های حسی برای اینکه قاعده شوند نیازمند آن هستند که از طریق مقولاتی که به صورت فطری وجود دارد روی آنها کار شود تحلیل شود و سپس تبدیل به قاعده شوند مکانیزم ادراک گزاره‌های حسی برای تبدیل شدن به قاعده نیازمند تحلیل با مفاهیم فطری در قوه فاهمه هستند کانت می‌گوید ما برهان عقلی صرف نداریم کتاب کانت برای این موضوع نقد عقل محض نام دارد هر گزاره حسی برای ورود به قوه فاهمه به صورت ثابت دارای زمان و مکان می‌شود زمان و مکان وجود خارجی ندارند مکان دارایی است که ذهن روی ادراک حسی می‌گذارد من در این زمان دیدم من در این مکان دیدم دو مشکل اساسی بشر از ابتدا سوت کشیدن بلندگو نداشتن مکان آیا می‌توان قاعده‌ها یا مفاهیم را به خارج نسبت داد این مفاهیم فطری مربوط به عقل بود ما این فطریات را از واقع نگرفتیم پس این چیز توضیح فهم ماست کانت می‌گوید من از معرفت رسیدم به هستی ولی این هستی منتج از معرفت است و دیگر هستی نیست دو مفهوم بسیار مهم سوژه و ابژه سوژه یعنی زاویه دید من فاعل شناسا ابژه یعنی همان چیزی که من دارم می‌بینم کانت می‌گوید سوژه ابژه را می‌بیند نومن متن هستی کنه ذات واقعیت فنومن واقعیت قابل شناخت ما دسترسی به نومن نداریم مگر آنچه که فنومن به ما می‌دهد فنومن سوژه برای ابژه است آنچه ما با دیدن چیزی به دست می‌آوریم فنومن های آن است مثل رنگ شکل اندازه و ولی ما دسترسی به کنه ذات او نداریم ما هرچه از عالم می‌بینیم فنومن است و این فنو من ابژه برای سوژه قرار می‌گیرد سوژه فاعلی است که دارد می‌بیند و فنومن همان تصویری است که می‌بیند فرق کانت و دکارت دکارت معرفت را مقدم کرد می‌گفت هستی که ارسطو می‌گفته من با معرفت به آن می‌رسم کانت می‌گوید من با معرفت می‌رسم به آنچه می‌شود شناخت سوژه اگر بخواهد چیزی را بشناسد من‌ها ابژه او قرار می‌گیرند و نومن کنه هستی است که به آن دسترسی نداریم توضیحات بیان شده منشا ایده آلیسم آلمانی است جنبه‌های ایده آالیستی هگل از کانت می‌باشد نکته سوژه و ابژه علم و معلوم نیست نکته یقینی بودن یا نبودن ربطی به حس ندارد بلکه مربوط به تحلیلات شما است پایان جلسه هجدهم 🚦@Westernstudies
جلسه نوزدهم غرب شناسی .mp3
23.88M
جلسه نوزدهم دوره ها و مکاتب به دلیل واگذاری تکالیف به دوستان در این جلسه گزارش این جلسه بارگذاری نخواهد شد. 🚦@Westernstudies
جلسه بیستم غرب شناسی.mp3
21.3M
جلسه بیستم دوره ها و مکاتب اندیشه کانت و توضیح سوژه و ابژه 🚦@Westernstudies